کودکی و نوجوانی


انضم إلى المنتدى ، فالأمر سريع وسهل

کودکی و نوجوانی
کودکی و نوجوانی
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

+34
stalker
Milassyui
aghaghi
S@M
arman
alimontaz
Heidii
Mihakralj
volant
slevin(HAMID
keyvanmoeini
abnbat
SMAM
jasonbourne
پل کوچولو
ASDALIREZA105
erfan
ramin
edo
Clover
Heidi
sahra_7
Negin 2
Indiana Jones
mehrnaz_sadeghi86
Ishpateka
fazel1994
afsoon520
ahmad1300mo
Emiliano
kazvash
faridonline
babak
59
38 مشترك

صفحه 27 از 40 الصفحة السابقة  1 ... 15 ... 26, 27, 28 ... 33 ... 40  الصفحة التالية

اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano الخميس فبراير 06, 2014 9:10 am

59 نوشته است:



- امیر جان، شما هم، در نوازندگی، چیره دست هستید.
اجراهای جناب آقای "شهریار" هم، خیلی‌ خیلی‌ زیبا هستند.
باور می‌کنید؟، قبلن که این اجرا‌ها را در سایت یاد شده دیده بودم،
بدون توجه به عنوان آنها، گمان می‌کردم که نوازنده، یک آمریکایی‌ یا ایتالیایی هست!.
این هم نشان از نادانی و کوته فکری من، که هرگاه کار خوب و شیک می بینم،
گمان ناقصم زود میرود به جهان اول!.

- در ضمن یک سوال امیر جان.
youtube به فارسی میشود "لامپ تصویر شما"؟،
یعنی‌ لامپ تصویر تلویزیون منظورم هست.
البته مگر لامپ تصویر دیگری هم داریم؟.
ظاهرن باید منتقل شوم به آسایشگاه فروم ....

.
.
.

- امیر جان خواهش می‌کنم. سپاسگزارم برای تمام مواردی که مطرح ساختید.
خیلی‌ خیلی‌ خرسند شدم که عکس این گل مورد پسند شما قرار گرفت. بله این عکس،
همانند اسلاید‌ها و کارت پستال‌های دهه ی شصت هست، بسیار خوب تشخیص می‌دهید.
البته چندیست که عکس‌هایی‌ از مشق‌هایم را تقدیم می‌کنم. امیدوارم که قبلی‌ها هم مورد پسند قرار گفته باشند.
من خودم از عکس "مزار بوعلی‌ سینا" که چند صفحه ی قبل تقدیم شد، اگر حمل بر خود ستائی نشود، خوشم می‌‌آید.
دوستدار هنر هستم، اما شما خودتان هنرمندید. سپاسگزارم.

- ممنونم از توضیحات درباره ی مارکوپولو و موارد دیگر. خوشحال هستم که خاطرات مورد پسند قرار میگیرند همیشه.
راستش در سایت انجمن گویندگان فیلم، در بخش "صداهای ماندگار" که آرشیو صدای دوبلور‌ها هست،
در حرف "م‌‌‌" و فامیلی آقای ممدوح، پسرشان هم هستند و نمونه صدایشان هست و صحبت من تأیید میگردد.
البته خیلی‌ از فایل‌های صوتی آن سایت پاک شده و جایگزین نگردیده. در سایت سندیکای دوبلورها،
همان همکلاس من هستند که اکنون دکتر هستند و من صحبتی‌ که کردم در مورد صدا بود،
وگرنه که شخصیت و تحصیلات بالایی‌ دارند، آرزوی سلامتی‌ هم برایشان و پدر بزرگورشان دارم.
برادر بزرگترشان، آن سالها بگفته ی خود ایشان در دوبله بود، اما اکنون بجز استاد گرامی پدرشان،
فقط نام خودشان هست. صدای پدرشان بی‌ همتاست. من هم عاشق صدایشان در "سندباد" بودم.

- و اما دو سری که از "بچه‌های دیروز" ندیده بودم را دیدم امروز. خیلی‌ خوب بود.

- در مورد پخش یادگاری در این شب ها، همانگونه که در پست دوم این صفحه هم خدمت شما گفتم،
هر شب به وقت ایران، حوالی ساعت ۱۹ تا ۱۹:۳۰ شروع میشه، زمان دقیق دقیق نداره،
من اینرو از روی آرشیو ساعتی‌ تلوبیون میگم خدمت شما. چون هر روز فایلهای یادگاری رو هم میگیرم.

- بله، فایل تصویری و مطلب ما آنزمان در مورد "تازه نفس ها"، دقیقن همانی بود که شما به‌خوبی اشاره داشتید.
بازی کاظم خان هم همانگونه بود که فرمودید، کلن فیگورش در آن‌ تئاتر، شبیه به ببر "دراگو (دهکده ی جانداران)" هست.
راستی‌ این فایل "نفت شاه" را دیدید؟ (خنده)، عجب اسمی داشته این تله تئاتر.

- در ضمن امیر جان،  "جستجو" را از "بچه‌های دیروز" آماده می‌کنم فایلش را و قرار میدهیم.
فقط  ای کاش که از کاظم افرند نیا و آن نقش ساواکی که بسیار بسیار خوب ایفا میکرد، نشان می‌دادند!.
جناب حسین عرفانی هم دوبلور‌شان بودند. ... اما دو جای این سکانسی که نشان دادند خیلی‌ خنده دار بود.

یکی‌ آنکه این پدر!، هر چه دود سیگار داشت فرستاد سمت دختر کوچکش (گریه):
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Nt66t712srax4e2idco7_thumb

و دیگر آنکه، پدر گفت: "اینجوری که من دیدم، همینروزها به پایتخت هم می‌‌کشه"،
پسر پیژامه پوش جواب داد: "خدا رو شکر":
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 2jo4xwgl89dfuvmyvcr7_thumb

اینجا بود که پدر سیگارکش در اتاق و جلوی دو فروند فرزند با سیبیل و ته ریش،
دستی‌ از روی مهر و محبت بر شانه ی پسر پیژامه پوش خویش نهاد:
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 4gpcw368u92eq8x7r5ms_thumb


.
.
.


- خدمت شما بگویم، که در اولین فایل تصویری از "بچه‌های دیروز" که میحا ی گرامی لطف فرموده بودند،
یک وله هست که با استفاده از تعداد زیادی از کارتون‌ها و برنامه های کودک دهه ی شصت ما،
توسط برنامه ی بچه‌های دیروز، بخوبی و زیبایی‌ مونتاژ و ساخته شده است.
توجه شمارا به دیدن آن جلب مینمایم (با سپاس دوباره از میحا):



http://s5.picofile.com/file/8112082484/Barname_Kudak_Dahe_60.rar.html



پی‌ نوشت:
- نام این "جنگ" که اکبر عبدی بازی میکرد چه بود؟.
من خوب آنرا بخاطر دارم. زنده یاد فرهاد خان محمدی هم بازی داشت.
یک قسمتش بود که همگی‌ باهم می‌رفتند کوه!، همه ‌اش در دکور فیلمبرداری میشد
و همچنین اسلاید‌های منظره را نیز پشت سرشان قرار می‌دادند.
در برنامه کودک کانال یک، روزهای جمعه نشان می‌دادند در نیمه ی دهه ی شصت،
قبل از فیلم سینمایی، ... درست همان دورانی که شوییچی یا جاسوییچی را نشان می‌دادند.


.
.
.


سریال جستجو

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Oo36kyjln291gftqi03q_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 H9ihied4efjn7falflxm_thumb

سکانس‌هایی‌ از سریال خاطره انگیز "جستجو"، از طرف امیر جان تقدیم به یاران فروم.
سال پخش آنرا دقیق نمی‌دانم، ۱۳۶۸ یا ۶۹ بود، لطفا شفاف سازی بفرمایید.



با کیفت معمولی تصویر و اندازه ی مناسب فایل:
http://s5.picofile.com/file/8112102092/Seriyale_Josteju_Dahe_60_.rar.html


همان فایل تصویری با کیفیت اصلی‌ پخش تلویزیونی:
http://elmond.persiangig.com/Seriyale%20Josteju%20(HD)%20-%20(Dahe%2060).rar

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.




1. حق دارید. می دونید چرا؟ چون "جهان اول"ی ها یا یه کاری رو انجام نمی دن، یا اگه هم بدن، در حد عالی و پرفکت انجام می دن.
من مطمئن مطمئنم که این "شهریار" هم باید 80 درصد خارج از ایران باشه و سبک استودیوش خیلی اون وریه.
اما، به شخصه هر بار کارهاشو می بینم، از صمیم قلب لذت می برم؛ چون، از دل نواخته.

2. در مورد "یو تیوب" کلی خندیدم.
به این تو ادبیات می گن "جریان سیال ذهن". فک می کنم اولین بار "ویلیام فاکنر" از این اصطلاح استفاده کرد.

3. "59" عزیز، الآن راستش یه چند صفحه ای رو سرچ کردم تا اون عکس مزار گبو علی سینا"یی، رو که فرمودید، پیدا کنم؛ اما، نشد که نشد. اگه زحمتی نیست دوباره می ذاریش، عزیز؟ چون اون موقع احتمالاً به قدری حرفه ای بوده؛ که، فکر کرده م از این ور و اون وره و سیوش نکرده م؛ اما، الآن قضیه فرق می کنه و می خوامش، لطفاً.
اما، چند کار دیگه تون رو دارم و مطمئن بودم که کار و هنر دست خودتونه؛ از جمله، یه "عشق" که با "ع" و "ق" اون به حالت نقاشی خط بازی کرده بودید و یه سایه و هاله ی زرین بهش داده بودید و همونجا خوشم اومد و ذخیره ش کردم.
بله، خوشبختانه دوستان انجمن اکثرشون هنرمندن و یکی مث شما هنرهای دیداری و تصویری داره و یکی هوش و هنر شنیداری و موسیقایی؛ مانند، "میحا"؛ که، با کمی گوش کردن به آهنگ ها می تونه بگه مال کیه و از کدوم آلبومه و این موضوع برای کارهای بی کلام واقعاً قابل تقدیره.

4. بله. اون صدا رو (آ. م.) گوش دادم و توی آرشیو کامپیوترم از سال 1382 بود. فایل صوتیش در حد 5 ثانیه بود! انگار خود صاحبان سایت هم خیلی به این صداها اهمیت نداده بودن و فقط برای رفع تکلیف گذاشته بودنشون.
به هر حال، همون طور که عرض کردم، این گذشت زمانه که سره رو از ناسره تشخیص می ده و ملت هوشمند می دونن که چیو باید انتخاب کنن.

5. در مورد "یادگاری" شب گذشته ناپرهیزی کردم و "دروغ چرا" نیم ساعتی ازش رو دیدم؛ اما، هیچی تکون نخورده بود! دوباره تکه هایی بی ربط + بخش هایی از فیلم "ستارخان"! دوباره "مسعود فروتن" عزیز جوگیر شده بود و اون مدلی صحبت می کرد و ابروهاش داشت می یومد بالای سرش! بعد هم تموم.
و باز باعث شد دیگه دنبالش نکنم و فقط از شما خبراشو بگیرم چی به چیه؛ به هر حال، ممنونم از تو، دوست عزیزم.

6. با "دراگو"ی "دهکده ی حیوانات" کلی خندیدم. دمت گرم. من همیشه "فرامرز خودنگاه" "مردان آهنین" رو که می دیدم با این ببر معروف مقایسه ش می کردم و برام تداعی می شد؛ اما، امروز یکی دیگه هم به این لیست اضافه شد. Smile

7. "نفت شاه" رو نگرفته بودم؛ اما، الآن که گفتید، گفتم شاید تیکه ی خوبی داشته و تأکید کردید و گرفتم؛ اما، جسارت به زحمت شما نباشه، چه بی مزه و لوس بود! همین؟ دقیقاً اسمش هم مث خودش!
یه چیزی بگم: کلاً از بازی "حسین پناهی" هرگز و هیچ جا خوشم نیومده. هرگز؛ حتا، صداش برام آزاردهنده بوده همیشه.

8. در مورد "جستجو" و عکس هایی که ازش گذاشتید، خیلی خیلی ممنون. بله. نقش "کاظم افرندنیا"؛ که، اگه اشتباه نکنم، بابای اون پسر مو مشکیه به نام "مهرداد" بود، خیلی خوب بود. درسته. دوبلورش هم "حسین عرفانی" عزیز بود؛ که، صداش بسیار عالی روی "افرندنیا" می نشست و این اتفاق فکر می کنم تو چند کار دیگه هم تکرار شده بود؛ برای مثال، تو فیلم "سفیر".

9. حالا که صحبت "سفیر" شد و توپک هم توپک فیلمه، بذارید بخشی از فیلمشو براتون بذارم؛ که، توی سینما، وختی این قده بچه بودم! Smileدیدم و کلی هم ترسیدم و یادمه از تلویزیونمون هم یه بار دیدم و باز ترسیدم؛ اما، در پخش های بعدی حذف شد. حتماً می تونید حدس بزنید کدوم بخششو می گم. بله. گردن زدن "قیس ابن مسهر" مر دو تن از آدم بدان را  خندیدن  خنده :

http://s5.picofile.com/file/8112201850/Safir_Emiliano_Koodaki_Nojavani_.mp4.html

منبع فایل فوق: دوست عزیزم، "شایان".

10. ادامه ی بحثمون:

تو اون عکس هایی که گذاشتید، از دو آیتمی که سال ها بود توی "لیست سیاه" "امیلیانو" جا خوش کرده بودن، پرده برداشته شد؛ البته، بنده تو صفحات قبلی توپک "کارتون ها" یا شاید هم "سیاه، سفید، خاکستری" ازشون عکس و نام گذاشته بوده م؛ اما، احتمالاً شما حواستون نبوده.

خلاصه، اولی "ماجراهای آقای ساعتچی"ه؛ که، ماه رمضون یه سال داد و آقای "حسن کاخی" رو می بینید با اون پسری که داره لبخند می زنه و شبیه به خواهرزاده ی من توی 20 سال پیشه!
و دومی هم، که سؤال شما هم هست، "جُنگِ برای فردا"س؛ که، "اکبر عبدی" آشغال می ریخت تو کوه یا به بادکنک ها به صورت ضابطو (ضایع و تابلو!) سوزن میخی می زد و رو به دوربین می کرد و با صدای دخترونه "اِه!" می گفت!
زنده یاد "فرهاد خان محمدی" هم پای ثابت آیتم کوهنوردها بود.

مخلصیم.  چاکریم! 

11. باز هم ممنونم دوست خوبم از شما؛ برای، "جستجو". خیلی عالی بود و با فایلی هم که سری قبلی "بچه های دیروز" داد، فرق می کرد.
در مورد سالش نمی دونم. راستش هرگز مثل شما سال ها رو آرشیو نمی کنم؛ وگرنه، عرض می کردم خدمتتون. همیشه برام خود فایل و دیدنش بیشتر ارزش داشته تا حواشی اون.

12. حالا که بحث "بچه های دیروز" داغه، دیشب یه آیتمی داد به نام "از هر سوی دنیا". ماجرا رو حتماً دیدید یا خواهید دید، برای همین می گم: "جلیل فرجاد" و خانومش، "پوراندخت مهیمن" می رفتن مهمونی و می دیدن بچه ی صابخونه مؤدب و دست به سینه نشسته رو مبل و وختی ازش قضیه رو می پرسیدن، می گفت: مبلمون پاره ست، بابام 20 تومن داده که تا آخر بشینم رو پارگی!
خلاصه، سؤال بنده اینه که این به نظر من 70 الی 80 درصد یکی از نمایش های "هزار برگ، هزار رنگ" بود، درسته؟ یا من اشتباه فک می کنم؟ لطفاً اطلاع رسونی کنید. ممنونم.

13. و باز هم ممنونیم از دست اندرکاران بسیار عزیز "بچه های دیروز"؛ که، این شب ها دارن با نشون دادن کارهای آس، سنگ تموم می ذارن. دیشب دوباره بخش تازه ای از "آفتاب مهتاب" "حسن دادشکر" رو دادن؛ که، با اونی که "نقره داد، فرق می کرد.
ای کاش گوشه ی چشمی هم به "لیست سیاه" ما داشته باشن؛ یعنی، این:

https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t8p140-topic

یا حداقل اون هفت، هشت موردی رو که صفحه ی پیش گفتیم و یکی شون "مسافرخانه ی اتفاق" بود.
یا لااقل این یکیو:
67. "دیو چو بیرون رود": تک قسمتی. عروسک های کاریکاتوری "شاه"، "فرح"، "بختیار"، "ازهاری"، "اعلم" و .... "شاهپور بختیار" می خوند: "من مرغ توفانم" و "ازهاری" می گفت "اینا همه ش نواره" و صدای شعارهای انقلابی مردم هم می یومد که: "ازهاری بیچاره؟ باز هم بگو نواره/ نوار که پا نداره". یا به "شاهپور بختیار" می گفتن: "بختیار، بختیار، سنگرتو نگه دار." یه قسمت هم شاه گریه می کرد و مث بچه ها می رفت بغل "فرح" و داد می زد: "ماری، ماری!" "ایرج طهماسب" و "حمید جبلی" هم عروسک گردون ها بودن که کت فراگ تنشون بود، سیگار برگ می کشیدن و عروسک ها رو با مهارت تموم با نخ و از بالا می گردوندن. خودشون هم به عمد با لباس ها و کلاهاشون؛ که، نماد امریکا و انگلستان بود، دیده می شدن. دهه های فجر دهه ی 60. (سؤال من، "علیرضا"، "امیر 56" و "59".)

Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Heidii الخميس فبراير 06, 2014 11:26 am

سلام به دوستان گرامی
می بینم که جناب امیلیانو و 59 گرامی مثل قبل مسلسل وار در حال نوشتن هستن و به اشتراک گذاری خاطرات!
خیلی دوست دارم فرصت مبسوطی دست بدهد که کل نوشته های دوستان رو از دو سه هفته قبل به این طرف بخوانم و کامل در مورد همه شان بنویسم. موارد زیادی نوشته شده و امیدوارم به زودی این فرصت را پیدا کنم.

خواستم سلامی کنم و چند نکته ی کوتاه را اشاره وار بنویسم تا یادم نرفته:
یک) اگه جدول پخش شبکه پویا رو دیده باشین متوجه شدین که این روزها مشغول پخش سریال چاق و لاغر و مامور سوم هستن. این سریال، سری دوم یک مجموعه قدیمی تر بود که بازیگر دیگری نقش رییس بزرگ را بازی می کرد. توی اون مجموعه، چاق و لاغر مدام داشتن دسته گل به آب میدادن و خرابکاری می کردن تا اینکه تو سِری دوم این مجموعه، رییس بزرگ تصمیم می گیره آدم آهنی رو به جای اونها استخدام کنه. تو این مجموعه ی دوم، نقش رییس بزرگ رو دادن به حسین محب اهری و چاق و لاغر مرتب تلاش می کنن نشون بدن که از ایکس-625 با کفایت تر هستن! (اگه یادتون باشه پنج شش ماه پیش، موسیقی تیتراژ این سریال رو براتون معرفی کرده بودم که مال آندره گنیون بود. توی این لینک می تونین پیداش کنین. بین عکس های حمید جبلی و رامکال)
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t22p580-topic#6895

دو) حتما باخبر شدین که سیستم تلوبیون پولی شده. دیشب این موضوع رو دیدم و خورد توی ذوقم. البته قابل حدس بود. تیم ِ این مجموعه تقریبا هرخرده ریز بی اهمیت و با اهمیتی رو از شبکه های مختلف ضبط می کنن و به اشتراک میگذارن. مثلا چند وقت پیش دنبال یه سخنرانی بیست دقیقه ای می گشتم که نیمه های شب از شبکه ی سه پخش شده بود. به راحتی تونستم تو آرشیو این سایت پیداش کنم و بردارم. آیا انگیزه ی تلوبیون، صرفا دسترسی بی قید و شرط مخاطب ( ِ درون مرزی و بیشتر برون مرزی) به کلیه ی برنامه های تمام وقت شبکه های مختلف تلویزیون است؟ حتما خیر. و این همه امکانات نگهداری و ضبط و آرشیو و نگهداری و به اشتراک گذاری محتوا، هزینه بر و گران قیمت نیست؟ حتما بلی.
قصه این است: تلوبیون، شیوه ی جدید تلویزیون برای کسب درآمد از برنامه های خودش است. بخش فنی و اجرا و کنترل کار را یکی از اساتید دانشگاه شریف و تیمشون می گردونه و تامین آرشیو و محتوا از تلویزیون است. بدیهی است که طی این پروسه، هم نیاز بیننده ی داخلی یا خارجی تامین می شود و هم تلویزیون، سهم خودش را از این کار برمی دارد.

سه) این روزها، وسط هیاهوی فیلم های جشنواره تو برج میلاد، مسعود فروتن گرامی را هم چپ و راست می دیدم که می آمد و می رفت. بلاخره خویشتنداری رو کنار گذاشتم و بعد از سلام و علیک کوتاه و مقادیری تشکر و خسته نباشید (!) از دست اندرکاران (!) برنامه ی خوب یادگاری، چکیده ی نظراتمون را به ایشون گفتم. از جمله اینکه خیلی از قسمت های پخش شده نه تنها جنبه ی نوستالژیک ندارن بلکه بارها از شبکه های مختلف پخش شدن و نسخه ی ویدئویی شان هم در هر کوی و برزن یافت می شود! بعد به نیابت از دوستان، یادی کردم از سریال درخانه و تعدادی مورد دیگر که دیدن دوباره شون، آرزوی خیلی از بچه های دیروز است و مشخص است که نسخه های خوبی هم ازشان موجود هست... حقیقتش برداشت من این بود که همین حد انتقاد و اظهارنظر هم به مذاق ایشان خوش نیامد. یعنی به دلیلی که نمی دانم چیست، بیشتر برنامه سازهای ما تصور می کنند دارند شق القمر می کنند و به ازایش انتظار دارن بیشتر تشویق و تحسین و کف و سوت بشنوند. (راستش خیلی از آدمهایی که دور و برم می شناسم از نوع اجرای ایشان و سر و گردن آمدن هاشون حین صحبت کردن هم خوششون نمیاد ولی طبیعتا این چیزی نبود که بتونم کوچکترین اشاره ای در موردش بکنم و به همون مختصر راجبه درخانه اکتفا کردم.) ایشون گفت خودشون هم خیلی چیزها هست که آرزو دارن توی برنامه نمایش بدن و به خاطر خطوط قرمز و محدودیت ها، بهشون اجازه داده نمی شه. مثل دایی جان ناپلئون! من دوباره موضوع را کشاندم به برنامه های دهه شصتی مثل در خانه و مواردی که پس از انقلاب تولید و پخش شده بودن. در نهایت ایشون گفت که شبکه ها به درستی باهاشون همکاری نمی کنن و مواردی رو که درخواست می کنن بهشون نمی دن! ... من البته دنباله ی صحبت را کوتاه کردم و ادامه ندادم که همان اشانتیون یک دقیقه ای هم که از در خانه نمایش داده می شود در مقابل ده دقیقه ای که در ده ها قسمت مختلف، از فیلم مادر پخش می کنید می تواند کمی کش پیدا کند و بیشتر باشد و این در واقع انتخاب و تصمیم خود برنامه است که چه چیزی را چند بار و چه مقدار پخش کنند ... در نهایت هم بر می گردم به همان صحبت های سابق خودمان که اگر چیزی نمی شود، در واقع نخواسته اند که بشود وگرنه شدنی است و باقی بهانه است و دیگر دوست ندارم به این برنامه یا موارد مشابه اون گیر بدهم.

چهار) چند وقت پیش، تکه ی کوتاهی از سریال درخانه از شبکه نسیم نمایش داده شد که من ندیدم ولی خواهرم ضبطش کرد. نمی دانم اینجا کسی این قسمت را دیده یا مایل به دیدنش هست یا نه. به هرحال در اولین فرصت، آن را اینجا در اختیار دوستان قرار می دهم.
Heidii
Heidii

تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano الخميس فبراير 06, 2014 1:17 pm

Heidii نوشته است:
سلام به دوستان گرامی
می بینم که جناب امیلیانو و 59 گرامی مثل قبل مسلسل وار در حال نوشتن هستن و به اشتراک گذاری خاطرات!
خیلی دوست دارم فرصت مبسوطی دست بدهد که کل نوشته های دوستان رو از دو سه هفته قبل به این طرف بخوانم و کامل در مورد همه شان بنویسم. موارد زیادی نوشته شده و امیدوارم به زودی این فرصت را پیدا کنم.

خواستم سلامی کنم و چند نکته ی کوتاه را اشاره وار بنویسم تا یادم نرفته:
یک) اگه جدول پخش شبکه پویا رو دیده باشین متوجه شدین که این روزها مشغول پخش سریال چاق و لاغر و مامور سوم هستن. این سریال، سری دوم یک مجموعه قدیمی تر بود که بازیگر دیگری نقش رییس بزرگ را بازی می کرد. توی اون مجموعه، چاق و لاغر مدام داشتن دسته گل به آب میدادن و خرابکاری می کردن تا اینکه تو سِری دوم این مجموعه، رییس بزرگ تصمیم می گیره آدم آهنی رو به جای اونها استخدام کنه. تو این مجموعه ی دوم، نقش رییس بزرگ رو دادن به حسین محب اهری و چاق و لاغر مرتب تلاش می کنن نشون بدن که از ایکس-625 با کفایت تر هستن! (اگه یادتون باشه پنج شش ماه پیش، موسیقی تیتراژ این سریال رو براتون معرفی کرده بودم که مال آندره گنیون بود. توی این لینک می تونین پیداش کنین. بین عکس های حمید جبلی و رامکال)
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t22p580-topic#6895

دو) حتما باخبر شدین که سیستم تلوبیون پولی شده. دیشب این موضوع رو دیدم و خورد توی ذوقم. البته قابل حدس بود. تیم ِ این مجموعه تقریبا هرخرده ریز بی اهمیت و با اهمیتی رو از شبکه های مختلف ضبط می کنن و به اشتراک میگذارن. مثلا چند وقت پیش دنبال یه سخنرانی بیست دقیقه ای می گشتم که نیمه های شب از شبکه ی سه پخش شده بود. به راحتی تونستم تو آرشیو این سایت پیداش کنم و بردارم. آیا انگیزه ی تلوبیون، صرفا دسترسی بی قید و شرط مخاطب ( ِ درون مرزی و بیشتر برون مرزی) به کلیه ی برنامه های تمام وقت شبکه های مختلف تلویزیون است؟ حتما خیر. و این همه امکانات نگهداری و ضبط و آرشیو و نگهداری و به اشتراک گذاری محتوا، هزینه بر و گران قیمت نیست؟ حتما بلی.
قصه این است: تلوبیون، شیوه ی جدید تلویزیون برای کسب درآمد از برنامه های خودش است. بخش فنی و اجرا و کنترل کار را یکی از اساتید دانشگاه شریف و تیمشون می گردونه و تامین آرشیو و محتوا از تلویزیون است. بدیهی است که طی این پروسه، هم نیاز بیننده ی داخلی یا خارجی تامین می شود و هم تلویزیون، سهم خودش را از این کار برمی دارد.

سه) این روزها، وسط هیاهوی فیلم های جشنواره تو برج میلاد، مسعود فروتن گرامی را هم چپ و راست می دیدم که می آمد و می رفت. بلاخره خویشتنداری رو کنار گذاشتم و بعد از سلام و علیک کوتاه و مقادیری تشکر و خسته نباشید (!) از دست اندرکاران (!) برنامه ی خوب یادگاری، چکیده ی نظراتمون را به ایشون گفتم. از جمله اینکه خیلی از قسمت های پخش شده نه تنها جنبه ی نوستالژیک ندارن بلکه بارها از شبکه های مختلف پخش شدن و نسخه ی ویدئویی شان هم در هر کوی و برزن یافت می شود! بعد به نیابت از دوستان، یادی کردم از سریال درخانه و تعدادی مورد دیگر که دیدن دوباره شون، آرزوی خیلی از بچه های دیروز است و مشخص است که نسخه های خوبی هم ازشان موجود هست... حقیقتش برداشت من این بود که همین حد انتقاد و اظهارنظر هم به مذاق ایشان خوش نیامد. یعنی به دلیلی که نمی دانم چیست، بیشتر برنامه سازهای ما تصور می کنند دارند شق القمر می کنند و به ازایش انتظار دارن بیشتر تشویق و تحسین و کف و سوت بشنوند. (راستش خیلی از آدمهایی که دور و برم می شناسم از نوع اجرای ایشان و سر و گردن آمدن هاشون حین صحبت کردن هم خوششون نمیاد ولی طبیعتا این چیزی نبود که بتونم کوچکترین اشاره ای در موردش بکنم و به همون مختصر راجبه درخانه اکتفا کردم.) ایشون گفت خودشون هم خیلی چیزها هست که آرزو دارن توی برنامه نمایش بدن و به خاطر خطوط قرمز و محدودیت ها، بهشون اجازه داده نمی شه. مثل دایی جان ناپلئون! من دوباره موضوع را کشاندم به برنامه های دهه شصتی مثل در خانه و مواردی که پس از انقلاب تولید و پخش شده بودن. در نهایت ایشون گفت که شبکه ها به درستی باهاشون همکاری نمی کنن و مواردی رو که درخواست می کنن بهشون نمی دن! ... من البته دنباله ی صحبت را کوتاه کردم و ادامه ندادم که همان اشانتیون یک دقیقه ای هم که از در خانه نمایش داده می شود در مقابل ده دقیقه ای که در ده ها قسمت مختلف، از فیلم مادر پخش می کنید می تواند کمی کش پیدا کند و بیشتر باشد و این در واقع انتخاب و تصمیم خود برنامه است که چه چیزی را چند بار و چه مقدار پخش کنند ... در نهایت هم بر می گردم به همان صحبت های سابق خودمان که اگر چیزی نمی شود، در واقع نخواسته اند که بشود وگرنه شدنی است و باقی بهانه است و دیگر دوست ندارم به این برنامه یا موارد مشابه اون گیر بدهم.

چهار) چند وقت پیش، تکه ی کوتاهی از سریال درخانه از شبکه نسیم نمایش داده شد که من ندیدم ولی خواهرم ضبطش کرد. نمی دانم اینجا کسی این قسمت را دیده یا مایل به دیدنش هست یا نه. به هرحال در اولین فرصت، آن را اینجا در اختیار دوستان قرار می دهم.

1. به به! سلام "هایدی" عزیز. مشتاق دیدار.
2. این پنج شنبه و جمعه بشین، فقط مطالب رو بخون و جواب و کامنت بده، لطفاً.
3. فی الواقع با روشنگری های دوست و همشهری عزیزم، "حمید"، که اعتراف می کنم در زمینه ی کاراکترها حافظه ای به تاپی حافظه ی ایشون ندیده م تا به امروز، "چاق و لاغر" فی الواقع 5 سری داشت.
اینجا رو ببنید. این مطلب رو "حمید" خان درست حدود 5 سال پیش نوشته، حالا دو روز این ور و اون ور:


http://cartoons.blogfa.com/post-92.aspx

سری های 1 تا 3 عروسک های "چاق و لاغر" دستکشی بوده ن و مربوط به "زباله دان تاریخ" و "مجید قناد" اینا و سری های 4 و 5ش با بازی "فریدون آهی" و "حسین محب اهری" به ترتیب، چاق و لاغر تنپوش می شن و "قرقی" می یاد وسط و بیشترین خاطرات نسل ما با این دو سری آخره؛ که، تکرارش هم با اون بوده و تقریباً از سه سری نخست، عکس زیادی در دست نیست؛ حتا، از اون فایل معروفی که توی سایت ها از "زباله دان تاریخ" دست به دست می شه و "مجید قناد" جوون درشه، عکس از سطل زباله دیده می شه؛ اما متأسفانه، از عروسک ها نه.
اما، فکر می کنم با خوندن مقاله ی "حمید" و این سطور خوب رفتی به اون سال ها، نه؟
یادمه من سعی می کردم مدرسه نرم و با توجه به سرمای هوا، خودمو به تمارض بزنم که صبح ها که "ویژه برنامه" داشتن، بشینم و اینا رو نیگا کنم! آخه، اون موقع ها صبح ها فقط برفک بود و برای همین ما از "دهه ی فجر" این همه خاطره داریم و واقعاً با امروز فرق می کرد.

4. حق با شماست "هایدی" عزیز. اولین بار این شما بودید که موسیقی این کار رو با کیفیتی بی نظیر گذاشته بودید و اعتراف می کنم یادم نبود. پس شما هم در زمینه ی موسیقی، علاوه بر عکس و فایل تصویری اینجا فعال بودید و من یادم نبود! می بخشید.

5. حالا که صحبت از یه فایل کردید، "هایدی" خانوم، من مدت هاست دارم دنبال یه مصاحبه می گردم که شاید فقط شما بتونید کمکم کنید. من با این مصاحبه و واقعی بودنش خیلی خاطره دارم و حتا حاضرم اونو بخرم. می تونید کمکم کنید:

مصاحبه ی خانوم "فاطمه امیرانی"، همسر "شهید حمید باکری" رو با "زینب ابوطالبی" می خوام؛ که، نوروز یکی، دو سال پیش شبکه ی 2 داد. با کمی جستجو تونستم توی "YT" یه فایل 5 دقیقه ای ازش گیر بیارم؛ اما، همه شو می خوام. شما نداریدش احیاناً؟

6. در مورد "تلوبیرون" حق با شماست. نگهداری اون همه مطلب، هوست، سرور، ضبط، مترصد بودن برای ضبط و استخدام کاربر، هزینه ی آپلود، برق و ... همه ی این ها هزینه بره، درست؛ اما، واقعاً "تلوبیون" می تونه درخواستی های ما رو هم بذاره؟ مثلاً بگیم فلان قسمت "پدر مجرد" یا "قاصدک" رو می خواییم و بذاره تا به شارژی که دادیم، راضی باشیم؟ خیر! پس چه فایده؟ ضمن این که مطمئن باشید با این کارش، بسیاری از بازدیدکننده های خودشو هم از دست داد و اگه قبلاً از طریق ویزیتور هم پول درمی آورد، حالا اونو هم نداره. شاید با گذشت زمان باز به این نتیجه برسه که پولی نباشه، بهتره.

7. حالا نوع اجرای ایشون و تن صداشون و نحوه ی ادای واژگانشون که اصن به کنار، "هایدی" جان، آقای "فروتن" رو چش ما جا داره با اون همه سریال خاطره سازی که دهه های پیش ساخته؛ اما، واقعاً از انتقاد شما ناراحت شد؟ خو، چرا آخه؟
واقعاً مث بچه دبستانی ها نیاز به "دست و جیغ و هورا" داره این مرد بزرگ؟ اگه هم آره، برای هر خزعبلی که به نام "برنامه" به خورد ملت بدن؟ من هرگز چنین فکری نمی کنم. ملت ما خوب می تونن خوب رو از بد و اونچه از دله با اونچه رفع تکلیفه رو تشخیص بدن و مطمئن باش که "یادگاری" داره نفس های آخرشو می کشه؛ اگه، به همین رویه ادامه بده؛ چون، من دیشب بعد از مدت ها قسمت هاییش رو دیدم.

8. بله عزیز. همون قضیه ی "دل نخواسته و عذر بسیار"ه. می تونن، "نمی خوان". همین.

9. در مورد "در خانه" خبرش رو "حمید" گفته بود؛ اما، اون هم دنبالش می گشت. من هم که صد در صد موافقم. از جای من از خواهر گرامی تون هم تشکر کنید و بی صبرانه من یکی هم منتظر این نیکی شما هستم.  رز 

Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الخميس فبراير 06, 2014 1:38 pm

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 1jhjr87a6u4jltdxuf


پیشگفتار۱:

خانم هایدی با درود. بسیار ممنون می‌شویم اگر آن قسمت از سریال "در خانه" که از کانال "نسیم" پخش شده را به اشتراک قرار دهید.
در ضمن گفتگوی شما با جناب فروتن دارای نکات قابل بحثی‌ هست که همانا "نخواستن و تنبلی کردن" از سوی آنها می‌باشد،
و شما نیز بدرستی اشاره داشتید. .... "شبکه‌ها همکاری نمیکنند!"، از آن‌ دلایل پوشالی هست....
در پست امروز، در قسمت "پیشگفتار۳"، موردی را مطرح می‌کنم که شاید دیگر بتوانیم به این نتیجه گیری کلی‌ برسیم،
که فیلم ساز ها، برنامه ساز‌ها و ...، دیگر هیچ احترامی به مخاطب نمی‌‌گذارند، شاید ما اینهمه سال .....

.
.
.

پیشگفتار۲:

امیر جان با درود. سپاسگزارم برای همه ی مطالبی که مطرح ساختید.
من هم همیشه تمامی نوشته‌های یاران فروم و بویژه مطالب خواندنی شما را،
۲-۳ بار می‌خوانم. اما اگر جاهایی‌، نکته ای را که در دیالوگمان داشتیم را دیگر ادامه نمی‌‌دهم،
دلیل بر توجه نکردن به آن نیست، بلکه می‌خواهیم که باز صحبت‌های تازه ایجاد شود،
و بر روی یک موضوع زیاد نمانیم. بنابر این ممنونم برای تمام نکاتی که مطرح ساختید.

- امیر جان مورد بسیار خوب و مستندی رو گفتید در مورد اینکه حاضر بودیم خودمون رو به مریضی بزنیم،
اما مدرسه نریم، تا صبح‌های دهه ی فجر در سالهای شصت، برنامه ی کودک و این جنگ‌های مناسبتی رو ببینیم.
من هم اینگونه بودم. البته در بیشتر موارد، واقعن مریض می شدم، که سعادتی بود (خنده).

- بسیار خرسندم که آن کار "ع ش ق" مورد پسند قرار گرفته بود. یک تابلوی دیگر هم تقدیم شما:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 9iyokuidvhyxm8642lu9_thumb

- راستش، عکس مزار بوعلی‌ سینا در پست "مهاجران" بود که یک تصویر ترکیبی‌ هم،
از "هنرمندان مهاجر" طراحی و قرار داده بودیم. ... تا کنون در زمینه ی عکاسی،
کارهای زیر را در فروم رویایی تقدیم کرده ام:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ruk6y6buamyachflxvoy_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 B8cx0rcdho74g1kr9c23_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Xhe28kupotx9knnl8mi_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 29gesoueqq646kd3o27y_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Qfanhy953uu3w96nukn_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Enw56eap115cfr82xe8w_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 W8yz99iix0joovgh6wuk_thumb

- بله، اتفاقن یادگاری" دیشب، یک مورد خوب باز داشت که در نیم ساعت دومش بود.
آن مورد و همچنین "از هر سوی دنیا" که بخوبی به آن اشاره داشتید را در پایان نوشته‌ها قرار میدهیم.
در ضمن، من هم می‌خواستم بپرسم که این برنامه در چه جنگی بود. تیتراژ آن بسیار بسیار نوستالژیک بود،
یعنی‌ جایی‌ که با قیف، از بالای دستگاه تلویزیون، انگار که نفت میریختند به داخل آن.
اما بگمانم قبلتر از "هزار برگ هزار رنگ" پخش میشد. راستش دقیق نمیدانم،
اما این میان پرده ی بامزه را خوب یادم هست. در پایان نوشته‌ها نیز تقدیم فروم میگردد.
دست "بچه‌های دیروز" درد نکند. در ضمن عروسک های آفتاب و مهتاب،
همگی‌ به قطره ی "او آر اس" احتیاجی اورژانسی داشتند.

- می‌خواستم بگم‌ها این مورد را درباره ی مرحوم آقای پناهی، اما خود سانسوری کردم!.
حال که شما گفتید، من نیز هم دیدگاه هستم. البته بازی‌هایش سبک خودش بود.
به هر حال روحشان شاد. البته شعر‌های بامفهومی‌ دارند. روحش شاد.
ایشان کلا "قالب شکنی" کرده بودند در زندگی‌. اپتدا راه دیگری میرفت، سپس خرد بخرج داد.
بله، در آن پست هم گفتم که هدفم از قرار دادن "نفت شاه"، فقط یادآوری دکور‌های آن دوران بود.
در هر صورت دیدن فایلش، به بهانه ی دکورش می‌‌ارزید (لبخند). ممنونم برای فایل "سفیر".
روزگاری داشتیم که این فیلم، در ۷ هفت روز هفته، ۸ بار پخش میشد.

- مطلب و عکس‌های آن دو آیکون را از لیست‌های شما خوب بیاد داشتم.
اما دوست داشتم که باز صحبت آنها، به بهانه ی آن فایل تصویری، با قلم خوب شما به جریان بیفتد.
خیلی‌ مجموعه ی "جنگ برای فردا" را دوست داشتم. زباله در کوه ریختن ها، بادکنک ترکاندن‌ها را،
خوب خوب بیاد دارم. ... آندوران یعنی‌ سالهای ۶۵ و ۶۶ که این جنگ پخش میشد،
روزهای فراموش نشدنی‌ بودند. حسین پاکدل مدیر و مجری پخش کانال یک بود.
در شروع برنامه ها، اینگونه صحبت را آغاز میکرد: "بسم اله الرحمن الرحیم، و بهی‌ نستعیین".
... برنامه ی کودک کانال دو هم، "کرم و قهوه ای" را نشان میداد که برای همین نیمه‌های شصت می‌باشد.
جسد مرد مرده در آسانسور خانه اش نیز همان سالها پخش میشد.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 J7iird024wslb1v2cm42_thumb

- بسیار هم خرسندم که ماجراهای "پدر سیگار کش و پسر پیژامه پوش" مورد پسند قرار گرفته اند.
خدا رو شکر ... (لبخند) /  دیدگان شما را به خواندن ادامه ی مطالب نیز جلب مینمایم.

.
.
.

پیشگفتار ۳:

با آنکه دیگر قول داده بودم تا از سینمای کنونی ایران انتقاد نکنم،
و البته سر حرف خودم نیز هستم، اما مواردی پیش می‌‌آید که انسان شاخ در می‌‌آورد.
فیلمی هست که تازه ساز می‌باشد (۱۳۹۲)، محصول بخش "علمی‌ فرهنگی‌ سیما فیلم" نیز هست!.
کارگردان و دو تن از بازیگران آن‌ هم بسیار بسیار حرفه ای و مشهور میباشند. البته درباره ی یکی‌ از بازیگرانش،
قبلن دیگر مطلب نوشته بودیم، دست‌ها را شسته بودیم و امیدمان را در صندوقچه ی خاطرات پنهان ساخته بودیم.
اما این کارگردان دیگر چرا؟. ایشان با ساخت چنین فیلم سست و بی‌ ارزشی، مخاطب را "کی‌" فرض کرده؟.
نکند که ما اینهمه سال، وقت و علاقه‌هایمان را بیهوده متمرکز فیلم و سینما کرده بودیم؟

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 61ri25h4a42j3v8fqath_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 9joy78cbl9hvix2o4f0

-------------------------------------------


مسافران مهتاب (۱۳۶۶)

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 0x11fzfujp2z35qib_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ijbt3dr4noalvkoegk_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Rve5ik7peilk6qqga2cp_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Czaz9zvzvey8wanmu2g_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Yxdgnluf5kd875bixmks_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Dhvtssd0rq8i4lgsxn6i_thumb

فیلم کامل "مسافران مهتاب - ۱۳۶۶" در یک فایل:
http://elmond.persiangig.com/Mosaferane%20Mahtab-1366.mp4

.
.
.


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 N9fnt1es99sngaer90ae

فایلهای نوستالژیک و بسیار خاطره انگیز زیر، همگی در "بچه‌های دیروز" و "یادگاری"
باز پخش شده اند که بدین تریتب، مراتب سپاس خود را خدمت سازندگان این برنامه‌ها بیان میداریم.
البته "یادگاری" بخودش نگیرد این سپاس را. ... روی سخن ما، "بچه‌های  دیروز" می‌باشد.


 
میان پرده ی نمایشی "از هر سوی دنیا - دهه ۶۰":
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 6e8e373118l7x0i1zt4y_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Fy2qighez66ud3lo9mg3_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 I3ef3mkyo7jjku32h8_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Bcuko9dhj0snkvwch6ah_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Z4iwvjyegjplud1l0a_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Gr0feobtcrucej74vteh_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 56xt5ckvn9x59rqsfa5f_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Lxf3ln79bemifo6byqe9_thumb
http://s5.picofile.com/file/8112228350/Az_Har_Suye_Donya_Dahe_60_.rar.html


نمایش تلویزونی "حسام السلطنه - ۱۳۶۳":
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Vddq8h3y62bt35dy1t6_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Y8v0n7zw59twefdj8ka6_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 M90d6t0ft3b2j02p3tg_thumb
http://s5.picofile.com/file/8112228450/HesamoDdole_Javad_Ensafi_1363_.rar.html


برنامه ی "چشم چشم دو ابرو - دهه ۶۰":
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ux9r9aktgyi7hy6m8j94_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 7q2l3ahb5b6iwba6kiw_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Sqd4f7276v94pfeg2rn_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 3ovin4fsrf0w70dq6r3k_thumb

با کیفت معمولی تصویر و اندازه ی مناسب فایل:
http://s5.picofile.com/file/8112228400/CeshmCeshm2Abru_Dahe_60_.rar.html

همان فایل تصویری با کیفیت اصلی‌ پخش تلویزیونی:
http://elmond.persiangig.com/CeshmCeshm2Abru%20(HQ)%20-%20(Dahe%2060).wmv


-------------------------------------------

پی‌ نوشت ۱:

در طی‌ ۷-۸ سال گذشته و در این وضع آشفته ی سینمای ایران،
شاید تنها بازیگر مردی که با ورودش در طی‌ یک دهه ی گذشته تا کنون،
از دید نگارنده بجایگاه خوب و قابل قبولی رسید، دکتر پوریا پور سرخ می‌باشد.
بازی‌های ایشان در ژانر "کمدی مفهومی‌"، از با مزگی و شیرینی‌ برخوردار هستند
و من بعنوان یک تماشاگر حرفه ای، با شیوه ی "طنز زیر پوستی‌" که در بازی‌هایش دارد،
کاملا ارتباط برقرار میکنم و آنرا به رسمیت می‌شناسم. از جهت شخصیتی‌ نیز،
سرش به تنش می‌‌ارزد و از جو زدگی و لوس بازی‌هایی‌ که خیلی‌‌ها به آن دچارند،
بدور می‌باشد.  ... برای نمونه میتوان به نقش آفرینی‌ها ایشان در ژانر "کمدی مفهومی"،
به این فیلم‌ها اشاره داشت: "عیار ۱۴ - ۱۳۸۷"، "شیر و عسل-۱۳۸۸"،
"چراغ قرمز-۱۳۸۸"،  "آخرین سرقت-۱۳۸۹" و "آقای الف-۱۳۹۱".

... با آرزوی سلامتی‌ و موفقت‌های بیشتر برای دکتر پوریا پور سرخ،
پوستر زیر تقدیم به ایشان میگردد:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 I3eowyh2l7vurzafzrw5_thumb


پی‌ نوشت ۲:

در سالهای پایانی از دهه ی هفتاد، چند باری در حوزه ی هنری سازمان تبلیغات،
امین حیایی را از نزدیک دیدم. ایشان وجود و نهاد بسیار بسیار مثبت و خوبی‌ دارند،
و هر جا که باشند، فضای اطرافشان خوشایند میگردد....
با آنکه ورود امین حیایی به سینما و تلویزون، در اصل به برکت دایی اش "سیروس الوند" بود،
اما خودش، جوهر درونی‌ و شرایط لازم را داشت و بگفته ی امیر جان، دارای استعدادی ذاتی بود
و بسیار هم همیشه خوب کار می‌کند. بویژه در نقش‌هایی‌ که کمدی مفهومی‌ هستند.
از نگاه من، امین حیایی و پوریا پور سرخ، سرمایه‌های خوبی‌ برای سینمای ایران،
در فیلم‌هایی‌ که سبک ساختاری "پویا و سر زنده" دارند، میباشند.


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hgnss1hriwq2sruq3pzq_thumb

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano الخميس فبراير 06, 2014 2:32 pm

59 نوشته است:فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 1jhjr87a6u4jltdxuf


پیشگفتار۱:

خانم هایدی با درود. بسیار ممنون می‌شویم اگر آن قسمت از سریال "در خانه" که از کانال "نسیم" پخش شده را به اشتراک قرار دهید.
در ضمن گفتگوی شما با جناب فروتن دارای نکات قابل بحثی‌ هست که همانا "نخواستن و تنبلی کردن" از سوی آنها می‌باشد،
و شما نیز بدرستی اشاره داشتید. .... "شبکه‌ها همکاری نمیکنند!"، از آن‌ دلایل پوشالی هست....
در پست امروز، در قسمت "پیشگفتار۳"، موردی را مطرح می‌کنم که شاید دیگر بتوانیم به این نتیجه گیری کلی‌ برسیم،
که فیلم ساز ها، برنامه ساز‌ها و ...، دیگر هیچ احترامی به مخاطب نمی‌‌گذارند، شاید ما اینهمه سال .....

.
.
.

پیشگفتار۲:

امیر جان با درود. سپاسگزارم برای همه ی مطالبی که مطرح ساختید.
من هم همیشه تمامی نوشته‌های یاران فروم و بویژه مطالب خواندنی شما را،
۲-۳ بار می‌خوانم. اما اگر جاهایی‌، نکته ای را که در دیالوگمان داشتیم را دیگر ادامه نمی‌‌دهم،
دلیل بر توجه نکردن به آن نیست، بلکه می‌خواهیم که باز صحبت‌های تازه ایجاد شود،
و بر روی یک موضوع زیاد نمانیم. بنابر این ممنونم برای تمام نکاتی که مطرح ساختید.

- امیر جان مورد بسیار خوب و مستندی رو گفتید در مورد اینکه حاضر بودیم خودمون رو به مریضی بزنیم،
اما مدرسه نریم، تا صبح‌های دهه ی فجر در سالهای شصت، برنامه ی کودک و این جنگ‌های مناسبتی رو ببینیم.
من هم اینگونه بودم. البته در بیشتر موارد، واقعن مریض می شدم، که سعادتی بود (خنده).

- بسیار خرسندم که آن کار "ع ش ق" مورد پسند قرار گرفته بود. یک تابلوی دیگر هم تقدیم شما:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 9iyokuidvhyxm8642lu9_thumb

- راستش، عکس مزار بوعلی‌ سینا در پست "مهاجران" بود که یک تصویر ترکیبی‌ هم،
از "هنرمندان مهاجر" طراحی و قرار داده بودیم. ... تا کنون در زمینه ی عکاسی،
کارهای زیر را در فروم رویایی تقدیم کرده ام:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ruk6y6buamyachflxvoy_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 B8cx0rcdho74g1kr9c23_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Xhe28kupotx9knnl8mi_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 29gesoueqq646kd3o27y_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Qfanhy953uu3w96nukn_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Enw56eap115cfr82xe8w_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 W8yz99iix0joovgh6wuk_thumb

- بله، اتفاقن یادگاری" دیشب، یک مورد خوب باز داشت که در نیم ساعت دومش بود.
آن مورد و همچنین "از هر سوی دنیا" که بخوبی به آن اشاره داشتید را در پایان نوشته‌ها قرار میدهیم.
در ضمن، من هم می‌خواستم بپرسم که این برنامه در چه جنگی بود. تیتراژ آن بسیار بسیار نوستالژیک بود،
یعنی‌ جایی‌ که با قیف، از بالای دستگاه تلویزیون، انگار که نفت میریختند به داخل آن.
اما بگمانم قبلتر از "هزار برگ هزار رنگ" پخش میشد. راستش دقیق نمیدانم،
اما این میان پرده ی بامزه را خوب یادم هست. در پایان نوشته‌ها نیز تقدیم فروم میگردد.
دست "بچه‌های دیروز" درد نکند. در ضمن عروسک های آفتاب و مهتاب،
همگی‌ به قطره ی "او آر اس" احتیاجی اورژانسی داشتند.

- می‌خواستم بگم‌ها این مورد را درباره ی مرحوم آقای پناهی، اما خود سانسوری کردم!.
حال که شما گفتید، من نیز هم دیدگاه هستم. البته بازی‌هایش سبک خودش بود.
به هر حال روحشان شاد. البته شعر‌های بامفهومی‌ دارند. روحش شاد.
ایشان کلا "قالب شکنی" کرده بودند در زندگی‌. اپتدا راه دیگری میرفت، سپس خرد بخرج داد.
بله، در آن پست هم گفتم که هدفم از قرار دادن "نفت شاه"، فقط یادآوری دکور‌های آن دوران بود.
در هر صورت دیدن فایلش، به بهانه ی دکورش می‌‌ارزید (لبخند). ممنونم برای فایل "سفیر".
روزگاری داشتیم که این فیلم، در ۷ هفت روز هفته، ۸ بار پخش میشد.

- مطلب و عکس‌های آن دو آیکون را از لیست‌های شما خوب بیاد داشتم.
اما دوست داشتم که باز صحبت آنها، به بهانه ی آن فایل تصویری، با قلم خوب شما به جریان بیفتد.
خیلی‌ مجموعه ی "جنگ برای فردا" را دوست داشتم. زباله در کوه ریختن ها، بادکنک ترکاندن‌ها را،
خوب خوب بیاد دارم. ... آندوران یعنی‌ سالهای ۶۵ و ۶۶ که این جنگ پخش میشد،
روزهای فراموش نشدنی‌ بودند. حسین پاکدل مدیر و مجری پخش کانال یک بود.
در شروع برنامه ها، اینگونه صحبت را آغاز میکرد: "بسم اله الرحمن الرحیم، و بهی‌ نستعیین".
... برنامه ی کودک کانال دو هم، "کرم و قهوه ای" را نشان میداد که برای همین نیمه‌های شصت می‌باشد.
جسد مرد مرده در آسانسور خانه اش نیز همان سالها پخش میشد.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 J7iird024wslb1v2cm42_thumb

- بسیار هم خرسندم که ماجراهای "پدر سیگار کش و پسر پیژامه پوش" مورد پسند قرار گرفته اند.
خدا رو شکر ... (لبخند) /  دیدگان شما را به خواندن ادامه ی مطالب نیز جلب مینمایم.

.
.
.

پیشگفتار ۳:

با آنکه دیگر قول داده بودم تا از سینمای کنونی ایران انتقاد نکنم،
و البته سر حرف خودم نیز هستم، اما مواردی پیش می‌‌آید که انسان شاخ در می‌‌آورد.
فیلمی هست که تازه ساز می‌باشد (۱۳۹۲)، محصول بخش "علمی‌ فرهنگی‌ سیما فیلم" نیز هست!.
کارگردان و دو تن از بازیگران آن‌ هم بسیار بسیار حرفه ای و مشهور میباشند. البته درباره ی یکی‌ از بازیگرانش،
قبلن دیگر مطلب نوشته بودیم، دست‌ها را شسته بودیم و امیدمان را در صندوقچه ی خاطرات پنهان ساخته بودیم.
اما این کارگردان دیگر چرا؟. ایشان با ساخت چنین فیلم سست و بی‌ ارزشی، مخاطب را "کی‌" فرض کرده؟.
نکند که ما اینهمه سال، وقت و علاقه‌هایمان را بیهوده متمرکز فیلم و سینما کرده بودیم؟

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 61ri25h4a42j3v8fqath_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 W07i7pwsyq3vk3rtvzm

-------------------------------------------


مسافران مهتاب (۱۳۶۶)

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 0x11fzfujp2z35qib_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ijbt3dr4noalvkoegk_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Rve5ik7peilk6qqga2cp_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Czaz9zvzvey8wanmu2g_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Yxdgnluf5kd875bixmks_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Dhvtssd0rq8i4lgsxn6i_thumb

فیلم کامل "مسافران مهتاب - ۱۳۶۶" در یک فایل:
http://elmond.persiangig.com/Mosaferane%20Mahtab-1366.mp4

.
.
.


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 N9fnt1es99sngaer90ae

فایلهای نوستالژیک و بسیار خاطره انگیز زیر، همگی در "بچه‌های دیروز" و "یادگاری"
باز پخش شده اند که بدین تریتب، مراتب سپس خود را خدمت سازندگن این برنامه‌ها بیان میداریم.
البته "یادگاری" بخودش نگیرد این سپاس را. روی سخن ما، "بچه‌های  دیروز" می‌باشد.


 
میان پرده ی نمایشی "از هر سوی دنیای - دهه ۶۰":
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 6e8e373118l7x0i1zt4y_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Fy2qighez66ud3lo9mg3_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 I3ef3mkyo7jjku32h8_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Bcuko9dhj0snkvwch6ah_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Z4iwvjyegjplud1l0a_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Gr0feobtcrucej74vteh_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 56xt5ckvn9x59rqsfa5f_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Lxf3ln79bemifo6byqe9_thumb
http://s5.picofile.com/file/8112228350/Az_Har_Suye_Donya_Dahe_60_.rar.html



نمایش تلویزونی "حسام السلطنه - ۱۳۶۳":
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Vddq8h3y62bt35dy1t6_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Y8v0n7zw59twefdj8ka6_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 M90d6t0ft3b2j02p3tg_thumb
http://s5.picofile.com/file/8112228450/HesamoDdole_Javad_Ensafi_1363_.rar.html



برنامه ی "چشم چشم دو ابرو - دهه ۶۰":
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ux9r9aktgyi7hy6m8j94_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 7q2l3ahb5b6iwba6kiw_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Sqd4f7276v94pfeg2rn_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 3ovin4fsrf0w70dq6r3k_thumb

با کیفت معمولی تصویر و اندازه ی مناسب فایل:
http://s5.picofile.com/file/8112228400/CeshmCeshm2Abru_Dahe_60_.rar.html

همان فایل تصویری با کیفیت اصلی‌ پخش تلویزیونی:
http://elmond.persiangig.com/CeshmCeshm2Abru%20(HQ)%20-%20(Dahe%2060).wmv



-------------------------------------------

پی‌ نوشت ۱:
در طی‌ ۷-۸ سال گذشته و در این وضع آشفته ی سینمای ایران،
شاید تنها بازیگر مردی که با ورودش در طی‌ یک دهه ی گذشته تا کنون،
از دید نگارنده بجایگاه خوب و قابل قبولی رسید، دکتر پوریا پور سرخ می‌باشد.
بازی‌های ایشان در ژانر "کمدی مفهومی‌"، از با مزگی و شیرینی‌ برخوردار هستند
و من بعنوان یک تماشاگر حرفه ای، با شیوه ی "طنز زیر پوستی‌" که در بازی‌هایش دارد،
کاملا ارتباط برقرار میکنم و آنرا به رسمیت می‌شناسم. از جهت شخصیتی‌ نیز،
سرش به تنش می‌‌ارزد و از جو زدگی و لوس بازی‌هایی‌ که خیلی‌‌ها به آن دچارند،
بدور می‌باشد.  ... برای نمونه میتوان به نقش آفرینی‌ها ایشان در ژانر "کمدی مفهومی"،
به این فیلم‌ها اشاره داشت: "عیار ۱۴ - ۱۳۸۷"، "شیر و عسل-۱۳۸۸"،
"چراغ قرمز-۱۳۸۸"،  "آخرین سرقت-۱۳۸۹" و "آقای الف-۱۳۹۱".

... با آرزوی سلامتی‌ و موفقت‌های بیشتر برای دکتر پوریا پور سرخ،
پوستر زیر تقدیم به ایشان میگردد:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 I3eowyh2l7vurzafzrw5_thumb


پی‌ نوشت ۲:
در سالهای پایانی از دهه ی هفتاد، چند باری در حوزه ی هنری سازمان تبلیغات،
امین حیایی را از نزدیک دیدم. ایشان وجود و نهاد بسیار بسیار مثبت و خوبی‌ دارند،
و هر جا که باشند، فضای اطرافشان خوشایند میگردد....
با آنکه ورود امین حیایی به سینما و تلویزون، در اصل به برکت دایی اش "سیروس الوند" بود،
اما خودش، جوهر درونی‌ و شرایط لازم را داشت و بگفته ی امیر جان، دارای استعدادی ذاتی بود
و بسیار هم همیشه خوب کار می‌کند. بویژه در نقش‌هایی‌ که کمدی مفهومی‌ هستند.
از نگاه من، امین حیایی و پوریا پور سرخ، سرمایه‌های خوبی‌ برای سینمای ایران،
در فیلم‌هایی‌ که سبک ساختاری "پویا و سر زنده" دارند، میباشند.


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hgnss1hriwq2sruq3pzq_thumb

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.




1. قبل از هر چیز، باعث افتخاره که الآن که دارم اینا رو می نویسم، می بینم که شما هم آنلاینید، "59" عزیز.

2. در مورد ادامه دادن یا ندادن مطلبی فکر می کنم همه ی ما همین طوریم و طبعاً دوس داریم چیزایی رو ادامه بدیم که ازشون لذت می بریم و من نوعی نمی تونم کسی رو وادار به دوست داشتن مطلب یا بحثی کنم. نظر شما کاملاً محترم و طبیعیه.

3. حالا راستشو بگوف واقعاً مریض می شدی؟ حالا خودمونیم!  دندانها 
بعدها (فک کنم از سال های آخر دهه ی 60) که دیدن بچه ها اون روزها خیلی "مریض" می شن، به این نتیجه رسیدن که برای "شیفت عصر"ی ها همون برنامه های صبح رو تکرار کنن. یادمه اون موقع ها، که تلویزیون از ساعت 16 برنامه داشت، اون روزهای خاص از 13 یا 14 (مث جمعه ها) برنامه هاش شروع می شد و ما باز اگه هم صبح برنامه رو دیده بودیم، سعی می کردیم از مدرسه تا خونه رو بدویم تا باز تکرارشو ببینیم! چقدر هم حال می داد تکرارش.

4. یادمه همین "بهترین پدربزرگ دنیا" هم چنین وضعیتی داشت و یه ساعتی می دادن که خاص بود و قبل از ساعت 16 و عکس های درپیتی "گمشدگان" و کسانی که "به اختلال حواس دچار بودن" بود! Smile

5. به به! عجب خط و نوشته ی نابی. پیداست که باید "عالی" یا "ممتاز" رو توی خوشنویسی داشته باشید، "59" گرامی. بهتون تبریک می گم.
بنده هم یه زمانی خط کار می کردم و شاید باور نکنید، می بایست با این کار؛ یعنی، مشق خط، موسیقی سنتی گوش می دادم تا بتونم کار کنم.
محال بود بتونم بدون گوش دادن به یه کاست 60 دقیقه ای از اول تا به انتها، کار کنم. شاید 1000 بار فقط "بر آستان جانان" رو شنیدم اون روزها و مگه باز از شنیدنش سیر می شدم؟ حالا سازش چی بود/ فقط و فقط یه سنتور و یه تنبک؛ اما، سنتوری که با "دل" نواخته می شد و گوشه ای از هنر زنده یاد "پرویز مشکاتیان" بود.

باز هم ممنونم که چنین تابلوی زیبایی رو اینجا به اشتراک گذاشتید.

6. خیلی ممنون بابت عکس های زیباتون. به هیچ وجه فکر نمی کردم عکس هایی مانند اون لامپ رشته ای یا اون نگاتیوهای فیلم های قدیمی کار خودتون باشه. جداً حرفه ای و زیبا بودن؛ البته، بنده این ها رو سیو کرده بودم و توی پوشه ی اشیای خاطره انگیز گذاشته بودم؛ اما، فکر نمی کردم هنر خودتون باشه. باز هم سپاسگزارم از شما.
عکس آرامگاه "بو علی سینا" هم بسیار عالی بود.

7. من اون نمایش "عبدلی" ("حسام السلطنه") رو ضبط کردم؛ اما، بلافاصله پاکش کردم؛ چون، باهاش ذره ای ارتباط برقرار نکردم؛ اما، در مورد "از هر سوی دنیا" اعتراف می کنم چیزی که باعث شد من فکر کنم این به احتمال قوی مربوط به "هزار برگ، هزار رنگ" می شه، موسیقییش بود. یه بار دیگه همین الآن اگه گوش بدید به چند ثانیه ی اول فایلی، که زحمتشو کشیدید، کاملاً یاد فضای اون جُنگ، زنده یاد "منوچهر نوذری" و نمایش های اون و اون عکس "قاسم فردوسی" می افتید.

همچین گفتم "قاسم فردوسی"، انگار بچه محلمونه!  خندیدن 
یه بار هم تو یکی از مکاتباتمون به یکی از دوستام گفتم: "به قول "محمد حافظ""، تا دو روز می خندید!

8. دقیقاً عروسک های "آفتاب"، "مهتاب" و بیشتر از همه "ناقلا" به همراه بابابزرگ اون دو تای اولی، همه نیاز به ارتودنسی و قطره ی او آر اس و خیلی چیزای دیگه داشته ن! "ناقلا" یه اپی لیدی هم می خواسته!
راستی، هم "آفتاب" و هم "مهتاب" مگه اسم دختر نیست؟ Smile به گمونم فضای اون سال ها اجازه نداده که این عروسکا دختر باشن!

9. آره. در مورد شعراش، با بعضی هاش حال می کنم؛ البته، نه همه شون؛ اما، بازی ها و صداش جداً رو مخ بود؛ گرچه، هنوز هم جزو آرزوهامه که چند دییقه ای از "یحیا و گلابتون"ش رو ببینم.

10. آره. دکور اون برنامه خاطره انگیز بود. راس می گید.

11. در مورد "سفیر" خوشحالم که باب میلتون بوده. همیشه عاشق موسیقی این کار بوده و هستم. سعی می کنم تا آخر همین امشب فایل های صوتی این کار رو براتون بذارم.

12. نظر لطف شماست، دوست عزیز.
درست می فرمایید. من هم اجرای زیبای "حسین پاکدل" رو؛ بخصوص، برای بعدازظهرهای جمعه، هرگز فراموش نمی کنم.
جمعه ای نبود که ساعت 13:30 زنده یاد پدرم رادیو رو روشن نکنه و "قصه ی ظهر جمعه" رو گوش نکنه. من هم بیشتر وقتا پیشش بودم و از اون قصه ها لذت می بردم. بعد به ساعت 14 نزدیک می شدیم و نوبت تلویزیون بود و برنامه های "من"! Smile
فکر می کنم اولش خبر بود؛ اما، بلافاصله بعدش این برنامه ها؛ مثل، "جنگ برای فردا"، "پسر شجاع"، "پلنگ صورتی" و از این قبیل کارها.
حتا "پلنگ صورتی"های اون موقع هم با الآن کلی توفیر داشت. صدای "پرویز نارنجی ها" شنیده می شد. کاراکترهایی مث "مورچه" یا "مورچه خوار" یا "بازرس" گاهی می یومدن کنار "پلنگ صورتی"مون و از همه زیباتر هم که اون ماشینه بود:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 V6afiof6474l9qibzke_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 930u0uqsa4efui4ckmvx_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Dytuvkhff7znp5x5wmtu_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 1rw5eksdoj97fq01h82_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Bogynosrvzh8dtt2dqn_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 A5bt0ien46hnvunupkf_thumb

13. البته بنده ممطمئنم که "کرم و قهوه ای" رو شبکه ی یک می داد و بعدازظهرا.
اما خیلی از شاهکارهای "شبکه ی دو" هم دیگه برامون آرزو شده؛ از جمله، همون سه سری "چاق و لاغر" یا "پوکو و دوستانش" (معروف به "ژوپی") یا "دنیای سوزی". یادشون بخیر.

14. به این نتیجه رسیدید که اینا به این هدف که ما رو از هر چی سینما و فیلمه بیزار کنن، رسیده ن؟

15. من اولین باری که "مسافران مهتاب" رو دیدم، خیلی لذت بردم. یادمه معروف به "نمکی" شده بود. یادمه با اون تیکه ای که بادکنک می فروخت و پسره قیمتشو پرسید و پرسید "ارزونتر نمی دی؟" و "نمکی" گفت: "نه، گرون تر می دم."، کلی خندیدم.

اما، در مشاهده های بعدی، خیلی با این فیلم ارتباط برقرار نکردم. با این حال، این عرض بدین معنا نیست که این زحمت شما رو فراموش کنم و طبعاً دانلود این فیلم رو به دوستان فیلم باز و بایگانیست توصیه می کنم.

16. راستش، "59" من با "پوریا پورسرخ" فقط و فقط با "روز سوم"ش خیلی حال کردم و شاید به دلیل متفاوت بودن نقشش و فیلمنامه ی بسیار قوی و کارگردانی عالیش بود؛ وگرنه، از سایر کارهاش خوشم نیومده؛ اما، "امین حیایی" بی نظیره. خیلی هنرمنده این بشر، خیلی!
ضمناً اصلاً نمی دونستم که "پورسرخ" دکترا دارن. نکنه ایشون رو هم از نزدیک می شناسید؟


Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الخميس فبراير 06, 2014 4:11 pm

Emiliano نوشته است:

1. قبل از هر چیز، باعث افتخاره که الآن که دارم اینا رو می نویسم، می بینم که شما هم آنلاینید، "59" عزیز.

2. در مورد ادامه دادن یا ندادن مطلبی فکر می کنم همه ی ما همین طوریم و طبعاً دوس داریم چیزایی رو ادامه بدیم که ازشون لذت می بریم و من نوعی نمی تونم کسی رو وادار به دوست داشتن مطلب یا بحثی کنم. نظر شما کاملاً محترم و طبیعیه.

3. حالا راستشو بگوف واقعاً مریض می شدی؟ حالا خودمونیم!  دندانها 
بعدها (فک کنم از سال های آخر دهه ی 60) که دیدن بچه ها اون روزها خیلی "مریض" می شن، به این نتیجه رسیدن که برای "شیفت عصر"ی ها همون برنامه های صبح رو تکرار کنن. یادمه اون موقع ها، که تلویزیون از ساعت 16 برنامه داشت، اون روزهای خاص از 13 یا 14 (مث جمعه ها) برنامه هاش شروع می شد و ما باز اگه هم صبح برنامه رو دیده بودیم، سعی می کردیم از مدرسه تا خونه رو بدویم تا باز تکرارشو ببینیم! چقدر هم حال می داد تکرارش.

4. یادمه همین "بهترین پدربزرگ دنیا" هم چنین وضعیتی داشت و یه ساعتی می دادن که خاص بود و قبل از ساعت 16 و عکس های درپیتی "گمشدگان" و کسانی که "به اختلال حواس دچار بودن" بود! Smile

5. به به! عجب خط و نوشته ی نابی. پیداست که باید "عالی" یا "ممتاز" رو توی خوشنویسی داشته باشید، "59" گرامی. بهتون تبریک می گم.
بنده هم یه زمانی خط کار می کردم و شاید باور نکنید، می بایست با این کار؛ یعنی، مشق خط، موسیقی سنتی گوش می دادم تا بتونم کار کنم.
محال بود بتونم بدون گوش دادن به یه کاست 60 دقیقه ای از اول تا به انتها، کار کنم. شاید 1000 بار فقط "بر آستان جانان" رو شنیدم اون روزها و مگه باز از شنیدنش سیر می شدم؟ حالا سازش چی بود/ فقط و فقط یه سنتور و یه تنبک؛ اما، سنتوری که با "دل" نواخته می شد و گوشه ای از هنر زنده یاد "پرویز مشکاتیان" بود.

باز هم ممنونم که چنین تابلوی زیبایی رو اینجا به اشتراک گذاشتید.

6. خیلی ممنون بابت عکس های زیباتون. به هیچ وجه فکر نمی کردم عکس هایی مانند اون لامپ رشته ای یا اون نگاتیوهای فیلم های قدیمی کار خودتون باشه. جداً حرفه ای و زیبا بودن؛ البته، بنده این ها رو سیو کرده بودم و توی پوشه ی اشیای خاطره انگیز گذاشته بودم؛ اما، فکر نمی کردم هنر خودتون باشه. باز هم سپاسگزارم از شما.
عکس آرامگاه "بو علی سینا" هم بسیار عالی بود.

7. من اون نمایش "عبدلی" ("حسام السلطنه") رو ضبط کردم؛ اما، بلافاصله پاکش کردم؛ چون، باهاش ذره ای ارتباط برقرار نکردم؛ اما، در مورد "از هر سوی دنیا" اعتراف می کنم چیزی که باعث شد من فکر کنم این به احتمال قوی مربوط به "هزار برگ، هزار رنگ" می شه، موسیقییش بود. یه بار دیگه همین الآن اگه گوش بدید به چند ثانیه ی اول فایلی، که زحمتشو کشیدید، کاملاً یاد فضای اون جُنگ، زنده یاد "منوچهر نوذری" و نمایش های اون و اون عکس "قاسم فردوسی" می افتید.

همچین گفتم "قاسم فردوسی"، انگار بچه محلمونه!  خندیدن 
یه بار هم تو یکی از مکاتباتمون به یکی از دوستام گفتم: "به قول "محمد حافظ""، تا دو روز می خندید!

8. دقیقاً عروسک های "آفتاب"، "مهتاب" و بیشتر از همه "ناقلا" به همراه بابابزرگ اون دو تای اولی، همه نیاز به ارتودنسی و قطره ی او آر اس و خیلی چیزای دیگه داشته ن! "ناقلا" یه اپی لیدی هم می خواسته!
راستی، هم "آفتاب" و هم "مهتاب" مگه اسم دختر نیست؟ Smileبه گمونم فضای اون سال ها اجازه نداده که این عروسکا دختر باشن!

9. آره. در مورد شعراش، با بعضی هاش حال می کنم؛ البته، نه همه شون؛ اما، بازی ها و صداش جداً رو مخ بود؛ گرچه، هنوز هم جزو آرزوهامه که چند دییقه ای از "یحیا و گلابتون"ش رو ببینم.

10. آره. دکور اون برنامه خاطره انگیز بود. راس می گید.

11. در مورد "سفیر" خوشحالم که باب میلتون بوده. همیشه عاشق موسیقی این کار بوده و هستم. سعی می کنم تا آخر همین امشب فایل های صوتی این کار رو براتون بذارم.

12. نظر لطف شماست، دوست عزیز.
درست می فرمایید. من هم اجرای زیبای "حسین پاکدل" رو؛ بخصوص، برای بعدازظهرهای جمعه، هرگز فراموش نمی کنم.
جمعه ای نبود که ساعت 13:30 زنده یاد پدرم رادیو رو روشن نکنه و "قصه ی ظهر جمعه" رو گوش نکنه. من هم بیشتر وقتا پیشش بودم و از اون قصه ها لذت می بردم. بعد به ساعت 14 نزدیک می شدیم و نوبت تلویزیون بود و برنامه های "من"! Smile
فکر می کنم اولش خبر بود؛ اما، بلافاصله بعدش این برنامه ها؛ مثل، "جنگ برای فردا"، "پسر شجاع"، "پلنگ صورتی" و از این قبیل کارها.
حتا "پلنگ صورتی"های اون موقع هم با الآن کلی توفیر داشت. صدای "پرویز نارنجی ها" شنیده می شد. کاراکترهایی مث "مورچه" یا "مورچه خوار" یا "بازرس" گاهی می یومدن کنار "پلنگ صورتی"مون و از همه زیباتر هم که اون ماشینه بود:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 V6afiof6474l9qibzke_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 930u0uqsa4efui4ckmvx_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Dytuvkhff7znp5x5wmtu_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 1rw5eksdoj97fq01h82_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Bogynosrvzh8dtt2dqn_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 A5bt0ien46hnvunupkf_thumb

13. البته بنده ممطمئنم که "کرم و قهوه ای" رو شبکه ی یک می داد و بعدازظهرا.
اما خیلی از شاهکارهای "شبکه ی دو" هم دیگه برامون آرزو شده؛ از جمله، همون سه سری "چاق و لاغر" یا "پوکو و دوستانش" (معروف به "ژوپی") یا "دنیای سوزی". یادشون بخیر.

14. به این نتیجه رسیدید که اینا به این هدف که ما رو از هر چی سینما و فیلمه بیزار کنن، رسیده ن؟

15. من اولین باری که "مسافران مهتاب" رو دیدم، خیلی لذت بردم. یادمه معروف به "نمکی" شده بود. یادمه با اون تیکه ای که بادکنک می فروخت و پسره قیمتشو پرسید و پرسید "ارزونتر نمی دی؟" و "نمکی" گفت: "نه، گرون تر می دم."، کلی خندیدم.

اما، در مشاهده های بعدی، خیلی با این فیلم ارتباط برقرار نکردم. با این حال، این عرض بدین معنا نیست که این زحمت شما رو فراموش کنم و طبعاً دانلود این فیلم رو به دوستان فیلم باز و بایگانیست توصیه می کنم.

16. راستش، "59" من با "پوریا پورسرخ" فقط و فقط با "روز سوم"ش خیلی حال کردم و شاید به دلیل متفاوت بودن نقشش و فیلمنامه ی بسیار قوی و کارگردانی عالیش بود؛ وگرنه، از سایر کارهاش خوشم نیومده؛ اما، "امین حیایی" بی نظیره. خیلی هنرمنده این بشر، خیلی!
ضمناً اصلاً نمی دونستم که "پورسرخ" دکترا دارن. نکنه ایشون رو هم از نزدیک می شناسید؟




- امیر جان در اپتدا سپاس فراوان دارم برای موسیقی‌ زیبا و با شکوه فیلم "سفیر". بسیار دل انگیز می‌باشد.

- ارادتمندم. افتخار از بنده هست. راستش هم اکنون دو  اس ا‌م اس  دریافت کردم از دو انسان بزرگواری که،
نام‌هایشان "قاسم" و "محمد" هست. هر دوی ایشان شما را خطاب داده اند که "دور از حالا"،
خیلی‌ علاقمند به امیلیانو هستند. در ضمن فامیلی هاش هم به ترتیب، فردوسی و حافظ هست. (خنده).

- من راستش آن مورد را گفتم مبنی بر اینکه، اگر در جایی‌ موردی را در دیالوگ‌هایمان ادامه نمی‌دهم،
دلیل بر بی‌ توجهی‌ و یا خوش نیامدن من کوچک از مطلب نیست، فقط دلیلش همانی بود که بالاتر عرض کردم.

- بله، من دایمن مریض بودم در آن سالها. ... گلو درد، عمل گوش راست و لوزه ی سوم.
کلا شرایطم جور نبود. من راستش ۷ ماهه بدنیا آمدم. سپس ۱ ماه در دستگاه بودم در بیمارستان ایرانمهر تهران.
دکتر‌ها گفته بودند که احتمال مرگ زیاد هست، که ظاهرن این مساله، فعلن به تعویق افتاد است (خنده).
راستی‌ در میان کسانی که به اختلال حواس دچار بودند، عکس مرا می‌دیدید؟.

- خواهش می‌کنم. درس جواب میدهم. ... خوشنویسی را از ۹-۱۰ سالگی شروع کردم.
در سال ۱۳۷۴ "عالی‌" را امتحان دادم و قبول شدم. یک سال بعدش برای "ممتاز" اقدام کردم،
اما صبح جمعه‌ای که امتحان بود نرفتم!، با خود گفتم که حال اینرا هم بگیریم، آخرش چه میشود؟!.
سال ۲۰۰۶ در موزه ی هنری این شهر، نمایشگاهی داشتم در زمینه ی خوشنویسی و گرافیک،
با نام "افسانه های پارس". ... هدفم ایجاد فضای پویای دیداری، در زمینه ی خوشنویسی ایرانی‌ بود
و همچنین شناساندن آن به مردم. ... همچنین توسط یکی‌ از هموطنان، فرش‌هایی‌ دستبافت نیز ارائه شده بود.
کلا ۳۶ تابلو داشتم، فضای بیشترشان "خط دکوراتیو" بر مبنای نستعلیق بود .... :

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Jf8qmbpnqipqt805j71y_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 67pl41bli0q678ftaxns_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 9h6zizmv1lxd2ncz3t_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ydq5468v6m6uaonz17cp_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Gc26ti07euehlpwbnskf_thumb


- یاد استاد پرویز مشکاتیان را نیز گرامی میداریم.

- بله، فضای "از هر سوی دنیا" به "هزار برگ هزار رنگ" خیلی‌ شباهت دارد.
آن آقا‌ی بازیگر هم که پدر آن پسر بود و همچنین خود آن‌ پسر، در آن سالها خیلی‌ بازی داشتند،
و در خاطر ما خوب مانده است. ... جناب "جلیل فرجاد" و بانو "پوراندخت مهیمن" هم که جای خود را دارند.
اما از هر چه بگذریم، سخن دوست خوش‌تر است:
"ماجرا‌های پدر سیگار کش و پسر پیژامه پوش" ....  
بزودی از تمام کانال‌ها، بصورت همزمان، با کیفیت تصویری بلورین.
خدا رو شکر ....

- عکس‌ها نیز قابل شما و یاران فروم رویایی را ندارد. هنر دوست هستم. شما خودتان هنرمندید.

- خدا رحمت کند زنده یاد پدر بزرگوار شما را.

- این کادرها از پلنگ صورتی‌ چقدر خاطره انگیز هستند،
بویژه که جنس تصویرشان درست همانی هست که ما می‌‌دیدیم.
بسیار سپاسگزارم. ... من هم آن ماشین را خیلی‌ دوست داشتم.

- اما امیر جان، من هر چه بیاد دارم، این "کرم و قهوه ای"،
که شما فایل تصویر بسیار نوستالژیک هم از آن قرار دادید و باز هم سپاسگزارم،
در پخش صبحگاهی کانال دو بود. باز هم پوزش می‌خوام، اما با جعبه ی اسب بازی،
انگار که در ذهن من، یک دوره زمانی‌ (نیمه ی شصت)،
و در پخش از یک کانال (کانال ۲) ثبت شده اند.
البته فرمایش شما هم متین هست و شاید من اشتباه می‌کنم.

- امیر جان حدستان برای "یادگاری" و آن ناکجاآبادی که برای خود ساخته بود کملن درست بود!.
امشب دیگر پخش نداشته، و سریال رضا عطاران "متهم گریخت" را، روانه ی آنتن کرده اند.

- سپاسگزارم برای تمام مطالبی که مطرح ساختید.
بازهم برای موسیقی‌ "سفیر"، ممنون شما هستم.
ارکستر باشکوه سمفونیک در سالهای شصت ....
سلامت باشید امیر جان.

پی‌ نوشت ۱:
امیر جان، در آهنگ اول از این فیلم،
ببینید از ثانیه ی ۲۷ به بعد و همچنین در ثانیه ی ۴۳ و ۴۴،
چقدر شبیه به "آیینه" هست!. نکند که برابر با گمان اول ما،
همین استاد روشن روان، سازنده ی موسیقی‌ "آیینه" نیز بودند!.
این قسمت‌ها که اکنون گفتم، خیلی‌ شبیه هستند ها!.

پی‌ نوشت ۲:
- راستش در منابع سینمایی و ویکی پدیا نوشته اند،
که جناب آقای پوریا پور سرخ، دکترای فیزیولوژی گیاهی دارند.
برایشان آرزوی سلامتی‌ و موفقیت های روزافزون را خواهانیم.
- سن زیستن در زادگاهم، به افتخار آشنایی نزدیک با ایشان قد نمیدهد (لبخند).
.
.
.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano الجمعة فبراير 07, 2014 8:52 am



1. "59" عزیز، باز هم خرسندم که موسیقی های "سفیر" باب میل بوده و "مقبول افتاده".
صفت "باشکوه" رو خیلی خوب اومدید؛ چون، من هم هر وقت به این کار گوش می دم، شکوه و عظمت برام تداعی می شه.

2. نه؛ چون، عکس خودم اون تو بود! Smile یادم نمی یاد.

3. بسیار عالی. از دیدن تابلوهای نمایشگاهتون هم بسیار لذت بردم.
حیف شد که ادامه ندادید؛ گرچه، به "مدرک" به هیچ وجه معتقد نیستم.

4. در مورد اون پسر، نه اسمشو می دونستم و نه تاریخچه ی ایشون رو؛ اما، دیدم "هایدی" عزیز، به طور باورنکردنی ای در مورد ایشون مطلب نوشته؛ که، اگه اجازه بدید، زیر نوشته ی ایشون می نویسم.

5. پیژامه ی پسر تپله (شلوار خانواده)ش آخرشه! Smile

6. به زودی یه فایل یکی، دو دقیقه ای از اون "پلنگ صورتی" دوبله شده تو تاپیک همسایه برای شما و دوستداران این کارتون می ذارم و پیشنهاد می کنم حتماً بگیریدش.

7. بله. به احتمال زیاد شما طرز راه رفتن "کرم و قهوه ای" رو باید با همون "جعبه ی اسباب بازی"ای؛ که، فرمودید، اشتباه گرفته باشید.

8. در مورد "سفیر" دو یا سه بار گوشش دادم. اول مگه این چنگ زیباش می ذاشت حواسمو جمع کنم! آکوردها رو به قدری زیبا می یاد؛ که، از خود بی خود می شم.
اما، بعد از شنیدن اون قطعه، به فرمایش شما می رسم و درست می فرمایید: بسیار شبیه به "آیینه" هست این کار.
باز هم باید منتظر منابع موثق تری باشیم.
می بینی جون من؟
بعد می گن چرا می گید تاریخ ساختگیه؟
خو، این یه نمونه ش. سازندگان آیینه زنده ان؛ اما، نمی دونیم عواملش کیان! نمی دونیم خواننده ی فیلم "پاییزان" کیه! نمی دونیم "فائقه آتشین" یا "داریوش اقبالی" دقیقاً متولد چه سالی ان و دو "روایت" هست برا هر کدومشون! Smile
اون وخ می خوان هر چرت و پرتی رو که تو کتابای تاریخ به خورد ما می دن، باور کنیم.

9. "59"، می شه ازتون بپرسم تا چند سالگی ایران بودید؟



Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف arman الجمعة فبراير 07, 2014 12:42 pm

"Heidi نوشته است:
از شبکه ی پویا ممنونیم که آخر عمری ما رو آرزو به دل نگذاشت و بلاخره ماجرای پیرمرد مهربان و جیک جیکو و ظرف نشاسته ها و پیرزن طماع و دوتا صندوقچه ها رو نشونمون داد.
این عروسکی قدیمی و خاطره انگیز به زودی تو سایت تلوبیون قرار میگیره و اگه نتونستین از تلویزیون تماشا کنین میتونین از اینجا دانلودش کنین:


http://www.telewebion.com/fa/episode/info/1098741/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7/%D9%BE%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D9%86%D8%AC%D8%B4%DA%A9 "

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 4kmrpgf5epyijuiu9bvf

دوستان عزیز  
کسی تونسته  عروسکی " پیرمرد و گنجشک " یا همون جیک جیکو را که شبکه پویا نشون داده ضبط کنه . این آدرس بالا (تلوبیون ) که برای دانلود نگذاشته . کجا میشه دانلودش کرد ؟  حیف که در آروزی دیدنش بودم و ندیدم  .
 Mad


اين مطلب آخرين بار توسط arman در الجمعة فبراير 07, 2014 12:48 pm ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است. (السبب : اصلاح)

arman

تعداد پستها : 31
Join date : 2011-06-10

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الجمعة فبراير 07, 2014 4:47 pm

Emiliano نوشته است:

1. "59" عزیز، باز هم خرسندم که موسیقی های "سفیر" باب میل بوده و "مقبول افتاده".
صفت "باشکوه" رو خیلی خوب اومدید؛ چون، من هم هر وقت به این کار گوش می دم، شکوه و عظمت برام تداعی می شه.

2. نه؛ چون، عکس خودم اون تو بود! Smileیادم نمی یاد.

3. بسیار عالی. از دیدن تابلوهای نمایشگاهتون هم بسیار لذت بردم.
حیف شد که ادامه ندادید؛ گرچه، به "مدرک" به هیچ وجه معتقد نیستم.

4. در مورد اون پسر، نه اسمشو می دونستم و نه تاریخچه ی ایشون رو؛ اما، دیدم "هایدی" عزیز، به طور باورنکردنی ای در مورد ایشون مطلب نوشته؛ که، اگه اجازه بدید، زیر نوشته ی ایشون می نویسم.

5. پیژامه ی پسر تپله (شلوار خانواده)ش آخرشه! Smile

6. به زودی یه فایل یکی، دو دقیقه ای از اون "پلنگ صورتی" دوبله شده تو تاپیک همسایه برای شما و دوستداران این کارتون می ذارم و پیشنهاد می کنم حتماً بگیریدش.

7. بله. به احتمال زیاد شما طرز راه رفتن "کرم و قهوه ای" رو باید با همون "جعبه ی اسباب بازی"ای؛ که، فرمودید، اشتباه گرفته باشید.

8. در مورد "سفیر" دو یا سه بار گوشش دادم. اول مگه این چنگ زیباش می ذاشت حواسمو جمع کنم! آکوردها رو به قدری زیبا می یاد؛ که، از خود بی خود می شم.
اما، بعد از شنیدن اون قطعه، به فرمایش شما می رسم و درست می فرمایید: بسیار شبیه به "آیینه" هست این کار.
باز هم باید منتظر منابع موثق تری باشیم.
می بینی جون من؟
بعد می گن چرا می گید تاریخ ساختگیه؟
خو، این یه نمونه ش. سازندگان آیینه زنده ان؛ اما، نمی دونیم عواملش کیان! نمی دونیم خواننده ی فیلم "پاییزان" کیه! نمی دونیم "فائقه آتشین" یا "داریوش اقبالی" دقیقاً متولد چه سالی ان و دو "روایت" هست برا هر کدومشون! Smile
اون وخ می خوان هر چرت و پرتی رو که تو کتابای تاریخ به خورد ما می دن، باور کنیم.

9. "59"، می شه ازتون بپرسم تا چند سالگی ایران بودید؟



- میحا ی گرامی، خواهش می‌کنم، لطف دارید. آن دوست، ۵۹ بود (لبخند).

.
.
.

- خانم هایدی، بسیار ممنون هستیم برای اطلاع رسانی درباره ی زنده یاد بهزاد سپهر.
... عجب، سرگذشت ایشان غم انگیز بود. ... راستش همان دوران هم وقتی‌ بازی هاش رو میدیدم،
و حتی در این چند روزی که دوباره این فایل "از هر سوی دنیا" رو بارها نگاه کردم،
یک اندوهی در چهره ی این پسر بوده همیشه، ... روحش شاد.

- خواهش می‌کنم، بسیار هم خوب هست که دیدگاه‌های متفاوت وجود داره،
و همگی‌ آنها قابل احترام هستند. فقط نکته‌ای رو عرض کنم،
این مساله ی "جوان اول ماجراهای عشقی‌" که فرمودید،
آن اوایل کار یعنی‌ ۷-۸ سال پیش، در کار بازیگری دکتر پور سرخ کاملن‌ وجود داشت،
من هم آنزمان راستش توجهی‌ بهش نداشتم، اما پس از چند سال و در فیلم‌هایی‌ که نام بردم،
شیوه ی "طنز زیر پوستی‌ و مفهومی‌" رو وارد کارش کرد، و اونجا بود که از دید کوچک من،
انگار هنر بازیگریش شکفته شد. فرمایش شما کاملن‌ درست هست، اما ایشون سبک رو تغییر داد،
و همین باعث شد که از دید من البته، شکفته بشه در زمینه ی ارایه ی طنز مفهومی‌.

.
.
.

- امیر جان با درود.

- "کچل و زلفعلی"، ... (خنده).

- فایل پلنگ صورتی‌، بسیار بسیار نوستالژیک بود!، واقعن ممنون هستم، سپاسگزارم.
جایش در آرشیو خالی‌ بود. ... این جنس تصویر، یک دنیا خاطره هست، انگار که صحبت میکنه با آدم.

- ممنون هستم برای تمام مواردی که مطرح ساختید امیر جان.
موسیقی‌ سفیر، بسیار زیبا هست، ... بله، ۲-۳ جا خیلی‌ شباهت داره به آیینه.

- در مورد اون مساله، خوب بدیهی‌ هست امیر جان،
تاریخ اول، زادروز خانم فائقه آتشین هست، ...
تاریخ دوم، برای گ.و.گ.و.ش. ... به همین سادگی‌. (خنده)

- موافقم با صحبت شما. ... تاریخ پر از تحریف و برخورد‌های سلیقه‌ای
از سوی آنان که قدرت را در دست داشتند هست ... اما کاریش نمی‌شه کرد دیگه.

- خدمت شما بگم که، تا سال ۱۳۸۰ بودم امیر جان، تا ۲۱ سالگی.

.
.
.
سلامت باشید.


59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الجمعة فبراير 07, 2014 6:02 pm




فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Yp841xnmzhms3sd361z0

برنامه ی "بچه‌های دیروز"!، کارتان عالیست، ... خسته نباشید، ... دست مریزاد.
... "هزار برگ، هزار رنگ"، ... "جستجو" و .... / سپاسگزار شما هستیم.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Lz2kffv6gxn0kojmur8

برنامه ی "بچه‌های دیروز"!، کارتان عالیست، ... خسته نباشید، ... دست مریزاد.
... "هزار برگ، هزار رنگ"، ... "جستجو" و .... / سپاسگزار شما هستیم.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ws0m24xrdjn23q4z2wq



59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty "بچه های دیروز"- "هزار برگ هزار رنگ"- نخودی- "ق مثل قلقلک"

پست من طرف Heidii الجمعة فبراير 07, 2014 8:16 pm

بچه های دیروز امشب سنگ تمام گذاشت!
دستتون درد نکنه. هزار بار ممنون!

1. شخصیت های این برنامه، همه چیزشون شبیه خودمونه غیر ازینکه نخودن. مثلا یکی از نخودها اسمش اقدس خانومه و پسرش اکبر رو فرستاده جنگ!

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Nokhodi

2. این تصویر و نوشته ی آشنا رو بچه های دیروز زیاد می دیدن و بچه های امروز دیگه آخر ِ برنامه هاشون نمی بینن:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 End

3. این اسد محب اهریه. پسر حسین محب اهری.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Asad_moheb_ahari

4. این شاگردها اینقدر درس و تحصیلشون طول کشیده که ریش و سبیلهاشون دراومده!

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Shagerda_1_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Shagerda_2_

5. این کاسه کوزه های نقاشی شده روی دیوارها که گاهی شخصیت های نمایش مثلا برشون میداشتن و از توشون آب میخوردن!

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_6_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_7_

6. این قسمت رو خیلی دوست داشتم! دوتا زن سر ِ یه بچه دعوا داشتن و هرکدوم ادعا می کرد مادر واقعی اونه. یکی هم نشونه میداد یه خال سیاه روی ران بچه هست! ماجرای یکی از قضاوت های حضرت علی که دستور میداد بچه رو از وسط نصف کنن و وقتی قراره حکم اجرا بشه مادر واقعی هول میکنه و می پره وسط و به این ترتیب مشخص میشه حق با کیه!
زنی که بچه بغلشه (مریم معترف) شباهت خیلی زیادی به زن عموی من داشت. فخرالدین صدیق شریف هم که بازیگر نقش قاضی بود، به طرز عجیبی کپی ِ صد در صد عمویم است! قیافه، صدا، حتی لحن و مدل حرف زدنش.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_3_

7. بیشتر حکایت های قدیمی مربوط می شد به خیانت در امانت و مردی که قرار بود یه سفر طولانی بره و کیسه ی اشرفی اش را پیش رفیقش امانت میگذاشت و وقتی برمیگشت، طرف منکر میشد و ازین جریانات. تو این حکایت، دو تا رفیق سکه هاشون رو پای درختی دفن کرده بودن و یکیشون ناغافل اشرفی ها رو کش رفته بود و ادعا می کرد تقصیر درخته! قاضی هم با دفتر دستک قضاوتش رفته بود پای درخت تا ازش اعتراف بگیره. آخرش معلوم میشد رفیق خیانتکار خودش رو یه جایی داخل درخت مخفی کرده بود و به جای درخت حرف می زد و قاضی دانا با کشف این موضوع دستور میداد به عنوان مجازات ِ درخت، اون رو آتش بزنن تا طرف از ترس سوختن بیاد بیرون.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_2_

8. قصه ی این یکی رو یادم نیست ولی تو این صحنه احتمالا مجرم دستش رو شده و همه چی لو رفته:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_5_

9. و باز هم تصاویری از "بهزاد سپهر" (ابوالفضل سپهر) نمایش دادن که ازشون ممنونم.
این بنده خدا رو خیلی کسی نمی شناسه و مدتهای زیادیه که ازش یادی نمیشه. آدم بی حاشیه و پاک سیرتی بود و خودش رو قاطی سیاست نمی کرد. سی و یک سالش بود که کلیه هایش از کار افتاد و از دنیا رفت. با اینکه سنش به جبهه و جنگ نمی خورد، از مزار شهدای گمنام سردرآورد.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_1_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_4_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Spr
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Sepehr2

10. راستی فرصت کردین نگاهی هم به اسامی تیتراژ بندازین تا ببینین چقدر بازیگر حرفه ای و معروف، یکجا کنار هم تو این مجموعه بازی می کردن. اون مرحوم هم خیلی خوش شانس بود که وسط این همه بازیگر درست و حسابی ظاهر شده بود.
*
پی نوشت (1): جناب امیلیانو- دقیقا همین چند روز پیش داشتم به این فکر می کردم که پلنگ صورتی زمان ما حال و هوایش خیلی فرق می کرد و یک صدای آشنا رویش نریشن می گفت. خیلی جالب همزمان شد با این فایلی که شما لطف کردین و به اشتراک گذاشتین. ممنونم از شما.
پی نوشت (2): جناب 59- ممنونم از حسن نظر شما. حقیقتش من به اندازه ی شما فیلم ندیده ام و فیلمباز حرفه ای نیستم. بازی های اخیر پوریا پورسرخ رو ندیده ام و چون از پایه از ایشون خوشم نمیاد (می بخشید) به همین ندیدن اکتفا می کنم.
چه خوب که با جناب حسین پاکدل نامه نگاری داشته اید! خبر کافه کتاب کرج هم جالب بود. همسر من هم یکی دوبار ایشون رو توی متروی کرج دیده بود. گوگوش هم قبل از سال 79 که از ایران نرفته بود، در همسایگی یکی از دوستان مادرم در کرج زندگی می کرد.
پی نوشت (3): جناب میحا- حقیقتش من نمی دانستم شما اخیرا موسیقی تیتراژ چاق و لاغر را معرفی کرده بودید و موقعی که عذرخواهی جناب امیلیانو و شما رو خوندم متوجه شدم. دلیلی برای دلخورشدن وجود ندارد. چه اشکالی دارد یک سوژه را بیش از یک نفر معرفی کنند؟
اینجا یک فضای غیررسمی برای دورهم بودن و به اشتراک گذاری خاطرات است و به هیچ کدام از ما، نشان افتخار و مدال و جایزه ای نمی دهند که بخواهیم افتخار چیزی را قبل از هرکسی به اسم خودمان ثبت کنیم. من مثل شما مرجع جامع موسیقی نیستم و اگر تک و توک هم چیزی رو معرفی می کنم مثل شما از روی تحقیق و بررسی و موشکافی نیست.

Heidii
Heidii

تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 السبت فبراير 08, 2014 2:04 am




با درود خدمت یاران گرامی.



فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Gewhr2wn817ty8iek9b3_thumb


برنامه ی دیشب بچه‌های دیروز، بسیار عالی‌ بود و همگی یاران ارجمند خشنود هستند.
بازهم مراتب سپاس خود را خدمت سازندگان آن بیان میداریم. ... نکته ی جالب اینکه،
با باز پخش سریالها و برنامه‌هایی‌ که دیشب سرانجام نشان دادند، گفتن چند نکته بجا بنظر می‌رسد.
(با سپاس از خانم هایدی، که از استوپ کادر‌هایشان، در تصویر‌های زیر استفاده شد)


- اول آنکه، اگر صدای دختر مرد طمع کار در نمایش دیشبی "هزار برگ هزار رنگ" نبود!،
شاید اصلن نمی‌شد تشخیص داد، که آن دختر خانم، "شهره لرستانی" بودند:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 6op67ho7cem9wsv3xrl_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 86ho0rqmr240se9s6q_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Rbfh0ov1sdqipfxnjml3_thumb


- نکته ی دیگر اینکه، من چه آنزمان در سال‌های شصت و چه اکنون، همیشه در ذهنم،
زنده یادان "هوشنگ بهشتی‌" و "حسین امیرفضلی" انگار که یک نفر بودند!:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Wdygdd807znkd1rt59i_thumb


- مطلب سوم اینکه، در تیتراژ هزار برگ هزار رنگ، بگمانم نام بازیگر اشتباه نوشته شده،
چون ما بازیگری به اسم "رضا رونیگری" نداشته و نداریم!.
منظور‌شان "رضا رویگری" خودمان بوده. حالا باز نمی‌دانم، اما حدس من اینگونه می‌باشد:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 539z4w9y2ujrp56tdzf_thumb


- این برنامه ی عروسکی "نخودی"، می‌بایست اسمش میبوده: "قیفی"!، به این دلیل:
(هیچ وقت هم از دیدن این عروسک‌ها خوشم نمی‌‌آمد، اما طراحی صحنه اش هنری بود)


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Vdxxwrfmejwxja9xr93_thumb

.
.
.


سریال جستجو


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 7dkew57n4vi4uuy0qwil


و اما سرانجام "طلسم ساواکی" شکسته شد و چشمانمان به جمال جناب "کاظم افرند نیا"،
و لبخند‌ها و ژست های خانم "گیتی‌ ساعتچی‌"، در سریال "جستجو" روشن شد.

در پست صفحه ی پیش، از این سریال، تنها یک سکانس را قرار داده بودیم،
آن فایل اکنون در آن پست حذف گردید.

این فایل تازه ی تصویری، شامل تمام سکانس‌هایی‌ هست که در دو نوبت "بچه‌های دیروز" از سریال "جستجو" پخش شده،
و بگمان من، حتی اگر باز هم از آن سریال نشان دهند، فایل تصویری زیر، برای آرشیو و بازیافت خاطرات کافی‌ می‌باشد.

(پیشنهاد این هست که فایل زیر را، با کیفت اصلی‌ پخش آن که در اولین لینک قرار دارد دریافت نمایید)



فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 P63twv80y9rbjpalscg7_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Nymkg0at5wr7yeaoo4o_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ymld2qi4tdh94utq19y_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ds0fvk11e7l1od1nei_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Jnemyl9737zpysm91kjh_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 26ah7dvv0riu213gc3b_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Gbt57mfo3yginzdtk5v_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 F09u8b1vcigo79k6h74_thumb
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 J4odajpnfbed1c1nbt3o_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Iefkluzhotsov65v5n_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ldvkxm5gdg643etiydti_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Blxyn0dcce8985b6v2_thumb


سکانس‌هایی‌ کامل و نوستالژیک، از سریال جستجو، در یک فایل تصویری:

با کیفیت اصلی‌ پخش تلویزیونی (پیشنهاد میگردد):
http://elmond.persiangig.com/Seriyal-e%20Josteju%20(HQ)%20-%20(Dahe%2060).rar


همان فایل تصویری با کیفت معمولی تصویر و اندازه ی مناسب فایل:
http://s5.picofile.com/file/8112435384/Seriyal_e_Josteju_Dahe_60_.rar.html

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Mihakralj السبت فبراير 08, 2014 3:14 am

Emiliano نوشته است:

6. در مورد "تلوبیرون" حق با شماست. نگهداری اون همه مطلب، هوست، سرور، ضبط، مترصد بودن برای ضبط و استخدام کاربر، هزینه ی آپلود، برق و ... همه ی این ها هزینه بره، درست؛ اما، واقعاً "تلوبیون" می تونه درخواستی های ما رو هم بذاره؟ مثلاً بگیم فلان قسمت "پدر مجرد" یا "قاصدک" رو می خواییم و بذاره تا به شارژی که دادیم، راضی باشیم؟ خیر! پس چه فایده؟ ضمن این که مطمئن باشید با این کارش، بسیاری از بازدیدکننده های خودشو هم از دست داد و اگه قبلاً از طریق ویزیتور هم پول درمی آورد، حالا اونو هم نداره. شاید با گذشت زمان باز به این نتیجه برسه که پولی نباشه، بهتره.
 [/b]

سلام امیر جان،
به نظر باید به جای درخواست از تلوبیون از بچه های دیروز بخواهیم که قسمت هایی رو از "قاصدک" واسمون پخش کنند.
چون دیدم اخیرا به نظر و درخواست دوستان فعال اینجا اهمیت دادند و برنامه های درخواستی رو پخش کردند.
فعلا با این ضد تبلیغی که اینجا از تلوبیون کردیم باید دید سیاست کاری اونها تا چه حد موفق خواهد بود.

در قسمت خرید اینو نوشته اند:

مژده : 1000 مشترک اول سایت به عنوان حامیان سایت به صورت همیشگی دارای 20% تخفیف در خریدها یا پرداخت های بعدی خواهند بود

ولی همونطور که می دونید من و شما اهمیت نمی دهیم و از بچه های دیروز کارتون "قاصدک" رو خواستاریم.


اين مطلب آخرين بار توسط Mihakralj در السبت فبراير 08, 2014 7:40 am ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
Mihakralj
Mihakralj

تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف slevin(HAMID السبت فبراير 08, 2014 5:20 am

59 نوشته است:فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 1jhjr87a6u4jltdxuf



در طی‌ ۷-۸ سال گذشته و در این وضع آشفته ی سینمای ایران،
شاید تنها بازیگر مردی که با ورودش در طی‌ یک دهه ی گذشته تا کنون،
از دید نگارنده بجایگاه خوب و قابل قبولی رسید، دکتر پوریا پور سرخ می‌باشد.
بازی‌های ایشان در ژانر "کمدی مفهومی‌"، از با مزگی و شیرینی‌ برخوردار هستند
و من بعنوان یک تماشاگر حرفه ای، با شیوه ی "طنز زیر پوستی‌" که در بازی‌هایش دارد،
کاملا ارتباط برقرار میکنم و آنرا به رسمیت می‌شناسم. از جهت شخصیتی‌ نیز،
سرش به تنش می‌‌ارزد و از جو زدگی و لوس بازی‌هایی‌ که خیلی‌‌ها به آن دچارند،
بدور می‌باشد.  ... برای نمونه میتوان به نقش آفرینی‌ها ایشان در ژانر "کمدی مفهومی"،
به این فیلم‌ها اشاره داشت: "عیار ۱۴ - ۱۳۸۷"، "شیر و عسل-۱۳۸۸"،
"چراغ قرمز-۱۳۸۸"،  "آخرین سرقت-۱۳۸۹" و "آقای الف-۱۳۹۱".

... با آرزوی سلامتی‌ و موفقت‌های بیشتر برای دکتر پوریا پور سرخ،
پوستر زیر تقدیم به ایشان میگردد:

[/b][/size][/color]

دوست عزیز.. باید مطمئن باشم که اگر نسبت فامیلی خاصی با پورسرخ نداشتید هیچگاه چنین متن طنزآمیزی نمی نوشتید...
اتفاقا اگر در کل سینمای ایران تمام بازیگران را به نوعی بازیگر بدانیم تنها کسی که هیچوقت بازیگر نبوده و نیست همین جناب پورسرخ است..
کسی که فقط بخاطر ظاهر وارد سینما شد و برخلاف محمدرضا گلزار که با چنین دلیلی به سینما آوردنش و طی چند فیلم کم کم بازیگر شد، ایشان هنوز هم بازیگر نیست...
کافی است به اولین تجربه ایشان اشاره کنم که سریالی بود به نام "وفا" که فقط در آن اشک می ریخت و...نهایت نابازیگری
حتی بعد این همه بازی هنوز فن بیان درستی ندارد و خصوصا وقتی نقش های شرور و جاهلی مسلک بازی می کند به شدت صدا و بیانش آزار دهنده است...(کاش جناب میکائیل شهرستانی بود ودرباره فن بیان ایشان نظر می داد!)
و در آخر وضعیت سینمای ایران آنقدر خراب می شود که بازیگرانی همچون "اسماعیل محرابی" پرویز پورحسینی" "بیژن امکانیان" "هادی اسلامی" و... از یادها می روند و مانکن هایی مانند گلزار و پورسرخ و ... بر ذهن جوانان می مانند..
slevin(HAMID
slevin(HAMID

تعداد پستها : 129
Join date : 2010-08-11
Age : 41
آدرس پستي : تهران

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Heidii السبت فبراير 08, 2014 9:03 am

slevin(HAMID نوشته است:
59 نوشته است:فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 1jhjr87a6u4jltdxuf



در طی‌ ۷-۸ سال گذشته و در این وضع آشفته ی سینمای ایران،
شاید تنها بازیگر مردی که با ورودش در طی‌ یک دهه ی گذشته تا کنون،
از دید نگارنده بجایگاه خوب و قابل قبولی رسید، دکتر پوریا پور سرخ می‌باشد.
بازی‌های ایشان در ژانر "کمدی مفهومی‌"، از با مزگی و شیرینی‌ برخوردار هستند
و من بعنوان یک تماشاگر حرفه ای، با شیوه ی "طنز زیر پوستی‌" که در بازی‌هایش دارد،
کاملا ارتباط برقرار میکنم و آنرا به رسمیت می‌شناسم. از جهت شخصیتی‌ نیز،
سرش به تنش می‌‌ارزد و از جو زدگی و لوس بازی‌هایی‌ که خیلی‌‌ها به آن دچارند،
بدور می‌باشد.  ... برای نمونه میتوان به نقش آفرینی‌ها ایشان در ژانر "کمدی مفهومی"،
به این فیلم‌ها اشاره داشت: "عیار ۱۴ - ۱۳۸۷"، "شیر و عسل-۱۳۸۸"،
"چراغ قرمز-۱۳۸۸"،  "آخرین سرقت-۱۳۸۹" و "آقای الف-۱۳۹۱".

... با آرزوی سلامتی‌ و موفقت‌های بیشتر برای دکتر پوریا پور سرخ،
پوستر زیر تقدیم به ایشان میگردد:

[/b][/size][/color]

دوست عزیز.. باید مطمئن باشم که اگر نسبت فامیلی خاصی با پورسرخ نداشتید هیچگاه چنین متن طنزآمیزی نمی نوشتید...
اتفاقا اگر در کل سینمای ایران تمام بازیگران را به نوعی بازیگر بدانیم تنها کسی که هیچوقت بازیگر نبوده و نیست همین جناب پورسرخ است..
کسی که فقط بخاطر ظاهر وارد سینما شد و برخلاف محمدرضا گلزار که با چنین دلیلی به سینما آوردنش و طی چند فیلم کم کم بازیگر شد، ایشان هنوز هم بازیگر نیست...
کافی است به اولین تجربه ایشان اشاره کنم که سریالی بود به نام "وفا" که فقط در آن اشک می ریخت و...نهایت نابازیگری
حتی بعد این همه بازی هنوز فن بیان درستی ندارد و خصوصا وقتی نقش های شرور و جاهلی مسلک بازی می کند به شدت صدا و بیانش آزار دهنده است...(کاش جناب میکائیل شهرستانی بود ودرباره فن بیان ایشان نظر می داد!)
و در آخر وضعیت سینمای ایران آنقدر خراب می شود که بازیگرانی همچون "اسماعیل محرابی" پرویز پورحسینی" "بیژن امکانیان" "هادی اسلامی" و... از یادها می روند و مانکن هایی مانند گلزار و پورسرخ و ... بر ذهن جوانان می مانند..

جناب حمید
تصور من اینه که برا قضاوت کردن در مورد بازیگری ِ کسی، بهتره کارهای اخیرش رو ملاک ارزیابی قرار بدهیم. بسا خیلی از این بازیگرهای حرفه ای و کاربلد هم در اولین بازی هایشان، ارائه ی ضعیفی داشته باشند.
من کارهای اخیر پورسرخ رو ندیده ام. تجربه همینقدر بهم نشون داده که بیش و پیش از هرچیزی، این تئاتره که بازیگر می سازه. هرکسی کارش را با تئاتر شروع کرده باشه یا در یک مقطعی از بازیگری اش به طور جدی شیفت کرده باشه روی تئاتر، تازه سر از قلق بازیگری در میاره و به اصطلاح آبدیده میشه.
امثال پورسرخ و گلزار هیچ وقت تو هیچ تجربه ی تئاتری ظاهر نشدن. شاید به همین خاطر باشه که وزن کارهاشون سبک است و غیر از تکرار تعدادی نقش های تخت و بی دردسر، چیز بیشتری نمی دانند.
احمد مهران نفر که کمی قبل تر در موردش صحبت شد، از سال 77 داره کارهای تئاتری می کنه. شاید برا همین باشه که وقتی سر از تلویزیون یا سینما درمیاره به وضوح میشه دید که رو کارش مسلطه:
http://theater.ir/fa/artists.php?id=61
این از جوانترها... امثال داریوش مودبیان یا میکائیل شهرستانی هم که قله های این کار هستن. بازی میکائیل شهرستانی تو تله تئاتر چراغ گاز، خاطره ی نوستالژیک همه ی ماست.


Heidii
Heidii

تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 السبت فبراير 08, 2014 11:22 am

slevin(HAMID نوشته است:

دوست عزیز.. باید مطمئن باشم که اگر نسبت فامیلی خاصی با پورسرخ نداشتید هیچگاه چنین متن طنزآمیزی نمی نوشتید...
اتفاقا اگر در کل سینمای ایران تمام بازیگران را به نوعی بازیگر بدانیم تنها کسی که هیچوقت بازیگر نبوده و نیست همین جناب پورسرخ است..
کسی که فقط بخاطر ظاهر وارد سینما شد و برخلاف محمدرضا گلزار که با چنین دلیلی به سینما آوردنش و طی چند فیلم کم کم بازیگر شد، ایشان هنوز هم بازیگر نیست...
کافی است به اولین تجربه ایشان اشاره کنم که سریالی بود به نام "وفا" که فقط در آن اشک می ریخت و...نهایت نابازیگری
حتی بعد این همه بازی هنوز فن بیان درستی ندارد و خصوصا وقتی نقش های شرور و جاهلی مسلک بازی می کند به شدت صدا و بیانش آزار دهنده است...(کاش جناب میکائیل شهرستانی بود ودرباره فن بیان ایشان نظر می داد!)
و در آخر وضعیت سینمای ایران آنقدر خراب می شود که بازیگرانی همچون "اسماعیل محرابی" پرویز پورحسینی" "بیژن امکانیان" "هادی اسلامی" و... از یادها می روند و مانکن هایی مانند گلزار و پورسرخ و ... بر ذهن جوانان می مانند..



نه مطمئن نباشید، من هیچ نسبت فامیلی و آشنایی با دکتر پورسرخ نداشته و ندارم.
از دید خودم که یک دیدگاه هست و حق گفتنش را دارم، هیچ متن طنز آمیزی هم ننوشتم، کاملا هم جدی گفتم.
در آن متن و نوشته ی تکمیلی دیروزی هم توضیح دادم، و از چند فیلم اخیر ایشان نام بردم،
که خب از دید من که حق گفتنش را دارم، در ۳-۴ سال گذشته، سبک کاری اش ناگهان تغییر کرد،
و کمدی مفهومی‌ را در بازی‌هایش ارائه میدهد. (من در واقع، بخاطر همان پیشینه ای که در فیلم ها،
و سریال‌های اولش داشت، وقتی‌ با سبک بازی در فیلمهای اخیرش مواجه شدم، تعجب کردم،
و به این دیدگاه که نوشتم رسیدم). آقای گلزار هم مدل بسیار خوبی‌ بود، اما از دید من، بازیگر نبود و نیست.


59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano السبت فبراير 08, 2014 2:31 pm

1. اوه، اوه، نصف روز نبودیم، اینجا رو ببین با چه سرعتی پیش رفته!
مرسییییییییی!



59 نوشته است:

برنامه ی "بچه‌های دیروز"!، کارتان عالیست، ... خسته نباشید، ... دست مریزاد.
... "هزار برگ، هزار رنگ"، ... "جستجو" و .... / سپاسگزار شما هستیم.

برنامه ی "بچه‌های دیروز"!، کارتان عالیست، ... خسته نباشید، ... دست مریزاد.
... "هزار برگ، هزار رنگ"، ... "جستجو" و .... / سپاسگزار شما هستیم.



2. بله. واقعاً سازندگان "بچه های دیروز" دارن حسابی زحمت می کشن و حقوقی که می گیرن نوش جونشون. "دم"شون "گرم و سر"شون هم "خوش باد".
عالی دارن پیش می رن.

3. دم شما هم گرم، "59" عزیز؛ که، به یاد حقیر بودید و از زنده یاد "حمید باکری" و سایت بسیار خوب "آپارات" مصاحبه های همسر گرامی ایشون رو برای بنده فرستادید.
دارم می گیرمشون و مطمئنم خودشونن.

در همینجا به "هایدی" عزیز هم عرض می کنم که به لطف شما، دوست خوب، دارم به این مصاحبه می رسم و نیازی نیست به دردسر بیفتن.




59 نوشته است:

- خانم هایدی، بسیار ممنون هستیم برای اطلاع رسانی درباره ی زنده یاد بهزاد سپهر.
... عجب، سرگذشت ایشان غم انگیز بود. ... راستش همان دوران هم وقتی‌ بازی هاش رو میدیدم،
و حتی در این چند روزی که دوباره این فایل "از هر سوی دنیا" رو بارها نگاه کردم،
یک اندوهی در چهره ی این پسر بوده همیشه، ... روحش شاد.

- خواهش می‌کنم، بسیار هم خوب هست که دیدگاه‌های متفاوت وجود داره،
و همگی‌ آنها قابل احترام هستند. فقط نکته‌ای رو عرض کنم،
این مساله ی "جوان اول ماجراهای عشقی‌" که فرمودید،
آن اوایل کار یعنی‌ ۷-۸ سال پیش، در کار بازیگری دکتر پور سرخ کاملن‌ وجود داشت،
من هم آنزمان راستش توجهی‌ بهش نداشتم، اما پس از چند سال و در فیلم‌هایی‌ که نام بردم،
شیوه ی "طنز زیر پوستی‌ و مفهومی‌" رو وارد کارش کرد، و اونجا بود که از دید کوچک من،
انگار هنر بازیگریش شکفته شد. فرمایش شما کاملن‌ درست هست، اما ایشون سبک رو تغییر داد،
و همین باعث شد که از دید من البته، شکفته بشه در زمینه ی ارایه ی طنز مفهومی‌.

.
.
.

- امیر جان با درود.

- "کچل و زلفعلی"، ... (خنده).

- فایل پلنگ صورتی‌، بسیار بسیار نوستالژیک بود!، واقعن ممنون هستم، سپاسگزارم.
جایش در آرشیو خالی‌ بود. ... این جنس تصویر، یک دنیا خاطره هست، انگار که صحبت میکنه با آدم.

- ممنون هستم برای تمام مواردی که مطرح ساختید امیر جان.
موسیقی‌ سفیر، بسیار زیبا هست، ... بله، ۲-۳ جا خیلی‌ شباهت داره به آیینه.

- در مورد اون مساله، خوب بدیهی‌ هست امیر جان،
تاریخ اول، زادروز خانم فائقه آتشین هست، ...
تاریخ دوم، برای گ.و.گ.و.ش. ... به همین سادگی‌. (خنده)

- موافقم با صحبت شما. ... تاریخ پر از تحریف و برخورد‌های سلیقه‌ای
از سوی آنان که قدرت را در دست داشتند هست ... اما کاریش نمی‌شه کرد دیگه.

- خدمت شما بگم که، تا سال ۱۳۸۰ بودم امیر جان، تا ۲۱ سالگی.

.
.
.
سلامت باشید.


4. دقیقاً. "بهزاد سپهر" رو عرض می کنم. دقیقاً این غم چهره شون تو تموم کارها بود.
بچه ها، من دارم کم کم همه چیو قاطی می کنم؛ شاید هم، نه! من همه ش فک می کنم این زنده یاد تو اون برنامه ی "کودکان ما، آیینه ی ما" (آیتم شماره ی 89 آخرین ورسیون "لیست سیاه") هم بود. درست می گم یا نه؟ طبعاً اون موقع خیلی کوچولو بوده؛ اما، چهره ی بیبی فیسش منو یاد اون برنامه هم می ندازه، همه ش.

5. "پلنگ صورتی" قابل تو، دوست عزیز، رو اصلاً نداشت. کاش بتونیم کاری کنیم که دوستان رو لحظه ای شاد کنیم.
درست می فرمایید. جنس این کارها خوراک ما بچه های خاطره بازه و اصلاً با این کارهای جدید یا نوسازی کارهای قدیم حال نمی کنیم.

6. و ممنون؛ بخاطر، اطلاعاتی که از خودتون دادید و طنز جالبی که برای تاریخ تولد اون خانوم محترم به کار بردید. ضمناً بنده از طرفدارای ایشونم.



Heidii نوشته است:
بچه های دیروز امشب سنگ تمام گذاشت!
دستتون درد نکنه. هزار بار ممنون!

1. شخصیت های این برنامه، همه چیزشون شبیه خودمونه غیر ازینکه نخودن. مثلا یکی از نخودها اسمش اقدس خانومه و پسرش اکبر رو فرستاده جنگ!


2. این تصویر و نوشته ی آشنا رو بچه های دیروز زیاد می دیدن و بچه های امروز دیگه آخر ِ برنامه هاشون نمی بینن:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 End

3. این اسد محب اهریه. پسر حسین محب اهری.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Asad_moheb_ahari

4. این شاگردها اینقدر درس و تحصیلشون طول کشیده که ریش و سبیلهاشون دراومده!

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Shagerda_1_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Shagerda_2_

5. این کاسه کوزه های نقاشی شده روی دیوارها که گاهی شخصیت های نمایش مثلا برشون میداشتن و از توشون آب میخوردن!

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_6_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_7_

6. این قسمت رو خیلی دوست داشتم! دوتا زن سر ِ یه بچه دعوا داشتن و هرکدوم ادعا می کرد مادر واقعی اونه. یکی هم نشونه میداد یه خال سیاه روی ران بچه هست! ماجرای یکی از قضاوت های حضرت علی که دستور میداد بچه رو از وسط نصف کنن و وقتی قراره حکم اجرا بشه مادر واقعی هول میکنه و می پره وسط و به این ترتیب مشخص میشه حق با کیه!
زنی که بچه بغلشه (مریم معترف) شباهت خیلی زیادی به زن عموی من داشت. فخرالدین صدیق شریف هم که بازیگر نقش قاضی بود، به طرز عجیبی کپی ِ صد در صد عمویم است! قیافه، صدا، حتی لحن و مدل حرف زدنش.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_3_

7. بیشتر حکایت های قدیمی مربوط می شد به خیانت در امانت و مردی که قرار بود یه سفر طولانی بره و کیسه ی اشرفی اش را پیش رفیقش امانت میگذاشت و وقتی برمیگشت، طرف منکر میشد و ازین جریانات. تو این حکایت، دو تا رفیق سکه هاشون رو پای درختی دفن کرده بودن و یکیشون ناغافل اشرفی ها رو کش رفته بود و ادعا می کرد تقصیر درخته! قاضی هم با دفتر دستک قضاوتش رفته بود پای درخت تا ازش اعتراف بگیره. آخرش معلوم میشد رفیق خیانتکار خودش رو یه جایی داخل درخت مخفی کرده بود و به جای درخت حرف می زد و قاضی دانا با کشف این موضوع دستور میداد به عنوان مجازات ِ درخت، اون رو آتش بزنن تا طرف از ترس سوختن بیاد بیرون.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_2_

8. قصه ی این یکی رو یادم نیست ولی تو این صحنه احتمالا مجرم دستش رو شده و همه چی لو رفته:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_5_

9. و باز هم تصاویری از "بهزاد سپهر" (ابوالفضل سپهر) نمایش دادن که ازشون ممنونم.
این بنده خدا رو خیلی کسی نمی شناسه و مدتهای زیادیه که ازش یادی نمیشه. آدم بی حاشیه و پاک سیرتی بود و خودش رو قاطی سیاست نمی کرد. سی و یک سالش بود که کلیه هایش از کار افتاد و از دنیا رفت. با اینکه سنش به جبهه و جنگ نمی خورد، از مزار شهدای گمنام سردرآورد.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_1_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Hezar_rang_hezar_barg_4_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Spr
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Sepehr2

10. راستی فرصت کردین نگاهی هم به اسامی تیتراژ بندازین تا ببینین چقدر بازیگر حرفه ای و معروف، یکجا کنار هم تو این مجموعه بازی می کردن. اون مرحوم هم خیلی خوش شانس بود که وسط این همه بازیگر درست و حسابی ظاهر شده بود.
*
پی نوشت (1): جناب امیلیانو- دقیقا همین چند روز پیش داشتم به این فکر می کردم که پلنگ صورتی زمان ما حال و هوایش خیلی فرق می کرد و یک صدای آشنا رویش نریشن می گفت. خیلی جالب همزمان شد با این فایلی که شما لطف کردین و به اشتراک گذاشتین. ممنونم از شما.
پی نوشت (2): جناب 59- ممنونم از حسن نظر شما. حقیقتش من به اندازه ی شما فیلم ندیده ام و فیلمباز حرفه ای نیستم. بازی های اخیر پوریا پورسرخ رو ندیده ام و چون از پایه از ایشون خوشم نمیاد (می بخشید) به همین ندیدن اکتفا می کنم.
چه خوب که با جناب حسین پاکدل نامه نگاری داشته اید! خبر کافه کتاب کرج هم جالب بود. همسر من هم یکی دوبار ایشون رو توی متروی کرج دیده بود. گوگوش هم قبل از سال 79 که از ایران نرفته بود، در همسایگی یکی از دوستان مادرم در کرج زندگی می کرد.
پی نوشت (3): جناب میحا- حقیقتش من نمی دانستم شما اخیرا موسیقی تیتراژ چاق و لاغر را معرفی کرده بودید و موقعی که عذرخواهی جناب امیلیانو و شما رو خوندم متوجه شدم. دلیلی برای دلخورشدن وجود ندارد. چه اشکالی دارد یک سوژه را بیش از یک نفر معرفی کنند؟
اینجا یک فضای غیررسمی برای دورهم بودن و به اشتراک گذاری خاطرات است و به هیچ کدام از ما، نشان افتخار و مدال و جایزه ای نمی دهند که بخواهیم افتخار چیزی را قبل از هرکسی به اسم خودمان ثبت کنیم. من مثل شما مرجع جامع موسیقی نیستم و اگر تک و توک هم چیزی رو معرفی می کنم مثل شما از روی تحقیق و بررسی و موشکافی نیست.


7. بله. واقعاً دارن زحمت می کشن و همه به این موضوع واقفیم.
8. البته، به گمونم نخود نبودن، ها! "نخودی" بهش می گفتن؛ چون، کوچولو بوده؛ شاید هم، فقط "نخودی" نخود بوده و بعد آدم شده و قاطی آدما. تو داستانش این طوریه؛ اما، تو این سریال یادم نیس.
ضمناً دم "بچه های دیروز" گرم که تیتراژ و موسیقی این کار رو هم بعد از این همه سال و برای اولین بار گذاشت. خیلی خیلی خاطره ساز بود.

9. اون نوشته هم خاطره انگیزه؛ اما، نمی دونم چرا همه ش سعی می کنن دو عبارت "شبکه ی اول" و "شبکه ی دوم"شو حذف کنن؟
چه عیبی داره خو؟
بذارید اینام باشن. ما که می دونیم مثلا "شبکه ی تهران" یا "آموزش" یا "شما" و ... داره اینو می ده. لوگوتون هست دیگه. پس کاپی رایت رو رعایت کنید و این عبارت رو هم بذارید باشه، "لُدفن"!

10. واقعاً نمی دونستم این پسر "حسین محب اهری"ه. ممنون.
یه پسر کوچولو همیشه کنار این می نشست؛ که، از همه بامزه تر و خواستنی تر بود. بعدش این پسره خوب بود.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 T4t4671m62k86bj5hck

11. از همه لج درآرتر هم اون دو سیبیلوی میز آخری بودن؛ که، ذکرشون رفت و کم از "مبصر چهار ساله ی کلاس" نمی آوردن. فک کنم حتا بیشتر هم رکورد داشتن!

12. اما، خودمونیم، دم "حسین محب اهری" هم خیلی خیلی گرم؛ که، خیلی برای نسل ما؛ بخصوص، بچه ها خاطره ساز شد. تو خیلی از کارای دوس داشتنی مون حضور داشت یا کارگردان و نویسنده بود. اگه اشتباه نکنم یکی از کارگردانای "هزار برگ، هزار رنگ" هم ایشون بود به همراه "حسین فردرو".

13. من هم اون قسمت قضاوت قاضیه رو دوس داشتم. قسمت آتیش زدن درخت سخنگو هم که یاد همه مون هست.

14. ضمنآً دیشب تیتراژ بسیار نابی از "هزار برگ، هزار رنگ" رو "بچه های دیروز" داد؛ که، خیلی خیلی لذت بردم.
هم ناب بود، هم اسم عوامل رو داد، هم به شبهات و استفتائات! Smile ما پاسخ دادن، هم به شخصه فهمیدم این دو کاراکتر زنده یاد "فرهنگ مهرپرور" و "منوچهر آذری" یکی از آیتم های این جُنگ بوده و هم هزار تا هم دیگه!

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Ajntgpelg32kr44s09

15. از دوستان کسی اسم این دو کاراکتر بالا رو یادشه؟ مطمئنم "شاد و شادان" نبودن و اونا جایی دیگه بودن.

16. دیدم که از اون درخت سخنگویه عکس گذاشتید و اون نمایشی؛ که، دیشب تیکه هایی شو داد و انگشت "حمید عبدالمالکی" رو به "اصغر سمسارزاده"س؛ اما، به گمونم؛ یعنی، اون طور که دیشب مشخص بود، "اصغر سمسارزاده" آدم خوبه ی قصه بود و زنده یاد "هوشنگ بهشتی" آدم بده و به نظر نمی یاد یه انگشت گرفتن، نشونه ی این باشه که طرف مجرمه؛ گرچه، اصلاً این قصه و پایانش یادم نیس. "دروغ چرا"؟

17. خوشحالم که "پلنگ صورتی" به مذاق شما هم خوش اومده، خانوم "هایدی" عزیز. اصلاً قابل شما رو نداشت.

59 نوشته است:


با درود خدمت یاران گرامی.



فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Gewhr2wn817ty8iek9b3_thumb


برنامه ی دیشب بچه‌های دیروز، بسیار عالی‌ بود و همگی یاران ارجمند خشنود هستند.
بازهم مراتب سپاس خود را خدمت سازندگان آن بیان میداریم. ... نکته ی جالب اینکه،
با باز پخش سریالها و برنامه‌هایی‌ که دیشب سرانجام نشان دادند، گفتن چند نکته بجا بنظر می‌رسد.
(با سپاس از خانم هایدی، که از استوپ کادر‌هایشان، در تصویر‌های زیر استفاده شد)


- اول آنکه، اگر صدای دختر مرد طمع کار در نمایش دیشبی "هزار برگ هزار رنگ" نبود!،
شاید اصلن نمی‌شد تشخیص داد، که آن دختر خانم، "شهره لرستانی" بودند:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 6op67ho7cem9wsv3xrl_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 86ho0rqmr240se9s6q_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Rbfh0ov1sdqipfxnjml3_thumb


- نکته ی دیگر اینکه، من چه آنزمان در سال‌های شصت و چه اکنون، همیشه در ذهنم،
زنده یادان "هوشنگ بهشتی‌" و "حسین امیرفضلی" انگار که یک نفر بودند!:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Wdygdd807znkd1rt59i_thumb


- مطلب سوم اینکه، در تیتراژ هزار برگ هزار رنگ، بگمانم نام بازیگر اشتباه نوشته شده،
چون ما بازیگری به اسم "رضا رونیگری" نداشته و نداریم!.
منظور‌شان "رضا رویگری" خودمان بوده. حالا باز نمی‌دانم، اما حدس من اینگونه می‌باشد:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 539z4w9y2ujrp56tdzf_thumb


- این برنامه ی عروسکی "نخودی"، می‌بایست اسمش میبوده: "قیفی"!، به این دلیل:
(هیچ وقت هم از دیدن این عروسک‌ها خوشم نمی‌‌آمد، اما طراحی صحنه اش هنری بود)


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Vdxxwrfmejwxja9xr93_thumb

.
.
.


سریال جستجو


و اما سرانجام "طلسم ساواکی" شکسته شد و چشمانمان به جمال جناب "کاظم افرند نیا"،
و لبخند‌ها و ژست های خانم "گیتی‌ ساعتچی‌"، در سریال "جستجو" روشن شد.

در پست صفحه ی پیش، از این سریال، تنها یک سکانس را قرار داده بودیم،
آن فایل اکنون در آن پست حذف گردید.

این فایل تازه ی تصویری، شامل تمام سکانس‌هایی‌ هست که در دو نوبت "بچه‌های دیروز" از سریال "جستجو" پخش شده،
و بگمان من، حتی اگر باز هم از آن سریال نشان دهند، فایل تصویری زیر، برای آرشیو و بازیافت خاطرات کافی‌ می‌باشد.

(پیشنهاد این هست که فایل زیر را، با کیفت اصلی‌ پخش آن که در اولین لینک قرار دارد دریافت نمایید)




سکانس‌هایی‌ کامل و نوستالژیک، از سریال جستجو، در یک فایل تصویری:

با کیفیت اصلی‌ پخش تلویزیونی (پیشنهاد میگردد):
http://elmond.persiangig.com/Seriyal-e%20Josteju%20(HQ)%20-%20(Dahe%2060).rar


همان فایل تصویری با کیفت معمولی تصویر و اندازه ی مناسب فایل:
http://s5.picofile.com/file/8112435384/Seriyal_e_Josteju_Dahe_60_.rar.html

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.



18. و باز این قوی زیبا شاهکار خودتونه، "59"؟

19. بله. "شهره لرستانی" رو بنده هم برای خودم کشف کردم و خوشحالم که شما هم تأیید کردید. مال زموناییه بوده که ایشون باربی تشریف داشته ن! Smile
اون عکس سمت چپ، زیباتر شده بودن و به گمونم بینی شونو عمل کرده بودن. مطمئن نیستم. من اون عکسش رو با "لیلی با من است"ش می شناسم؛ که، در اوج بود. بعدش ایشون به همراه خانوم "بهاره رهنما" رفتن به سوی دیس های غذا و باقی ماجرا رو هم که می دونیم!

20. متشبه شدن این دو زنده یاد، "59" گرامی، شاید به این دلیل بوده که هر دو شون رو بیشتر صداشون رو از "صبح جمعه با شما" می شنیدیم؛ گرچه، شباهت ظاهری شون هم کم نیست.

21. در مورد "رضا رویگری" مطمئن باشید.
از این اشتباها زیاده. من فیلم دیده بودم، "گرشا رئوفی" رو "اگرشا" نوشته بودن، با نستعلیق.

22. من حتا کویپچیک بودم، از طرز تکون خوردن دستای این "نخودی" و سایر کاراکترا لجم می گرفت و اونو ابتدایی می دونستم؛ اما، این سال ها، با دیدن تکرارش، لذت می برم.
این نخودی همیشه تو ذهن من تداعی می شه با کارتون مجارستانی "تیلز، بلای جان گربه ها". تو یه روز می دادنشون.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Aip8pxvhudni8me1oh8z

23. و طرز عروسک گردونی "نخودی" هم بی اختیار منو یاد "سفرهای دانا" می ندازه؛ که، داییش کامیون داشت. یادتونه که؟
ای کاش "بچه های دیروز" به این کار زیبا و خاطره انگیز هم گوشه چشمی داشته باشه.

24. ما داریم به آرزوهامون می رسیم بچه ها! همین دو روز پیش "59" عزیز آرزو کرد کاش سکانس هایی از "کاظم افرندنیا" رو بدن؛ که، دادن. بهت تبریک می گم، "مونامی".
و "اسپاسیبا"؛ بخاطر، فایل "جستجو" با دو کیفیتی که قرار دادید.


Mihakralj نوشته است:
Emiliano نوشته است:

6. در مورد "تلوبیرون" حق با شماست. نگهداری اون همه مطلب، هوست، سرور، ضبط، مترصد بودن برای ضبط و استخدام کاربر، هزینه ی آپلود، برق و ... همه ی این ها هزینه بره، درست؛ اما، واقعاً "تلوبیون" می تونه درخواستی های ما رو هم بذاره؟ مثلاً بگیم فلان قسمت "پدر مجرد" یا "قاصدک" رو می خواییم و بذاره تا به شارژی که دادیم، راضی باشیم؟ خیر! پس چه فایده؟ ضمن این که مطمئن باشید با این کارش، بسیاری از بازدیدکننده های خودشو هم از دست داد و اگه قبلاً از طریق ویزیتور هم پول درمی آورد، حالا اونو هم نداره. شاید با گذشت زمان باز به این نتیجه برسه که پولی نباشه، بهتره.
[/b]

سلام امیر جان،
به نظر باید به جای درخواست از تلوبیون از بچه های دیروز بخواهیم که قسمت هایی رو از "قاصدک" واسمون پخش کنند.
چون دیدم اخیرا به نظر و درخواست دوستان فعال اینجا اهمیت دادند و برنامه های درخواستی رو پخش کردند.
فعلا با این ضد تبلیغی که اینجا از تلوبیون کردیم باید دید سیاست کاری اونها تا چه حد موفق خواهد بود.

در قسمت خرید اینو نوشته اند:

مژده : 1000 مشترک اول سایت به عنوان حامیان سایت به صورت همیشگی دارای 20% تخفیف در خریدها یا پرداخت های بعدی خواهند بود

ولی همونطور که می دونید من و شما اهمیت نمی دهیم و از بچه های دیروز کارتون "قاصدک" رو خواستاریم.


25. سلام "میحا" جان.
26. جداً راس می گید. ما در همینجا به طور رسمی از "بچه های دیروز" می خواییم لااقل یه قسمت کامل "قاصدک" رو بذارن برای ما. کلش فک کنم 7، 8 دییقه هم نمی شد. لطفاً.

27. اون تبلیغ تخفیفشون بیشتر به جوک شبیهه!



slevin(HAMID نوشته است:
59 نوشته است:فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 1jhjr87a6u4jltdxuf



در طی‌ ۷-۸ سال گذشته و در این وضع آشفته ی سینمای ایران،
شاید تنها بازیگر مردی که با ورودش در طی‌ یک دهه ی گذشته تا کنون،
از دید نگارنده بجایگاه خوب و قابل قبولی رسید، دکتر پوریا پور سرخ می‌باشد.
بازی‌های ایشان در ژانر "کمدی مفهومی‌"، از با مزگی و شیرینی‌ برخوردار هستند
و من بعنوان یک تماشاگر حرفه ای، با شیوه ی "طنز زیر پوستی‌" که در بازی‌هایش دارد،
کاملا ارتباط برقرار میکنم و آنرا به رسمیت می‌شناسم. از جهت شخصیتی‌ نیز،
سرش به تنش می‌‌ارزد و از جو زدگی و لوس بازی‌هایی‌ که خیلی‌‌ها به آن دچارند،
بدور می‌باشد. ... برای نمونه میتوان به نقش آفرینی‌ها ایشان در ژانر "کمدی مفهومی"،
به این فیلم‌ها اشاره داشت: "عیار ۱۴ - ۱۳۸۷"، "شیر و عسل-۱۳۸۸"،
"چراغ قرمز-۱۳۸۸"، "آخرین سرقت-۱۳۸۹" و "آقای الف-۱۳۹۱".

... با آرزوی سلامتی‌ و موفقت‌های بیشتر برای دکتر پوریا پور سرخ،
پوستر زیر تقدیم به ایشان میگردد:

[/b][/size][/color]

دوست عزیز.. باید مطمئن باشم که اگر نسبت فامیلی خاصی با پورسرخ نداشتید هیچگاه چنین متن طنزآمیزی نمی نوشتید...
اتفاقا اگر در کل سینمای ایران تمام بازیگران را به نوعی بازیگر بدانیم تنها کسی که هیچوقت بازیگر نبوده و نیست همین جناب پورسرخ است..
کسی که فقط بخاطر ظاهر وارد سینما شد و برخلاف محمدرضا گلزار که با چنین دلیلی به سینما آوردنش و طی چند فیلم کم کم بازیگر شد، ایشان هنوز هم بازیگر نیست...
کافی است به اولین تجربه ایشان اشاره کنم که سریالی بود به نام "وفا" که فقط در آن اشک می ریخت و...نهایت نابازیگری
حتی بعد این همه بازی هنوز فن بیان درستی ندارد و خصوصا وقتی نقش های شرور و جاهلی مسلک بازی می کند به شدت صدا و بیانش آزار دهنده است...(کاش جناب میکائیل شهرستانی بود ودرباره فن بیان ایشان نظر می داد!)
و در آخر وضعیت سینمای ایران آنقدر خراب می شود که بازیگرانی همچون "اسماعیل محرابی" پرویز پورحسینی" "بیژن امکانیان" "هادی اسلامی" و... از یادها می روند و مانکن هایی مانند گلزار و پورسرخ و ... بر ذهن جوانان می مانند..

28. "حمید" عزیز، اینجا همه آزادن نظرشون رو بگن؛ چه شما، چه "59"، چه بنده و چه همه؛ اما، لطفاً این طوری در مورد دوستاتون موضع نگیرید.
بنده و خانوم "هایدی" هم گفتیم و نوشتیم از "پوریا پورسرخ" خوشمون نمی یاد؛ اما، دوستانه تر.
"گلزار" که اصلاً بازیگر نیست و ذره ای لیاقت بحث نداره. اون که هیچ؛ اما، به قول "هایدی" همه ی بازیگرا روز اول مث الآن مسلماً نبوده ن. من نمی دونم کار شما چیه و به چه حرفه ای مشغولید؛ اما، وجداناً روز اول مث الآن بودید؟ مسلماً خیر.
بازیگری هم همین طوره. "بهرام رادان" "شور عشق" با "بهرام رادان" "بی پولی" یکیه؟ دو تاشون که یه نفرن!
"مهناز افشار" "شور عشق" با "مهناز افشار" "سالاد فصل" یا "برف روی کاج ها" یکیه؟ مسلماً خیر.

مسلماً "پوریا پورسرخ" لوس و نابازیگر "وفا" - که، کار اولش بود - با "پوریا پورسرخ" "روز سوم" هم یکی نیست.


اما، این ها همه رو نوشتم که عرض کنم بحث روی بازیگرا؛ که، باعث شه دل دوستی بشکنه، زیاد جالب نیست. "59" عزیز حق زیادی به گردن این انجمن دارن و شما چرا این همه زحمتی رو که ایشون کشیده و می کشه نمی بینین و یهو گیر دادید به این که "پورسرخ" با ایشون نسبتی داره. بر فرض هم این طور باشه؛ که، مطمئنم نیست، این نوشته ی ایشون چه تبلیغی می تونه برای "پورسرخ" باشه؟

به نظر من، نذاریم جو خوب و زیبای دوستی ها تو انجمن به هم بخوره. ممنون از توجهتون.



Heidii نوشته است:
slevin(HAMID نوشته است:
59 نوشته است:فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 1jhjr87a6u4jltdxuf



در طی‌ ۷-۸ سال گذشته و در این وضع آشفته ی سینمای ایران،
شاید تنها بازیگر مردی که با ورودش در طی‌ یک دهه ی گذشته تا کنون،
از دید نگارنده بجایگاه خوب و قابل قبولی رسید، دکتر پوریا پور سرخ می‌باشد.
بازی‌های ایشان در ژانر "کمدی مفهومی‌"، از با مزگی و شیرینی‌ برخوردار هستند
و من بعنوان یک تماشاگر حرفه ای، با شیوه ی "طنز زیر پوستی‌" که در بازی‌هایش دارد،
کاملا ارتباط برقرار میکنم و آنرا به رسمیت می‌شناسم. از جهت شخصیتی‌ نیز،
سرش به تنش می‌‌ارزد و از جو زدگی و لوس بازی‌هایی‌ که خیلی‌‌ها به آن دچارند،
بدور می‌باشد. ... برای نمونه میتوان به نقش آفرینی‌ها ایشان در ژانر "کمدی مفهومی"،
به این فیلم‌ها اشاره داشت: "عیار ۱۴ - ۱۳۸۷"، "شیر و عسل-۱۳۸۸"،
"چراغ قرمز-۱۳۸۸"، "آخرین سرقت-۱۳۸۹" و "آقای الف-۱۳۹۱".

... با آرزوی سلامتی‌ و موفقت‌های بیشتر برای دکتر پوریا پور سرخ،
پوستر زیر تقدیم به ایشان میگردد:

[/b][/size][/color]

دوست عزیز.. باید مطمئن باشم که اگر نسبت فامیلی خاصی با پورسرخ نداشتید هیچگاه چنین متن طنزآمیزی نمی نوشتید...
اتفاقا اگر در کل سینمای ایران تمام بازیگران را به نوعی بازیگر بدانیم تنها کسی که هیچوقت بازیگر نبوده و نیست همین جناب پورسرخ است..
کسی که فقط بخاطر ظاهر وارد سینما شد و برخلاف محمدرضا گلزار که با چنین دلیلی به سینما آوردنش و طی چند فیلم کم کم بازیگر شد، ایشان هنوز هم بازیگر نیست...
کافی است به اولین تجربه ایشان اشاره کنم که سریالی بود به نام "وفا" که فقط در آن اشک می ریخت و...نهایت نابازیگری
حتی بعد این همه بازی هنوز فن بیان درستی ندارد و خصوصا وقتی نقش های شرور و جاهلی مسلک بازی می کند به شدت صدا و بیانش آزار دهنده است...(کاش جناب میکائیل شهرستانی بود ودرباره فن بیان ایشان نظر می داد!)
و در آخر وضعیت سینمای ایران آنقدر خراب می شود که بازیگرانی همچون "اسماعیل محرابی" پرویز پورحسینی" "بیژن امکانیان" "هادی اسلامی" و... از یادها می روند و مانکن هایی مانند گلزار و پورسرخ و ... بر ذهن جوانان می مانند..

جناب حمید
تصور من اینه که برا قضاوت کردن در مورد بازیگری ِ کسی، بهتره کارهای اخیرش رو ملاک ارزیابی قرار بدهیم. بسا خیلی از این بازیگرهای حرفه ای و کاربلد هم در اولین بازی هایشان، ارائه ی ضعیفی داشته باشند.
من کارهای اخیر پورسرخ رو ندیده ام. تجربه همینقدر بهم نشون داده که بیش و پیش از هرچیزی، این تئاتره که بازیگر می سازه. هرکسی کارش را با تئاتر شروع کرده باشه یا در یک مقطعی از بازیگری اش به طور جدی شیفت کرده باشه روی تئاتر، تازه سر از قلق بازیگری در میاره و به اصطلاح آبدیده میشه.
امثال پورسرخ و گلزار هیچ وقت تو هیچ تجربه ی تئاتری ظاهر نشدن. شاید به همین خاطر باشه که وزن کارهاشون سبک است و غیر از تکرار تعدادی نقش های تخت و بی دردسر، چیز بیشتری نمی دانند.
احمد مهران نفر که کمی قبل تر در موردش صحبت شد، از سال 77 داره کارهای تئاتری می کنه. شاید برا همین باشه که وقتی سر از تلویزیون یا سینما درمیاره به وضوح میشه دید که رو کارش مسلطه:
http://theater.ir/fa/artists.php?id=61
این از جوانترها... امثال داریوش مودبیان یا میکائیل شهرستانی هم که قله های این کار هستن. بازی میکائیل شهرستانی تو تله تئاتر چراغ گاز، خاطره ی نوستالژیک همه ی ماست.




29. ممنون "هایدی" جان و لایک به نوشته تون. بنده هم تقریباً همین ها رو بالاتر عرض کردم؛ اما، شما کم و گزیده تر نوشتیید.
30. بله. تئاتر همیشه به منزله ی سکوی پرش بوده و هست و راز موفقیت بازیگر واقعی هم در همین تئاتر نهفته ست؛ چه، در ایران و چه اون طرف.

31. بالأخره تموم شد!




Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 السبت فبراير 08, 2014 3:19 pm




- امیر جان واقعن سپاسگزارم برای توجه شما و دقتی‌ که برای پاسخ به تمام مطالب می‌کشید.
من هم بشخصه، همیشه مطالب تمام یاران ارجمند را ۲-۳ بار حتی می‌خوانم و لذت می‌برم،
اما مواردی هست که با کمال تأیید و احترام آن موارد، چون چیزی برای اضافه کردن ندارم،
پس مطلبی در ادامه ی آنها یادداشت نمیکنم. اما شما به ریز تمام نوشته‌ها پاسخ می‌دهید
و این بسیار بسیار ارزشمند هست. آفرین. ... خواهش می‌کنم، فایل کامل جستجو هم،
پیشکش بود به شما و تمام یاران ارجمند فروم رویایی.

- بسیار خرسندم که عکس قو یا اردک (خودم یادم نیست اکنون کدامشان بودند ... خنده)، مورد پسند قرار گرفت.

- از لطف شما هم ممنونم.

- راستی‌، "مونامی"، همین "اسپاسیبا" ی خودمان، اما به زبان فرانسه هست؟.  
(اِتا پُ فرانسوزکی؟، ... لبخند)

- با توجه به ساعت، قسمت امشب بچه‌های دیروز، باید در حال پخش باشد اکنون.

.
.
.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Heidii السبت فبراير 08, 2014 5:21 pm

Emiliano نوشته است:
1. "هایدی" جان، اولش خوشحال شدم که هم سؤال طرح کردید و هم پاسخشو گذاشتید؛ اما، فایل "فلورا سام" رو که دانلود کردم، دیدم انگار می خواستید ایشون رو بشناسونید و سرنخ بدید.
ممنون از شما. فک نکنم کسی نباشه که این خانوم رو نشناسه و تقریباً جزو فعالای صدا و سیمان. تو آقایون "سیروس مقدم" فک کنم 24 ساعته برنامه می سازه و می نویسه و ... و تو خانوما ایشون؛ البته، بذارید بگم که کارای طنز این خانوم رو اپسیلونی قبول ندارم و بیشتر بی مزه ن تا طنز؛ اما، کارای جدی ترشون بهتره.

2. در مورد اون آیتم، طبعاً می ذارمش تو "لیست سیاه" و ممنون از یادآوری تون؛ گرچه، اعتراف می کنم که یادم نیومد چنین برنامه ای. بیشتر ازش می گید؟ نزدیکای اول مهر و مدرسه ها می داد؟

3. در مورد اون پسره؛ که، "علاء الدین" نام داشت و گاهی بهش "علالا" هم می گفتن، من "چراغ جادوی گمشده" توی آرشیو عکسام بود. ببینید اینه یا یکی دیگه:

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 989lafoi5zjvyyou1a_thumb


4. اگه آره، مطمئنید بابای پسره "مهدی هاشمی" بود؟ اصن یادم نبود!
و اگه نه، باید عرض کنم که این سریال انگار به نام "علاءالدین" هم پخش می شده.


کاملا درسته. این تصویری که گذاشتین همون برنامه س.
به پسره هم می گفتن "علالا"
راستش نمی دونم بابای پسره کی بود. من نوشتم پسره با مرد جوانی دوست بود که نقشش را "ناصر هاشمی" بازی می کرد. ناصر هاشمی نقش پررنگی توی اون مجموعه داشت ولی یادم نیست چه نقشی.
اون زمونا ناصر هاشمی تو تئاترهای تلویزیونی هم بازی می کرد و صدای زیبایی داشت که من دوست داشتم. مثل نمایشنامه هایی از حکایت های پندآموز قدیمی تو برنامه ی "شاخه ی طوبی"
شاخه ی طوبی میان برنامه های نمایشی ای داشت به اسم "در لفافه" و بازیگرهای خوبی مثل "ناصر هاشمی"، "حسین محب اهری" و "داریوش مودبیان" تو بعضی از نمایش ها بازی می کردن.
یکی از این میان پرده های نمایشی، داستان عجیبی داشت که من اون رو اینجا می نویسم. این داستان مثل آیینه توی ذهنم شفاف و روشنه. فقط به خاطر اینکه قصه اش خیلی عجیب بود.
تو همون فضای حکایت های قدیمی. مردی بود که عادت عجیبی داشت. هرموقع توی کوچه و بازار و بین مردم راه می رفت ناخواسته چشمش می افتاد به پشت ِ گردن مردم. و هرکسی پس ِ گردنش صاف و فراخ بود، اون مرد ناخواسته دستش را بلند می کرد و محکم می زد پس ِ گردن اون بنده خدا. خیلی ها از دستش شاکی بودن و خودش هم به خاطر این عادت عجیبش در عذاب بود. بارها سعی کرده بود این عادت رو کنار بگذاره ولی هربار، تا چشمش به گردن صاف و هموار و مناسبی می افتاد، عنان از کف می داد و ناخودآگاه یک سیلی محکم از دستش درمیرفت.
تا اینکه یک روز موقع قدم زدن در بازار، چشمش افتاد به زیرزمینی که مرد زحمتکشی داشت اونجا نمدمالی می کرد. پشت گردن ِ مرد، عجیب فراخ و مسطح بود و وسوسه ی جدیدی در آن مرد بیدار کرد. تا اینجای داستان یادم است و کشمکش او با خودش. ضمنا مرد نمدمال به شیوه ی نمدمال های قدیم، حین کار یک بیت شعر را مدام تکرار می کرد: "بکوب، بکوب، هرچه کنی همان است که دیدی!"
این بیت شعر که معنی اش را نمی فهمیدم ورد زبان من و خواهرم شده بود و مرتب توی خونه تکرار می کردیم!
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Shakheye_tooba_2_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Shakheye_tooba_8_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Shakheye_tooba_3_
فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Shakheye_tooba_6_
می دونید که همسر قبلی ناصر هاشمی "سیما تیرانداز" بود. همسر فعلی سیما تیرانداز دکتر مجید جوزانی است که تا یکی دو سال پیش، مدیر عامل خانه هنرمندان بود. این جناب جوزانی را سابقا تو سریال هتل مروارید دیده بودیم. در نقش جوان لری که با مادرش از شهرستان آمده بود و تقلا می کرد توی هتل از دختر یک خانواده ی ترک خواستگاری کند. چه لری غلیظی حرف می زدن خودش و مادرش! آدم باسوادی است.
در مورد اینکه فلورا سام تو صدا و سیما اکتیویتی زیادی داره یک دلیل سرراست وجود داره و این است که همسرش "مجید اوجی" تهیه کننده ی نود و نه درصد از کارهاشه.
چقدر خوب شد که نسخه ی کامل مصاحبه با مریم امیرانی را پیدا کردید. ممنونیم از جناب 59. بی زحمت به ما هم آدرس بدهید برویم ببینیم!
راستی این نسخه ی کاملتری که از ورزش صبحگاهی گذاشتید عالی است. درود به شما و سپاس از جناب 59 و امیلیانو به خاطر معرفی سازنده اش "انوشیروان روحانی"
من از دو سال پیش، شماره تماس یکی از "دست اندرکاران" (!) بچه های دیروز را توی گوشیم داشتم. دیشب یک پیامک مفصل به ایشون زدم و به خاطر روال برنامه حسابی تشکر کردم. ایشون هم در جواب گفت: "خواهش می کنم!" (ضمنا درخواست کردم که برنامه ادامه داشته باشه) اگه دقت کرده باشید تو این سری جدید بچه های دیروز، خبری از اون زیرنویس های پیامکی مزاحم نیست و میشه مثل دوران گذشته با آرامش به تماشای برنامه نشست... نمی دونم این روال زیرنویس های بیست و چهار ساعته رو کی راه انداخته. کاش نبودن. (جالبه که گاهی موقع پخش بعضی از برنامه ها، دو سه ردیف زیرنویس با پیام های مختلف دارن عبور میکنن و حدود یک چهارم صفحه نمایش اِشغاله!)
برنامه ی یادگاری امشب هم به همون روال کسالت بارش ادامه داد. به نظر میرسه این برنامه تلاش میکنه هرطور شده رو همون روال خودش جلو برود و نیم نگاهی هم به نظر ِ بیننده ای که جلوی تلویزیون نشسته نداشته باشه. دمشون گرم!
Heidii
Heidii

تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 السبت فبراير 08, 2014 6:44 pm

Heidii نوشته است:

می دونید که همسر قبلی ناصر هاشمی "سیما تیرانداز" بود. همسر فعلی سیما تیرانداز دکتر مجید جوزانی است که تا یکی دو سال پیش، مدیر عامل خانه هنرمندان بود. این جناب جوزانی را سابقا تو سریال هتل مروارید دیده بودیم. در نقش جوان لری که با مادرش از شهرستان آمده بود و تقلا می کرد توی هتل از دختر یک خانواده ی ترک خواستگاری کند. چه لری غلیظی حرف می زدن خودش و مادرش! آدم باسوادی است.
در مورد اینکه فلورا سام تو صدا و سیما اکتیویتی زیادی داره یک دلیل سرراست وجود داره و این است که همسرش "مجید اوجی" تهیه کننده ی نود و نه درصد از کارهاشه.
چقدر خوب شد که نسخه ی کامل مصاحبه با مریم امیرانی را پیدا کردید. ممنونیم از جناب 59. بی زحمت به ما هم آدرس بدهید برویم ببینیم!
راستی این نسخه ی کاملتری که از ورزش صبحگاهی گذاشتید عالی است. درود به شما و سپاس از جناب 59 و امیلیانو به خاطر معرفی سازنده اش "انوشیروان روحانی"
من از دو سال پیش، شماره تماس یکی از "دست اندرکاران" (!) بچه های دیروز را توی گوشیم داشتم. دیشب یک پیامک مفصل به ایشون زدم و به خاطر روال برنامه حسابی تشکر کردم. ایشون هم در جواب گفت: "خواهش می کنم!" (ضمنا درخواست کردم که برنامه ادامه داشته باشه) اگه دقت کرده باشید تو این سری جدید بچه های دیروز، خبری از اون زیرنویس های پیامکی مزاحم نیست و میشه مثل دوران گذشته با آرامش به تماشای برنامه نشست... نمی دونم این روال زیرنویس های بیست و چهار ساعته رو کی راه انداخته. کاش نبودن. (جالبه که گاهی موقع پخش بعضی از برنامه ها، دو سه ردیف زیرنویس با پیام های مختلف دارن عبور میکنن و حدود یک چهارم صفحه نمایش اِشغاله!)
برنامه ی یادگاری امشب هم به همون روال کسالت بارش ادامه داد. به نظر میرسه این برنامه تلاش میکنه هرطور شده رو همون روال خودش جلو برود و نیم نگاهی هم به نظر ِ بیننده ای که جلوی تلویزیون نشسته نداشته باشه. دمشون گرم!

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 C78oilijtpu1xkul09cj_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 P2wjtqjv7h7a9u8zv7a_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Wisz4yvc1lac3immsa26_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Wf8vwfzoxs1fx9ulxvu_thumb


خام هایدی، اپتدا اینکه، چه خوب شد تا یادی دوباره داشتید از برنامه ی شاخه ی طوبی.
عکس‌هایی‌ که شما لطف فرمودید، بگمانم برای فصل ۳ یا ۴ (آخر) این مجموعه هستند،
که در سالهای پایانی دهه ی هفتاد پخش می‌شدند. بگمان من آنزمان دیگر شیرینی‌ فصل اول را نداشت.
داستانی که بازگو کردید، بسیار بامزه بوده، عجب عادتی داشته آن‌ آقا.
راستش نزدیک به ۱۰ ماه پیش، یک پست و یک فایل تصویری ترکیبی‌،
درباره ی شاخه ی طوبی تقدیم شده بود که فایل تصویری آن،
برگرفته از سری اول این مجموعه یعنی‌ سال ۱۳۷۲ بود،
که بگمانم آنرا دیده اید، اما برای محکم کاری باز تقدیم میگردد:

(شاخه طوبی - ١٣٧٢)
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t24p160-topic


- باز هم از شما ممنونم موسیقی‌ روح بخش استاد انوشیروان روحانی،
و همچنین از امیر جان. ... عالی‌ بود.

- من با اجازه ی امیر جان انجام وظیفه می‌کنم در مورد فایلهای آن مصاحبه.
در صفحه ی لینک زیر، و همچنین صفحه ی بعدش، کل آن مصاحبه ی تلویزیونی،
بصورت کلیپ های تصویری قرار دارد:  
http://www.aparat.com/video/video/result?text=%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF+%D8%A8%D8%A7%DA%A9%D8%B1%DB%8C&secfrdcodedvar=57eec4538f8133aad02af33df29bf8d1e309d213&btnSubmit=+&data%5Bcheckgetrequest%5D=true&frm-id=139186749252f636643a273

.
.
.

- عجب، عجب، عجب، و باز هم چندین کیلومتر "عجب".
من از سال ۷۷ که اولین بار آن‌ قسمت سریال هتل خانم برومند را دیدیم،
تا همین چند سال جاری که ۲ بار تمام قسمت‌های سریال را نگاه کردم و چقدر هم شیرین بود،
محو بازی آن‌ جوان شده بودم. با خود می‌گفتم که ایشان احتمالا از صدا و سیمای مرکز لرستان هستند
که برای بازی دعوت شده بودند، این نقش را به بامزگی هر چه تمام ایفا کردند و سپس بازگشتند به شهر خودشان،
و برای همین هم هست که دیگر او را نمی‌بینیم. ... حال پس از اینهمه وقت، شما اطلاع رسانی کردید و ماجرا روشن شد.
بسیار سپاسگزار هستم برای این خبر رسانی. ... چقدر هم تغییر کردند به نسبت آنزمان.
درست همانند خانم لرستانی، که تشخیص امروز و دیروزشان، سخت هست.
بسیار جالب بود این موارد که بیان فرمودید. درود بر ایشان جناب آقا‌ی دکتر مجید جوزانی،
که با همان یک بازی، هنر خویش را ثابت کردند. ... راستی‌ در چه زمینه‌ ای دکترا دارند؟

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 L1qzjjxmngl1cy6nyrzk_thumb

... چقدر شیرین بودند سریالهای بانو مرضیه برومند،
"آرایشگاه زیبا"، "خودرو تهران ۱۱"، "هتل مروارید" و "داستان‌های نوروز".
یاد این سریالها، همیشه گرامی و خاطره انگیز می‌باشد....

.
.
.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Heidii السبت فبراير 08, 2014 9:24 pm

59 نوشته است:
Emiliano نوشته است:

دوباره سلام.

2. ورژن کامل تر (تقریباً 8 دقیقه ای) و باکیفیت تر "ورزش صبحگاهی" "انوشیروان روحانی"، تقدیم به همه ی دوستان؛ به ویژه، "هایدی" عزیز:

http://s5.picofile.com/file/8112551726/Anoushirvan_Rohani_Varzeshe_Sobhgahi.rar.html

3. یادم نیست اولین بار اینو از کی و از کجا گرفتم؛ اما، یه چیزی ته ته ذهنم می گه از "افشین" خان. هر کی بود، دستش درد نکنه.

خام هایدی، اپتدا اینکه، چه خوب شد تا یادی دوباره داشتید از برنامه ی شاخه ی طوبی.
عکس‌هایی‌ که شما لطف فرمودید، بگمانم برای فصل ۳ یا ۴ (آخر) این مجموعه هستند،
که در سالهای پایانی دهه ی هفتاد پخش می‌شدند. بگمان من آنزمان دیگر شیرینی‌ فصل اول را نداشت.
داستانی که بازگو کردید، بسیار بامزه بوده، عجب عادتی داشته آن‌ آقا.
راستش نزدیک به ۱۰ ماه پیش، یک پست و یک فایل تصویری ترکیبی‌،
درباره ی شاخه ی طوبی تقدیم شده بود که فایل تصویری آن،
برگرفته از سری اول این مجموعه یعنی‌ سال ۱۳۷۲ بود،
که بگمانم آنرا دیده اید، اما برای محکم کاری باز تقدیم میگردد:

(شاخه طوبی - ١٣٧٢)
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t24p160-topic

.
.
.

- عجب، عجب، عجب، و باز هم چندین کیلومتر "عجب".
من از سال ۷۷ که اولین بار آن‌ قسمت سریال هتل خانم برومند را دیدیم،
تا همین چند سال جاری که ۲ بار تمام قسمت‌های سریال را نگاه کردم و چقدر هم شیرین بود،
محو بازی آن‌ جوان شده بودم. با خود می‌گفتم که ایشان احتمالا از صدا و سیمای مرکز لرستان هستند
که برای بازی دعوت شده بودند، این نقش را به بامزگی هر چه تمام ایفا کردند و سپس بازگشتند به شهر خودشان،
و برای همین هم هست که دیگر او را نمی‌بینیم. ... حال پس از اینهمه وقت، شما اطلاع رسانی کردید و ماجرا روشن شد.
بسیار سپاسگزار هستم برای این خبر رسانی. ... چقدر هم تغییر کردند به نسبت آنزمان.
درست همانند خانم لرستانی، که تشخیص امروز و دیروزشان، سخت هست.
بسیار جالب بود این موارد که بیان فرمودید. درود بر ایشان جناب آقا‌ی دکتر مجید جوزانی،
که با همان یک بازی، هنر خویش را ثابت کردند. ... راستی‌ در چه زمینه‌ ای دکترا دارند؟

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 L1qzjjxmngl1cy6nyrzk_thumb


من باز هم ممنون جناب امیلیانو هستم و هرکسی که این موسیقی رو به دست ایشون رسوند و ما رو در لذت شنیدن این نسخه ی تروتازه از شاهکار انوشیروان روحانی سهیم کرد! هیچ وقت فکر نمی کردم اون موسیقی بانشاطی که هر روز صبح زود، شاگردهای خواب آلود و خموده رو سر ِ شوق می آورد و خواب و خمیازه رو از سرشان می پروند هنر ِ ایشون باشه. ریتمی که مادرهای ما سر صف باهاش می رقصیدن و بچه هاشون نرمش صبحگاهی می کردن! این همون جادوی هنره که زمان و مکان رو پشت سر میذاره و با نسل های مختلف و آدمهای جورواجور همراه میشه.
ممنون شما هستم جناب 59- به خاطر فایل تصویری قدیمی تر شاخه ی طوبی. انصافا اون نسخه ی قدیمی ترش یه لطف دیگه ای داشت. چقدر خوب شد که اینو داشتین و به اشتراک گذاشتین. اون نمایش عجیبی هم که تعریف کردم مال همون اوایل دهه هفتاد بود. ما که نفهمیدیم جریانش چی بود ولی هیچ وقت یادم نمیره.
این چیزهایی که در مورد بهزاد سپهر نوشتین و حزنی که همیشه تو چهره اش بود... به وضوح میشد حسش کرد حتی موقع بازی جلوی دوربین. چیز زیادی در مورد بچگیش نمی دونم جزاینکه بدون پدر، بزرگ شده بود و بار مالی خانواده از بچگی روی دوشش بود.
راستی در مورد اون مجموعه ی تئاتری که جناب امیلیانو بهش اشاره کردن:
بی تردید این بچه جزو اون چندنفری بچه ای که نقش پدرمادرهاشون رو بازی می کردن نبود.
یکی از اون بچه ها شروین نجفیان بود که تو فیلم سینمایی دزد عروسک ها هم بازی کرده بود. (پسر رسول نجفیان)
در مورد دکتر مجید جوزانی و بازی اش در نقش اون جوانک لُر:
کارش حرف نداشت. بازی گیتی معینی هم در نقش مادرش خیلی خوب بود.
خدمت شما عرض کنم که
ایشون اصالت ملایری دارن و دکترای تئاتر.
کلا جوزانی ها ملایری هستن. مثل سحر جعفری جوزانی.


Heidii
Heidii

تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الأحد فبراير 09, 2014 8:29 am




پیشگفتار:

خانم هایدی، سپاسگزارم برای توضیحات و تمام مواردی که فرمودید.
بسیار خوشحال شدم که مجید جوزانی، دکترا دارند، آنهم دکترای تئاتر.
با آرزوی تندرستی و موفقیت‌های بیشتر برای ایشان. ... راستش از دوران کودکی،
خیلی‌ علاقمند بودم که وقتی‌ بزرگ شدم، مدرک دکترا در یک رشته بگیرم.
البته این خواسته برایم بدست نیامد، اما برای کسانی که مدرک دکترا دارند و همچنین برای پزشکان،
ارزش و احترام بالایی‌ قایل هستم. ساده نیست، اینهمه سال تحصیل و تلاش میکنند. با آرزوی موفقیت.

----------------------------------------------------------------------


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 9k8wq5bvmz8p9vtj4u88

داستان "یادگاری خان"، درست همانند آن اتوبوس جهانگردی در مورچه و مورچه خوار است!.
در ۳۶۵ روز سال، یکبار عبور می‌کند و وجود خویش را پایا مینماید. باز هم جای سپاس دارد.

مطلب اول اینکه دیشب، قسمت‌هایی‌ از فیلم سینمایی "سرایدار - ۱۳۵۵" را نشان داد که چندی پیش،
در فروم رویایی کمی‌ در موردش گفته بودیم. این فیلم ساخته‌ ای ماندگار و متفکرانه،
از زنده یاد "خسرو هریتاش (۱۳۱۱ - ۱۳۵۹)" می‌باشد. از دید نگارنده، این محصول سینمایی،
یکی‌ از بهترین فیلم‌های ایرانی‌ در زمینه ی آسیب شناسی‌‌های اجتماعی و فلسفه ی واقع گرایانه ی زندگی‌ می‌باشد.
فیلم روایتگر داستان دو انسان است که هم همسایه هستند، و هم در یک محل با یکدیگر همکارند.
یکی‌ ساده دل‌ و راست کردار (با بازی علی‌ نصیریان)، و دیگری گرگ و ناسالم (با بازی اسماعیل داور فر).
... اولی‌ روز بروز بیشتر در زمین زندگی‌ فرو میرود، و دیگری بواسطه ی بدجنسی اش بالا می‌‌آید.
تماشای این فیلم به تمامی یاران ارجمند پیشنهاد میگردد. (در سایت "لامپ تصویر شما" هست).

مطلب دیگر اینکه، "یادگاری"، سکانس‌ خاطره انگیزی با کیفیت تصویر ۳۵ سینمایی،
از فیلم نوستالژیک و شصتی "پرونده - ۱۳۶۲" را سرانجام نشان داد که بکارگردانی مهدی صباغ زاده،
و نویسندگی فریدون جیرانی می‌باشد و البته خود کارگردان نیز، در نگارش فیلمنامه با جناب جیرانی همقلم بوده است.
این دو بزرگوار از سینماگران شایسته و خوش سابقه ی دهه ی شصت میباشند.‌ ... ای کاش که "عمو یادگاری"،
سکانس‌هایی‌ از "گمشده - ۱۳۶۴" که ساخته ی همین کارگردان هست را نیز نشان بدهد.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Id9o096dhrz806ndyc_thumb فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Fial8whmpyebxzxtfbur_thumb

"گمشده"، پنجشنبه‌ها در بخش فیلم سینمایی ساعت ۹ شب نشان داده میشد.
در یکی‌ از سکانس‌های اپتدای فیلم، زن و شوهر داستان که ایفاگر نقش هایشان،
فرامرز خان قریبیان و خانم افسانه بایگان بودند، دعوای سختی با یکدیگر میکردند و در این بین،
مرد، سیلی‌ محکمی به صورت همسرش مینواخت!. این کادر‌ها خیلی‌ طبیعی بازی شده بودند
و هنایش بر بیننده میگذاشتند. کلن فیلمهای آن دوران، همگی با تماشاگر صمیمی‌ بودند
و نبض نگاهش را در دست داشتند.


فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Kvpdb19c3csurghjsza6_thumbفیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 O7an9xag13t6rvmyp5_thumb

قسمت‌هایی‌ خاطره انگیز از فیلم "پرونده - ۱۳۶۲" / کارگردان: "مهدی صباغ زاده" (کیفیت ۳۵ م. م. سینمایی):
(با سپاس از برنامه ی "یادگاری")

http://s5.picofile.com/file/8112578968/Parvande_1362_.rar.html

(صدای استاد ناصر طهماسب، بویژه در سال‌های شصت، همانند موسیقی‌ پخش شده از گرامافون بود.
در فکر شنونده می‌پیچید، و بگونه‌ ای خوشایند، پژواکی اسرار آمیز داشت)


.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.

59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Emiliano الأحد فبراير 09, 2014 11:14 am



1. با اجازه ی "59" عزیز؛ بابت، فایل بسیار زیبای "نیمه ی پنهان ماه" (مصاحبه ی "فاطمه امیرانی" و "زینب ابوطالبی")؛ که، قسمت 2 از 3 قسمتش بود و اتفاقاً من دقیقاً دنبال همین قسمت بودم، ممکنه تو صفحه ای که دوست عزیزمون "59" زحمت پیدا کردنشو کشیده ن، با فایل های متعددی روبرو شید؛ اما، فقط اینو دانلود کنید، مصاحبه ی 22 دقیقه ای و کامله.
حالا چرا می گم فقط اون فایل؛ چون، هم بی نیاز می شید از سایر فایل ها و هم؛ همون طور که پیش تر هم عرض کردم، این مصاحبه رو باید 22 دییقه شو کامل ببینید و یکسره تا متوجه زیبایی و شکوهش بشید:

http://www.aparat.com/v/XHy87

2. باز هم از دوست خوبمون "59"؛ که، به یاد بنده بود و این فایل رو پیدا کرد متشکرم و زحمات سایت دوستان سایت منبع ("آپارات") هم جای تقدیر و تشکر داره.

3. خوشحالم که "چراغ جادوی گمشده" خودش بود و اون یکی سؤالتون رو هم در آپدیت بعدی "سیاه، سفید، خاکستری" خواهید دید.

4. بله. زیرنویس های اعصاب خوردکن حذف شده و کلاً انتخاب ها هم به نظر من بهتر شده و خبری از "ماجراهای سندباد" و "پینوکیو" و ضدکارتون های بی مزه ای مانند این ها نیست.
نگفتید این دوستتون گفت برنامه ی "بچه های دیروز" ادامه داره یا نه؟

5. و ممنون که سعی می کنید به ریزترین سؤالا هم جواب بدید و مثلاً این که پرسیده بودم "سپهر" توی "بچه های ما، آیینه ی ما" بازی می کرده یا نه و جوابتون رو نوشتید.

6. و باز ممنون از "59"؛ بخاطر، پیگیری "یادگاری" و دادن خبرهایی از اون در اینجا.



Emiliano

تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف Heidii الأحد فبراير 09, 2014 11:58 am

Emiliano نوشته است:

1. با اجازه ی "59" عزیز؛ بابت، فایل بسیار زیبای "نیمه ی پنهان ماه" (مصاحبه ی "فاطمه امیرانی" و "زینب ابوطالبی")؛ که، قسمت 2 از 3 قسمتش بود و اتفاقاً من دقیقاً دنبال همین قسمت بودم، ممکنه تو صفحه ای که دوست عزیزمون "59" زحمت پیدا کردنشو کشیده ن، با فایل های متعددی روبرو شید؛ اما، فقط اینو دانلود کنید، مصاحبه ی 22 دقیقه ای و کامله.
حالا چرا می گم فقط اون فایل؛ چون، هم بی نیاز می شید از سایر فایل ها و هم؛ همون طور که پیش تر هم عرض کردم، این مصاحبه رو باید 22 دییقه شو کامل ببینید و یکسره تا متوجه زیبایی و شکوهش بشید:

http://www.aparat.com/v/XHy87

2. باز هم از دوست خوبمون "59"؛ که، به یاد بنده بود و این فایل رو پیدا کرد متشکرم و زحمات سایت دوستان سایت منبع ("آپارات") هم جای تقدیر و تشکر داره.

3. خوشحالم که "چراغ جادوی گمشده" خودش بود و اون یکی سؤالتون رو هم در آپدیت بعدی "سیاه، سفید، خاکستری" خواهید دید.

4. بله. زیرنویس های اعصاب خوردکن حذف شده و کلاً انتخاب ها هم به نظر من بهتر شده و خبری از "ماجراهای سندباد" و "پینوکیو" و ضدکارتون های بی مزه ای مانند این ها نیست.
نگفتید این دوستتون گفت برنامه ی "بچه های دیروز" ادامه داره یا نه؟

5. و ممنون که سعی می کنید به ریزترین سؤالا هم جواب بدید و مثلاً این که پرسیده بودم "سپهر" توی "بچه های ما، آیینه ی ما" بازی می کرده یا نه و جوابتون رو نوشتید.

6. و باز ممنون از "59"؛ بخاطر، پیگیری "یادگاری" و دادن خبرهایی از اون در اینجا.



ممنونم از 59 گرامی به خاطر معرفی صفحه ی آپارات حاوی مصاحبه ها. حقیقتش مونده بودم از بین اون همه ویدئوی مصاحبه، کدوم یکی رو انتخاب کنم و مورد به خصوصی که امیلیانو اشاره کردن بودن کدومشون است که با راهنمایی خودشون از سردرگمی دراومدم. ممنون از امیلیانو.
راستش اون بنده خدایی که تو بچه های دیروز می شناختم خیلی مارو تحویل نگرفت. چون دوسال پیش یه ملاقاتی ترتیب داده بود با خانمی که اون زمان مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه پنج بود و از من خواستن کل آرشیو ویدئویی ام را یکجا ببرم خدمت ایشون که طبیعتا نرفتم و قرار ملاقات کنسل شد. نه اینکه آرشیو من خیلی چیز خاص و ویژه ای باشد. آرشیو تلویزیون، منبع اصلی همه ی چیزهایی است که از کودکی می دیدیم. از طرف دیگه، حجم زیادی از محتوایی که ما داریم غیر از مواردی که از خود تلویزیون پخش شدن، فیلم ها و سریال هایی است که بعضا با کلی جستجو و تفحص و شخم زدن اینترنت، پیداشون کردیم. خواست ایشون مبادله ی یک طرفه ی تعدادی از این موارد بود و بس. من همون زمان هم بارها در مورد کارتونهایی مثل دنیای سوزی یا پوکو و دوستانش از ایشون پرسیدم. تنها جوابی که گرفتم این بود که خیلی از این کارتونهای خیلی قدیمی در گذر زمان از بین رفتن. درحالیکه بعدها دیدیم برنامه ها یا کارتونهایی قدیمی تر از اونها، هنوز صحیح و سالم و قابل تماشا هستن. درهرصورت امید ما بعد از خدا به شبکه ی پویاست که تا حالا با روال خیلی منظم و درستش، چشم ما رو به دیدن خیلی از این گمشده های کودکیمون روشن کرده.
یادمه سال هشتاد و سه، دوسالانه ی انیمیشن تو سالن حجاب برقرار بود. اون سال، تعداد محدودی کارت ورودی توزیع شده بود و جماعت زیادی تو سرما، بیرون از کانون پرورش فکری جمع می شدن و از سروکول هم بالا می رفتن تا بهشون اجازه بدن بدون کارت بیان تو و کارتون ببینن. تعداد زیادی حراست هم سفت و سخت جلوی در ورودی چسبیده بودن و به غیر از اونایی که کارت داشتن، هیچ کسی رو راه نمی دادن. خیل عظیم دوستداران انیمیشن و آرزومندان ورود به سالن، ساعتها جلوی در ورودی جمع می شدن و سروصدا می کردن و میخواستن بیان داخل. از وسط جمعیت شنیدم که یکی داد می زد: "آخه ما که چیز زیادی نمی خوایم. فقط چنتا کارتون می خوایم ببینیم! توقع زیادیه؟"
حالا شده حکایت ما.
درهرصورت من وظیفه دیدم در کنار همه ی انتقادهایی که از برنامه هایی مثل یادگاری می کنیم، پیام تشکر و سپاس و قدردانی مون را هم به بچه های دیروز برسونم.
Heidii
Heidii

تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 Empty رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

پست من طرف 59 الأحد فبراير 09, 2014 1:43 pm




- تاواریش امیلیانو، خواهش می‌کنم. تابلو هم قابل شما رو نداشت (لبخند).
- زحمت و لطف میحا که در جای خود محفوظ هست، اما هنوز آن کلیپ که داستنش را تعریف کردم پیدا نشده.
هر زمان که یافت شود، خیلی‌ دوست دارم تا به اشتراک فروم قرار دهم و شما نیز آنرا ببینید.
- خواهش می‌کنم، من عامل "یادگاری" در فروم هستم. جاسوس آنها میباشم.
- من که دیگه راستش با همین ۷ خواهم بود. ... از دید غیر حرفه‌ای من، ویندوز و بویژه میندوز،
دیگه پیشرفت‌های خودش رو کرده و این نسخه‌های ۸، ۹، ۱۲، ۱۳ و ...، دیگه در اصل اضافه کاری هست.
در مورد سایر برنامه‌ها و بویژه برنامه ی گرافیکی هم همینطوره. فوتوشاپ، فری هند و ایلوستراتری که باهاشون کار می‌کنم،
برای ۱۰-۱۲ سال پیش هست. ... اصلا من اینرو بگم خدمت شما که البته بهتر میدونید،
در کارهایی‌ همچون گرافیک، اصل ماجرا، کار با دست و خلاقیت بوده و هست، حالا در ۱۵ سال گذشته،
برنامه ی‌های گرافیکی کار رو ساده تر کردن، همین. ... ورژن و نسخه مهم نیست، بلکه خلاقیت باید حرف اول رو بزنه.
کلن ویندوز ۷، بگمان من نقطه ی عطفی شد در تاریخ کامپیوتر و دیگه به هر چیز که میخواستیم رسیدیم، خدا رو شکر.
- در ضمن، سریال جدیدی بزودی پخش میشه با نام "ماجرا‌های پدر سیگار کش، پسر پیژامه پوش و عمه‌ خانم".
کیفیت پخش هم بلورین خواهد بود و بصورت همزمان در دنیا، دی وی دی هایش توزیع خواهد شد.
- امیر جان خیلی‌ ممنونم برای لینک اصلی‌ مصاحبه که لطف فرمودید.

- خانم هایدی، خواهش می‌کنم. بله، حق داشتید چرا که خود من در پیامی که اپتدا برای امیر گرامی فرستاده بودم،
تعداد زیادی لینک بود از همان صفحه، اما خودم هم واقعن نمید‌انستم که کدامیک از آنها،
مهمتر هست و بخش اصلی‌ مصاحبه در کدام قرار دارد که اکنون روشن شد.  

- آرمان گرامی، بسیار ممنونم برای لینک موسیقی‌ با کلام "ورزش صبحگاهی"، شاهکاری از استاد انوشیروان روحانی.
بسیار شنیدنی هست، بویژه که سبک اجرای وکال، بسیار حرفه ای توسط خانم سلیست اجرا شده.
ایشان از هنرمندان دوبلاژ هستند و در سالهای شصت هم همیشه جای پسر بچه‌ها صحبت میکردند.
اسمشان را شما و یا یاران ارجمند امکانش هست که اطلاع رسانی بفرمایید؟.  


ورزش صبحگاهی - استاد انوشیروان روحانی - (با کلام - فایل صوتی):
(با سپاس از آرمان)

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 27 13oc90kdmwu46m0c3n9
http://s5.picofile.com/file/8112669892/Varzeshe_Sobhgahi_Ostad_Anoushirvan_Rohani_03.mp3.html

.
.
.
59
59

تعداد پستها : 1476
Join date : 2011-02-09
Age : 44
آدرس پستي : vj26081980@gmail.com

http://www.aparat.com/PanjaH_o_NoH

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

صفحه 27 از 40 الصفحة السابقة  1 ... 15 ... 26, 27, 28 ... 33 ... 40  الصفحة التالية

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد