فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+29
Emiliano
ahmad1395
Negin 2
59
babak
Jack Holborn
Luska
SMAM
bahman.Gh
ramin
ژوا
fazel1994
heidiiii
Nostalji
Mihakralj
Nazanin58
jasonbourne
ASDALIREZA105
zerocold
Indiana Jones
S@M
Roxpa
Milassyui
ahmad1300mo
arman
heidiii
alirad
slevin(HAMID
SMBAGHERI
33 مشترك
صفحه 6 از 16
صفحه 6 از 16 • 1 ... 5, 6, 7 ... 11 ... 16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام به همه
ضمن تشکر از این همه مطالب مفید، یک سوال از اساتید داشتم. چون طبق معمول نمی تونم خیلی این نوشته های مفصل رو بخونم (البته با عرض شرمندگی) نمی دونم این سوال تکراریه یا نه... یه کارتونی بود زمان ما که فضای تیره و تار و عجیب غریبی داشت بخصوص که طبق معمول احتمالاً سانسور شده و سر و تهش رفته بود علاوه بر اینکه (باز هم) احتمالاً دوبلۀ چاخان پاخانی داشت به دلایلی که میدونیم یا شایدم نمی دونیم! موضوعش داستان یه پسر بچه بود که به یه مدرسه (؟) شبانه روزی میرفت که موقعی هم که میرفت هوا به شدت منقلب بود . اونجا ماجراهایی واسش پیش می اومد که یادم نیست ولی یه موجودی (که اونجا یادم نیست یه جور فرشته یا چیزی مثل این بود که البته به نظر من مسیح بود) به شکل یه مرد که چشمای خیلی ملیحی (!) با مژه های بلند داشت تو اتاق زیر شیروونی ظاهر میشد و بهش کمک میکرد. خب حالا اسم اون چی بود پلیز؟
راستی این آقای مجید جعفری شوهر سابق اکرم محمدی بوده گویا... یادمه که تو تیتراژ پایانی نیمۀ پنهان اسم فامیل اکرم محمدی رو داخل پرانتز، جعفری می نوشتن.
ضمن تشکر از این همه مطالب مفید، یک سوال از اساتید داشتم. چون طبق معمول نمی تونم خیلی این نوشته های مفصل رو بخونم (البته با عرض شرمندگی) نمی دونم این سوال تکراریه یا نه... یه کارتونی بود زمان ما که فضای تیره و تار و عجیب غریبی داشت بخصوص که طبق معمول احتمالاً سانسور شده و سر و تهش رفته بود علاوه بر اینکه (باز هم) احتمالاً دوبلۀ چاخان پاخانی داشت به دلایلی که میدونیم یا شایدم نمی دونیم! موضوعش داستان یه پسر بچه بود که به یه مدرسه (؟) شبانه روزی میرفت که موقعی هم که میرفت هوا به شدت منقلب بود . اونجا ماجراهایی واسش پیش می اومد که یادم نیست ولی یه موجودی (که اونجا یادم نیست یه جور فرشته یا چیزی مثل این بود که البته به نظر من مسیح بود) به شکل یه مرد که چشمای خیلی ملیحی (!) با مژه های بلند داشت تو اتاق زیر شیروونی ظاهر میشد و بهش کمک میکرد. خب حالا اسم اون چی بود پلیز؟
راستی این آقای مجید جعفری شوهر سابق اکرم محمدی بوده گویا... یادمه که تو تیتراژ پایانی نیمۀ پنهان اسم فامیل اکرم محمدی رو داخل پرانتز، جعفری می نوشتن.
S@M- تعداد پستها : 161
Join date : 2010-03-30
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
"59" عزیز، سال هاست از نوشته های زیباتون لذت برده و می برم؛ اما، بی اغراق و بی تعارف، باید عرض کنم نوشته ی بالاتون یکی از بهترین هایی از شما بود که خوندم.
خیلی عالی بود. تک تک مثال هاتون به دل می نشست و با خوندن هر کدوم، کلی مصداق جلو چشام ظاهر می شد.
آقا، در یک کلام، جادو کردید.
از دل نوشتید و به دل نشست. ممنونم از شما.
...........................
در تأیید فرمایش شما، دوست عزیز، کاملاً همین طوره. یا زنده یاد "حمید سمندریان" شاید (و البته شاید) به لحاظ تئوریک از خیلی از تئوریسین ها و به قول شما دکترها کمتر می دونست؛ اما، معلم خوبی بود. معلم خوب، شاید خیلی ندونه؛ اما، انتقال پیام رو می دونه و این که راه رو به شاگرد نشون بده و راهنمای او باشه. البته، می دونم که مثال بنده به "نگاه بازیگر" خیلی مرتبط نبود؛ اما، در ادامه ی بحث مدرک گرایی، معضل نسل های اخیر، بود.
باز هم ممنونم از شما که هنوز به این انجمن این قدر پایبندید و باعث می شید امثال بنده؛ که، گاهی با خودمون می گیم دیگه بسه، باز به اینجا گرایش پیدا کنیم.
امیر گرامی با درود.
از لطف شما ممنونم، و همچنین بسیار خرسند، که "نگاه بازیگر" مورد پسند واقع شده.
- مثال خوبی داشتید در مورد مرحوم سمندریان. ... یک مربی کاردان (معلم راستین)، راه و روش هدایت را خوب میداند.
در ضمن، جناب آقای دکتر محمد صادقی هم، همانند دکتر مهدی سلطانی، سالهاست که مدرس بازیگری هستند.
در فیلمهای ماندگار "راکی"، مربی راکی، خودش آمادگی جسمی نداشت، اما خوب میدانست که چگونه به تربیت بدنی بپردازد.
- سال ۱۳۷۵، زمانی که "جلال مقدم" درگذشت، نشریه سینما یا مجله فیلم، مصاحبه ای با "پروانه معصومی" انجام داد،
چرا که آخرین فیلمی که جلال مقدم در مقام کارگردان داشت، نامش "چمدان-۱۳۶۵" است با بازی ایشان.
خانم معصومی در آن مصاحبه عنوان کرد که در سکانس جاده (فیلم چمدان) که سوار ماشین هستند،
ایشان میبایست در یک پلان میخندیدند. ... روز فیلمبرداری که مربوط به آن سکانس در جاده بوده،
سوار بر ماشین بودند که در صندلی عقب، فیلمبردار و خود کارگردان "جلال مقدم" هم نشسته بودند.
در اصل داشتند میزانسن را تمرین میکردند. ... در این میان، جلال مقدم، لطیفه ای تعریف میکند،
و در نتیجه همه (منجمله خانم پروانه معصومی) به جوک او میخندند. ... پس از چند دقیقه،
خانم معصومی راجع به چگونگی بازی اش در پلان کوتاهی که باید بخندد، از جلال مقدم سوال میکند.
زنده یاد مقدم میگوید: "پلان رو همین الان گرفتیم!. دوربین روشن بود، خنده ای که به جوک داشتید، ثبت شد"!.
یاد جلال مقدم گرامی. ... کارگردان واقعی، یعنی بیدارکننده ی استعداد و نهاد بازیگری در هنرپیشه.
http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138112280000
- کاش میشد که یک سکانس عالی از هنر کارگردانی جلال مقدم از فیلم "فرار از تله" را در فروم قرار دهم. (که اما امکانش نیست).
سکانسی که (از دقیقه ۳۹ تا ۵۳)، شامل بازی قدرتمند دو هنرپیشه ی صاحبنام، و همچنین صدای مقتدرانه ی دو دوبلور مشهور است.
حتا نفر سومی که در آن سکانس است، با هنر کارگردان (جلال مقدم)، بازی اش تکمیل کننده و جالب میباشد.
از دید من، از آنجا که سینما، آمیزه ای از هنر و صنعت فیلمسازی ست، از اینرو برای گروه های مختلف سنی تعریف میشود،
پس در صورت نیاز، (فقط در صورت نیاز)، میتواند بدون برخی محدودیتها انجام شود، و نامش ابتذال نخواهد بود.
(البته با نشان دادن "برهنگی کامل" مخالفم). ابتذال زمانیست که جای نیکی و پلیدی، دوستی و دشمنی، و مفاهیم متضاد اصولی،
در فیلم قابل تشخیص نباشند. ... درست همانند فیلمهای امروزی، که خیلی هاشان مبتذل و دروغین هستند.
در ضمن، بازیگر رل اول در فیلم "میهمان داریم"، بازهم نقشی تکراری و حوصله سربر، انجام داد.
حتا گریم سیبیل او بگونه ایست، که انگار یک پوست پرتقال را زیر لب بالایی اش قرار داده اند.
شروع فیلم هم با یک دروغ انجام شده. ... آخر کدام انسان آنهم در سن و سال پرسوناژ او در فیلم،
در شب بارانی میرود و مستقیم به سیمهای کنتور برق، با دستانی که در زیر باران خیس شده اند دست میزند؟،
بالاخره هم دچار برق گرفتگی میشود، بعد در همان زمان، در حالیکه کف حیاط دراز کشیده،
یک هواپیما (همانند سفینه ای فضایی) در آسمان بالای سرش رد میشود (مخاطب را که فرض کرده اید؟. فیلم تخیلی میسازید؟).
برخی در طی دهه های گذشته، بقدر کافی، سینمای قبل از ۵۷ را به زیر سوال بردند و نام مبتذل را بر آن نهادند.
که اما امروز شاید خودشان هم تغییر عقیده داده باشند، چرا که فیلمهای ۴۰ و ۵۰، با مخاطب روراست بودند،
و مهمتر آنکه، جای خوبی و بدی، بصورت پیامی غیر مستقیم، دربطن و نتیجه گیری نهایی وجود داشت.
در دهه های شصت و هفتاد هم، همین ویژگی، به فیلمهای خوشساخت زمان کودکی و نوجوانی ما منتقل شد.
--------------------------------------------------------------
پی نوشت:
درباره ی مجریان پخش تلویزیون در دهه ی شصت،
(آقایان ابوالفضل طباطبایی و علیرضا غفاری)،
دو فایل تصویری در طی این سالها در فروم رویایی قرار دادیم،
که بجز ایشان، موارد تصویری دیگری هم در فایلها بودند.
اما اکنون بطور کلاسه و طبقه بندی شده،
دو ویدیو آماده و در کانال کولر واقع در سایت آپارات قرار دادم،
که فقط بخشهای مربوط به هر کدام از آن دو مجری گرامی،
بطور مجزا و ادیت شده (با زمان کوتاه)، هر کدام در ویدیوی مربوط به خود قرار دارند.
پیشنهاد میگردد که دو ویدیو ی زیر را دریافت نمایید و در آرشیو خود داشته باشید.
* نوستالژی (مجری اعلام برنامه تلویزیون ~ دهه شصت)
- "ابوالفضل طباطبایی" (صدای باوقار و آهنگین)، یکی از مجریان خوشسدای پخش و اعلام برنامه کانال یک تلویزیون،
در سالهای دهه ی شصت میباشند. فایل تصویری شامل دو اجرای خاطره انگیز از ایشان، به ترتیب در طی سالهای،
۱۳۶۷: (برنامه شبانه پخش کانال یک "مقاومت تا پیروزی")، ... و ۱۳۶۸: (اعلام برنامه در شبکه اول) است.
http://www.aparat.com/v/iB4jI
* نوستالژی (مجری برنامه "جنگ هفته" ~ دهه شصت)
- "علیرضا غفاری"، یکی دیگر از مجریان خوشسدای کانال یک تلویزیون، در دهه ی شصت هستند،
که خوشبختانه اکنون نیز فعال میباشند. در طی سالهای ۱۳۶۶ تا ۶۸، برنامه ی "جنگ هفته"،
عصرهای جمعه با اجرای ایشان پخش میشد. ... / فایل تصویری شامل بخشهایی از آن میباشد.
http://www.aparat.com/v/i2IaX
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأحد مارس 15, 2015 4:46 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
- کاش میشد که یک سکانس عالی از هنر کارگردانی جلال مقدم از فیلم "فرار از تله" را در فروم قرار دهم. (که اما امکانش نیست).
سکانسی که (از دقیقه ۳۹ تا ۵۳)، شامل بازی قدرتمند دو هنرپیشه ی صاحبنام، و همچنین صدای مقتدرانه ی دو دوبلور مشهور است.
حتا نفر سومی که در آن سکانس است، با هنر کارگردان (جلال مقدم)، بازی اش تکمیل کننده و جالب میباشد.
[/b][/color][/size]
اگه امکانش رو دارید، این قطعه ای رو، که شرح دادید، از ما دریغ نکنید و حتماً به اشتراک بذارید، "59" عزیز. ممنون می شم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
امیر گرامی با درود.
بهتر در جریان هستید، که فیلمهای سیاه و سفید قدیمی که بر روی VHS می دیدیم،
و بعدها هم کپی همونها در نت قرار گرفتن، بیشترشون کپی های بی کیفیتی بودند،
از اینرو این شبهه پیش میآمد که در سینمای قبل از ۵۷، کیفیت تصویری فیلمها، شاید قوی نبوده.
اما این کیفیت بدی که ما دیدیم، فقط بخاطر کپی های نامناسب ویدیویی از نوارهای مستر و اصلی بود.
ولی اکنون چند وقتی هست که نسخه ی خوب برخی فیلمهای سیاه و سفید قدیمی را، در نت قرار میدن. برای نمونه،
فیلم جالب و کمدی "اکبر دیلماج-۱۳۵۲"(کارگردان: احمد نجیب زاده - بازیگر اصلی: زنده یاد استاد ارحام صدر) را،
همان دهه ی هفتاد با VHS دیده بودم که تصویر خوبی نداشت، اما ۳-۴ ماه پیش نسخه ی نوار مستر آن در یو.تیو. قرار گرفت،
و تماشای دوباره ی این فیلم آنهم با جنس تصویر اصل ۳۵ میلیمتری، واقعن لذت بخش بود. ... در ضمن، ممل.امریکایی هم،
نسخه ی کاملش (۱۲۵ دقیقه - با کیفیت اصلی ۳۵ م.م.)، بتازگی در یو.تیو. قرار گرفته ... (اما در طی ۳۶ سالی که،
نوار CD ،VHSها و سپس همانها در نت از آن تاکنون موجود بود، شروعش از سکانس ورزشگاه نشان داده میشد،
اما در نسخه ی رسمی یو.تیو.، قبل آن، سه دقیقه ی دیگر هم هست، و اولین پلانش با تیتر"سمیرا فیلم تقدیم میکند" آغاز میگردد).
این توضیحات برای اهمیت تماشای فیلمها با کیفیت اوریژینال آنها بود که صد البته هنایش بهتری را بر مخاطب خواهند داشت.
از اینرو سکانس ۱۲ دقیقه ای یادشده از هنر کارگردانی جلال مقدم، با کیفیت نسخه ی اصلیاش قرار میگیرد چون ارزشش را داراست.
http://elmond.persiangig.com/1%20Sekans%20(Farar%20az%20Taleh%20-1350).rar/download?dff7
هنر بازیگری شایان توجه داوود رشیدی و بهروز. وثوقی.، و همچنین صدای ماندگار و قدرتمند اساتید ایرج ناظریان و چنگیز جلیلوند،
همراه با چیره دستی "استاد جلال مقدم" در مقام "نویسنده و کارگردان"، یکی از خوشساخت ترین سکانسهای سینمای ایران را رقم زده.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
در فراسوی زیبای فروم رویایی،
سعی ما همیشه بر این بوده، تا قلم را بگونه ای یکسان،
با جوهری حاصل از "عقل و منطق و احساس" برانیم،
و واژگان را بتصویر بکشیم. ...
در ادامه و ضمن محفوظ بودن هرآنچه که گفته شد،
از حق بدور دیدم که به معرفی دو فیلم تازه ی ایرانی نپردازم،
و با اینکه هرکدام از آنها، تقریبن "کپی" هستند!،
اما ساختارشان، حرف برای گفتن دارد. ...
فیلم "دربست آزادی-۱۳۹۲"، پنجمین ساخته ی بلند سینمایی،
بکارگردانی آقای "مهرشاد کارخانی" میباشد. ...
.
.
.
- معرفی دومین فیلمی که میخواستم خدمت فروم رویایی بگویم را،
به فرصتی دیگر موکول میکنم. ...
شاد و سلامت باشید.
دومین فیلمی که میخواستم در پست بازگویش بالا معرفی کنم،
محصول ۱۳۹۱، بکارگردانی "مهدی ودادی" است با نام "زن.مرد.زندگی".
در مورد بازیگرانی که اتفاقن همه شان نیز در این فیلم هستند،
هیچگاه دیدگاهی نداشتم، یعنی نظرم خنثی است. چون سبک بازیشان،
نه در یاد میماند و نه غیر آن. ... اما فیلم یادشده (زن.مرد.زندگی)،
از جهت کارگردانی، از خیلی فیلمهای این دوره و زمانه بهتر است،
و شاید دلیل آن، در سوژه ی خوبش باشد که تا آخرین پلان فیلم،
تماشاگر را بدنبال خود میکشاند و سپس ...
همانگونه که گفته بودیم، اگر در زمان حال،
با فیلمی متفاوت روبرو شدیم، باید بدانیم که در ۹۹ درصد،
سوژه و یا کل آن فیلم، از آثار خوب سینمای قدیم ایران و جهان کپی شده!.
"زن.مرد.زندگی-۱۳۹۱" نیز گیرا ساخته شده، چون سوژه ی اصلی اش،
برگرفته از فیلم بسیار خوشساخت "بازی (THE GAME-1997)"،
با هنر قوی هنرپیشگی "مایکل داگلاس" میباشد. ...
البته این مطلب، درست در آخرین پلان آن، رو میشود.
http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=139202070000
---------------------------------------------------
پی نوشت:
قصد داشتم تا سریال جذاب و ماندگار بانو مرضیه برومند "داستانهای نوروز-۱۳۷۹" را،
اینبار با کیفیت اصلی فایلهایش بطور کامل در فروم رویایی قرار دهم. ... اکنون دیدم که کانال اول،
از دیشب، پخش این سریال را آغاز کرده! (بسیار هم عالی). در مجموع هشت قسمت است که دیشب، داستان گیرای "تلویزیون"،
با بازی خوب محمد رضا شریفی نیا و خانم افسانه چهره آزاد را پخش کرده اند، ... در یو،تیو. هم قرار داده اند .:
https://www.youtube.com/watch?v=L1U6BFBbWb8
- مابقی ۷ قسمت "داستانهای نوروز-۱۳۷۹" نیز،
هر شب ساعت ۲۲:۲۰ به وقت ایران، از کانال اول پخش میشود،
و همچنین میتوان در "iranianchannel" (لینک بالا در یو.تیو.) نیز آنرا دنبال کرد.
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأحد مارس 15, 2015 4:46 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
"59" عزیز، ضمن تشکر از شما، سکانس "فرار از تله" رو گرفتم. من این فیلم رو ندیده بودم؛ اما، با همون چند دقیقه ای، که جنابعالی زحمتشو کشیده بودید، به درخواست بنده گذاشتید، نتونستم ارتباطی برقرار کنم؛ با این که، از بازی "بهروز وثوق" مث خودتون خیلی خوشم می یاد و قبولش دارم.
با این همه، ازتون ممنونم.
با این همه، ازتون ممنونم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
"59" عزیز، ضمن تشکر از شما، سکانس "فرار از تله" رو گرفتم. من این فیلم رو ندیده بودم؛ اما، با همون چند دقیقه ای، که جنابعالی زحمتشو کشیده بودید، به درخواست بنده گذاشتید، نتونستم ارتباطی برقرار کنم؛ با این که، از بازی "بهروز وثوق" مث خودتون خیلی خوشم می یاد و قبولش دارم.
با این همه، ازتون ممنونم.
امیر گرامی با درود.
هنر بحث سلیقه هست، و تمام دیدگاهها هم محترم.
بله، شکی نیست که "فرار از تله" رو ندیده بودید،
چون اگر دیده بودید که از همان اپتدا میدانستید صحبت راجع به کدام سکانس است.
در ضمن، من از شما بسیار سپاسگزارم، چراکه دقیقن بدنبال یک بهانه میگشتم،
تا آن سکانس را در فروم رویایی قرار دهم، چون خیلی از جهت ساختار سینمایی و دیالوگ ها،
به آن علاقمندم، و وقتی شما لطف کردید و در رابطه با قرار دادن آن فرمودید، در اصل زمینه فراهم شد.
از توجه شما بسیار ممنونم. ... سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
با آنکه آقای عباس کیارستمی در طی سالهای متمادی، فیلمهای وطن فروشانه ای ساخته،
و با نمایش آنها در خارج از ایران، چهره ی زادگاهش را بد، و توجه بیگانگان را نسبت خود خوب ساخته،
اما فضای کلی و بخشهایی از دو فیلم "کلوزآپ(نمای نزدیک)-۱۳۶۸" و همچنین "طعم گیلاس-۱۳۷۶"،
همیشه مورد پسند من بوده، زیرا که سوژه و ساختار این دو فیلم، بشکلی آزادانه ترسیم شده،
و مهمتر از همه، "کلوزآپ" براساس داستانی واقعی و با دوربین "علیرضا زرین دست" فیلمبرداری گردیده.
"حسین سبزیان" در "کلوزآب"، همان پرسوناژی را داشت که خودش در زندگی بود،
نقش قهرمانی که از شدت علاقه به سینما و داشتن شباهت به یکی از کارگردانان دهه ی شصت،
تصمیم به ساخت فیلمی میگیرد که در اصل فیلم نیست!، بلکه نمایشی واقعی از جنس فریب خود و دیگران است.
* مقاله ی جامع "مردی که آنجا نبود"، (بخاطر فوت حسین سبزیان در سال ۱۳۸۴) - نویسنده: علی مصلح حیدرزاده (ماهنامه فیلم) .:
http://www.aftabir.com/articles/view/art_culture/cinema/c5c1137605441p1.php/مردی-که-آنجا-نبود
.
.
.
و اما آنچه که همیشه سبب علاقه ی من نسبت به فیلم "کلوزآپ" بوده اینست،
که علاوه بر ساختار روشن و بی پیرایه ای که این فیلم همانند خواندن یک کتاب قصه داراست، همچنین،
دو بخش از سکانسهای اپتدا و انتهایی آن نیز، بستری از "تنفس و اندیشه" را برای تماشاگر ایجاد مینماید.
بخش قابل توجهی از کادرها و نماهایی که در فیلم ثبت شدند، حس رئالیستی باورپذیری را دربردارند،
که صدالبته نتیجه ی هنر فیلمبردار مولف و حرفه ای سینمای ایران - جناب آقای "علیرضا زرین دست" میباشند،
بویژه در پلانهای آغازین فیلم، کوچه ای خلوت در پاییز ۱۳۶۸ نشان داده میشود، که یک سیلندر خالی حشره کش،
بر روی آسفالت کوچه میغلتد، و امتداد چرخش و سرازیر شدنش را، دوربین با صبر و حوصله، همراهی و نشان میدهد.
آفتاب طلایی رنگ پاییز و برگهای خشک درختانی که از همان نور زرین، رنگ بر پیراهن شکننده ی خود دارند،
نمونه و یادگار خوبیست از یک فصل خزان و بیادماندنی در انتهای دهه ی شصت. ...
در بخش پایانی فیلم نیز، موسیقی زیبایی استفاده شده، که شوربختانه نه در عنوانبندیها،
و نه در هیچیک از بانکهای اطلاعات سینمایی، نام آهنگسازش نوشته نشده!،
البته با توجه به نوع ملودی و رنگ آمیزی تنظیم (به احتمال زیاد)،
یا آفرینه ای از استاد "فریدون شهبازیان" است، و یا از استاد "کامبیز روشن روان".
در کنار موارد بالا، نوع فونتی که برای نوشتن تیتراژهای فیلم بکار برده اند،
قلم دستگاه تایپ است که شکل حروف آن، امروز بخشی از نوستالژیهای ما میباشد،
بویژه اینکه در انتهای تیتراژ هم، آرم "کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان"، آذین بخش است.
* کادرهایی هنرمندانه، حاصل فیلمبرداری "علیرضا زرین دست"، در فیلم "کلوزآپ-۱۳۶۸" .:
.
.
.
* به سکانسهای خاطره انگیز یادشده و موسیقی از فیلم "کلوزآپ-۱۳۶۸"، در یک فایل کوتاه تصویری توجه نمایید .:
http://s6.picofile.com/file/8175955868/3_Sekans_Close_Up_1368_.rar.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأحد مارس 15, 2015 4:45 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوستان.
چی داره این سینمای ایران؛ که، هی به خودت می گی دیگه سمتش نمی رم و هی وسوسه می شی، می ری؟
گاهی هم مواردی پیش می یاد که از کاری که کردی پشیمون نمی شی.
امروز بعد از حدود دو ماه و بعد از دیدن "طبقه ی حساس" فیلم دیگه ای از سینمای ایران دیدم که حسابی حالمو عوض کرد و از دیدنش واقعاً لذت بردم:
"برف".
فیلمی ساده؛ که، 99 درصدش تو خونه ای ساده فیلمبرداری شده؛ اما، فیلمنامه ش واقعاً قویه و از اول تا آخر نگهت می داره.
دم کارگردانش گرم.
منتظر نظر دوستان؛ بخصوص، "59" عزیز هستم.
فلن.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با درود خدمت یاران ارجمند فروم رویایی.
راستش ۴-۵ روزی هست که اینترنتم قطع هست،
به شرکتش هم که زنگ میزنم، (۲ شماره روابط عمومی داره)،
صدای ضبطشده هست، که در یک تلفن میگن که مشغول ارتقاع سرور اصلی هستیم،
و در شماره ی دیگر، میگن که مشکل فنی پیش آمده، متخصصان مشغول کار بر روی آن هستند،
و بزودی اینترنت تمام مشترکان وصل خواهد شد. (امیدوارم).
و اما پرسشی که اکنون ایجاد میشود اینست، که اینترنت بنده ی کمترین که قطع است،
پس الان با چی اومدم اینجا؟!. ... آهان ببینین!، آدم دروغگو کمحافظه میشه.
اما نه، دروغی هیچوقت در کار نبوده، اینترنت هم ۴-۵ روزه که کار نمیکنه.
اکنون با یک مودم بیسیمی که ۶ سال پیش خریده بودم، تونستم وصل بشم.
سیم کارتش فعال هست، چون با اینکه الان دیگه ۲-۳ سالی هست که ازش استفاده نمیکنم،
اما هر چند ماه یکبار، کمی پول به حسابش میریزم تا سیم کارت بلوکه نشه (محض احتیاط برای چنین روزهایی).
خب حالا از این مقدمه که بگذریم، خبر بسیار خوشی هم دارم ....
دیروز عصر سرانجام فایلهای رونویسی شده ی نوارهای کاست به فرمت دیجیتال (که صحبتش بود) رو تحویل گرفتم.
واقعا کلی خاطرات و نوستالژی از دهه ی هفتاد زنده شد. ... فقط توضیح اینکه، از مجموعه ی ۱۲ نوار یادشده،
۲ آلبوم "ریچارد کلایدر من" و همچنین "رابرت مایلز" قرار نخواهند گرفت، چون اکنون که اونها رو بررسی میکردم،
متوجه شدم که در انتهای دهه ی هفتاد، بر روی این دو کاست، آهنگهایی از "استینگ" و چند مورد دیگه ضبط کرده بودم.
از سوی دیگر، آهنگهای دو آلبومی که نام برده شدن، بگمانم در نت باشن. پس چیزی رو از دست ندادیم.
مهم این هست که مابقی ۱۰ آلبوم دیگر که اصل کاری بودند و هستند، کامل و خوشکیفیت پیش روی هستند،
و دنیایی از یادمانهها را بهمراه دارند. ... توضیح دیگر اینکه، فایلهای صوتی که تحویل گرفتم، بدین ترتیب است،
که هر نوار ۶۰ دقیقه ای، در دو فایل صوتی به MP3 تبدیل شده، که در مجموع، حجم یک نوار، ۱۳۵ مگابایت هست.
حالا برای هر آلبوم، دو قسمت آنرا در یک فایل صوتی قرار میدم، و با کیفیت ۳۲ کیلوبیت بر ثانیه، خروجی خواهم گرفت،
آنوقت بدین ترتیب، هر آلبوم موسیقی ما، میشود یک فایل یکپارچه ی ۶۰ دقیقه ای، با کیفیت مناسب و حجم تقریبی ۱۴ مگابایت.
۱۰ آلبوم خواهیم داشت ... یعنی ۱۰ لینک برای دانلود ... و هر لینک ۱۴ مگابایت ... پس در مجموع، ۱۴۰ مگابایت.
.
.
.
امیر گرامی با درود
اگر اشتباه نکنم، در پوستر فیلم برف که فرمودید،
خود نام فیلم (برف)، با فونت نستعلیق و رنگ طلایی نوشته و طراحی شده.
اتفاقن چندی پیش در یو.تیوب، دیدم تصویر پوسترش رو که بر روی فایل قرار میدن.
ضمن سپاس برای معرفی این فیلم، با وصل شدن اینترنت اصلیم، در اولین فرصت "برف" رو میبینم،
و در فروم دیدگاهم رو خواهم نوشت. ... سلامت باشید.
.
.
.
میحا ی گرامی با درود.
البته همونطور که در بالا اشاره داشتم،
سرعت "اینترنت مودمی" که امروز استفاده میکنم کم هست،
مرتب هم قطع و وصل میشه. ... اکنون در فضای روسی زبان نت،
برای یافتن زیرنویس انگلیسی از فیلم فرانسوی یادشده جستجو کردم، اما چیزی یافت نشد.
چون مثل این هست که ما بریم چلوکبابی، و بخواهیم بدنبال پیتزا بگردیم.
این فیلم ۳۴ سال پیش (به همان نام که در نسخه ی فارسی هست)، در روسی هم ترجمه شده،
سپس دوبله شده و نسخه ای که در لینک دیده بودید، دوبله ی دوران شوروی هست.
اما اصل مطلب اینکه، بگمانم اگر به انگلیسی جستجو کنید، احتمال پیدا شدن زیرنویس انگلیسی بیشتر هست.
نکته ی مهم و تکمیلی اینکه، کلن در بحث فیلم و ادبیات و مسایل فرهنگی در سیستم روسی (چه قدیم و چه حالا)،
تاکید بر روی آموزش و ترویج خود زبان روسی در جهان بوده. آنوقت با فاصله ی نچندان کمی، در جایگاه دوم و سوم،
زبانهای آلمانی و فرانسوی در فرهنگ روسی بهشون توجه میشده. ... کمدینهای امریکایی چون چارلی چاپلین، لورل هاردی،
یک دهم و شاید یک صدم شهرتی که در فرهنگ ایرانی ما داشتند و دارند، هیچوقت در فرهنگ روسی نداشته و ندارند.
شاید خیلیها اصلا آشنا نباشن با اونها (اونقدری که ما میشناسیمشون)،
اما بجاش، کمدینهای فرانسوی و آلمانی و ایتالیایی، از همان دوران شوروی بسیار مشهور بودن.
در بحث آشپزی هم همینطوره. ... در غذاهای ایرانی، توجه به سرخ کردن با روغن زیاد، حجیم بودن غذا و ...،
از جهاتی، وام گرفته شده از فرهنگ غربی و امریکایی هست. ... اما در بحث آشپزی به سبک روسی،
توجه به غذاهایی با حالت "راگو" و یا درست کردن پیراشکیهایی که در خانه با محتویات مختلف درست میشن،
برگرفته از آشپزخانه ی اروپایی هست. ... مواردی که بعنوان نمونه گفته شد، در مجموع و فضای کلی،
دیدگاه فرهنگها و تقابل اونها را با یکدیگر نشان میدهد. ... سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
سلام دوستان.
چی داره این سینمای ایران؛ که، هی به خودت می گی دیگه سمتش نمی رم و هی وسوسه می شی، می ری؟
گاهی هم مواردی پیش می یاد که از کاری که کردی پشیمون نمی شی.
امروز بعد از حدود دو ماه و بعد از دیدن "طبقه ی حساس" فیلم دیگه ای از سینمای ایران دیدم که حسابی حالمو عوض کرد و از دیدنش واقعاً لذت بردم:
"برف".
فیلمی ساده؛ که، 99 درصدش تو خونه ای ساده فیلمبرداری شده؛ اما، فیلمنامه ش واقعاً قویه و از اول تا آخر نگهت می داره.
دم کارگردانش گرم.
منتظر نظر دوستان؛ بخصوص، "59" عزیز هستم.
فلن.
با درود خدمت امیر گرامی و تمام یاران فروم رویایی.
در رابطه با فیلم "برف-۱۳۹۲" خواستم مواردی را بعنوان نقد بگویم.
تیتراژ این فیلم واقعن خلاقانه و بسیار ممتاز طراحی گردیده.
تداعی بارش برف و جمع شدن دانه های آن بر روی یکدیگر،
با استفاده از نام عوامل فیلم انجام شده (توسط: جناب آقای امیر مهران)،
مراتب سپاس خود را برای هنر و خلاقیت، خدمت ایشان بیان میدارم.
اما با توجه به این اصل که "هنر، بحث سلیقه هست و تمام دیدگاه ها هم محترم"،
آنچه که به خود فیلم مربوط میشود، نیم ساعتش را بیشتر نگاه نکردم (از دقیقه ی ۱۱ به بعد میخواستم قطع کنم).
البته از ملودی آهنگ تیتراژ که با پیانو نوخته میشد، از همان اپتدا متوجه نوع ساختارش هم شدم.
سیستم دوربین روی دست و ضبط بخش قابل توجهی از پلانهای سکانس با یک برداشت دوربین بطور پیوسته،
از سالها پیش در هالیوود و سپس در ایران، مد و حتا اپیدمی شد. این شیوه قبلها تازگی داشت و نوآوری بشمار میآمد.
بهترین نمونه ی این سبک فیلمبرداری در سینمای ایران، ۱۲ سال پیش در فیلم ماندگار "مهمان مامان-۱۳۸۲" انجام شد.
چهار سال پس از آن، در فیلم "دایره زنگی-۱۳۸۶" نیز تا حدودی استفاده شد. (البته از دید من، فیلم دایره زنگی،
در ساختار، فرم بازیگردانی و فیلمبرداری، هم از "اجاره نشینها" و هم از "مهمان مامان" کپی شده).
حال اکنون وقتی دوباره این شیوه ی ساختار و فیلمبرداری را در فیلمی میبینیم، (برای نمونه در "برف")،
یک چیز تکراری و نخنماشده بنظر می آید. در کنار این، نام و مفهوم واژه ی "بازیگر"، دیگر باجرات بگویم که از بین رفته.
چندی پیش، سرانجام فیلم نوستالژیک و خوشساخت "افسون-۱۳۶۷" را توانستم در سایت "نوستالژیک تی وی" پیدا کنم،
و پس از دو دهه، دوباره آنرا تماشا کردم. ... چه بازیهایی ... چه کادرهایی ... یکی از یکی بهتر. (اسماعیل محرابی، ممتاز بود).
اما این افرادی که برای نمونه در همین "برف" هستند، از دید من، همشان نابازیگرند. حتا خانمی که نقش مادر را در برف دارند،
همیشه از شنیدن صدا و دیدن تصورشان در فیلمها و سریالها، ناخرسند میشوم. راجع به بقیه بازیگرانش هم که دیگر صحبتی اصلن نیست.
برف از جهت سوژه، در همان نیم ساعتی که دیدم، بسیار کند، جاهایی اغراق شده، و در مجموع بدون جذابیت بود. دیالوگها هم خام بودند.
"سینما با تئاتر خیلی فرق دارد". اصل سینما، در سه نمای اصلی "(نزدیک یا بسته)، (میانی یا متوسط)، (دور یا باز)" خلاصه میشود،
که البته یک نمای تکمیلی هم بین آنها هست با نام "اینسرت" ... > (برای نمونه، دو پرسوناژ در فیلم مشغول صحبت هستند،
هر دوی آنها را به ترتیب دیالوگهایشان می بینیم، در این بین، نمایی ۲ ثانیه ای نیز از تلفن، در جایی که هستند نشان داده میشود.
سپس دوباره بازیگران و دیالوگها را داریم، ... بعد از ۳۰-۴۰ ثانیه، زنگ تلفن در کادر گفتگوی بازیگران، شنیده میشود.
اینجاست که تماشاگر، چون قبل از آن توجهش به تصویری زودگذر از تلفن جلب شده، حال شنیدن صدای آن، برایش آشناست،
پس انگار که خود را در لوکیشن فیلم احساس میکند و این میشود بخشی از "جذابیت هنر سینما"). ... اما اکنون سالهاست که،
از سه نمای اصلی یاد شده (بویژه کلوزآپ - نمای بسته)، در فیلمها استفاده نمیشود. آنوقت این سبک فیلمبرداری که در برف هست هم،
که دیگر هیچ نما و کادری را بصورت مجزا و تقسیم شده در خود ندارد، چون دوربین با یک حرکت، تمام پلانهای یک سکانس را ضبط میکند.
پس تنها برگ برنده ی فیلم، خلاصه میشود در سوژه، پردازش داستان و دیالوگها، (که برای نمونه، "مهمان مامان"، این برگ برنده را داشت،
حتا دایره زنگی، صرفه نظر از تقلید و کپی ساختار، حداقل سوژه اش برای یکبار دیدن، گیرا بود)، اما برف از داشتن آن نیز حتا بی بهره است.
سلامت باشید.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
صدای نوستالژیک، شیک و ماندگار جناب آقای مهندس "مهدی سپهر" ...
و چه خوشایند که آوای صدای ایشان، هنوز هم بمانند دهه های پیش، پرطنین است ...
موسیقی پویا و بهاری "قاشق زنی"، همراه با اجرای مهدی سپهر و نماهنگی خاطره انگیز ...
http://www.aparat.com/v/5fiwt
* فایل صوتی آهنگ بالا (مهدی سپهر - قاشق زنی) .:
http://s4.picofile.com/file/8177430326/Mehdi_Sepehr_GhashoghZani_.mp3.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ۲:
در متن بالا اشاره داشتم که "سینما با تئاتر خیلی فرق دارد" ...
بازیگران بسیاری در سالهای اخیر و حتا قبل از آن، از تئاتر وارد تلویزیون و یا سینما شدند.
یکی از بهترینشان در زمان حال، "هومن برق نورد" است، چرا که قبل از شناخته شدنش در قاب تلویزیون،
سالهای سال بازیگر تئاتر بوده. ... ایشان وقتی صحبت از تیپسازی صدا و تصویر در پرسوناژ باشد،
بسیار خوب عمل میکند، نمونه اش هم سریالهای کمدی است که در این چند سال اخیر بخوبی بازی کرده،
و خوشبختانه به برکت آنها، مشهور و شناخته نیز گردید. ولی در کنار این، نزدیک به دو دهه است،
که در ۱۰ فیلم سینمایی، ویدیویی و تعدادی سریال تلویزیونی دیگر هم ایفای نقش نموده که در آنها،
تیپسازی نداشته و فقط بعنوان یک بازیگر (بدون صداسازی و با ظاهر اصلی خودش حضور داشته)،
اما وقتی بازیهایش را در این سبک رئالیستی و معمولی میبینیم، اصلن دیده نمیشود، و تبدیل میگردد به بازیگری سیاهی لشگر.
اینجاست که برخلاف آنچه که مرسوم است و گفته میشود، تئاتر هیچگاه نمیتواند نجات بخش مفهوم "بازیگری" در سینما و تلویزیون باشد،
مگر اینکه، بازیگر خودش قدرت تقلید، تیپاژسازی در میمیک صورت و صدا را داشته باشد، آنوقت تنها در این صورت است،
که برای تماشاگر باور پذیر و جذاب میگردد. / ... جمشید هاشم پور، هیچوقت بازیگر تئاتر نبوده،
اما سالهای سال، بازیگری قدرتمند و جذاب برای سینما در ژانرهای اکشن و حتا رئالیستی بود. ... اینقدر تئاتر را بزرگ نکنیم ...
تئاتر همانند "ردیفهای آوازی" است، که یاد گرفتن و اجرایش، فقط مشق و دستگرمی اپتدایی برای کار است،
اما خواننده شدن (و یا بازیگر سینما و تلویزیون شدن)، نیاز به استعداد ذاتی و صد البته پروراندن آن را هم دارد.
اینها را گفتم، چون خیلی از افراد نسل جدیدی که این سالها در سریالها و فیلمها مثلن بازی میکنند (در"برف" هم هستند)،
در کارنامه هاشان، سابقه ی بلند بالای تئاتر دارند، که اما در جلوی دوربین سینما و تلویزیون، نابازیگری بیش نیستند.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام 59 گرامی،
متشکر از پاسخ کامل شما.
پس از صحیت شما در یک سایت روسی سوالی در مورد فیلم مطرح کردم.
جواب سوالم به روسی هست که من درست نفهمیدم.
لطف کنید راهتمایی کنید.
متشکرم.
Введите в поиске Yandex название фильма на русском:
Черная мантия для убийцы
Une robe noire pour un tueur=Черная мантия для убийцы
И вы легко найдёте фильм
متشکر از پاسخ کامل شما.
پس از صحیت شما در یک سایت روسی سوالی در مورد فیلم مطرح کردم.
جواب سوالم به روسی هست که من درست نفهمیدم.
لطف کنید راهتمایی کنید.
متشکرم.
Введите в поиске Yandex название фильма на русском:
Черная мантия для убийцы
Une robe noire pour un tueur=Черная мантия для убийцы
И вы легко найдёте фильм
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
میحا ی گرامی با درود.
ترجمه ی متن روسی بالا بدین شرح است:
در جستجوی Yandex ، نام فیلم را به روسی وارد کنید،
نام فیلم "Une robe noire pour un tueur" در زبان روسی هست:
"Черная мантия для убийцы"
و بسادگی آن فیلم را پیدا خواهید کرد.
---------------------------------------------
پی نوشت من:
لینکی که از اول بهتون معرفی کرده بودم،
نسخه ی آن فیلم فرانسوی با دوبله ی روسی بود.
زیرنویس انگلیسیش هم، همانگونه گفتم،
اگر وجود داشته باشه، تنها در محیط انگلیسی زبان اینترنت هست.
در ضمن، بر طبق جوابی که در سایت روسی بهتون دادند،
سوالی که آنجا مطرح کرده بودید، لابد این بوده:
"چگونه میتوان نسخه ی دوبله به روسی از فیلم:
"Une robe noire pour un tueur" را پیدا کرد".
و آنها هم نام فیلم را به روسی گفته اند که در سرچ اینترنت وارد کنید،
تا به فیلم فرانسوی "مانتوی سیاه برای آدمکش" با دوبله ی لوسی برسید.
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
"59" عزیز، از این که با صراحت تمام نقد خودتونو درباره ی فیلم "برف" نوشتید و وقت گذاشتید، تماشاش کردید، ازتون سپاسگزارم.
دیدگاه شما از نظر هنری و فنی بود و کاملاً درست و قابل احترامه. بنده از نظر شخصی و نظرمو درباره ی فیلمنامه ی خوبش نوشتم؛ گرچه، به دیدگاه شما چندان قوی نبوده.
چه عرض کنم؟ در این وانفسای بد و بدتر و نابود شدن سینمای ملی به معنی واقعی کلمه، دیدن چنین کارهایی عالی به نظر حقیر می یاد. در زمانه ای که دیگه نه "داریوش مهرجویی"هایی هست و نه بازی های چشمگیری.
باز هم ممنونم از شما.
دیدگاه شما از نظر هنری و فنی بود و کاملاً درست و قابل احترامه. بنده از نظر شخصی و نظرمو درباره ی فیلمنامه ی خوبش نوشتم؛ گرچه، به دیدگاه شما چندان قوی نبوده.
چه عرض کنم؟ در این وانفسای بد و بدتر و نابود شدن سینمای ملی به معنی واقعی کلمه، دیدن چنین کارهایی عالی به نظر حقیر می یاد. در زمانه ای که دیگه نه "داریوش مهرجویی"هایی هست و نه بازی های چشمگیری.
باز هم ممنونم از شما.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
امیر گرامی با درود.
- خواهش میکنم. لطف دارید. من باید از شما ممنون باشم،
چرا که همیشه فضای فروم رویایی بگونه ایست، که ما برخی حرفها و دیدگاه ها را،
مدتها در ذهن داریم، اما منتظر زمان مناسب هستیم تا به بیان آنها با یکدیگر بپردازیم.
از اینرو وقتی هر یک از ما، فیلمی را (حتا از سینمای حال حاضر) میبیند، حال چه خوشش بیاد و چه نه،
در اصل با مطرح کردن موضوع فیلم دیدنش و جویا شدن دیدگاه سایر اعضا، سبب ایجاد "تبادل افکار هنری" میشود،
و در کنار این مهم، آن حرفهایی هم که مدتهاست در ذهن، در نوبت بیان و اکتیو شدن نشسته اند نیز،
سرانجام گفته میشن. ... همیشه به گفتگوهایی که با شما و سایر اعضای گرامی داریم، افتخار میکنم.
- موافقم با جمله ای که فرمودید: "در این وانفسای بد و بدتر و نابود شدن سینمای ملی به معنی واقعی کلمه ..."
کار از این حرفها هم دیگه گذشته. روزبروز هم داره بدتر میشه.
یک فیلم جدید اومده با نام "گور طلایی"،
در پوسترش، بالای اسم فیلم روی پیشونی بازیگر، چی نوشتن!!!! .:
واقعن خجالت آوره. ... همه چیز رو می یرن زیر سوال و دارن به مسخره میکشونن.
تمام اصول اخلاقی راستین رو. / ای کاش آزادی در سینمای حال حاضر، میشد مثل فیلمهای قبل از ۵۷،
اما اصول و احترام و جای بزرگتر-کوچکتر و ارزشهای خانوادگی و زناشویی و ...،
مثل قبل، بر سر جای خودش باقی میموند. ... / فیلم ممتازی هست بکارگردانی زنده یاد "شاپور قریب"،
با نام "رقاصه شهر" - محصول ۱۳۴۹. این فیلم بسیار خوشساخت، دومین ساخته ی شاپور قریب بوده،
که هم در داستان و هم در ساختار، آزادانه انجام شده، اما مبتذل نیست، چرا؟، چون هدفمند ساخته شده،
چون فیلمی هست آموزنده برای خانواده ها، هم برای زنها و هم برای شوهرها. / آنزمان ۴۰-۵۰ سال پیش،
در خیلی از فیلمها، دلایل کج روی انسانها در تمام زمینه ها: (کاری، اجتماعی، خانوادگی و ...) را بررسی میکردند،
سپس در انتها، فیلم دارای پیام بود، "راه و چاه" را نشان میداد و حتمن هم هنایشگزار بوده است (شکی نیست).
اما امروزه با آنکه در فیلمهای ایرانی، چارچوبهای ظاهری و خط قرمزها وجود دارند،
خیلیهاشان در بطن و مفهوم، مخرب و مبتذل هستند. ... /
- در ضمن، ۱۰ نوار موسیقی وعده داده شده، در اولین روز بهار ۱۳۹۴، "با دو کیفیت صوتی" تقدیم خواهند شد.
پیشاپیش، سال نو را نیز تبریک میگویم. ... انگار همین دیروز بود که صحبت از "روزهای بد بدر" در فروم داشتیم،
انگار همین دیروز بود که پست "صدای جنگ" را در فروم قرار دادیم ... باز هم یک سال دیگر گذشت ...
سلامت و آرامش و کامیابی، همدم بچههای خوب فروم رویایی ...
--------------------------------------------------------------
پی نوشت:
اگر در طی سالی که گذشت، اینجا حرفی زدم که سبب ناراحتی گردید،
همینجا و در همین لحظه پوزش میخواهم و دیگه تکرار نمیشه ...
(حالا خیلی هم جو گیر نشیم شب عیدی - خنده).
به به چه کت قشنگی پوشیدم (الکی میگم).
پیشنهادم به آقایان فروم اینست، که در روز اول بهار،
یک کت قرمز به تن کنید، همراه با کراوات و یا دستمال گردن،
روی یقه کت هم، عکس شاه رو بچسبونید. یک سیگار هم روشن کنید،
و با همین تیب و ظاهر، بروید به خیابان (خنده).
(البته عکس شاه سلطان حسین غزنوی منظورم بود).
حالا چون شبهای نزدیک به عید هست،
پس یک جوک هم بگم، بعد برم.
(در تمام زبانها، سه زمان اصلی وجود دارد:
۱- گذشته، ۲- حال، ۳- آینده.
اما در زبان فارسی، چهار زمان وجود دارد!:
۱- گذشته، ۲- حال، ۳- آینده، ۴- زمان شاه!) ...
سلامت و شاداب باشید.
............................ http://www.taghvim.com/norooz.html ............................
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
*نوروز ۱۳۹۴، جشن باستانی و افتخارآمیز ایرانزمین، بر تمام اعضای گرامی فروم رویایی و مهمانان ارجمند، شادباش و خجسته باد*
.
.
.
* مجموعه ای خاطره انگیز، شامل ۱۰ نوار موسیقی بیکلام از دهه ی ۷۰ خورشیدی.
پیشگفتار:
۱- مراتب سپاس خود را بازهم خدمت امیر گرامی (امیلیانو) بیان میدارم،
چرا که اگر یادآوری ایشان در مورد قرار دادن موسیقی متن "نسل سوخته" نبود،
هیچگاه بسراغ نوارهای کاست قدیمی ام نمیرفتم، و در نتیجه،
مجموعه ی رونویسی شده به فرمت دیجیتالی که پیش روی داریم، در فروم قرار نمیگرفت.
در ضمن چون از اپتدا، گفتار نوستالژیک ما درباره این مجموعه، در "تالار فیلم" شکل گرفت،
و همچنین بخش قابل توجهی از این آهنگها، آجین شده با لحظه های تصویری و فیلمیک،
از دهه های ۶۰ و ۷۰ میباشند، از اینرو این پست در همین تالار به انتشار میرسد که ملاحظه میفرمایید.
۲- تمامی ۱۰ آلبوم موسیقی زیر، خاطره انگیز، شنیدنی و نوستالژیک میباشند، از اینرو هر کدام آنها، با دو کیفیت صوتی،
آماده و تقدیم گردیده. / در زیر نام و تصویر هر نوار، دو لینک هست، که در لینک اول (پیکو فایل)، آلبوم مورد نظر،
در یک فایل صوتی قرار دارد (حجم تقریبی ۱۴ مگابایت)، با کیفیت مناسب (۳۲ کیلوبیت بر ثانیه) - آنلاین هم میتوان گوش داد.
در لینک دوم (پرشین گیگ)، همان آلبوم بصورت یک فایل فشرده (حجم تقریبی ۱۳۰ مگابایت) قرار گرفته،
که در صورت دانلود و بازگشایی، پوشه ای شامل دو فایل صوتی با فرمت و کیفیت اورجینال نوار (۳۲۰ کیلوبیت بر ثانیه) قرار دارد،
(به بیان دیگر، هر روی نوار در یک فایل صوتی با کیفیت مستر و اصلی آن قرار گرفته). ... نکته اینکه، بین دو نسخه (لینک) از هر نوار،
هم در مشخصات فایل صوتی و هم در حجم آنها، ۱۰ برابر با یکدیگر فرق است، اما کیفیت شنیداری آنها، بدین اندازه از هم متفاوت نیست.
کیفیت هر دو لینک، شنیدنی و مناسب میباشند، اما بهرحال برای دوستداران حرفه ای موسیقی، داشتن نسخه های اورجینال، امتیاز است.
۳- تمامی آلبومهای موسیقی در این پست (نوار کاستهای زیر)، با زمان ۶۰ دقیقه و کامل میباشند.
تا سالهای ۱۳۷۸-۷۹، نوارهای موسیقی، هنوز هم با زمان رسمی ۶۰ دقیقه انتشار مییافتند.
البته بودند مواردی که حتا بر روی کاستهای ۹۰ دقیقه ای ضبط و سپس برای فروش پخش میگردیدند.
اما از یکی-دو سال انتهایی دهه هفتاد، زمان نوارها به ۴۰-۴۵ دقیقه رسید ... نه فقط در ایران،
بلکه حتا شیوه ای تازه بود که از خارج به ایران نیز سرایت کرده بود. دلیلش هم صرفه جویی،
و کم نمودن هزینه ها در تولید کاست، و سپس استفاده ی آنها در کار نشر و پخش محصولات صوتی بود.
از سوی دیگر، تا قبل از آن (زمانی که هنوز کاستها ۶۰ دقیقه ای بودند)، هر آهنگ نوار، چه باکلام، چه بیکلام،
با زمان تقریبی بین ۷-۸ دقیقه ضبط میشد. یعنی ملودی اصلی ۳-۴ دقیقه بود که دو بار در آهنگ تکرار میشد.
در نتیجه بر روی هر نوار که نزدیک ۳۰ دقیقه جا داشت، معمولن ۴ آهنگ (یا تراک امروزی) ضبط میگردید،
و یک نوار ۶۰ دقیقه ای، چه باکلام، چه بیکلام، چه خارجی و چه ایرانی، در مجموع شامل ۸ آهنگ بود.
اما از انتهای دهه ی ۹۰ میلادی (۷۰ خورشیدی)، سی دیها و فرمتهای دیجیتالی، کم کم گسترش پیدا کرده بودند.
آنجا بود که اولین زنگ خطر برای حضور نوارهای دوست داشتنی کاست، بویژه برای تولید کننده و ناشرین، بصدا درآمد.
ایشان هم سعی در کم نمودن هزینه ها کردند و از آنجا که تعداد آهنگهای هر طرف نوار را نمیشد کم نمود،
بنابراین آمدند و زمان را در هر آهنگ کم نمودند، یعنی از آن ۷-۸ دقیقه ای که تا قبل آن بود،
۲-۳ دقیقه ای که تکرار بشمار میامد را حذف کردند، و بدین ترتیب زمان نوار کاست از ۶۰ دقیقه،
با حفظ تعداد آهنگها، به ۴۰-۴۵ دقیقه رسید و بخش قابل توجهی از هزینه ها در تولید نوار خام،
و سپس تکثیر آلبوم بر روی آنها، برای تولید کننده و ناشر، کم گردید. ... اما آنچه که زمان رفتنش باشد،
دیگر با هیچ بهانه ای نمیتوان نگهش داشت. ... نوارهای کاست ۴۰-۴۵ دقیقه ای هم، چند تک سالی دوام آوردند،
و سرانجام از میانه ی دهه ی گذشته (از ۱۰ سال پیش)، برای همیشه به بایگانی خاطرات پیوستند. ...
(فروم رویایی، لحظه های خوش و خاطره انگیزی را با شنیدن نوارهای کاست زیر، برای همگی آرزومند است)
۱- موسیقی متن فیلم "نسل سوخته" (آهنگساز: رامین بهنا)
http://s4.picofile.com/file/8178060692/01_Nasle_Sukhte_Muz_Film_1378_.wma.html
http://elmond.persiangig.com/01-%20Nasle%20Sukhte%20(Muz.Film)%20(1378).rar/download?490f
توضیح: گوش جان سپردن به این آلبوم بیهمتا، چه در انتهای دهه ی هفتاد و چه حال، چنان هنایشگزار بوده و هست،
که از خود بیخود میشوم، مدهوش میشوم و دل، هوای تازه ای را در فراسوی خیال، زمزمه میکند. ...
"رامین بهنا" با خلق موسیقی آلبوم "نسل سوخته"، جوانی بود که "پیر" شد. آهنگسازی بود که به درجه ی "استادی" رسید.
اگر امکانش را داشتیم، حتمن نشان "درجه یک هنر" را، از طرف تمام دوستداران هنر و موسیقی راستین، تقدیمش میساختیم. ...
اگر امیر گرامی نیز تایید بفرمایند، این آلبوم آسمانی، در "ماهور" یا همان گام جهانی "ماژور" ساخته گردیده،
و قطعه ی پر سوز و گدازی که کمانچه از دقیقه ۰۴:۳۰ مینوازد، گوشه "دلکش" در دستگاه ماهور میباشد.
کلن در طول تاریخ موسیقی ایران، هر آهنگ ماندگاری که ساخته و نهادینه شده است،
صرفه نظر از اینکه در موسیقی ما، "۷ دستگاه و ۵ مایه" وجود دارد، که هر کدام هم تعداد زیادی "گوشه" دارند،
اما هر چه که ممتاز و جاودان است، یا در دستگاه همایون و فرزندش مایه اصفهان بوده (که گام جهانی مینور هستند)،
و یا در دستگاه ماهور (که گام جهانی ماژور) بشمار میآید. / ... بر این باورم که مابقی ۹ بخش موسیقی ایران هم،
هرچه که بعنوان "گوشه"ی خوب بینشان است، از دیدگاه ملودیک، زیر مجموعه ی "همایون"، "اصفهان" و "ماهور" است.
۲- موسیقی متن فیلم "کریستف کلمب" (آهنگساز: ونجلیز)
http://s4.picofile.com/file/8178061984/02_Vangeliz_Kristof_Klomb_Muz_Film_.wma.html
http://elmond.persiangig.com/02-%20Vangeliz%20-%20Kristof%20Klomb%20(Muz.Film).rar/download?490f
توضیح: "ونگلیس بزرگ"، یک پدیده است، یک واقعه و امتیازی که از آسمان، به زمین خاکی داده شد.
درست همانگونه که حافظ بزرگ، ادیسون بزرگ، بوعلی سینا ی بزرگ، گراهامبل بزرگ و ...،
نقشی کهکشانی و جاودان را، بر خاک زمین جهان، ثبت کردند. ...
۳- موسیقی بیکلام "نسیم بهاری" (آهنگساز: شهرداد روحانی)
http://s6.picofile.com/file/8178064768/03_Nasime_Bahari_Shahrdad_Rohani_.wma.html
http://elmond.persiangig.com/03-%20Nasime%20Bahari%20(Shahrdad%20Rohani).rar/download?490f
توضیح: شنیدن این آلبوم بیکلام ارکسترال و گوشنواز (آفرینه ای از شهرداد روحانی)،
یادآوری لحظه هایی ست از شکوه پرسپولیس و تخت جمشید، و حال و هوای دوران باستان ایرانزمین.
۴- موسیقی متن فیلم "آژانس شیشه ای" (آهنگساز: مجید انتظامی)
http://s6.picofile.com/file/8178071192/04_Ajanse_Shishe_Iy_Muz_Film_.wma.html
http://elmond.persiangig.com/04-%20Ajanse%20Shishe.Iy%20(Muz.Film).rar/download?490f
توضیح: البته از دیدگاه نگارنده، آهنگهایی که استاد مجید انتظامی،
در دهه ی شصت بعنوان موسیقی فیلم نوشتند، هنوز هم معیار و سنجه،
در هنر ماندگار آهنگسازی و تنظیم با نام ایشان میباشند.
روند آهنگسازی استاد انتظامی، از دهه ی هفتاد بناگاه تغییر کرد.
با اینحال موسیقی "آژانس شیشه ای"، بهترین نمونه از ساخته های او،
از دوران ۷۰ تا کنون بشمار میآید، ... اما آفرینه های ممتاز ایشان،
در همان دهه ی شصت خورشیدی انجام شدند و دیگر نیز هیچگاه تکرار نگردیدند.
۵- مجموعه ی بیکلام "جک کجاست؟" (برگزیده ای از آفرینه های "انیو موریکنه")
http://s4.picofile.com/file/8178074618/05_Enio_Morikone_Jak_Kojast_Muz_FilmS_.wma.html
http://elmond.persiangig.com/05-%20Enio%20Morikone%20-%20Jak%20Kojast%20(Muz.FilmS).rar/download?490f
توضیح: موسیقی و سلیقه ی استاد انیو موریکنه،
چه در شیوه ی ساخت آهنگها و چه در تنظیم آنها،
بستر فکری روشن و پر نوری را، در فراسویی باز و بدون محدودیت،
برای مخاطب و شنونده ایجاد مینماید. ...
۶- مجموعه آهنگهای شاد "باران شادی ۱" (آهنگ و اجرا: ناصر چشم آذر")
http://s4.picofile.com/file/8178074718/06_N_CheshmAzar_Barane_Shadi_1_.wma.html
http://elmond.persiangig.com/06-%20N.CheshmAzar%20-%20Barane%20Shadi%20(1).rar/download?490f
.
.
.
۷- مجموعه آهنگهای شاد "باران شادی ۲" (آهنگ و اجرا: ناصر چشم آذر")
http://s4.picofile.com/file/8178075068/07_N_CheshmAzar_Barane_Shadi_2_.wma.html
http://elmond.persiangig.com/07-%20N.CheshmAzar%20-%20Barane%20Shadi%20(2).rar/download?490f
توضیح: هر دو آلبوم "باران شادی ۱ و ۲ - استاد ناصر چشم آذر)، فضایی بسیار شادی انگیز و پویا دارند،
اما اگر بنا به هر دلیل، فقط خواستید تا یکی از آنها را دریافت نمایید، ... "باران شادی ۱" مقصود شماست.
۸- مجموعه ی بیکلام "تم ها" (برگزیده ای از آفرینه های "ونجلیز")
http://s4.picofile.com/file/8178075192/08_Vangeliz_Tem_Ha.wma.html
http://elmond.persiangig.com/08-%20Vangeliz%20-%20Tem.Ha.rar/download?0f3a
توضیح: این آلبوم، حتا بیش از آنچه که فکر میکردم، هم شنیدنی و هم نوستالژیک است!،
چرا که انگار مجموعه ایست از آفرینه های بیهمتای ونجلیز، در تلویزیون دهه ی شصت ایران!،
که تابحال به آنها نپرداخته بودیم، و حال شنیدنش، بازگویش تمام آن لحظه ها از دوران شصت است.
(بهمین دلیل بوده که ناشر گرامی این آلبوم در دهه ی ۷۰، دست به انتخاب آثاری از "ونگلیس بزرگ" نموده،
که در "ایران دهه ی شصت" شناخته شده بوده اند!)
با شنیدن این نوار کاست، موسیقیهای متن برنامه و ولههای خبری در "گزارش هفتگی"،
همچنین موسیقی "آقا کمالی - هشدارهای پلیس، جنگ هفته" > (زمانی که در هر داستان تعقیب و سپس دستگیر میشد)،
و برخی دیگر از مجموعه های تصویری در دو کانال دهه ی شصت، برایمان زنده و یادآور میگردند.
امیدواریم که کانال محترم "نسیم" و برنامه ی صمیمانه شان - "نسیم یادها"،
سرانجام بخشهایی از "آقا کمالی (هشدارهای پلیس - جنگ هفته)" را، پخش کنند.
۹- موسیقی متن سریال "هزاردستان"
http://s6.picofile.com/file/8178076184/09_Hezardastan_Muz_Serial_.wma.html
http://elmond.persiangig.com/09-%20Hezardastan%20(Muz.Serial).rar/download?490f
توضیح: آهنگ تیتراژ هزاردستان، فقط توسط آقای حنانه، برای ارکستر تنظیم شد،
اما ملودی و آهنگ آنرا (پیش درآمد آواز اصفهان)، "استاد مرتضی نی داوود"، سالها قبل از آن ساخته بودند.
در اوایل دهه ی هفتاد، استاد فریدون شهبازیان، از همان ملودی:
(پیش درآمد اصفهان "مرتضی نی داوود"، که خیلیها به اشتباه، آنرا با نام هزاردستان میشناسند!)،
در آهنگ ماندگار "شورعاشقانه"، (با شعر با احساس فریدون مشیری، و صدای دلنشین علیرضا افتخاری) استفاده کردند،
و در کاور آلبوم "شور عشق"، نوشتند که "شور عاشقانه"، بر اساس ملودی "مرتضی نی داوود" ساخته و تنظیم گردیده.
۱۰- "یادگاری از تابستان ۱۳۷۱" (مجموعه ای بسیار شنیدنی از آهنگهای بیکلام)
http://s6.picofile.com/file/8178076876/10_Yadegari_Az_Tabestane_1371.wma.html
http://elmond.persiangig.com/10-%20Yadegari%20Az%20Tabestane%201371.rar/download?490f
یادآوری: این نوار کاست زیبا و البته بی نام و نشان را، در یکی از روزهای تابستان ۱۳۷۱ خریدم.
آهنگهایش هم فضایی آرام و هم ریتمیک دارند. از عوامل ساخت و اجرایش، شوربختانه اطلاعی ندارم،
چون کاست رسمی و منتشر شده ای نبود، برای همین فقط یک کاغذ حالت فتوکپی داشت.
در آن زمان (تابستان ۱۳۷۱)، یک مغازه ی لوازم صوتی و تصویری نزدیک منزل بازشده بود،
که این کاست را از روی نسخه ی اوریجینالش کپی گرفته بود، و به افراد سمجی که دایمن میپرسیدند:
"آهنگ خوب خارجی چی دارید؟، آهنگ خوب خارجی چی دارید؟"، آنرا میفروخت. ...
توضیح: از آنجا که فعلن نام این آلبوم مشخص نیست، بهترین عنوانی که برایش به ذهنم رسید،
"یادگاری از تابستان ۱۳۷۱" بود. ... بعد از ظهری آفتابی و درخشان، خیابانی آرام، و من - پسرکی ۱۱-۱۲ ساله،
که تشنه ی شنیدن موسیقی بودم. ... درست یکی از همان ویژه گی هایی، که همه ی ما را در محفل رویایی، گرد هم آورده است.
در ضمن، سه آهنگ اول این آلبوم، و همچنین آهنگ یکی مانده به آخر، بی نهایت مولفانه و با شخصیت مستقل موسیقایی هستند.
سه آهنگ اول، فضایی پویا و سرزنده دارند، و آهنگ یکی مانده به آخر، حس پرواز را لحظه به لحظه، بتصویر میکشد. ...
.
.
.
- تصویر جلد "مجله سروش"، ویژه ی نوروز ۱۳۷۹.
(کادر برگرفته از سریال بیادماندنی "داستانهای نوروز-۱۳۷۸" -
داستان ماندگار "تلویزیون"، بکارگردانی بانو مرضیه برومند).
.........................
در دهه ی شصت تا میانه هفتاد، ماهی یکبار بطور مرتب،
در بین پخش برنامه ها، مجری اعلام برنامه بر روی تصاویر میگفت:
"چهار صد و هفتاد و دومین شماره از ماهنامه ی سروش منتشر شد،
در این شماره میخوانید: ..... ..... ...... "
http://soroushpublishingco.ir
.
.
.
(Photo by 59 - Iran, Hamedan, 1379)
- "عیدی" ...:
*نوروز ۱۳۹۴، جشن باستانی و افتخارآمیز ایرانزمین، بر تمام اعضای گرامی فروم رویایی و مهمانان ارجمند، شادباش و خجسته باد*
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. بچه ها مجدداً سلام.
تعطیلات خوش می گذره؟
2. بالأخره تونستم تو اوقاتی که گیر می یارم، با هر وسیله ای شده، آلبوم های عیدی "59" عزیز رو گوش بدم.
همه مون در روزهای پایانی سال 1393 و به لطف و سخاوتمندی "59" عزیز، از اون سر دنیا، تونستیم کلی آلبوم موسیقی زیبا و خاطره انگیز رو با کیفیت عالی به دست بیاریم. آلبوم هایی که هر کدومشون کللللللی حرف برای گفتن دارن؛ اما، گاهی بهتره خاطره ها رو برای خودمون نگه داریم و لذتشون رو.
ضمن تشکر مجدد از این دوست عزیز، تو این روزهایی که گذشت، مدام هدفون یا ایرفون تو گوشام بود و داشتم کارها رو با جون و دل گوش می دادم.
نوشته ها هم زیادن، هم به علت نوشته شدن تو روزهای مختلف جَسته گریخته و غیر متعادل شاید. به بزرگی خودتون ببخشید.
3. اول از همه با آلبوم و کنسرت بسیار زیبای "نسیم بهاری" شروع کردم.
دروغ چرا، هم قبلاً این کار رو نشنیده بودم و هم این که نام "شهرداد روحانی" خیلی وسوسه انگیز بود.
از شنیدن این کار، به هیچ وجه خسته نشدم و هرگز بینش وقفه ای نزدم.
عااااالی بود، عالی.
همون قطعه ی اول؛ که، کاملاً حماسی بود، تموم بود تا آدم رو بگیره و به فرمایش خودتون ببره به "پرواز خیال". چه تنظیم زیبایی داشت! به زیبایی تموم از ساز دلنواز چنگ (هارپ) استفاده شده بود و سازهای زهی هم همین طور.
قطعه ی دوم همون ساید، کاریه از برادر ارجمند ایشون، استاد "انوشیروان روحانی"؛ که، تمیه که برای فیلم "سلام سینما" ساخته و نوشته و این بار با تنظیم "شهرداد" و به طور زنده و با ضرباهنگ تندتری اجرا شده و زیبا بود.
در روی A یه جا اومده بود قطعه ی بسیار معروف و خاطره انگیز "خواب های طلایی" زنده یاد "جواد معروفی" با پیانو به همراه سازهای زهی کار شده بود.
راستش اولش جا خوردم و خیلی خوشم نیومد؛ اما، دوباره و سه باره که گوشش دادم، دیدم بد نیست و انگار داشتم پیتزا رو با نون اضافه می خوردم تا سیرتر شم!
اینو هم اضافه کنم که به شخصه با این کار خیلی خاطره های خوبی دارم.
اما در روی B کاری داشت تو مایه های اصفهان؛ که، خیلی لذت بردم؛ که، به نظر من تکخال اون کاست به حساب می یاد و بسیار عالی بود. برای دوستانی که می خوان بهتر بدونن کدوم قطعه رو عرض می کنم، روی B از دقیقه ی 17 به بعد و همونی که به "عاشق شدم من" ختم می شه، شاهکاری از "انوشیروان روحانی و بعدش هم "ساقی نامه"".
باز هم ممنون، "59" عزیز. یادگاری ارزشمندت همیشه یادم می مونه و مطمئن باش این آخرین باری نیست که گوشش می دم.
4. بعد رفتم سراغ کارای دیگه؛ اما، قبلش اینو هم اضافه کنم که علاوه بر "نسیم بهاری" "نسل سوخته" و "جک کجاست" رو هم نشنیده بودم و اون ها هم عالی بود؛ اما، اونا رو گذاشتم برای آخرها.
5. بعد از "نسیم بهاری" برای بار چندم دو آلبوم بسیار خاطره انگیز "باران شادی" رو "نیوش کردم"!
تقریباً محاله که دهه ی شصتی باشی و این دو کار رو گوش نکرده باشی.
حداقلش اینه که اگه یادتون باشه اون وختا که آخر کاستی خالی می موند، تهش از این ترک ها پُر می کردن تا شنونده خسته نشه. دوست خوبم، "59"، در مقدمه ی کار، به خوبی به این نکته ی ته نوارها اشاره کرده. انصافاً هم اون وختا این تکه های آخر نوارها به دل می نشست؛ اما، یه عیب بزرگ داشت و اون هم این که همیشه یه باره و خیلی غیر حرفه ای قطع می شد و تو کف اتمام حرفه ای یا لااقل با فِیدش می موندی!
یادتونه؟ خخخخخخخخخ.
"ناصر چشم آذر" اگه اشتباه نکنم این دو آلبوم رو در سال های پایانی قبل از انقلاب باید کار کرده باشه.
همیشه تم ترکی و آذری و ملودی های لزگی این آلبوم ها رو دوس داشته م؛ بخصوص، به قول "59" گرامی، آلبوم 1 فوق العاده ست.
همیشه دنباله ها پست تر از اولی ها هستن و خوب، این قانون برای این دو آلبوم هم صدق می کنه؛ اما، من آلبوم دوم رو با درصد خیلی کمی اختلاف در حد آلبوم اول می دونم و خیلی افت نکرده، خوشبختانه کار؛ اما، مطمئنم اگه "چشم آذر" برای ساختن سومیش وسوسه می شد، کار افتضاح می شد. خوشبختانه این اتفاق نیفتاده.
این بار که داشتم "باران شادی 2" رو گوش می کردم، متوجه شدم که ترک دوی ساید A کاری با ساز تار و تو دستگاه شور اجرا شده؛ که، به زیبایی تموم دل رو می بره به گذشته ها.
ضمناً این کار مطمئنم دستمایه ی "پرویز رحمان پناه" قرار گرفته و دهه ی 70 کلی آلبوم زیبا ایشون بیرون دادن؛ که، حدس بنده اینه که از این تِرَک می بایست الهام گرفته باشن.
7. بعد از این سه آلبوم، چهارمین آلبومی که گوشش دادم، "آژانس شیشه ای" بود.
"59" عزیز، من هم مثل شما از طرفداران پروپاقرص استاد "مجید انتظامی" هستم و این کار رو خیلی دوس دارم؛ اما، خیلی شبیه و یادآور آلبوم "بایسیکل ران" خود ایشونه.
شما هم به زیبایی حرف دل بنده رو درباره ی ساخته های ایشون زدید و این که از دهه ی 70 به جز یکی، دو کار، حرف تازه ای برای گفتن نداشته ن؛ با این حال، این کاست هم بسیار زیبا بود و کیفیت بسیار عالی ای هم داشت. متشکرم ازتون.
8. روزهای بعد نوبت "کریستف کلمب" بود تا تجدید خاطراتی بشه.
این فیلم که به نام "فتح بهشت" هم معروفه، نقظه ی عطف و شکوهش بیشتر موسیقیش بود تا خود فیلم.
تمی زیبا که تو خاطرات همه ی مردم دنیا نشسته و فکر نمی کنم حالا حالاها از خاطره ها بیرون بره.
همه ی آلبوم یه طرف، قطعه ی پایانیش ("عناوین"/ "Titles") یه طرف. واقعاً زیبا و دلنشینه. هیچ وقت از شنیدنش سیر نمی شم، از شکوه، امید، وصال، غرور و شادی ای که درش نهفته شده. (اینو هم باید لای نون بربر بذارم! )
این آلبوم یکی از فیوریت های صدا و سیمای ایران هم هست!
9. کار بعدی ای که رفتم سراغش "تم ها" بود؛ چون، قبلش "کریستف کلمب" رو شنیده بودم.
بله. این آلبوم گلچینی از بهترین و خاطره انگیزترین های "ونجلس" بود. کارهایی که همه ی ما باهاشون بزرگ شدیم و به کرات از رادیو و تلویزیونمون می شنیدیم و باهاشون بزرگ می شدیم.
وقتی ترک 3 از روی A رو می شنیدم، یاد قطعه ی Titles افتادم؛ که، بالا کلی در موردش پرحرفی کردم. امضا داره کارای ایشون انگار.
همچنین همیشه قطعه ی La Petite Fille De La Mer رو دوس داشته م. موسیقی اخبار!
جدای از خاطره انگیز بودن، این کار، خوراک قبل از خواب هم هست و واقعاً آرامبخشه. اگه می خوایید خواب آرومی داشته باشید، کافیه یکی از قطعاتی که قبل از خواب می شنوید، همین باشه.
به نکته ی جالبی در مورد دستگیر شدن های "آقای کمالی" اشاره کردید. یادمه همیشه غرور و خشم از چشاش می بارید موقع دستگیر شدن و دوس داشت فک سربازا رو پایین بیاره زنده یاد "مهدی آریان نژاد".
از ایشون برای من به شخصه بیشتر از این که "آقای کمالی" خاطره انگیز باشه، همیشه نقش کوچیک؛ اما، جالبش تو فیلم کوتاه و کودکانه ی "پالیز" دوس داشتنی بوده.
همونی که تو روستایی بقالی داشت و پسره می یومد پیشش، مدام می گفت: "پولمو بده" و این نمی داد!
با اسب می یومد، روز بعد پسره هم اسب می آورد!
ینی رو مخ بودن ها! هر کدومشون به نوعی!
جالب این که با این که قصه شو می دونستی، هر بار که شبکه ی 1 می داد، باز می نشستی تا تهش نگاه می کردی!
10. بعد از این همه پرحرفی، رفتم سراغ "نسل سوخته". همون کاری که با جسارت تموم از "59" عزیز خواستم و به مصداق "از بهر پسته آمد و بر شکر اوفتاد" این همه کار زیبای دیگه نصیبم شد.
"59" عزیز به زیبایی تموم از این آلبوم سطرهایی نوشتن که فکر می کنم پرحرفی باشه اگه بخوام حرف دیگه ای به اون ها اضاف کنم.
امیدوارم از بنده دلخور نشده باشید که این آلبوم رو برای آخرا گذاشتم. دوس داشتم با دقت بیشتری بهش گوش بدم.
"نسل سوخته" رو همون سال ها دیده بودم، با خواهرزاده م و در شبی به یادموندنی؛ اما، هیچ وقت نه موقع تماشای فیلم به موسیقی زیباش دقت کرده بودم و نه فرصتی پیش اومده بود کاست موسیقی این کار رو بشنوم.
بی نظیر بود این آلبوم و به فرمایش شما، گویی کار استادی حرفه ایه. آفرین به این همه استعداد و نبوغ. ضمناً وقتی کار رو گوش می دادم، متوجه شدم چرا از این آلبوم خوشتون می یاد و اون چیزی نبود جز این که کاملاً ایرانی بود.
در مورد "ماهور"، شما خودتون که استاد هستید و به زیبایی حق مطلب رو ادا کردید.
(پست اسکریپت: قرار شد من حرف نزنما! )
11. هشتمین آلبوم "هزاردستان" بود.
آقا، شاهکار بود این آلبوم. همیشه دوس داشتم موسیقی شو داشته باشم و امسال به لطف شما به این آرزوم رسیدم.
روی بی قطعه ی اولش بی نهایت شبیه به کارای "نینو ریتا" و تو مایه های ایتالیاییه و یادآور "پدرخوانده". عااااالی بود. این کجای سریال استفاده شده بود؟ حال کردم واقعاً.
حدس می زنم زمانی که "عزت" خان بستنی ایتالیایی اُرد می داده! خخخخخخخخ.
از دور هزاران درود و سپاس منو پذیرا باش، "59" عزیز. این هم مثل بالایی خیلی خیلی فاز داد.
12. آلبوم بعدی "جک کجاست؟" بود.
"انیو موریکونه" رو همیشه دوس داشته م و گاهی بهش حسادت می کنم. یه غولیه شبیه به "حسن شماعی زاده"ی خودمون؛ که، موسیقی رو خورده.
راستش این آلبوم رو هم به طور آلبوم نشنیده بودم؛ اما، بیشتر کارها برام آشنا بود. کار اول رو روی "ببین و بگو" می شنیدیم: مسابقه ای از شبکه ی 2 با اجرای "مسعود روشن پژوه". این قطعه اسمش هست Le Marginal.
کار سوم؛ که، خیلی شبیه کارای "موریس ژار"ه همیشه برام دوس داشتنی بوده.
و ....
13. و بالأخره آلبوم آخری که گوش دادم "یادگاری از تابستان 1371" بود.
چه نام بامزه ای براش انتخاب کردید. خوشم اومد.
این کار برام جدید بود و قبلاً هیچ یک از قطعات رو فکر نمی کنم گوش داده باشم. برای شناسایی اون ها هم دوستانی چون "میحا" باید بیان و نظر بدن.
در پایان باز هم از "59" عزیز ممنونم؛ که، این همه عیدی زیبا رو به ما داد. برای بنده بیشترشون جدید و تکخال بودن. تلاش دوستمون رو قدر می دونیم و امیدواریم لایق این همه خوبی باشیم.
با این که دو، سه تا از آلبوم ها رو شنیده بودم، باز هم این که به صورت دیجیتالی بهشون رسیدم، به دنیا می ارزید و برام قابل تقدیره.
ضمناً نامگذاری ها هم در نهایت دقت بود و با این تیکه هم خیلی حال کردم.
ممنون، دوست خوبم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
امیر گرامی با درود.
از توجه ریزبینانه و دقیق شما که البته همیشه دارای آن هستید،
بی نهایت ممنون و سپاسگزارم. ... برای آماده سازی و نوشتن "پست نوروز ۱۳۹۴"،
چند شب پشت سر هم وقت گذاشتم، توضیحات و متنها را چند بار بازنویسی کردم،
تا نتیجه ی کار، درخور و شایسته ی فروم رویایی و اعضای گرانقدر آن، منجمله شما باشد.
شب قبل از سال نوی ۱۳۹۴، یعنی نوزدهم ماه جاری میلادی، درست هفته ی پیش در چنین شبی،
حتا آمدم فروم و بیش از یک ساعتی اینجا بودم. البته در پشت صحنه حضور داشتم،
چرا که پست نوروزی را دیگر بطور کامل آماده کرده بودم، و آن شب آمدم تا فقط اندازه ی فونت ها،
رنگ سطرها، و میزان فاصله ی تصاویر و متن را، در حالت "پیش نمایش" فروم انتخاب کنم.
و در نتیجه پس از یک ساعت آماده سازیهای فنی از جهت رنگ و فونت،
پست را با کدهایی که قرار دارد، در فایل تکست ذخیره کردم تا فردا شبش که شب سال نو بود،
بتوانم درست هنگام تحویل سال، آنرا بطور آماده و با یک کپی-پیست، در فروم به انتشار برسانم.
یعنی همان داستانی که همه ی ما در دوران مدرسه، اگر کیف فردا را شب قبلش آماده میکردیم،
خیالمان راحت میبود و سر بزنگاه، دیگر بدنبال دفتر و مدادمان نمیگشتیم.
بسیار ممنون و سپاسگزارم برای بررسیهای خواندنی که در مورد تک تک آلبومهای مجموعه نوروزی داشتید.
از خواندن آنها اکنون بسیار خرسند شدم و سبب افتخار است. ... بسیار هم متعادل و جذاب نوشتید.
بر اساس شماره گذاری که در مطالب خود داشتید، مواردی را بعنوان پاسخ عنوان میکنم.
.
.
.
۳- نکاتی که در مورد آهنگهای اساتید انوشیروان روحانی و جواد معروفی در "نسیم بهاری" عنوان داشتید،
اطلاع رسانی تکمیلی و خوبی بود. ... فقط این نکته را هم باید در نظر داشت که "شهرداد روحانی"،
یکی از شاگردان نزدیک و برجسته ی استاد معروفی بودند، از اینرو وقتی قطعه ی جاودان "خوابهای طلایی" را،
در "نسیم بهاری" بازنوازی کردند، در اصل "یاد و ارادت" خود را به استاد خویش (جواد معروفی)،
بیان داشتند و کار خوشنیتشان، قابل تقدیر هم میباشد. ...
۵- راستش دو آلبوم "باران شادی ۱و۲" پس از "باران عشق" منتشر شدند،
اما فرمایش شما درست باید باشد که بین اجرای "باران شادی ها" با زمان انتشارشان،
که سالهای پایانی دهه ۷۰ بود، فاصله وجود داشته. (این نکته رو من نمیدونستم - ممنون که گفتید).
صد البته که هر دو آلبوم یادشده، جذاب هستند. بویژه موردی که فرمودید در مورد استفاده ی "تار" در نوار دوم،
و همچنین همخوانی گروه کر در آن، سبب نگاه داشتن "جذابیت" برای "باران شادی ۲" نیز گشته است.
بهتر در جریان هستید که استاد ناصر چشم آذر، آذری هستند (زاده ی ۱۰ دیماه ۱۳۲۹ - اردبیل)،
و دلبستگی ایشان به ملودیهای آذری و لزگی، همه نتیجه و وام گرفته از خون و علاقههای مادرزادیشان میباشد.
اولین استاد ایشان در موسیقی، پدر گرامیشان - "استاد اسماعیل چشم آذر" بودند،
که از نوازندگان بنام موسیقی آذربایجان بشمار میآمدند. اطلاعات تکمیلی و بسیار خواندنی در لینک زیر .:
http://fa.wikipedia.org/wiki/ناصر_چشمآذر
(و صد البته که باید از برادر هنرمندشان "استاد منوچهر چشم آذر" نیز یادی داشته باشیم،
که با هنر تنظیم و ارکستراسیون خود، بویژه در دهه ی شصت در امریکا،
به آهنگهای ایرانی مطرح و قدرتمند بسیاری در آن دوران، تنظیمهایی جادویی بخشیدند.)
۷- در مورد موسیقی "آژانس شیشه ای"، یادآوری این نکته هم بسیار مهم است،
که نوازندگی پیانوی آن، بعهده ی زنده یاد "آندره آرزومانیان" بوده است.
ایشان آهنگساز خوبی هم بودند که مشهورترین آهنگشان برای سریال نوستالژیک عروسکی:
"گنجشکک اشی مشی - ۱۳۶۶" بوده است .:
http://www.aparat.com/v/vboM9
در کنار این، هر جا که در موسیقی فیلمهای ایران در دهه های ۶۰ و ۷۰، ساز پیانو میشنویم،
تقریبن تمام آنها، نوازندگی استاد آندره آرزومانیان بوده. (یادشان گرامی) .:
http://www.aparat.com/v/msvRW
*در ضمن، قسمتهایی که در آلبومهای "آژانس شیشه ای" و همچنین "هزاردستان"،
قطعه مستقل سولوی ویولن میشنویم، انگار که ملودیهاشان خیلی نزدیک بهم است!. ...
۸ و ۹- از ونگلیس بزرگ هر چه بگوییم، بازهم کم است ...
براستی که فرستاده ایست از آسمان بر زمین خاکی ...
۱۰- به برکت فرمایش شما درباره ی آلبوم "نسل سوخته" بود که به "پست نوروز ۱۳۹۴" و نوارهایش رسیدیم.
پس جدای اینکه هنر آهنگسازی رامین بهنا و نسل سوخته اش شاهکار است، همچنین پر برکت و مینوی نیز میباشد.
که خود این مساله نیز، خاطره ای شد ...
۱۱- من نیز پس از سالها وقتی هفته ی پیش آلبوم هزاردستان را دوباره شنیدم،
برایم جالب بود، اما شما نیز اشاره داشتید به شباهت ملودیک این آلبوم!،
و یادآوری که برای مخاطب با موسیقیهای ایتالیایی دارد!!!. ... مهمتر از همه اینکه، آهنگ معروف تیتراژش،
که دیگر نیازی به صدباره گویی نیست، کپی و استفاده از آهنگ استاد نی داوود، آنهم بدون مطرح کردن نام ایشان بوده!.
در ضمن اولین قطعه ی روی ب نوار که فرمودید، اگر اشتباه نکنم، بر روی پلانهایی از "گراندهتل" پخش میشد،
یعنی زمانی که دوربین، فضای داخل کافه و رستوران گراندهتل را اپتدا نشان میداد که مشتریها و مهمانان نشسته بودند.
و یا بگمانی دیگر، این قطعه زمانی پخش میشد که داوود رشیدی در نقش مفتش شش انگشتی،
سوار بر ماشین مدل بالایش، با تیپ و حالتی سرخوشانه و مغرور، در خیابان حرکت میکرد و نشان داده میشد.
۱۲- خیلی ممنونم که در مورد استفاده اولین آهنگ "جک کجاست" در "ببین و بگو" :
(مسابقه ای از شبکه ی ۲ با اجرای "مسعود روشن پژوه")، اطلاع رسانی داشتید. ...
از هفته ی پیش، خیلی فکر کردم که این آهنگ را در ایران کجا شنیده بودیم، اما به جواب نمیرسیدم،
که اکنون شما فرمودید. (این عکس هم از آن مسابقه، در نت اکنون یافت شد، که حتما آنرا دیده اید) .:
http://honarocinema.com/Fa_pages_details.aspx?pageid=26
۱۳- بسیار خرسندم که نوار کاست "یادگاری از تابستان ۱۳۷۱" نیز همانند سایر آلبومها، مورد پسندتان قرار گرفته.
.
.
.
- هر چه که انجام شده و میشود، همه بازگو نمودن حس درون است،
که اگر ضعیف و متوسط باشد هم، باز از عمق وجود است. ...
از دیدگاه مهر، توضیحات و بررسیهای تکمیلی خوب و بجایی که داشتید، بازهم سپاسگزارم.
- در ضمن با کسب اجازه، مورد "شتر جان" رو همینجا بگم خدمت شما ....
همانگونه که آرمان گرامی از اپتدا اطلاع رسانی داشتند،
مجموعه عروسکی "سرزمین حیوانات" در روز سوم فروردینماه سال جاری ۱۳۹۴،
در برنامه ی "بچههای دیروز" پخش شد.
من خودم در لینک زیر بصورت آنلاین دیدم، با اینکه مشترک پولی تلوبیون نیستم،
اما فایلهای تصویری اش را چند وقتی هست که برای تماشای آنلاین، رایگان کرده .:
http://www.telewebion.com/fa/1270069/3-فروردین-1393/بچه-های-دیروز.html
.
.
.
سلامت باشید.
------------------------------------
پی نوشت:
- در ضمن در روی الف از نوار "جک کجاست"، از دقیقه ی ۱۰:۱۵،
آهنگ بسیار زیبایی شروع میشه که برای ما شصتی ها، خیلی مشهور هست،
چرا که در دهه ی شصت، یک مجموعه به سبک نقاشی پخش میشد از داستنهایی،
که این آهنگ را برای آن گذاشته بودند. ... مجموعه ی نقاشی یادشده،
مثلن یکی از داستانهاش این بود که فردی، مادرش رو که خیلی پیر بود،
در یک سبد یا زنبیلی که از سقف اتاق آویزان کرده بود، نگه میداشت.
خودش هم قصاب بود اگر اشتباه نکنم. ... خلاصه چنین داستانی بود.
با شنیدن آهنگی که گفته شد، آن تصاویر دقیقا بیادمان میآید که البته صدای گوینده هم داشت،
نریشن میگفت که چنین است که هرکس به مادرش احترام بگذارد، جایش در بهشت است.
جمله هاش رو البته حفظ نمیکردم، اکنون دقیق یادم نیست اما در چنین مایه هایی بود.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
* کاری که خوب باشد، حتمن در فروم رویایی درباره اش نوشته خواهد شد.
سریال جدید آقای مهران مدیری - "در حاشیه" - نوروز ۱۳۹۴،
دو قسمت اولش، خیلی آبکی و بد بود، انگار که فیلمنامه ای اصلن در کار نبود!.
اما اکنون مشغول تماشای قسمت سوم آن، با هنرنمایی "مهران غفوریان" هستم،
که فضایی شاد و خوب دارد. ... فیلمنامه هم، کمی تا قسمتی دارد!. (جای خرسندیست).
کلن در سالهای اخیر، شیوه ی سینما و تلویزیون بگونه ایست که:
"انسان را به مرگ میگیرن، تا به تب راضی بشه".
(البته هنر بازیگری، نمک و شکر افراد قدیمی همچون "حمید خان لولایی"،
"مهران غفوریان" و ...، همیشه نجاتبخش کارها بوده است).
.
.
.
پی نوشت:
در بین کارهای مهران مدیری، من عاشق دو سریال "مرد هزار و دو هزار چهره" هستم.
البته در هر دوی آنها، اپیزودهاشان که به ترتیب راجع به "انجمن شاعران" و "محفل فالگیرها" هست،
بسیار حوصله سر بر، و بدساخت هستند، اما سایر بخشهای هر دو سریال، خوب و نوآورانه کار شدند.
بویژه اپیزود "دکترها و بیمارستان در ۱۰۰۰ چهره" و همچنین "فوتبالیستها در ۲۰۰۰ چهره".
.........................
در بخش "دکترها / مرد ۱۰۰۰ چهره"، سکانسی هست که همگی برای خوردن شام،
در منزل دکتر بزرگ (رئیس بیمارستان)، جمع هستند. ...
- دختر دکتر به مهران مدیری میگوید: (آقای دکتر!، "بیف" بفرمایید!) ...
- مهران مدیری با حالتی بسیار متبحرانه و رئالیستی میگوید: ("بیف" ...!، بله ...)،
(یعنی خودباختگی افراد را از جهت فرهنگی و شخصیتی، به انتقاد میکشد).
...................................
بجاست تا از بازی بسیار خوب و حرفه ای "سیامک انصاری"،
در "مرد ۱۰۰۰ چهره" نیز یادی داشته باشیم ( در نقش دکتر - پسر رئیس بیمارستان).
که البته در مرد ۲۰۰۰ چهره، انگار که مجبور به بازی شده بود!.
همچنین در اولین قسمت "در حاشیه" (نوروز ۱۳۹۴) نیز،
انگار که مجبور به تقلید از مهران مدیری شده بود.
در حالیکه ایشان بازیگریست که میتواند صاحب سبک باشد،
و اگر بحال خود گذاشته شود، نتیجه ی کارش بیادماندنی ست. ...
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
پی نوشت:
- در ضمن در روی الف از نوار "جک کجاست"، از دقیقه ی ۱۰:۱۵،
آهنگ بسیار زیبایی شروع میشه که برای ما شصتی ها، خیلی مشهور هست،
چرا که در دهه ی شصت، یک مجموعه به سبک نقاشی پخش میشد از داستنهایی،
که این آهنگ را برای آن گذاشته بودند. ... مجموعه ی نقاشی یادشده،
مثلن یکی از داستانهاش این بود که فردی، مادرش رو که خیلی پیر بود،
در یک سبد یا زنبیلی که از سقف اتاق آویزان کرده بود، نگه میداشت.
خودش هم قصاب بود اگر اشتباه نکنم. ... خلاصه چنین داستانی بود.
با شنیدن آهنگی که گفته شد، آن تصاویر دقیقا بیادمان میآید که البته صدای گوینده هم داشت،
نریشن میگفت که چنین است که هرکس به مادرش احترام بگذارد، جایش در بهشت است.
جمله هاش رو البته حفظ نمیکردم، اکنون دقیق یادم نیست اما در چنین مایه هایی بود.
سلام 59 گرامی،
من مدتی مسافرت رفته بودم تهران و تازه برگشتم.
یک البوم خوب هم اونجا پیدا کردم که بعد از تبدیل به دیجیتال تقدیم دوستان میگردد.
بتابراین وقتی واسه مطالعه کارهای گذاشته شده توسط شما تداشتم.
کم کم گوش می کنم و نظرم رو میگم.
اما این موردی که توشتید و جناب Emiliano هم به عنوان کار سوم اشاره کردند رو گوش کردم.
کاری هست از آلبوم Marco Polo ساخته موریکونه.
تقدبم به شما:
http://s4.picofile.com/file/8179953342/Ennio_Morricone_The_legend_of_the_great_wall.mp3.html
ابن برنامه که توشتید رو به خوبی به یاد دارم.
روزهای شهادت امام های معصوم برنامه ای گداشته میشد در ارتباط به کرامات اون امام و یه صورت نقاشی بود که شما ذکر کردین.
همیشه این آهنگ حس غم رو القاء کرده به من.
روز خوش.
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
امیر گرامی با درود.
از توجه ریزبینانه و دقیق شما که البته همیشه دارای آن هستید،
بی نهایت ممنون و سپاسگزارم. ... برای آماده سازی و نوشتن "پست نوروز ۱۳۹۴"،
چند شب پشت سر هم وقت گذاشتم، توضیحات و متنها را چند بار بازنویسی کردم،
تا نتیجه ی کار، درخور و شایسته ی فروم رویایی و اعضای گرانقدر آن، منجمله شما باشد.
شب قبل از سال نوی ۱۳۹۴، یعنی نوزدهم ماه جاری میلادی، درست هفته ی پیش در چنین شبی،
حتا آمدم فروم و بیش از یک ساعتی اینجا بودم. البته در پشت صحنه حضور داشتم،
چرا که پست نوروزی را دیگر بطور کامل آماده کرده بودم، و آن شب آمدم تا فقط اندازه ی فونت ها،
رنگ سطرها، و میزان فاصله ی تصاویر و متن را، در حالت "پیش نمایش" فروم انتخاب کنم.
و در نتیجه پس از یک ساعت آماده سازیهای فنی از جهت رنگ و فونت،
پست را با کدهایی که قرار دارد، در فایل تکست ذخیره کردم تا فردا شبش که شب سال نو بود،
بتوانم درست هنگام تحویل سال، آنرا بطور آماده و با یک کپی-پیست، در فروم به انتشار برسانم.
یعنی همان داستانی که همه ی ما در دوران مدرسه، اگر کیف فردا را شب قبلش آماده میکردیم،
خیالمان راحت میبود و سر بزنگاه، دیگر بدنبال دفتر و مدادمان نمیگشتیم.
بسیار ممنون و سپاسگزارم برای بررسیهای خواندنی که در مورد تک تک آلبومهای مجموعه نوروزی داشتید.
از خواندن آنها اکنون بسیار خرسند شدم و سبب افتخار است. ... بسیار هم متعادل و جذاب نوشتید.
بر اساس شماره گذاری که در مطالب خود داشتید، مواردی را بعنوان پاسخ عنوان میکنم.
.
.
.
۳- نکاتی که در مورد آهنگهای اساتید انوشیروان روحانی و جواد معروفی در "نسیم بهاری" عنوان داشتید،
اطلاع رسانی تکمیلی و خوبی بود. ... فقط این نکته را هم باید در نظر داشت که "شهرداد روحانی"،
یکی از شاگردان نزدیک و برجسته ی استاد معروفی بودند، از اینرو وقتی قطعه ی جاودان "خوابهای طلایی" را،
در "نسیم بهاری" بازنوازی کردند، در اصل "یاد و ارادت" خود را به استاد خویش (جواد معروفی)،
بیان داشتند و کار خوشنیتشان، قابل تقدیر هم میباشد. ...
۵- راستش دو آلبوم "باران شادی ۱و۲" پس از "باران عشق" منتشر شدند،
اما فرمایش شما درست باید باشد که بین اجرای "باران شادی ها" با زمان انتشارشان،
که سالهای پایانی دهه ۷۰ بود، فاصله وجود داشته. (این نکته رو من نمیدونستم - ممنون که گفتید).
صد البته که هر دو آلبوم یادشده، جذاب هستند. بویژه موردی که فرمودید در مورد استفاده ی "تار" در نوار دوم،
و همچنین همخوانی گروه کر در آن، سبب نگاه داشتن "جذابیت" برای "باران شادی ۲" نیز گشته است.
بهتر در جریان هستید که استاد ناصر چشم آذر، آذری هستند (زاده ی ۱۰ دیماه ۱۳۲۹ - اردبیل)،
و دلبستگی ایشان به ملودیهای آذری و لزگی، همه نتیجه و وام گرفته از خون و علاقههای مادرزادیشان میباشد.
اولین استاد ایشان در موسیقی، پدر گرامیشان - "استاد اسماعیل چشم آذر" بودند،
که از نوازندگان بنام موسیقی آذربایجان بشمار میآمدند. اطلاعات تکمیلی و بسیار خواندنی در لینک زیر .:
http://fa.wikipedia.org/wiki/ناصر_چشمآذر
(و صد البته که باید از برادر هنرمندشان "استاد منوچهر چشم آذر" نیز یادی داشته باشیم،
که با هنر تنظیم و ارکستراسیون خود، بویژه در دهه ی شصت در امریکا،
به آهنگهای ایرانی مطرح و قدرتمند بسیاری در آن دوران، تنظیمهایی جادویی بخشیدند.)
۷- در مورد موسیقی "آژانس شیشه ای"، یادآوری این نکته هم بسیار مهم است،
که نوازندگی پیانوی آن، بعهده ی زنده یاد "آندره آرزومانیان" بوده است.
ایشان آهنگساز خوبی هم بودند که مشهورترین آهنگشان برای سریال نوستالژیک عروسکی:
"گنجشکک اشی مشی - ۱۳۶۶" بوده است .:
http://www.aparat.com/v/vboM9
در کنار این، هر جا که در موسیقی فیلمهای ایران در دهه های ۶۰ و ۷۰، ساز پیانو میشنویم،
تقریبن تمام آنها، نوازندگی استاد آندره آرزومانیان بوده. (یادشان گرامی) .:
http://www.aparat.com/v/msvRW
*در ضمن، قسمتهایی که در آلبومهای "آژانس شیشه ای" و همچنین "هزاردستان"،
قطعه مستقل سولوی ویولن میشنویم، انگار که ملودیهاشان خیلی نزدیک بهم است!. ...
۸ و ۹- از ونگلیس بزرگ هر چه بگوییم، بازهم کم است ...
براستی که فرستاده ایست از آسمان بر زمین خاکی ...
۱۰- به برکت فرمایش شما درباره ی آلبوم "نسل سوخته" بود که به "پست نوروز ۱۳۹۴" و نوارهایش رسیدیم.
پس جدای اینکه هنر آهنگسازی رامین بهنا و نسل سوخته اش شاهکار است، همچنین پر برکت و مینوی نیز میباشد.
که خود این مساله نیز، خاطره ای شد ...
۱۱- من نیز پس از سالها وقتی هفته ی پیش آلبوم هزاردستان را دوباره شنیدم،
برایم جالب بود، اما شما نیز اشاره داشتید به شباهت ملودیک این آلبوم!،
و یادآوری که برای مخاطب با موسیقیهای ایتالیایی دارد!!!. ... مهمتر از همه اینکه، آهنگ معروف تیتراژش،
که دیگر نیازی به صدباره گویی نیست، کپی و استفاده از آهنگ استاد نی داوود، آنهم بدون مطرح کردن نام ایشان بوده!.
در ضمن اولین قطعه ی روی ب نوار که فرمودید، اگر اشتباه نکنم، بر روی پلانهایی از "گراندهتل" پخش میشد،
یعنی زمانی که دوربین، فضای داخل کافه و رستوران گراندهتل را اپتدا نشان میداد که مشتریها و مهمانان نشسته بودند.
و یا بگمانی دیگر، این قطعه زمانی پخش میشد که داوود رشیدی در نقش مفتش شش انگشتی،
سوار بر ماشین مدل بالایش، با تیپ و حالتی سرخوشانه و مغرور، در خیابان حرکت میکرد و نشان داده میشد.
۱۲- خیلی ممنونم که در مورد استفاده اولین آهنگ "جک کجاست" در "ببین و بگو" :
(مسابقه ای از شبکه ی ۲ با اجرای "مسعود روشن پژوه")، اطلاع رسانی داشتید. ...
از هفته ی پیش، خیلی فکر کردم که این آهنگ را در ایران کجا شنیده بودیم، اما به جواب نمیرسیدم،
که اکنون شما فرمودید. (این عکس هم از آن مسابقه، در نت اکنون یافت شد، که حتما آنرا دیده اید) .:
http://honarocinema.com/Fa_pages_details.aspx?pageid=26
۱۳- بسیار خرسندم که نوار کاست "یادگاری از تابستان ۱۳۷۱" نیز همانند سایر آلبومها، مورد پسندتان قرار گرفته.
.
.
.
- هر چه که انجام شده و میشود، همه بازگو نمودن حس درون است،
که اگر ضعیف و متوسط باشد هم، باز از عمق وجود است. ...
از دیدگاه مهر، توضیحات و بررسیهای تکمیلی خوب و بجایی که داشتید، بازهم سپاسگزارم.
- در ضمن با کسب اجازه، مورد "شتر جان" رو همینجا بگم خدمت شما ....
همانگونه که آرمان گرامی از اپتدا اطلاع رسانی داشتند،
مجموعه عروسکی "سرزمین حیوانات" در روز سوم فروردینماه سال جاری ۱۳۹۴،
در برنامه ی "بچههای دیروز" پخش شد.
من خودم در لینک زیر بصورت آنلاین دیدم، با اینکه مشترک پولی تلوبیون نیستم،
اما فایلهای تصویری اش را چند وقتی هست که برای تماشای آنلاین، رایگان کرده .:
http://www.telewebion.com/fa/1270069/3-فروردین-1393/بچه-های-دیروز.html
.
.
.
سلامت باشید.
------------------------------------
پی نوشت:
- در ضمن در روی الف از نوار "جک کجاست"، از دقیقه ی ۱۰:۱۵،
آهنگ بسیار زیبایی شروع میشه که برای ما شصتی ها، خیلی مشهور هست،
چرا که در دهه ی شصت، یک مجموعه به سبک نقاشی پخش میشد از داستنهایی،
که این آهنگ را برای آن گذاشته بودند. ... مجموعه ی نقاشی یادشده،
مثلن یکی از داستانهاش این بود که فردی، مادرش رو که خیلی پیر بود،
در یک سبد یا زنبیلی که از سقف اتاق آویزان کرده بود، نگه میداشت.
خودش هم قصاب بود اگر اشتباه نکنم. ... خلاصه چنین داستانی بود.
با شنیدن آهنگی که گفته شد، آن تصاویر دقیقا بیادمان میآید که البته صدای گوینده هم داشت،
نریشن میگفت که چنین است که هرکس به مادرش احترام بگذارد، جایش در بهشت است.
جمله هاش رو البته حفظ نمیکردم، اکنون دقیق یادم نیست اما در چنین مایه هایی بود.
59 نوشته است:
* کاری که خوب باشد، حتمن در فروم رویایی درباره اش نوشته خواهد شد.
سریال جدید آقای مهران مدیری - "در حاشیه" - نوروز ۱۳۹۴،
دو قسمت اولش، خیلی آبکی و بد بود، انگار که فیلمنامه ای اصلن در کار نبود!.
اما اکنون مشغول تماشای قسمت سوم آن، با هنرنمایی "مهران غفوریان" هستم،
که فضایی شاد و خوب دارد. ... فیلمنامه هم، کمی تا قسمتی دارد!. (جای خرسندیست).
کلن در سالهای اخیر، شیوه ی سینما و تلویزیون بگونه ایست که:
"انسان را به مرگ میگیرن، تا به تب راضی بشه".
(البته هنر بازیگری، نمک و شکر افراد قدیمی همچون "حمید خان لولایی"،
"مهران غفوریان" و ...، همیشه نجاتبخش کارها بوده است).
.
.
.
پی نوشت:
در بین کارهای مهران مدیری، من عاشق دو سریال "مرد هزار و دو هزار چهره" هستم.
البته در هر دوی آنها، اپیزودهاشان که به ترتیب راجع به "انجمن شاعران" و "محفل فالگیرها" هست،
بسیار حوصله سر بر، و بدساخت هستند، اما سایر بخشهای هر دو سریال، خوب و نوآورانه کار شدند.
بویژه اپیزود "دکترها و بیمارستان در ۱۰۰۰ چهره" و همچنین "فوتبالیستها در ۲۰۰۰ چهره".
.........................
در بخش "دکترها / مرد ۱۰۰۰ چهره"، سکانسی هست که همگی برای خوردن شام،
در منزل دکتر بزرگ (رئیس بیمارستان)، جمع هستند. ...
- دختر دکتر به مهران مدیری میگوید: (آقای دکتر!، "بیف" بفرمایید!) ...
- مهران مدیری با حالتی بسیار متبحرانه و رئالیستی میگوید: ("بیف" ...!، بله ...)،
(یعنی خودباختگی افراد را از جهت فرهنگی و شخصیتی، به انتقاد میکشد).
...................................
بجاست تا از بازی بسیار خوب و حرفه ای "سیامک انصاری"،
در "مرد ۱۰۰۰ چهره" نیز یادی داشته باشیم ( در نقش دکتر - پسر رئیس بیمارستان).
که البته در مرد ۲۰۰۰ چهره، انگار که مجبور به بازی شده بود!.
همچنین در اولین قسمت "در حاشیه" (نوروز ۱۳۹۴) نیز،
انگار که مجبور به تقلید از مهران مدیری شده بود.
در حالیکه ایشان بازیگریست که میتواند صاحب سبک باشد،
و اگر بحال خود گذاشته شود، نتیجه ی کارش بیادماندنی ست. ...
سلامت باشید.
1. "59" عزیز، دقت و وسواسی که در پست زدنای شما همیشه بوده، کاملاً ستودنیه.
همین طور نظم و آن تایم بودنتون.
باز هم ازتون ممنونم و همچنان در این روزها دارم "هزاردستان" و "نسیم بهاری" و کارهای دیگه رو گوش می دم.
2. بله. درسته. به قول شما این کار آقای "روحانی" عزیز حتماً به پاس استادشون و تقدیر از ایشون بوده؛ و همون طور که عرض کردم، خیلی هم بد نشده.
3. نه، من مطمئنم که اوایل دهه ی 60 کارهای "باران بهاری" رو ته نوارها گوش می دادم.
کارهای رقص لزگی ایشون، که به "رقص پا" معروفه، به طور کامل توی مجالس شادی و عروسی شنیده می شد و با کی برد هم اجراش می کردن و این که دهه ی 70 منتشر شده رو هم بنده نمی دونستم.
امکان داره شرکت دیگه ای حق نشرشو خریداری کرده و بیرون داده؛ اما، مطمئن باشید کار، قدیمی تر از این حرفاست.
4. بله، همین طوره.
"ناصر چشم آذر" رو هم همیشه دوس داشته م با احترام ازش یاد می کنم. ایشون هم مثل پدرشون خیلی کارشون درسته و چه در زمینه ی فیلم، چه کارهای بی کلام، چه ترانه، چه جُنگ های شبانه و سریال و چه کارهای متفرقه و ... همیشه موفق بوده ن.
یکی از دلایلی که من "تاراج" رو همیشه دوس داشته م، جدای از فیلمنامه ی قوی و بازی های خوبش، موسیقی متنش بوده.
این فیلم رو هم به یادگار از شما و اوایل آشنایی مون، همچنان در هاردم دارم.
5. خیلی خوب از زنده یاد "آندره آرزومانیان" عزیز یادی کردید.
بله. ایشون پنجه های طلایی ای داشتن و همیشه در یاد هنردوستان باقی می مونن.
6. آفرین به این حافظه. درسته. این قطعات در بخش های مدرنیته و "گراند هتل" شنیده می شد و عجیب هم به کار می یومد و روش می نشست.
زنده یاد "حاتمی" هم مثل شما وسواس و دقت عجیبی روی همه چی داشت: میزانسن، موسیقی، کادرها و ....
گرچه، با عرض معذرت خیلی از سبک نوشتاری و نوع دیالوگ نویسی هاشون خوشم نیومده و همیشه همه ی آدماش یه مدل صحبت می کنن؛ اما، سایر کارها و فعالیت ها و دقت و ریزبینی شو همیشه دوس داشته م.
7. در مورد "ببین و بگو" قابل شما رو نداشت. بنده باید از شما ممنون باشم که باعث شدید با پرحرفی هام، لااقل یه کوچولو چیزایی هم ازشون دراومده باشه!
8. دوست خوبم، اگه ناراحت نمی شی، اجازه بده یه بار دیگه هم برای این همه مهر و محبت و عشقی که به بنده و دوستان داشتید، ازتون از صمیم دل تشکر کنم و خوشحالم که همچنان با عزیزانی چون شما همصحبتم.
جای خالی عزیزانی رو هم که می دونم هستن و سر می زنن؛ اما، به دلایلی سایه شون سنگین شده، گرامی می داریم و از همین جا فریاد می زنیم اون ها هم همیشه در یاد و قلب ما هستن، عزیزان دور و نزدیکی چون "اسمم"، "شروین"، "بهرام"، "پرشیانا"، "فرهاد پناهی"، "افشین" و ....
اگه نامی رو ذکر نکرده م معنیش این نیست که اون دوستان رو از یاد بردیم.
سال و سال های خوبی رو برای شما و همه ی این دوستان آرزو می کنم.
و ببخشید که طوری نوشته م که شاید خیلی نتونید جواب بدید.
............................
9. پی اس:
امسال "مهران مدیری" رقیب سرسخت و جدی "کلاه قرمزی" به حساب می یاد. سال های پیش که ایشون نبود، "کلاه قرمزی" در بی برنامگی صدا و سیما یکه تاز و اول می شد!!!
شما ببین کارهای دیگه در سالای اخیر چقدر ضعیف بوده ن؛ که، "کلاه قرمزی" می یاد و اول می شه!
درست مثل کلاس درسی که شاگردی با نمره ی 14 شاگرد اول شه!
بگذریم.
"در حاشیه" با نام قبلی "اتاق عمل" بی نظیره.
من هم قسمت سومش از اول تا آخر فقط خندیدم. عالی بود و خیلی تیکه داشت.
دیشبش (قسمت چهارم) دوباره ضعیف شد؛ اما، مطمئنم دوباره خوب می شه و "مهران مدیری" برندیه؛ که، نشون داده همیشه عالی بوده و با تموم کارهای اشتباهش، باز هم همه دوسش دارن و ازش خاطره دارن.
اگه خواستی مستقیم این کار رو نگاه کنی، ساعت 23 از "شبکه ی 3" داده می شه.
چاکریم.
Mihakralj نوشته است:59 نوشته است:
پی نوشت:
- در ضمن در روی الف از نوار "جک کجاست"، از دقیقه ی ۱۰:۱۵،
آهنگ بسیار زیبایی شروع میشه که برای ما شصتی ها، خیلی مشهور هست،
چرا که در دهه ی شصت، یک مجموعه به سبک نقاشی پخش میشد از داستنهایی،
که این آهنگ را برای آن گذاشته بودند. ... مجموعه ی نقاشی یادشده،
مثلن یکی از داستانهاش این بود که فردی، مادرش رو که خیلی پیر بود،
در یک سبد یا زنبیلی که از سقف اتاق آویزان کرده بود، نگه میداشت.
خودش هم قصاب بود اگر اشتباه نکنم. ... خلاصه چنین داستانی بود.
با شنیدن آهنگی که گفته شد، آن تصاویر دقیقا بیادمان میآید که البته صدای گوینده هم داشت،
نریشن میگفت که چنین است که هرکس به مادرش احترام بگذارد، جایش در بهشت است.
جمله هاش رو البته حفظ نمیکردم، اکنون دقیق یادم نیست اما در چنین مایه هایی بود.
سلام 59 گرامی،
من مدتی مسافرت رفته بودم تهران و تازه برگشتم.
یک البوم خوب هم اونجا پیدا کردم که بعد از تبدیل به دیجیتال تقدیم دوستان میگردد.
بتابراین وقتی واسه مطالعه کارهای گذاشته شده توسط شما تداشتم.
کم کم گوش می کنم و نظرم رو میگم.
اما این موردی که توشتید و جناب Emiliano هم به عنوان کار سوم اشاره کردند رو گوش کردم.
کاری هست از آلبوم Marco Polo ساخته موریکونه.
تقدبم به شما:
http://s4.picofile.com/file/8179953342/Ennio_Morricone_The_legend_of_the_great_wall.mp3.html
ابن برنامه که توشتید رو به خوبی به یاد دارم.
روزهای شهادت امام های معصوم برنامه ای گداشته میشد در ارتباط به کرامات اون امام و یه صورت نقاشی بود که شما ذکر کردین.
همیشه این آهنگ حس غم رو القاء کرده به من.
روز خوش.
10. عالی بود "میحا"ی عزیز. ممنونم از شما؛ بخاطر، اطلاع رسونی ارزشمندتون و معرفی نام اصلی این کار.
این کار به هنگام اذون مغرب بین برنامه ی کودک شبکه ی 1 و همچنین روی "داستان راستان" هم به کرات شنیده می شد.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
در حاشیه ی نظرهای خوب 59 و امیلیانوی عزیز راجع به "در حاشیه" من هم این چند خط رو اضافه می کنم:
خیلی خوشحالم بعد از سالها دوباره جمع مهران مدیری، جواد رضویان، سیامک انصاری، مهران غفوریان و محمدرضا هدایتی رو کنار هم می بینم. مدتها بود این آدمها از هم پراکنده شده بودن و هرکدومشون یه گوشه ای می پلکیدن. یا خبری ازشون نبود یا تو کارهای آبکی و چرت امثال سروش صحت و بقیه، حضورهای کمرنگ و بی مزه ای داشتن. مهران مدیری دقیقا همون آدمیه که می تونه بهترین بازی رو از این استعدادهای پراکنده بگیره و از نامرئی بودن درشون بیاره. این رو وقتی بهتر می فهمم که می بینم هرکدوم از این آدمها (یا امثال رضا شفیعی جم، عطاران، ارژنگ امیرفضلی یا بیژن بنفشه خواه) خودشون تنهایی یک قلمبه ذوق و استعدادن که هرموقع به حال خودشون رها میشن یا زیر بلیط آدمهای بی ذوق و مسخره ی سینما و تلویزیون بازی می کنن، هیچ چیز ویژه ای ازشون درنمیاد و اونجوری که "باید" دیده نمیشن. ولی همین آدمها و خیلی از با استعدادهای کمتر شناخته شده ی دیگه، هرموقع مهران مدیری سراغشون میره و دور هم جمعشون میکنه، یهو میشن یه چیز دیگه. انگار مهران مدیری دست میکنه تو وجودشون یه چیزایی بیرون میکشه که از هرکسی برنمیاد. و میشن خاطره. هرکدوممون کلی بازی به یاد موندنی از این آدمها تو خاطرمون داریم که زیر سایه ی مهران مدیری شکل گرفته بودن.
کاری ندارم مهران مدیری این سالهای اخیر چطور بود و نبود. همینقدر که دوباره جمع این آدمها رو دور هم می بینم خیلی خوشحالم. اینقدر از این طنزهای چرت و آبکی عینک آفتابی و خنده بازار و کرکره و بازیگرها و بازی ها و ماجراهای نچسب و بی مزه نشون دادن حالمون بد شد. (کلا نمی دونم چرا با این جماعتی که شهاب عباسی و سیاوش مفیدی و اینها دور هم جمع میکنن حال نمی کنم )
بازی جواد رضویان تو قسمت شش "در حاشیه" عالی بود. اون لهجه ی کج و کوله و مخصوصا زنگ صداش با اون ریتم من درآوردی و بامزه اش خیلی چسبید.
در مورد کلاه قرمزی 94: نمی دونم چرا اینها اینقدر قیل و قال و هلهله و سروصدا میکنن. شاید هم اعصاب ما ضعیف شده که تمام مدت کنترل دستمون گرفتیم صدای تلویزیون رو پایین بالا می کنیم. فکر میکنم بیشتر وقتها می خوان ضعف قصه و سوژه ی خنده دارو با هیاهو و جیغ و داد و سروصدا بپوشونن که وقتی از حدش می گذره پس زننده میشه. سوژه های مربوط به پسرخاله مثل همیشه عالین. کلاه قرمزی هم با اینکه اسم برنامه به اسمشه، وسط هیاهوی الاغ و دیو و ببعی و گاو و گارسونه کمرنگ شده و دیده نمیشه. از این گارسونه که سینی دستش می گیره که متنفرم. (هم شخصیت و سوژه هاش هم صداگذارش) دوسه سال پیش همین عروسک گارسونه رو تنش لنگ کرده بودن، نقش یک حمومی رو بازی میکرد با صدای یک نفر دیگه که عالی بود. نمیدونم حمومیه چه اشکالی داشت که جاشو دادن به این مردک لوس و بی مزه. پارسال هم قسمت آخر یک شخصیت گدا اومد و رفت که خیلی خنده دار بود. (همونی که میگفت علیلم... ذلیلم...) مادربزرگه خیلی خوبه که کم پیداس. فامیل دور و بچه اش هم خیلی دوست دارم. مثل پسرعمه زا و کلاه قرمزی. گیگیلی هم که دیگه نیست. یادش به خیر قدیما
خیلی خوشحالم بعد از سالها دوباره جمع مهران مدیری، جواد رضویان، سیامک انصاری، مهران غفوریان و محمدرضا هدایتی رو کنار هم می بینم. مدتها بود این آدمها از هم پراکنده شده بودن و هرکدومشون یه گوشه ای می پلکیدن. یا خبری ازشون نبود یا تو کارهای آبکی و چرت امثال سروش صحت و بقیه، حضورهای کمرنگ و بی مزه ای داشتن. مهران مدیری دقیقا همون آدمیه که می تونه بهترین بازی رو از این استعدادهای پراکنده بگیره و از نامرئی بودن درشون بیاره. این رو وقتی بهتر می فهمم که می بینم هرکدوم از این آدمها (یا امثال رضا شفیعی جم، عطاران، ارژنگ امیرفضلی یا بیژن بنفشه خواه) خودشون تنهایی یک قلمبه ذوق و استعدادن که هرموقع به حال خودشون رها میشن یا زیر بلیط آدمهای بی ذوق و مسخره ی سینما و تلویزیون بازی می کنن، هیچ چیز ویژه ای ازشون درنمیاد و اونجوری که "باید" دیده نمیشن. ولی همین آدمها و خیلی از با استعدادهای کمتر شناخته شده ی دیگه، هرموقع مهران مدیری سراغشون میره و دور هم جمعشون میکنه، یهو میشن یه چیز دیگه. انگار مهران مدیری دست میکنه تو وجودشون یه چیزایی بیرون میکشه که از هرکسی برنمیاد. و میشن خاطره. هرکدوممون کلی بازی به یاد موندنی از این آدمها تو خاطرمون داریم که زیر سایه ی مهران مدیری شکل گرفته بودن.
کاری ندارم مهران مدیری این سالهای اخیر چطور بود و نبود. همینقدر که دوباره جمع این آدمها رو دور هم می بینم خیلی خوشحالم. اینقدر از این طنزهای چرت و آبکی عینک آفتابی و خنده بازار و کرکره و بازیگرها و بازی ها و ماجراهای نچسب و بی مزه نشون دادن حالمون بد شد. (کلا نمی دونم چرا با این جماعتی که شهاب عباسی و سیاوش مفیدی و اینها دور هم جمع میکنن حال نمی کنم )
بازی جواد رضویان تو قسمت شش "در حاشیه" عالی بود. اون لهجه ی کج و کوله و مخصوصا زنگ صداش با اون ریتم من درآوردی و بامزه اش خیلی چسبید.
در مورد کلاه قرمزی 94: نمی دونم چرا اینها اینقدر قیل و قال و هلهله و سروصدا میکنن. شاید هم اعصاب ما ضعیف شده که تمام مدت کنترل دستمون گرفتیم صدای تلویزیون رو پایین بالا می کنیم. فکر میکنم بیشتر وقتها می خوان ضعف قصه و سوژه ی خنده دارو با هیاهو و جیغ و داد و سروصدا بپوشونن که وقتی از حدش می گذره پس زننده میشه. سوژه های مربوط به پسرخاله مثل همیشه عالین. کلاه قرمزی هم با اینکه اسم برنامه به اسمشه، وسط هیاهوی الاغ و دیو و ببعی و گاو و گارسونه کمرنگ شده و دیده نمیشه. از این گارسونه که سینی دستش می گیره که متنفرم. (هم شخصیت و سوژه هاش هم صداگذارش) دوسه سال پیش همین عروسک گارسونه رو تنش لنگ کرده بودن، نقش یک حمومی رو بازی میکرد با صدای یک نفر دیگه که عالی بود. نمیدونم حمومیه چه اشکالی داشت که جاشو دادن به این مردک لوس و بی مزه. پارسال هم قسمت آخر یک شخصیت گدا اومد و رفت که خیلی خنده دار بود. (همونی که میگفت علیلم... ذلیلم...) مادربزرگه خیلی خوبه که کم پیداس. فامیل دور و بچه اش هم خیلی دوست دارم. مثل پسرعمه زا و کلاه قرمزی. گیگیلی هم که دیگه نیست. یادش به خیر قدیما
heidiiii- تعداد پستها : 13
Join date : 2015-03-14
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام
میحای عزیز
نمیدونم چرا فکر می کنم این آهنگ با وجود شباهت فوق العاده اش،اون آهنگ تلویزیون خودمون نیست. شاید اجرا متفاوت باشد یا چیز دیگری. اما مدام موسیقی فیلم قدیمی تری مثل "باراباس" یا "عیسی بن مریم" را در ذهن من تداعی می کند.
میحای عزیز
نمیدونم چرا فکر می کنم این آهنگ با وجود شباهت فوق العاده اش،اون آهنگ تلویزیون خودمون نیست. شاید اجرا متفاوت باشد یا چیز دیگری. اما مدام موسیقی فیلم قدیمی تری مثل "باراباس" یا "عیسی بن مریم" را در ذهن من تداعی می کند.
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام
بچه ها این عکس را به خاطر دارید؟
پشت چند تا اتوبوس بین شهری پوسترش را دیدید؟
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
babak نوشته است:سلام
میحای عزیز
نمیدونم چرا فکر می کنم این آهنگ با وجود شباهت فوق العاده اش،اون آهنگ تلویزیون خودمون نیست. شاید اجرا متفاوت باشد یا چیز دیگری. اما مدام موسیقی فیلم قدیمی تری مثل "باراباس" یا "عیسی بن مریم" را در ذهن من تداعی می کند.
سلام بابک گرامی،
در واقع نسخه ای که من گذاشتم از نگارش سی-دی هست.
شابد ما باید تگارش صفحه گرامافون رو پیدا کنیم.
در این رابطه آلبومی کامل رو از Paul Williams معرفی می کنم به نام Aquarius که پر است از این چنین آهنگهایی.
امیدوارم که بپسندید.
- كد:
http://www34.zippyshare.com/v/DIqaQmNX/file.html
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
صفحه 6 از 16 • 1 ... 5, 6, 7 ... 11 ... 16
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 6 از 16
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد