فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

S@M نوشته است:خواهش می کنم 59 گرامی. فقط جالبش این بود که اون قسمتی از مارکوپولو رو داد که من اصلاً یادم نبود، شما رو نمی دونم... یه قسمتی که کلش سانسور بود و شاید هم به همین دلل یه بار بیشتر پخش نشده بوده. اون قسمت از عنکبوت آبی هم به نظرم کمتر پخش شده بود. امیدوارم مسئول انتخاب قسمتها هرکی هست به کارش ادامه بده!  

Mihakralj نوشته است:

Emiliano نوشته است:"]
به قول شما خیلی جالبه که یکی این سایت "تلویبیون" رو زده و کاپی رایت کارها رو به نام خودش می دونه! واقعاً جالبه!
اشتراک یک ماهه، 500000 تومان! تازه زمانی هم هست! حجمی هم نیست! یعنی چه استفاده بکنی، چه نکنی، پوله رفته!
جالب اندر جالبه.


[/b]

سلام به دوستان عزیز،
در واقع این اشتراک یک ماهه 500000 تومان رو از طرف من خواهند داشت اگر فقط و تنها فقط یک قسمت کارتون "قاصدک" رو بر روی سایتشون بگذارند.

این هم هشت قسمت بچه های دیروز به تفکیک به درخواست 59 گرامی.
امیدوارم که لذت ببرید.
میحا.

كد:






http://rapidshare.com/share/39AEF33954481BA949AC9DF728512F76
---------
http://rapidshare.com/share/0E152D75F66D07A1C9EF895E2B7CD0DF
---------
http://rapidshare.com/share/92233CDAD3E47C9970658645247FE04B
---------
http://rapidshare.com/share/0C8AF0A0E3D89B1ECF4BF5A058C790EE
---------
http://rapidshare.com/share/10F3D028F7BBEA43508DE93BAC240EE5
---------
http://rapidshare.com/share/283239E43A14B3603D410C366D2ED2AE
---------
http://rapidshare.com/share/673A1D2AD77B56DF875D6C2FAE05C207
---------
http://rapidshare.com/share/E25E1818E9657BC9745908819CDE5832

59 نوشته است:




- میحا ی گرامی، بسیار بسیار ممنون هستم از لطف شما. تمام ۸ لینک همانند ساعت کار میکنند.
مشغول دریافت آنها هستم، اما سرعت خود سرور راپید، گاهی وقت‌ها ۱۰ برابر کمتر از حد معمول آن میشود.
این را کلی‌ می‌گویم، یکوقت سو تفاهم نشود، چرا که زحمت شما قبل تقدیر هست. باز هم سپاسگزارم.



- امیر جان خواهش می‌کنم. حالا شما ببینید داستان چه شد!. چند ساعت پیش که آمدم خدمت شما در فروم رویایی،
پس از یافتن سایت کانال "نسیم"، آن سه‌ صفحه ی فایلهای نوستالژیک ‌اش را نگاه کردم و در آخر،
این ۴ فایل به نظرم مهم آمد، چون نداشتیم آنها را. خلاصه به محض اینکه آن پست قرار گرفت در فروم،
رفتم برای دیدن دوباره ی سایت نسیم، که دیدم جا تر است و ...(شما هم اشاره داشتید). سایت بسته شده!.
بیادتان بودم وقتی‌ این ۴ فایل یافت شد. بله، اکبر عبدی در آن جنگ نوروزی؟ هست.
راستش از "بچه جان حرف مادرت بشنو"، هیچ پیدا نکردم، چون به یادش بودم.
البته زمان کمی‌ سایتش را حفاری کردم. امیدوارم دوباره وصل شود و بتوانیم آنرا کامل بررسی‌ کنیم.
بسیار هم خرسندم که فیلهای تصویری مورد پسند شما قرار گرفتند.
در ضمن مشغول دریافت فایل‌هایی‌ که میحا ی گرامی قرار داد هستم،
اما سرعت خود سرور راپید فعلا خیلی‌ پایین است. امیدوارم فردا بهتر باشد.
هر زمان که کامل گرفتم آنها را، درباره‌شان خواهم نوشت.

تلوبیون، اشتباه بزرگی کرد!. اینها خیلی‌ راحت میتوانستند روال قبلی را ادامه دهند،
و از طرف دیگر، با محبوبیتی که داشتند بدست می‌‌آوردند، تبلیغات و آگهی‌ بگیرند از صاحبان کالا،
و پول درست و حسابی‌ و از همه مهمتر شرافتمندانه بدست بیاورند. اما زدند در جاده ی خاکی و حیله گرانه.
ریتینگشان بالای نود درصد پایین آمد میان کاربران. حرف زور میزنند ... بگفته ی شما:
" زمانی هم هست! حجمی هم نیست! یعنی چه استفاده بکنی، چه نکنی، پوله رفته!".

.
.
.

aghaghi نوشته است:

S@M نوشته است:خواهش می کنم 59 گرامی. فقط جالبش این بود که اون قسمتی از مارکوپولو رو داد که من اصلاً یادم نبود، شما رو نمی دونم... یه قسمتی که کلش سانسور بود و شاید هم به همین دلل یه بار بیشتر پخش نشده بوده. اون قسمت از عنکبوت آبی هم به نظرم کمتر پخش شده بود. امیدوارم مسئول انتخاب قسمتها هرکی هست به کارش ادامه بده!  

باسلام
اتفاقا من این قسمتش رو خیلی خوب یادم بود بچه بودم هم اینو دیده بودم تو ذهنم مونده بود همون اولش هم یادم اومد کدوم قسمتشه. ولی حیف آهنگشو پخش نکرد من عاشق آهنگش بودم. کسی نداره آهنگشو.

59 نوشته است:


- میحا ی گرامی‌ با درود. اولن بسیار خرسند هستم که آماده سازی و به اشتراک قرار دادن
قسمت اول از فصل سوم بچه‌های دیروز، مفید بوده و فایل را دریافت کردید. چون کل آن‌ برنامه،
۳ فایل بود که اپتدا تغییر فرمت دادم، سپس مونتاژ شدند، در این بین هم، خروجی‌ گرفتن از فایل نهایی با مشکل مواجه شد،
خلاصه ی کلام اینکه، ۳ ساعتی‌ زمان برد. برای همین خوشحال هستم که آنرا دریافت کردید.

- شما بگمانم صاحب یک استودیو هستید، که تمام آهنگ‌های دنیا در آنجا ضبط شده،
و خودتان نیز در پروسه ی ضبط حضور داشتید، ... حال هر آهنگی را که بشنوید،
نسخه ی اصلی‌ و مشخصات ش را کامل می‌دانید. آهنگ جناب "Andre Gagnon" عالی‌ بود.
شنیدن نسخه ی کامل و اصلی‌ ‌اش خیلی‌ لذت بخش بود. یعنی‌ برای ما در کنار اینکه،
یاد آور چاق و لاغر هست، اما خود کار شخصیت مستقل نیز دارد. سپاسگزارم.
در ضمن، راستش من این ۳ فایلی که از ۸ تا گرفتم را، هیچ جور نمیتوانم باز کنم.
یعنی‌ فرمتشان تصویری نیست، فایل فشرده هم نیستند. لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون هستم.

.
.

59 نوشته است:

aghaghi نوشته است:

S@M نوشته است:خواهش می کنم 59 گرامی. فقط جالبش این بود که اون قسمتی از مارکوپولو رو داد که من اصلاً یادم نبود، شما رو نمی دونم... یه قسمتی که کلش سانسور بود و شاید هم به همین دلل یه بار بیشتر پخش نشده بوده. اون قسمت از عنکبوت آبی هم به نظرم کمتر پخش شده بود. امیدوارم مسئول انتخاب قسمتها هرکی هست به کارش ادامه بده!  

باسلام
اتفاقا من این قسمتش رو خیلی خوب یادم بود بچه بودم هم اینو دیده بودم تو ذهنم مونده بود همون اولش هم یادم اومد کدوم قسمتشه. ولی حیف آهنگشو پخش نکرد من عاشق آهنگش بودم. کسی نداره آهنگشو.

خدمت شما، سلامت باشید.

تیتراژ کارتون مارکوپولو با آن آهنگ جادویی:
http://www.aparat.com/v/kgfqb

.
.
.دستتون درد نکنه واقعا ذوق کردم. خیلی خیلی خیلی ..... ممنون

59 نوشته است:


ببخشید پست قبلی من که عکس‌های اسکیپی بود، چی‌ شد؟

عجیبه!. باز اینجا قرار می‌دهم همان پست را:

*****************


- امیر جان، در مورد سبک موسیقی‌ که فرمودید موافق هستم.
البته من بشخصه، اسمش رو می‌گذارم "اکتیو".

- بله، خواهش می‌کنم. موافقم با دیدگاه شما، چرا که روی نوستالژیک هر چیز،
مورد توجه و ارزشگذاری ما قرار داره همیشه. کاملا هم نظر هستم با شما.

- نامگذاری را درست می‌فرمائید، اما باز هم دستشان درد نکند،
که چنین فایلهای خوب و تازه‌ای را برای اولین بار قرار دادند.

- در همینجا، مراتب سپاس خود را، خدمت شبکه ی محترم "نسیم" اعلام میداریم.

- خنده، بله درست میفرمایید، ... از سوی دیگر، هنرمندان ناشناس هم کم نیستند در واقعیت.
راستی‌، ... "به قول استتوس" یعنی‌ چه؟، معنیش رو نمی‌دونم راستش.

- بله، دیشب که گفتید در جریان قرار گرفتم. امیدواریم که از امشب مرتب پخش کنند.
یادگاری هم یاد بگیرد!. هر چند، پنجشنبه ای که گذشت، یادگاری باز هم، ... بود. بگذریم.
(نقطه چین را در عبارت بالا، به دلخواه خود کامل نمایید، لبخند).

- راستش دیگه کم کم مساله ی پیری جدی هست، چرا که ۲ روز پیش این تصویر ها را آماده کرده بودم،
اما تازه امروز بیاد قرار دادنشان‌ در فروم رویایی افتادم!. ... اوایل حضورم در فروم،
یک پست بلند بالا تقدیم شده بود در باره ی سریال استرالیایی "اسکیپی".
این چند تصویر هم، که یادیست نوستالژیک از بازیگران آن‌، تقدیم به شما و یاران ارجمند:

               

تمام عوامل این سریال نیز، اهل و زاده ی کشور استرالیا بودند. تولید آن از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ ادامه داشته،
و در ۳ فصل ساخته و پخش گردیده است. قسمت های اول آن‌، حتی با دوربین ۸ میلیمتری،
و بصورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده بودند!، که پس از چند قسمت، شیوه ی فیلمبرداری رنگی‌ را آغاز میکنند.
من خوب یادم هست که در سال ۱۳۷۲ یا ۷۳ که پخش آن در ایران آغاز شد، پنجشنبه‌ها در بخش عصر گاهی برنامه کودک کانال یک،
آنرا نشان می‌دادند، و چند قسمت اول آن، سیاه و سفید بود. بعد‌ها در همان سالها در تکرار پخش آن که انجام شد،
دیگر آن قسمت‌ها نیز رنگی‌ شده بود. و اما این روزها کانال محترم "تماشا"، نسخه ی دیجیتالی شده و تصحیح شده ی آنرا نشان میدهد.
امیر جان راستی‌ (خنده)، من در ی.و.ت.و...، چند قسمت از این سریال را به زبان اصلی‌ پیدا کردم، که قسمت اول یا دوم آن‌،
میشود همان عمه‌ خانم، که در بازپخش تماشا هم بعنوان اولین قسمت پخش شد، یعنی‌ به ترتیب نشان داده و میدهند.
لباس شنای‌ ایشان هم سراسری بود و همین خواستم اطلاع رسانی داشته باشم (خنده).
... ببخشید تلفن زنگ میزنه، ...لطفا چند لحظه منتظر باشید امیر جان، ... :
- "بله، شما؟ ... از واف هستید؟. من پوزش می‌خوام، ... دیگه از این حرفها نمیزنم".

*****************

.
.
.


- امیر جان، ممنونم که شما هم دقت داشتید در مورد غیب شدن پست من.
لطفاً آدمین گرامی دلیلش را بفرمایند، وگرنه تمام پست‌هایم را پاک میکنم و میروم برای همیشه.
آن اوایل هم، یک نفر گاهن در پست‌های من دست می‌برد و اسم خودش را مثلا تصحیح میکرد.
این شخص که گفتم، اسمم گرامی نبودند. سو تفاهم نشود.
 
- امیر جان، نه، راستش درهیچکدام از شبکه‌های اجتماعی عضو نیستم، از فضایش خوشم نمی آید.
ممنونم که توضیح دادید.

- خواهش می‌کنم، خرسندم که تصویرهای نوستالژیک از بازیگران اسکیپی مورد پسند قرار گرفته اند.
"سانی‌" در زمان حال، شباهتی هم به "مستربین" دارد!.

- خنده، بله سالی‌-ماهی‌ یک بار. ... سلامت باشید.

.
.
.

59 نوشته است:

aghaghi نوشته است:

S@M نوشته است:خواهش می کنم 59 گرامی. فقط جالبش این بود که اون قسمتی از مارکوپولو رو داد که من اصلاً یادم نبود، شما رو نمی دونم... یه قسمتی که کلش سانسور بود و شاید هم به همین دلل یه بار بیشتر پخش نشده بوده. اون قسمت از عنکبوت آبی هم به نظرم کمتر پخش شده بود. امیدوارم مسئول انتخاب قسمتها هرکی هست به کارش ادامه بده!

باسلام
اتفاقا من این قسمتش رو خیلی خوب یادم بود بچه بودم هم اینو دیده بودم تو ذهنم مونده بود همون اولش هم یادم اومد کدوم قسمتشه. ولی حیف آهنگشو پخش نکرد من عاشق آهنگش بودم. کسی نداره آهنگشو.

خدمت شما، سلامت باشید.

تیتراژ کارتون مارکوپولو با آن آهنگ جادویی:
http://www.aparat.com/v/kgfqb

.
.
.

Mihakralj نوشته است:
وگرنه همین الان کسانی هستند که از لحاظ حجم مثلا 10 ترا بایت آهنگ دارند و من بازنده قطعی این مسابقه از لحاظ حجم هستم.
ولی این در حالی هست که من شاید با بررسی این آرشیو از کل این 10 ترا بایت به 10 گیگا بایت آهنگ بدرد بخور هم نرسم.

6. من خیلی ها رو می شناسم که به قول شما 10 ترا یا بیشتر آهنگ و فیلم دارن یا هزاران کتاب و دی وی دی؛ اما، این افراد "فقط دارن"! لذتی نمی برن. فقط مث موش عشق جمع کردن دارن؛ اما، آیا از این کلکسیون لذتی هم می برن؟ مسلماً 90 درصدشون خیر! "آیا این کار خوبیست"؟



اما، مطمئن هستم که شما این طور نیستید. شما دارید با داشته هاتون و اونچه باهاش خاطره دارید "زندگی می کنید". اینه. این درسته. و از این که دوستانتون رو هم در لذت هاتون شریک می کنید، ازتون متشکرم.

59 نوشته است:




امیر جان، "بچه‌های دیروز" دیشب (۱۳.۱۱.۱۳۹۲) هم، بسیار جالب بود.
کلن جنس پخش این برنامه، بوی دهه ی شصت میدهد.
همانند برنامه‌های کودک آن‌ دوران است. دست سازندگانش درد نکند.  
روح نوستالژیک را سیراب میکنند. در برنامه ی دیشب همانگونه که بهتر می‌دانید،
قسمت بامزه ای از "باز مدرسم دیر شد" پخش شد، همراه با یادی از درگذشتگان:
بانو مهین شهابی و اسماعیل داور فر. سپس در کمال ناباوری، "النگ و دلنگ" را نشان دادند،
که پریروز هم ما اتفاقن صحبتش را در فروم داشتیم. در بخش سوم برنامه، "عطر و گلاب بپاشید" پخش شد،
که بگمانم این بار دومی بود که در این برنامه آنرا نشان می‌دادند. مجری خوش تیب و مهربان آن،
جناب آقای "مجید رزاز"، خاطره‌های خوشی‌ را برای ما، بویژه در همین دهه‌های فجر می‌ساختند.
یادم هست که در دهه ی شصت، ایشان در محله‌ای که ما زندگی‌ میکردیم در شرق تهران،
طلا فروشی نیز داشتند و هرگاه خودشان آنجا می‌‌آمدند، مغازه شان پر از مشتری میشد!.

- در بخش چهارم برنامه هم، کارتون لهستانی معروف "دودکش پاک کن؟" را نشان دادند که کلاه پرنده داشت:
.
.
"یادگاری" هم دیشب برنامه داشت...،
طبق معمول، از این VHS به آن‌ VHS، ... تدوین موازی و تکراری!.
فقط نکته جالب این بود، که سکانسی از "گوزنها - ۱۳۵۳" را نشان داد!.
چند دقیقه‌ای هم از "دلیران تنگستان - ۱۳۵۴" را باز پخش کرد که اینبار،
نریشن گویی‌های استاد "هوشنگ لطیف پور" هم در آن‌ بود.
صدای این استاد گوینده، برایم همیشه حیرت انگیز بوده است.
کاش واژه ای داشتیم که در آن‌، هم "پاکی" بود و هم "آرامش"،
تا به ستایش صدای این هنرمند بزرگ، گفتنش آذین می‌‌گشت.
صدای باشکوه ایشان از برنامه ی یاد شده، در فایل کوتاه زیر قرار گرفت.



... استاد هوشنگ لطیف پور - " هنایش آرامبخش یک نوا ":
http://s5.picofile.com/file/8111683034/Ostad_Hushang_LatifPour_Daliran_e_Tangestan_1354_.rar.html

.
.
.

aghaghi نوشته است:

دستتون درد نکنه واقعا ذوق کردم. خیلی خیلی خیلی .....    ممنون[/size]

Emiliano نوشته است:

1. "59" عزیز، خوشحالم که می بینم مطلبتون رو دوباره گذاشتید و بنده از اتفاقات بی خبرم؛ اما، مطمئن باشید هیچ گونه قصد و غرضی در کار نبوده و نیست.
من اینو به شما قول می دم و شاید مشکل از سرور سایت و مشکل نرم افزاری برنامه ی انجمن یا شانس شما (یا من؟) سخت افزاری بوده. هر چی بوده، برای من اولین باری بود که چنین اتفاقی می افتاد.

2. ادمین عزیز، "اسمم"، انگار بدجور گرفتار امتحانات فوق لیسانسشون هستن و خیلی کم پیدا شده ن؛ اما، بنده ی کوچکترین، قول می دم که این اتفاق از سوی ایشون یا معاونین محترم نبوده.
این فرمایش ها رو نفرمایید؛ که، دلمون می گیره. مگه می شه اینجا رو بدون شما تصور کرد؟ باور کنید دوست من، همین روزها داشتم به این فکر می کردم که چقدر خوشبختم که در جمع دوستان یکدل و بی شیله و پیله ای چون شما دارم فعالیت می کنم. این روزها، جزو بهترین روزهای عمرم محسوب می شن و این بهمن، انگار با همه ی بهمن های عمرم فرق می کنه.
پس جون "امیر" اگه هم کاستی ای از سوی انجمن بوده، به دل نگیرید و همه رو به بزرگواری خودتون ببخشید. متشکرم.


.....................................

3. پاسخ همه ی نوشته های ارزشمندتون رو بالاتر داده بودم و به خیال این که چون دارم زیر نوشته تون می نویسم، کوت نکردم و برای همین باعث دردسر شما و نوشتن مجدد مطلبتون شدم.
باز هم از این که عکس ها و مطالب رو قرار دادید، از شما، دوست عزیزم، متشکرم.

4. البته بنده این فایل شما رو نگرفتم؛ چون، دارمش؛ ولی، متشکرم از این که حواستون به همه چیز هست. اعتراف می کنم که این پست دوست عزیزمون رو ندیده بودم.

.....................................................

5. دیدم انگار در مورد فایل های "میحا" مشکل داشتید. خواستم عرض کنم بهترین پلیری که من سال هاست دارم ازش استفاده می کنم و 100درصد ازش راضی ام، اینه:

VLC Media Player 2.1.2

من از ورژن یکش باهاشم و فرمتی نیست که پخش نکنه. زیرنویس، همه چی. رایگان هم هست و خودش هم آپدیت می شه. حتماً امتحانش کن، "59".
اینو ببینی، KMPlayer رو در جا حذف می کنی، با اون تبلیغات اعصاب خورد کنش؛ گرچه، تری دی پلیر KM رو خیلی قبول دارم. (پخش سه بعدی شو).

7. بله، دوست عزیزم. دیشب "بچه های دیروز" هم خیلی خوب بود؛ البته، به شخصه با دیدن هزارباره ی "باز مدرسم دیر شد" اصلاً حال نکردم و اون دقایق رو دوس داشتم زودتر تموم شن تا ببینم دیگه چی می دن.
8. شروع کار، یه شعرگونه ای بود که به نظر می رسید "بچه ها بیدار، بچه ها هوشیار" باشه. به گمونم همین بود.
9. در مورد "عطر و گلاب بپاشید" حق با شماست. پیشتر هم همین قدر و در حد تیتراژ پخش شده بود و از ساخته های "ایرج طهماسب"ه؛ که، دیروز هم در مورد همین و عروسک ها و کاراکتراش مطلب کوچیکی نوشتم.
اما، چه جالب که شما "مجید رزاز" رو هم می شناسید و باهاش خاطره دارید. ایشون در "باز مدرسم دیر شد" هم بودن.

10. "دودکش پاک کن" یا "لوله پاک کن" هم خیلی خوب بود؛ گرچه، اون رو هم، باز دقیقاً همون قسمت رو پیشتر داده بودن.

11. "یادگاری" هم هر شبه؟ این طور که شما دیدید، پس باز هم فرقی نکرده و بنده قول نمی دم برای دیدنش تحریض شم.
12. صحبت از نریشن زنده یاد "هوشنگ لطیف پور" کردید، یادتونه چن روز پیش نوشتم اینا بیماری ای دارن به نام حذف و انگار اگه برای بار دوم پخش، چیزی رو حذف نکنن، می میرن؟
دقت کردید این روزها شبکه ی تماشا تیتراژ "اسکیپی" و صدای پرشور و حرارت زنده یاد "عطا کاملی" رو حذف کرده؟
آخه چرا؟
اون بیچاره که مشکلی نداشت. چرا باید اون صدا حذف شه؟
واقعاً چه فکری می کنن با خودشون این مسؤولای پخش؟؟؟؟؟؟

امیر جان با درود. بازهم ممنون هستم از این دریای لطف، توجه شایان شما و تمام نکاتی‌ که فرمودید.
"اسمم خان" که همانند شما، بر روی چشم بنده هست جایشان. اما دیروز خیلی‌ عصبانی‌ شدم،
چون باز یاد اوایل کارم نیز افتادم و .... بگذریم. من افتخار عضویت دارم اینجا، افتخار انجام وظیفه
و همصحبتی با شما و دیگر یاران ارجمند را دارم و بدانید که من هم بسیار بسیار لذت برده و میبرم.
نوشتن، آماده کردن مطالب و همصحبتی با شما در فروم رویایی، برای من همانند یک شغل و حرفه هست،
که عاشقانه نیز آنرا دوست دارم!. باز هم پوزش می‌خواهم که دیروز عصبانی‌ شدم. یاد قبل افتادم.
امیر جان خیلی‌ ممنونم از توجه شما. یکی‌ از مهمترن ستون‌های این انجمن رویایی، شما هستید.
این یک حقیقت است.

- هیچ دردسری نبود. من آرشیو کامل دارم از تمام نوشته‌هایم که پس از قرار دادن هر پست در فروم،
آن مطلب همراه با تصویر‌ها و لینک فایل‌هایش، به آرشیو خودم نیز منتقل میشود.
حتی عکس از صفحه‌های فروم نیز میگیرم ... با دوربین عکاسی از دهه ی شصت ... خنده.

- خواهش می‌کنم. لینک تیتراژ مارکوپولو، انگار که از جانب شما تقدیم به "اقاقی‌ گرامی" شد.
کار گروهی انجام میدهیم. من هم کوچکترین و شاگرد هستم.

- ممنونم از پلیری که معرفی‌ کردید. راستش از KMPlayer بسیار راضی‌ هستم و همه ی فرمت‌ها را تا کنون پشتیبانی کرده.
۳ فایلی که از ۸ تا موفق به دریافتتشان شدم را، تغییر فرمت دادم و درباره‌شان خواهم نوشت در روزهای آینده،
امیدوارم که ۵ تای مابقی را نیز بتوانم بگیرم. "راپید" سر بسر میگذارد. اما کار میحا ی گرامی عالی‌ بوده.
کیفت فایل‌ها بسیار خوب است.

- عکس "آیا این کار خوبیست" بامزه بود. ایشون بازیگر جدید هستند؟. من نمی‌شناسمشون.
خود عکس با نوشتش جالب بود.

- ممنونم برای مواردی که در باره ی "بچه‌های دیروز" فرمودید امیر جان.
بله، اون کلاژ‌ها و دکلمه، بگمان من هم، از "بچه‌ها بیدار  بچه‌ها هوشیار" بود.
۳ شب پیش، "زیبابین" هم بود در آن‌!.

- بله، در مورد "ایرج طهماسب و عروسک هایش"، مطلب و نکات خوبی‌ گفته بودید.

- در مورد یادگاری، دیشب آقای فروتن جوری صحبت میکردند، که بگمانم هر شب در دهه ی فجر برنامه داشته باشند.
الان بگذارید تلوبیون را ببینم .... / .... راستش دیشب به وقت ایران، ساعت ۱۹:۱۰ نشان داد.
اما الان دیدم که امروز این برنامه پخشی نداشته، شایدم دیرتر نشان میدهند، چون الان دیدم،
برنامه ی با نام "روایت فتح" را در این ساعت امروز نشان داده اند.
اگر نشان هم می‌دادند خبر خاصی‌ نبود (خنده). من کلا نگاهش می‌کنم،
چون تنها روزانه ی امید هست به هر حال ... چه کنیم ... تشنه ایم.

- بله، یاد صحبت شما بودم در مورد حذف کردن مسری و اپیدمی!

- عجب!، من خیلی‌ فکر کردم که خدایا، تیتراژ اسکیپی چی‌ کم داره؟. یک جای کار کمه،
حال که شما گفتید، یاد صدای زنده یاد "عطا کاملی" افتادم. عجیبه ها!،
آخه چرا صدای ایشون رو حذف کردن؟.
پرسش‌های بی‌ پاسخ ما آغاز میگردد .... لبخند.

.
.
.

*****************************************



- و اما یک خبر خوب و فوق العاده دارم برای یاران ارجمند.
مکاتبه داشتم با جناب آقای حسین پاکدل گرامی و خوش اخلاق.
از فعالیت‌هایمان در فروم رویایی برایشان گفتم و انجمن را معرفی‌ کردم خدمتشان،
ایشان با بزرگواری پاسخ دادند، از اینجا دیدن کردند و سلام گرم خدمت همگی‌ رساندند.

درخواست کردم ازشان، تا عکس و فایل تصویری از زمانی که مجری و مدیر پخش کانال یک،
در طی‌ سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳ بودند را محبت بفرمایند، تا آذین بخش فروم رویایی گردد.
ایشان با بزرگواری فرمودند که تنها تصویری که برایشان باقی‌ مانده از آن‌ دوران،
مربوط به برنامه ی "از مقاومت تا پیروزی" هست و در صورت یافتن آن،
در اختیار ما قرار میدهند.

در ضمن جناب آقای حسین پاکدل، این روز ها، مشغول راه اندازی
یک "کافه کتاب" در "گوهر دشت کرج" میباشند. ایشان پیشاپیش،
تمام اعضای ارجمند و مهمانان گرامی فروم را، دعوت به این مکان فرهنگی‌ نمودند.
همراهان گرامی، پی‌گیر اخبار و زمان گشایش "کافه کتاب حسین پاکدل" باشند.
مکان هنری و فرهنگی‌ بسیار خوبی‌ خواهد بود.
بازهم سپاسگزار دیده ی مهر ایشان هستم.

59 نوشته است:

Emiliano نوشته است:

1. "59" عزیز، خوشحالم که می بینم مطلبتون رو دوباره گذاشتید و بنده از اتفاقات بی خبرم؛ اما، مطمئن باشید هیچ گونه قصد و غرضی در کار نبوده و نیست.
من اینو به شما قول می دم و شاید مشکل از سرور سایت و مشکل نرم افزاری برنامه ی انجمن یا شانس شما (یا من؟) سخت افزاری بوده. هر چی بوده، برای من اولین باری بود که چنین اتفاقی می افتاد.

2. ادمین عزیز، "اسمم"، انگار بدجور گرفتار امتحانات فوق لیسانسشون هستن و خیلی کم پیدا شده ن؛ اما، بنده ی کوچکترین، قول می دم که این اتفاق از سوی ایشون یا معاونین محترم نبوده.
این فرمایش ها رو نفرمایید؛ که، دلمون می گیره. مگه می شه اینجا رو بدون شما تصور کرد؟ باور کنید دوست من، همین روزها داشتم به این فکر می کردم که چقدر خوشبختم که در جمع دوستان یکدل و بی شیله و پیله ای چون شما دارم فعالیت می کنم. این روزها، جزو بهترین روزهای عمرم محسوب می شن و این بهمن، انگار با همه ی بهمن های عمرم فرق می کنه.
پس جون "امیر" اگه هم کاستی ای از سوی انجمن بوده، به دل نگیرید و همه رو به بزرگواری خودتون ببخشید. متشکرم.


.....................................

3. پاسخ همه ی نوشته های ارزشمندتون رو بالاتر داده بودم و به خیال این که چون دارم زیر نوشته تون می نویسم، کوت نکردم و برای همین باعث دردسر شما و نوشتن مجدد مطلبتون شدم.
باز هم از این که عکس ها و مطالب رو قرار دادید، از شما، دوست عزیزم، متشکرم.

4. البته بنده این فایل شما رو نگرفتم؛ چون، دارمش؛ ولی، متشکرم از این که حواستون به همه چیز هست. اعتراف می کنم که این پست دوست عزیزمون رو ندیده بودم.

.....................................................

5. دیدم انگار در مورد فایل های "میحا" مشکل داشتید. خواستم عرض کنم بهترین پلیری که من سال هاست دارم ازش استفاده می کنم و 100درصد ازش راضی ام، اینه:

VLC Media Player 2.1.2

من از ورژن یکش باهاشم و فرمتی نیست که پخش نکنه. زیرنویس، همه چی. رایگان هم هست و خودش هم آپدیت می شه. حتماً امتحانش کن، "59".
اینو ببینی، KMPlayer رو در جا حذف می کنی، با اون تبلیغات اعصاب خورد کنش؛ گرچه، تری دی پلیر KM رو خیلی قبول دارم. (پخش سه بعدی شو).

7. بله، دوست عزیزم. دیشب "بچه های دیروز" هم خیلی خوب بود؛ البته، به شخصه با دیدن هزارباره ی "باز مدرسم دیر شد" اصلاً حال نکردم و اون دقایق رو دوس داشتم زودتر تموم شن تا ببینم دیگه چی می دن.
8. شروع کار، یه شعرگونه ای بود که به نظر می رسید "بچه ها بیدار، بچه ها هوشیار" باشه. به گمونم همین بود.
9. در مورد "عطر و گلاب بپاشید" حق با شماست. پیشتر هم همین قدر و در حد تیتراژ پخش شده بود و از ساخته های "ایرج طهماسب"ه؛ که، دیروز هم در مورد همین و عروسک ها و کاراکتراش مطلب کوچیکی نوشتم.
اما، چه جالب که شما "مجید رزاز" رو هم می شناسید و باهاش خاطره دارید. ایشون در "باز مدرسم دیر شد" هم بودن.

10. "دودکش پاک کن" یا "لوله پاک کن" هم خیلی خوب بود؛ گرچه، اون رو هم، باز دقیقاً همون قسمت رو پیشتر داده بودن.

11. "یادگاری" هم هر شبه؟ این طور که شما دیدید، پس باز هم فرقی نکرده و بنده قول نمی دم برای دیدنش تحریض شم.
12. صحبت از نریشن زنده یاد "هوشنگ لطیف پور" کردید، یادتونه چن روز پیش نوشتم اینا بیماری ای دارن به نام حذف و انگار اگه برای بار دوم پخش، چیزی رو حذف نکنن، می میرن؟
دقت کردید این روزها شبکه ی تماشا تیتراژ "اسکیپی" و صدای پرشور و حرارت زنده یاد "عطا کاملی" رو حذف کرده؟
آخه چرا؟
اون بیچاره که مشکلی نداشت. چرا باید اون صدا حذف شه؟
واقعاً چه فکری می کنن با خودشون این مسؤولای پخش؟؟؟؟؟؟

امیر جان با درود. بازهم ممنون هستم از این دریای لطف، توجه شایان شما و تمام نکاتی‌ که فرمودید.
"اسمم خان" که همانند شما، بر روی چشم بنده هست جایشان. اما دیروز خیلی‌ عصبانی‌ شدم،
چون باز یاد اوایل کارم نیز افتادم و .... بگذریم. من افتخار عضویت دارم اینجا، افتخار انجام وظیفه
و همصحبتی با شما و دیگر یاران ارجمند را دارم و بدانید که من هم بسیار بسیار لذت برده و میبرم.
نوشتن، آماده کردن مطالب و همصحبتی با شما در فروم رویایی، برای من همانند یک شغل و حرفه هست،
که عاشقانه نیز آنرا دوست دارم!. باز هم پوزش می‌خواهم که دیروز عصبانی‌ شدم. یاد قبل افتادم.
امیر جان خیلی‌ ممنونم از توجه شما. یکی‌ از مهمترن ستون‌های این انجمن رویایی، شما هستید.
این یک حقیقت است.

- هیچ دردسری نبود. من آرشیو کامل دارم از تمام نوشته‌هایم که پس از قرار دادن هر پست در فروم،
آن مطلب همراه با تصویر‌ها و لینک فایل‌هایش، به آرشیو خودم نیز منتقل میشود.
حتی عکس از صفحه‌های فروم نیز میگیرم ... با دوربین عکاسی از دهه ی شصت ... خنده.

- خواهش می‌کنم. لینک تیتراژ مارکوپولو، انگار که از جانب شما تقدیم به "اقاقی‌ گرامی" شد.
کار گروهی انجام میدهیم. من هم کوچکترین و شاگرد هستم.

- ممنونم از پلیری که معرفی‌ کردید. راستش از KMPlayer بسیار راضی‌ هستم و همه ی فرمت‌ها را تا کنون پشتیبانی کرده.
۳ فایلی که از ۸ تا موفق به دریافتتشان شدم را، تغییر فرمت دادم و درباره‌شان خواهم نوشت در روزهای آینده،
امیدوارم که ۵ تای مابقی را نیز بتوانم بگیرم. "راپید" سر بسر میگذارد. اما کار میحا ی گرامی عالی‌ بوده.
کیفت فایل‌ها بسیار خوب است.

- عکس "آیا این کار خوبیست" بامزه بود. ایشون بازیگر جدید هستند؟. من نمی‌شناسمشون.
خود عکس با نوشتش جالب بود.

- ممنونم برای مواردی که در باره ی "بچه‌های دیروز" فرمودید امیر جان.
بله، اون کلاژ‌ها و دکلمه، بگمان من هم، از "بچه‌ها بیدار  بچه‌ها هوشیار" بود.
۳ شب پیش، "زیبابین" هم بود در آن‌!.

- بله، در مورد "ایرج طهماسب و عروسک هایش"، مطلب و نکات خوبی‌ گفته بودید.

- در مورد یادگاری، دیشب آقای فروتن جوری صحبت میکردند، که بگمانم هر شب در دهه ی فجر برنامه داشته باشند.
الان بگذارید تلوبیون را ببینم .... / .... راستش دیشب به وقت ایران، ساعت ۱۹:۱۰ نشان داد.
اما الان دیدم که امروز این برنامه پخشی نداشته، شایدم دیرتر نشان میدهند، چون الان دیدم،
برنامه ی با نام "روایت فتح" را در این ساعت امروز نشان داده اند.
اگر نشان هم می‌دادند خبر خاصی‌ نبود (خنده). من کلا نگاهش می‌کنم،
چون تنها روزانه ی امید هست به هر حال ... چه کنیم ... تشنه ایم.

- بله، یاد صحبت شما بودم در مورد حذف کردن مسری و اپیدمی!

- عجب!، من خیلی‌ فکر کردم که خدایا، تیتراژ اسکیپی چی‌ کم داره؟. یک جای کار کمه،
حال که شما گفتید، یاد صدای زنده یاد "عطا کاملی" افتادم. عجیبه ها!،
آخه چرا صدای ایشون رو حذف کردن؟.
پرسش‌های بی‌ پاسخ ما آغاز میگردد .... لبخند.

.
.
.

*****************************************
- و اما یک خبر خوب و فوق العاده دارم برای یاران ارجمند.
مکاتبه داشتم با جناب آقای حسین پاکدل گرامی و خوش اخلاق.
از فعالیت‌هایمان در فروم رویایی برایشان گفتم و انجمن را معرفی‌ کردم خدمتشان،
ایشان با بزرگواری پاسخ دادند، از اینجا دیدن کردند و سلام گرم خدمت همگی‌ رساندند.

درخواست کردم ازشان، تا عکس و فایل تصویری از زمانی که مجری و مدیر پخش کانال یک،
در طی‌ سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳ بودند را محبت بفرمایند، تا آذین بخش فروم رویایی گردد.
ایشان با بزرگواری فرمودند که تنها تصویری که برایشان باقی‌ مانده از آن‌ دوران،
مربوط به برنامه ی "از مقاومت تا پیروزی" هست و در صورت یافتن آن،
در اختیار ما قرار میدهند.

در ضمن جناب آقای حسین پاکدل، این روز ها، مشغول راه اندازی
یک "کافه کتاب" در "گوهر دشت کرج" میباشند. ایشان پیشاپیش،
تمام اعضای ارجمند و مهمانان گرامی فروم را، دعوت به این مکان فرهنگی‌ نمودند.
همراهان گرامی، پی‌گیر اخبار و زمان گشایش "کافه کتاب حسین پاکدل" باشند.
مکان هنری و فرهنگی‌ بسیار خوبی‌ خواهد بود.
بازهم سپاسگزار دیده ی مهر ایشان هستم.

5. "59" گرامی، همون طور که عرض کردم به احتمال زیاد مشکل نرم افزاری یا سخت افزاری موقتی برای سایت انجمن پیش اومده؛ که خوشبختانه، رفع شده و از این که شما بکاپی برای نوشته هاتون داشته و دارید و مطلب رو دوباره جایگزین کردید، هم ازتون متشکرم و هم بهتون رشک می برم.

6. ای بابا، چوبکاری نفرمایید. بارها عرض کرده م بنده تا زمانی اینجا در کنار دوستان هستم؛ که، دوست و همراهی باشه و دوستان هستن که "صاحب سخن را ...".

7. البته بنده در سری دوم "بچه های دیروز" رو اکثرشو دیدم و همون طور که می دونید و بارها عرض کرده م، فقط و فقط اون هایی رو می گیرم و نگه می دارم که باهاشون خاطره دارم.
اما، سری 1ش؛ که، هنوز تو مشهد "شبکه ی تهران" رو نمی شد گرفت (یا شاید هم می شد و من هنوز گیرنده نداشتم؟) انگار نوروز پخش شده بوده و خیلی توپ تر و کامل تر بوده.
اینی که "میحا"ی عزیز زحمت کشیده، دکور داره؟ مجسمه های سیاه و سفید یا دکورش ساده ست و مجری ها همه ش از نیمتنه ی بالا نشون داده می شن؟ (مث سری ای که همین شبا می دن.)
اگه دکور مجسمه داره، مربوط می شه به سری 1 و من خیلی دنبال اون سری ام. ممنون می شم به این سؤال پاسخ بدید.

8. اوه، اوه، سریال "پایتخت" رو ندیدید؟ 1 و 2 داره. یکش؛ اگه اشتباه نکنم، نوروز 90 پخش شد و من فک می کردم که الکیه؛ اما، وقتی دیدم، عاشقش شدم. بی نظیره. بازی های "محسن تنابنده"، "علیرضا خمسه" و "احمد مهران فر" (همین عکسی که خدمتتون تقدیم شد) بی نظیره و فی الواقع "تنابنده" از این کار بسیار معروف شد و این سال ها کند.

پیشنهاد می کنم حتماً حتماً همه ی قسمت های هر دو سری رو دانلود کنید و ببینید؛ چونف مطمئنم از طنزش خوشتون می یاد. شاید هم بتونید دی وی دی دایویکسشو تهیه کنید.
و جزو معدود کارهاییه که "دو"ش و ادامه ش هم بامزه ست و انصافاً "سیروس مقدم" کاری کرده کارستون.
حالا قراره امسال نوروز، 3شو هم بدن.

این تیکه ی "آیا این کار خوبیست؟" یکی از تکیه کلام های "ارسطو" ("احمد مهران فر") بود. دیگه ماجرا و تکیه کلام های دیگه ی قصه رو نمی گم که سریال براتون مزه داشته باشه.
پیشنهاد می کنم حداقل 5 قسمت اول سری 1 رو دانلود کنید و اگه خوشتون اومد (که احتمالاً می یاد) ادامه بدید به کارِتون!


9. آخ، آخ، دقیقاً من هم می خواستم در مورد "زیبابین" "بچه ها بیدار، بچه ها هوشیار" بنویسم؛ که، یادم رفت! مرررررسی از یادآوری.

10. به به! چه سعادتی!

بنده هم از همینجا به جناب "حسین پاکدل" عزیز و همسر محترمشون، خانوم "رضوی"، سلام عرض می کنم و واقعاً تشکر می کنم بخاطر همه ی زحماتشون. ما کلی از خاطره هامون رو از وُله ها (که ما می گفتیم "مجری" یا "میان برنامه" یا "میان پرده") از آقای "پاکدل" عزیز داریم. با محاسنی همیشه تمیز، آراسته و مشکی. امروز که گرد زمانه بر این محاسن نشسته، نه تنها ذره ای از محبت نگاه ایشون کم نکرده؛ که، واجب شدن احترام بیشتر به این عزیز رو هم بر من کمترین بیشتر کرده.

11. از شما دوست عزیزم، "59"، هم بابت پیگیری و این خبر خوش متشکرم.

كد:

http://www.youtube.com/watch?v=jmhNClfcw14

كد:

http://rapidshare.com/share/12444337369BCA520DDF1DB59CC2C0DB

كد:


http://www.animenewsnetwork.com/encyclopedia/anime.php?id=1082


59 نوشته است:




- امیر جان سپاس فراوان دارم برای تیتراژ اسکیپی با صدا فراموش نشدنی‌ زنده یاد عطا کاملی.
هم اکنون تازه به تازه گرفتم و گوش می‌دهم. چقدر خاطره زنده شد. محبت همیشه از سوی شما به ما بوده.
دست مریزاد، عالی‌ بود ....

.
.
.

- امیر جان خیلی ممنون هستم برای توضیحات و تشریح قسمت امشب از "بچه‌های دیروز".
باز خوب هست که سرانجام، نامی‌ از "مسافر خانه ی اتفاق" برده شد. با فرمایش شما هم دیدگاه هستم.
فیلم‌ها و برنامه های خیلی‌ قبلتر را دارند، این که چیزی نیست!. تازه در زمان خودش خیلی‌ هم مهم بود این سریال.
هنوز ندیده‌ام قسمت امشب را، حتما خواهم دید.

- ممنون برای تمام مواردی که مطرح ساختید و لطف شما که همیشه جاری هست.

- قسمتهایی که تا کنون از ۸ فایل گرفته ام، مربوط به سری قبلی "بچه‌های دیروز" هستند،
و دکورشان همانند اکنون است. البته از آن سری اول (نوروزی) با آن مجسمه‌ها که فرمودید،
چند قسمتی را من در هارد قبلی‌ام بصورت گلچین شده دارم، همان فایل‌های هستند،
که خانم صحرا به اشتراک می‌گذشتند آن‌زمان در فروم، و حتما شما هم آنها را دارید.

- ممنونم برای شفاف سازی در مورد سریال پایتخت و فصل هایش
. ندیده ام، فرصتی حاصل شود، خواهم دید.

- بسیار هم خرسندیم که افتخاری بود تا با جناب حسین پاکدل گفتگویی داشته باشیم
و مورد توجه شما هم قرار گرفته است. مورد بجایی‌ را فرمودید در مورد محاسن ایشان،
و سه‌ دهه تجربه و تلاشی که ایشان برای تلویزیون ما و هنر ایران کشیده اند.
هنر بازیگری شان هم همیشه و بویژه در "برف روی کاج‌ها - ۱۳۸۹"،
همان گونه که قبلا هم گفته شد، روان و مستند گونه بود.
با سوابق درخشان ایشان هم همگی آشنا هستیم:

حسین پاکدل



حسین پاکدل (زاده ۱۳۳۸ – اصفهان) نویسنده، مجری صدا و سیما و کارگردان ایرانی است.

- مدیریت و مجری پخش شبکه اول سیما در سال‌های ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳
- مدیر دوره‌های دهم و یازدهم جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان
- مدیریت تئاتر شهر  
- هم اكنون به عنوان نويسنده و تهيه كننده، در صدا و سيما فعال میباشد

با آرزوی تندرستی و موفقیت های روزافزون برای ایشان.

http://fa.wikipedia.org/wiki/حسین_پاکدل

http://www.sourehcinema.com/People/People.aspx?Id=138112120028

.
.
.

Mihakralj نوشته است:با سلام دوستان گرامی،
در چند پست پیش بحثی شد از آهنگ دلنواز انیمیشن "مارکو پولو".
من به این آهنگ عشق می ورزم. روح شرق و شرقی بودن رو زنده میکنه .
البته این نظر من هست.

حال اگر شما این فایل رو ببینید :

كد:

http://www.youtube.com/watch?v=jmhNClfcw14

و یا از اینجا به طور مستقیم بگیرید:

كد:

http://rapidshare.com/share/12444337369BCA520DDF1DB59CC2C0DB

و به آهنگ دقیقه 5:34 و سپس 10:24 اون گوش کنید، پی خواهید برد که هر چند این آهنگها تیتراژ ابتدایی و پایانی انیمیشن اصلی نیستند ولی در طول انیمیشن استفاده شده اند و عوامل صدا سیما اولی رو واسه تیتراژ "مارکو پولو" و دومی رو واسه تیتراژ "نل" استفاده کرده اند.

مشخصات این انیمیشن اینجاست:

كد:


http://www.animenewsnetwork.com/encyclopedia/anime.php?id=1082


پس با این حساب، آهنگساز کسی نیست مگر Kei Ogura

اون فایل هم یک ژاپنی در سال 1980 با بتا مکس سونی SL-7300 خود از قسمت 43 این انیمیشن ضبط کرده است .

امیدوارم که لذت ببرید.
میحا.

aghaghi نوشته است:سلام دوستان
چند وقته شبکه پویا یه برنامه قدیمی بود که توش می گفت چون با ادب و تمیز باشی پیش همه کس عزیز باشی رو داره می ده تقریبا بین ساعت 8 تا 9 صبح . برام جالب بود یاد اون روزایی افتادم که از بی برنامه گی هر چی رو که تلویزیون نشون می داد می دیدم .

9. این کارهای قدیمی عالی ان. پر از خاطره.
از "شبکه ی پویا" باید ممنون باشیم که به یاد "بچه های دیروز" هم هست و همیشه یه گوشه ی چشمی؛ هر چند کوچیک، به ما داشته و داره. امیدواریم بیشترش کنه.

59 نوشته است:



با درود خدمت یاران ارجمند فروم رویایی.



- میحا ی گرامی، بسیار ممنونم از توضیحات، نام آهنگساز و لینک ویدیو.
بهتر در جریان هستید، که این قسمت ۴۳، دقیقا میشود آخرین قسمت از مارکو پولو.
امیر جان از شما هم برای شفاف سازی در مورد موسیقی‌ هایی‌ که فرمودید و یاد استاد مجید انتظامی سپاسگزارم.

- همانگونه که بهتر می‌دانید، این سریال خاطره انگیز، یک "انیمیشن - مستند" بود، یعنی‌ در بین سکانس‌های کارتونی اش،
بخش‌هایی‌ داشت که فیلم مستند بودند و همان مکان‌هایی‌ که مارکو در آنجا بوده و ازشان گذر داشته را نشان می‌دادند.
بر روی این قسمتها، استاد ناصر ممدوح که با پسرشان در دوران راهنمایی نیز همکلاس بودم، نریشن می‌گفتند
و وقایع تاریخی و آثار باستانی آن مکان‌ها را توضیح می‌دادند. حال صحبت من اینست، آن زمان در نیمه‌های دهه ی شصت،
که این کار پخش میشد، پلانهای مستندش که در لینک میحا ی گرامی هم قرار داشت، برایم حوصله‌‌ سر بر بود،
و با آنکه همیشه علاقه به برنامه‌های گروه بزرگسالان و فیلم‌های مستند را داشتم، اما در مارکو پولو،
نمیدانم چرا این بخش‌هایش خسته کننده بنظر می‌رسید. اما جادوی صدای استاد ناصر ممدوح،
که بگفته استاد منوچهر اسماعیلی، "صدایی الماسین" هست، سبب می‌گشت تا هر طور که شده،
آن سکانس‌ها را هم نگاه کنم. ... در ضمن در سه‌ سال دوران راهنمایی، یعنی‌ از ۱۳۷۰ تا ۷۳،
هر وقت جلسه ی اولیا و مربیان در مدرسه ی ما برگزار میشد، استاد ناصر ممدوح نیز می‌‌آمدند
و در اصل، یکی‌ از پدر‌ها بودند. از سوی دیگر، اجرای جلسه نیز بر عهده ی ایشان با آن صدای زیبایشان بود.
من همیشه در اپتدای جلسه، تنها شاگردی بودم که آنجا حضور داشتم چرا که، بنا به آئین و عشق به میکروفون،
آن‌ سالها در کنار سرود، قرآن نیز در سر صف و همچنین در اپتدای این جلسه‌ها می‌‌خواندم و سپس بجای رفتن به خانه،
می‌ آمدم بیرون و در حیاط، کنار دیوار نمازخانه ی مدرسه که محل برگزاری جلسه بود، یواشکی می‌‌ایستادم،
تا صدای ناصر ممدوح را از نزدیک بشنوم. ... یکی‌ از پسر‌های ایشان، همکلاس ما بود و با اینکه هیچ صدایی نداشت،
و اصلن به پدرش نرفته بود، اکنون بهمراه برادرش که او هم صدا نداشت، اسمشان در سایت انجمن گویندگان گفتار ایران هست
و جز دوبلور‌های رسمی‌ صدا و سیما میباشند!. راستش اینرا از روی رشک و حسادت نگفتم، من هر چقدرهم که خصلت‌های بد داشته باشم،
اما هیچوقت به هیچکس در زندگی‌ حسادت نکردم، ... اما خب پسر‌ها به برکت پدر، وارد این حرفه شدند که اگر این پارتی بازی نبود،
۱۰۰ سال چنین اتفاقی نمی‌‌افتاد.

- امیر جان، خواهش می‌کنم، ارادتمندم. سپاسگزارم برای تمام توضیحاتی‌ که بیان فرمودید و همچنین برنامه ی دیشب "بچه‌های دیروز".
برنامه ی پریشب را هم هنوز ندیده ام، تمامشان را روزانه دریافت می‌کنم و سر فرصت خواهم دید. کلن فیلم و موسیقی‌، لذت‌های بزرگی هستند.
بعضی‌ وقتها زمانی پیش می‌‌آید، که خوراک روح برای فیلم و موسیقی‌ هست. در کودکی، شب‌های تعطیل چنین حسی را داشتند.
- پایتخت را هم چشم، ... راستش کارهای آقای سیروس مقدم را دوست دارم و پایتخت را هم به برکت شفاف سازی خوب شما خواهم دید.
- از "پیامک از دیار باقی‌ - ۱۳۸۶" ایشان هم، خیلی‌ خیلی‌ خوشم آمد و در طی‌ این سالها، ۲ بار تماشایش کردم.

- اقاقی گرامی، از حضور شما و همچنین نوشتار‌های نوستالژیکتان سپاسگزاریم.

.
.
.

- و اما در این یخبندان هولناک و شوره زار خشمناکی که "یادگاری" با دستان خویش،
برای خودش، فک و فامیل و دوستانش، همسایه‌ها و کسبه ی محله اش، و شوربختانه بهمان ترتیب،
برای ما ی مظلوم و ستمدیده نیز ساخته است، سرانجام نزدیک به سه‌ دقیقه ی مفید دیگر یافت شد،
که مربوط به قسمت دیشب آن می‌باشد. ... البته هدف من از قرار دادن این فایل کوتاه تصویری،
یادآوری دکور در تله تئاتر‌های دهه ی شصت و بویژه نیمه ی اپتدایی آن دهه می‌باشد.
در ضمن، این برنامه ی یادگاری، پیله ای هم پیچیده اساسی‌، بدور فیلم مستند "تازه نفس‌ها - ۱۳۵۸"،
که ساخته ی خوبی از جناب خسرو سینایی هست. ... اگر حافظه ی پیر و فرسوده ام اشتباه نکند،
پارسال بود که ما این فیلم مستند را در فروم رویایی معرفی‌ کردیم و یک فایل تصویری هم از آن‌،
بصورت گلچینی از سکانس‌های خاطره انگیزش ارایه دادیم. "یادگاری خان" دیشب،
دقیقن همان سکانس تئاتر‌های اول انقلاب که ما ازشان در فروم فیلم نشان دادیم را،
در برنامه اش قرار داده بود و از همه مهمتر، آنها نیز همانند ما، پلانی را که در آن،
خانم تهرانی‌ زلف افشانی می‌کند بر روی صحنه پس از تمام شدن تئاتر را، قیچی کرده بودند.
اینجاست که ثابت میگردد، که ما و تلویزیون، چقدر بهم شبیه هستیم، همفکر و همزبان هستیم،
و در یک کلام، از هر جهت بهم می‌‌آییم ... اما در هر صورت، آنچه که حقیقت داشته و دارد اینکه:
"ما با تلویزیون بزرگ شدیم و همیشه به آن وفاداریم".



قسمت کوتاهی از تئاتر تلویزیونی "نفت شاه - ۱۳۶۱":
http://s5.picofile.com/file/8111976076/TeleTeatr_NaftShaah_1361_.rar.html
(چه پزی هم میدهد، ۶ تا داره!، ... جوجه کشی‌ راه انداخته بوده)
(به نظر من، تلوبیون باید آرمش را به اندازه ی کل صفحه قرار بدهد، این هنوز کوچک هست و جای رشد دارد)

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.

1. قبل از هر چیز از شما، دوست عزیزم؛ بخاطر، عکس اون گل زیبا متشکرم. راستش اولش فکر کردم از کارت پستال های دهه ی شصتیه؛ این قدر که، خوب و حرفه ای انداخته شده بود و اگه نامتون رو کنارش نمی نوشتید، هرگز فکر نمی کردم کار خودتون باشه. پیداست که مانند خوشنویسی و گرافیک و شعر، توی عکاسی هم عالی و حرفه ای کار کردید، "59" عزیز.
2. در مورد "ماجراهای مارکوپولو" من هم دقیقاً با شما همفکر بوده م انگار. بنده هم از بخش های مستند این کار، متنفر بودم و هنوز هم هستم راستش!
حتا اون زمان و دهه ی 60 که این بخشا رو می دیدم، با خودم می گفتم وای، اینا چقدر قدیمی و زشتن. برای مثال یکی از قسمتاش درباره ی ایرانه و یادمه ایران رو به مانند همه ی کشورای دیگه از قدیمش فیلم مستند می داد و چهره ی زشتی نشون داده بود. مسلماً نمی خوام مث بعضی از آدمای قاط بگم قصد و غرضی در کار بوده و این سبک کارگردان بوده و منحصر به ایران نبوده. گویی برای بخش های مستند خودشون رو زحمت نداده ن و به آرشیو صدا و سیمای ژاپن رجوع برده بوده ن!
3. نکات جالبی درباره ی "ناصر ممدوح" عزیز نوشته بودید. خاطره هاتون رو همیشه دوس دارم. بنده هم عاشق صدای ایشون؛ بخصوص، توی "ماجراهای سندباد" هستم.
راستش، پسرهای ایشون رو نه می شناسم، نه فکر می کنم مثل پدر هنرمندشون اسم و رسمی در کرده باشن. مطمئن باشید به جایی رسیدن ربطی به رابطه بازی نکرده و استعداد ذاتیه که می بره یکیو بالا یا می ندازه پایین. این نظر بنده ست.
4. من این روزها با فیلم ها و کارهای عقب مونده ای؛ که، مدتی بود روی هم تلنبار شده بود و اعصابم بابتشون خورد بود، دارم سر می کنم و جزو بهترین روزهای عمرمه.
سر زدن به انجمن و خوندن نوشته های دوستان هم که لطف و حلاوت خاص خودشو داره.
5. با تموم احترام به نظر شما، به نظر من "پیامک از دیار باقی" اصلاً خنده دار نبود و سیاه مشق "مقدم" بود برای کارهای بعدیش. بعدش؛ اگه اشتباه نکنم، "چاردیواری" رو ساخت ایشون؛ که، خیلی بهتر بود؛ اما، "پایتخت" اوج هنر ایشون در زمینه ی طنز بود.
البته، از حق نگذریم، "محسن تنابنده" پایه ی اصلی کاره و نوشته ی بسیار قوی ایشون، طنز موقعیت و بازی فوق العاده روون و زیباشون به زیبایی کار اضافه کرده.
6. بنده طبق معمول "یادگاری" رو ندیدم و اصلاً نمی دونم چه ساعتی پخش می شه؛ اما، ممنونم از اطلاع رسونی خوب شما.
بله. یادمه از "تازه نفس ها" فایلی گذاشتید و خوب بود. الآن دوباره فایل شما رو دیدم و یادم اومد وقتی از "ناصر گیتی جاه" مقاله ای نوشتید، این فایل رو ضمیمه ی نوشته تون کرده بودید. درست عرض می کنم؟
بازی نمایشی "کاظم افرندنیا" بیشتر به طنز شبیهه تو این کار! اما، خوب، اینو هم می دونیم که الآن سه چار دهه از اون زمان گذشته و اون موقع انگار این مدلی مُد بوده. یادمه به حرکات "محمد الدعایه"ی دورازه بان هم می گفتن "حرکات "نمایش"ی"؛ که، خود همین اصطلاح نشون می ده اون موقع نمایش ها کمی اغراق آمیز بوده.