فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+29
Emiliano
ahmad1395
Negin 2
59
babak
Jack Holborn
Luska
SMAM
bahman.Gh
ramin
ژوا
fazel1994
heidiiii
Nostalji
Mihakralj
Nazanin58
jasonbourne
ASDALIREZA105
zerocold
Indiana Jones
S@M
Roxpa
Milassyui
ahmad1300mo
arman
heidiii
alirad
slevin(HAMID
SMBAGHERI
33 مشترك
صفحه 2 از 16
صفحه 2 از 16 • 1, 2, 3 ... 9 ... 16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
S@M نوشته است:بله 59 عزیز،
سریال زیر تیغ از اون دست سریالهایی بود که با این که فضای بسیار سنگین و تیره ای داشت ولی همه بازیگران حتی کم تجربه ترینشون بی نظیر بازی کردن و حتی یکنفرشون نبود که ساز مخالف بزنه و کار بقیه رو خراب کنه. بخصوص هنرمندی که من واقعاً طرفدارشم و فکر میکنم که خیلی حقش ادا نشده آقای رامین راستاد هست که من در هر فیلمی دیدمش از بازی بینظیرش لذت بردم. منتها چون مثل بعضیها چشماش بور (!!!) نیست خیلی مورد توجه قرار نداره اما هنرمند بسیار شایسته ایه... یادمه در یکی از سریالهای در پیت ماه رمضون چند سال پیش در کنار شهره لرستانی نقش برادرش رو با لهجه لری بازی میکرد و که من فقط اون سریالو به خاطر اون دوتا میدیدم. چیز دیگری که در این سریال فوق العاده است چادر سر کردن معتمد آریاست که بسیار شاهکاره. برای کسی که چادری نسیت چادر سرکردن اون هم به سبک کاملاً عامی نقشی هستش که هر کسی از پسش برنمیاد.
با سلام خدمت خانم S@M وساير دوستان
جهت اطلاع بيشتر عرض مي كنم كه آقاي راستاد و خانم لرستاني در سريال درپيت دارا و ندار كه از سريال هاي نوروزي بود بازي مي كردند
با تشكر
kazvash
17/08/1393
kazvash- تعداد پستها : 60
Join date : 2011-06-26
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
* امیر گرامی قبلن یک فایل تصویری از تله تئاتر "سوزنبانان-۱۳۶۳" را به اشتراک فروم رویایی رسانده بودند.
فایل تصویری زیر، قسمتهای دیگری از آن تئاتر تلویزیونی خاطره انگیز میباشد، که تقدیم میگردد.
جناب آقای اسماعیل محرابی، یکی از بازیگران ممتاز شصت و هفتاد بودند، که هنرآفریشان همیشه باورپذیر بوده است.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
* بخشهایی از تله تئاتر نوستالژیک "سوزنبانان - ۱۳۶۳" .:
(با سپاس فراوان از کانال محترم "نسیم")
http://s5.picofile.com/file/8150448600/TeleTeatr_Suzanbanan_02_1363_.rar.html
.
.
.
جناب آقای "داریوش مودبیان" در دهه ی شصت خورشیدی،
نقش بسیار مهمی در شناساندن هنر دراماتیک در قاب تلویزیون داشتند.
ایشان در دو زمینه ی ادبیات (بویژه مترجمی) و همچنین هنرهای نمایشی،
دارای سواد آکادمیک میباشند و از اینرو، ساخته هایشان، مبنای اصولگرایانه ای دارند.
در سالهای نیمه ی اول دهه ی شصت، در کنار تله تئاترهای مشهور "سوزنبانان" و "باجناق ها"،
یک تئاتر تلویزیونی دیگری هم بود با بازی آقای "محمد مطیع"، که شبها از کانال یک چندین بار پخش شد.
داستان از این قرار بود، که آقای مطیع نقش یک پهلوان قدیمی را بازی میکرد و حال با مراجعه به یک طبیب؟ یا حکیم،
قصد داشت تا خالکوبیهایی که در جوانی انجام داده بود را پاک کند و بدین ترتیب از حس و حالی که قبلها داشته دور شود،
و اکنون زندگی آرام و بدون خیالبافیهای پهلوانانه داشته باشد. ... فضای تصویری این کار نیز همانند برنامه ی آن دوران،
در پس زمینه ای سیاه رنگ، همراه با نورپردازی ملایم ساخته شده بود. ... در طی داستان، پهلوان سابق،
از ماجراجوییها و وقایع دوران جوانی خود، برای شخصی که نزدش رفته بود تعریف میکرد.
یاران ارجمند اگر نام این تئاتر تلویزیونی را میدانند، لطفن اطلاع رسانی بفرمایند، با سپاس.
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام بر همه
59 گرامی من اون تئاتر رو اصلاً یادم نیست ولی اونچه که از بیوگرافی محمد مطیغ در ویکیپدیا بر میاد اینه که احتمالاً اسم اون تئاتر "پهلوان و جراح" بوده که گویا مرحوم "سروش خلیلی" هم درش بازی می کرده.این تئاتر به کارگردانی "سعید نیک پور" و نویسندگی "هوشنگ مرادی کرمانی" بوده در سال 58.
59 گرامی من اون تئاتر رو اصلاً یادم نیست ولی اونچه که از بیوگرافی محمد مطیغ در ویکیپدیا بر میاد اینه که احتمالاً اسم اون تئاتر "پهلوان و جراح" بوده که گویا مرحوم "سروش خلیلی" هم درش بازی می کرده.این تئاتر به کارگردانی "سعید نیک پور" و نویسندگی "هوشنگ مرادی کرمانی" بوده در سال 58.
S@M- تعداد پستها : 161
Join date : 2010-03-30
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
S@M نوشته است:
سلام بر همه
59 گرامی من اون تئاتر رو اصلاً یادم نیست ولی اونچه که از بیوگرافی محمد مطیغ در ویکیپدیا بر میاد اینه که احتمالاً اسم اون تئاتر "پهلوان و جراح" بوده که گویا مرحوم "سروش خلیلی" هم درش بازی می کرده.این تئاتر به کارگردانی "سعید نیک پور" و نویسندگی "هوشنگ مرادی کرمانی" بوده در سال 58.
خانم سم با درود.
بسیار سپاسگزارم برای اطلاع رسانی خوبی که داشتید.
کاملن درست میفرمایید. ... چقدر جالب هست که نام این تله تئاتر رو،
اکنون پس از ۳۰ سال دوباره شنیدم. ... همونطور که بهتر میدونید،
عنوان آن، یعنی "پهلوان و جراح" که یادآوری داشتید،
با محتوایی که یادم بود و توضیح دادم، کاملن هماهنگی دارد.
خیلی دوست دارم حتا اگر شده، قسمتهای کوتاهی از آنرا دوباره ببینم.
بازهم ممنونم از توجه و اطلاع رسانی نوستالژیکی که داشتید.
.............
از عاملین صدا و سیما که بصورت ناشناس، بکار وبگردی مشغول هستند،
تقاضامندیم که تله تئاتر "پهلوان و جراح - ۱۳۵۸" را از آرشیو بیرون آورده،
اول یک فوت حسابی روی جعبه ی فیلمش داشته باشند تا گرد و خاکها دور شوند،
بعد یک کپی از آن گرفته و سپس فیلم را به دستگاه ویدیوی مرکزی تلویزیون،
برای پخش وارد نماید. ... با سپاس.
.
.
.
آقای محمد مطیع، از بازیگران قدرتمند دهه ی شصت بودند.
در بیشتر فیلمهای سینمایی، استاد حسین عرفانی صداپیشگی نقشهایشان را بعهده داشتند،
و جالب اینجاست که در اصل هم، صدای خود آقای مطیع، که برای نمونه،
در "امیر کبیر" و "سلطان و شبان" میشنیدیم، شباهتهایی به صدای حسین عرفانی دارد!.
یکی از بازیهای بیادماندنی محمد مطیع، در فیلم "گردباد-۱۳۶۴" بود،
که علاقه ی فراوانی به نقش آفریشان دارم. ... سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
قسمتهایی از نمایش تلویزیونی "پول پرست" (پخش در سال ۱۳۶۶)،
با بازی زنده یادان: "مهین دیهیم و کیومرث ملک مطیعی"،
و بازیگری که نامشان را نمیدانم. ... در انتهای ویدیو هم،
قسمتی کوتاه اما خاطره انگیز از سری اول "جنگ هفته (سال ۶۶ یا اوایل ۶۷)"،
با اجرای گوینده ی خوشسدای دهه ی شصت (که خوشبختانه اکنون هم فعالیت دارند):
جناب آقای "علیرضا غفاری"، قرار گرفت. / بهتر بیاد دارید که "جنگ هفته" در دو سری یا بگفته ی امروزی،
در دو فصل تهیه و پخش شد. فصل اول آن، در ماههای آخر جنگ بود (امیر گرامی یک فایل قرار داده بودند)،
و فصل دومش، (که ۳ سال پیش در فروم بخشهایی از آن قرار گرفت):
https://www.youtube.com/watch?v=KtVfTowjIPM
در نیمه ی دوم سال ۶۷ و ۶۸، که جنگ دیگر تمام شده بود، همانند قبل، جمعه عصرها نشان داده میشد.
قسمتهایی همچون: "آقا کمالی (هشدارهای پلیس)" و میان پردههای نمایشی، مربوط به فصل دوم بودند.
نمیدانم، شاید نمایش "پول پرست" که در فایل زیر هست هم مربوط به سری اول "جنگ هفته" بوده است.
* قسمتهایی از "نمایش پول پرست + اجرای علیرضا غفاری در جنگ هفته - (۱۳۶۶)" .:
(با سپاس از کانال محترم "نسیم")
http://s5.picofile.com/file/8150830118/Jonge_Hafte_Namayesh_AlirezaGhaffari_1366_.rar.html
----------------------------------------------------------
پی نوشت:
زنده یاد بانو مهین دیهیم (۱۳۰۴ - ۱۳۸۱) ...
صدایی گرم و پرطنین ...
سوای از صداپیشگی استادانه ای که در رادیو و دوبلاژ داشتند،
همچنین، بازی ماندگارشان در یک قسمت از "آرایشگاه زیبا-۱۳۶۹"،
که نقش "خاله خانم" را در مراسم خواستگاری ایفا میکردند،
همیشه در ذهنم، بروشنی یادمانه ها، بیادگار باقی مانده است.
یاد هنرمندان راستین، براستی که گرامی باد ....
http://www.sourehcinema.com/People/People.aspx?Id=138205050221/
http://fa.wikipedia.org/wiki/مهین_دیهیم
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
آتقي آزاد شد...
پس از چاپ گفت و گويم با جواد گلپايگاني در ماهنامه فيلم سينماگران زيادي براي كمك به آزادي او تماس گرفتند. ولي «آتقي» به طرز عجيبي از دسترس خارج شده بود. امكان برقراري تماس با او وجود نداشت. خانواده اش گفتند هروقت به مرخصي آمد، خبر خواهند داد. ولي تماس كوتاه «آتقي» از داخل زندان براي تشكر بابت چاپ مصاحبه به آخرين تماس ما بدل شد. حتي رفتن من به زندان اوين براي ملاقات با او به نتيجه نرسيد و همه چيز مبهم و عجيب شد.
مهم نيست در اين مدت چه رخ داد. كدام خبرگزاري ها كوشيدند آن مصاحبه را به نام خود بزنند. هدف كمك به آزادي جواد گلپايگاني بود و نه مشهور شدن مصاحبه كننده. بازتاب گسترده آن مصاحبه كار خودش را كرد. امروز صبح يكي از اخبار اصلي سايت ها و خبرگزاري ها آزاد شدن آتقي بود. آتقي بعد از قريب 14 سال امروز آزاد شد. دوستت داريم آتقي... حتي روزي كه به دليل به تأخير افتادن چاپ مصاحبه تماس گرفتي و گفتي: ظاهرا خوشگل تر از من زياد هست. نوبت به من نمي رسد... دوست داشتني بودي...
تو آن قدر خاطره ساخته اي، آن قدر كسالت را از جامعه اي اسير جنگ و انزوا تارانده اي كه عتابت هم به دل مي نشيند. بين اين همه خبر بد، آزاد شدن آتقي براي آغاز يك روز كاري به اندازة كافي انرژي بخش هست. خوش آمدي مرد رنج ديدة خاطره ساز
http://s5.picofile.com/file/8151373626/Javad_Golpaygani.flv.html
*
خاطره این موسیقی آشنا از همان سالهای قدیم توی ذهنم بود تا وقتی که با پخش دوباره سریال آینه عبرت، خاطره اش دوباره زنده شد. برخلاف باقی قطعات موسیقی پخش شده در قسمت های مختلف این مجموعه، این یکی کاملا ایرانی به نظر می رسد.
ممنون می شوم اگر کسی از دوستان، نام و نشانی از این قطعه زیبا یا سازنده اش سراغ دارند در اختیار ما و بقیه دوستان هم قرار بدهند.
http://s5.picofile.com/file/8151375100/Music_Ayneh_Ebrat.flv.html
heidiii- تعداد پستها : 24
Join date : 2014-05-03
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوستان
1. دیشب بلاخره قسمتی از سریال قدیمی هوای تازه که قبلتر در موردش با امیلیانو صحبت کرده بودیم از شبکه نسیم پخش شد. همان مجموعه ای که مریلا زارعی و رادش زن و شوهر بودند و همسایه طبقه بالایشان (احمد آقالو) عشق رمان های جنایی و کارآگاه بازی بود و یکبند مایک هامر می خواند و جمله ثابتش این بود "پوآرو و مارپل خیلی مونده تا مایک هامر بشن..." رضا بابک پدر مریلا زارعی بود و منوچهر نوذری روی سریال نریشن میگفت.
2. خبر خوب: از چهارشنبه بیست و هشت آبان، هرشب ساعت 21:30 سریال قدیمی "پیک سحر" از شبکه آیفیلم پخش می شود.
(مدتی قبل دیدم دوستی که در مورد پخش برادران شیردل اطلاع رسانی کرده بود، در کمتر از بیست و چهار ساعت نوشته اش را از روی فروم برداشت. این را درست همان موقعی فهمیدم که آمده بودم به خاطر کار قشنگش ازش تشکر کنم. این نکته ی ساده را در حاشیه فقط یادآوری می کنم و می دانم که هرکسی خودش بهتر می داند:
شاید اینجا دیگر رونق سابق را نداشته باشد و برعکس یک سال قبل، خیلی سوت و کور و خلوت شده باشد که بیشترش به خاطر مشغله های روزمره آدمهاست، ولی همین یکی دوخطی هم که هرکدام از ما شش ماه یکبار می گذاریم، بیشتر از سر دلبستگی و علاقه شخصی است تا تایید و تشویق و تشکر بقیه. توی این سرزمین فقط کاری که انگیزه اش از ته دل برآمده باشد می ماند و ماندنی می شود و چشمی که منتظر تشویق و تشکر بقیه است فقط بیشتر منتظر می ماند.)
1. دیشب بلاخره قسمتی از سریال قدیمی هوای تازه که قبلتر در موردش با امیلیانو صحبت کرده بودیم از شبکه نسیم پخش شد. همان مجموعه ای که مریلا زارعی و رادش زن و شوهر بودند و همسایه طبقه بالایشان (احمد آقالو) عشق رمان های جنایی و کارآگاه بازی بود و یکبند مایک هامر می خواند و جمله ثابتش این بود "پوآرو و مارپل خیلی مونده تا مایک هامر بشن..." رضا بابک پدر مریلا زارعی بود و منوچهر نوذری روی سریال نریشن میگفت.
2. خبر خوب: از چهارشنبه بیست و هشت آبان، هرشب ساعت 21:30 سریال قدیمی "پیک سحر" از شبکه آیفیلم پخش می شود.
(مدتی قبل دیدم دوستی که در مورد پخش برادران شیردل اطلاع رسانی کرده بود، در کمتر از بیست و چهار ساعت نوشته اش را از روی فروم برداشت. این را درست همان موقعی فهمیدم که آمده بودم به خاطر کار قشنگش ازش تشکر کنم. این نکته ی ساده را در حاشیه فقط یادآوری می کنم و می دانم که هرکسی خودش بهتر می داند:
شاید اینجا دیگر رونق سابق را نداشته باشد و برعکس یک سال قبل، خیلی سوت و کور و خلوت شده باشد که بیشترش به خاطر مشغله های روزمره آدمهاست، ولی همین یکی دوخطی هم که هرکدام از ما شش ماه یکبار می گذاریم، بیشتر از سر دلبستگی و علاقه شخصی است تا تایید و تشویق و تشکر بقیه. توی این سرزمین فقط کاری که انگیزه اش از ته دل برآمده باشد می ماند و ماندنی می شود و چشمی که منتظر تشویق و تشکر بقیه است فقط بیشتر منتظر می ماند.)
heidiii- تعداد پستها : 24
Join date : 2014-05-03
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
مهدی کاشانیان درگذشت ...
(شنبه - ۲۴ آبانماه ۱۳۹۳)
یادشان گرامی، که یکی از شادی آفرینان، در رادیو و تلویزیون بودند.
- (درگذشت بازیگر پیشکسوت رادیو و تلویزیون) .:
http://www.persianv.com/preview/266952.php
- مهدی کاشانیان در نمایی از فیلم "زن امروز-۱۳۷۵" .:
http://www.sourehcinema.com/People/People.aspx?id=138201240545
.
.
.
59 نوشته است:
مهدی کاشانیان
بازیگر نمایشهای رادیو از گذشته تا چندی پیش.
بازیگر سینما و تلویزیون - مجموعه ی "بعد از خبر " و ....
عکسهای آرشیوی "مهدی کاشانیان" با همکارانش در دهه ی شصت:
در لینک زیر مصاحبه ای بسیار شنیدنی و نوستالژیک با ایشان
در آذرماه سال ١٣٩١ انجام شده که نظر دوستان گرامی را به شنیدن آن جلب مینمایم.
لازم به یادآوریست که این مصاحبه، توسط گوینده ی پرسابقه و خوشصدای رادیو،
جناب آقای "محمد حسین نورشاهی" انجام گرفته
و قسمتهایی از "صبح جمعه با شما" نیز در آن پخش میگردد.
مصاحبه ی "محمد حسین نورشاهی" با "مهدی کاشانیان" - آذرماه ١٣٩١:
http://elmond.persiangig.com/M.%20Hosein%20NourShahi%20%26%20Mehdi%20kashanian%20-%20(09.1391).wma
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام و تشکر 59 گرامی. مرحوم مهدی کاشانیان البته هیچگاه مورد علاقه من نبود ولی این دلیل نمیشه که ارزش کارشون رو متوجه نباشم. درواقع هنر واقعی رو ایشون و امثال ایشون داشتند که در اون دهه مزخرف 60 که من به شخصه غیر از سیاهی چیزی ازش به یاد ندارم باعث لبخند مردم می شدن. راستش فکر میکنم انقدر مارو به مرگ گرفتن که به تب راضی شدیم.
گاهی فکر میکردم که نسل ما کلاً نسلی بودن که زود راضی و قانع میشدن. اینو واسه این میگم که ما انگار متوجه اون همه بدبختی نبودیم. من فکر میکردم که جوونهای امروز شاید خیلی از ما شادتر و تو شرایط بهتری بوده باشن اما انگار این طورها هم نیست....
یادمه چند وقت پیش با دوستم تو کافی شاپی حوالی هفت تیر نشسته بودیم که دختر جوون و زیبا که حدوداً 20، 21 ساله بود و با خانمی که اون کافه رو اداره میکرد گویا فامیل بود وارد شد. قیافه اش مثل فرشته ها با موهای بلند و خیلی معصوم و در عین حال بسیار ساده ولی امروزی بود و به نظر میومد هیچی از سختی این روزگار نفهمیده باشه. خیلی جذبش شدیم و دوستم خیلی زود باهاش مشغول صحبت شد و وقتی توجه کردیم دیدیم اسم مهران مدیری رو روی دستاش و لای انگشتان تتوی دائم کرده و انگشتر چوبی بزرگی با حکاکی اسم مهران مدیری رو دستش کرده! اول فکر کردیم از این عشقهای خل و چلی دخترهای لوس و ننره به هنرپیشه ها، اما وقتی علت رو ازش پرسیدیم گفت که مهران مدیری اولین کسی بود که باعث شد من تو جمهوری اسلامی بخندم! واقعاً دلم واسه خودمون و همه مردممون سوخت که انقدر تشنۀ قطره ای دل خوش هستیم...
گاهی فکر میکردم که نسل ما کلاً نسلی بودن که زود راضی و قانع میشدن. اینو واسه این میگم که ما انگار متوجه اون همه بدبختی نبودیم. من فکر میکردم که جوونهای امروز شاید خیلی از ما شادتر و تو شرایط بهتری بوده باشن اما انگار این طورها هم نیست....
یادمه چند وقت پیش با دوستم تو کافی شاپی حوالی هفت تیر نشسته بودیم که دختر جوون و زیبا که حدوداً 20، 21 ساله بود و با خانمی که اون کافه رو اداره میکرد گویا فامیل بود وارد شد. قیافه اش مثل فرشته ها با موهای بلند و خیلی معصوم و در عین حال بسیار ساده ولی امروزی بود و به نظر میومد هیچی از سختی این روزگار نفهمیده باشه. خیلی جذبش شدیم و دوستم خیلی زود باهاش مشغول صحبت شد و وقتی توجه کردیم دیدیم اسم مهران مدیری رو روی دستاش و لای انگشتان تتوی دائم کرده و انگشتر چوبی بزرگی با حکاکی اسم مهران مدیری رو دستش کرده! اول فکر کردیم از این عشقهای خل و چلی دخترهای لوس و ننره به هنرپیشه ها، اما وقتی علت رو ازش پرسیدیم گفت که مهران مدیری اولین کسی بود که باعث شد من تو جمهوری اسلامی بخندم! واقعاً دلم واسه خودمون و همه مردممون سوخت که انقدر تشنۀ قطره ای دل خوش هستیم...
S@M- تعداد پستها : 161
Join date : 2010-03-30
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
S@M نوشته است:
سلام و تشکر 59 گرامی. مرحوم مهدی کاشانیان البته هیچگاه مورد علاقه من نبود ولی این دلیل نمیشه که ارزش کارشون رو متوجه نباشم. درواقع هنر واقعی رو ایشون و امثال ایشون داشتند که در اون دهه مزخرف 60 که من به شخصه غیر از سیاهی چیزی ازش به یاد ندارم باعث لبخند مردم می شدن. راستش فکر میکنم انقدر مارو به مرگ گرفتن که به تب راضی شدیم.
گاهی فکر میکردم که نسل ما کلاً نسلی بودن که زود راضی و قانع میشدن. اینو واسه این میگم که ما انگار متوجه اون همه بدبختی نبودیم. من فکر میکردم که جوونهای امروز شاید خیلی از ما شادتر و تو شرایط بهتری بوده باشن اما انگار این طورها هم نیست....
یادمه چند وقت پیش با دوستم تو کافی شاپی حوالی هفت تیر نشسته بودیم که دختر جوون و زیبا که حدوداً 20، 21 ساله بود و با خانمی که اون کافه رو اداره میکرد گویا فامیل بود وارد شد. قیافه اش مثل فرشته ها با موهای بلند و خیلی معصوم و در عین حال بسیار ساده ولی امروزی بود و به نظر میومد هیچی از سختی این روزگار نفهمیده باشه. خیلی جذبش شدیم و دوستم خیلی زود باهاش مشغول صحبت شد و وقتی توجه کردیم دیدیم اسم مهران مدیری رو روی دستاش و لای انگشتان تتوی دائم کرده و انگشتر چوبی بزرگی با حکاکی اسم مهران مدیری رو دستش کرده! اول فکر کردیم از این عشقهای خل و چلی دخترهای لوس و ننره به هنرپیشه ها، اما وقتی علت رو ازش پرسیدیم گفت که مهران مدیری اولین کسی بود که باعث شد من تو جمهوری اسلامی بخندم! واقعاً دلم واسه خودمون و همه مردممون سوخت که انقدر تشنۀ قطره ای دل خوش هستیم...
خانم سم با درود.
امروز گویا، روز انتقاد و درد دلهای ما شصتی هاست. ساعت فروم البته بتازگی زمان کره ی مریخ را برای من نشان میدهد،
اما بگمانم همین ۱-۲ ساعت پیش، مطلب بالا را قرار داده باشید، و آنزمان، من نیز مشغول نوشتن متن انتقادی زیر بودم.
از لطف شما ممنونم. یاد مهدی کاشانیان هم باز گرامی. ... راستش دهه ی شصت در ذهن من سیاه نیست.
شاید بخاطر این باشد، که انسان هر چی کمتر بداند، خوابش سنگین تر و راحت تر خواهد بود.
بله، نسلی هستیم که در هر چیز، روی مثبت و نیمه ی پر لیوانش را میبینیم، و بد هم نیست،
چون اصل اینست که دنیای درون و ذهن خود انسان در هر شرایطی، سازگاری و آسایش را فراهم کند.
و اما باز تلپاتی فروم ...، چون در مطلب مستندی که مطرح کردید، ۲ نکته بود که اتفاقن در متن زیر هم نوشته بودم.
یکی اشاره به مهران مدیری، که در فایل تصویری هست، و دیگری (کار آن دختر خانم)،
یعنی مساله ای که اسمش را میگذارم: "جو زدگی فرهنگ ما" ....
سلامت باشید.
-----------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(اگر متن زیر را اشتباه و بیجا نوشتم، تذکر بفرمایید، آنرا پاک میکنم و پوزش هم خواهم خواست)
.
.
.
امیدوارم که بیماری سرطان، روزی ریشه کن شود، و هیچکس در دنیا دیگر دچار آن نگردد.
اینروزها، پوشش خبری بسیار شدید و سؤال برانگیزی، در فضای واقعی و مجازی ایران،
برای درگذشت جوانی ایجاد شده که صد البته روحشان شاد، رنج و سختی بخاطر بیماری کشیدند،
و امیدوارم این نوشته، جسارتی به مقام انسانیت نباشد. / با آنکه من نیز در جریان رخدادهای هنری هستم،
اما در همین چند ماه گذشته بود که با نام ایشان آشنا شدم و وقتی کارشان را شنیدم، از جهت جنس صدا و اجرا،
نمونه ای بود همانند دیگر افرادی که در یک دهه ی گذشته ظهور کرده اند، و صدای تمامشان،
شبیه به یکدیگر است و تا قسمت قابل توجهی، محصول افکت و فیلترهای دیجیتالی استودیو.
نمیدانم، شاید دیگر پیر شدم، و یا کج سلیقه، و بدین ترتیب دیدگاه فرهنگیام از مد افتاده.
اما اینگونه که در خبرها آمده، بخاطر فوت ایشان، تجمعات مردمی در برخی شهرها شکل گرفته،
خیابانهایی در تهران بخاطر مراسم تشییع، بسته شده است. تیشرت با تصویر مرحوم توزیع شده،
جمعی از مردم از استانهای همجوار تهران، خود را به مراسم وی رساندند،
و حتا سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا، پیام تسلیت فرستاده.
بازهم تاکید میکنم، این رج ها، نه از سر بد اندیشی ست، و نه هیچ دلیل دیگری دارند،
جز یک پرسش کودکانه که دلیل بر نادانیام است و خواستم آنرا با بچههای فروم رویایی مطرح کنم .:
"در جایی که به هنرمندان باسابقه توجهی نمیشود، و خیلی ها که هنایشگذار راستین در فرهنگ و هنر بودند،
در سکوت کامل و یا معمولی خبری از دنیا میروند، و یا اگر زنده هستند با مشکلات مالی دست بگریبانند،
حال دلیل اینهمه شلوغکاری و پشتیبانیهای همه جانبه ی داخلی و خارجی، پس از فوت جوان، چیست؟
اگر جامعه با چنین خبرسازی و بدرقه ی فوق افلاطونی، موزیسین و خواننده ی برجسته ای را از دست داده،
پس نام هنرمندان باسابقه و خلاق را چه باید گذاشت، و به آنها چگونه باید ارزش نهاد؟".
.
.
.
در انتها، یادی داشته باشیم از بازیگر طنز مجموعه های "پرواز ۵۷"، "ساعت خوش" و ...،
که در فروردین سال ۱۳۸۹، درگذشت، و خبرگزاریها آنزمان فقط بصورت کپی دو خط متن از یکدیگر،
درگذشت او را اعلام کردند و بس. ... "عباس جنانی" ... / ویدیوی جالب زیر که کمتر دیده شده،
مربوط به ساعت خوش هست که زنده یاد عباس جنانی هم بازی داشتند .:
http://s5.picofile.com/file/8151915584/Sa_te_Khosh_Namayesh_1372_73_.rar.html
.
.
.
روح تمام رفتگان در آرامش باشد.
با آرزوی سلامتی برای همگی.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوستان عزیز
من دنبال این فیلم هستم کسی از دوستان در آرشیوشون دارن این فیلمو
شهر قصه ( ۱۳۵۲ )
كارگردان :
منوچهر انور
نويسنده :
منوچهر انور
بيژن مفيد
نوع فيلم : فانتزي / كودكان
خلاصه داستان : قصه گوي شهر قصه (پروانه معصومي) داستان فيلي (محمد مغيلان) را بازگو مي كند كه به عنوان جانوري غريبه وارد شهر قصه مي شود و توجه همة حيوان ها را برمي انگيزد.... بيشتر
نام ... نقش
۱ - پروانه معصومي .... قصه گوي شهر قصه
۲ - سينا سوزني ....
۳ - سهيل سوزني ....
۴ - محمد مغيلان .... فيل
۵ - ناصر آقايي .... روباه
۶ - بهرام كياني ....
۷ - محمد كلاهدوز ....
۸ - فردوس كاوياني .... ميمون
۹ - جمشيد لايق .... بز
۱۰ - مجيد مظفري .... خر
۱۱ - زهره اصلان پور ....
۱۲ - محمد سادات ابهري .... شتر
۱۳ - مهدي منتظر .... سگ
۱۴ - منوچهر جهانگيري ....
۱۵ - حسين فرود ....
(بيشتر)
مشخصات ديگر فيلم
مدت فيلم .... 110 دقيقه
كشور .... ايران
زبان .... فارسي
رنگ .... رنگي
صدا .... Mono
پیش پرده فیلم شهر قصه
من دنبال این فیلم هستم کسی از دوستان در آرشیوشون دارن این فیلمو
شهر قصه ( ۱۳۵۲ )
كارگردان :
منوچهر انور
نويسنده :
منوچهر انور
بيژن مفيد
نوع فيلم : فانتزي / كودكان
خلاصه داستان : قصه گوي شهر قصه (پروانه معصومي) داستان فيلي (محمد مغيلان) را بازگو مي كند كه به عنوان جانوري غريبه وارد شهر قصه مي شود و توجه همة حيوان ها را برمي انگيزد.... بيشتر
نام ... نقش
۱ - پروانه معصومي .... قصه گوي شهر قصه
۲ - سينا سوزني ....
۳ - سهيل سوزني ....
۴ - محمد مغيلان .... فيل
۵ - ناصر آقايي .... روباه
۶ - بهرام كياني ....
۷ - محمد كلاهدوز ....
۸ - فردوس كاوياني .... ميمون
۹ - جمشيد لايق .... بز
۱۰ - مجيد مظفري .... خر
۱۱ - زهره اصلان پور ....
۱۲ - محمد سادات ابهري .... شتر
۱۳ - مهدي منتظر .... سگ
۱۴ - منوچهر جهانگيري ....
۱۵ - حسين فرود ....
(بيشتر)
مشخصات ديگر فيلم
مدت فيلم .... 110 دقيقه
كشور .... ايران
زبان .... فارسي
رنگ .... رنگي
صدا .... Mono
پیش پرده فیلم شهر قصه
zerocold- تعداد پستها : 22
Join date : 2009-09-21
Age : 43
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
دیشب کانال محترم نسیم، خلاصه ی یکی از نمایشهای تلویزیونی از سال ۱۳۶۳ را نشان داد،
که تماشایش خیلی برایم نوستالژیک بود، و هوش و حواس را مستقیم به نیمه ی اول دهه ی شصت پرواز داد.
این مجموعه ی "اشارهها و نشانه ها"، در اصل با برنامههای زمان خود شوخی میکرد و برای نمونه،
در این نمایش، مسابقات تلویزیونی آن دوران را با زبان طنز مطرح میکردند. نکته ی بسیار مهم،
حضور ۴ بازیگریست که در تصویر بالا قرار گرفتند. دو نفر اول که معرف همه هستند،
(آقایان جواد انصافی و امیر پارسی)، که همچنان هم خوشبختانه در رادیو و نمایش حضور دارند.
اما تصویر دو نفر بعدی، یادآوری بسیار شفاف و نوستالژیکی ست از سالهای اپتدایی دهه ی شصت.
بویژه نفر سمت چپ را که در زیر عکس آقای انصافی هست (و نقش مهمان برنامه را ایفا میکند)،
بخوبی بیاد دارم و اکنون دیدنش واقعا یادآوری خاطرات از آن زمان شد. ... همان سالها که ۵-۶ ساله بودم،
وقتی این بازیگر را در تلویزیون میدیدم، گمان میکردم که، برادر "جواد خدادادی" هست!، چون شباهت به یکدیگر داشتند.
نکته ی مهم دیگر در این ویدیو، لباسهای آنزمان است. مدل کت و شلوارها. ... همچنین میکروفن های صدا و سیما،
و صد البته که سبک دکور برنامه های تلویزیونی نیز، در این نمایش بیادگار مانده است.
* خلاصه ای از نمایش تلویزیونی "اشارهها و نشانهها - ۱۳۶۳" .:
(با سپاس فراوان از کانال محترم "نسیم")
http://s5.picofile.com/file/8153040842/NeshaneHa_Va_EshareHa_1363_.rar.html
.
.
.
پی نوشت:
دوران کودکی، خود نیز طبقه بندیهایی بر مبنای زمان و سال در ذهن هر یک از ما دارد. ...
برای من، تا قبل از اتمام جنگ، خاطرات نوستالژیک شصتی، حال و هوای ویژه تری دارند. سپس بعد از جنگ تا آخر آن دهه،
در جایگاه دیگری قرار دارد. ... و اما با شروع دهه ی ۷۰، انگار که همه چیز میخواست راه تازه ای را آغاز کند.
ماشینهای وارداتی خارجی در خیابانها پدید آمدند، ... کارخانه ی پارس، نسل تازه ای از تلویزیون را تولید کرد،
که کنترل داشت و دیگر مجبور نبودیم برای کم و زیاد کردن صدا و یا تعویض کانال، دائما پیش تلویزیون برویم،
بویژه اینکه، کانال سومی هم در سال ۷۲ آغاز بکار نموده بود. / ... صحبت از ماشینهای اوایل هفتاد بمیان آمد .:
عکس بالا را در اینترنت پیدا کردم. نام عکاس را نمیدانم. خیلی ممنون هستم ازشان.
این عکس معیار خوبیست برات توصیف سالهای اپتدایی دهه ی هفتاد. ... نسل قدیمی و تازه ی ماشینها،
در تضاد و نبردی خاموش، از کنار یکدیگر در خیابانها میگذشتند، و "فخری نامحسوس" را بیکدیگر میفروختند.
سالهای ۷۱ و ۷۲ که دوران راهنمایی بودم، ماشینهای "میتسوبیشی"، تازه وارد ایران شده بودند.
پدر یکی از همکلاسیهای ما، از این ماشین میتسو.، رنگ آلبالویی اش را داشت و بعضی وقتها که بدنبال پسرش میآمد،
انگار که پسر شاه و سلطان را از مدرسه به خانه میبردند. ... برخی از تاکسیها هم تغییر کرده بودند،
و در کنار پیکانهای نارنجی، ماشینهایی با ظاهر مهربانتری پدید آمده بودند که صندلی هاشان هم،
راحت و گرم و نرم بود، و صدای گاز دادنشان در خیابان، خبر از تجدد و پیشرفت در علم و صنعت داشت، اما!،
هنوز که هنوزه، در ذهن من، بهترین و شیکترین ماشین دنیا، مرسدس بنز مدل ۸۰ میلادی (که در فیلم "مادر" هم بود)،
و همچنین ماشینهای امریکایی بیوک و شولت هست، یعنی همان مدل دهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی.
عموی مرحومم از قبل از ۵۷، یک بیوک زرد رنگ نیز داشتند که دنده اش هم اتومات بود.
چند باری در همان دهه ی شصت، سوار آن شده بودم. ... انگار که کشتی بود و در خیابانها،
با یک آرامش ویژه ای میخروشید و راهها درهم مینوردید. ... وقتی آن یکی دو دفعه سوار بیوک شدم،
انگار که مفهوم ماشینسواری، به نسبت آنچه که با پیکانی که خودمان داشتیم، دیگر برایم تغییر کرد!. ...
(ظاهر ماشین بیوک مدل آن سالها، یادآور صورت "ببر و پلنگ" است ... بنز هم یادآور "شیر" ) .:
.
.
.
* عکس زیر را در بهار سال ۷۵ که دوم دبیرستان بودم، یکروز عصر پس از مدرسه گرفتم.
خلوت کوچه ... و ماشینهای پیکان و وانت که مدل آن سالها بود، در تصویر ثبت شدند .:
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
محمدرضا زندی - بازیگر، فیلمنامه نویس، دوبلور و کارگردان تئاتر و فیلم، در سال ۱۲۹۸ در محله ی حسن آباد تهران بدنیا آمد.
کار هنری را با ایفای نقشی کوتاه در نمایش "آتش زدن دختر بتپرست" در سال ۱۳۱۴ آغاز کرد. سپس مدتی به اهواز رفت،
و در آنجا بازی در نمایش را ادامه داد. پس از بازگشت به تهران به هنرستان هنرپیشگی رفت و دوره سه ساله آنجا را گذراند.
در طول این مدت و پس از آن نیز بازی در تئاتر را دنبال کرد. کار تئاتر را در کنار شغل اصلیاش که در وزارت اقتصاد بود انجام میداد،
و در کنار این به دوبله فیلم نیز اشتغال داشت. فعالیت در سینما را از سال ۱۳۳۱ آغاز کرد و تا ۱۳۵۷، در ۷ فیلم به عنوان بازیگر،
هنرنمایی کرد که یکی از آنها (خسیس - ۱۳۳۴)، به کارگردانی و تهیه کنندگی خودش بود.
صداپیشگی را بطور حرفه ای از سال ۱۳۳۲ آغاز کرد، و جزو هنرمندانی بود که به ایتالیا برای دوبله ی فیلمها به فارسی میرفتند.
از ویژه گیهای صدای او میتوان به تیپ های کمدی، تقلید صدا و گویندگی بسیاری از نقشهای کمدی،
همچون: "لو کاستلو، فرناندل، باب هوپ، ویتوریو دسیکا و ..." اشاره داشت.
محمد رضا زندی در صبح روز دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۰، در سن ۸۲ سالگی، درگذشت.
(برگرفته از منابع اینترنتی، همراه با ویرایش)
.
.
.
- زنده یاد زندی پس از ۵۷، در سه فیلم سینمایی و سریالهای تلویزیونی ایفای نقش کردند،
"(مدرسه پیرمردها-۱۳۷۰) ~ (شهر در دست بچه ها-۱۳۷۰) ~ (بانی چاو-۱۳۷۴)"
و بگمانم در رادیو و دوبلاژ نیز همچنان حضور داشتند. نکته ی مهم و خاطره انگیز،
صدای ایشان میباشد که بویژه در فیلمهای خارجی و ایرانی دهه های ۴۰ و ۵۰،
تیپسازیهای شیرین و بامزه ای را در سبک طنز به اجرا میگذاشت. یادشان گرامی.
* توجه یاران ارجمند فروم رویایی را، به تماشا و شنیدن هنرنمایی بازیگری و صدای زنده یاد "محمد رضا زندی"،
در بخشهایی از یازدهمین قسمت سریال بسودنی و ماندگار "خودرو تهران ۱۱ (۱۳۷۵-۷۶)، جلب مینماید .:
http://s5.picofile.com/file/8153604726/MohamadReza_Zandi_Khodro_Tehran_11_1376_.rar.html
- در فایل بالا که از سریال "خودرو تهران ۱۱" هست و مربوط به ۱۷ سال پیش میباشد (زمستان ۷۶)،
خیابان ولیعصر تهران و ماشینهای دهه ی هفتاد نشان داده میشوند که در پست قبلی هم اشاره به ماشینها داشتیم.
عکس زیر را در همان دوران، البته دقیقتر بگویم، دو سال بعد از ساخت این سریال، یعنی در پاییز ۱۳۷۸،
یکروز که در تاکسی بودم و ترافیک خیابان ولیعصر، مجال عبور و مرور را گرفته بود، من هم گرفتم .:
.
.
.
- سریال "خودرو تهران ۱۱" همانند دیگر ساخته های بانو مرضیه برومند در دهه های ۶۰ و ۷۰،
از ساختاری بسیار صمیمی و همچنین سازگار با زندگی به سبک ایرانی برخوردار است.
هر قوم و ملیتی، ویژه گیهای خود را دارند. البته کاستیها، نقصها و مشکلات را باید شناخت و ویرایش ساخت،
اما تقلیدهای ناشیانه و نادرستی که از راه دور و بر اساس آنچه که برای نمونه در اروپا و غرب سیستم چگونه است،
پس ما هم غربی شویم، یک زحمت بیهوده است که سوای گرفتن انرژی و هدر دادن وقت، ضربه های جبران ناپذیری را،
به بستر خانواده و سپس جامعه وارد میآورد، چرا که واژگان "تقلید" و "گرته برداری" دو مفهوم جدا از هم هستند.
در بیشتر موارد، سبک زندگی غربی و یا اروپایی، به اشتباه و فقط با ظاهربینی، در جوامع جهان سوم و دوم تقلید میشوند.
نتیجه اش هم میشود یک تقلب و رونویسی کورکورانه، که اگر به صاحبان همان فرهنگ جهان اولی نشان داده شود،
آنها این سیستم فرهنگی کپی کاری و جعل شده را، به هیچ شکل، شبیه و مرتبط به خودشان نخواهند دانست!.
... سال گذشته در فروم، در مورد فیلم "برف روی کاج ها-۱۳۹۰" نوشتیم و البته از ساختارش تعریف کردیم.
تمام نکاتی که عنوان شد بر سر جای خود محفوظ است، اما یک مورد از قلم افتاده بود که اضافه میکنم.
کارگردان فیلم برف روی کاج ها، زاده و بزرگ شده ی آمریکا ست. اما در نگارش این فیلمنامه،
اشتباه مفهومی را انجام داده. ... وقتی در فیلم جوان همسایه، بدنبال دختربچه میگردد،
بناگاه سر از حیاط خانه ی همسایه درآورده و در جلوی اتاق با زن صحبت میکند،
یک اصل مهم ایرانی و حتا جهانی، نادیده گرفته میشود، چرا که هیچکس بدون اجازه ی صاحبخانه،
وارد محل زندگی او نمیگردد (اما در این فیلم، اینکار صورت گرفت)، و شد سرآغازی برای سایر موارد.
.........................
- دو - سه هفته ی پیش، فیلم "زندگی مشترک آقای محمودی و بانو-۱۳۹۱" را نگاه کردم.
ساختار و بویژه طراحی صحنه ی خوبی دارد، اما سوژه و از همه مهمتر پیام سرگردان فیلم، بسیار بد و غیر منطقی ست.
انگار این تیپ فیلمها را مینویسند و میسازند، تا اصل و اساس زندگی خانوادگی را به زیر سوال ببرند!.
قهرمانان اصلی فیلم، دختر و پسر نادان و خامی هستند که با سبک نادرست فکری و زندگی بی در و پیکر خود،
وارد یک زندگی سنتی میشوند که صد البته اشکالهایی هم در آن زندگی هست، چون مرد خانواده، کمفهم و خودخواه است،
آنوقت این دو جوان، میشوند معیار اصلی داستان و تمام ارزشهای خوبی که در آن خانواده بوده را،
بصورت حق بجانب به زیر سوال میبرند، بدون اینکه فیلم در فینال، به نادرست بودن کار آنها حتا اشاره ای داشته باشد!.
دقیقن همانند اینست که داستان و یا فیلمی بسازیم که قهرمانش دزدها باشند. بروند و از کاسبها دزدی کنند،
آنوقت آخر سر، این دزدها بدون اینکه به سزایشان برسند، با خیال راحت به گوشه ی داستان فرستاده شوند،
اما بجایش، کاسبهایی که مال باخته شدند، حال خودشان هم بفکر دزدی از دیگران بیفتند!.
.........................
در سینمای هالیوود از آغاز تا کنون، حتا اگر در فیلمی، خصوصیترین مسایل نشان داده و آنالیز شود،
اما همیشه در پیام نهفته در داستان، و بویژه در نتیجه گیری انتهایی، جای نیکی و پلیدی، غربال شده مشخص است،
و این همان مطلبی ست که در فیلمهای مثلن نسل جدید ایران که حالتهای روشنفکری دارند، وجود ندارد!.
.
.
.
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
:سلام پیرو پست 59 عزیز (جریان آب رحمتآباد چی شد؟) برای اولین بار خدمت شما دوستان عزیز
بخشی از سریال مخمصه نوروز 1363
[
لینک دانلود
http://s5.picofile.com/file/8154396450/%D9%85%D8%AE%D9%85%D8%B5%D9%87.f4v.html
بخشی از سریال مخمصه نوروز 1363
[
لینک دانلود
http://s5.picofile.com/file/8154396450/%D9%85%D8%AE%D9%85%D8%B5%D9%87.f4v.html
alirad- تعداد پستها : 32
Join date : 2010-07-23
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
alirad نوشته است:
:سلام پیرو پست 59 عزیز (جریان آب رحمتآباد چی شد؟) برای اولین بار خدمت شما دوستان عزیز
بخشی از سریال مخمصه نوروز 1363
لینک دانلود
http://s5.picofile.com/file/8154396450/%D9%85%D8%AE%D9%85%D8%B5%D9%87.f4v.html
علیراد گرامی با درود.
خیلی ممنونم از لطف و فایل تصویری نوستالژیکی که قرار دادید.
خوب بیاد دارم که چند سال پیش نیز، شما برای اولین بار در اینترنت،
استوب کادرهایی از فیلم "مردی که زیاد میدانست" و همچنین تله تئاتر "باجناق ها" را،
در فروم رویایی قرار دادید. ... بازهم سپاسگزارم. ... سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
مدتها بود علاقمند بودم تا چند فیلم ممتاز قدیمی از سینمای هالیوود را،
با فروم رویایی و یاران ارجمند مطرح سازم. ...
تاریخ ساخت و اکران ۵ فیلمی که معرفی میگردند،
مربوط به دوره ی زمانی، از ۴۵ تا ۲۰ سال گذشته (۱۹۷۰ ~ ۱۹۹۵) میباشد.
و البته بنا به سلیقه ی نگارنده انتخاب شدند و جای شکی نیست،
که فیلمهای خوب و ممتاز قدیمی در آمریکا، تعدادشان کم نیست.
....................................
سینمای هالیوود، سالهاست که غرق در موضوعات تخیلی و افکتهای کامپیوتری شده است.
اگرهم در طول سالهای دهه ی گذشته، فیلمهای انگشت شماری با موضوعات مناسب و بویژه اجتماعی ساخته شده اند،
معمولن کارهایی هستند از کارگردانان کشورهای دیگر، که بنا به ملاحظاتی، هالیوود تهیه کننده ی آنها بوده است.
برای نمونه، فیلم زیبای "بدنبال خوشبختی-۲۰۰۶" (که مربوط به ۹ سال پیش میباشد - زمانش مرز است)،
ساخته ی سینماگر خوشفکر ایتالیا "Gabriele Muccino" است، و صد البته که هالیوود با امکانات فراوان و پیشینه ی خود،
اگر حمایت مالی در ساخت و بویژه پخش آن در اکران نمیداشت، چنین فیلم درخشانی، به دنیا شناسانده نمیشد! .:
سالها پیش در مجله ای خوانده بودم که هالیوود، یک شعار از اپتدا داشته (تقریبا جمله ی زیر بود):
"هر فیلمی که میسازیم، باید برای ۱۰۰ سال، مخاطب داشته باشد". ...
این اغراق نبوده است، چرا که هالیوود بطور پی در پی، نزدیک به نیم قرن فیلمهایی ساخت،
که هنوز هم میتوان آنها را با علاقه تماشا کرد./ فیلم کمدی قدیمی هست با بازی "تونی کرتیس، جک لمون، و مرلین مونرو"،
که در دوبله ی روسی، با نام "در جاز فقط دخترها" برگردان شده، البته نام اصلی آن، "بعضیها داغشو دوست دارن" میباشد.
این فیلم محصول سال ۱۹۵۹، یعنی ۶۵ سال پیش در هالیوود است!. اما چنان ساختار سینمایی قوی در زبان تصویر و طنز دارد،
که هرگاه آنرا تماشا کنید، انگار نه انگار که بیش از نیم قرن پیش و با مناسبات چندین نسل قبل از زمان حاضر ساخته شده،
بلکه طراوت و تازگی دراماتیک آن، حتا سیستم سیاه و سفید تصویرش را، از هر رنگی، رنگین تر به چشم بیننده نشان میدهد.
....................................
امیدوارم که سینمای هالیوود، در نشان دادن خشونت و تخیل گرایی،
بازهم به تعادل و هارمونی که تا یک دهه ی پیش داشت، بازگردد، و دوباره به محتوا توجه نماید.
در ده سال گذشته، سینما در تمام کشورها بطور کامل، اپتدا سرگردان، و سپس بی شخصیت در ساختار شد.
سینمای ایران، سینمای روس، سینمای امریکا و ...، همگی در دهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی، به اوج رسیدند،
بعد با شروع دهه ی ۹۰، افت کیفی شروع شد و سپس در دهه ی گذشته، حتا نام سینما از ابهت خود افتاد، اما!!!،
از دید نگارنده، تنها کشوری که سینمایش از ریتم نیفتاده، "فرانسه" است. ساختار سینمایی فیلمهایشان حرف ندارد،
اما شوربختانه در بیشتر آنها، انگار که بی بند و باری اخلاقی، بویژه در زمینه ی مفهوم خانواده ترویج میشود!.
سینمای اخیر ایران نیز، در مواردی، چنین رویکرد ناپسندی را در پیش گرفته!. ....
....................................
نظر یاران ارجمند را به تماشای تیزرهای رسمی مربوط به ۵ فیلم قدیمی از سینمای هالیوود جلب مینماید.
البته بگمانم که با این فیلمها آشنا باشید، اما یادآوری آنها نیز، هم نوستالژیک و هم خوشایند است.
.
.
.
* الکس در سرزمین عجایب (۱۹۷۰) .:
Alex in Wonderland - 1970
توضیح: البته تیزر این فیلم، از دید من اصلن نتوانسته محتوا و مفهوم خیال انگیز آن را نشان دهد.
... اولین بار، ۸ سال پیش بود که این فیلم زیبا را در کانال تلویزیونی "TCM" نگاه کردم. ...
خب زبان انگلیسی بلد نیستم و آن کانال هم فیلمهای سینمای کلاسیک هالیوود را، به زبان اصلی نشان میدهد،
اما بیان تصویری این فیلم و لحظه های نابی که آمیخته با تنهایی و خیال است، چنان مرا شیفته کرد،
که هر طور بود با کمک گرفتن، دو-سه خط به انگلیسی نوشتم، و به آدرس الکترونیک سایت شبکه فرستادم،
و ضمن سپاس از آنها، پرسیدم، که آیا امکانش است دوباره این فیلم را پخش کنند؟! .:
http://www.tcm.com
TCM گرامی هم، چند روز بعد جواب فرستاد، و گفت که ماه آینده در چنین روزی،
"الکس در سرزمین عجایب" بازپخش خواهد شد. ... در طی ۸ سال گذشته،
بارها فیلم یاد شده را به همان زبان اصلی نگاه کردم،
و با آنکه متوجه صحبتها نمیشوم، اما داستان فیلم را میتوان فهمید و ارتباط اصلی با آن،
زبان تصویر است و نه دیالوگ ها. ... سرانجام دو سال پیش، نسخه ی دوبله به روسی آنرا یافتم،
اما میترسم که دوبله شده ببینم، ... چون نمیخواهم فضای فکری و ارتباطی که با زبان دراماتیک فیلم برقرار کردم،
حال توسط فهمیدن گفتار و صحبت هایشان، در ذهنم تغییر کند. ... بازهم یاد آوری مینمایم، که تیز این فیلم،
بیانگر مناسبی برای درونمایه ی ویژه و مولفانه ی آن نیست. امیدوارم خود فیلم را کامل به زبان اصلی ببینید.
میخواستم یک کلیپ همچون تیزر تهیه کنم، اما بدلیل همان ترس از تماشای نسخه ی دوبله شده اش، انجام ندادم.
http://elmond.persiangig.com/Trailer-%20Alex%20in%20Wonderland%20-%20(1970).flv/download?db5d
.
.
.
* سگهای پوشالی (۱۹۷۱)
Straw Dogs - 1971
توضیح: "داستین هافمن" بیشک یکی از برترینها در سینمای هالیوود ۷۰ و ۸۰ میلادی بود.
سبک بازیگری رئالیستی و همچنین نوع نگاه هایش که انسانی کمرو اما باهوش را بتصویر میکشد،
در فیلمهای درخشانی از آن دوران، هنرنمایی میکرد، که دو فیلم از آنها در این پست معرفی میشوند.
لازم به یاد آوریست که در فیلم خوشساخت "کابوی نیمه شب-۱۹۶۹ " نیز، بازی شایان توجهی دارد.
فیلم "سگهای پوشالی-۱۹۷۱" که تیزر آن در زیر هست، فیلم تلخی ست، اما جای نیک و بد در آن مشخص است.
http://elmond.persiangig.com/Trailer-%20Straw%20Dogs%20-%20(1971).flv/download?db5d
.
.
.
* کما (۱۹۷۸)
Coma - 1978
توضیح: مایکل داگلاس، یکی از بازیگران باجذبه ی هالیوود است،
و با اینکه پدرش نیز هنرپیشه ی مشهوری بود، اما در وادی شهرت،
خودش مستقلانه با استعداد و توانایی درخوری که داشت، مطرح گردید.
فیلم کما، در سبک سینمای دلهره آور ساخته شده و یکی از معدود فیلمهای امریکاییست،
که موضوع "ترس و واهمه"، با استفاده از خشونت، و خون و خون ریزی نشان داده نمیشود!.
البته این فیلم اگر بجای سال ۱۹۷۸ (۳۶ سال پیش)، در زمان حال ساخته میشد،
آنوقت بجای ساختار رئالیستی، و شبیه سازی با دکور و ماکتهای برابر اصلی که دارد،
حتما کوهی از افکتهای اغراق آمیز کامپیوتری را برای ساختنش بکار میبردند!،
اما خوشبختانه محصول دوران موفقیت آمیزی در سینما ست ...
http://elmond.persiangig.com/Trailer-%20Coma%20-%20(1978).flv/download?db5d
.
.
.
* کرامر مخالف کرامر (۱۹۷۹)
Kramer vs. Kramer - 1979
توضیح: این فیلم یک ملودرام آرامبخش است که البته با سکوتهایش،
آموزه های مناسبی را برای خانوادهها بدنبال دارد ....
بازیهایی خوب وصمیمی از "داستین هافمن و مریل استریپ" ...
http://elmond.persiangig.com/Trailer-%20Kramer%20vs.%20Kramer%20-%20(1979).flv/download?db5d
.
.
.
* کازینو (۱۹۹۵)
Casino - 1995
توضیح: این فیلم با آنکه از المانهای گیشه پسند برای جلب مخاطب برخوردار است،
اما ساختار سینمایی اش نیز به همان اندازه، قابل توجه و حرفه ای میباشد!. ...
حضور رابرت دنیرو و بویژه شارن استون، برگ برنده ی فیلم، برای موفقیت تجاری در دهه ی ۹۰ میلادی شد.
صرفه نظر از فضای پر زرق و برق جاری در ساختار سینمایی و همچنین روایت ماجرا توسط رابرت دنیرو،
که نقش صاحب کازینو و باند مافیایی را دارد، و با زبان اول شخص، وقایع داستان را برای تماشاگر در طول فیلم بازگو میکند،
بازی هنرپیشه ی خوب هالیوود - "Joe Pesci" (که در فیلم "تنها در خانه ۱ و ۲" نیز، نقش یکی از دزدان را داشت)،
از دید نگارنده، یکی از نقاط قوت فیلم بشمار میآید و سطح بازی او، بسیار بالاتر از دیگران است. ...
(Joe Pesci)
http://elmond.persiangig.com/Trailer-%20Casino%20-%20(1995).flv/download?db5d
.
.
.
سلامت باشید.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
چراغ دلم خاموش میشه، وقتی هر بار مییام و میبینم، که سایت آپلودعکس،
از کار افتاده و تصویرها در فروم رویایی نمایش داده نمیشن. ...
ما هرچه میخواهیم به سایت آپلود "۷ ستاره" وفادار باشیم، اما خودش انگار یه چیزیش میشه.
تصویرهای این پست، در سرور 8pic.ir دوباره بارگذاری شدند.
پوزش میخواهم از اختلال در نمایش عکسها که امروز پیش آمده بود.
با احترام.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
گفتگوی جذاب و یک ساعته ی تلویزیونی، با استاد گرانقدر "چنگیز جلیلوند"،
که ۳-۴ ماه پیش، در برنامه ی "هفت" انجام شده بود. ...
نکات بسیار خوب و همچنین نوستالژیکی در این برنامه توسط استاد مطرح میگردند.
جای بسی خرسندیست، که استاد جلیلوند، تاکنون با نیم قرن فعالیت شایسته در هنر دوبلاژ و گویندگی،
همچنان از صدای شفاف و منعطف در سطح بالایی برخوردار هستند، و مشغول به هنرنمایی میباشند.
با آرزوی سلامتی و کامیابیهای روزافزون برای ایشان. ...
https://www.youtube.com/watch?v=jRQeAuyYfTI
.
.
.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
اولین بار، این فیلم بی همتا را، در تابستان معروف ۱۳۶۶،
که اکران همگانی شد، بهمراه پدرم در سینما فرهنگ تهران دیدم.
در آن تابستان، میان حجاج ایرانی و نیروهای امنیتی عرب در عربستان،
درگیری و خونریزی ایجاد شده بود. مادرم نیز با یکی از خانمهای فامیل، در بین حجاج بودند.
شبهای تابستان سال ۶۶، دایمن از تلویزیون، صحنه ی زخمیها و کشته شدگان نشان داده میشد.
برخلاف زمان حاضر، دسترسی به تماس با خارج کشور کم بود، و اینترنت و موبایلی هم در کار نبود.
از اینرو ما بسیار نگران مادر شده بودیم، و مادربزرگم هر وقت صحنه های درگیری را نشان میدادند،
اپتدا نگاه به من، و سپس شروع به گریه میکردند. ... اما خوشبختانه پس از چند روز،
مادر از عربستان تماس گرفتند و گفتند که حال ایشان و خانمی که همسفرشان است خوب میباشد،
چرا که آنان در روز تظاهرات و شلوغیها (۹ مرداد ماه ۱۳۶۶)، در هتل مانده بودند.
- ایرج راد: برای فیلمبرداری "اجاره نشینها" از دو ساختمان استفاده می کردیم، بخش درونی ساختمان در خیابان پیامبر بود،
که در آن زمان تنها یک بیابان بود، به گونه ای که عزت اله انتظامی می گفت، اگر یک شب فیلمبرداری طول بکشد،
ممکن است گرگها ما را تکه پاره کنند. ... ساختمان بیرونی و نمای ظاهری ساختمان "اجاره نشینها" نیز،
روبروی نیروگاه برق آلستوم بود که تمام اطراف این نیروگاه نیز بیابان بود. ...
http://www.mehrnews.com/news/2102735/نگران-حمله-گرگ-ها-بودیم-تلفن-واقعا-در-دستان-اکبر-عبدی-منفجر
از آن سال تاکنون، بارها و بارها، "اجاره نشینها" را با جان و دل تماشا کرده ام.
ویتامینی داریم با نام "ویتامین اف"، که ویژه ی ما دوستداران فیلم و سینماست.
(Vitamin F = Film)
هرگاه که این ویتامین کم شود، باید فیلم دید، فیلمی خوب (چه ایرانی باشد و چه خارجی).
از آنجا که فیلمهای سینمایی و کارهای شبکه ی ویدیویی در زمان حال،
یکی پس از دیگری از ساختاری نامناسب و سوژههایی بی سرو ته برخوردارند،
در میان کارهای جدید و کیلویی که این روزها به بازار آمده، نتوانستم فیلم درخور توجهی پیدا کنم،
از اینرو، دوباره به سراغ آرشیو فیلمهای شصتی رفتم، و "اجاره نشینها" را،
که خوشبختانه با کیفیت تصویر برتر، در یکی از کانالهای یو.تیو.ب.، بازنشر شده،
برای چندمین بار تماشا کردم .
(کیفیت این نسخه، ۷۲۰ پیکسل - HD - میباشد) .:
https://www.youtube.com/watch?v=uyk_63CJaLA
اما باید اعتراف کنم که هربار پس از تماشای این فیلم زیبا و ماندگار،
یعنی پس از سکانس آخر و جایی که تیتراژ شروع میشود، حسی اندوهناک و افسرده به من دست میدهد.
نمیدانم، ... شاید چون در طول فیلم، شور و هیجان و نور، بقدر کافی و در سطح ممتازی وجود دارد،
اما سکانس پایانی، بخاطر زمان زمستانی و هوای ابری اش، شعله ی این چراغ را خاموش مینماید.
این موردی که گفتم، انتقاد نیست، بلکه اهمیت جریان شایسته ی هنر درماتیک را در این فیلم نشان میدهد.
یادآوری:
۱) اجاره نشینها، پر فروشترین فیلم سال ۱۳۶۶ شد.
۲) محسن مخملباف، با دیدن این فیلم، میخواسته نارنجک به خود ببنند،
و به نشان اعتراض به اینکه اکنون جنگ است و چرا این فیلم کمدی و خنده دار است!،
پیش مهرجویی رفته، او را بغل کند، تا بدین ترتیب هر دوی آنها از جهان بروند!.
۳) اکبر عبدی در مصاحبه ای اعلام داشت، که در اولین سکانس بازی او در این فیلم،
یعنی بین پلانهایی که از خواب بیدار میشود، به سمت حمام خانه میرود،
تا پلانی که چند ثانیه بعدش در همین سکانس، وارد حمام میشود،
۶ ماه فاصله ی زمانی در فیلمبرداری بوده است. چرا که اپتدا سکانسهایی که خانه سالم بوده را گرفتند،
که بگمانم زمانش در بهار و تابستان ۱۳۶۵ بوده، ... سپس در پاییز و زمستان همان سال،
بخشهایی که ساختمان با خرابی مواجه میشده را فیلمبرداری کرده اند.
.
.
.
* ۴۸ تصویر زیر، همانند خلاصه ای تصویری و البته نوستالژیک، با کیفیت برتر دیداری هستند،
که استوپ کادرهایی از نماهای خاطره انگیز از نسخه ی HD از فیلم زیبای"اجاره نشین ها-۱۳۶۵" میباشند.
تقدیم فروم رویایی و یاران ارجمندش .:
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
درخواست نام فیلم
یاران ارجمند فروم رویایی، همانگونه که بهتر بیاد دارید،
از سال ۱۳۷۲ که "موسسه رسانه های تصویری" در ایران شروع به فعالیت کرد،
فیلمهای مشخصی از سینمای ایران و جهان، در ویدیو کلوبها برای اجاره موجود بودند.
فیلمهای دهه ی شصت ایران، همچون: "مادر، دزد عروسکها، خواستگاری، کلوزآپ،
شب بیست و نهم، آواز تهران و ..."، جزو اولین فیلمهای وطنی موجود در ویدیوکلوبها بودند.
در خانه ی ما، از اپتدای سال ۱۳۷۳، دستگاه ویدیو خریداری شد، و خوب بیاد دارم،
که در بهار و تابستان آن سال، شناسنامه ی من، کمتر در خانه بود!،
چرا که برای اجاره و تمدید فیلمها، دایمن نزد ویدیو کلوب محل، به گرو گذاشته میشد.
در کنار محصولات سینمای ایران، فیلمهای خارجی دوبله شده نیز در ویدیو کلوبها موجود بودند،
که البته تعدادشان کمتر از ایرانی ها بود. / فیلمی بود محصول اواخر دهه ی ۷۰ و یا اوایل ۸۰ میلادی،
که نامش همانند شماره ی یک پرواز بود. برای نمونه: "پرواز ۳۴۲" و یا عنوانی شبیه به آن.
داستان این فیلم بر اساس ماجرای واقعی سقوط یک هواپیمای مسافربری در اروپا یا امریکا،
نوشته و ساخته شده بود. ... در طی سالهای ۱۳۷۳ و ۷۴، بارها و بارها (بویژه شبهای تعطیل)،
نوار VHS آنرا میگرفتم، و با آنکه داستان غم انگیزی داشت، اما چون ساختارش خوب و حرفه ای بود،
و دوبله ی قوی نیز داشت، آنرا تماشا میکردم. / ... اگر یاران ارجمند نیز این فیلم را دیده اند،
و نامش را میدادند، لطفن اطلاع رسانی بفرمایند، با سپاس. / ... توضیح بیشتر اینکه، این فیلم،
ماجرای مسافرانی بود که سوار هواپیما میشدند، سپس در طول مسیر، پرواز با مشکل دچار میشد،
و هواپیما سرانجام در یک دریاچه در اروپا یا امریکا، سقوط میکرد. ... در آخرین سکانس فیلم،
امدادگران با دوربین تلویزیون محلی مصاحبه میکردند و روند امدادرسانی را گزارش میدادند.
صدای جناب آقای "پرویز ربیعی" را خوب بیاد دارم، که در نقش یک امدادگر گویندگی کرده بودند.
بسیار علاقمند هستم که پس از ۲۰ سال، دوباره این فیلم را حتا اگر شده به زبان اصلی ببینم.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
مستربین پلیس میشود - ۲۰۰۳
(با دوبله ی خوب فارسی)
چهار سال پیش فیلمی سینمایی با بازی همیشه جذاب و کمدی آقای مستربین،
و یا اگر رسمی تر بگوییم، جناب آقای "رویان اتکینسون" را دیدم،
که با نام"مامور جُن اینگلیش"، در دوبله ی خوب آن به زبان روسی، نامگذاری شده بود.
نام اصلی این فیلم خوشساخت و خنده دار هست "Johnny English" - محصول ۲۰۰۳.
البته در سال ۲۰۱۱، قسمت دوم آن نیز ساخته شد که خوب بود،
اما خنده دار بودن و طراوت قسمت اولش، بیشتر است. ...
بتازگی در آرشیو سایت eirib.ir، که امیر گرامی آنرا معرفی داشتند،
دیدم که کانال محترم نمایش، فیلم یاد شده را، یعنی همان قسمت اول را،
با نام "مستر بین پلیس میشود ۱"، پخش کرده است. برای همین خیلی کنجکاو شدم،
تا از کیفیت دوبله ی آن باخبر شوم، هر چند که گمانم کردم این کار، لابد بتازگی دوبله شده،
و از اینرو، نسخه ی فارسی شده ی آن، از دیدگاه دوبله، حرفی برای گفتن نداشته باشد.
اما وقتی فایلها را دریافت کردم، در کمال ناباوری، با دوبله ی بسیار خوبی مواجه شدم.
بویژه آنکه، صداسازی مستربین، بی نهایت نوآورانه و مناسب بود، تا حدی که در اپتدا،
هیچ جور نتوانستم نام دوبلورش را تشخیص دهم، البته پیدا بود استادی گرانقدر هستند.
از سوی دیگر، استاد جلال مقامی نیز نقش دستیار مستربین را میگفتند و صدای ایشان،
همانند دوران طلایی کارهایشان در قبل بود. این نشان میدهد که فیلم یاد شده، پس از تولیدش،
در ایران نیز دوبله گردیده، یعنی میشود اوایل دهه ی هشتاد خورشیدی، و این درست زمانی بوده،
که استاد چنگیز جلیلوند، به ایران بازگشتند. ... و دوبله ی نقش مستربین مامور مخفی،
با صداسازی حرفه ای ایشان انجام شده، که بسختی قابل تشخیص میباشد، و نشانیست از هنر استاد جلیلوند.
در ضمن، ترجمه ی آن به فارسی، بسیار خوب و سلیس انجام شده و یادآور فیلمهای خارجی هست،
که در دهه ی ۵۰ خورشیدی، در ایران ترجمه و دوبله میشدند.
از آنجا که نسخه ی فیلم سینمایی یاد شده در سایت http://eirib.ir،
در دو فایل و با حجم تقریبی ۶۰۰ مگابایت برای بارگیری قرار گرفته،
آن فیلم با اندازه ی مناسب، برای فروم در یک فایل تصویری آماده شد و تقدیم میگردد.
پیشنهاد میکنم که اگر از دوستداران سبک طنز مستربین هستید، حتمن آنرا دریافت نمایید.
مورد سانسوری هم در دوبله ی فارسی نداشته، فقط دو- سه پلان کوچک، که یکیشان خیلی خنده دار هست.
همچنین سکانسهای مهمانی و برخی لباسها را نیز بشکل مناسب، ویرایش کرده اند.
(در ضمن سایت یاد شده در صفحه اش، پوستر فیلم دوم را، اشتباهن بجای این فیلم قرار داده!)
http://eirib.ir/lastnews/72329-دانلود-فیلم-سینمایی-مستربین-پلیس-می-شود-1-Johnny-English-Reborn.html
فیلم سینمایی کمدی "مستربین پلیس میشود - ۲۰۰۳"، با دوبله ی خوب و شایان به فارسی، در یک فایل (۷۵ مگابایت) .:
http://s5.picofile.com/file/8125487542/Mr_Bin_Polis_Mishavad_2003.rar.html
.
.
.
شاد و سلامت باشید.
-----------------------------------------------------------
- سه سکانس کوتاه از ابتدای "مستربین پلیس میشود - ۲۰۰۳"
*** (هنر صداسازی و گویندگی درخشان استاد چنگیز جلیلوند) ***
http://s5.picofile.com/file/8125557550/Mr_Bin_Polis_Mishavad_3_Sekans_2003_.rar.html
واقعن نمیدانم که چه باید گفت!. ... اما انگار که واحد دوبلاژ صدا و سیما و سایر دوبلاژ کده ها!،
سالهاست که هیچ هدایت کننده و صاحبی ندارند، و سیستم "باند بازی و ملوک الطوایفی؟" در آنها حاکم است.
اولین فیلم سینمایی "مستربین پلیس میشود" که محصول سال ۲۰۰۳ بود را، قبلن بخاطر دوبله ی درخشانش،
که در همان دوران انجام شده بود، در فروم رویایی درباره اش نوشتیم و بویژه از هنر صداسازی و گویندگی استاد جلیلوند،
تعریف و تمجید کرده بودیم. بسیار هم عالی ... / اکنون بطور اتفاقی، چند دقیقه از فیلم دوم "مستر بین پلیس میشود" را،
که محصول سال ۲۰۱۱ هست، با دوبله ی فارسی دیدم که در همین سالهای جاری در ایران دوبله شده است.
در کمال ناباوری، صدای مستربین، عوض شده!، و اینبار، ناصر طهماسب، آنرا گویندگی کرده اند!،
که صدایشان، اصلن مناسب تیپاژ کمدی مستربین در این فیلم نیست!. ... از سوی دیگر، مخاطب گوش دارد،
چشم دارد، درک دارد، ... در اولین فیلم "مستربین پلیس میشود"، هنر صداسازی استاد جلیلوند، کاملن منطبق بر کار بود،
خب برای قسمت دوم آن نیز، میبایست از ایشان دعوت میکردند، نه اینکه یک صدای دیگر که مناسب این کاراکتر نیست، آنرا بگوید!.
استاد طهماسب، گوینده ی حرفه ای و ویژه ای هستند، شکی نیست، اما گاهی مواردی را انجام میدهند،
که من نوعی، هیچ جور نمیتوانم آنرا برای خود حلاجی کنم. ... برای نمونه، ایشان با چنین سابقه و صدایی،
آنونس فیلم جدید و مزخرف رضا عطاران "رد کارپت-۱۳۹۲" را، (که او هم معلوم نیست مخاطب را کی فرض کرده!)،
گفته اند!. یعنی استاد طهماسب با صدای خاطره انگیزشان در آنونس چنین کار سخیفی میگویند: "و بازهم رضا عطاران و توالت" !!!.
باور کنید حتا نوشتن این جمله ها، برایم خجالت آور است، اما حرف را باید گفت. ... / فیلم ایرانی هست محصول ۱۳۷۱،
با نام "بازیچه"، که ساخته ی فیلمبردار توانای سینمای ایران، "تورج منصوری" میباشد، و اتفاقن ساختار خوبی هم دارد.
تنها ایراد آن اینست، که بجای آقای عزت اله انتظامی (آقای انتظامی، یکی از معدود بازیگران ایرانی با صدایی مناسب هستند)،
آقای ناصر طهماسب صحبت کرده اند!. بقدری این دوبله ناهمگون است، که به فیلم ضربه زده و بازی آقای انتظامی، مصنوعی جلوه میکند!.
من منکر این نیستم که در زمان حال، دیگر همه چیز فدای پول شده، که البته این خودش، بهانه ایست برای پوشاندن ضعف هنرمندان،
اما روزی روزگاری بود در انتهای دهه ی ۷۰، که آقای خسرو خسرو شاهی، یک جمله ی کوتاه در تبلیغ بازرگانی محصولی در تلویزیون گفتند:
"همیشه تمیز، همیشه ساویز". ... انتقادهایی به ایشان شد و حتا مبلغ دستمزدشان هم که بیش از یک میلیون تومان بود،
در محافلی نقد میشد که دوبلورها نباید در آگهیها صدایشان را برای پول خرج کنند و ... . اما آن کار، با آنکه تبلیغاتی بود،
شخصیت داشت و نتیجه اش بسیار شیک و باکلاس شده بود. / اما امروزه چنین چیزی دیگر نیست. ...
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
درخواست نام فیلم
یاران ارجمند فروم رویایی، همانگونه که بهتر بیاد دارید،
از سال ۱۳۷۲ که "موسسه رسانه های تصویری" در ایران شروع به فعالیت کرد،
فیلمهای مشخصی از سینمای ایران و جهان، در ویدیو کلوبها برای اجاره موجود بودند.
فیلمهای دهه ی شصت ایران، همچون: "مادر، دزد عروسکها، خواستگاری، کلوزآپ،
شب بیست و نهم، آواز تهران و ..."، جزو اولین فیلمهای وطنی موجود در ویدیوکلوبها بودند.
در خانه ی ما، از اپتدای سال ۱۳۷۳، دستگاه ویدیو خریداری شد، و خوب بیاد دارم،
که در بهار و تابستان آن سال، شناسنامه ی من، کمتر در خانه بود!،
چرا که برای اجاره و تمدید فیلمها، دایمن نزد ویدیو کلوب محل، به گرو گذاشته میشد.
در کنار محصولات سینمای ایران، فیلمهای خارجی دوبله شده نیز در ویدیو کلوبها موجود بودند،
که البته تعدادشان کمتر از ایرانی ها بود. / فیلمی بود محصول اواخر دهه ی ۷۰ و یا اوایل ۸۰ میلادی،
که نامش همانند شماره ی یک پرواز بود. برای نمونه: "پرواز ۳۴۲" و یا عنوانی شبیه به آن.
داستان این فیلم بر اساس ماجرای واقعی سقوط یک هواپیمای مسافربری در اروپا یا امریکا،
نوشته و ساخته شده بود. ... در طی سالهای ۱۳۷۳ و ۷۴، بارها و بارها (بویژه شبهای تعطیل)،
نوار VHS آنرا میگرفتم، و با آنکه داستان غم انگیزی داشت، اما چون ساختارش خوب و حرفه ای بود،
و دوبله ی قوی نیز داشت، آنرا تماشا میکردم. / ... اگر یاران ارجمند نیز این فیلم را دیده اند،
و نامش را میدادند، لطفن اطلاع رسانی بفرمایند، با سپاس. / ... توضیح بیشتر اینکه، این فیلم،
ماجرای مسافرانی بود که سوار هواپیما میشدند، سپس در طول مسیر، پرواز با مشکل دچار میشد،
و هواپیما سرانجام در یک دریاچه در اروپا یا امریکا، سقوط میکرد. ... در آخرین سکانس فیلم،
امدادگران با دوربین تلویزیون محلی مصاحبه میکردند و روند امدادرسانی را گزارش میدادند.
صدای جناب آقای "پرویز ربیعی" را خوب بیاد دارم، که در نقش یک امدادگر گویندگی کرده بودند.
بسیار علاقمند هستم که پس از ۲۰ سال، دوباره این فیلم را حتا اگر شده به زبان اصلی ببینم.
با سلام . احتمال زيادمنظور شما فيلم پرواز شماره 90 مي باشد كه سال 67 در سينماها نمايش داده شد و لابد بعدا در ويدئو كلوپ هم راه پيداكرده . اين فيلم محصول تلويزيون آمريكا به سال 1984 مي باشد و نام اصلي آن
Flight 90: Disaster on the Potomac است. موضوع آن سقوط هواپيمايي است كه از واشنگتن به سمت فلوريدا ميرفته كه با بارش برف و نقص فني به پل برخورد كرده و داخل رودخانه مي افتد و فقط پنج زن و مرد زنده مي مانند . در يو .ت.ي.و.پ نسخه كامل آن وجود دارد.
لينك imdb :
http://www.imdb.com/title/tt0087272/?ref_=fn_al_tt_1
ليتك پوستر فيلم :
http://www.google.ae/imgres?imgurl=http%3A%2F%2Fwww.filmonpaper.com%2Fsite%2Fmedia%2F2011%2F05%2FFlight90_onesheet-5-500x352.jpg&imgrefurl=http%3A%2F%2Fwww.filmonpaper.com%2Fposters%2Fflight-90-disaster-on-the-potomac-one-sheet-usa%2F&h=352&w=500&tbnid=Uyzhbd_IJ0JLyM%3A&zoom=1&docid=1a6kboD2ISzRGM&hl=en&ei=GPOsVNGXHejksATkyYLoBw&tbm=isch&ved=0CB4QMygCMAI&iact=rc&uact=3&dur=1965&page=1&start=0&ndsp=14
ASDALIREZA105- تعداد پستها : 9
Join date : 2013-02-27
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
ASDALIREZA105 نوشته است:59 نوشته است:
درخواست نام فیلم
یاران ارجمند فروم رویایی، همانگونه که بهتر بیاد دارید،
از سال ۱۳۷۲ که "موسسه رسانه های تصویری" در ایران شروع به فعالیت کرد،
فیلمهای مشخصی از سینمای ایران و جهان، در ویدیو کلوبها برای اجاره موجود بودند.
فیلمهای دهه ی شصت ایران، همچون: "مادر، دزد عروسکها، خواستگاری، کلوزآپ،
شب بیست و نهم، آواز تهران و ..."، جزو اولین فیلمهای وطنی موجود در ویدیوکلوبها بودند.
در خانه ی ما، از اپتدای سال ۱۳۷۳، دستگاه ویدیو خریداری شد، و خوب بیاد دارم،
که در بهار و تابستان آن سال، شناسنامه ی من، کمتر در خانه بود!،
چرا که برای اجاره و تمدید فیلمها، دایمن نزد ویدیو کلوب محل، به گرو گذاشته میشد.
در کنار محصولات سینمای ایران، فیلمهای خارجی دوبله شده نیز در ویدیو کلوبها موجود بودند،
که البته تعدادشان کمتر از ایرانی ها بود. / فیلمی بود محصول اواخر دهه ی ۷۰ و یا اوایل ۸۰ میلادی،
که نامش همانند شماره ی یک پرواز بود. برای نمونه: "پرواز ۳۴۲" و یا عنوانی شبیه به آن.
داستان این فیلم بر اساس ماجرای واقعی سقوط یک هواپیمای مسافربری در اروپا یا امریکا،
نوشته و ساخته شده بود. ... در طی سالهای ۱۳۷۳ و ۷۴، بارها و بارها (بویژه شبهای تعطیل)،
نوار VHS آنرا میگرفتم، و با آنکه داستان غم انگیزی داشت، اما چون ساختارش خوب و حرفه ای بود،
و دوبله ی قوی نیز داشت، آنرا تماشا میکردم. / ... اگر یاران ارجمند نیز این فیلم را دیده اند،
و نامش را میدادند، لطفن اطلاع رسانی بفرمایند، با سپاس. / ... توضیح بیشتر اینکه، این فیلم،
ماجرای مسافرانی بود که سوار هواپیما میشدند، سپس در طول مسیر، پرواز با مشکل دچار میشد،
و هواپیما سرانجام در یک دریاچه در اروپا یا امریکا، سقوط میکرد. ... در آخرین سکانس فیلم،
امدادگران با دوربین تلویزیون محلی مصاحبه میکردند و روند امدادرسانی را گزارش میدادند.
صدای جناب آقای "پرویز ربیعی" را خوب بیاد دارم، که در نقش یک امدادگر گویندگی کرده بودند.
بسیار علاقمند هستم که پس از ۲۰ سال، دوباره این فیلم را حتا اگر شده به زبان اصلی ببینم.
با سلام . احتمال زيادمنظور شما فيلم پرواز شماره 90 مي باشد كه سال 67 در سينماها نمايش داده شد و لابد بعدا در ويدئو كلوپ هم راه پيداكرده . اين فيلم محصول تلويزيون آمريكا به سال 1984 مي باشد و نام اصلي آن
Flight 90: Disaster on the Potomac است. موضوع آن سقوط هواپيمايي است كه از واشنگتن به سمت فلوريدا ميرفته كه با بارش برف و نقص فني به پل برخورد كرده و داخل رودخانه مي افتد و فقط پنج زن و مرد زنده مي مانند . در يو .ت.ي.و.پ نسخه كامل آن وجود دارد.
لينك imdb :
http://www.imdb.com/title/tt0087272/?ref_=fn_al_tt_1
ليتك پوستر فيلم :
http://www.google.ae/imgres?imgurl=http%3A%2F%2Fwww.filmonpaper.com%2Fsite%2Fmedia%2F2011%2F05%2FFlight90_onesheet-5-500x352.jpg&imgrefurl=http%3A%2F%2Fwww.filmonpaper.com%2Fposters%2Fflight-90-disaster-on-the-potomac-one-sheet-usa%2F&h=352&w=500&tbnid=Uyzhbd_IJ0JLyM%3A&zoom=1&docid=1a6kboD2ISzRGM&hl=en&ei=GPOsVNGXHejksATkyYLoBw&tbm=isch&ved=0CB4QMygCMAI&iact=rc&uact=3&dur=1965&page=1&start=0&ndsp=14
ASDALIREZA105 گرامی، با درود خدمت شما.
بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم.
بله، کاملن درست فرمودید. ... دقیقن همین فیلم بود!.
خیلی ممنونم که اطلاع رسانی فرمودید. بسیار نوستالژیک میباشد.
چقدر جالب، چون نمیدانستم که در سال ۶۷، در سینماها هم نشان داده بودند.
(بله، این فیلم، جزو اولین سری VHS هایی بود که در ویدیو کلوبها، در سالهای ۷۲ و ۷۳، موجود بود).
البته خوب هم بیاد دارم که در دهه ی شصت و اوایل هفتاد، اکران فیلمهای خارجی دوبله شده،
هنوز در سینماهای ایران، وجود و رونق داشت. ... سینمای فقید "شهر قصه" که همسایه ی "سینما آزادی" بود،
فیلمهای خارجی در ژانر کودک و نوجوان را نشان میداد. ... آخرین باری که فیلم خارجی دوبله به فارسی دیدم،
اوایل دهه ی هفتاد (سال ۷۱ یا ۷۲) بود، که فیلم "بازگشت گودزیلا" را (بگمانم محصول ژاپن بود) ،
در "سینما فرهنگ" تهران تماشا کردم. / اتفاقن استاد چنگیز جلیلوند در مصاحبه ای که لینک آن در همین صفحه هست،
بیان داشتند که ای کاش مسئولین، یک سینما را برای پخش فیلمهای خارجی دوبله شده (همانند قدیم)، اختصاص دهند،
تا هم سبب رونق دوباره ی هنر دوبله شود، و هم کمک مالی برای سینمای بی جان ایران گردد.
...............................
و اما بازگردیم به فیلم "پرواز شماره ی ۹۰" که شما لطف فرمودید و یادش را زنده ساختید.
در یو.تیو.ب.، دو لینک هست با این نام، که هر دو را گرفتم. آغاز این نسخه ها، با هم کمی فرق دارد،
اما آن فیلمی که در ایران دوبله کرده بودند، لینک زیر میباشد، چراکه اپتدایش یک متن بود،
که بگمانم جناب آقای "خسرو شمشیرگران" با صدای استوارشان آنرا همانند نریشن میخواندند،
و اکنون بیاد آوردم که ماجرای داستان این فیلم که خلاصه اش را بخوبی نوشتید، مستند بوده،
از اینرو ساختار این فیلم با آنکه محصول تلویزیون بود، اما بسیار رئالیستی و واقعی کار شده است.
(اگر اشتباه نکنم، مدیر دوبلاژ این فیلم، آقای "محمود قنبری" بودند و شاید نریشن فیلم را نیز خودشان میگفتند)
https://www.youtube.com/watch?v=IBlRsNACp3k
- اولین پلان فیلم که در دوبله ی فارسی با نریشن همراه بود .:
- سکانس حساسی که هواپیما در هوای برفی و خاکستری، بداخل دریاچه سقوط میکند.
اپتدا هواپیما از پایین نشان داده میشد، سپس ماشینها و رانندگانی که در جاده ی اطراف رودخانه بودند،
و سرانجام نمایی از رودخانه و پل آن که محل سقوط بود ... .:
- یکی از آخرین پلانهای فیلم که دو امدادگر در حال مصاحبه با تلویزیون محلی هستند.
نقش یکی از آن دو را، "جناب آقای پرویز ربیعی" در دوبله گفته بودند .:
.
.
.
ASDALIREZA105 گرامی،
باز هم ممنونم از لطف و اطلاع رسانی نوستالژیکی که داشتید.
امیدوارم که بتونیم به نسخه ی دوبله شده ی آن نیز دست پیدا کنیم.
دوبله های آن دوران، واقعن زنده و بیادماندنی بودند.
سپاسگزارم. سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
جناب 59 درسته که ما زیاد وقت نمی کنیم تا در فروم رویایی بنویسم، ولی خواستم بدونید که همیشه خواننده مطالب گرانبهای شما و دیگر دوستان هستیم:59 نوشته است:
امیدوارم که بیماری سرطان، روزی ریشه کن شود، و هیچکس در دنیا دیگر دچار آن نگردد.
اینروزها، پوشش خبری بسیار شدید و سؤال برانگیزی، در فضای واقعی و مجازی ایران،
برای درگذشت جوانی ایجاد شده که صد البته روحشان شاد، رنج و سختی بخاطر بیماری کشیدند،
و امیدوارم این نوشته، جسارتی به مقام انسانیت نباشد. / با آنکه من نیز در جریان رخدادهای هنری هستم،
اما در همین چند ماه گذشته بود که با نام ایشان آشنا شدم و وقتی کارشان را شنیدم، از جهت جنس صدا و اجرا،
نمونه ای بود همانند دیگر افرادی که در یک دهه ی گذشته ظهور کرده اند، و صدای تمامشان،
شبیه به یکدیگر است و تا قسمت قابل توجهی، محصول افکت و فیلترهای دیجیتالی استودیو.
نمیدانم، شاید دیگر پیر شدم، و یا کج سلیقه، و بدین ترتیب دیدگاه فرهنگیام از مد افتاده.
اما اینگونه که در خبرها آمده، بخاطر فوت ایشان، تجمعات مردمی در برخی شهرها شکل گرفته،
خیابانهایی در تهران بخاطر مراسم تشییع، بسته شده است. تیشرت با تصویر مرحوم توزیع شده،
جمعی از مردم از استانهای همجوار تهران، خود را به مراسم وی رساندند،
و حتا سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا، پیام تسلیت فرستاده.
......
حال دلیل اینهمه شلوغکاری و پشتیبانیهای همه جانبه ی داخلی و خارجی، پس از فوت جوان، چیست؟
اگر جامعه با چنین خبرسازی و بدرقه ی فوق افلاطونی، موزیسین و خواننده ی برجسته ای را از دست داده،
پس نام هنرمندان باسابقه و خلاق را چه باید گذاشت، و به آنها چگونه باید ارزش نهاد؟".
[/b][/size][/color]
*کاملا با نظرتون موافقم، تا زمانی که این خواننده از دنیا رفت من حتی اسمش رو هم نشنیده بودم، واقعا آدم نمی دونه باید به چه کسانی در این باره گله کند، متاسفانه ظرف کمتر از یک ماه سه گوینده بزرگ و پیشکسوت که حق بزرگی رو به گردن سینمای ایران داشتند و چندین نسل با صدای آنها بزرگ شده بودند، از دنیا رفتند ولی یک هزارم فوت این خواننده هم مردم ،رسانه ها، مسوئلین و... ارزش قائل نشدند.
* اخیرا سایتی به نام http://www.aparat.tv/ افتتاح شده که آرشیو موسسه رسانه های تصویری رو آپلود کرده، چندتا از فیلم هایی که در دهه 70 توسط این موسسه پخش شده بودند ولی بعدا دیگه رنگشون هم تو ویدیو کلوپ ها ندیدم در این سایت تونستم پیدا کنم ولی متاسفانه امکان تماشای آن برای مخاطبین خارج از کشور وجود ندارد! احتمالا در آینده دوبله فیلم "پرواز شماره 90" رو هم قرار خواهند داد.
*ازتون خواهشمندم به مناسبت درگذشت زنده یاد احمد رسول زاده فیلم در محاصره با بازی ایشان، را دوباره آپلود کنید چون لینکش پاک شده.
jasonbourne- تعداد پستها : 16
Join date : 2012-09-09
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
jasonbourne گرامی با درود.
- از توجه شما نسبت به مشکل "جوزدگی و عدم توجه به هنر راستین"، سپاسگزارم.
- سایت http://www.aparat.tv رو، اکنون با اطلاع رسانی بجای شما دیدم و ممنون هستم.
راستش همین الان بطور آزمایشی، فیلم "جعفر خان از فرنگ برگشته" رو در آن سایت آوردم،
برای من آنلاین پخش کرد. ... پس به احتمال زیاد، محدودیتی نداره. امیدوارم برای شما نیز پخش بشن.
- خدمت شما بگم که، اکانتی که در فورشرد داشتم رو، چند ماه پیش، کامل بستم.
دلیلش این بود که تمام فیلمها و سریالهایی که اونجا داشتیم رو، چند ماهیست که در کانالهای یو.تیو.ب قرار دادن،
و هدف اصلی، همین وجود آرشیوی ماندگار از فیلمهای دهه ی شصت در فضای اینترنت برای همگان هست.
بنابراین، اکانت خودم رو پاک کردم. ... فیلم "در محاصره-۱۳۶۰" هم که فرمودید،
۲-۳ ماهی هست که در لینک زیر موجود میباشد. ... خدمت شما .:
https://www.youtube.com/watch?v=ilu_yXBhJhk
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
انسان ذوق زده میشود!، ... گل از گلش میشکفد،
وقتی که در آپارات خراب سینمای حال حاضر،
فیلمی مناسب شروع به گردش میکند ...
که اما این استثنا هم، فقط آغازش خوش است، چرا که ...
-----------------------------
"آذر، شهدخت، پرویز و دیگران"،
عنوان "فیلم تقسیم بر پنج و نیم" ایست،
بکارگردانی بهروز افخمی در سال ۱۳۹۲.
این محصول تصویری، یازدهمین فیلم سینمایی کارگردانش بشمار میآید،
و در سی و دومین جشنواره فیلم فجر، موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم گردیده!.
به احتمال زیاد، آقای افخمی، زبان سینما را از جهت تکنیک فیلمسازی میشناسد.
چرا که فیلمهایی چون: "عروس-۱۳۶۹"، "روز فرشته-۱۳۷۲"، "روز شیطان-۱۳۷۲"،
و "شوکران-۱۳۷۷"، عنوان چهار فیلم موفق او در میان ۱۲ فیلمی ست که تاکنون ساخته.
... البته ناگفته نماند، که در بیشتر موارد، سوژه و خط اصلی داستان فیلمهایشان،
کپی شده از آثار برتر سینمای هالیوود بوده است! (همچون "شوکران، روز فرشته و شیطان و ...").
محصول تصویری "آذر، شهدخت، پرویز و دیگران" را،
با آنکه از فیلم قبلی این کارگردان یعنی "سن پتربورگ"، اصلن خوشم نیامده بود،
اما با یاد و خاطره ی حال و هوای ساختار خوب فیلمهایی که در بالا عنوان شدند،
و همچنین بخاطر حضور دو بازیگر حرفه ای و سرشناس:
"مهدی فخیم زاده و گوهر خیراندیش"، نگاه کردم. ...
فیلم شروعی بسیار جذاب و عالی دارد، بویژه اینکه صدای هنایشگذار گوینده ی توانا:
"جناب آقای داوود نماینده" نیز، داستان را همچون نریشنی مستند، برای مخاطب بازگو میکند.
حرکات دوربین، میزانسن، نقش آفرینی دو بازیگر اصلی که نام برده شدند،
و در مجموع ساختار سینمایی این محصول، بسیار خوب و بسودنی "آغاز شد"،
تا جایی که بعنوان یک تماشاگر حرفه ای، تا پایان دقیقه ی بیستم را،
یکنفس تماشا کردم!، و بسیار شگفت زده از ساختار خوب و سوژه اش شده بودم، ...
که اما بناگاه، با شروع دقیقه ی بیست و یکم، فیلم از ریتم خود، هم در داستان و هم در ساختار،
بشدت سقوط کرد!، ... به بیان دیگر، انگار که تبدیل به فیلمی درجه سه از تولیدات ویدیویی گردید!.
زمان این محصول، ۱۱۰ دقیقه هست (یعنی حتا ۲۰ دقیقه طولانی تر از زمان استاندارد یک فیلم بلند سینمایی).
... ... ... از این ۱۱۰ دقیقه، فقط ۲۰ دقیقه ی اولش، خوب بود. ... انگار که یک فیلم را، تقسیم بر ۵/۵ کنیم.
راستی یک سوال، ... به فیلم مشهور "خداحافظ سینما"، چه وقت جایزه میدهند؟.
این فیلم، یک اثر بسیار بسیار بلند سینمایی ست، که در طی ۱۰ سال گذشته،
توسط سینماگران قدیم و جدید ایران ساخته شده، و همچنان هم فیلمبرداری آن ادامه دارد.
"خداحافظ سینما"، برنامه ی امشب و هر شب و هر سال و هر لحظه ی سینماهای ایران ...
-----------------------------
-----------------------------
-----------------------------
صفحه 2 از 16 • 1, 2, 3 ... 9 ... 16
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 2 از 16
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد