فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+29
Emiliano
ahmad1395
Negin 2
59
babak
Jack Holborn
Luska
SMAM
bahman.Gh
ramin
ژوا
fazel1994
heidiiii
Nostalji
Mihakralj
Nazanin58
jasonbourne
ASDALIREZA105
zerocold
Indiana Jones
S@M
Roxpa
Milassyui
ahmad1300mo
arman
heidiii
alirad
slevin(HAMID
SMBAGHERI
33 مشترك
صفحه 7 از 16
صفحه 7 از 16 • 1 ... 6, 7, 8 ... 11 ... 16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با سلام به همه دوستان گرامی
من همین امروز ثبت نام نموده ام ولی مدتهاست نوشته های دوستان عزیز خصوصاً جناب 59 را مطالعه نموده و حظ فراوان برده ام. غرض از این نوشته اطلاع رسانی در مورد آهنگ مورد نظر آقای 59 ساخته انیو موریکونه در آلبوم "جک کجاست" می باشد. آهنگ مورد نظر که در ایام عزاداری از تلویزیون پخش می شد مربوط به سریال تلویزیونی "Moses the Lawgiver - 1974" بوده و نام آن "Moses Theme" است که به راحتی در دریای بیکران اینترنت قابل دسترسی می باشد. (با عرض معذرت از دوست موسیقی شناس جناب Miha از این اسائه ادب)
من همین امروز ثبت نام نموده ام ولی مدتهاست نوشته های دوستان عزیز خصوصاً جناب 59 را مطالعه نموده و حظ فراوان برده ام. غرض از این نوشته اطلاع رسانی در مورد آهنگ مورد نظر آقای 59 ساخته انیو موریکونه در آلبوم "جک کجاست" می باشد. آهنگ مورد نظر که در ایام عزاداری از تلویزیون پخش می شد مربوط به سریال تلویزیونی "Moses the Lawgiver - 1974" بوده و نام آن "Moses Theme" است که به راحتی در دریای بیکران اینترنت قابل دسترسی می باشد. (با عرض معذرت از دوست موسیقی شناس جناب Miha از این اسائه ادب)
Jack Holborn- تعداد پستها : 5
Join date : 2015-04-04
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
babak نوشته است:
سلام
بچه ها این عکس را به خاطر دارید؟
پشت چند تا اتوبوس بین شهری پوسترش را دیدید؟
با عرض سلام خدمت تمام دوستان فروم كودكي و با عرض تبريك به مناسبت سال نو و نوروز باستاني
اين عكس متعلق به كودكي حضرت عيسي (ع) در فيم عيسي ناصري كه در تهران به نام عيسي بن مريم نامگذاري شده بود كه نقش عيسي در بزرگسالي را رابرت پاول دراين فيلم بازي مي كرد.
ضمناً در اين فيلم آنتوني كويين نيز بازي مي كرد.
بااحترام
kazvash
16/01/1394
kazvash- تعداد پستها : 60
Join date : 2011-06-26
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام جناب جک هولبرن گرامی،Jack Holborn نوشته است:با سلام به همه دوستان گرامی
من همین امروز ثبت نام نموده ام ولی مدتهاست نوشته های دوستان عزیز خصوصاً جناب 59 را مطالعه نموده و حظ فراوان برده ام. غرض از این نوشته اطلاع رسانی در مورد آهنگ مورد نظر آقای 59 ساخته انیو موریکونه در آلبوم "جک کجاست" می باشد. آهنگ مورد نظر که در ایام عزاداری از تلویزیون پخش می شد مربوط به سریال تلویزیونی "Moses the Lawgiver - 1974" بوده و نام آن "Moses Theme" است که به راحتی در دریای بیکران اینترنت قابل دسترسی می باشد. (با عرض معذرت از دوست موسیقی شناس جناب Miha از این اسائه ادب)
خوشحالم که دوستی مطلع رو مانند شما در اینجا می بینم.
بالاخره کم اطلاع بودن من باعث خیر شد و ما همگی از لطف شما بهره بردیم.
هیچ کس کامل نیست و من صادقاته اگر چیزی رو نمی دونم در اون مورد ادعا نمی کنم.
دوسنان خیلی درخواست داشتند که من هنوز نتونسنم پیدا کنم.
پس کمک دیگران باعث دلگرمی خواهد بود.
متشکرم.
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوستان،
راجع به "در حاشیه" من هم این چند خط رو اضافه می کنم:
آهنگی که در آخر هر قسمت پخش می شود به نام "وایلد من بلوز" از "وودی آلن" معرفی شده است.
در واقع این آهنگی هست به سال 1959 از Paul Desmond به تام "Take Five" با اجرای "Dave Brubeck Quartet" در آلبوم "Time Out".
اجرای اصلی رو ببینید که بسیار زیباست:
https://www.youtube.com/watch?v=PHdU5sHigYQ
این آلبوم در سال 2005 وارد "فهرست ملی ضبط اصوات آمریکا شد.
توضیح درباره "فهرست ملی ضبط اصوات"برگرفنه ار ویکی پدیا
فهرست ملی ضبط اصوات (به انگلیسی: National Recording Registry) نام یک فهرست است که در آن، صداهای ضبط شدهای که اثر «فرهنگی و تاریخی و یا منعکس کنندهٔ فرهنگ آمریکا باشد» وجود دارد. این فهرست در سال ۲۰۰۰ توسط سازمان حفاظت ضبط ملی تشکیل شد و هر ساله تعدادی از صداهای تاریخی و فرهنگی به آن اضافه میشود. آثار این فهرست توسط کتابخانهٔ ملی کنگرهٔ آمریکا انتخاب میشود.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B6%D8%A8%D8%B7_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D8%A7%D8%AA
راجع به "در حاشیه" من هم این چند خط رو اضافه می کنم:
آهنگی که در آخر هر قسمت پخش می شود به نام "وایلد من بلوز" از "وودی آلن" معرفی شده است.
در واقع این آهنگی هست به سال 1959 از Paul Desmond به تام "Take Five" با اجرای "Dave Brubeck Quartet" در آلبوم "Time Out".
اجرای اصلی رو ببینید که بسیار زیباست:
https://www.youtube.com/watch?v=PHdU5sHigYQ
این آلبوم در سال 2005 وارد "فهرست ملی ضبط اصوات آمریکا شد.
توضیح درباره "فهرست ملی ضبط اصوات"برگرفنه ار ویکی پدیا
فهرست ملی ضبط اصوات (به انگلیسی: National Recording Registry) نام یک فهرست است که در آن، صداهای ضبط شدهای که اثر «فرهنگی و تاریخی و یا منعکس کنندهٔ فرهنگ آمریکا باشد» وجود دارد. این فهرست در سال ۲۰۰۰ توسط سازمان حفاظت ضبط ملی تشکیل شد و هر ساله تعدادی از صداهای تاریخی و فرهنگی به آن اضافه میشود. آثار این فهرست توسط کتابخانهٔ ملی کنگرهٔ آمریکا انتخاب میشود.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B6%D8%A8%D8%B7_%D8%A7%D8%B5%D9%88%D8%A7%D8%AA
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
***بچه هایی که هنوز پیک شادی عیدشون رو تحویل ندادن، احتمال هست که از نمره انظباطشون کم بشه!***
.
.
.
- با درود خدمت یاران ارجمند فروم رویایی.
هوا اینجا از میانه ی ماه میلادی پیش، یعنی یک هفته به نوروز باستانی ایرانیمان،
مثل هر سال، رفت به سمت بهاری شدن. ... حتا تا یک هفته ی پیش هم،
به ۱۵-۱۷ درجه رسیده بود، برفها آب شده بود و نوروز پارسی، همه جا وجودش را به اثبات میرساند.
اما پس از این مدت و در هفته ی پیش، ناگهان تغییری ۲۰ درجه ای پیش آمد، در نتیجه صبح مثلن هوا بود (۱۵+)،
اما از عصر، ناگهان شد (۵-) همراه با برش برف. ... از اینرو خیلیها منجمله *بنده ی کمترین (لبخند)*،
از آنجا که با لباس غیر زمستانی در خیابانها و بیابانها بودیم، سرما خوردیم.
بعد هم روح و حال و خیال سرما خورد و کلن حوصله ای نداشتم،
اما الان خوبم خدا رو شکر (سلامت باشید همیشه - هم جسم و هم روح).
البته طبق رسم و رسوم، ویدیوهایی به کانال ۵۹ در آپارات اضافه کردم.
همچنین مطالبی هم اینروزها بحالت ترکیبی و موضوعوار نوشتم،
که شاید در پستهای بعدی تقدیم گردد.
- و صد البته که نوشته های یاران ارجمند را در تمام تالارها خواندم و بسیار ممنون و سپاسگزار همگی هستم.
از "امیر گرامی"، "میحا ی گرامی"، "خانم هایدی"، "خانم سم"، "بابک گرامی"، "جک هالبرن گرامی"، "کازوش گرامی"،
برای تمام توضیحات، تصاویر نوستالژیک، اطلاع رسانیها، لینکها و تمام مواردی که فرمودید، ممنون و سپاسگزار هستم. ...
- اکنون موردی پیش آمد که بازهم طپش قالب خیلی خیلی بالا رفت ....
کانال محترم "نسیم"!، برنامه ی صمیمانه ی "نسیم یادها"!، واقعا دست مریزاد!.
بی نهایت ممنون و سپاسگزار هستم. ... دقت و توجه شما، نمونه و سنجه است.
* (دو بازگویش زیر، مربوط به "آبانماه ۱۳۹۳" میباشند) .:
59 نوشته است:
یک تئاتر تلویزیونی دیگری هم بود با بازی آقای "محمد مطیع"، که شبها از کانال یک چندین بار پخش شد.
داستان از این قرار بود، که آقای مطیع نقش یک پهلوان قدیمی را بازی میکرد و حال با مراجعه به یک طبیب؟ یا حکیم،
قصد داشت تا خالکوبیهایی که در جوانی انجام داده بود را پاک کند و بدین ترتیب از حس و حالی که قبلها داشته دور شود،
و اکنون زندگی آرام و بدون خیالبافیهای پهلوانانه داشته باشد. ... فضای تصویری این کار نیز همانند برنامه ی آن دوران،
در پس زمینه ای سیاه رنگ، همراه با نورپردازی ملایم ساخته شده بود. ... در طی داستان، پهلوان سابق،
از ماجراجوییها و وقایع دوران جوانی خود، برای شخصی که نزدش رفته بود تعریف میکرد.
یاران ارجمند اگر نام این تئاتر تلویزیونی را میدانند، لطفن اطلاع رسانی بفرمایند، با سپاس.
59 نوشته است:S@M نوشته است:
سلام بر همه
59 گرامی من اون تئاتر رو اصلاً یادم نیست ولی اونچه که از بیوگرافی محمد مطیغ در ویکیپدیا بر میاد اینه که احتمالاً اسم اون تئاتر "پهلوان و جراح" بوده که گویا مرحوم "سروش خلیلی" هم درش بازی می کرده.این تئاتر به کارگردانی "سعید نیک پور" و نویسندگی "هوشنگ مرادی کرمانی" بوده در سال 58.
خانم سم با درود.
بسیار سپاسگزارم برای اطلاع رسانی خوبی که داشتید.
کاملن درست میفرمایید. ... چقدر جالب هست که نام این تله تئاتر رو،
اکنون پس از ۳۰ سال دوباره شنیدم. ... همونطور که بهتر میدونید،
عنوان آن، یعنی "پهلوان و جراح" که یادآوری داشتید،
با محتوایی که یادم بود و توضیح دادم، کاملن هماهنگی دارد.
خیلی دوست دارم حتا اگر شده، قسمتهای کوتاهی از آنرا دوباره ببینم.
بازهم ممنونم از توجه و اطلاع رسانی نوستالژیکی که داشتید.
.............
از عاملین صدا و سیما که بصورت ناشناس، بکار وبگردی مشغول هستند،
تقاضامندیم که تله تئاتر "پهلوان و جراح - ۱۳۵۸" را از آرشیو بیرون آورده،
اول یک فوت حسابی روی جعبه ی فیلمش داشته باشند تا گرد و خاکها دور شوند،
بعد یک کپی از آن گرفته و سپس فیلم را به دستگاه ویدیوی مرکزی تلویزیون،
برای پخش وارد نماید. ... با سپاس.
.
.
.
آقای محمد مطیع، از بازیگران قدرتمند دهه ی شصت بودند.
در بیشتر فیلمهای سینمایی، استاد حسین عرفانی صداپیشگی نقشهایشان را بعهده داشتند،
و جالب اینجاست که در اصل هم، صدای خود آقای مطیع، که برای نمونه،
در "امیر کبیر" و "سلطان و شبان" میشنیدیم، شباهتهایی به صدای حسین عرفانی دارد!.
یکی از بازیهای بیادماندنی محمد مطیع، در فیلم "گردباد-۱۳۶۴" بود،
که علاقه ی فراوانی به نقش آفریشان دارم. ... سلامت باشید.
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t25p40-topic
.
.
.
(امروز دوشنبه - "۱۷ فروردین ۱۳۹۴") .:
- برنامه ی محترم نسیم یادها، ویدیویی از برنامه "سینما تئاتر ۶۲" پخش کرد با اجرای استاد ناصر تهماسب،
که در آن، بخشهایی از "تله تئاتر قدیمی و نوستالژیک (پهلوان و جراح - ۱۳۵۸)" نشان داده میشود. ...
استاد تهماسب هم در جایگاه مجری، از این تئاتر تعریف و تمجید مینماید.
بسیار عالی و خاطره انگیز. ... ضمن سپاس دوباره از "نسیم یادها"، یادآور میگردد،
که متن تله تئاتر "پهلوان و جراح"، بمانند دیگر آثار سینمایی و تلویزیون آندوران، خوشنوشت میباشد،
بویژه اینکه صدا و بازی توانای جناب آقای "محمد مطیع" و همچنین زنده یاد "سروش خلیلی"،
اجراگر دیالوگهای قدرتمند و فاخر این اثر تلویزیونی هستند. ...
نیمه اول دهه ی شصت را خوب بیاد دارم که "پهلوان و جراح"،
شبها دیر وقت از کانال اول، بارها و بارها پخش میشد ....
تله تتر "پهلوان و جراح" -
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی -
کارگردان: سعید نیکپور -
بازیگران: محمد مطیع و سروش خلیلی -
محصول ۱۳۵۸ -
- در ادامه برنامه "سینما تئاتر ۶۲" ، دو نمایش تلویزیونی دیگر از ۱۳۶۲ نشان داده میشود،
که در یکی از آنها، زنده یاد "منوچهر لاریجانی" بهمراه جناب "محمد شیری" بازی داشتند .:
http://www.telewebion.com/fa/1275042/سینما-تئاتر-1362/نسیم-یادها.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
(علی اکبر طوفان پناه) .:
http://www.sourehcinema.com/People/People.aspx?Id=138112250104
* یاد آور میگردد که kazvash گرامی نام این بازیگر را (دو سال و نیم پیش) در فروم اطلاع رسانی داشتند*
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t24-topic
توضیح:
تصویر جناب "علی اکبر طوفان پناه" که مربوط به زمان حال است و سمت چپ پوستر بالا قرار گرفته،
برگرفته از سایت "قدیمی ها" میباشد در لینک زیر، که فرستنده ی عکسهای آن، "محسن کارگر" بودند .:
http://art-ghadimiha.blogspot.com/2013/01/blog-post_6930.html
.
.
.
پی نوشت:
گرامی میداریم نام و یاد دوبلور و گوینده ی توانا "خسرو شایگان (۱۳۱۷-۱۳۸۶)" را،
که در فیلمها و سریالهایی که آقای طوفان پناه بازی داشتند، صداپیشه ی نقشهایشان بودند،
و کاراکتر مشهوری که از انتهای دهه ۶۰ تا میانه ۷۰ با بازی "علی اکبر طوفان پناه" ایجاد شده بود،
بیشک مرهون صداسازی و تیپگویی زنده یاد "خسرو شایگان" هم بوده است.
http://www.yjc.ir/fa/news/4320354/يادي-از-خسرو-شايگان-پيشكسوت-دوبلهي-ايران
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
--------------------------------------------------------
پی نوشت به توان دو:
سریال در حاشیه آقای مهران مدیری (نوروز ۱۳۹۴)، تیر خلاصی بود به مفهوم طنز و کمدی در دوران کنونی.
از دید ایشان که در بیش از ۹۰ درصد کارهایشان نیز آنرا استفاده داشته و دارند، کمدی و طنز یعنی اینکه،
چند نفر یا کنار دیوار بایستند، یا دور یک میز جمع شوند، و یا بشکل ردیفی کنار هم بنشینند (یا بخوابند)،
و یکسری جملات بی ربط را همانند دیالوگهای درجه سه رادیویی بهم بگویند.
البته بازهم یادآور میگردد که سومین قسمت در حاشیه که با بازی اصلی مهران غفوریان بود،
هم در سوژه و دیالوگها و هم در ساختار، ژانر کمدی را بدرستی در خود داشت.
در کنار موارد یادشده، نشان دادن بخش "پشت صحنه" در انتهای سریال، انگار اپیدمی شده است،
از اینرو پشت صحنه های هر قسمت از در حاشیه، بخاطر خندیدن خود عوامل و غش و ریسه رفتنهاشان،
از اصل و متن قسمتهای سریال بهتر است و حداقل برای مخاطب، حالت خنده ای زودگذر را بهمراه داشت.
پیشنهادم اینست که زین پس، بجای صرف وقت و انرژی و هزینه برای درست کردن سریالهای مثلن کمدی،
بیایند و از اپتدا فقط بخشهایی را به عنوان "پشت صحنه" بسازند، و عوامل صحنه هم،
خودشان به خودشان بخندند تا شاید مخاطب نیز لبخندی زورکی و چندثانیهای، بر لبانش نشیند.
جای بسی تأسف است که کار ساخت فیلم و سریال در ژانر کمدی به جایی کشیده شده،
که بازیگران با ادای لهجه هایی ترکیبی و درآوردن صداهایی مختلف از خود،
و همچنین ایجاد شکلک و کج نمودن صورت، سطح کار را به هجوترین شکل خود رسانده اند.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
پی نوشت:
در بین کارهای مهران مدیری، من عاشق دو سریال "مرد هزار و دو هزار چهره" هستم.
البته در هر دوی آنها، اپیزودهاشان که به ترتیب راجع به "انجمن شاعران" و "محفل فالگیرها" هست،
بسیار حوصله سر بر، و بدساخت هستند، اما سایر بخشهای هر دو سریال، خوب و نوآورانه کار شدند.
بویژه اپیزود "دکترها و بیمارستان در ۱۰۰۰ چهره" و همچنین "فوتبالیستها در ۲۰۰۰ چهره".
.........................
در بخش "دکترها / مرد ۱۰۰۰ چهره"، سکانسی هست که همگی برای خوردن شام،
در منزل دکتر بزرگ (رئیس بیمارستان)، جمع هستند. ...
- دختر دکتر به مهران مدیری میگوید: (آقای دکتر!، "بیف" بفرمایید!) ...
- مهران مدیری با حالتی بسیار متبحرانه و رئالیستی میگوید: ("بیف" ...!، بله ...)،
(یعنی خودباختگی افراد را از جهت فرهنگی و شخصیتی، به انتقاد میکشد).
...................................
بجاست تا از بازی بسیار خوب و حرفه ای "سیامک انصاری"،
در "مرد ۱۰۰۰ چهره" نیز یادی داشته باشیم ( در نقش دکتر - پسر رئیس بیمارستان).
که البته در مرد ۲۰۰۰ چهره، انگار که مجبور به بازی شده بود!.
همچنین در اولین قسمت "در حاشیه" (نوروز ۱۳۹۴) نیز،
انگار که مجبور به تقلید از مهران مدیری شده بود.
در حالیکه ایشان بازیگریست که میتواند صاحب سبک باشد،
و اگر بحال خود گذاشته شود، نتیجه ی کارش بیادماندنی ست. ...
سلامت باشید.
سلام 59 گرامی،
نکته ای رو می خواستم ذکر کنم که شاید یکم توی ذوق بزند.
در واقع دو کتاب وجود دارد که کار نویسنده ترک به نام :عزیز نسین" هست.
اولی" پخمه" و دومی" موخوره" هست.
"مرد ۱۰۰۰ چهره" و " مرد ۲۰۰۰ چهره" تلفیق داستان این دو کتاب هست.
یه عبارنی اقای مدیری فقط داستان این دو کتاب رو با بومی سازی کردن به تصویر کشیده است.
روز خوش.
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Mihakralj نوشته است:
سلام 59 گرامی،
نکته ای رو می خواستم ذکر کنم که شاید یکم توی ذوق بزند.
در واقع دو کتاب وجود دارد که کار نویسنده ترک به نام :عزیز نسین" هست.
اولی" پخمه" و دومی" موخوره" هست.
"مرد ۱۰۰۰ چهره" و " مرد ۲۰۰۰ چهره" تلفیق داستان این دو کتاب هست.
یه عبارنی اقای مدیری فقط داستان این دو کتاب رو با بومی سازی کردن به تصویر کشیده است.
روز خوش.
میحا ی گرامی با درود.
بسیار هم بجا و نیکو، که این اطلاع رسانی را انجام دادید.
اتفاقا قبلن هم دو بار اشاره داشتیم که اگر در فیلمها و سریالهای اخیر،
با موارد مناسبی مواجه میشویم، دلیلش اینست که سوژه، داستان و یا کل آنها،
یا اقتباس شده از متنی مشهور، و یا کلن کپی کاری میباشد.
(نمونه ی اخیرش هم فیلم "زن، مرد، زندگی-۱۳۹۱" بود که در صفحه ی پیشین دربارهاش نوشتیم).
حالا که این نکته ی خوب را گفتید، معلوم میشه که چرا برخی اپیزودهای مرد هزار و ۲هزار چهره، بد بودند!.
این نشان میدهد که آن قسمتها را لابد خودشان نوشته بودند!. ... البته "نوشتن" که چه عرض کنم؟،
اکنون سبک کاری اینها شده طنزی؟ که سر صحنه شکل میگیرد!. یعنی جمع میشن دور هم،
هر کی یه چیزی میپرونه، آخرش اسمش میشه سریال کمدی (مثل همین در حاشیه).
البته مرد هزار و دو هزار چهره، نویسنده نماهاشان، برادران قاسمخانی هستند.
این دو، خالتور کارند، و واقعا سطح کار رو در فیلمنامه نویسی خیلی پایین آوردن.
از طرف دیگه، افرادی مثل مهران مدیری هم که آنتن تلویزیون و نمایش خانگی دستشان است،
به اینها میدان دادند و در نتیجه در بیشتر موارد، آشی شله قلمکار درست میگردد (جاهاییش هم که نگردد، کپی و سرقت است).
شما ببینید دلیل خوب بودن همین قسمت سوم در حاشیه، این بود که سوژه داشت، داستان و دیالوگ داشت،
که البته آنرا هم بی شک از جایی کپی کردند. اما در سایر موارد، حرفی برای گفتن ندارند، برای همین دلقکبازی میکنند.
در آغاز دهه هفتاد در ایران، یک فیلمنامه ی خوب سینمایی، یک میلیون تومان قیمت داشت! (یک میلیون، پول بود آنزمان).
اما حال دیگه اصلن چیزی به اسم فیلمنامه وجود نداره. ...
بعضیها دری به تخته میخوره و قبضه میکنن کارها رو.
مثل همان دو برادری که بالا نام بردم. ...
در قبل از ۵۷ هم، مفیدها اینگونه بودند.
پس بگذارید مطلبی که هفته ی پیش نوشتم را، اینجا قرار بدم.
----------------------------------------------------------------------------
یادآوری:
برنامه ای هست که میتوان با آن، ویدیوهای آنلاین را از یو.تیو.ب و برخی دیگر سایتها،
با هر اندازه و حجم فایلی که مطابق با سرعت اینترنتمان هست، دانلود و دریافت نماییم.
(یعنی جایی که صحبت درباره ی فایلهای یو.تیو.بیست، برنامه ی پایین، بهتر از IDM است).
کافیست وارد سایت زیر شویم و گزینه ی مربوطه را دریافت نموده تا بصورت آیکونی همیشگی،
بر روی مرورگر نصب شود و در صورت نیاز، با فشرن آن، لینکهای بویژه یو.تیو.بی را،
با حجمهای مختلف (از کم تا زیاد) پیش رو داشته باشیم تا در صورت تماشا نکردن آنلاین،
بتوانیم فایل تصویری را با اندازه ی مناسب، دانلود نماییم.
savefrom.net
.
.
.
توضیح:
هرگاه که لینکی شامل مصاحبه و یا برنامه ای قرار میگیرد،
همه برای بررسی "هنر برای هنر" است،
و حتا اگر کانال آنور آبی آن برنامه، رویکردی داشته باشد،
فقط موضوع برنامه اش که مصاحبه ای آزاد و در وادی هنر است،
مورد نظر ماست. / تمام گفتگوها، نوشته ها و بررسیهای اینجا،
فقط برای مفهوم هنر است. ببخشید که این توضیحات واضحات را گفتم،
چون شوربختانه در فرهنگ ما، برچسب خیلی راحت چسبانده میشود.
جسارت به اعضا و مهمانان فروم نیست،
اما خب به هر حال اینترنت فضای آزاد است.
چند شب پیش برنامه ی واقع در لینک زیر را دیدم .:
https://www.youtube.com/watch?v=pCeelU-sIq4
خیلی فکر کردم که لینک در فروم رویایی قرار گیرد یا نه.
البته شاید آنرا دیده باشید، اما اگر ندیدید، حتما تماشا گردد.
..................
بعنوان یک هنردوست و مخاطب موسیقی، فیلم، سینما و نمایش،
هیچگاه برادران مفید را به رسمیت نمیشناسم، چراکه انگار فقط خوش شانس بودند.
اما از آقای اردوان.مفید. (برادر بیژن. و بهمن.) ممنونم که در برنامه بالا،
راستگویانه و صادقانه خیلی حرفها را زدند و با اینکه تعصب خانوادگی در صحبتهایشان هست،
اما نکات اصلی و کلیدی از درد و مشکلات هنر بویژه آنجا که،
محصولات هنری (از دید من بخاطر ضعفشان) دارای تاریخ مصرف هستند،
و همچنین غیر قابل پیش بینی بودن مخاطب را مطرح داشتند.
.....................................
در کنار این، با آنکه گفته بودم شهر قصه تحمیق بود (و در واقع هم هست)،
همچنین با نگاه به برنامه بالا، روشن میگردد که چه عواملی سبب ایجاد و سپس مطرح شدنش گردید.
نکته ی پایانی اینکه، بنا به سرگذشتی که اردوان مفید از دو برادر و خودش میگوید،
روشن میگردد که خانواده ی آنها به برکت پدر و مادرشان،
عشق، مهر و محبت، و از همه مهمتر، اعتماد بنفس بسیار بالایی را به آنها داده،
و بخاطر همین مهم، با آنکه در حد مطرح شدن نبودند، اما مشهور شدند.
....................
اگر پدر و مادر هستید و یا بسلامتی در آینده خواهید شد، هیچگاه فراموش نکنید،
که میزان اعتماد بنفس و حمایت روحی که از دوران کودکی نسبت به فرزند خویش ابراز میدارید،
در سالهای نوجوانی و سپس بزرگسالی، آینده ی او را ترسیم مینماید .... (به همین سادگی).
.
.
.
سلامت باشید.
--------------------------------------------------------------
- بنازم به این فروم رویایی و گفتگوهایی که ناخودآگاه و بطور موضوعوار،
به لطف اعضای گرامی در آن شکل میگیرد. ..
پس از آنکه چند دقیقه ی پیش این پست را قرار دادم و از فروم خارج شدم،
در اینترنت چشمم به لینکی افتاد که مربوط به همین امروز است! ...
مهراب قاسمخانی اعتراف کرد؛ من و پیمان به مهران مدیری دروغ گفتیم .:
http://www.khabaronline.ir/detail/407851/culture/television
.
.
.
- از همون اول هم با دیدن مزخرفاتشون پیدا بود.
از چهره ی انسانها هم میشه تشخیص داد که آیا به کاری که انجام میدن واقعا واردند یا نه.
چیزهایی که در لینک بالا نوشته شوخی نیست ، واقعیته.
اگر نمینوشت هم، کارهاشون که بعنوان مدرک هست.
همیشه هم در فروم انتقاد کرده بودم.
جای تاسف برای فیلمسازی ایران.
- (یکی از کاربران در قسمت کامنت لینک بالا نوشته):
"نظر من از وقتی نسبت به این دو طنز نویس عوض شد که سریال های طنز هالیوودی قدیمی رو دیدم
از قبیل فرندز و... تازه فهمیدم اینا عجب کپی کارهای بی حیایی هستن،
تو بعضی قسمت ها که دقیقا فیلم نامه رو کپی کرده بودن مثل قسمت دندون پزشکی تو نقطه چین و...".
!!!
پی نوشت خودم:
این سه تا خط که این بالا هست، سیبیل هیتلر نیست،
بلکه سه علامت تعجب هست به اینکه،
مخاطبین، چه دیر از خواب بیدار میشن.
دهه ی ۸۰ رو خالتورها تازوندن.
در ضمن، آقای مهران مدیری!،
در وادی فیلمسازی، کلاهتون رو بگذارید بالاتر.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با درود خدمت یاران ارجمند فروم رویایی.
در ادامه ی مطالب بالا، گفتن این نکته نیز بجاست،
که شهرت بی همتا و بجای "ساعت خوش"،
مرهون هنر نویسندگی سه نفر بود:
۱) زنده یاد "داوود اسدی" -
۲) "ارژنگ امیرفضلی" -
۳) "رضا عطاران" -
- نفر اول، جوانی بود درونگرا،
که هنرش با نگارش نمایشهای ساعت خوش،
ثابت گردید و بیادگار ماند.
- نفر دوم، با آنکه خوشبختانه درنگذشت،
اما از آنجا که دنیا گاهی برای برخی که راستین هستند، بی معرفت است،
او نیز پس از ساعت خوش، صرفه نظر از نویسندگی و بازیگری مولفانه ای که داشت،
دیگر هیچگاه نتوانست خودی نشان دهد و انگار (دور از جانش) فوت گردید.
- نفر سوم، از دو نفر اولی خوش شانس تر بود (خوشبختانه)،
چرا که در دهه ی هشتاد، با نویسندگی و کارگردانی سریالهای مناسبی،
چون "خانه به دوش" و "ترش و شیرین"،
(صرفه نظر از مساله ی مبتذل سرویس بهداشتی)،
توانایی خود را در وادی طنز و کمدی، بازهم به نمایش گذاشت.
* ساعت خوش و ایده های نابش به برکت سه نفر بالا -
(بویژه دو نفر اولشان) خلق گردید، اما نام کارگردانش فقط ورد زبان است!،
که البته آن نام هم با گذر زمان، در ۹۰ درصد کارهایش، چیزی جز ضعف و عوام فریبی ندارد.
* نام و یاد "داوود اسدی" و "ارژنگ امیرفضلی"، گرامی ....
پی نوشت:
امروزه قسمت ناخوشایند و افتضاح ماجرا اینست،
که در ساخت کارهای لوده منشانهای همچون درحاشیه،
گاهی حتا از سوژه های ساعت خوش که بقلم سه نفر بالا بودند استفاده میشود!،
آنهم در نازلترین حالت. ...
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. دوباره سلام.
2. "59" عزیز، در هنرمند بودن سه نامی که در ارساله ی بالایی به اون ها اشاره کردید، هیچ شکی نیست. به جز این نام ها، افراد دیگه و اصلاً کل تیم عالی بود: "رادش"، "سلیمانی"، "فلاح"، "صیادی"، "لولایی"، "شفیع جم" و ... همه شون خوب بودن.
اما، خانوم "سم" عزیز در یکی از پست های اخیرشون به نکته ی خوبی اشاره کردن و این که - از حق نگذریم - شاید اگه کس دیگه ای به جز "مهران مدیری" این تیم رو در دست می داشت، سرنوشت این نمی شد؛ فی الواقع، هنر "مدیری" بود که تونست از دل سنگ هایی "میکل آنژ"گونه مجسمه هایی ببینه و کشف کنه و بروز بده؛ که، هر کدومشون قطبی از طنز شده ن و هر کدومشون یه جورایی برندن.
تو تلویزیون بخصوص اون سال ها، اجرای "مدیری" بود تو برنامه هایی مث "پلاک 14"؛ که، تابوها رو شکست و اجرایی دیگرگونه شد و هنوز بعد از این همه سال "کلاغ"هایی هستن که از ایشون تقلید می کنن: "فرزاد حسنی"ها، "احسان علیخانی"ها و سایر افراد بی استعداد و ناخلاق.
و باز "مدیری" بود که تیم نویسنده های خوبی رو کنار هم چید و "نقطه چین" و "پاورچین" و "شب های برره" رو به مردم هدیه کرد و سال ها خندیدیم.
نمی گم ایشون اشتباهاتی هم نداشته؛ که، حتماً داشته؛ اما، طنز "تلویزیونی" ایران و پشت پا زدن به هر چی طنز رادیوییه، هنر ایشون بود یه جورایی و فکر می کنم نامش تو تاریخ هنر ایران تا سال ها باقی بمونه.
چاکریم.
2. "59" عزیز، در هنرمند بودن سه نامی که در ارساله ی بالایی به اون ها اشاره کردید، هیچ شکی نیست. به جز این نام ها، افراد دیگه و اصلاً کل تیم عالی بود: "رادش"، "سلیمانی"، "فلاح"، "صیادی"، "لولایی"، "شفیع جم" و ... همه شون خوب بودن.
اما، خانوم "سم" عزیز در یکی از پست های اخیرشون به نکته ی خوبی اشاره کردن و این که - از حق نگذریم - شاید اگه کس دیگه ای به جز "مهران مدیری" این تیم رو در دست می داشت، سرنوشت این نمی شد؛ فی الواقع، هنر "مدیری" بود که تونست از دل سنگ هایی "میکل آنژ"گونه مجسمه هایی ببینه و کشف کنه و بروز بده؛ که، هر کدومشون قطبی از طنز شده ن و هر کدومشون یه جورایی برندن.
تو تلویزیون بخصوص اون سال ها، اجرای "مدیری" بود تو برنامه هایی مث "پلاک 14"؛ که، تابوها رو شکست و اجرایی دیگرگونه شد و هنوز بعد از این همه سال "کلاغ"هایی هستن که از ایشون تقلید می کنن: "فرزاد حسنی"ها، "احسان علیخانی"ها و سایر افراد بی استعداد و ناخلاق.
و باز "مدیری" بود که تیم نویسنده های خوبی رو کنار هم چید و "نقطه چین" و "پاورچین" و "شب های برره" رو به مردم هدیه کرد و سال ها خندیدیم.
نمی گم ایشون اشتباهاتی هم نداشته؛ که، حتماً داشته؛ اما، طنز "تلویزیونی" ایران و پشت پا زدن به هر چی طنز رادیوییه، هنر ایشون بود یه جورایی و فکر می کنم نامش تو تاریخ هنر ایران تا سال ها باقی بمونه.
چاکریم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
1. دوباره سلام.
2. "59" عزیز، در هنرمند بودن سه نامی که در ارساله ی بالایی به اون ها اشاره کردید، هیچ شکی نیست. به جز این نام ها، افراد دیگه و اصلاً کل تیم عالی بود: "رادش"، "سلیمانی"، "فلاح"، "صیادی"، "لولایی"، "شفیع جم" و ... همه شون خوب بودن.
اما، خانوم "سم" عزیز در یکی از پست های اخیرشون به نکته ی خوبی اشاره کردن و این که - از حق نگذریم - شاید اگه کس دیگه ای به جز "مهران مدیری" این تیم رو در دست می داشت، سرنوشت این نمی شد؛ فی الواقع، هنر "مدیری" بود که تونست از دل سنگ هایی "میکل آنژ"گونه مجسمه هایی ببینه و کشف کنه و بروز بده؛ که، هر کدومشون قطبی از طنز شده ن و هر کدومشون یه جورایی برندن.
تو تلویزیون بخصوص اون سال ها، اجرای "مدیری" بود تو برنامه هایی مث "پلاک 14"؛ که، تابوها رو شکست و اجرایی دیگرگونه شد و هنوز بعد از این همه سال "کلاغ"هایی هستن که از ایشون تقلید می کنن: "فرزاد حسنی"ها، "احسان علیخانی"ها و سایر افراد بی استعداد و ناخلاق.
و باز "مدیری" بود که تیم نویسنده های خوبی رو کنار هم چید و "نقطه چین" و "پاورچین" و "شب های برره" رو به مردم هدیه کرد و سال ها خندیدیم.
نمی گم ایشون اشتباهاتی هم نداشته؛ که، حتماً داشته؛ اما، طنز "تلویزیونی" ایران و پشت پا زدن به هر چی طنز رادیوییه، هنر ایشون بود یه جورایی و فکر می کنم نامش تو تاریخ هنر ایران تا سال ها باقی بمونه.
چاکریم.
امیر گرامی با درود.
- بله درست میفرمایید. ... آن سه اسم را عنوان کردم چون بهتر میدونید،
که در کار فیلمسازی، متن و داستان، اول از همه مهمه، که اگر خوب باشن،
اونوقت ساختار هم خودش رو باید وفق بده با محتوا، تا کار به شکل شایسته ای انجام بشه.
از اینرو، نام نویسندگان "ساعت خوش" را نوشته بودم و صد البته که جایگاه تمام بازیگرانش،
بویژه نامهایی که نوشتید، محفوظ هست. ...
- از دید من، از میان بازیگران که فرمودید، "حمید لولایی" از همه بهتر بود و هست.
ایشان خوشبختانه در کار بازیگری، به پیشرفت رسید و بسیار جای خوشحالیست.
در ضمن، بازهم از دید کوچکم، نادر سلیمانی از همه شان ضعیف تر بود.
- ضمن احترام به دیدگاهی که در مورد مهران مدیری مطرح داشتید،
در زمینه ی کارگردانی، بخش تبلیغاتی و جنجال آمیزشون رو خیلی بیشتر از هنرش میدونم.
اما در جایگاه بازیگر، هیچ انتقادی به آقای مدیری ندارم.
سه سریالی که نام بردید هم، (بهرحال بحث سلیقه هست)،
اما هیچگاه باهاشون ارتباط برقرار نکردم.
- راستش با شرایطی که اکنون پیش آمده (مثلا همین در حاشیه)،
به نظرم همون طنز رادیویی که قدیمها در تلویزیون داشتیم،
خیلی بهتر و ماندگارتر بود.
*از توجه و نکاتی که فرمودید، ممنونم*
.
.
.
(امیر گرامی، با کسب اجازه، مورد تالار موزیک را نیز همینجا عرض کنم)
- بله، اجرای شما از "گل حسرت" را بیاد دارم. افتخار داشتم. بازهم ممنونم.
نام اساتید یگانه: "انوشیروان روحانی، فرید زلاند، حسن شماعی زاده" را، باید بگذاریم "معجزه"!.
- در ضمن، در نسخه آهنگ "عسل" که با صدای دلنشین ستار هست،
ایشون واژه ی "عشق" رو در قسمت: "... به شکل ناب عشق ..."،
خیلی خیلی زیبا خوندن ... واقعا مدهوش کننده هست. ...
.
.
.
سلامت باشید.
------------------------------------------------
پی نوشت:
امیر گرامی، راستی یک پرسش. ... پارسال عید زمانی که برنامه ی "کرکره" رو معرفی داشتید در فروم،
من رفتم "تلوبیون" تا برای اولین بار ببینمش. در این بین دیدم یک سریال کمدی هم آنزمان (نوروز ۱۳۹۳) پخش میشه،
البته کانالش رو یادم نیست. ... ماجرا این بود که یک عروس و داماد رفته بودن استودیو خدمات فیلمبرداری عروسی.
شخصی که اونجا مسول بود (خنده) ~ (در چند فیلم دیگه هم دیدیمش، بامزه بازی میکنه. لاغر هست)،
برای بازارگرمی، هی میوه مینداخت (پرت میکرد) در بشقاب این دو نفر که مشتریش بودن و میگفت بخورین.
بعد یک سی دی آورد که مثلا عروس و دوماد رو مونتاژ کرده بودن در حال هواپیما سواری.
خلاصه طنز جالبی داشت. ... احیانا شما یا دیگر یاران ارجمند، نام این سریال رو اطلاع دارید؟.
ممنون میشم. ... سلامت باشید.
------------------------------------------------
Emiliano نوشته است:
... "کلاغ"هایی هستن که از ایشون تقلید می کنن: "فرزاد حسنی"ها، "احسان علیخانی"ها و سایر افراد بی استعداد و ناخلاق.
- اهل فوتبال نیستم، اما باید بگم افراد بالا که بخوبی به چالش کشیدید،
جایشان در "اوت" است. ... / روزگاری چه صداها و چهره هایی داشتیم، اما حالا ....
آزاده نامداری هم به همچنین. ... از کی تاحالا، آدمی که صدای گرفته ای داره،
میتونه بشه مجری و گوینده؟.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
(علی اکبر طوفان پناه) .:
http://www.sourehcinema.com/People/People.aspx?Id=138112250104
* یاد آور میگردد که kazvash گرامی نام این بازیگر را (دو سال و نیم پیش) در فروم اطلاع رسانی داشتند*
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t24-topic
توضیح:
تصویر جناب "علی اکبر طوفان پناه" که مربوط به زمان حال است و سمت چپ پوستر بالا قرار گرفته،
برگرفته از سایت "قدیمی ها" میباشد در لینک زیر، که فرستنده ی عکسهای آن، "محسن کارگر" بودند .:
http://art-ghadimiha.blogspot.com/2013/01/blog-post_6930.html
.
.
.
پی نوشت:
گرامی میداریم نام و یاد دوبلور و گوینده ی توانا "خسرو شایگان (۱۳۱۷-۱۳۸۶)" را،
که در فیلمها و سریالهایی که آقای طوفان پناه بازی داشتند، صداپیشه ی نقشهایشان بودند،
و کاراکتر مشهوری که از انتهای دهه ۶۰ تا میانه ۷۰ با بازی "علی اکبر طوفان پناه" ایجاد شده بود،
بیشک مرهون صداسازی و تیپگویی زنده یاد "خسرو شایگان" هم بوده است.
http://www.yjc.ir/fa/news/4320354/يادي-از-خسرو-شايگان-پيشكسوت-دوبلهي-ايران
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
--------------------------------------------------------
پی نوشت به توان دو:
سریال در حاشیه آقای مهران مدیری (نوروز ۱۳۹۴)، تیر خلاصی بود به مفهوم طنز و کمدی در دوران کنونی.
از دید ایشان که در بیش از ۹۰ درصد کارهایشان نیز آنرا استفاده داشته و دارند، کمدی و طنز یعنی اینکه،
چند نفر یا کنار دیوار بایستند، یا دور یک میز جمع شوند، و یا بشکل ردیفی کنار هم بنشینند (یا بخوابند)،
و یکسری جملات بی ربط را همانند دیالوگهای درجه سه رادیویی بهم بگویند.
البته بازهم یادآور میگردد که سومین قسمت در حاشیه که با بازی اصلی مهران غفوریان بود،
هم در سوژه و دیالوگها و هم در ساختار، ژانر کمدی را بدرستی در خود داشت.
در کنار موارد یادشده، نشان دادن بخش "پشت صحنه" در انتهای سریال، انگار اپیدمی شده است،
از اینرو پشت صحنه های هر قسمت از در حاشیه، بخاطر خندیدن خود عوامل و غش و ریسه رفتنهاشان،
از اصل و متن قسمتهای سریال بهتر است و حداقل برای مخاطب، حالت خنده ای زودگذر را بهمراه داشت.
پیشنهادم اینست که زین پس، بجای صرف وقت و انرژی و هزینه برای درست کردن سریالهای مثلن کمدی،
بیایند و از اپتدا فقط بخشهایی را به عنوان "پشت صحنه" بسازند، و عوامل صحنه هم،
خودشان به خودشان بخندند تا شاید مخاطب نیز لبخندی زورکی و چندثانیهای، بر لبانش نشیند.
جای بسی تأسف است که کار ساخت فیلم و سریال در ژانر کمدی به جایی کشیده شده،
که بازیگران با ادای لهجه هایی ترکیبی و درآوردن صداهایی مختلف از خود،
و همچنین ایجاد شکلک و کج نمودن صورت، سطح کار را به هجوترین شکل خود رسانده اند.
با عرض سلام خدمت همه دوستان و به ويژه جناب 59 گرامي و افشين عزيز كه اين روز ها كمتر مطلبي از ايشان مشاهده مي شود.
استاد عزيز جناب 59 گرامي
از اينكه به ياد اين حقير بوده ايد بسيار سپاسگزارم
اما خاطرات و اطلاعات اين حقير به مانند قطره اي در مقابل درياي معرفت و خاطرات و اطلاعات نوستالژيك جنابعالي و ديگر دوستان مي باشد.
بي صبرانه ، منتظر مطالب شيرين و خواندني شما و ساير دوستان هستم
ارادتمند شما:
kazvash
1394/01/25
kazvash- تعداد پستها : 60
Join date : 2011-06-26
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
kazvash نوشته است:
با عرض سلام خدمت همه دوستان و به ويژه جناب 59 گرامي و افشين عزيز كه اين روز ها كمتر مطلبي از ايشان مشاهده مي شود.
استاد عزيز جناب 59 گرامي
از اينكه به ياد اين حقير بوده ايد بسيار سپاسگزارم
اما خاطرات و اطلاعات اين حقير به مانند قطره اي در مقابل درياي معرفت و خاطرات و اطلاعات نوستالژيك جنابعالي و ديگر دوستان مي باشد.
بي صبرانه ، منتظر مطالب شيرين و خواندني شما و ساير دوستان هستم
ارادتمند شما:
kazvash
1394/01/25
kazvash گرامی با درود.
- خواهش میکنم، شرمنده میفرمایید. من آبدارچی فروم هستم.
از کارم هم راضیم. درآمدش هم، ای بدک نیست (لبخند).
سپاس ایزد منان را. از توجه و دیدگاه مهر شما ممنونم.
من نیز دلم برای متنها و نوشته های نوستالژیک و خاطره انگیز افشین خان تنگ شده.
خیلی دوست دارم که خاطرات موجود در وبلاگ وزینشان را، در قالب کتاب چاپ کنند.
به برکت و شیوایی قلم ایشان بود که بنده نیز از چند سال پیش، جرات خاطره نویسی،
در سبک داستانهای کوتاه را پیدا کردم و این مهم را هیچگاه فراموش نخواهم کرد.
از توجه، همراهی و اطلاعات کارساز شما نیز همانند همیشه ممنونم. سلامت باشید.
.
.
.
- یک فایل کوتاه تصویری تقدیم میگردد که در بخش اول آن،
تبلیغ تلویزیونی قدیمی امریکایی هست از سال ۱۹۸۱،
مربوط به دستگاه تلویزیون رنگی!، و همچنین دستگاه دوست داشتنی "ویدیو بتاماکس"!.
تبلیغ خاطره انگیزی هست چراکه در دهه شصت، آنهایی که چه خودشان ویدیو داشتند،
و چه همانند من در منزل بستگانشان آنرا میدیدند، دستگاهشان معمولن فیلم کوچک (بتاماکس) بود.
در ادامه ی تیزر ویدیو نیز، یک تبلیغ جالب برای نوارهای صوتی و مشهور کاست قرار گرفت،
که مربوط به همان دهه ۸۰ میلادی (شصت خورشیدی) میباشد.
تقدیم به یاران ارجمند فروم رویایی .:
http://s4.picofile.com/file/8182598068/Tablighate_Ghadimi_Video_Kaset_80s_.wmv.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
----------------------------------------------------------
پی نوشت:
(اکبر عبدی با خرید خانه ای در آلانیا (ترکیه)، تصمیم گرفته است که مابقی عمر خود را در این شهر بگذراند) .:
http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1904393436290868857
خبرگزاری آناتولی ترکیه گزارش داد:
(عبدی گفته است که می خواهد از این به بعد در ترکیه به زندگی و فعالیت های هنری خود ادامه دهد)
(عبدی گفته است که پروژه هایی در خصوص تهیه فیلم و سریال تلویزیونی در ترکیه داشته،
و در ماههای آینده فیلم آذری مشهدی عباد را شروع خواهد کرد) ...
.............................
- عمو اکبر جان، هر جا میخواهی برو، فقط گیتارو با خودت نبر. ...
حالا از شوخی که بگذریم، خیلی خیلی نگران وضع سلامت شما در این سالها بودیم،
ای کاش که از همان ۱۰ سال پیش، کار بازیگری را (حداقل در ایران) رها میکردید.
فیلمهای ۱۰-۱۲ سال گذشته شما، لکه ی نافرم و بدرنگی در کارنامه ی بازیگریتان شدند،
اما چشممان را بستیم، و فقط خاطره ی ماندگار بازیهای خوبتان در ۶۰ و ۷۰، پیش روی است.
در این سالها، مساله ی سلامتی شما نیز واقعن دردناک شده بود. حق دارید که هر کجا دلتان بخواهد بروید،
مهم اینست که از فضای دود زده ی هنر دور باشید. ... شما هنوز هم جوان و پر انرژی هستید،
و به سلامتی، دهه های دیگری نیز باید زندگی کنید. ... هر جا هستید، فقط سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
۱۰- "یادگاری از تابستان ۱۳۷۱" (مجموعه ای بسیار شنیدنی از آهنگهای بیکلام)
http://s6.picofile.com/file/8178076876/10_Yadegari_Az_Tabestane_1371.wma.html
http://elmond.persiangig.com/10-%20Yadegari%20Az%20Tabestane%201371.rar/download?490f
یادآوری: این نوار کاست زیبا و البته بی نام و نشان را، در یکی از روزهای تابستان ۱۳۷۱ خریدم.
آهنگهایش هم فضایی آرام و هم ریتمیک دارند. از عوامل ساخت و اجرایش، شوربختانه اطلاعی ندارم،
چون کاست رسمی و منتشر شده ای نبود، برای همین فقط یک کاغذ حالت فتوکپی داشت.
در آن زمان (تابستان ۱۳۷۱)، یک مغازه ی لوازم صوتی و تصویری نزدیک منزل بازشده بود،
که این کاست را از روی نسخه ی اوریجینالش کپی گرفته بود، و به افراد سمجی که دایمن میپرسیدند:
"آهنگ خوب خارجی چی دارید؟، آهنگ خوب خارجی چی دارید؟"، آنرا میفروخت. ...
توضیح: از آنجا که فعلن نام این آلبوم مشخص نیست، بهترین عنوانی که برایش به ذهنم رسید،
"یادگاری از تابستان ۱۳۷۱" بود. ... بعد از ظهری آفتابی و درخشان، خیابانی آرام، و من - پسرکی ۱۱-۱۲ ساله،
که تشنه ی شنیدن موسیقی بودم. ... درست یکی از همان ویژه گی هایی، که همه ی ما را در محفل رویایی، گرد هم آورده است.
در ضمن، سه آهنگ اول این آلبوم، و همچنین آهنگ یکی مانده به آخر، بی نهایت مولفانه و با شخصیت مستقل موسیقایی هستند.
سه آهنگ اول، فضایی پویا و سرزنده دارند، و آهنگ یکی مانده به آخر، حس پرواز را لحظه به لحظه، بتصویر میکشد. ...
سلام 59 گرامی،
بالاخره آلبوم "یادگاری از تابستان ۱۳۷۱" رو گوش کردم و این اطلاعات رو می توانم در این مورد به شما بدهم.
تمام ابن البوم گلچینی هست از سه البوم کوسکو Cusco بدین شرح.
طرف A و سه آهنگ از طرف B از آلبوم Cool Island به سال 1982 هست.
سه آهنگ دیگر طرف B از البوم Island Cruise به سال 1984 هست.
و در نهایت دو اهنگ پایانی طرف B از البوم Planet Voyage به سال 1982 هست.
من کل آلبوم رو تنظیم کردم و به صورت mp3 تقدیم شما می کنم.
اگر گوش کنید منوجه می شوید که آهنگها یکم سریعتر از آنچه روی نوار کاست بوده اجرا می شوند.
چون نوار کاست که در واقع ار جنس نوعی پلاسنیک هست، بر اثر اجرا شدن و گذشت زمان کش میاد و ابن باعث میشه که آهنگها کتد تر اجرا شوند.
نکته آخر اینکه من هم آهنگ برگزیده ام swan یا قو می باشد که یکی به آخر هست.
--------Side A-----------
Cusco – Cool Island
Label:Autobahn Records – ZL 28510
Format:Vinyl, LP
Country:Germany
Released:1982
Antartic Continent
Penguin Dance
North Easter
Whale
Walrus
North Pole
Iceberg
--------Side B-----------
Cusco – Cool Island
Label:Autobahn Records – ZL 28510
Format:Vinyl, LP
Country:Germany
Released:1982
Aurora
Blizzard
Tundra
Cusco – Island Cruise
Label:Yupiteru Records – YD25-0018
Format:Vinyl, LP
Country:Japan
Released:1984
Seven Seas
Kiushu
Formosa
Cusco – Planet Voyage
Label:Yupiteru Records – YD25-0008
Format:Vinyl, LP
Country:Japan
Released:1982
Swan
Andromeda
http://s4.picofile.com/file/8182630142/Cusco.rar.html
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:Emiliano نوشته است:
1. دوباره سلام.
2. "59" عزیز، در هنرمند بودن سه نامی که در ارساله ی بالایی به اون ها اشاره کردید، هیچ شکی نیست. به جز این نام ها، افراد دیگه و اصلاً کل تیم عالی بود: "رادش"، "سلیمانی"، "فلاح"، "صیادی"، "لولایی"، "شفیع جم" و ... همه شون خوب بودن.
اما، خانوم "سم" عزیز در یکی از پست های اخیرشون به نکته ی خوبی اشاره کردن و این که - از حق نگذریم - شاید اگه کس دیگه ای به جز "مهران مدیری" این تیم رو در دست می داشت، سرنوشت این نمی شد؛ فی الواقع، هنر "مدیری" بود که تونست از دل سنگ هایی "میکل آنژ"گونه مجسمه هایی ببینه و کشف کنه و بروز بده؛ که، هر کدومشون قطبی از طنز شده ن و هر کدومشون یه جورایی برندن.
تو تلویزیون بخصوص اون سال ها، اجرای "مدیری" بود تو برنامه هایی مث "پلاک 14"؛ که، تابوها رو شکست و اجرایی دیگرگونه شد و هنوز بعد از این همه سال "کلاغ"هایی هستن که از ایشون تقلید می کنن: "فرزاد حسنی"ها، "احسان علیخانی"ها و سایر افراد بی استعداد و ناخلاق.
و باز "مدیری" بود که تیم نویسنده های خوبی رو کنار هم چید و "نقطه چین" و "پاورچین" و "شب های برره" رو به مردم هدیه کرد و سال ها خندیدیم.
نمی گم ایشون اشتباهاتی هم نداشته؛ که، حتماً داشته؛ اما، طنز "تلویزیونی" ایران و پشت پا زدن به هر چی طنز رادیوییه، هنر ایشون بود یه جورایی و فکر می کنم نامش تو تاریخ هنر ایران تا سال ها باقی بمونه.
چاکریم.
امیر گرامی با درود.
- بله درست میفرمایید. ... آن سه اسم را عنوان کردم چون بهتر میدونید،
که در کار فیلمسازی، متن و داستان، اول از همه مهمه، که اگر خوب باشن،
اونوقت ساختار هم خودش رو باید وفق بده با محتوا، تا کار به شکل شایسته ای انجام بشه.
از اینرو، نام نویسندگان "ساعت خوش" را نوشته بودم و صد البته که جایگاه تمام بازیگرانش،
بویژه نامهایی که نوشتید، محفوظ هست. ...
- از دید من، از میان بازیگران که فرمودید، "حمید لولایی" از همه بهتر بود و هست.
ایشان خوشبختانه در کار بازیگری، به پیشرفت رسید و بسیار جای خوشحالیست.
در ضمن، بازهم از دید کوچکم، نادر سلیمانی از همه شان ضعیف تر بود.
- ضمن احترام به دیدگاهی که در مورد مهران مدیری مطرح داشتید،
در زمینه ی کارگردانی، بخش تبلیغاتی و جنجال آمیزشون رو خیلی بیشتر از هنرش میدونم.
اما در جایگاه بازیگر، هیچ انتقادی به آقای مدیری ندارم.
سه سریالی که نام بردید هم، (بهرحال بحث سلیقه هست)،
اما هیچگاه باهاشون ارتباط برقرار نکردم.
- راستش با شرایطی که اکنون پیش آمده (مثلا همین در حاشیه)،
به نظرم همون طنز رادیویی که قدیمها در تلویزیون داشتیم،
خیلی بهتر و ماندگارتر بود.
*از توجه و نکاتی که فرمودید، ممنونم*
.
.
.
(امیر گرامی، با کسب اجازه، مورد تالار موزیک را نیز همینجا عرض کنم)
- بله، اجرای شما از "گل حسرت" را بیاد دارم. افتخار داشتم. بازهم ممنونم.
نام اساتید یگانه: "انوشیروان روحانی، فرید زلاند، حسن شماعی زاده" را، باید بگذاریم "معجزه"!.
- در ضمن، در نسخه آهنگ "عسل" که با صدای دلنشین ستار هست،
ایشون واژه ی "عشق" رو در قسمت: "... به شکل ناب عشق ..."،
خیلی خیلی زیبا خوندن ... واقعا مدهوش کننده هست. ...
.
.
.
سلامت باشید.
------------------------------------------------
پی نوشت:
امیر گرامی، راستی یک پرسش. ... پارسال عید زمانی که برنامه ی "کرکره" رو معرفی داشتید در فروم،
من رفتم "تلوبیون" تا برای اولین بار ببینمش. در این بین دیدم یک سریال کمدی هم آنزمان (نوروز ۱۳۹۳) پخش میشه،
البته کانالش رو یادم نیست. ... ماجرا این بود که یک عروس و داماد رفته بودن استودیو خدمات فیلمبرداری عروسی.
شخصی که اونجا مسول بود (خنده) ~ (در چند فیلم دیگه هم دیدیمش، بامزه بازی میکنه. لاغر هست)،
برای بازارگرمی، هی میوه مینداخت (پرت میکرد) در بشقاب این دو نفر که مشتریش بودن و میگفت بخورین.
بعد یک سی دی آورد که مثلا عروس و دوماد رو مونتاژ کرده بودن در حال هواپیما سواری.
خلاصه طنز جالبی داشت. ... احیانا شما یا دیگر یاران ارجمند، نام این سریال رو اطلاع دارید؟.
ممنون میشم. ... سلامت باشید.
------------------------------------------------Emiliano نوشته است:
... "کلاغ"هایی هستن که از ایشون تقلید می کنن: "فرزاد حسنی"ها، "احسان علیخانی"ها و سایر افراد بی استعداد و ناخلاق.
- اهل فوتبال نیستم، اما باید بگم افراد بالا که بخوبی به چالش کشیدید،
جایشان در "اوت" است. ... / روزگاری چه صداها و چهره هایی داشتیم، اما حالا ....
آزاده نامداری هم به همچنین. ... از کی تاحالا، آدمی که صدای گرفته ای داره،
میتونه بشه مجری و گوینده؟.
1. ممنون "59" عزیز؛ که، از "در حاشیه" و "مهران مدیری" انتقاد بجایی کرده بودی.
درسته. "در حاشیه" اون طور که باید تا به امروز پیش نرفته؛ اما، معمولاً "مهران مدیری" همیشه از اواسط کارش و با فیدبکایی که از بیننده و کامنت های اون ها می گیره، نیمه ی دوم کاراش رو به خوبی اداره می کنه. امیدوارم این اتفاق برای "در حاشیه" هم بیفته.
2. متأسفانه اون سریال و بخشی رو که بیان کرده بودید، مطمئنم ندیده م و شرمنده که نمی تونم کمکتون کنم.
کاش "سم" و "هایدی" اینجا بودن. اون ها سریال بین های قهاری هستن.
3. "آزاده نامداری" بیچاره این روزا داره خودزنی می کنه و می خواد با به لجن کشیدن خودش، تو اوج خبرها باشه! براش کاملاً متأسفم. حتا همون زمان هم هیچچچچی نبود؛ چه برسه به الآن که، دیگه از چشم طرفداراش هم افتاد.
خیلی حال کردم.
4. پی اس: ممنونم ازت بخاطر تبلیغ "بتامکس". بی نظیر بود.
5. من هم از تصمیم "اکبر عبدی" و رفتن ایشون خیلی خوشحال شدم و طبعاً مث شما دوس داشتم کاش ایشون در اوج می رفت؛ اما، هنوز هم دیر نیست.
از "پرویز پرستویی" عزیز هم می خوام هنوز تا احترام دارن و تو یادها هستن، این کار رو واقعاً انجام بدن. می گم "واقعاً"؛ چون، تا حالا 100 بار بدرود گفته و باز اومده! الکی مثلاً دیگران گفتن برگرد!
................................
6. "Mihakralj" عزیز، مثل همیشه دست پر و سرشار از اطلاعات اومدی. ممنونم از زحمتی که کشیدی، اطلاعات خوبی که از آلبوم دادی و نکته ی ظریفی که از نوارهای پلاستیکی فرمودی. عالی بود. مطمئنم "59" عزیز هم با دیدن کارتون کلی خوشحال می شه.
من یکی که الآن دارم دانلودش می کنم.
7. راستی، داش یادم می رفت: یه خبر خوب برای دوستان؛ بخصوص، "59"؛ که، می دونم خیلی خوشحال می شه:
دو، سه روز پیش شبکه ی بی نظیر "نسیم" "اغر بخیر" رو داد و دیدن دوباره ی "آقای " و "هیبت" و "شهره لرستانی" جوون و لاغرتر از الآن خیلی فاز داد:
به رایگان، با کیفیت بیست و بدون هیچ واترمارکی دانلود کنید:
tvnasim.ir/memorials
مدیریت محترم "شبکه ی نسیم" بی نهایت از شما ممنونیم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با سلام خدمت همه دوستان
امیر عزیز بسیار خرسندم که باز فرصتی دست داد که دوباره بیام اینجا
البته جویای سلامتی شما در دوره غیبت صغرای شما از 59 کرامی شده بودم(راستش از رفتن یهویی شما کمی نگران بودم) که خدا را شکر نگرانی برطرف شد.
ممنون که خبر اغر بخیر رو گذاشتین. من بعد عید به ایمیل شبکه درخواست اون رو کردم که خیلی زود اون رو پخش کردن. و می خواستم از بچه ها بخوام که حتمن از درخواست غافل نشن چون کادر مجربی هستن و جواب میده...
امیر عزیز بسیار خرسندم که باز فرصتی دست داد که دوباره بیام اینجا
البته جویای سلامتی شما در دوره غیبت صغرای شما از 59 کرامی شده بودم(راستش از رفتن یهویی شما کمی نگران بودم) که خدا را شکر نگرانی برطرف شد.
ممنون که خبر اغر بخیر رو گذاشتین. من بعد عید به ایمیل شبکه درخواست اون رو کردم که خیلی زود اون رو پخش کردن. و می خواستم از بچه ها بخوام که حتمن از درخواست غافل نشن چون کادر مجربی هستن و جواب میده...
fazel1994- تعداد پستها : 83
Join date : 2011-03-05
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
fazel1994 نوشته است:با سلام خدمت همه دوستان
امیر عزیز بسیار خرسندم که باز فرصتی دست داد که دوباره بیام اینجا
البته جویای سلامتی شما در دوره غیبت صغرای شما از 59 کرامی شده بودم(راستش از رفتن یهویی شما کمی نگران بودم) که خدا را شکر نگرانی برطرف شد.
ممنون که خبر اغر بخیر رو گذاشتین. من بعد عید به ایمیل شبکه درخواست اون رو کردم که خیلی زود اون رو پخش کردن. و می خواستم از بچه ها بخوام که حتمن از درخواست غافل نشن چون کادر مجربی هستن و جواب میده...
1. سلام "فاضل" عزیز.
همه ش می ریم و می یاییم و انگار دل کندن برای همیشه از اینجا هنوز مقدور نیست.
2. من هم از دیدن دوباره ی شما بی نهایت خوشحال شدم. هر از گاهی به بلاگ و سایتتون هم سر می زنم؛ اما، خیلی وقته به روزش نکردید. دلم برای کارهای نابتون؛ بخصوص، "نهال انقلاب"هاتون خیلی تنگ شده.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با درود خدمت یاران ارجمند فروم رویایی.
(با کسب اجازه، تمام موارد را در همین تالار به عرض میرسانم)
.
.
.
* maysmays گرامی با درود.
- از توجه، لطف شما و همچنین نکات نوستالژیکی،
که در تالار کتاب بیان داشتید، ممنون هستم.
محله ی بهارستان تهران، هم حس و حال تاریخی و فرهنگی دارد،
و هم برای من نیز بیانگر خاطرات است. چون از زمان کودکی،
به چاپخانه ی پدربزرگم که در آن منطقه است میرفتم،
و همچنین بویژه در تابستانهای دوران مدرسه و پس از آن در دو سال بعد از دیپلم،
در انتشاراتی ایشان نیز کار میکردم که از میانه دهه هفتاد، در همان منطقه بود.
بورس کارت پستال و کارتهای عروسی، همیشه در منطقه ی بهارستان هم بوده است.
دبیرستان قدیمی بود آنجا با نام علی شریعتی که ضلع شرقی میدان بهارستان میشد.
یکبار در میانه دهه ی هفتاد، امتحان انجمن خوشنویسان آنجا برگزار شد.
در ضمن، بافت محله بهارستان و کوچه هایش، صرفه نظر ازاینکه منطقه ای تجاری هست،
اما فضای آرامی داشت. ... ظهرهایی خلوت و پر از سکوت ...
بویژه در کوچه صفی علی شاه ...
سلامت باشید.
.
.
.
* امیر گرامی با درود.
- ممنونم برای مطالبی که در این تالار بیان داشتید.
با تمام مواردی که فرمودید موافقم. بجز بهبود کار آقای مدیری (لبخند).
و خرسندم که تبلیغ بتاماکس، مورد توجه و پسند شما قرار گرفته.
- بله، تماشای "اغر بخیر" خیلی جذاب و نوستالژیک بود.
از همینجا به فاضل گرامی نیز سلام عرض میکنم،
و در ضمن وقتی چند شب پیش در آرشیو تلوبیون،
اغر بخیر را دیدم، اول از همه، یاد فاضل افتادم.
نکته ی دیگر اینکه نام "آقای فنی" هم در ویدیو شنیده شد.
پس ایشان دو تا اسم داشته در داستان: "آقای فنی" و "آقای همه فن حریف".
اما بگمانم همه ی ما هیچ گمان نمیکردیم که اولن "آقای فنی" در همان اغر بخیر بوده،
و دیگر اینکه، اغر بخیر - دوبله شده بوده!. این مورد نیز خیلی جالب بود.
با سپاس فراوان از کانال محترم نسیم و برنامه ی صمیمانه شان: "نسیم یادها"،
و همچنین از بچههای خوب فروم رویایی، و فاضل گرامی که نامه به کانال نسیم نوشتند.
عالی بود. دست همگی درد نکند. ...
- و اما!، ... عکس بشقاب ملامین با آن تصویر "فرا یادمانه سرشتی" که داشت،
واقعا عالی به توان عالی بود. ... هم دست صاحب وبلاگ درد نکند، و هم دست شما.
یک کلام، ساده بگم: این بشقاب، ظاهرش مثل یک داستان بود،
و در دهه شصت و بویژه زمانی که کودک بودم، وقتی در آن غذا میخوردم،
همیشه فکر میکردم که از این خانههای داخل بشقاب، آدمها میان بیرون،
و یا اینکه، چه اشخاصی در این خانهها زندگی میکنند؟!.
بنده اینقدر در این بشقاب، در اوایل و میانه ی دهه شصت،
"عدس پلو با نیمرو" خوردم، که اکنون پس از ۲۵-۳۰ سال که دوباره آنرا دیدم،
بازهم بیاد همان غذای خوشمزهای که نام بردم افتادم. ..
البته کلا اکنون دیگه عدس نمیخورم، چون زیاد خوردم دهه شصت (لبخند).
بازهم ممنونم برای عکس بسیار خاطره انگیز "بشقاب ملامین"،
و همچنین برای تصویر خودکار نوستالژیک. عالی بود.
بازنشر عکسها از وبلاگ "دیارمن چهرقان" در فروم رویایی، توسط "امیلیانو" .:
http://chehreghanian.blogfa.com
امیر گرامی، از شما و همه ی یاران ارجمند،
دعوت میگردد برای خواندن ادامه مطالب ...
سپاسگزارم. سلامت باشید.
.
.
.
* میحا ی گرامی با درود.
از توجه و اطلاعاتی که داشتید ممنونم.
پس آقای فروشندهای که نوار را میفروخت،
اسم آلبوم را (در مجموع) درست نوشته بوده.
از ایشان هم ممنونم و پوزش میخواهم ازشون که فکر کرده بودم،
همینجوری کاغذی را برای این نوار قرار داده بودند.
....................
همانند این بود که یک تاکسی سوار شدیم، مسیری را رفتیم،
اما باز رسیدیم به همان نقطه ی اول، اینرا از جهت نام نوار (Cusco) میگم .:
از شما بازهم ممنونم که منبع آهنگها را بطور مجزا یافتید و نوشتید.
اما نکتهای که بیش از همه برایم هنایشگزار شد این هست که،
طبق اطلاعات بجای شما و اینکه نام آهنگ زیبای یکی مانده آخر مشخص شد،
و با اینکه قبلن اسمش را نمیدانستم، اما عرض کرده بودم که "حس پرواز" را ایجاد میکند.
حال که فرمودید نام آهنگ هست "قو"، نشان دهنده ی اینست که آهنگساز گرامی آن،
بگمانم از حس و حالی که قو در هنگام "قدم زدن روی آب (۱)"،
سپس "حالت بلند شدن(۲)" و در نتیجه "پرواز(۳)"، انجام میدهد،
الهام و نمونه گرفته بوده، که سه حالت بالا که عنوان شدند،
در لحظه به لحظه ی آهنگ "قو" به ترتیب احساس میگردند.
هم اکنون فایلی که لطف کردید را دریافت کردم ... ... و شنیدم.
چه عالی. آهنگهای نوار "یادگاری از تابستان ۱۳۷۱ (Cusco)" را،
با نسخه های شفاف تر آن، جمع آوری کردید و قرار دادید.
سپاسگزارم. ...
.
.
.
- مطلبی را عرض کنم، که البته همگی بهتر در جریان هستید ...
درسته که نوارهای کاست، لنتشون از نوعی پلاستیک بود،
اما در دوران گذشته که خوشبختانه فرمتهای دیجیتالی نبودند،
آهنگها در استودیو، اپتدا با سیستم آنالوگ بر روی "ریل" ضبط میشدند .:
سپس شرکتهای ناشر موسیقی، از روی نوار ریل که نوار مستر به شمار میآمد،
یک نواری شبیه به فیلم دوربین هندیکم کپی میگرفتند، که اسم آن نوار بود: "DEK".
............................
در اواخر دهه ی هفتاد، با چند ناشر تولید محصولات موسیقی، آشنا بودم.
بویژه با عوامل یکی از آنها، حالت دوستی داشتم و به دفترشان نیز میرفتم.
آنجا نوار و سی دیهای محصولات موسیقی خود را کپی میکردند.
شرکتی که یاد شد (آواز بیستون* ~ برادران عزیزی)، از آنجا که به کیفیت کار بسیار اهمیت میداد،
وقتی از ریل استودیو بر روی "دک" کپی میگرفتند، از آن دک، فقط ۱۰۰ عدد نوار کپی میکردند.
یعنی دک را وارد دستگاه مرکزی که مثل ضبط صوت بود میکردند، سپس تعداد زیادی دستگاه دیگر،
به آن دستگاه اصلی وصل بود که در آنها، کاستها قرار میگرفتند تا آلبوم موسیقی بر رویشان ضبط شود.
شرکت آواز بیستون، با هر دک، ۱۰۰ عدد نوار کپی میکرد، بعد آنرا کنار میگذاشت،
و سپس باز یک کپی تازه از نوار ریل استودیو بر روی دکی جدید میگرفت، تا ۱۰۰ عدد نوار بعدی را کپی کند!.
نکته ی بسیار مهم این بود که این شرکت، از میانه ی دهه ی هفتاد تا میانه ی دهه ی ۸۰،
ناشر بخشی از آلبومهای استاد علیرضا افتخاری بود و در طی نزدیک به ۱۰ سال،
۱۳ آلبوم موسیقی با صدای علیرضا افتخاری منتشر نمود، که بسیاری از آنها،
همچون "امان از جدایی"، "تازه به تازه"، "مستانه"، "صدایم کن" و ...،
تیراژشان به ۲ میلیون عدد کاست رسیده بود!. حال حساب کنیم که برای چنین تیراژهایی،
آنها چند "دک" کپی میگرفتند تا سپس نوارها را ۱۰۰ تا ۱۰۰ از رویشان کپی بگیرند؟.
این یعنی صرف هزینهای قابل توجه، و صد البته که کیفیت آلبومهای منتشر شده توسط آواز بیستون،
از دیگر شرکتهای تولید نوار موسیقی، خیلی شفاف تر و بالاتر بود!. ...
..........................
حال با این توضیحات، به این نکته میرسیم که چون تا همین ۱۰ سال پیش، فرمت خوشبختانه دیجیتالی نبود، پس:
۱- بحث شیوه ی کپی گیری از نوار مستر استودیو، بر روی کیفیت آهنگ ضبط شده بر روی کاست، تاثیر داشت!.
۲- از آن مهمتر، مفهومی بود بنام "دور آهنگ".
شما ببینید آهنگی که توسط گرامافون میشنویم، جنس صدایش "تیز تر" است،
چون سرعت چرخش موتور گرامافون، با موتور ضبط صوت فرق دارد.
به همان نسبت، کیفیت آهنگی که از دستگاههای "ریل خانگی" میشنیدیم،
با صفحه گرامافون و نوار کاست ضبط صوتی، فرق داشت، ...
زیرا نیروی محرکی که صفحه، نوار ریل و نوار کاست را در دستگاه های جانانه ی آندوران میگرداند، سیستمش مکانیکی بود.
حتا کیفیت صدای نوارهای کاست، در دستگاههای دوست داشتنی "استریوهای خانگی" (دهه های ۵۰ و ۶۰ خورشیدی)،
بمراتب "شفاف تر (تیز تر)" از آهنگی بود که از همان کاست توسط ضبط صوت های دوکاسته ی دهه ی ۷۰ خورشیدی میشنیدیم.
مفهوم "دور یا سرعت ضبط و سپس پخش"، در شیوه ی کپی گیری و سپس پخش نوارها در دستگاههای گذشته،
کیفیت شنیداری آنها را تعیین میکرد، و سبب میشد تا آهنگها از روی منابع مختلف شنیداری (کاست، صفحه، نوار ریل و ...)،
با تفاوت در سرعت پخش، شنیده شوند.
.
.
.
- در نیمه ی دوم دهه ی هفتاد، در اتاقم، یک استودیوی کوچک خانگی ایجاد کرده بودم.
ضبط دو کاسته ی آیوا داشتم، دستگاه گرامافون آلمانی، یک دستگاه دو طبقه استریو،
یک دستگاه ریل خانگی، و همچنین یک ضبط سی دی دار سونی. ... بهمراه دو میکروفون، دو هدفون،
و نوارها، صفحههای گرامافون قدیمی، نوارهای حلقهای ریل، و همچنین از سال ۷۷ نیز، سی دی میخریدم.
اینها همه در قفسه ای بزرگ و آهنی کنار دیوار قرار داشت. ... که البته دیگر موجود نیستند.
بعضی وقتها ناراحت میشم که ای کاش، یک عکس حداقل از آن استودیوی آماتوری و کوچک خود میگرفتم.
اما تنها عکسی که موجود میباشد، تصویری ست از دستگاه ریلی که داشتم.
این عکس را ۲ سال پیش که سری به زادگاه زدم گرفتم. از استودیوی کوچک من دیگر خبری نبود،
فقط اینکه ریل را در کیسه پیچیده بودند و گذاشته بودند بالای کمد .:
میخواستم ریل را با خود بیاورم، اما خیلی سنگینه، گفتم هواپیما چپ میکنه در هوا.
این دستگاه ریل دوست داشتنی را، سال ۱۳۷۸، به مبلغ ۵۰ هزار تومان، از همسایمان خریدم.
او خودش آنرا در دهه ی ۵۰ خورشیدی خریده بوده!. ... بر روی نوار این ریل،
همان انتهای دهه ی هفتاد، چند گوشه ی ملودیک از موسیقی ردیفی ایران را خوانده بودم و ضبط کرده بودم.
حس خیلی خوبی دارند این ریل ها. وقتی نوارهای قرقره مانندشان میگردند و همراه با این گردش، آهنگ نیز پخش میشود. ...
* برنامه ی خاطره انگیز تلویزیونی از نوروز ۱۳۷۵
- منزل علی رستمیان
- با حضور و اجرای آواز و تصنیف توسط:
علیرضا افتخاری و علی رستمیان
- مجری: علی غلامعلی
- شبکه دوم - نوروز ۱۳۷۵
http://s4.picofile.com/file/8183171534/Noruze_1375_Alireza_Eftekhari_Ali_Rostamian.wmv.html
- فایل تصویری بالا را، ۵ سال پیش از کانال "shervinrezaee"(یو.تیو.ب) دریافت کرده بودم و از ایشان بسیار ممنونم.
البته دو لینک در یو.تیو.ب بود، که در ویدیوی بالا به یک فایل تصویری تبدیلش کرده بودم.
- همانگونه هم که در ویدیو مشخص هست، در منزل آقای رستمیان نیز، چند دستگاه ریل موجود است.
.
.
.
پی نوشت:
دلیل آشنایی و همکاریام با شرکت محترم "آواز بیستون" این بود،
که وقتی آنها از سال ۱۳۷۶، فعالیت نشر نوارهای موسیقی با صدای علیرضا افتخاری را آغاز کردند،
کیفیت ضبط نوارهاشان (چه در استودیو و چه مرحله ی کپی گیری بعد از آن)، خوب (ممتاز) بود،
و حتا از ناشرینی که تا آنزمان با استاد افتخاری کار میکردند، بسیار بهتر بود.
اما طرح جلد نوارهای آواز بیستون، در خور و شایسته ی نام علیرضا افتخاری نبود.
.........................
تا قبل از آن، یعنی از انتهای دهه ۶۰ تا میانه ۷۰، طراح جلد نوارهای آقای افتخاری، "مصطفی معظمی" بود.
"معظمی ها" نیز بطور خانوادگی، صاحب انتشارات کتاب و محصولات موسیقی "دارینوش" هستند.
آقای مصطفی معظمی که با نام "سعید جان" در میان آشنایان مشهور بود،
هم عکاس هست و هم طراح گرافیک. گاهی هم نزدش میرفتم و باهم صحبت میکردیم.
برای آلبومهای علیرضا افتخاری همچون:
"سرو سیمین"، "شور عشق"، "سرمستان"، "نیلوفرانه ۱ و ۲"،
"زیباترین"، "عطر سوسن"، "یاد استاد"، "هنگامه" و ...،
جلدهای خوب و هنری را طراحی کرده بود که در زیر، تماشا میگردند .:
(عکاس و گرافیست: مصطفی معظمی)
.
.
.
اما از وقتی شرکت آواز بیستون اقدام به انتشار نوارهای علیرضا افتخاری گرفت،
در زمینه ی گرافیک، بجای مراجعه به هنرمندی چون مصطفی معظمی، خودشان جایی داشتند بنام گرافیک وحدت،
که طرح جلد نوارها را انجام میداد. ... آشنایی من با برادران عزیزی (آواز بیستون) از آنجا شروع شد،
که روزی در سال ۱۳۷۸ با آنها تماس گرفتم، از آلبومهایشان تشکر کردم، و به همان نسبت از طرح جلدهایشان انتقاد.
فضای فکری که این بزرگواران داشتند، این بود که طرح جلد آلبوم موسیقی، باید فقط یک عکس باشد در زمینهای ساده.
(طرح جلدهای آواز بیستون برای برخی آلبومهایی که با صدای استاد افتخاری منتشر کرد) .:
از اینرو پس از چندین بار رفت و آمد به شرکت موسیقی آنها، ایجاد دوستی، و همچنین علاقهای که از من دیدند،
روزی در اواخر تابستان یا پاییز ۱۳۷۹ در دفترشان بودم که یک موسیقی برایم پخش کردند.
آهنگیهایی بود طرب انگیز، اجراشده با ارکستر مجلسی، با صدای علیرضا افتخاری. ...
من خیلی خوشحال شدم و سریع حدس زدم که این محصول جدیدشان است و بزودی منتشر میشود.
حدسم هم درست بود. تعداد ۱۶ آهنگ بود از ساخته های جواد لشگری، با تنظیم مهرداد پازوکی،
و اجرای زیبای علیرضا افتخاری. ....
آواز بیستون گفت که کار ظبط این آهنگها تمام شده و قرار است در ۲ نوار انتشار یابند.
سپس آقای عزیزی، عکسی را به من دادند که پرتره ی سیاه و سفید علیرضا افتخاری بود.
آنرا همان دوران، استاد "فخرالدین فخرالدینی" از علیرضا افتخاری گرفته بودند.
فخرالدین فخرالدینی برادر آقای فرهاد فخردینی هستند و یکی از بهترین عکاسان پرتره ی ایران میباشند .:
خوب یادم هست که آقای عزیزی گفت برای این عکس، ۸۰ هزار تومان پرداخت کردیم که آنزمان،
مبلغ قابل توجهی بود. ... سپس قرار شد که من با توجه به اینکه نوار تازه ی آقای افتخاری را آنجا شنیدم،
برایش با استفاده از عکس بالا، طرح جلد بزنم. ... نام آلبوم - "گل میخک" بود، و طبق برنامه ریزیهای آواز بیستون،
میخواستند تا ۲-۳ ماه بعد، آنرا منتشر کنند. ... فضای آهنگهای گل میخک، هم طرب انگیز بود،
و هم حس قدیمی و نوستالژیک را در خود داشت. بویژه اینکه ساز کلارینت (قره نی) نیز در سازبندیهای آن استفاده شده بود.
از اینرو طرح جلدی با استفاده از آن عکس و همچنین حفظ فضای موجود در آهنگهایش که شنیده بودم طراحی کردم .:
آقای جواد لشگری هم با منزل تماس گرفتند و بیوگرافی شان را تلفنی به من گفتند،
من یادداشت کردم و در بخش داخلی جلد نوار، آنرا همراه با عکس ایشان قرار دادم.
.......................
آواز بیستون وقتی پرینت طرح جلد را دید، خوششان آمد و با همان پرینت (تصویر بالا)،
مجوز "گل میخک" را از وزارت ارشاد دریافت کردند و کار بخوبی پیش رفت.
دو هفته ای گذشت و روزی چون در مسیر دفتر آنها بودم، به شرکتشان سری زدم.
گفتند که بنا به دلایلی، احتمال هست که طرح جلد عوض شود. (در ضمن از من خواستند،
که فایل طراحی را بصورت لایه لایه [PSD - Layers]، به آنها بدهم تا در همان گرافیک وحدت،
امکان گرته برداری از کارم را در طرح جلد مد نظر خودشان داشته باشد. من نیز اطاعت امر کردم)
و همین هم شد، زیرا که وقتی آلبوم زیبای "گل میخک" در زمستان ۱۳۷۹ انتشار یافت،
عکس دیگری با سبک و سیاق جلدهای قبلی آواز بیستون، بر روی این آلبوم استفاده شده بود.
اما بخش داخلی کار را، با ساده سازی همیشگی شان، از لایههای من استفاده کرده بودند.
در ضمن خیلی لطف کردند و از من، در داخل جلد نوار گل میخک، تشکر کرده بودند.
البته این مورد، فقط در نشر اول آن آلبوم بود، چون همانگونه که گفتم، نوارهای استاد افتخاری،
تیراژشان تا ۲-۳ میلیون هم میرفت و بارها دراصل تجدید چاپ میشدند.
تصویر طرح جلد نهایی آلبوم گل میخک که خود آواز بیستون مثل همیشه انجام داد .:
.
.
.
البته ماجرا به اینجا ختم نشد، چراکه بخاطر سماجتهای من، چند ماه پس از آن (اسفند ۱۳۷۹)،
برای آلبوم بعدی که در اصل شماره دو ی آن مجموعه میشد و نامش "خوش آمدی" بود،
باز من اجازه ی انجام وظیفه گرفتم. ... آوازبیستون هم عکسی تازه را از استاد افتخاری لطف کردند،
و برای نوار و سی دی "خوش آمدی" هم طرح جلد زدم، و همچنین خوشنویسی روی جلدش را نیز انجام دادم.
کار با پرینت بالا که طراحی من بود، مجوز گرفت.
و اما سرانجام در بهار ۱۳۸۰، با طرح جلد و عکسی دیگر انتشار یافت.
که محصول طراحی خود شرکت آواز بیستون بود و در پایین تماشا میگردد .:
.
.
.
- مراتب سپاس خود را، خدمت شرکت آواز بیستون، برای دقت و سلیقه ای که،
در طی ۱۰ سال (از ۱۳۷۶ تا ۸۶) برای مراحل ضبط و انتشار آلبومهای موسیقی داشتند، بیان میدارم.
آخرین آلبومی که نشر محترم آواز بیستون، با صدای استاد علیرضا افتخاری منتشر کرد،
مربوط هست به سال ۱۳۸۵، با نام "تو میآیی" که آهنگهایش نیز بسیار مشهور شد،
همچون "قدح"، "زیر چتر باران" و ....
- چهار-پنج سال پیش، مصاحبه ای با مدیر آواز بیستون انجام شده بود،
که در اینترنت موجود هست و آنرا دیدم. ... شوربختانه بخاطر فضای کپی و تکثیرهای اینترنتی،
و قرار گرفتن کارها در فضای مجازی، آواز بیستون دیگر فعالیتی در زمینه ی نشر آلبومهای موسیقی ندارد.
*(مدیر انتشارات آواز بیستون گفت: ناشران موسیقی در آستانه تعطیلی هستند)*
- نشر آثار صوتی در عرصه موسیقی به دلیل حمایت نشدن از طرف نهادهای دولتی و همچنین رعایت نشدن حق کپی رایت،
در شرایط نابسامانی به سر میبرد و فعالیت ناشران موسیقی رو به تعطیلی است. ...
http://melodymag.com/2010/07/ناشران-موسیقی-در-آستانه-تعطیلی-هستند/
.
.
.
یاد خاطرات گرامی.
سلامت و کامیاب باشید.
مجری قدیمی اعلام برنامه شبکه دو
سلام دوستان
چند روز پیش تو زی زی گولو یکی از مجری های قدیمی شبکه دو رو دیدم که خیلی وقت بود از یادم رفته بود. دیدن دوباره ی چهره و صدای ایشون، یک حس خیلی قدیمی از روزهای بچگی برام زنده کرد. وقتی مجریها طبق رویه ی معمول اون دوره، بین برنامه ها سروکله شون پیدا میشد تا موردی رو خدمت بینندگان محترم خاطرنشان کنن یا بابت اشکالی که در پخش برنامه به وجود اومده عذرخواهی کنن و بیننده ها رو به تماشای ادامه ی برنامه دعوت کنن! چقدر اون موقع این روال برامون عادی بود و وقتی مجری های اعلام برنامه بی سروصدا غیبشون زد و دیگه بین برنامه ها کسی نمیومد باهامون حرف بزنه، دوباره برامون عادی شد و اونها رو یادمون رفت... چهره و مدل ریش مجری های قدیم صداوسیما تقریبا مشابه همدیگه بود و دیدن افراد این تیپی، هنوز هم ناخواسته آدمو یاد صداسیمای اون دوره میندازه.
فایل تصویری و صدای آشنای مجری رو از اینجا تماشا کنید:
http://s4.picofile.com/file/8183359450/mojrich2.avi.html
خبر خیلی خوب:
دیروز شبکه یک طبق روال قدیمی بچگیمون، از ساعت دو و نیم تا چهار بعدازظهر، پشت سر ِ هم داشت کارتون قدیمی پخش میکرد. بدون مجریها و عروسک های پر حرف و در عوض، با تیکه هایی از وله های اعلام برنامه کودک دهه هفتاد. امیدوارم این کارشون ادامه داشته باشه. یادتون باشه از هفته ی بعد جمعه ساعت دو و نیم بعدازظهر بزنید کانال یک.
هایدی
چند روز پیش تو زی زی گولو یکی از مجری های قدیمی شبکه دو رو دیدم که خیلی وقت بود از یادم رفته بود. دیدن دوباره ی چهره و صدای ایشون، یک حس خیلی قدیمی از روزهای بچگی برام زنده کرد. وقتی مجریها طبق رویه ی معمول اون دوره، بین برنامه ها سروکله شون پیدا میشد تا موردی رو خدمت بینندگان محترم خاطرنشان کنن یا بابت اشکالی که در پخش برنامه به وجود اومده عذرخواهی کنن و بیننده ها رو به تماشای ادامه ی برنامه دعوت کنن! چقدر اون موقع این روال برامون عادی بود و وقتی مجری های اعلام برنامه بی سروصدا غیبشون زد و دیگه بین برنامه ها کسی نمیومد باهامون حرف بزنه، دوباره برامون عادی شد و اونها رو یادمون رفت... چهره و مدل ریش مجری های قدیم صداوسیما تقریبا مشابه همدیگه بود و دیدن افراد این تیپی، هنوز هم ناخواسته آدمو یاد صداسیمای اون دوره میندازه.
فایل تصویری و صدای آشنای مجری رو از اینجا تماشا کنید:
http://s4.picofile.com/file/8183359450/mojrich2.avi.html
خبر خیلی خوب:
دیروز شبکه یک طبق روال قدیمی بچگیمون، از ساعت دو و نیم تا چهار بعدازظهر، پشت سر ِ هم داشت کارتون قدیمی پخش میکرد. بدون مجریها و عروسک های پر حرف و در عوض، با تیکه هایی از وله های اعلام برنامه کودک دهه هفتاد. امیدوارم این کارشون ادامه داشته باشه. یادتون باشه از هفته ی بعد جمعه ساعت دو و نیم بعدازظهر بزنید کانال یک.
هایدی
heidiiii- تعداد پستها : 13
Join date : 2015-03-14
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
heidiiii نوشته است:
سلام دوستان
چند روز پیش تو زی زی گولو یکی از مجری های قدیمی شبکه دو رو دیدم که خیلی وقت بود از یادم رفته بود. دیدن دوباره ی چهره و صدای ایشون، یک حس خیلی قدیمی از روزهای بچگی برام زنده کرد. وقتی مجریها طبق رویه ی معمول اون دوره، بین برنامه ها سروکله شون پیدا میشد تا موردی رو خدمت بینندگان محترم خاطرنشان کنن یا بابت اشکالی که در پخش برنامه به وجود اومده عذرخواهی کنن و بیننده ها رو به تماشای ادامه ی برنامه دعوت کنن! چقدر اون موقع این روال برامون عادی بود و وقتی مجری های اعلام برنامه بی سروصدا غیبشون زد و دیگه بین برنامه ها کسی نمیومد باهامون حرف بزنه، دوباره برامون عادی شد و اونها رو یادمون رفت... چهره و مدل ریش مجری های قدیم صداوسیما تقریبا مشابه همدیگه بود و دیدن افراد این تیپی، هنوز هم ناخواسته آدمو یاد صداسیمای اون دوره میندازه.
فایل تصویری و صدای آشنای مجری رو از اینجا تماشا کنید:
http://s4.picofile.com/file/8183359450/mojrich2.avi.html
خبر خیلی خوب:
دیروز شبکه یک طبق روال قدیمی بچگیمون، از ساعت دو و نیم تا چهار بعدازظهر، پشت سر ِ هم داشت کارتون قدیمی پخش میکرد. بدون مجریها و عروسک های پر حرف و در عوض، با تیکه هایی از وله های اعلام برنامه کودک دهه هفتاد. امیدوارم این کارشون ادامه داشته باشه. یادتون باشه از هفته ی بعد جمعه ساعت دو و نیم بعدازظهر بزنید کانال یک.
هایدی
خانم هایدی با درود.
مورد جالبی را صید کردید.
من هم صدا و تصویر این مجری گرامی را بیاد دارم.
البته بگمانم، ایشان آندوران مجری یک برنامه ی مناسبتی هم در کانل دو بودند.
سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الإثنين مايو 04, 2015 7:25 pm ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
باعرض سلام خدمت همه دوستان به ويژه جناب 59 گرامي
خاطره اي از دهه شصت تلويزيون دارم كه شايد براي شما جالب باشد.
خاطرم هست كه در اوايل دهه شصت ، مسابقه اي در شب هاي جمعه از تلويزيون پخش مي شدبه نام "نام ها و نشانه ها" كه مجري تواناي آن جناب آقاي رضا معيني بود اگر اشتباه نكنم دو گروه شركت كننده داشت كه مجري سوالها را از گروه ها مي پرسيد و آنها پاسخ مي دادند ، هنگام پرسش سوالها، موسيقي پخش مي شد كه بعد ها در برنامه تقويم تاريخ راديو ، شنيده مي شد.
سپس در نيمه پاياني مسابقه ، شخصي كه از اصناف مختلف انتخاب مي گرديد به عنوان مهمان برنامه حضور پيدا مي كرد و دو گروه بايد تا بيست سوال ، شغل آن شخص را حدس مي زدند.
در يكي از برنامه ها، جناب آقاي اسفنديار قره باغي ، خواننده سرود هاي انقلابي از جمله سرود معروف "آمريكا آمريكا مرگ به نيرنگ تو"حضور داشتند و تا آنروز، چهره ايشان براي بسياري از بينندگان آشنا نبود و من به واسطه اينكه ايشان همسايه خواهرم بود با چهره وي آشنا بودم.
همچنين ايشان در هنگام صحبت كردن ، لهجه بسيار زياد آذري دارند.
در پاسخ به سوال اينكه آيا كار شما توليدي است ، گفتند ، در توليد نقش دارم ، خلاصه ذهن شركت كنندگان بهامور توليدي كارخانه ها رفت ودر سوال هاي شانزدهم به بعد به رهبر اركستر ، آهنگ ساز و ترانه سرا اشاره كردند ولي نتوانستند، خوانندگي ايشان را حدس بزنند
زيرا باور نداشتند كه شخصي با آن لهجه زياد آذري ، خواننده باشددر پايان و پس از معرفي نام وشغل توسط شخص مهمان ، مجري محترم كه به ناباوري شركت كنندگان و بعضي بينندگان آگاه شده بود درخواست كرد يكي از سرود هاي ايشان كه در خصوص پيروزي رزمندگان بود را پخش كردندو بعد از پخش سرود و با توجه به حال و هواي آن روز ها كه اوايل جنگ بود ، مجري كه تا حدودي جو زده شده بود با حرارت ، آرزوي پيروزي رزمندگان اسلام عليه كفر جهاني را خواستار شد.
با احترام
kazvash
1393/01/30
خاطره اي از دهه شصت تلويزيون دارم كه شايد براي شما جالب باشد.
خاطرم هست كه در اوايل دهه شصت ، مسابقه اي در شب هاي جمعه از تلويزيون پخش مي شدبه نام "نام ها و نشانه ها" كه مجري تواناي آن جناب آقاي رضا معيني بود اگر اشتباه نكنم دو گروه شركت كننده داشت كه مجري سوالها را از گروه ها مي پرسيد و آنها پاسخ مي دادند ، هنگام پرسش سوالها، موسيقي پخش مي شد كه بعد ها در برنامه تقويم تاريخ راديو ، شنيده مي شد.
سپس در نيمه پاياني مسابقه ، شخصي كه از اصناف مختلف انتخاب مي گرديد به عنوان مهمان برنامه حضور پيدا مي كرد و دو گروه بايد تا بيست سوال ، شغل آن شخص را حدس مي زدند.
در يكي از برنامه ها، جناب آقاي اسفنديار قره باغي ، خواننده سرود هاي انقلابي از جمله سرود معروف "آمريكا آمريكا مرگ به نيرنگ تو"حضور داشتند و تا آنروز، چهره ايشان براي بسياري از بينندگان آشنا نبود و من به واسطه اينكه ايشان همسايه خواهرم بود با چهره وي آشنا بودم.
همچنين ايشان در هنگام صحبت كردن ، لهجه بسيار زياد آذري دارند.
در پاسخ به سوال اينكه آيا كار شما توليدي است ، گفتند ، در توليد نقش دارم ، خلاصه ذهن شركت كنندگان بهامور توليدي كارخانه ها رفت ودر سوال هاي شانزدهم به بعد به رهبر اركستر ، آهنگ ساز و ترانه سرا اشاره كردند ولي نتوانستند، خوانندگي ايشان را حدس بزنند
زيرا باور نداشتند كه شخصي با آن لهجه زياد آذري ، خواننده باشددر پايان و پس از معرفي نام وشغل توسط شخص مهمان ، مجري محترم كه به ناباوري شركت كنندگان و بعضي بينندگان آگاه شده بود درخواست كرد يكي از سرود هاي ايشان كه در خصوص پيروزي رزمندگان بود را پخش كردندو بعد از پخش سرود و با توجه به حال و هواي آن روز ها كه اوايل جنگ بود ، مجري كه تا حدودي جو زده شده بود با حرارت ، آرزوي پيروزي رزمندگان اسلام عليه كفر جهاني را خواستار شد.
با احترام
kazvash
1393/01/30
kazvash- تعداد پستها : 60
Join date : 2011-06-26
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
kazvash نوشته است:
باعرض سلام خدمت همه دوستان به ويژه جناب 59 گرامي
خاطره اي از دهه شصت تلويزيون دارم كه شايد براي شما جالب باشد.
خاطرم هست كه در اوايل دهه شصت ، مسابقه اي در شب هاي جمعه از تلويزيون پخش مي شدبه نام "نام ها و نشانه ها" كه مجري تواناي آن جناب آقاي رضا معيني بود اگر اشتباه نكنم دو گروه شركت كننده داشت كه مجري سوالها را از گروه ها مي پرسيد و آنها پاسخ مي دادند ، هنگام پرسش سوالها، موسيقي پخش مي شد كه بعد ها در برنامه تقويم تاريخ راديو ، شنيده مي شد.
سپس در نيمه پاياني مسابقه ، شخصي كه از اصناف مختلف انتخاب مي گرديد به عنوان مهمان برنامه حضور پيدا مي كرد و دو گروه بايد تا بيست سوال ، شغل آن شخص را حدس مي زدند.
در يكي از برنامه ها، جناب آقاي اسفنديار قره باغي ، خواننده سرود هاي انقلابي از جمله سرود معروف "آمريكا آمريكا مرگ به نيرنگ تو"حضور داشتند و تا آنروز، چهره ايشان براي بسياري از بينندگان آشنا نبود و من به واسطه اينكه ايشان همسايه خواهرم بود با چهره وي آشنا بودم.
همچنين ايشان در هنگام صحبت كردن ، لهجه بسيار زياد آذري دارند.
در پاسخ به سوال اينكه آيا كار شما توليدي است ، گفتند ، در توليد نقش دارم ، خلاصه ذهن شركت كنندگان بهامور توليدي كارخانه ها رفت ودر سوال هاي شانزدهم به بعد به رهبر اركستر ، آهنگ ساز و ترانه سرا اشاره كردند ولي نتوانستند، خوانندگي ايشان را حدس بزنند
زيرا باور نداشتند كه شخصي با آن لهجه زياد آذري ، خواننده باشددر پايان و پس از معرفي نام وشغل توسط شخص مهمان ، مجري محترم كه به ناباوري شركت كنندگان و بعضي بينندگان آگاه شده بود درخواست كرد يكي از سرود هاي ايشان كه در خصوص پيروزي رزمندگان بود را پخش كردندو بعد از پخش سرود و با توجه به حال و هواي آن روز ها كه اوايل جنگ بود ، مجري كه تا حدودي جو زده شده بود با حرارت ، آرزوي پيروزي رزمندگان اسلام عليه كفر جهاني را خواستار شد.
با احترام
kazvash
1393/01/30
kazvash گرامی با درود.
خاطره ی جالب و نوستالژیکی نوشتید. سپاسگزارم.
من البته (همانگونه که قبلن نیز گفته بودم)،
در ذهنم هیچگاه یادی از "نامها و نشانهها - زنده یاد رضا معینی" ثبت نشده،
و هرچه که راجع به این برنامه میدانم، به لطف یادآوریها و فایلهایی هست که در فروم رویایی قرار گرفتند.
اما از همان سالهای اپتدایی دهه ی شصت، نام و تصویر اسفنديار قره باغي را میشناختم.
بویژه اینکه در نیمه ی اول دهه ی شصت، او آهنگهایی را بصورت پلی بک، در استودیو تلویزیون اجرا میکرد.
یعنی ایشان بر روی یک سکوی دایره ای شکل و در پس زمینه ی تیره رنگی که شیوه ی نور پردازی آنسالها بود، میایستاد،
سپس سرودهایی را اجرا میکرد. ... سلامت باشید.
.
.
.
پی نوشت:
kazvash گرامی!، با خاطره ی نوستالژیکی که مطرح ساختید،
اکنون تازه متوجه شدم که برنامه ی طنز "نشانه ها و اشاره ها -۱۳۶۳"،
که پست و لینک تصویری آن را در صفحه ی سوم این بخش از فروم قرار داده بودیم،
در اصل شوخی با همان برنامه ی "نامها و نشانه ها" بوده است!،
بویژه با بخش حدس زدن شغل مهمان برنامه، که بخوبی درباره اش نوشتید.
از اطلاعات کارساز شما و دیگران یاران ارجمند فروم رویایی،
همانند همیشه ممنون و سپاسگزارم. ... سلامت باشد.
59 نوشته است:
... کانال محترم نسیم، خلاصه ی یکی از نمایشهای تلویزیونی از سال ۱۳۶۳ را نشان داد،
که تماشایش خیلی برایم نوستالژیک بود، و هوش و حواس را مستقیم به نیمه ی اول دهه ی شصت پرواز داد.
این مجموعه ی "نشانه ها و اشاره ها"، در اصل با برنامههای زمان خود شوخی میکرد و برای نمونه،
در این نمایش، مسابقات تلویزیونی آن دوران را با زبان طنز مطرح میکردند. نکته ی بسیار مهم،
حضور ۴ بازیگریست که در تصویر بالا قرار گرفتند. دو نفر اول که معرف همه هستند،
(آقایان جواد انصافی و امیر پارسی)، که همچنان هم خوشبختانه در رادیو و نمایش حضور دارند.
اما تصویر دو نفر بعدی، یادآوری بسیار شفاف و نوستالژیکی ست از سالهای اپتدایی دهه ی شصت.
بویژه نفر سمت چپ را که در زیر عکس آقای انصافی هست (و نقش مهمان برنامه را ایفا میکند)،
بخوبی بیاد دارم و اکنون دیدنش واقعا یادآوری خاطرات از آن زمان شد. ... همان سالها که ۵-۶ ساله بودم،
وقتی این بازیگر را در تلویزیون میدیدم، گمان میکردم که، برادر "جواد خدادادی" هست!، چون شباهت به یکدیگر داشتند.
نکته ی مهم دیگر در این ویدیو، لباسهای آنزمان است. مدل کت و شلوارها. ... همچنین میکروفن های صدا و سیما،
و صد البته که سبک دکور برنامه های تلویزیونی نیز، در این نمایش بیادگار مانده است.
* خلاصه ای از نمایش تلویزیونی "نشانه ها و اشاره ها - ۱۳۶۳" .:
(با سپاس فراوان از کانال محترم "نسیم")
http://s5.picofile.com/file/8153040842/NeshaneHa_Va_EshareHa_1363_.rar.html
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t25p40-topic
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
- یاران ارجمند، در ادامه ی مطالبی که درباره ی ناشران موسیقی ایران داشتیم،
این مورد نیز اضافه گردد، که آقای علی رستمیان، علاوه بر فعالیت در زمینه ی آواز و آموزش،
یکی از ناشرین نوارهای موسیقی نیز بودند. ... نام شرکت ایشان، "چهارباغ" بود (هست)،
و در کنار انتشار آلبومهای خوانده شده توسط خودشان،
مجموعه های تکنوازی و بیکلام موسیقی سنتی را نیز در دهه های ۶۰ و ۷۰، منتشر میساختند.
سال ۱۳۸۰، یکبار به منزلشان رفته بودم (همان جایی که در ویدیوی نوروز ۱۳۷۵ در پست بالا هست).
انتشارات و کلاسهای آوازشان، طبقه ی اول منزل قرار داشت و در دو طبقه ی دیگر، خودشان ساکن بودند.
کلن یا باید سرمایه ای داشت تا استعداد را (هر اندازه که باشد) به مرحله ی تحقق رساند،
و یا اینکه استارتی بعنوان نیروی پشتیبان، باید شکل گیرد که البته این استارتها (حمایتها)،
در زمانهای قدیم خیلی خیلی بیشتر برای افرادی که مستعد بودند، یافت و پدید میآمد.
با اینحال حتا هنرمندان مطرحی که از سه-چهار دهه ی پیش،
فعالیت خود را برای نمونه در موسیقی آغاز کردند،
گاهی در شروع کار هنری، خودشان سرمایه نیز گذاشتند و در نتیجه،
پایه ی کارنامه شان ایجاد شد و بعد شرکتها و ناشرین، بعنوان تهیه کننده،
با آنها بویژه در دهه های ۶۰ و ۷۰ خورشیدی فعالیت داشتند. ...
(نام این دو دهه را آوردم، چون از دهه ی ۸۰، اینترنت گسترش و جایگیری مستحکمی پیدا کرد،
و از اینرو سال بسال، کار تولید کتاب، آلبومهای صوتی و کلن محصولات فرهنگی، با مشکل دچار شد).
سال ۱۳۷۸ که چند باری در کلاسهای آواز علیرضا افتخاری شرکت داشتم و لحظه به لحظه اش خاطره شد،
استاد افتخاری تعریف کردند که در دهه شصت، همراه با دوست آهنگسازشان (استاد محمد علی کیانی نژاد)،
برای تولید نوار "مهرورزان-۱۳۶۴" و یا "سرو سیمین (انتهای ۶۰)"،
آنزمان دو نفری، ۲۰۰ هزار تومان سرمایه برای ضبط و تکثیر آن آلبوم گذاشته بودند.
البته علیرضا افتخاری، زاده ی خانواده ایست که رفاه مالی اصلن نداشتند.
ایشان خودشان از کودکی و نوجوانی کار کردند. ... حتا مدتی در اوایل جوانی،
بعنوان "فرمن" در ذوب آهن اصفهان کار میکردند و همزمان درس هم میخواندند. ...
علیرضا افتخاری، مهندس هستند و مدرک تحصیلیشان، "فوق لیسانس راه و ساختمان" میباشد،
که در زمینه ی رشته ی دانشگاهیشان و ساخت و ساز، فعالیت داشتند،
و همچنین در مورد آثار باستانی و بناهای تاریخی اصفهان نیز، تحقیق و پژوهش. ...
قصدم تعصب به نام اشخاص نیست. اما خب بهرحال هرکدام از ما علاقه هایی داریم،
یعنی از هنرمندانی، بیشتر حس خوب دریافت داشته و میداریم که سبب میگردد،
تا آن افراد برایمان مهم گردند و این چیزی نبوده و نیست، جز همان انرژی مثبتی که همچون ارمغان، بدست می آوریم.
نوشته ها و تمام مطالب "فروم کودکی و نوجوانی"، بعنوان بخشی از تاریخ شفاهی هنر ایران، برای آیندگان، بیادگار خواهند ماند.
دوره و زمانه دیگر تغییر کرده و از اینرو، شرایطی که در دهه های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ خورشیدی،
در تمام کشورهای دنیا از جهت فرهنگی و هنری حاکم بود، حال رنگ و بویی نوستالژیک و تکرارناشدنی بخود گرفته اند،
و ازاینرو، تمام گفتارها، یادها و خاطره ها باید پاسداشت گردند، تا پشتیبان برای "آینده" باشند. ...
با احترام.
.
.
.
- عکسهای قدیمی که در ادامه قرار میگیرند، مربوط به اوایل دهه ی شصت هستند،
از جلسات ساز و آواز که در منزل اساتید زنده یادان "حسن کسایی و تاج اصفهانی" در اصفهان برگزار میشدند.
از فرزند "استاد احمد مراتب ~ (مدرس آواز و ردیفدان موسیقی در مکتب آوازی اصفهان)"،
برای این تصاویر نوستالژیک که چند سال پیش لطف کردند و ارسال داشتند، ممنون و سپاسگزارم.
(در اولین عکس پایین سمت راست، ...علیرضا افتخاری و احمد مراتب، کنار هم نشسته اند.
در سایر عکسها نیز، آقای افتخاری بدون سبیل هستند، از اینرو شاید تشخیصشان کمی سخت باشد.
( اوایل دهه ی شصت ) ...
... و در تصویر مقایسه ای زیر هم، دوستی و حضور این دو بزرگوار،
از آغاز دهه ۶۰ و سپس در گذر دهه های ۷۰ و ۸۰ تا دهه ی کنونی ۹۰،
(با فاصله ای بیش از ۳۰ سال)، تماشا میگردد .:
(خاطرات استاد احمد مراتب بر مزار استاد تاج اصفهانی)
https://www.youtube.com/watch?v=xfIUbgjjQec
.
.
.
یاد خاطرات گرامی.
سلامت و کامیاب باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الإثنين مايو 04, 2015 7:28 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
- در خبرهای (دوشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۴) آمده است،
که جناب آقای "مصطفی عبداللهی" - بازیگر با سابقه ی تئاتر، رادیو و تلویزیون،
که سالهای متمادی با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکنند، دوباره در بیمارستان بستری شدند.
حال ایشان مساعد نیست و وضعیت بیماریشان نیز وخیم شده است.
(مصطفی عبداللهی در حال حاضر در بیمارستان پارسیان واقع در منطقه سعادتآباد تهران، بستری شده است)
- با آرزوی سلامتی کامل و شفا یافتن ایشان و سایر بیماران.
برای ما کودکان و نوجوانان شصت، نقش آفرینیهای تلویزیونی آقای مصطفی عبداللهی،
همیشه در یادها و خاطرات هست، بویژه اینکه ایشان از هنرمندان صاحبصدای رادیو نیز بوده و هستند.
امیدواریم هر چه زودتر سلامتی برایشان حاصل شود و به رادیو، تلویزیون و نمایش بازگردند.
http://www.persianv.com/preview/286240.php
http://isna.ir/fa/news/91072918698/پای-درددل-های-مصطفی-عبداللهی-پیشکسوت-رادیو
.
.
.
* مصاحبه ی تصویری با "مصطفی عبداللهی" که مربوط به سال گذشته (۱۳۹۳) میباشد .:
https://www.youtube.com/watch?v=GWLMeNAsC7g
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
چند شب پیش، وقتی ناراحتی خود را درباره ی مهاجرت اکبر عبدی مطرح کردم،
صحبت به استاد فرید فرجاد کشیده شد و سپس ناخودآگاه،
نام استاد "سیاوش زندگانی" نیز بمیان آمد. ...
اکنون با آنکه مشغول انجام کارهای شخصی و کاریام بودم،
ناگهان نام این استاد گرانقدر (سیاوش زندگانی) در ذهنم پیچید.
سپس بیاد پست و مطلبی افتادم که چندین ماه پیش، راجع به ایشان نوشته بودیم،
و همچنین فایل صوتی آلبوم زیبای "خاطره ۲" را نیز در فروم رویایی قرار داده بودیم.
بی اختیار، فایل نوار "خاطره ۲" را باز کردم و مشغول شنیدن شدم.
................
اگر از روی پلیری که هم اکنون روشن است بگویم،
تقریبا ۱۵ دقیقه اش را شنیدم، سپس آنرا نگه داشتم و باز بی اختیار،
نام استاد زندگانی را در یاهو نوشتم و صفحه ی ویکی پدیا ی ایشان باز شد .:
.
.
.
امروز ۲۱ ماه آپریل میلادی هست،
و بر اساس تقویمی که سایتهای ایرانی دارند،
برابر با (یکم اردیبهشت ۱۳۹۴) میگردد.
... و فردا - (دوم اردیبهشت ماه ۱۳۹۴):
دوازدهمین سالروز درگذشت استاد سیاوش زندگانی میباشد ...
هنرمندانی که با سوز دل و عشق درونی زیستند،
حضورشان در جهان هستی، پایدار است،
و یادشان بسراغمان میآید. ...
این مطلب را در اینجا که تالار فیلم است نوشتم،
چرا که زندگی، خودش یعنی "فیلم" ...
***فروم کودکی و نوجوانی، نام و یاد هنرمند مولف و چیره دست - "سیاوش زندگانی" را گرامی میدارد***
59 نوشته است:
.
.
.
چند ماه پیش اشاره ای داشتیم به آلبوم زیبای "خاطره ۲"،
که یادگار هنایشگذاریست از بداهه نوازیهای زنده یاد استاد سیاوش زندگانی.
این آلبوم را سال ۱۳۸۱ خریدم و همراه خود آورده بودم. چند سال پیش نیز به فرمت دیجیتال تبدیل کردم.
نمیدانم در طی این ۱۲ سال، چندبار آنرا بگوش جان سپردم. ... شامل ۶ قطعه ی بداهه نوازی ست که البته،
هر کدام از بداهه ها، ملودی و ساختاری آهنگین دارند، و ساز الکترونیک که توسط "ساعد" نواخته میشود نیز،
رنگ آمیزی موسیقایی آفرینه را تکمیل مینماید. ... استاد زندگانی، سراسر عمر، عاشق بود،
و این حال و خیال سوزنده ای که در ویولن ایشان، بویژه در قطعه ی اول و آخر که هر دو در آواز داشتی اجرا شدند، خروشان است،
همه بخاطر حس دردناک عشق بود. البته بماند که طرف دوم قضیه، عروس هزارداماد بود و اصلن ارزش این بحثها را نداشت،
اما احساس دلدادگی شدید را، انکار نتوان کرد. ... از دید نگارنده، عشق راستین، بیماری روح است. یک آشفتگی لحظه ای،
که اثر گزنده و التهاب آورش، میتواند حتا تا آخر عمر با انسان همراه باشد. ... در طول زندگی، فقط و فقط یک بار،
میتوان بدام عشق افتاد، بار دومی در کار نیست. ... کسانی که هر چند وقت یکبار گمان میکنند عاشق شدند،
در واقع، احساس دلدادگیهای زودگذر زمینی و یا هوسهایی از جنس مشابه را، با واژه ی عشق، اشتباه میگیرند.
در فیلم "در.امتداد.شب-۱۳۵۶"، آقای ممدوح در اصل ایفاگر نقش استادی هستند، که این پست به نامشان آذینبخش گردیده.
یاد سیاوش زندگانی و تمام کسانی که با سوز درون زیستند و رفتند، گرامی ....
* آلبوم بیکلام "خاطره ۲" - استاد زنده یاد سیاوش زندگانی (۱۳۸۱) .:
http://s5.picofile.com/file/8151338134/Khatere_2_Ostad_Siyavash_Zendegani.rar.html
.
.
.
یاد خاطرات گرامی.
سلامت باشید.
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t17p860-topic
صفحه 7 از 16 • 1 ... 6, 7, 8 ... 11 ... 16
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 7 از 16
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد