کودکی و نوجوانی


انضم إلى المنتدى ، فالأمر سريع وسهل

کودکی و نوجوانی
کودکی و نوجوانی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

+34
stalker
Milassyui
aghaghi
S@M
arman
alimontaz
Heidii
Mihakralj
volant
slevin(HAMID
keyvanmoeini
abnbat
SMAM
jasonbourne
پل کوچولو
ASDALIREZA105
erfan
ramin
edo
Clover
Heidi
sahra_7
Negin 2
Indiana Jones
mehrnaz_sadeghi86
Ishpateka
fazel1994
afsoon520
ahmad1300mo
Emiliano
kazvash
faridonline
babak
59
38 مشترك

صفحه 33 از 40 الصفحة السابقة  1 ... 18 ... 32, 33, 34 ... 36 ... 40  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano الخميس مايو 01, 2014 12:17 pm

59 نوشته است:یادداشتی بر فیلم "به خاطر پونه"، و بررسی‌ نکات زناشویی مطرح شده در آن‌.
پیشگفتار: قصد داشتم تا امروز، پست تازه ی مربوط به "دی دی" را در فروم انتشار دهم.
اما از آنجا که به امیر گرامی، در مورد نقد و بررسی‌ فیلم "به خاطر پونه" قول داده بودم،
اکنون متن یاد شده قرار می‌گیرید. در روز‌های آینده، پست و کلیپ تازه ی "دی دی" تقدیم خواهد شد.
توضیح : این متن، دیدگاه کاملن شخصی‌ نگارنده، در زمینه ی نکات مورد بحث می‌باشد.  
بدیهی ست که ممکن است، بخش یا کل موارد مطرح شده، همسو با نظر شما نباشد.
اخطار: خواندن مطلب زیر، به‌‌‌ افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمی‌شود.
پس اگر سن شما هنوز به حد قانونی‌ نرسیده، این صفحه را فورا ترک نموده،
و سریعن توبه نمایید، و یا بجایش، فیلم توبه ی نصوح را حداقل یکبار تماشا کنید.
با سپاس. عضو آسایشگاه روانی، از پایگاه مقاومت الکتریکی، زیر نظر فروم رویایی.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
فیلم خوب آن فیلمی ست، که پس از تماشایش، ذهن مخاطب ناخودآگاه نسبت به آن مشغول شود، و نکات مهمی‌ را که در خود داشته، بتدریج برای بیننده روشن نماید. فیلم سینمایی "به خاطر پونه - ۱۳۹۱"، چنین نکات بین خطی‌ و محفوظ شده ای را، در فیلمنامه‌‌ اش دارا بود. در همین رابطه، به چند نکته اشاره مینمایم. در اپتدای فیلم، مورد مهمی‌ نهفته. مرد هنوز خواب هست، اما زن بدنبال خرید مواد غذایی برای منزل رفته، و مقدار زیادی پاکت خرید را در دست دارد. من نمی‌گویم که زن و شوهر نباید در کارهای خانه با یکدیگر مشارکت داشته باشند، نه، اما از دید من، خرید کلی‌ برای منزل که از جهت وزن هم می‌تواند سنگین باشد، یک کار مردانه هست، یا اینکه در بهترین حالت، یک زوج میتوانند آنرا باهم انجام دهند. این یک شروع خوب برای این فیلم بود، که تنبلی مرد و بی‌ عاری او نشان داده شود و دلیل اصلی‌اش هم، ریشه در همان اعتیادش داشت. اما کمی‌ قبل از آن، یعنی‌ سکانسی که زن در تاکسی نشسته بود را، چند بار پشت سر هم نگاه کردم، و متوجه نشدم که چرا زن خودش را با آن حالت از کنار مرد مسافر کنار کشید. در صورتی‌ که آن مرد، عادی نشسته بود. البته شونه‌هاشان ظاهرن بهم میخورد، اما این رفتار زن، می‌توانست عادی تر صورت گیرد. حال در اینجا، میخواهم نکته ی دیگری را بگویم. برخی‌ از خانم ها، دچار یک توهمی هستند، که ریشه در خودپسندی و بد فکر کردن آنها دارد. این حالت در ایران البته خیلی‌ خیلی‌ بیشتر هست. یعنی‌ آن‌ خانم، گمان میکند که کل عالم و آدم، خدایی نکرده به ایشان نگاه نادرست دارند. سال ۱۳۷۹ بود. آنزمان یک جوان ۲۰ ساله بودم. روزی در صندلی‌ عقب تاکسی نشسته بودم، و به سمت پل سید خندان تهران، در حرکت بودیم. سمت چپ و راست من دو خانم بودند. خانمی که سمت چپ نشسته بود، همسن مادر من بودند، و پوشش چادر را نیز داشتند. من کیف هم همراهم بود و آنرا با دست روی پاهایم نگه داشته بودم. از طرف دیگر، بخاطر اینکه دو طرف من خانم نشسته بودند، خود را تا جایی‌ که می‌توانستم، جمع کرده بودم و کلن وضعیت راحتی‌ در نشستن نداشتم. در این بین، خانمی که جای مادر من بودند، دو بار دستشان را از زیر چادر، به سمت من حرکت دادند. درست همانند زمانی که انسان میخواهد، پشه یا مگسی را از خود دور کند. پس از این، من باز بیشتر و بیشتر، خود را جمع کردم. بار سوم ایشان با لحن بسیار جدی‌‌ ای گفتند، آقا درست بشینید!. من واقعن در آن‌ لحظه، دیگر نمیدانستم که چه باید بکنم و حتی شانه درد هم گرفته بودم. خلاصه پس از ۲-۳ دقیقه ایشان پیاده شدند. بعد آقای راننده بمن گفت، آقا من حواسم به شما بود، اگه یک حرفه دیگه بهتون میزد، حتمن پیادش می‌کردم، چون می‌دیدم که شما چجوری خودتو مچاله کردی و بی‌ آزار نشستی. / البته اینرا نیز اضافه کنم، که شوربختانه در ایران ما، مزاحمت‌های خیابانی همیشه بوده و هست. جایی‌ که برای نمونه من هستم، با آنکه یک کشور کاملن آزاد در نوع پوشش هست، اما خوشبختانه چیزی به نام مزاحمت خیابانی، اصلن در آن‌ وجود ندارد. من قبلن در ایران، واقعن زجر می‌کشیدم، غصه می خوردم و حتی افسرده میشدم، وقتی‌ که می دیدم یک سری موجود نره بی‌شعور و بی‌وجدان، با ماشین جلوی دختر و یا خانمی که منتظر تاکسی‌ ایستاده، ترمز می‌کنند، و مزاحمت کثیفی را ایجاد می‌کنند. بگذارید شفاف تر بگویم. هر کشور و جامعه ای، از تعدادی عوام بی‌ ملاحظه تشکیل شده، که اینها میبایست، یک جایی‌ خود را از شر غرایزشان راحت کنند. در کشوری که ساکن هستم، فاحشه خانه بطور رسمی‌ وجود ندارد. شرایطش در این زمینه ها، کاملن همانند ایران هست. یعنی‌ در خیابانی مشخص، از ساعتی مشخص به بعد، تن فروش‌ها ایستاده اند. البته گاهی‌ در کانال‌های تلویزیونی نشان میدهند، که یک باند را دستگیر کرده اند، چرا که در خانه ای، به ایجاد فاحشه خانه ی زیرزمینی پرداخته بودند. از دید قانون اکراین و روسیه، روسپی گری مجازات دارد، و همانگونه که گفتم، شرایط مثل ایران است. یعنی‌ از نیمه شب به بعد، در یک خیابان و یا جایی‌ مشخص، در گوشه و کناری، تن فروشان ایستاده اند. حال حرفم این است، که پس شرایط اکراین و ایران، در این زمینه باهم یکسان است، اما اینجا، چیزی اصلن به‌‌‌ نام مزاحمت خیابانی برای خانم‌ها و دختران، خوشبختانه و بازهم خوشبختانه، وجود ندارد. شاید این مهم، به فرهنگ انسان‌ها بر میگردد. یعنی‌ زمانی‌ که پسر و دختر از اپتدا با یکدیگر درس میخوانند و به همان نسبت در کنار هم بطور منطقی‌ و مجاز بزرگ میشوند، سپس جنسیت یکدیگر را در سالهای پس از بلوغ نیز، خیلی‌ بیشتر به رسمیت خواهند شناخت. اما در ایران، و بویژه در بیش از سه‌ دهه ی گذشته تا کنون، اینگونه نبوده و نیست. در ایران، مرد از نگاه کلی‌، همیشه با یک عقده‌ نسبت به زن رفتار میکرده، و زنها هم از نگاه کلی‌، دیگر شرطی شده اند، یعنی‌ برای یک نمونه، همان خاطره ی من در تاکسی‌. حال، باید سالها کار شود، تا فرهنگ از دست رفته ی ما در چنین زمینه‌های مهمی‌، بازگردد، احیا شود و به تعادل برسد. پسر‌ها باید بفهمند، که دختر "وسیله" نیست. اگر پسری از دختری خوشش آمد، میتواند آنرا بگونه‌‌ ای محترمانه مطرح کند، اما اگر جواب منفی گرفت، نباید دیگر پافشاری کند. این ماجراهای دردناک اسید پاشی در ایران، واقعن هولناک است، و نشان از سطح پایین فرهنگ آن‌ حیوانی را داشته، که نام پسر یا مرد بر رویش است. در پرانتزی بگویم، که صحبت از نگاه مرد به زن با واژه ی "وسیله" بمیان آمد. از دید من، مرد، پاسخگوی تمام زمینه‌های مالی‌ و تامین مادی و همچنین مینوی برای همسرش است، و بدون هیچ کوتاهی‌، هر چه در چنته داشته باشد را، البته در حد توانش، باید برای رفاه و آسایش همسر و خانواده‌اش انجام دهد. اما نگاه ابزاری به زن، که در ایران، خیلی‌‌ها غرب و ارویا را به آن متهم میکنند، در خود ایران حتا خیلی‌ بیشتر از غرب بوده و هست، چرا که وقتی‌ بنا به رسم و رسوم، برای زن، مهریه تعیین میشود، یعنی‌ انگار که پای میز معامله ایستاده اند، و یک جنس را پیش فروش میکنند. حتا بدتر از آن‌، واژه ی شیربهاست که برخی‌ خانواده‌ها برای آن‌ نیز، یعنی‌ برای شیری که دختر از مادرش در کودکی نوشیده، از داماد تقاضای پول میکنند. این یعنی‌، کالایی به اسم زن را، از ما با چنین شرایط، قیمت و ارزش گذاری مادی بخر، ببر، و سپس هر چه خواستی با او انجام بده. نهایتن اگر روزی دلت را زد، آن‌ پولی‌ که در قرارداد مهریه آمده بوده را بپرداز، سپس حق طلاق با توی مرد است، جدا شو و برو سراغ دیگری!. در ضمن، برای اینکه هیچ شبهه‌‌ ای ایجاد نشود، یک توضیح کاملن شخصی‌ میدهم، که در زندگی‌ خصوصی خود من، پس از ۷ سال زندگی‌ مشترک، جدایی ایجاد شد. در سیستم قانون ازدواج این کشور و خیلی‌ جاهای دیگر، چیزی بنام مهریه وجود ندارد. قانون می‌گوید، اگر در زمان عقد ازدواج، با توافق مشترک میان عروس و داماد، نکات مادی درباره ی اموال منقول و غیر منقول عنوان شود، آنوقت در صورت طلاق، زن حق دارد تا آنها را از مرد طلب کند، چرا که از اپتدا بدون هیچ پافشاری و پذیرفتن اجباری، هر دو طرف با یکدیگر بر سر آن‌ موارد توافق کرده بودند، اما اگر چنین موردی نباشد، که اتفاقن در ۹۹ درصد عقد‌های نکاح هم نیست و بدینگونه که اکنون میگویم هست، آنوقت در صورت طلاق، هر چه داشته اند، یعنی‌ هر چه از اپتدای زندگی‌ مشترک، خواه منقول، خواه غیر منقول، تهیه و خریداری شده باشد، بین زن و شوهر نصف میگردد. با اینحال، من نوعی، با آنکه همسر گرامی‌ ام، در زمینه‌های مالی‌، بسیار بزرگوارانه برخورد میکردند و پس از جدایی‌ هم، هیچ تقاضایی نداشتند، اما خودم بنا به خواسته ی خودم، و بواسطه ی همان موردی که بالاتر گفتم، یعنی‌ اهمیت وجدان مردانه برای تامین مالی‌ (وجدان مردانه حتی در پس از طلاق، یعنی‌ زمانی که آن‌ دو پس از جدایی، هر کدام در زندگی‌ شخصیشان، فعلن هنوز مجرد بشمار می‌‌آیند)، از زمان جدایی تا کنون، یعنی‌ در طی‌ دو سال و نیم گذشته، هر زمان هر چقدر که در توانم هست، تقدیم می‌کنم. مبلغ کمی‌ هست، اما حرف این میباشد، که اگر گفتم مهریه بد است، دلیلش از سر باز کردن مسئولیت مالی‌ مردانه نبوده، بلکه ماهیت و مفهوم مهریه از دید من، یعنی‌ خرید جنس. در صورتی‌ که زن، جنس و کالا نیست، بلکه انسان است. (این نکته ی خصوصی را از زندگی‌ شخصی خود که طبیعتن تنها به من ارتباط دارد بیان داشتم، تا بواسطه ی مورد انتقادی که در رابطه با مهریه مطرح کردم، هیچ ابهام و شبهه‌‌ ای بوجود نیاید). ادامه، ... پس اگر در خیابان و اجتماع هم، یکسری انسان نفهم، با فرهنگ پایین خود، نسبت به مفهوم زن بصورت کالا برخورد کردند، جای تعجب نیست، چرا که این بی‌ احترامی‌ها و رویکرد‌های نامناسب، حتی در سایر زمینه‌ها نیز، یعنی‌ در موارد کلیدی و حقوقی، نسبت به خانم‌ها در ایران بوده و هست، پس این کج اندیشی‌‌ها از نگاه کلی‌، همانند یک زنجیر بیکدیگر متصل است. / حالا برگردیم به مورد گفتگویمان، یعنی‌ فیلم "به خاطر پونه". پرسوناژ خانم در این فیلم، شوهرش معتاد بود، بیکار بود، تنبل بود، اما، این خانم جزو آن‌ دسته‌‌‌‌ ای از انسا‌هاست، که اگر همسری باشد که از همه ی جهات کامل و بدون نقش باشد، آنوقت ممکن است زن زندگی‌ شود و تازه این احتمال هم هست که پس از مدتی‌ خسته شده، و بگفته ی برخی‌ از اصطلاحات توخالی امروزی، بدنبال "یک عشق تازه" رود. این دنبال عشق تازه رفتن، یک خصوصیت رفتاری هست که در برخی‌ از زن‌ها و مرد‌ها، متاسفانه بشکل نادرست خود وجود دارد. از دید من، زن فیلم خیانت کرد، کار بهانه بود. با همسایه ی قدیمی‌ خود در ارتباط بود و حتی دنبال کارهایش هم می‌بود تا شخصی‌ را برای کار در عکاسی، بعنوان جایگزینش پیدا کند. بعد هم در سکانس آخر، رفت تا برود پیش او به خارج ایران. در ضمن، من نمی‌گویم که مرد فیلم، در جاهایی‌ شک و یا بهتر بگویم "توهم" نداشت، داشت، اما در جاهایی‌ دیگر هم، صرفه نظر از معتاد بودنش، کاملن حق را به او می‌دهم، و رفتار زن را نادرست و مخرب برای زندگی‌ زناشویی میدانم. برای نمونه، اصلن چه دلیلی‌ داشت که معلم کامپیوتر او که در خانه می‌‌آمد، مرد باشد!. من گرایش آیینی ویژه‌‌‌‌ ای ندارم، اما به اصول اخلاقی‌ پایبندم، و بسیار هم غیرتی هستم. از دید من، مرد فیلم، بی‌ عار و از همه بدتر، معتاد بود، که این کاستی‌های او، هیچ توجیهی‌ نداشت. در یک واژه، مرد گرفتار بود، اما آن زن هم، زن زندگی‌ نبود. اصولن زن و یا شوهری که حس شک و یا غیرت را در طرف مقابل خود برانگیخته کند، مورد مناسبی برای زندگی‌ زناشویی نیست، چرا که این برانگیختن ها، همانند زهری ‌ست، که در طول زمانی مشخص، زندگی‌ زوج را سرانجام از پای در می‌‌آورد. / در چند رج بالاتر، صحبت از عشق تازه بمیان آورده شد. بعضی‌ از انسان‌ها، گمان میکنند که دلدادگی راستین و واژه ی یگانه ی عشق، دایمن میتواند در زندگی‌ آنها ایجاد و پدیدار شود، که اما بسی‌ طرز فکر نادرستی ست و در همین راستا، اخلاق بدی پیش می‌‌آید که بعضی‌ ها، دایمن بدنبال انتخاب هستند. من مطمئنم که این زن، با خود میگفته که اگر شوهرم یگهو و ظرف یک شب یا یک هفته، از اینرو به آنرو شد، شاید دیگر فکر آن همسایه ی‌ قدیمی‌ نباشم!، اما اگر تا هفته ی آینده اینگونه اصلاح نشد، آنوقت سمت آن همسایه خواهم رفت. من نمی‌گویم که اگر زن و شوهر، بصورت جدی، دیگر باهم نمیسازند، باید یکدیگر را تحمل کنند و به جدایی‌ فکر نکنند، نه، اما حرف اینست، که همانند این فیلم، گاهی‌ یکی‌ از طرفین، خودش را دل خوش به شخص دیگری می‌کند، و به هوای رسیدن به یک زندگی‌ بهتر با آن‌ فرد، زندگی‌ و همسر کنونی ‌اش را ترک می‌کند، که البته در بیشتر موارد هم، وقتی‌ با چنین روشی‌ زندگی‌ به طلاق می‌‌انجامد، عاقبت خوشی‌ برای آن‌ فرد بهمراه نخواهد داشت، چرا که اگر کسی‌ واقعن از زندگی‌ زناشویی ‌اش خسته شده باشد، تنها به واژه ی جدایی و سپس آزاد شدن خویش فکر می‌کند، و نه‌ اینکه پایش را از یک واگن، به واگن دیگری‌ بگذارد، و در حالی‌ که قطار زندگی‌ ‌اش هنوز در حال حرکت است، بخواهد بپرد. / ... و اما در آخر، خواهشم از کسانی‌ که بهر دلیلی‌، احساس میکنند که دلشان عشق تازه میخواهد این می‌باشد، که اول رابطه را در هر سطحی که هست (از دوستی‌ و یا نامزدی گرفته، تا پیوند مقدس زناشویی)، بدون اینکه خدایی نکرده کاندید یا کاندید‌هایی‌ رو همزمان در نظر داشته باشند و بخواهند انتخاب کنند، اول رابطه را تمام کنند از جهت اخلاقی‌ و قانونی‌، سپس که همه چیز کامل تمام شد و در حالت صفر قرار داشتند، آنوقت بدنبال یافتن نامزد، و محک زدن شانس دوباره باشند. پایان.







1. "59" عزیز، ضمن تشکر از شما، مطمئنید "سینوهه، پزشک فرعون" رو با ترجمه ی زنده یاد "محمد قاضی" خوندید؟
آخه من با ترجمه ی "ذبیح الله منصوری" خوندم و حتماً می دونید که این زنده یاد، جزو کسانی بود که ترجمه رو با تألیف و نوشته هایی از خودش، قاطی می کرد و کاری ندارم که این کارش درست بود یا غلط؛ اما، ایرونی قدیمی ای نیست که نشناسدش و کلی به ادبیات کشور خدمت (یا خیانت؟) کرد.
به شخصه با بعضی کارای "منصوری" حال می کنم.

2. به به! عجب خبر خوبی.
"دی دی" رو عرض می کنم و مثل همیشه مشتاق این هدیه ی ارزشمند شما می مونم.

3. در مورد سایر نوشته های شما و همچنین "استاکر" عزیز؛ که، اظهار لطف بوده، بسیار ممنونم و شرمنده می فرمایید بنده رو.

4. اما می ریم سروقت "بخاطر پونه".
نقد و نوشته ی شما رو درباره ی این فیلم و همچنین دو معضل طلاق و مهریه خوندم و لذت بردم و با بسیاری از خطوط شما موافق هستم.
می دونید که مهریه و از اون مسخره تر شیربها؛ که، بنده همیشه به این کلمه می خندم و یاد پستون های پُرشیر گاوهای تو کارتون ها؛ که، پشتشون به دوربینه می افتم، مختص ما ایرونی هاست!
حتا تو سایر کشورهای همسایه و عربی هم چنین رسمی نیست. در گذشته های خیلی دور تو هند هم بوده؛ اما، نه مث الآن ما و با سکه و پول؛ که، با لوازم منزل بیشتر.
مهریه رو یه عده درست کرده ن؛ که، درست شبیه به بنگاهی ها، پورسانت بگیرن. کدوم بنگاهی از پورسانت بالا و دادوستدهای سنگین بدش می یاد؟ هر چی دادوستد سنگین تر باشه، سهم بنگاهی و کمیسیونش می ره بالاتر؛ پس، بی خود نیست که خیلی از "عاقایون" با مهریه های سنگین و سکه های طلا، خوشحال ترم بشن.
براشون مگه مهمه که چه خیانتی دارن به اون دختر و پسر؛ که، کله شون داغه می کنن؟ هرگز.

خوشبختانه من با همسرم مشکل مهریه نداشتیم و بنده به پاس قدردانی از اون، نیمی از منزلی رو که خریدم، به نام اون زدم؛ یعنی، یه چیزی تو مایه های همون 50 درصد حقی؛ که، شما اشاره کردید تو کشورای دیگه به همسر می رسه.
چرا؟ چون باهام صادق بود و چون تنها شریک زندگیمه.

5. اما، در مورد "بخاطر پونه": کاملاً واضح بود که زن خیانت می کنه؛ حتا اگه، سکانس پایانی پرواز هم نمی بود.
تابوی خیانت زن هم تو فیلمای پس از انقلاب شکسته شد و فکر می کنم اولین فیلمی بود که طبق معمول کلیشه های معمول زن رو پاک و حتا فداکار نشون نمی داد و نشون داد که علت اصلی جدایی ها بیشتر مشکلات جنسیه، متأسفانه. "هانیه توسلی" بارها اشاره کرد که اون ها "خواهر و برادری" زندگی می کنن.
اعتیاد، گدشت 5 سال از زندگی مشترک و تکراری و روتین شدن باعث شده بود مرد به زنش نرسه و از همه بدتر، تفاوت فرهنگی این دو بود: زن تو خونواده ای باکلاس و تمیز به دنیا اومده بود و بزرگ شده بود با فرهنگ خودش و بدون وجود سایه ی پدر؛ اما، مرد خونواده ای بسیار سنتی و شلخته داشت. به یاد بیارید که خواهره عدس پلو رو با جگر به برادرش می داد! و با دست جگرا رو روی برنج می کشید! و مرد هم دو تا بچه رو می برد بخوابونه و ننهه هم دائم چادرنماز سرش بود.
مسلماً اختلاف فرهنگ ها بزرگ ترین اشتباه بود برای ازدواج مرد با زن و مرد میون سنت و مدرنیته مونده بود کدومو قبول کنه. ضمناً بسیار هم دهن بین و بچه ننه تشریف داشت!

اینا همه رو نوشتم؛ اما، باز هم عرض می کنم در کل فیلمش من یکیو نگرفت و به قول شما، تنها تو این بی فیلمی؛ که، هیچ موردی برای دیدن نداریم، مجبوریم بگیم فیلم بدی نبود؛ اما، در کل، خیلی خوب هم نبود. به امید موفقیت کارگردانش؛ که، نامش برام آشنا نبود و با تشکر از شما، دوست بسیار عزیزم؛ که، مثل همیشه با قلم شیواتون، نوشتید و به ما افتخار دادید.


Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Milassyui الخميس مايو 01, 2014 2:26 pm

خيلي متشكر وسپاسگذارم از لطف شما دوست بزرگوار جناب ميحا به روي چشم هر چقدر هم كه زمان ببره باز هم باارزشه خيلي خيلي لطف كرديد ممنونم
Milassyui
Milassyui

تعداد پستها : 49
Join date : 2014-04-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الخميس مايو 01, 2014 4:48 pm




امیر جان با درود.

- فرمایش شما درست هست. ترجمه ی ذبیح منصوری بوده،
راستش از نویسنده ی "سینوهه"، یک کتابی‌ دیگری هم چاپ شده بود،
که البته من نخوندم (یادم نیست)، با نام "راز کشور؟"،
این کتاب رو استاد قاضی ترجمه کرده بودن. برای همین اشتباه گفتم.
- در همان سالهای ۱۳۷۳-۷۴، یکبار دوربین کانال دو،
رفته بود به منزل استاد قاضی. ایشون با کمک دستگاه میکرفن مانندی،
که به حنجره نزدیک میشد، میتونستن صحبت کنن. ... یادشان گرامی.
- من هم از مخالفین تغییر متن در ترجمه هستم. یک برگردان خوب، باید وفادارنه باشه.
اما خب بعضی‌ از مترجمین، خیلی‌ علاقه به خودنمایی دارن و متن اصلی‌ رو تغییر میدن.
به چنین افرادی این پیشنهاد رو دارم، که اگر خیلی‌ نویسنده و ادیب هستند، خب یک کتاب مستقل،
از اپتدا با سوژه ی ابتکاری و قلم خودشون بنویسن. نه‌ اینکه بخوان دسترنج دیگران رو،
که به امانت به اونها سپره شده، در اصل نشخوار کنند.
- نکته ی دیگری که میخواستم در میان بگذارم این هست،
که ساختار نیایش‌های رایج، گاه اصل را زیر سؤال میبرد،
و با برخی‌ قسمت هایشان، از دیدگاه مفهومی‌، موافق نیستم .
برای نمونه، در همان لینک بسیار نوستالژیک "بر محمل نیاز"، در دقیقه ی ۷:۴۷ می‌گوید:
"الهی، ... نگاه عنایت از ما مگیر". /// ... خداوند، سرچشمه ی انرژی در هستی‌ ‌ست.
او ثابت است، یعنی‌ پرتوش وجودش همیشه جاریست، اما این "ما" هستیم که برخی‌ زمانها، "شب" می‌شویم،
و از نور او، خویش را بی‌ بهره می‌‌سازیم. پس نگاه عنایتش را، خودمان از خود میگیریم.
- پست و کلیپ تازه ی "دی دی" هم بزودی تقدیم میگردد. ببخشید که نام فیلم رو نگفتم.
چون مبحث نوستالژیک خوبی‌ فراهم آمده، این هست که میخواهم یکجا تقدیم حضور گردد.
- سپاسگزارم از توجه و لطف شما، که وقت گذاشتید، و یادداشت را خواندید.
خرسند هستم که بسیاری از موارد آن‌، مورد پسند و همسو بودن دیدگاه شما نیز قرار گرفت.
با نکاتی که فرمودید موافق هستم. ... اشاره‌ های بجا و تکمیلی خوبی‌ نیز،
از نکات نهفته در فیلم داشتید،. ... به هر حال، با اینکه این فیلم، یکبار به دیدنش می‌‌ارزید،
اما سبب نوشتن و مطرح ساختن موضوعات جاری شد، و کاربرد خانوادگی - فرهنگی‌ ی خوبی‌ داشت.
مدت‌ها بود که فیلمی، اینگونه به بررسی‌ لایه‌های رفتاری در میان زوجها نپرداخته بود.
البته پنهان نباشد، که فیلم "برخورد خیلی‌ نزدیک - ۱۳۸۷" نیز، کمی‌ تا قسمتی‌،
نظرم در زمینه‌های یاد شده، بخود جلب کرده بود. اتفاقن از جهت ساختار سینمایی،
از "به خاطر پونه" بهتر بود، اما نکات زناشویی و مفهومی‌ نهفته در "به خاطر پونه"،
خیلی‌ کاملتر و جامعتر از آن بود.

سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف stalker الجمعة مايو 02, 2014 1:47 am

59 نوشته است:


استالکر گرامی با درود.

- از کانال خوبت هم اکنون دیدن کردم. بازهم تبریک میگم.
از لطف و محبت شما نیز بسیار ممنون هستم. لطف دارید.
- خیلی‌ خوب و بجا، که آدرس فیلم کامل هوتسن پلوتس رو هم،
در صفحه ی مربوط به کلیپش، قرار دادید.
- بسیار عالی‌ شد. تنها دو فایل "بعد از خبر" و "جستجو"،
بدلیل مدت زمان بیشتر از ۱۵ دقیقه شون، باقی‌ موندن.
البته شما یک قسمت کوتاه دیگری از "جستجو" رو در کانال دارید.
حالا من تا چند وقت دیگه، از این فایل طولانی تر، سکانس شام رو جدا می‌کنم،
چون از دید خودم خیلی‌ نوستالژیک هست، و خدمت شما لینکش رو در پیام می‌فرستم،
تا اگر صلاح دونستی، قرار بدید. ... در مورد "بعد از خبر" هم، شاید به دو قسمت تقسیمش کنیم،
و با شماره گذاری ۱ و ۲، قرار بدید. ... حالا در این زمینه، حتما به نتیجه گیری نهایی‌ میرسیم.
- چقدر ویدیوی "بر محمل نیاز" که قرار داده بودید، خاطره انگیز بود. بخش‌های فارسیش رو همیشه دوست داشتم.
همچنین صدای شاعر و ترانه سرای توانا، جناب "ساعد باقری" را. ... خیلی‌ ممنون هستم از شما.
لینکش رو اینجا می‌گذارم، چون بی‌ شک، مورد پسند امیر جان و سایر یاران گرامی نیز قرار خواهد گرفت.  

لینک از کانال "Nostalgia (استالگر)" ...:
https://www.youtube.com/watch?v=a5HzXGSzU3c&list=UUhkvX0WG-C20r6zVSep_8tw

سلامت باشید.


خواهش می‌کنم. فهمیدم چرا یوتوب نمی‌ذاره بیشتر از ۱۵ دقیقه آپلود کنم. یکی از کارتون‌های زبل‌خان به دلیل کپی‌رایت پاک شده (به دست یوتوب) و تا ۶ ماه نمی‌تونم ویدئ بیشتر از ۱۵ دقیقه آپلود کنم. در مورد محمل نیاز:‌ من هم متنش رو دوست دارم هم آهنگش رو. آهنگش به نظرم کاملا مسحور کننده‌ست. اون ۲ تا فایلی‌ هم که بیشتر از ۱۵ دقیقه هستند ر هم شما هر جور خودت امر کنی ما در خدمتیم.
stalker
stalker

تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano الجمعة مايو 02, 2014 6:01 am

59 نوشته است:


امیر جان با درود.

- فرمایش شما درست هست. ترجمه ی ذبیح منصوری بوده،
راستش از نویسنده ی "سینوهه"، یک کتابی‌ دیگری هم چاپ شده بود،
که البته من نخوندم (یادم نیست)، با نام "راز کشور؟"،
این کتاب رو استاد قاضی ترجمه کرده بودن. برای همین اشتباه گفتم.
- در همان سالهای ۱۳۷۳-۷۴، یکبار دوربین کانال دو،
رفته بود به منزل استاد قاضی. ایشون با کمک دستگاه میکرفن مانندی،
که به حنجره نزدیک میشد، میتونستن صحبت کنن. ... یادشان گرامی.
- من هم از مخالفین تغییر متن در ترجمه هستم. یک برگردان خوب، باید وفادارنه باشه.
اما خب بعضی‌ از مترجمین، خیلی‌ علاقه به خودنمایی دارن و متن اصلی‌ رو تغییر میدن.
به چنین افرادی این پیشنهاد رو دارم، که اگر خیلی‌ نویسنده و ادیب هستند، خب یک کتاب مستقل،
از اپتدا با سوژه ی ابتکاری و قلم خودشون بنویسن. نه‌ اینکه بخوان دسترنج دیگران رو،
که به امانت به اونها سپره شده، در اصل نشخوار کنند.
- نکته ی دیگری که میخواستم در میان بگذارم این هست،
که ساختار نیایش‌های رایج، گاه اصل را زیر سؤال میبرد،
و با برخی‌ قسمت هایشان، از دیدگاه مفهومی‌، موافق نیستم .
برای نمونه، در همان لینک بسیار نوستالژیک "بر محمل نیاز"، در دقیقه ی ۷:۴۷ می‌گوید:
"الهی، ... نگاه عنایت از ما مگیر". /// ... خداوند، سرچشمه ی انرژی در هستی‌ ‌ست.
او ثابت است، یعنی‌ پرتوش وجودش همیشه جاریست، اما این "ما" هستیم که برخی‌ زمانها، "شب" می‌شویم،
و از نور او، خویش را بی‌ بهره می‌‌سازیم. پس نگاه عنایتش را، خودمان از خود میگیریم.
- پست و کلیپ تازه ی "دی دی" هم بزودی تقدیم میگردد. ببخشید که نام فیلم رو نگفتم.
چون مبحث نوستالژیک خوبی‌ فراهم آمده، این هست که میخواهم یکجا تقدیم حضور گردد.
- سپاسگزارم از توجه و لطف شما، که وقت گذاشتید، و یادداشت را خواندید.
خرسند هستم که بسیاری از موارد آن‌، مورد پسند و همسو بودن دیدگاه شما نیز قرار گرفت.
با نکاتی که فرمودید موافق هستم. ... اشاره‌ های بجا و تکمیلی خوبی‌ نیز،
از نکات نهفته در فیلم داشتید،. ... به هر حال، با اینکه این فیلم، یکبار به دیدنش می‌‌ارزید،
اما سبب نوشتن و مطرح ساختن موضوعات جاری شد، و کاربرد خانوادگی - فرهنگی‌ ی خوبی‌ داشت.
مدت‌ها بود که فیلمی، اینگونه به بررسی‌ لایه‌های رفتاری در میان زوجها نپرداخته بود.
البته پنهان نباشد، که فیلم "برخورد خیلی‌ نزدیک - ۱۳۸۷" نیز، کمی‌ تا قسمتی‌،
نظرم در زمینه‌های یاد شده، بخود جلب کرده بود. اتفاقن از جهت ساختار سینمایی،
از "به خاطر پونه" بهتر بود، اما نکات زناشویی و مفهومی‌ نهفته در "به خاطر پونه"،
خیلی‌ کاملتر و جامعتر از آن بود.

سلامت باشید.



1. خواهش می کنم "59" عزیز. پیش می یاد.
2. بله. من اون مصاحبه ها و اون "قارقارک" رو خوب یادمه. زنده یاد تا دم مرگ هم دست از ادبیات و نوشتن برنداشت.
3. "نشخوار" رو عالی اومدید؛ چون، من هم با "خیانت" بیشتر موافقم تا "خدمت" و دقیقاً همسو با فرمایش شما فکر می کنم و معتقدم نباید به این شدت تو ترجمه دست برد؛ حالا اگه، در حد چند توضیح و بومی سازی مطلبی (ترجیحاً تو پاورقی) باشه، می گی اشکال نداره؛ اما، نه این که بیای 5، 6 صفحه از خودت بنویسی! تو مقاله ای توی شماره ی 19 "فصلنامه ی مترجم"، دکتر "علی خزاعی فر"، استاد بنده؛ که، بهشون ارادت خاصی دارم و همیشه ازشون به نیکی یاد می کنم، به همین مطلب اشاره کرده بودن.
4. بنده هم از توضیحات بسیار خوب شما لذت بردم و خرسندم که نوشته های پراکنده و بی نظم بنده (بر خلاف کارهای شما) مورد پسند قرار گرفته.

...................................


5. چند دقیقه ی پیش باخبر شدم "محمد رضا لطفی" بزرگ رو هم از دست دادیم. خیلی اعصابم خورد شد.
یادش گرامی.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Es88oeudnhnczww2tu2_thumb

Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الجمعة مايو 02, 2014 10:15 am




(با کسب اجازه، تمام پاسخ‌ها و مطالب، یکجا تقدیم میگردد)



خانم هایدی با درود خدمت شما و همسر گرامیتان.
- در اپتدا پوزش می‌خواهم که این نوشته را با تاخیر مینویسم،
چون همان ۴ روز پیش، پست پر بار و نوستالژیک شما را،
در مورد کتابهای شصت، بطور کلی‌ دیده بودم، اما میخواستم،
تمام طرح جلد‌ها را سیو کنم، و سر فرصت آنها را دقیق ببینم.
کامپیوتر من در ۲ سال گذشته، "نت بوک" هست (یعنی‌ نوت بوک کوچک بدون جای سی‌ دی)،
و چون عرض اکرانش ۱۰ اینچ هست، برای همین، گاهن برای دیدن تصویرهایی‌،
که به تعداد زیاد با اندازه ی اصلیشان، لینک آنها در صفحه ی فروم قرار می‌گیرد،
چشم را اذیت میکند. برای همین تمام تصویرها را سیو کردم، و سپاسگزار هم هستم.
- خاطرات بسیار بسیار زیادی زنده شدند. ... کتابهای زیر را، من نیز داشتم:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 6ys9v0uxalfhx35v9pd5_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Vca5pn63qexuyxhwsx3_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 F92j8fsnmgbty97gib_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Iqbrjfyncyiz459ihsld_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 0e3u4ag08zn4ss5jh_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 99nc0svyhdmhr17cqxl_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 7lafaey4850xdb94ddn3_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 R7cd0wceo9qf97h06og_thumb

- توضیح اینکه، شاید دیدن کتاب "برگها"، بیش از همه برایم نوستالژیک بود!.
- من نیز همانند فرمایش امیر گرامی، بجای "مثلث اژدها"، "مثلث برمودا" را داشتم،
که طرح جلش، شبیه همین بود. ... بخشی از آن‌، خاطرات راست و یا دروغ کسانی‌ را بازگو میکرد،
که با چشم خود، آدم فضایی‌ها و سفینه‌های فضایی را دیده بودند، کجا؟ در آمریکا!.
من نمی‌دانم که چرا این آدم فضایی ها، به قاره‌های دیگر هیچوقت سفر نمیکنند!.
اما من خودم هم، خیلی‌ علاقه به دیدنشان دارم، اگر روزی ببینمشان، حتما با آنها خواهم رفت.
- زمانی که در دهه ی هفتاد، نام آقای "قدرت اله صلح میرزایی" را،
بعنوان کارگردان سینما در تیتراژ فیلم‌ها دیدم، برایم بسیار آشنا بود، چرا که،
ایشان از نویسندگان دهه ی شصت بودند و چندین کتاب در ژانر نوجوان نوشته بودند.
برای نمونه، "تصمیم آخر" که در میان اسکن‌های خاطره انگیز شما نیز هست.
- انتشارات سپیده، بی‌ شک مهمترین نقش را در دهه ی شصت برای نسل ما داشت.
در تایید فرمایش امیر گرامی، مبنی بر جذاب بودن طرح جلد کتابهای آن‌ دوران،
اینرا نیز اضافه می‌کنم، که پشت جلد‌ها هم، خیلی‌ حتا بیشتر جذاب بود، چون مجموعه‌ ای بود،
از بسیاری از همان طرح جلد ها!. ... دیدن این تصاویر از پس سالها، بسیار نوستالژیک است.
- کتاب دیگری هم بود از انتشارات سپیده با چنین طرح جلد نگارگری شده ای،
با نام "قهرمان بوکس آماتوری". ... در این رمان ژانر نوجوانان،
نوشته شده بود که قهرمان، روزی بعد از مسابقه، ابراز محبت کرده بود به نامزد خویش.
من آنزمان ۱۰ سالم بود. ... این کتاب را با خود می‌بردم حتا به دبستان،
و در زنگ تفریح، یواشکی این قسمتش را بارها میخواندم.
- در ضمن، از میان جلد‌های کوچکی که تصورشان در پشت کتاب‌ها می‌بود،
خود کتابهای زیر را نیز داشتم: "ناخدای ۱۵ ساله"، "سفر به ماه"، "الیور تویست"،
"مرد نامریی (۱۰ بار خوانده بودم این کتاب را، از بس که موضوعش جذاب بود)،
"بینوایان" و "تونل زیر دریایی". ....
- بازهم سپاسگزارم برای اسکن‌های خوب و با کیفیت،
و به اشتراک قرار دادن این یادمانه‌های ارزشمند.
سلامت باشید بهمراه همسر گرامیتان.

.
.
.

میحا ی گرامی با درود.
- خواهش می‌کنم، از شما در اصل ممنون هستم.
- بله، فرمایشتون درست هست در مورد اون چند لحظه،
و استفادشون در فیلمهای کمدی. ... اما چون دیگه اصل آلبوم موجود هست،
یعنی‌ خودتون قرار دادید، من همان دو موردی که کامل، یاد آور نوستالژی بودند را،
از جانب شما در فروم قرار دادم. بازهم ممنون هستیم. ...
- راستش فروش صفحه‌های قدیمی‌ اینجا وجود نداره. من هیچ جایی‌ ندیدم.
- نوار فروشی و یا همان سی‌ دی فروشی‌های امروزی، برای من یکی‌ از دلپذیر‌ترین مکانها،
در دوران نوجوانی و جوانی بود. ... اینجا هم که آمدم، بودند مغازه‌ های بسیاری،
که دایمن بهشان سر میزدم، ... اما!، از بس که کپی و اینترنت و ...،
خیلی‌ از سی‌ دی فروشی‌های اینجا، بویژه تمام آنهایی که در زیرگذر مترو بودند،
اکنون ۴-۵ سالی‌ هست که بسته شده اند، یعنی‌ تغییر کارایی پیدا کردند.
سی‌ دی فروشی بوده، اما حالا دیگه ۵ ساله شده کالباس فروشی.
سلامت باشید.

.
.
.

استالکر گرامی‌ با درود. عجب قوانین سختی داره یوو.تیو.ب.
اما خوبه که کپی رایت رعایت میشه. ... شما اصلن نگران نباشید (لبخند).
ما آشنا داریم در اون سایت، زیرمیزی رد می‌کنیم، کار شما درست میشه،
فقط یه ۶ ماهی‌ طول می‌‌کشه. ... من دیگه سفارش شما رو کردم،
۶ ماه دیگه، میتونید فایل طولانی‌ تر از ۱۵ مین هم قرار بدید (لبخند).
- خیلی‌ ممنونم هستم از لطف شما. .... بله، موسیقی‌ بکاررفته در "بر محمل نیاز"،
که اطلاعات کامل رو هم در موردش نوشته بودید، واقعن مینوی هست.
اگر امکانش هست و تا بحال ندیدید، لطف کنید و از سومین پست صفحه ی زیر،
که در آن‌ یک لینک موسیقی‌ قرار دادم، دیدن کنید. ... شاید نام آهنگسازش رو بدونید.
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t17p740-topic
- انجام وظیفه می‌کنم. همه از دیدگان مهر شما و یاران ارجمند فروم رویایی هست.
- شناسایی موسیقی‌ بکار رفته در "مسابقه ی هفته" بی‌ نظیر بود!.
چقدر هم شنیدنی ست نسخه ی کاملش‌. بسیار ممنون هستم.
سلامت باشید.

.
.
.

امیر جان با درود. اول اینکه، من شوکه شدم از شنیدن خبر فوت استاد لطفی‌.
در جریان بودم که ایشون بیمارستان بودند، اما نه تا این حد ....
الان یاد اون مصاحبشون افتادم که گفته بودن، در جوانی،
برای خودشون هدف مشخص کرده بودن، و تصمیم داشتن تا ۹۰ سالگی زنده باشن.
به احترام استاد "لطفی‌"، پست "دی دی"، بجای امروز، فردا در فروم قرار خواهد گرفت.
- ممنونم از لطفتون. نوشته‌های خوب شما، بسیار هم با نظم و طبقه بندی شده هستند.
موافقم با نکاتی‌ که در مورد ترجمه گفتید. ... اما در شیوا بودن قلم ذبیح منصوری، شکی نبوده.
- ببخشید که انتشار پست "دی دی" همش به تعویق میفته. ... دست ما نیست. ... فردا حتما.
سلامت باشید.   ... // فروم رویایی، یاد استاد "محمد رضا لطفی‌" را گرامی‌ میدارد // ...

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Es88oeudnhnczww2tu2_thumb
59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Mihakralj الجمعة مايو 02, 2014 11:53 am

سلام 59 عزیز،
تشکر از توضیحاتی که مطرح ساختین.
در این رابطه بعدا با شما صحبت خواهم کرد.

موردی که درخواست کرده بودین رو ندیده بودم و من با اجازه استالکر عزیز آهنگ رو معرفی می کنم.
گرچه مطمعنا تمام دوستان با این آهنگ اشنا هستند و خاطره نوستالژی واسه ایرانی ها دارد.
آهنگ Caravansary ساخته ی Kitaro می باشد.

با سپاس.
Mihakralj
Mihakralj

تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف stalker الجمعة مايو 02, 2014 1:39 pm

Mihakralj نوشته است:سلام 59 عزیز،
تشکر از توضیحاتی که مطرح ساختین.
در این رابطه بعدا با شما صحبت خواهم کرد.

موردی که درخواست کرده بودین رو ندیده بودم و من با اجازه استالکر عزیز آهنگ رو معرفی می کنم.
گرچه مطمعنا تمام دوستان با این آهنگ اشنا هستند و خاطره نوستالژی واسه ایرانی ها دارد.
آهنگ Caravansary  ساخته ی  Kitaro می باشد.

با سپاس.

بسیار ممنون. من می‌دونستم این موسیقی مال کیتارو هست ولی دقیقش رو یادم نبود. خیلی عالیه این موسیقی.
stalker
stalker

تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الجمعة مايو 02, 2014 8:46 pm

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 2acnolphry5z7z8f0q

دی دی  با  دو  دوبلور ...



فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 U10at2ya07arku3pjn0u_thumb


آقای دیتر هالروردن در سال ۱۹۸۰، در فیلمی با نام اوریجینال‌ "وای تو هری عزیز" ایفای نقش می‌کند،
که این فیلم با نمایش خود در سال بعدش، سبب پدیدار شدن پرسوناژ ماندگار "دی دی" پس از دو سال میگردد.
سبک بازیگری هالروردن، که امسال به استقبال ۷۸ سالگی میرود، بی‌ شک در دنیای سینمای کمدی، هنایشگزار بوده است.
یکی‌ از رمز‌های موفقیت او، مرهون موقعیتهای ابله آمیزی ست، که او آنها را همزمان، آمیخته با لحظه‌های خردمندانه نیز مینماید.
زبان طنز کاراکتر دی دی، مخاطب را با انسان ساده لوحی آشنا می‌سازد، که در برخی‌ زمانها، بواسطه ی "اندیشیدن"،
نتیجه ی اتفاقات ناخوشایند افتاده را، در آخر به نفع پرسوناژش تمام می‌کند و بدین ترتیب، خیال بیننده را نیز آسوده میسازد!.
فیلم "Ach du lieber Harry" (وای تو هری عزیز) یا (وای هری جونم)، اولین بار در دهه ی شصت،
در ایران ترجمه و دوبله شده است و سپس در سالهای گذشته نیز، برای بار دوم به فارسی برگردان، و با متنی تازه،
دوباره دوبله گردیده، که البته در عنوان گذاری ترجمه ی دوم‌، بجای "هری عزیز"، "دی دی عزیز" نامیده شده!.
با اینحال و صرفه نظر از شهرت "دی دی ها" و همچنین صداسازی دوبلور توانای آنها، از دید نگارنده،
پرسوناژ "هری" را در این فیلم، دوبلور اولش بهتر گویندگی کرده. ... اما در زمینه ی "دی دی ها"،
گوینده ی توانای آنها، بی‌ هیچ شکی، استادانه صدا پیشگی کرده بودند، چرا که دیتر هالروردن  در "هری"،
هنوز "دی دی" نشده بوده. / دیدگان یاران ارجمند را، به تماشای یک کلیپ نوستالژیک تلفیقی (با دوبله ی فارسی‌)،
با موضوع نکات مقایسه ای که مطرح گردیدند، جلب مینمایم. / مراتب سپاس خود را خدمت  کانال "DANYJR - یو،تیو،ب"،
و صدا و سیمای مرکز کردستان، برای استفاده از فیلمهایشان در ساخت این کلیپ ۱۰ دقیقه و ۴۸ ثانیه ای، بیان میدارم.
لازم به گفتن هست، که موسیقی‌ زیبای تیتراژ و متن این کلیپ تصویری، برگرفته از فیلم "دن آرام - ۲۰۰۶" می‌باشد،
که توسط آهنگساز مشهور آرژانتینی - ایتالیایی: "لوییس باکالاف"، ساخته شده است (Luis Enríquez Bacalov).
یاد گوینده ی توانا، حسین باغی را نیز گرامی میداریم، که صدای خاطره انگیزش، در عنوان بندی اپتدای فیلم،
و همچنین تیپ گویی بسیار شنیدنی در یکی‌ از سکانس‌های آخرین آن‌، ثبت و بیادگار مانده است. ...

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Ubkd4iew34buf6ne5pf_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Oy2xjl9qmq8xtvny9t_thumb

کلیپ تصویری "دی دی با دو دوبلور & نوستالژی" - (دهه ی شصت) ...:
http://elmond.persiangig.com/DiDi%20Ba%202%20Dublor%20&%20NostalgiYa%20(HQ)%20-%20(Dahe%2060).rar/download

و یا:
http://s5.picofile.com/file/8121995892/DiDi_Ba_2_Dublor_NostalgiYa_HQ_Dahe_60_.rar.html

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Mcnqlldfcwvjxf21ozo_thumb

.
.
.


پی‌ نوشت ۱:
فیلمهای دی دی با کیفیت پخش تلویزیونی آنها از اپتدای دهه ی هفتاد،
دیگر ظاهرن در کانال یاد شده در یو.تیو.ب، موجود نیست، چون گشتم نبود.
اما خوشبختانه آنها را همان پارسال که درباره‌ شان در فروم اطلاع رسانی داشتم،
از سایت یاد شده دریافت کرده بودم. ... حال اگر پس از تماشای این کلیپ،
علاقمند به دیدن نسخه ی کامل "هری عزیز" با دوبله ی اولش شدید،
بفرمایید تا با اندازه ی مناسب، تقدیم گردد.

پی‌ نوشت ۲:
کشور آلمان، مهد نظم است. ... سایت‌هایشان نیز،
در کنار سادگی‌ و خوش رنگی‌، آن‌ نظم آلمانی‌ را در خود دارند.
(صفحه ی رسمی‌ فیلم یاد شده):
http://www.super-8-hobby.de/rezent260.htm

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano السبت مايو 03, 2014 8:31 am

1. بچه ها سلام.

2. ببینید چه کشف بزرگی کرده م امروز:
اینجا رو ببینید:

http://eirib.ir/nasim-yadha/


حال کردید؟ "سیمای اقتصاد ما" و همه چی هست. دم "صدا و سیما"مون گرم. این سایت، بی نظیره و فک می کنم منبع اصلی کش رفتنای "تلوبیون" هم باشه؛ با این تفاوت که، اونا اینا رو می فروشن!
تنها فرقش با "سایت نسیم" تو زیرنویس ها و لوگوهاست؛ که، اونم اصلاً مهم نیس.

3. همین الآن نشونی بالا رو سیو کنید. نگید نگفتی!

...................................

4. "59" عزیز، با تشکر از شما بابت توضیحات و فایل "دی دی"، چون فایلو گذاشته م برای دانلود، اجازه بدید بعد از دانلود و تماشا نظرمو عرض کنم.


...................................

5. همین الآن دانلود و تماشای فایل شما به اتمام رسید، "59" عزیز.
دو ساعت طول کشید؛ آخه، همزمان داشتم چند تا "نسیم یادها" هم می گرفتم؛ اما، نگو که همزمان داشته م "معین" هم می گرفته م. Smile
دستت درد نکنه، واقعاً. نمی دونم اون کارای ابتدا و انتهای میوزیک ویدئوی "صبحت بخیر" کار تدوین شما بود، یا جزو کار اولیه؛ اما، اگه کار شما بود، بهتون تبریک می گم؛ چون، بیش از حد طبیعی دراومده بود و منو برد به 20 سال پیش؛ زمانی که، نوارای وی ایچ اس نیگا می کردیم.
دو فیلم "دی دی عزیز" با دوبله ی دو هنرمند به یادموندنی هم عالی بود. به فرمایش شما این فیلم خیلی معروف نشده تو ایران و علتش تکرار کمش بوده.

باز هم متشکرم از شما و این همه تلاشی که انجام می دید و دوستان عزیز استان کردستان.

...................................

6. صحبت دوبله شد، یادمه "هایدی" چن وقت پیش از دوبله ی بی نظیر "پدرخوانده"ها نوشت و این که صدای اصلی یکی شون درست شبیه به صدای دوبلورشه. من می خواستم همون شب جواب بدم؛ که، حرف تو حرف اومد و یادم رفت؛ اما، فکر می کنم منظورشون این کرکتر باشه ("پدرخوانده ی 2"، دقیقه ی 27):

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 5w3yeey7s488vpfpep2o_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Wjxp43hw62p78russfw_thumb

Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 السبت مايو 03, 2014 10:07 am





امیر جان
خیلی‌ ممنون برای معرفی‌ این سایت.
- چه جالب، من حتا اول فکر کردم که "سایت کانال نسیم"،
آدرس و سرورش رو عوض کرده. ... اما این سایت "eirib.ir"، جداگانه هست،
مستقل هست و از جانب "معاونت رسانه‌های مجازی در صدا و سیما" می‌باشد.
البته، سرعت دانلود کردن فایلهاش، همانند سایت کانال "نسیم"،
پایین هست (شما هم در متن تکمیلیتون، اکنون اشاره داشتید).
بگمانم، چون صحبت از دارایی‌های تلویزیون میباشد!،
مخصوصن با سرعت کم، کارها رو برای دریافت قرار میدن.
- این فایل‌ها رو از همان صفحه ی اول، اکنون با معرفی‌ خوب شما، گرفتم:
نسیم یادها: "۹، ۶، ۳، ۲۴" ... صفحه های دیگرش رو هم بزودی خواهم دید.
امیر جان، در مورد اینکه "تلوبیون"، مستقیم خودش از تلویزیون ضبط میکنه، شکی‌ نیست.
تلوبیون، الان دیگه بیش از یک سال هست که فعالیت داره. ... اما خودش رو گم کرد.
اما کار سایت نسیم، که فایلهای رو مستقیم از آرشیو تلویزیون میاره و قرار میده، واقعن عالی‌ هست.
چون این سایت های دیگر، حتا خود همین سایت خوبی‌ که معرفی‌ کردید، با اینکه برای صدا و سیما هست،
اما معلومه از روی پخش آنتنی، ضبط کرده فایل‌ها رو و رونویس آنها وجود دارن.
از معرفی‌ که داشتید واقعا ممنون هستم امیر جان.
- از گل پامچال، خیلی‌ خیلی‌ نمی‌‌آمد خوشم (بدم می‌‌آمد). بویژه از دوبلش!.
- یوسف صیادی، عاقبت بخیر شده در سالهای اخیر (خنده).
خیلی‌ خوشحالم که اینقدر فعال هست در سینما.
بامزه بازی می‌کنه. ... فیلم کمدی هست ساخته ی آرش معیریان،
با نام "داماد خجالتی - ۱۳۸۹". ... از دید من، بازی صیادی، هنرمندانه هست در این فیلم.
- آقایی که سرشون رو میتراشیدن (نسیم یادها ۲۴)،
مدتی‌ در اوایل دهه ی هفتاد، در سینما و تلویزیون دایمن بازی میکردن.
- بله خواهش می‌کنم. ... افتخار دارم.
امیدوارم که از دیدن کلیپ یاد شده، خوشتان بیاید.
سلامت باشید.

.
.
.

- بله، بسیار عالی‌ که کلیپ رو تماشا فرمودید، ممنون هستم.
- ... راستش، قبل و بعد آن کلیپ خاطره انگیز و دوست داشتنی معین،
کاری هست ناقابل از بنده ی کوچک. ... هدفم، بازسازی و زنده کردن یاد VHS بود.
حالا نظرتون در مورد خود دوبله چه بود. کی‌ بهتر کار کرده بود از دید شما.
من میگم برای "هری" یعنی‌ در این فیلم، زنده یاد افضلی بهتر بوده کارشون.
سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano السبت مايو 03, 2014 10:35 am

1. "59" گرامی، برمی گردم.

2. بچه ها، فعلاً هر چی رو که نمی گیرید، این یکی فایلو حتماً حتماً بگیرید؛ وگرنه، پشیمون می شید:

http://eirib.ir/nasim-yadha/57999-%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%85-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-26-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF--92.html

3. دیدید؟ Smile

Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 السبت مايو 03, 2014 11:20 am



Emiliano نوشته است:

1. "59" گرامی، برمی گردم.

2. بچه ها، فعلاً هر چی رو که نمی گیرید، این یکی فایلو حتماً حتماً بگیرید؛ وگرنه، پشیمون می شید:

http://eirib.ir/nasim-yadha/57999-%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%85-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-26-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF--92.html

3. دیدید؟ :




* امیر جان!!!، این فایل که دیگه کولاک بود!.


- مجری گری "دکتر علیرضا قراگوزلو"، در دهه ی ۶۰ ...:
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 X3a8jdc4o3q4o36smvf_thumb


- برنامه ی "آقای میرفخرایی"، در دهه ی ۶۰ ...:
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Bub9uyq5g5zra4i56x7d_thumb


- مصاحبه ی تاریخی‌ "جمشید گرگین" با "استاد علی‌ حاتمی"، در دهه ی ۶۰ ...:
(من سالهاست که دوست دارم، کامل این مصاحبه رو ببینم)
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Ecxdp6hfe6q95ti01ehc_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 X4d3th8a4wsmctp947yn_thumb


- زنده یاد "احمد مندوب هاشمی"، در دهه ی ۶۰ ...:
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Gericfu2wb87pekqm0rq_thumb


* امیر جان ببینید داستان چه شد، ...
من این فایل رو، همون زمان که سایت رو معرفی‌ کردید،
اول نمیخواستم بگیرم، فکر کردم، تظاهرات ۵۷ هست،
اما دیدم گوشه ی تصویر نوشته بود "دیدنی‌ ها"،
فکر کردم "دیدنی‌‌های خودمان" رو منظورشان هست.
این بود که گرفتم. ... اما وقتی‌ که دیدم، واقعن شوکه شدم.
از معرفی‌ ارزشمند شما، برای این سایت، و همچنین این لینک،
واقعن ممنون هستم. ...

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano السبت مايو 03, 2014 11:37 am

1. "59"، مطمئن بودم که از فایل بالایی شوکه می شید.
2. شما و سایر دوستان هم اگه کشف توپ دیگه ای کردید، بنده و سایرین رو هم در جریان بذارید. به قول شما گاهی عکس و نام کنار فایل ها گول زننده س و باید کل کار رو مشاهده کرد.
متشکرم.

3. اوه، راستی داشت یادم می رفت، واژه ی "خوش نوشت" شما هم بسیار عالی و زیبا بود. بهتون تبریک می گم. یکی از ویژگی های یه مترجم خوب همین واژه سازی های جذابه؛ که، شما به این سلاح مجهزید.

Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف heidiii السبت مايو 03, 2014 7:09 pm

59 و امیلیانو گرامی
خیلی خوشحال شدم دیدم این کتابها براتون آشنا بودن و دیدن بودین.
شبیه این دوتا کتاب تصمیم آخر (قدرت الله صلح میرزایی) و روز مسابقه (عدبالحی شماسی) یک کتاب نازک دیگه هم بود که قصه ی ساده اش رو خیلی دوست داشتم و بارها خونده بودم. در مورد پسری بود که علاقه زیادی به نوشتن داستان داشت و با راهنمایی یکی از معلم هاش داشت برای مجله ای داستان می نوشت. اما پدرش سخت مخالف بود و پسره از ترس پدرش، یواشکی این کارو می کرد. یه جایی هم پدره برداشت دفتر داستانش رو پاره کرد یا یک همچین چیزی. پسره تو کل داستان، ذهنش درگیر این بود که قهرمان قصه اش بابت فلان چیز، باید چی به داییش بگه یا چیکار کنه (کلا یک مساله ای مربوط به داییش داشت) خلاصه خیلی این داستان رو دوست داشتم ولی کتابش رو گم کردم. این نشونی هایی که دادم احتمالا به نظرتون آشنا نیومد؟ نمی دونم نویسنده اش رضا رهگذر بود یا قدرت الله صلح میرزایی یا کس دیگه ای. ولی کلا به این جور کتاب های ساده که قصه هاش بین چند نفر بچه مدرسه اش می گذشت خیلی علاقه داشتم.
تماشای تصویرهای رنگی پشت جلد کتابها، یکی از سرگرمیهای همیشگی من بود. خیلی از اون کتابها رو دلم میخواست داشته باشم و ببینم ماجراشون از چه قراره مثل ناخدای پانزده ساله که دیدم شما داشتین. یا جزیره وحشیان.
بیشتر تصاویر جلد اون کتابها رو هنرمند نقاشی به اسم "صادق صندوقی" می کشید. کارهای ایشون، یکی از انگیزه های علاقمندی من به نقاشی بود و واقعا از تماشای نقاشی هاش لذت میبردم (مثل جزیره مخفی، ستاره جنوب، پنج هفته پرواز با بالون، جزیره اسرارآمیز و...) اگه یادتون باشه اون زمونها، قبل از فتوشاپ و ابزارهای دیجیتال، نقاشی پوستر فیلم سردر سینماها را هم تعدادی از همین هنرمندهای نقاش انجام میدادن. یادمه یکی از برنامه های تلویزیون یکبار رفته بود سراغ چند نفر از همین هنرمندها و کارگاهشون رو موقع نقاشی همین تصاویر سردرسینما نشون میداد.

لینک های جالبی در مورد دی دی و اجرای مجری های قدیمی (نسیم یادها) به اشتراک گذاشته بودین که واقعا ازتون ممنونم. هنوز فیلم ها رو نگرفتم و در اولین فرصت که دانلود کردم، تماشا میکنم. خوشحالم که بلاخره سیمای اقتصاد ما رو پیدا کردین. (راستش من دنبال اون یکی قسمت درخانه ام که شنیده ام پخش شده. قسمت به جبهه رفتن پدره و سبزی فروشی بچه ها)
عکس مجری قدیمی تلویزیون، منو یاد یک خاطره کوتاه انداخت. مدرسه ابتدایی من دبستان "شهدای هویزه" در فلکه اول صادقیه بود. یک شب دیروقت سوار ماشین داشتیم از جایی برمی گشتیم و تو مسیر برگشت، از همون کوچه ای که روزها مدرسه می رفتم رد شدیم. دریکی از خانه ها باز بود و آقای قره گوزلو داشت ماشینش را وارد حیاط خانه اش میکرد. یک خانم جوان هم جلوی در ایستاده بود که فقط موهای خیلی بلند و مشکیش توی ذهنم مونده. مادرم احتمالا از قبل می دانست ایشون اونجا زندگی میکنه و از ما خواست براشون دست تکون بدیم!
ازون به بعد هرموقع آقای قره گوزلو را توی قاب تلویزیون می دیدم، فوری یاد اون خانومه می افتادم که موهای بلند و چهره ی مهربونی داشت.
مجری های قدیمی تلویزیون، هرکدومشون تحصیلات درست و حسابی هم داشتن و برعکس بیشتر مجری های الان، هنر برجسته شون "حرافی" نبود. مثلا قره گوزلو تحصیلات عمران یا نقشه کشی یا همچین چیزی داشت و شغل اصلیش بود.
جمشید گرگین هم که کلاس و پرستیژ از صدا و چهره و مخصوصا فرم سبیل هایش می بارید و "سینمای کمدی" را با تسلط اجرا می کرد. (می دانید که برادر شوهر ژاله کاظمی بود.)
یک مجری ثابت هم هرهفته عصرهای جمعه، برنامه کسل کننده "گزارش هفتگی" را اجرا می کرد و مردم تعجب میکردند از اینکه بعد از این همه سال، چرا نشونه ای از پیری توی چهره اش ظاهر نمیشه. اسم مجری گزارش هفتگی "عباس جلیلیان" بود و بعد از سالهای سال اجرای مداوم این برنامه، بی سروصدا غیبش زد.

*

ممنونم از شما امیلیانو به خاطر یادآوری بازیگر فیلم پدرخوانده. دقیقا همین بازیگر بود. آفرین به حدس دقیق و درست شما.



اين مطلب آخرين بار توسط heidiii در الأحد مايو 04, 2014 2:42 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
heidiii
heidiii

تعداد پستها : 24
Join date : 2014-05-03

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 السبت مايو 03, 2014 11:03 pm





خانم هایدی با درود.
(با کسب اجازه، موارد تالار کتاب را نیز اینجا میگویم)
- از توجه و لطف شما و یاران ارجمند فروم سپاسگزارم.
- من در سالهای دبستان و راهنمایی، عضو کتابخانه ی حسینه ارشاد بودم.
یک روز در تابستان ۱۳۷۱، آقای هوشنگ مرادی کرمانی را،
برای سخنرانی به کتابخانه ی حسینه ارشاد دعوت کرده بودند.
از اینرو آنروز، خیلی‌ از پدرما‌درها‌ نیز همراه بچه هاشان آمده بودند.
زمانی که بخش اول صحبتهای آقای کرمانی، که درباره ی قصه های مجید بود بپایان رسید،
قرار شد تا مهمانان، پرسشهای خود را از ایشان بپرسند. مادر من هم یکی‌ از والدین بودند.
هیچ جور بیاد نمی آورم که چه سئوالی را من از آقای کرمانی پرسیدم،
که هم عصبانیت ایشان را پس از آن بخاطر دارم، و هم برخورد شدید و مواخذه‌ ای را،
که مادرم پس از اتمام جلسه، در خیابان با من داشتند. ...
- آن داستانی را که فرمودید، "در مورد پسری بود که علاقه زیادی به نوشتن داستان داشت ..."،
بگمانم خوانده بودم. سبک سوژه پردازی یش، به نوشته‌های آقای "صلح میرزایی" نزدیک است.
قطع کتابش هم بزرگ بود، یعنی‌ "رحلی بزرگ یا متوسط - (۳۰*۶۰  یا  ۳۰*۵۰)".
- حتا شنیدن نام هنرمند گرامی "صادق صندوقی"، نوستالژیک است.
بسیار ممنونم برای یاد آوری‌های خوبی‌ که داشتید ...:
http://www.yjc.ir/fa/news/4638104/دردلهای-شنیدنی-صادق-صندوقی-تصویرگر-پیشکسوت-کتابهای-درسی
- امیدواریم که موفق به دریافت تمام فایل‌های صوتی و تصویری از این چند روز بشوید.
- (دکتر علیرضا قراگوزلو)
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t5p420-topic
- (قسمتی از گویندگی ایشان در اسفند ۱۳۹۱) ...:
http://s2.picofile.com/file/7728046983/Dr_Alireza_Gharagozlu_12_1391_.rar.html
- (مجریان اعلام برنامه در کانال یک و دو - دهه ی شصت و نیمه ی اپتدایی هفتاد)
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t5p440-topic
- بسیار بجا که یادی داشتید از مجری خوب و خونسرد "گزارش هفتگی"،
مجریان آن دوران، همگی‌ صدایشان مناسب گویندگی بود.
عصر‌های غم انگیز جمعه در دوران مدرسه ....
موسیقی‌ ونگلیس ...، و این برنامه ی اجباری ....
بیش از هر چیز از این برنامه، برده شدن نام،
و نشان داده شدن صورت خانم مارگارت تاچر را بیاد دارم.
- و اما همیشه، فایل خوبی‌ که از مجری اعلام برنامه ی کانال دو،
به اشتراک فروم قرار دادید را، بارها و بارها نگاه می‌کنم و با گوش جان می‌شنوم.
چه صدای نابی دارند این گوینده ی توانا. ...‌ای کاش که نامشان را بدانم.
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Y4yfas70dnv5fevpqv09_thumb
سلامت باشید.
----------------------------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------
پی‌ نوشت:
یاران ارجمند، راستش مدتهاست که یاد یک فیلم قدیمی‌ انگلیسی‌، ذهن مرا رها نمیکند.
در همان میانه ی دهه ی شصت، یعنی‌ زمانی‌ که "داستانهای باور نکردنی"،
جمعه عصر‌ها پخش میشد، این فیلم سیاه و سفید قدیمی انگلیسی را هم،
دایمن پخش میکردند، که داستانش مثلن در زمان الیورتویست در انگلیس اتفاق می‌‌افتاد.
سکانس اولش را خوب بیاد دارم، که مردی در یک شهر ساحلی انگلیس،
می‌ آمد سمت یک کافه ی چوبی، و وارد آنجا میشد. ... در کنار کافه هم،
قایق‌هایی‌ پارک شده بودند. ماجرا کلن در مورد ماهیگیران آن زمان انگلیس بود.
بعد اینها در این کافه ی چوبی، باهم دعوایشان میشد. ... فیلم سیاه و سفید بود،
یعنی‌ محصول دهه ی ۶۰ میلادی در انگلیس. ... خلاصه اینکه خیلی‌ فیلم بی‌خودی بود،
اما از بس که نشانش میدادند، این سکانس اولش در یاد من حک شده. ...
فضای ابری، ... غروب اندوهناک، ... ماهیگیرانی که مست بودند، ... کتک کاری،
فحش و ناسزا، ... رفتار‌های زشت و .... / یکوقت نبینیم از این فیلمها. (لبخند).
(در ۱۲ رج بالا، ۶ بار واژه ی "انگلیس" و یا صفتش بکار برده شده - یعنی‌ بطور میانگین، نیم بار در هر رج).
(کادری شبیه به‌‌‌ آنچه در اپتدای فیلم می‌‌دیدیم. ... کافه ی مشهور "بدمستان" هم، در سمت راست تصویر است):
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 9qhci0jctihjqhurya5_thumb
----------------------------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------
خط چین‌های بالا را بدلخواه خود پر نموده، و به آدرس کره ی زمین، فروم رویایی، طبقه ی زیر زمین، ارسال نمایید،
تا از جوایز ارزنده ی قرعه کشی‌ سالانه ی انجمن کودکی و نوجوانی، بهرمند گردید. به سه‌ نفر برگزیده ی اول از آخر،
بلیت یکطرفه ی رفت به دوران کودکی، واقع در شهر شصت تقدیم میگردد. بازگشت به زمان حال، بعهده ی خودشان می‌باشد.


59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano الأحد مايو 04, 2014 4:31 pm



1. "هایدی" عزیز، راستش این کتاب به نظر من اشنا نیومد و بعید می دونم دیده باشمش.
کاش "شروین" و کتاب بازها به اینجا سر بزنن و اگه بتونن، پاسختون رو بدن.

2. اما، تا یادم نرفته، بگم یاد چی افتادم با خوندن نوشته های شما:
یه کتابی قدیمی تو خونه مون بود؛ که، مربوط به دوران دبیرستان داداشم بود و به من رسیده بود. جلدشم زرد رنگ بود.
عنوانش "انشای مفید" یا یه همچین چیزی بود؛ که، کلی انشای آماده و اکثراً با قالب های کلیشه ای داشت؛ با موضوعاتی همچون، "پاییز"، "مادر" و ....
کسی اونو داردش یا دیدتش؟

3. حق با شماست. من اولین بار اسم "صادق صندوقی" رو تو کتابای درسی دیده بودم و یادمه کاراشو خیلی دوس داشتم.

4. من اون قسمت "در خانه" رو ندیده م؛ وگرنه، دریغ نمی کردم.

5. من تا به امروز اسم مجری "گزارش هفتگی" رو نمی دونستم. ممنونم از شما.
بله. یادمه همیشه موها و ریش های مشکی، تمیز و آنکادر شده ای داشتن.
و به قول شما یکباره رفتن؛ درست شبیه، آقای "بابان".

6. الآن که دارم اینا رو می نویسم موسیقی Pulstar ساخته ی "وینجلس" از ذهنم رد می شه و تصاویری که با ریتمی تند از دید بیننده می گذشتن و یکی مشتش تو هوا بود و یکی آتیش می زد همه جا رو و ....
کسی از "گزارش هفتگی" فایل تصویری نداره احیاناً؟
راستی، "59"، یادآوری زنده یاد "مارگارت تاچر" عالی بود؛ با این که، با اون پلکای افتاده ش ازش بدم می یومد! Smile

7. نه. الآن که چک کردم، دیدم این موسیقی رو تو وله های این برنامه می شنیدیم و موسیقی تیتراژ یه چیز دیگه بود. شاید باز هم از کارهای "وینجلس" بوده و تمش الآن تو ذهنمه؛ اما، آهنگای آرشیومو که چک می کنم، پیداش نمی کنم.
از دوستان کسی تیتراژ "گزارش هفتگی" رو داره یا می دونه ساخته ی کیه؟
"میحا" جان، کجایی، دادا؟

8. خواهش می کنم. همون طور که عرض کردم سالی نیست که حداقل یک بار فیلم های اریجینال + دوبله شده ی "پدرخوانده" رو نبینم و برای همین تقریباً همه شونو حفظم.
از سکانس به سکانس این فیلم ها؛ بخصوص، "1"ش کلی درس می گیره آدم.


..........................

9. "59" عزیز، اون فیلم انگلیسی رو هم مطمئنم ندیده م.
راستش از اون فضاها و شروع فیلم های انگلیسی خوشم نمی یومد و دنبالشون نمی کردم، یا تموم فیلم هایی که توی دریا یا کوهستان یا کویر یا برف می گذشتن. خیلی لج درآر بوده ن برام و هنوز هم هستن.


Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الأحد مايو 04, 2014 6:43 pm




(با دریافت اجازه، پاسخ تالار کودک نیز همینجا داده میشود)

- امیر جان، نام "کاظم فائقی" هم برای ما نوستالژیک هست.
کتاب "اسرار شعبده بازی" رو، من هم داشتم، یادش بخیر، ...
چقدر از این دستمال های ابریشمی غیب کردیم، اما دیگه برنگشتن (خنده).
- این آقای بازیگر، یک تئاتر خنده دار دیگه ای هم در ویدیو کلوپ ها دهه ی ۷۰ داشت،
که حسین عرفانی بجاشون صحبت میکردن، یعنی‌ کل تئاتر رو دوبله کرده بودن.
اونوقت یک قسمتش، مراسم عقد بود. ... میپرسیدن عروس کجاست؟،
از طرف خونواده ی عروس می‌گفتن نیست، عروس رفته گل بچینه.
بعد این آقای بازیگر زنده یاد، وقتی‌ نوبت داماد میشد، میگفت داماد نیست،
میپرسیدن کجاست؟. میگفت داماد رفته آش بخوره .... خنده. ... روحش شاد.
- علیرضا خمسه رو، فقط و فقط در بازیگری فیلمهای شصت و اوایل هفتادش قبول دارم،
اونهم بعنوان یک کمدین موفق و ممتازی، که کارهاش، به فیزیک و ظاهرش می‌خورد.
اما بجز این مورد که در همون ۱۲ -۱۳ سال ویژه وجود داشت، دیگه حتا با بحث مجری گریش،
و یا بازیهایی که اکنون و در سالهای اخیر داره، هیچ ارتباطی‌ نمیتونم برقرار کنم.
- بله، عکس مسابقه ی تلاش، ۲ سال و نیم پیش تقدیم شده بود.
اما امروز باز بیادش افتادم. ... از لطف شما ممنونم ....
- (و حالا این بخش فیلم‌ها ... و اینک شما و تالار فیلم و برنامه)
- امیر جان راستش کتاب "انشای مفید" رو ندیده بودم.
راستی‌، ... زنگ های انشا، خیلی‌ برام خوشایند بود.
همون سر کلاس، مشق و انشای هفته ی بعدش رو می‌نوشتم.
- من دیروز یادم رفت بگم، که مجری گزارش هفتگی،
بنظرم، در بخش معاونت پولیتیکی سیما هم بودن.
یعنی‌ با اینکه صدا و سیمایشان، کاملن خوب و مناسب مجری گری بود،
اما حتما سمتی نیز داشتند. ... این جور برنامه ها، حفاظت شده هست.
من هم خیلی‌ دوست دارم قسمتی از گزارش هفتگی و مجری خوبش رو ببینم.
لطف دارید. خانم تاچر و آقای گرباچف، دو بازیگر این برنامه ی ما بودند!.
امیر جان، تیتراژ گزارش هفتگی هم آفرینه ی باشکوهی از "ونگلیس" هست ...:
(پروازی به غروبهای شادی آفرین جمعه در دهه ی شصت ... چهار ستون بدن آدم می‌لرزه)
http://s5.picofile.com/file/8122235000/Gozareshe_Haftegi_Vangelis_.mp3.html
- ممنونم که به درخواست نام فیلمی که مطرح کردم، توجه داشتین.
سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف stalker الأحد مايو 04, 2014 7:11 pm

59 نوشته است:


(با دریافت اجازه، پاسخ تالار کودک نیز همینجا داده میشود)

- امیر جان، نام "کاظم فائقی" هم برای ما نوستالژیک هست.
کتاب "اسرار شعبده بازی" رو، من هم داشتم، یادش بخیر، ...
چقدر از این دستمال های ابریشمی غیب کردیم، اما دیگه برنگشتن (خنده).
- این آقای بازیگر، یک تئاتر خنده دار دیگه ای هم در ویدیو کلوپ ها دهه ی ۷۰ داشت،
که حسین عرفانی بجاشون صحبت میکردن، یعنی‌ کل تئاتر رو دوبله کرده بودن.
اونوقت یک قسمتش، مراسم عقد بود. ... میپرسیدن عروس کجاست؟،
از طرف خونواده ی عروس می‌گفتن نیست، عروس رفته گل بچینه.
بعد این آقای بازیگر زنده یاد، وقتی‌ نوبت داماد میشد، میگفت داماد نیست،
میپرسیدن کجاست؟. میگفت داماد رفته آش بخوره .... خنده. ... روحش شاد.
- علیرضا خمسه رو، فقط و فقط در بازیگری فیلمهای شصت و اوایل هفتادش قبول دارم،
اونهم بعنوان یک کمدین موفق و ممتازی، که کارهاش، به فیزیک و ظاهرش می‌خورد.
اما بجز این مورد که در همون ۱۲ -۱۳ سال ویژه وجود داشت، دیگه حتا با بحث مجری گریش،
و یا بازیهایی که اکنون و در سالهای اخیر داره، هیچ ارتباطی‌ نمیتونم برقرار کنم.
- بله، عکس مسابقه ی تلاش، ۲ سال و نیم پیش تقدیم شده بود.
اما امروز باز بیادش افتادم. ... از لطف شما ممنونم ....
- (و حالا این بخش فیلم‌ها ... و اینک شما و تالار فیلم و برنامه)
- امیر جان راستش کتاب "انشای مفید" رو ندیده بودم.
راستی‌، ... زنگ های انشا، خیلی‌ برام خوشایند بود.
همون سر کلاس، مشق و انشای هفته ی بعدش رو می‌نوشتم.
- من دیروز یادم رفت بگم، که مجری گزارش هفتگی،
بنظرم، در بخش معاونت پولیتیکی سیما هم بودن.
یعنی‌ با اینکه صدا و سیمایشان، کاملن خوب و مناسب مجری گری بود،
اما حتما سمتی نیز داشتند. ... این جور برنامه ها، حفاظت شده هست.
من هم خیلی‌ دوست دارم قسمتی از گزارش هفتگی و مجری خوبش رو ببینم.
لطف دارید. خانم تاچر و آقای گرباچف، دو بازیگر این برنامه ی ما بودند!.
امیر جان، تیتراژ گزارش هفتگی هم آفرینه ی باشکوهی از "ونگلیس" هست ...:
(پروازی به غروبهای شادی آفرین جمعه در دهه ی شصت ... چهار ستون بدن آدم می‌لرزه)
http://s5.picofile.com/file/8122235000/Gozareshe_Haftegi_Vangelis_.mp3.html
- ممنونم که به درخواست نام فیلمی که مطرح کردم، توجه داشتین.
سلامت باشید.


من احتمال می‌دم که اجرایی که ما از آهنگ Spiral اثر Vangelis شنیدیم مال خود ایشون نبود،‌ بلکه اجرای دوباره‌ی این آهنگ توسط Ed Starnik بوده باشه:
https://www.youtube.com/watch?v=O1gkru7GeQk&#t=132
تنها دلیلی هم که برای این دارم اینه که اولین بار که اجرای خود ونجلیس رو شنیدم حس کردم با اونی که شنیدیم فرق داشته ولی الان سال‌ها گذشته و گوشم به اجرای خود ونجلیس عادت کرده.
stalker
stalker

تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Milassyui الإثنين مايو 05, 2014 4:48 am

اين هم يك اهنگ ديگر از فيلم مشت:

s5.picofile.com/file/8122261318/Mosht6.mp3.html
Milassyui
Milassyui

تعداد پستها : 49
Join date : 2014-04-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الإثنين مايو 05, 2014 9:46 am


stalker نوشته است:
من احتمال می‌دم که اجرایی که ما از آهنگ Spiral اثر Vangelis شنیدیم مال خود ایشون نبود،‌ بلکه اجرای دوباره‌ی این آهنگ توسط Ed Starnik بوده باشه:
https://www.youtube.com/watch?v=O1gkru7GeQk&#t=132
تنها دلیلی هم که برای این دارم اینه که اولین بار که اجرای خود ونجلیس رو شنیدم حس کردم با اونی که شنیدیم فرق داشته ولی الان سال‌ها گذشته و گوشم به اجرای خود ونجلیس عادت کرده


استالکر جان با درود.
خیلی‌ ممنون هستم از نکاتی خوب و کارسازی که همیشه مطرح می‌سازی.
تا به امروز، این نسخه ی اول و اصلی‌ از آهنگ یاده شده رو نشنیده بودم.
اما مطلب کوتاه اینکه، (البته شما بهتر میدونید)، که آهنگساز بزرگی همچون "ونگلیس"،
بی‌ شک بر تمام کارش نظارت کامل داره. یعنی‌ من موارد دیگه‌ای رو هم شنیدم،
که یک آهنگش، با ۲ نسخه ی اجرایی و تنظیم موجود هست، حالا صحبت این هست،
که خودش احتمالا، در جریان این بازنوازی‌ها هست و با اجازه ی مستقیمش انجام میشه.
و البته هدفش هم بهبود کیفیت کار‌ها بوده. چون اصل ملودی هست، وقتی‌ که ملودی قوی باشه،
اونوقت کار تنظیم کننده‌ ای که یک نفر دیگر هست، با خوبی‌ و موفقیت پیش میره.
البته شما در این زمینه خیلی‌ بیشتر اطلاعات داری.
- در ضمن، آهنگ جادویی دیگری ساخته ی ونگلیس،
که ‌بر روی تیتراژ برنامه ی "آموزش شیمی‌ - دهه ۶۰" بود رو،
همگی‌ بهتر در جریان هستید، اینهم شاهکاریست از ونگلیس ...:
https://www.youtube.com/watch?v=iW_qGMRmJAw
سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف stalker الإثنين مايو 05, 2014 10:27 am

59 نوشته است:
stalker نوشته است:
من احتمال می‌دم که اجرایی که ما از آهنگ Spiral اثر Vangelis شنیدیم مال خود ایشون نبود،‌ بلکه اجرای دوباره‌ی این آهنگ توسط Ed Starnik بوده باشه:
https://www.youtube.com/watch?v=O1gkru7GeQk&#t=132
تنها دلیلی هم که برای این دارم اینه که اولین بار که اجرای خود ونجلیس رو شنیدم حس کردم با اونی که شنیدیم فرق داشته ولی الان سال‌ها گذشته و گوشم به اجرای خود ونجلیس عادت کرده


استالکر جان با درود.
خیلی‌ ممنون هستم از نکاتی خوب و کارسازی که همیشه مطرح می‌سازی.
تا به امروز، این نسخه ی اول و اصلی‌ از آهنگ یاده شده رو نشنیده بودم.
اما مطلب کوتاه اینکه، (البته شما بهتر میدونید)، که آهنگساز بزرگی همچون "ونگلیس"،
بی‌ شک بر تمام کارش نظارت کامل داره. یعنی‌ من موارد دیگه‌ای رو هم شنیدم،
که یک آهنگش، با ۲ نسخه ی اجرایی و تنظیم موجود هست، حالا صحبت این هست،
که خودش احتمالا، در جریان این بازنوازی‌ها هست و با اجازه ی مستقیمش انجام میشه.
و البته هدفش هم بهبود کیفیت کار‌ها بوده. چون اصل ملودی هست، وقتی‌ که ملودی قوی باشه،
اونوقت کار تنظیم کننده‌ ای که یک نفر دیگر هست، با خوبی‌ و موفقیت پیش میره.
البته شما در این زمینه خیلی‌ بیشتر اطلاعات داری.
- در ضمن، آهنگ جادویی دیگری ساخته ی ونگلیس،
که ‌بر روی تیتراژ برنامه ی "آموزش شیمی‌ - دهه ۶۰" بود رو،
همگی‌ بهتر در جریان هستید، اینهم شاهکاریست از ونگلیس ...:
https://www.youtube.com/watch?v=iW_qGMRmJAw
سلامت باشید.


سلام ۵۹ عزیز. اون آهنگی که فرستادی اسمش Sprial هست و اهنگ گزارش هفته‌گی بخش دوم همون آهنگه (که من هم فرستادم)... Smile
stalker
stalker

تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الإثنين مايو 05, 2014 10:47 am



بله استالکر جان. کاملن درست میفرمایید.
اتفاقن این لینک رو مخصوصن قرار دادم،
چون آهنگ استفاده شده در تیتراژ "آموزش شیمی‌" و "گزارش هفتگی"،
بدنبال هم در این نسخه هستن. ... اسم بجا و مناسبی هم داره، "مارپیچ".
سلامت باشید. ... ارادتمندم.
59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Milassyui الثلاثاء مايو 06, 2014 1:23 pm

اين هم دو اهنگ ديگه از فيلم مشت لينك:

s5.picofile.com/file/8122417284/Music_21.mp3.html

s5.picofile.com/file/8122417442/Music_22.mp3.html
Milassyui
Milassyui

تعداد پستها : 49
Join date : 2014-04-25

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الثلاثاء مايو 06, 2014 2:09 pm



S@M نوشته است:
راستش درک میکنم 59عزیز، من خودمم اولش اصلاً از این سریال خوشم نیومد! با خودم فکر کردم از مرضیه برومند بعیده که یه کار بیخود بسازه. ولی نمی دونم چی شد و کدوم قسمتش رو دیدم که کلاً نظرم عوض شد و فهمیدم که تحت هر شرایطی باید به مرضیه برومند عزیز ایمان داشته باشم و این حداقل کاریه که می تونم در حق این هنرمند خلاق و گرامی انجام بدم! Smile آخه قبلاً هم پیش اومده بود که از بعضی کارهاش خوشم نیومده بود و بعداً پیش خودم شرمنده شده بودم. مرضیه عزیز همیشه چیز جدیدی برای ارائه داره و خلاقیتش کم نظیره و واقعاً به نظر من مصداق این مصرع هستش که شیر شیر است اگرچه پیر بود! (البته بدون مصرع دومش!!!). پیشنهاد می کنم از قسمتهای پایانیش شروع به دیدن کنید شاید شما هم مثل من نظرتون تغییر کنه. البته اگر هم تغییر نکنه خب باز هم نظر شخصی شماست و محترمه :

https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t22p840-topic#8346



* خانم سم با درود. ... سپاسگزارم برای نکاتی که مطرح ساختید.
- ببخشید که اینجا مینوسیم. ... راستش نگاه من به فروم رویایی،
همیشه همانند برخوردی هست که همه ی ما در دوران مدرسه، بویژه در سالهای شصت،
نسبت به دفترچه‌ های مشقمان داشتیم، یعنی‌ صرفه جویی‌، و ترس از اینکه مبادا برگی از دفتر بکنیم،
چرا که آنوقت از نیمه ی دومش هم، حتمن صفحه‌ ای بعدن ناخواسته کنده خواهد شد. ....
- همانگونه که بهتر در جریان هستید، تا بحال همانند شما و سایر اعضای گرامی‌، احترام زیادی،
برای هنر و نوآوری بانو مرضیه برومند، بویژه در تلویزیون قایل هستم. ... این سریال آب پریا در هنگام پخش،
من رو بعنوان یکی‌ از دوستداران هنر نوستالژیک ایشان، خیلی‌ سرگردان کرد و نتیجه ‌اش هم سرخوردگی بود.
چرا که برای نمونه، آن‌ "ابری" که در این سریال بود، انگار کپی شده ی درجه سه‌، از زی‌ زی‌ گولو بود!.
درست هست که زی‌ زی‌ گولو هم ابتکار ایشان بوده، اما دوباره دیدن این کپی کاری‌های شخصی‌ فیلمسازان،
اصلن خوشایند نیست. ... فضای ساختاری "آب پریا"، دیگر هیچ رنگ و بویی از هنر فیلمسازی ایشان را نداشت.
اما خوشبختانه، در همان روزهای نوروز ۹۲، کانال محترم "تماشا"، سریال بسیار زیبا و جذاب دیگری از خانم برومند،
یعنی‌ "داستان‌های نوروز" را بازپخش کرد، و با اینکه آنها را دارم و در فروم نیز قبلن سه‌ قسمتش را قرار دادیم،
اما باز با جان و دل‌ تماشا کردم و بسیار لذت بردم، بویژه از همان سه‌ قسمتی که قبلن قرار داده بودیم ...:
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Gq6uwbygahoyjar1xhd_thumb
- ممنون هستم از دیدگاه و توجه شما. ... حتمن در اولین فرصت و حال و خیال فیلمیکی که ایجاد شود،
طبق فرمایش شما، به تماشای قسمت‌های پایانی "آب پریا" خواهم نشست. اما خودتان هم بهتر میدانید که این سریال،
دیگر حتا رد پایی‌ از لحظه‌ های صمیمانه و دوست داشتنی هنر این کارگردان بزرگ را، در خود نداشت. ...
سپاسگزارم برای توضیحات بجایی که مطرح ساختید. ... سلامت باشید.

-------------------------------------------------------------


برادران شیردل - ۱۹۷۷

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Z9pjm9fh3wr0rgdlp7wf_thumb

سه‌ سال و سه‌ ماه پیش، یعنی‌ زمانی که افتخار عضویت رسمی‌ را در فروم رویایی پیدا کردم،
در اولین پست شخصی‌ خود، یادی داشتم از سریال نوستالژیک و اندوهناک "برادران شیردل" ...:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 6evmoejf3jrf9701gubm_thumb
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t3p620-topic

آنزمان بدتر از حالا، از تدوین و مونتاژ و قیچی کاری، سر رشته‌ ای نداشتم،
برای همین، سه‌ عدد فایل تصویری از سریال، در یک بسته ی فشرده قرار گرفت،
و تقدیم فروم رویایی گردیده بود که البته دیگر مدتهاست از سرور هم پاک شده است.
از آنجایی که این سریال برای نسل ما، شاید احساسی‌‌ترین و مفهومی‌‌ترین سریال خارجی‌،
در ژانر یادمانه هایمان بشمار می‌ آید، آن‌ فایلها، اکنون در یک کلیپ کوتاه،
ویرایش و قرار داده شدند. / ... این نسخه، به زبان اصلی‌اش، سوئدی می‌باشد.
در ضمن، پس از این مدت سه‌ سال و سه‌ ماه تکمیل مینمایم، که این سریال بسیار نوستالژیک،
محصول مشترک سوئد و ایسلند، در سال ۱۹۷۷ میباشد، و یک سال بعدش، یعنی‌ در ۱۹۷۸،
موفق به دریافت "خرس طلایی"، از جشنواره ی فیلم "برلین" میگردد. ... اگر اشتباه نکنم،
بجای برادر بزرگتر در دوبله ی فارسی‌ ما، هنرمند پاک صدا - "آرشاک قوکاسیان"، صحبت میکردند.


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Sdu0oqipiqvxtdks10q_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Ec88nvc5duhc3jxifzk8_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Af2wiyd87kr89wer2k5f_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Renm1unpvts80391amty_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 S6sq2yg7k2i42uue37v_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 6mim2c5dj34828gwq8oz_thumb

* کلیپ سریال نوستالژیک "برادران شیردل - ۱۹۷۷" - (تیتراژ خلاصه وار، متن و فینال) ...:
http://s5.picofile.com/file/8122421534/Baradarane_Shirdel_1977_.rar.html

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Gh9e6ds14w0gj09bvo6u_thumb

.
.
.


* کاغذ دیواری در اندازه ی بزرگ، با استفاده از عکسهای سریال "برادران شیردل"،
که بر روی جلد صفحه ی گرامافون موسیقی‌ آن‌، در همان سال ۱۹۷۷ انتشار یافته بود ...:

http://s5.picofile.com/file/8122420200/Baradarane_Shirdel_Kaghaz_Divari_.rar.html

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 33 Mhjm2ksx0cq6duclg89_thumb


.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 43
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 33 از 40 الصفحة السابقة  1 ... 18 ... 32, 33, 34 ... 36 ... 40  الصفحة التالية

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد