فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+34
stalker
Milassyui
aghaghi
S@M
arman
alimontaz
Heidii
Mihakralj
volant
slevin(HAMID
keyvanmoeini
abnbat
SMAM
jasonbourne
پل کوچولو
ASDALIREZA105
erfan
ramin
edo
Clover
Heidi
sahra_7
Negin 2
Indiana Jones
mehrnaz_sadeghi86
Ishpateka
fazel1994
afsoon520
ahmad1300mo
Emiliano
kazvash
faridonline
babak
59
38 مشترك
صفحه 21 از 40
صفحه 21 از 40 • 1 ... 12 ... 20, 21, 22 ... 30 ... 40
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
پیشگفتار:
امیر جان بسیار ممنون هستم از دیدگاه مهر شما و اینکه،
انجام وظیفه ی کوچک من، سبب خرسندی میگردد.
از شما نیز برای به اشتراک قرار دادن پوسترها، همانند همیشه سپاسگزاریم.
-------------------------------------------------------
بهار در پاییز - ۱۳۶۶
کارگردان: مهدی فخیم زاده
نویسندگان: ایرج رضایی، مهدی فخیم زاده
مدیر فیلمبرداری: علی اکبر مزینانی
موسیقی: حسن زندباف
سرپرست گویندگان: استاد ایرج رضایی
بازیگران: زنده یاد هادی اسلامی، جعفر والی، مهدی فخیم زاده، پرویز پورحسینی،
مصطفی طاری، فردوس کاویانی، خسرو امیرصادقی، محبوبه بیات، ثریا حکمت، ....
پوراندخت مهیمن، شیرین گلکار، ملیحه نیکجومند، سامی تحصنی و ...
ساخت آنونس: کامران قدکچیان، مهدی رجاییان
ژانر: اجتماعی
سال ساخت: ۱۳۶۶
فیلم کامل "بهار در پاییز - ۱۳۶۶" در یک فایل:
http://elmond.persiangig.com/Barahr%20Dar%20Payiz-1366.mp4/download
پی نوشت:
یکی از ابتکارات تلویزیون در دهه ی شصت و اوایل هفتاد این بود که گاه و بیگاه،
اتاق فرمان کانال یک یا دو را نشان میداد و بگفته ای دیگر، بیننده را با اسرار
صدا و سیما آشنا میساخت. آنروزها، نه ماهواره ای بود که شبکههای خارجی را ببینیم،
و نه هنوز اینترنت اختراع! شده بود، هر چه داشتیم، از امواج فرستاده شده توسط دو کانال،
به آنتن پشت بام میرسید و سپس، رنگ خاکستری جعبه ی جادویی، با مداد رنگی برنامه ها،
آراسته میگردید و جانی تازه، به چشمان مخاطب بخشیده میشد.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأحد يناير 05, 2014 3:42 pm ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
ملودی و سرنوشت کاج ها
یاران گرامی، راستش را بخواهید، از زمانی که فیلم "برف روی کاج ها" و موسیقی خوبش را دیدم و شنیدم،
موسیقی بسیار دلنشینی از متن یکی از فیلمهای خوب و مشهور قدیمی روسی در ذهنم بازنوازی گشت.
.
.
.
http://en.wikipedia.org/wiki/Eldar_Ryazanov
"الدار ریازانف (Эльдар Рязанов)"، نامی آشنا و باسابقه در سینمای روس میباشد،
که در طی سالهای ۱۹۵۳ تا ۲۰۱۰ میلادی، تعداد ۴۰ فیلم را در مقام کارگردان و فیلمنامه نویس خلق کرده است.
ایشان زاده ی ۱۹۲۷ در شهر "سامارا - روسیه" هستند. آقای ریازانف، فیلمساز مؤلف و هنایش گذاریست،
که در ساخته هایش، با نگاه هنرمندانه ی خویش به زندگی اجتماعی و المانهای روزمره ی آن،
لحظههای خاطره انگیزی را برای مخاطب عام و خاص میآفریند و مجموعه ی فیلمهای او،
اکنون به نوستالژی مردم در کشورهای روسی زبان تبدیل گشته است. برای من به شخصه،
که افتخار آشنایی با سینمای ایشان را برای اولین بار نزدیک بر ۱۱ سال پیش داشتم، فیلم:
"یک ملودی فراموش شده برای فلوت - ۱۹۸۷(Забытая мелодия для флейты)"،
که از ساختههای ایشان میباشد، بهترین و هنایش گذارترین فیلم روسی در تاریخ سینمای درخشان شوروی بوده و هست.
http://en.wikipedia.org/wiki/Leonid_Filatov
http://en.wikipedia.org/wiki/Andrey_Petrov
به سکانسی از این فیلم (۱ فایل تصویری)، که نشانگر حالات روحی پرسوناژ نقش اول -
بازیگر افسانهای سینمای شوروی "لئانید فیلاتاو (۱۹۴۶-۲۰۰۳)"، در شرایط بین مرگ و زندگی
و قرار گرفتنش در جایی که محل عبور برای رفتن از زندگی هست و پدر و مادر مرحومش را میبیند،
همراه با موسیقی متن این فیلم (۲ فایل صوتی)، که ساخته ی آهنگساز بزرگ،
"آندره پترف (۱۹۳۰-۲۰۰۶)" میباشد، توجه نمائید.
دو موسیقی جادویی (پیکو فایل)، و یک سکانس برتر (پرشین گیگ)، از فیلم "یک ملودی فراموش شده برای فلوت - ۱۹۸۷":
(کارگردان: الدار ریازانف / آهنگساز: آندره پترف / بازیگر نقش اول: لئانید فیلاتاو)
http://s5.picofile.com/file/8102700776/Y_M_F_S_B_F_Muzik_1987.rar.html
(سکانس درخشانی که گفته شد، از دقیقه ی ۰۲:۳۶ در فایل تصویری زیر آغاز میگردد)
http://elmond.persiangig.com/Y.M.F.S.B.F.%20(Sekans)%20-%201987.wmv/download
و اما در ۳۱ دسامبر سال ۱۹۷۵، یعنی درست در شب سال نوی میلادی، فیلم تلویزیونی دو قسمتی،
با نام "ریشخند سرنوشت، یا، ساعت آب گرم!"، ساخته ی جناب ریازانف در تمام کانالهای شوروی آنزمان
برای اولین بار پخش گردید که با استقبال کم نظیر مخاطب مواجه شد و همچنان نیز هم در طی این سالها،
در شب سال نو پخش میگردد و بگونه ی روشنی، نمادی از سال نو برای مردم روس زبان گشته است.
این فیلم، داستان دکتر ساده دلیست، که بنا به رسمی که با دوستان و رفقای خود دارد،
در ۳۱ دسامبر یعنی در روز آخر سال، به گرمابه میروند (هماند استخر و سونا) و انگار که،
خود را پاکیزه و آماده برای سال نو میسازند. در آنجا دمی هم به خمر زده و طبق عادت خود،
زیاده روی میکنند. یکی از دوستان ایشان، قرار هست که با هواپیمای نیمه شب (یعنی زمانی که سال دیگر نو میشود)،
از مسکو به لنینگراد -"سنکت پتربورگ" فعلی - برود. جمع سه نفری دوستان به فرودگاه رفته،
تا او را بدرقه نمایند، اما از آنجا که هوشیار نبودند، قهرمان داستان را، که از زیاده روی در نوشیدن،
در حالتی بین خواب و بیداری قرار دارد را بجای مسافر اصلی، به هواپیما میفرستند و میروند.
قهرمان داستان، پس از فرود هواپیما، به شهر وارد میشود و به تاکسی آدرس خانه ی خود را میدهد.
راننده هم درست او را به همان مقصد میرساند، با این تفاوت که چنین خیابان و خانه ای با همین مشخصات،
بجای آنکه در مسکو باشد در شهر لنینگراد نیز هست!. با ورود او به خانه ی اشتباهی
که از ریشخند سرنوشت! دربش نیز بخاطر اسباب کشی صاحب آن که دختر جوانیست قفل نبوده،
اتفاقات تازه و جالبی آغاز میگردد....
http://en.wikipedia.org/wiki/Mikael_Tariverdiev
موسیقی این فیلم، ساخته ی آهنگساز مشهور ارمنی تبار میباشد که در زمان شوروی،
در روسیه اقامت داشته و آفرینههای درخشانی را، همانند آهنگسازی که در بالا نام برده شد،
برای موسیقی و هنر روسی خلق کرده است. زمانی که فیلم "برف روی کاج ها" و بویژه،
موسیقی سکانس آخرش را شنیدم، بیاد موسیقی این فیلم افتادم. گمان میکنم که آهنگساز خوب "کارن همایونفر"
که او هم ارمنی تبار میباشد، این موسیقی را شنیده و شاید گرته برداری از آن در ساخته ی خود داشته که البته
درست و بجا میباشد و هیچ انتقادی در این صورت، به هنر آهنگسازی ایشان نیست و بدین معنا نمیباشد،
که ساخته ی او کم ارزش میگردد، بلکه نشان از هوش موسیقایی اش دارد. به هر حال هر چه بوده،
این موسیقیها برای من آشنا آمد، و سبب گردید تا این پست سرانجام تقدیم گردد چرا که،
از زمان آغاز بکار در فروم رویایی، قصد داشتم تا یاران همراه را، با این کارگردان،
بازیگر نام برده شده و همچنین دو آهنگسازی که معرفی گردیدند، آشنا نمایم.
دو موسیقی خیال انگیز از متن فیلم "ریشخند سرنوشت ... - ۱۹۷۵":
(کارگردان: الدار ریازانف / آهنگساز: میکاییل تاریوردییف)
http://s5.picofile.com/file/8102700850/R_S_Y_S_A_G_Muzik_1975.rar.html
.
.
.
برای مدتی شاید در خدمت نباشم.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأربعاء يناير 01, 2014 8:17 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
پیشگفتار:
امیر جان با درود و سپاس برای پوسترها. خدمت شما بگم که در پست بالا،
پوسترهای خوبی هست (دو فیلم اول). از سوی دیگر مورد دوم،
جزو فیلمهای خوش ساخت آقای کیمیایی میباشد اما، سوژه ی آن از دید من البته،
منزجر کننده هست که دو نفر آنهم دو برادر، بخواهند نوبتی با یک ... رابطه داشته باشند.
در فیلمهای امریکایی که همیشه موضوع اروتیک آزادانه استفاده میشود،
شاید نتوان موردی پیدا کرد، که پرداختن به این مسئله در سوژه ی داستان به هر شکلی که باشد،
چنین حالت ناخوشایندی را به بیننده برساند. در فیلمهای قبل از ۵۷، باز هم به نظر من،
آقای صیاد که فیلمسازی خوبی بودند، توانستند با "در امتداد شب"، یک نمونه ی درست،
در ژانر اروتیک را در سینمای ایران ایجاد کنند. در جایی خواندم که این فیلم "در امتداد..."،
در سالهای اپتدایی دهه ی ۶۰، نزدیک به ۵ میلیون نسخه!، بر روی نوارهای کوچک و بزرگ وی اچ اس کپی،
و توسط فیلمیها پخش و فروخته شده بود و همانگونه که قبلن نیز اشاره داشتم، در همان دوران،
توسط شوروی نیز خریداری میگردد، دوبله میشود به زبان روسی، و با سانسور ۲-۳ پلان، نمایش داده میشود.
موفقیت این فیلم، برابر با شایستگی آن، بخاطر ساختار و فیلمنامه ای جذاب بود و جای خرسندی دارد.
----------------------------------------------------
فرار - ۱۳۶۳
کارگردان: جمشید حیدری
نویسنده: سیروس الوند
مدیر فیلمبرداری: علی اکبر مزینانی
تدوین: رضا میرلوحی
طراح صحنه و لباس: احمد هاشمی
سرپرست گویندگان: زنده یاد استاد ایرج ناظریان
بازیگران: زنده یاد احمد هاشمی، مهدی فخیم زاده، حسین شهاب، شیده،
سوگند رحمانی، علی شعاعی، نعمت حقیقی، ایرج سرباز، نعمت حقیقی و ....
تیتراژ: زهرا زارعی
ژانر: حادثه ای
سال ساخت: ۱۳۶۳
فیلم کامل "فرار - ۱۳۶۳" در یک فایل:
http://elmond.persiangig.com/Farar-1363.mp4/download
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأحد يناير 12, 2014 5:24 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. بدون شرح:
2. "59" عزیز، بنده دو فیلم اول ("غریبه" و "غریبه و مه") رو ندیده م؛ اما، به قول درست شما، "غزل" افتضاح بود.
مثلثی عشقی و ناجور؛ که، هیچ زیبایی هم نداشت. یه فیلمفارسی تموم عیار.
در مورد "قیصر" هم که پیشتر کلی بحث کردیم.
3. بنده هم باز از شما ممنونم؛ بخاطر، تموم تلاشی که می کنید و سعی دارید همه ی فیلم های دهه ی 60 رو تو این انجمن بذارید و دوستان رو در لذت دیدن این فیلما شریک کنید.
ممنون.
59 نوشته است:
پیشگفتار:
امیر جان با درود و سپاس برای پوسترها. خدمت شما بگم که در پست بالا،
پوسترهای خوبی هست (دو فیلم اول). از سوی دیگر مورد دوم،
جزو فیلمهای خوش ساخت آقای کیمیایی میباشد اما، سوژه ی آن از دید من البته،
منزجر کننده هست که دو نفر آنهم دو برادر، بخواهند نوبتی با یک ... رابطه داشته باشند.
در فیلمهای امریکایی که همیشه موضوع اروتیک آزادانه استفاده میشود،
شاید نتوان موردی پیدا کرد، که پرداختن به این مسئله در سوژه ی داستان به هر شکلی که باشد،
چنین حالت ناخوشایندی را به بیننده برساند. در فیلمهای قبل از ۵۷، باز هم به نظر من،
آقای صیاد که فیلمسازی خوبی بودند، توانستند با "در امتداد شب"، یک نمونه ی درست،
در ژانر اروتیک را در سینمای ایران ایجاد کنند. در جایی خواندم که این فیلم "در امتداد..."،
در سالهای اپتدایی دهه ی ۶۰، نزدیک به ۵ میلیون نسخه!، بر روی نوارهای کوچک و بزرگ وی اچ اس کپی،
و توسط فیلمیها پخش و فروخته شده بود و همانگونه که قبلن نیز اشاره داشتم، در همان دوران،
توسط شوروی نیز خریداری میگردد، دوبله میشود به زبان روسی، و با سانسور ۲-۳ پلان، نمایش داده میشود.
موفقیت این فیلم، برابر با شایستگی آن، بخاطر ساختار و فیلمنامه ای جذاب بود و جای خرسندی دارد.
2. "59" عزیز، بنده دو فیلم اول ("غریبه" و "غریبه و مه") رو ندیده م؛ اما، به قول درست شما، "غزل" افتضاح بود.
مثلثی عشقی و ناجور؛ که، هیچ زیبایی هم نداشت. یه فیلمفارسی تموم عیار.
در مورد "قیصر" هم که پیشتر کلی بحث کردیم.
3. بنده هم باز از شما ممنونم؛ بخاطر، تموم تلاشی که می کنید و سعی دارید همه ی فیلم های دهه ی 60 رو تو این انجمن بذارید و دوستان رو در لذت دیدن این فیلما شریک کنید.
ممنون.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
پیشگفتار:
امیر جان با درود و سپاس برای پوسترها خدمت شما.
---------------------------------------------
جیب برها به بهشت نمی روند - ۱۳۷۰
کارگردان: ابوالحسن داوودی
نویسنده: محمود سمیعی
موسیقی: استاد ناصر چشم آذر
مدیر فیلمبرداری: مهرداد فخیمی
تدوین: حسن حسندوست
بازیگران: علیرضا خمسه، غلامحسین لطفی، آتنه فقیه نصیری، حسین محب اهری،
زنده یاد حمیده خیرآبادی، زنده یاد محمود بهرامی، باقر صحرارودی، آتش تقی پور و ....
ساخت آنونس: زنده یاد روبیک منصوری
ژانر: کمدی
سال ساخت: ۱۳۷۰
در کارنامه ی سینمایی جناب آقای ابوالحسن داوودی،
دو فیلم "سفر جادویی - ۱۳۶۹" و "جیب برها ... - ۱۳۷۰"
که به ترتیب در ژانرهای فانتزی و کمدی ساخته شده اند،
آفرینههای درخشانی از ایشان در مقام کارگردان میباشند،
و تماشای چند باره ی آنها، بر تازگی و گیرایی یشان، هر بار میافزاید.
سپاسگزار جناب داوودی هستیم برای چنین نوستالژیهای گوارایی.
فیلم کامل "جیب برها به بهشت نمی روند - ۱۳۷۰" در یک فایل:
http://elmond.persiangig.com/Jib%20Borha%20Be%20Behesht%20Nemiravand-1370.wmv/download
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأحد يناير 05, 2014 3:41 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:"]
امیر جان باور بفرمایید که "از حد و و اندازه دیگر گذشته!".
هر چه بگوییم باز هم کم است. اینها اصلن یک "باند" شده اند که همانند آفتی کشنده،
بجان سینمای نگون بخت ایران افتادند. همان کارگردان "پذیرایی پیچیده"
و بازیگرانی که بکار میگیرد، نه بازی بلد هستند و نه فیلمسازی،
آنوقت اینهمه به به و چه چه، همیشه بدنبالشان هست و جامعه ی روشنفکر نمای هنری هم،
اینها را بالا میبرد و خودشان به خودشان "کیف و حال هنری و فلسفی" میدهند.
خب، اینها به کنار، نسل تازه هستند و میگوییم که دلیلشان موجه!، ما ایشان را نمیفهمیم و ...
اما استاد مهرجویی دیگر چرا؟!. "چه خوبه که برگشتی"، از "آسمان محبوب" و "نارنجی پوش" و ...
بمراتب پایین تر بود (واژه ی افتضاح را باید بکار برد).
ادبیات روس که کمونیستها نزدیک به هشت دهه و همچنین تاکنون بالا بردندش،
و بواسطه ی تبلیغات قویشان، در دنیا هنوز اسم و رسمی پوشالی دارد، در اصل هیچ است.
من اینرا آگاهانه میگویم. تنها "الکساندر پوشکین" را میتوان نویسنده و شاعری "قدرتمند و با احساس" دانست،
که خب او هم در اصل، ریشهای غیر روس داشته و دورگه محسوب میشود. چهره اش هم گواه این حقیقت هست.
آثار داستانی نوشته شده توسط پوشکین، (منظورم خواندن آنها در زبان روسی و اصلی است)،
یادآور آن قلم روان و شیوایست که "صادق هدایت" داشت.
از دید من، یگانه نویسنده ی درخشان روس زبان، پوشکین است و بس.
"لف تالستوی - Лев Толстой " ... (حرف "ل" با کسره خوانده شود - "لف" در زبان روسی به معنای "شیر (جاندار) " است،
و در زبان فارسی، نام مردانه ی "اسد" که البته عربی هست، معادل آن میباشد)، (در فارسی "لئو تولستوی" مینویسند)،
در اصل، تاریخ و روحیه ی نظامی را در بیشتر نوشته هایش، حتی آنهایی که درام هستند روایت میکند،
و اصلن هم گمان نکنید که همانند "فردوسی بزرگ"، با زبان حماسی آنرا میگویند، نه.
تاریخ جنگهای روس با ترکها و فرانسویها را مینویسد و بس، آنوقت اینقدر بزرگش کرده اند با "جنگ و توده ها".
(این کتاب و فیلمی هم که با همین نام، در سال ۱۹۶۵ در شوروی ساخته شده، به تمامی زبانها از جمله زبان فارسی،
با نام "جنگ و صلح" برگردان گردیده، که در ریشه، اشتباهی واژه شناسانه میباشد. واژه ی "Мир (میر)"،
در حال حاضر در زبان روسی دو معنی دارد: "۱-جهان، دنیا" و "۲-صلح و آشتی". اما در ۱۰۰ سال پیش به آنور،
یعنی زمانی که خود نویسنده ی آن زندگی میکرده، معنای سومی نیز بوده است: "۳-تودههای مردم، آحاد مردم").
حال هدف من از زیاده گویی این بود، که یک داستانی توسط "نیکلای گوگول" در نزدیک بر دو قرن پیش نوشته میشود،
در زمان حاضر، خانم "گلی ترقی" بر مبنای آن! طرح اولیه داستانی دیگر را مینویسند،
سپس دو نفر دیگر، بر اساس آن چیز که خود بر مبنای چیز دیگر نوشته شده، فیلمنامه مینویسند!،
و دست آخر هم، من و مایی که سالهای کودکی و نوجوانی و جوانی را در راه علاقه به هنر،
بویژه هنر هفتم!، گذراندیم و خیالها در سر پروراندیم، دستامد آنها یعنی فیلم ساخته شده را میبینیم، ناراحت میشویم،
احساس پوچی بهمان دست میدهد و خود نیز در فروم رویایی درباره ی این "مبنا در مبنا ها"،
قلم میسوزانیم. حال شما پیدا کنید ....!
در ضمن، در خبرها آمده که استاد مهرجویی، این روزها در تدارک ساخت فیلم جدیدشان هستند،
نام فیلم "اشباح" میباشد. خواستم فقط یادآوری کنم، که در سال ۱۳۶۰، فیلمی با همین نام
توسط کارگردان فقید سینمای درخشان دهههای ۵۰ و ۶۰ خورشیدی در ایران،
زنده یاد "رضا میرلوحی"، با بازیگری خوب "دکتر ناصر آقایی" و "مهدی فخیم زاده" ساخته شده است
و دهههای فجر در دهه ی هفتاد نیز، بارها از تلویزیون پخش میشد و خاطره ی خوشش در یادهایمان هست.[/size][/b][/color]
http://www.cinemakade.ir/داریوش-مهرجویی.html/
http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138109191180
من رو ببخشید برای زیاده گویی.
سلامت باشید.
-------------------------------
پی نوشت:
"یوهان گوته"، که ادبیات آلمان به برکت او در جهان شناخه شده هست،
شعرهای خود را به هنایش و دگرگونی که از خواندن غزلهای حافظ در او پدیدار میگردد، نوشته است.
"حافظ بزرگ"، یک کهکشان شور و شناخت و خداشناسیت.
روشنی و بسودنی بودن قلم صادق هدایت را هیچکس ندارد.
بجای پرسه زدن در نوشتههای بی ارزش،
بسیار بیشتر میبایست ارزش آفرینههای نوشتاری کهن و امروزین ایران را دانست.
زنده یاد استاد علی حاتمی، فیلمسازی یگانه در شناخت و انجام این زمینه بود.
با سلام خدمت دوست گرامی،
قبل از هر چیز من از این روشنگری شما تشکر می کنم وبسیار خرسندم که چنین مطالبی رو اینجا می نویسید.
با این حساب اسم کتاب مشهور روسی باید "جنگ و مردم" ترجمه میشد که خب نشد.
در رابطه با مطلبی که بیان کردین من قسمتی از یک کتاب ارزشمند قدیمی رو کپی کردم که تاییدی هست بر آنچه که شما ذکر کردین.
این کتاب که "قلقلک و چکش" نام دارد از تشابه اسمی "داس و چکش" در زبان انگلیسی بهره برده است و بیشتر سیستم کمونیستی روسیه رو تمسخر کرده است.
این یکی از داستانهای کتاب هست که من به صورت عکس تقدیم شما می کنم.
در ضمن "In the shadow of the skyscrapers" اشاره دارد به آمریکا.
نکته آخر انکه من به شما غبطه می خورم بخاطر دانستن زبان روسی.
دانستن این زبان یکی از آرزوهای دیرینه من می باشد.
میحا.
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با درود جناب میحا.
با کسب اجازه، در مورد پستهای شما در بخش موسیقی و همچنین فیلمها،
همینجا مینویسم تا رشته ی کلام از دستم نرود.
----------------------------
اپتدا پست بالا.
- بسیار سپاسگزارم از لطفی که دارید. اسم کتابی که معرفی فرمودید چه جالب هست.
- بله، نام اصلی کتاب لف تالستوی، به تمام زبانها اشتباه برگرداننده شده.
(من اینرا از خودم نگفتم، در یکی از کتابهای درسی روسی این نکته گفته شده بود).
گمان کنم تا بهتر باشد بجای "مردم" بگوییم: "جنگ و توده ها" یا "جنگ و آحاد".
البته آنزمان که آقای تالستوی بوده، کمونیستی در کار نبوده، چون برای ترجمه میخواستم بگویم،
"جنگ و خلق"، اما دیدم که این واژه ی "خلق" یا حتی همان "توده ها"، در پس از انقلاب ۱۹۱۷،
خب یک شکل گیری دیگری پیدا میکند. اما هر چه هست، منظور او، مردم از دیدگاه معمولی این واژه نبوده،
بلکه مردمی، که هدف دارند، یعنی "آحاد ملت"، و با این همبستگی خود، آنها بودند که در اصل،
باعث شکست ناپلئون و یا دیگران در سرزمین روس شدند. ... "جنگ" از یکسو،
و "تودهها و آحاد مردمی هدف دار و وطن پرست" از سویی دیگر، که مقابله کردند با این جنگ ها.
- دانستن زبان روسی، مورد ویژهای نیست، غبطه نخورید. سالهاست که بطور زنده نیز با آن سرو کار دارم،
البته دوستش هم دارم، اعتراف میکنم، برایش خیلی زحمت کشیدم، بسیار هم علاقمندم، با آن زندگی میکنم،
اما همان آبیست که در هاون کوبیده میشود. من شوربختانه زبان انگلیسی را نمیدانم،
دنیای زنده همان زبان خارجی (انگلیسی) هست که شما، امیر جان و سایر دوستان میدانید.
باز هم سپاسگزارم از دیده ی مهر و توجه شما.
.
.
.
پست بخش موسیقی
- در مورد فایل دیدنیها، همانگونه که قبلن نیز گفتم، چشم، اگر دسترسی فراهم آمد، تقدیم میگردد.
- آهنگ "فرانک ..." را بله، بیاد آوردم، اما نکتهای درباره اش نداشتم تا بنویسم.
- فایل موسیقی خاطره انگیز "مینو"، بگمانم قبلن هم قرار گرفته بود، در آرشیو دارم،
اما بسیار مشتاق بودم تا نسخه ی شما را نیز حتمن بشنوم، چون کارهایی که قرار میدهید،
همگی کامل و اوریجینال هستند، اما شوربختانه این لینک، همراه با ف.ی.ل.ت اتومات انجمن هست آدرسش،
هر چه هم تلاش کردم تا پیش و پس آنرا قیچی کنم، باز به لینک اصلی نرسیدم. اگر امکان داشت در همین پیکو جان،
بارگذاری نمایید، سپاسگزارم، چون بسیار مشتاق شنیدن نسخه ی شما هستم. آهنگ بسیار زیبایی هست.
من با اجازه در یک پرانتز، نکته ای را برادرانه بگویم. امیدوارم نرنجید که آشکارا در انجمن مینویسم،
البته یکجورهایی به همه ی ما و یاران گرامی ارتباط دارد. ببینید، فروم رویایی، در اصل یک بستر مناسب هست،
تا به بهانه ی نوستالژیها و یاد خاطرات گذشته، در آن با یکدیگر صحبت کنیم، نوشتهها و فایلهای گوناگون را نیز،
به اشتراک بگذاریم و .... گاهن پیش میآید که من نوعی، یا شما و یا دیگر بچه ها، یک پست میگذاریم
که برایمان بسیار ارزش دارد، روی آنهم خوب کار کردیم و برایش زحمت کشیدیم اما، از جانب فضای انجمن،
یعنی همکارانمان، درباره اش صحبت و نقدی صورت نمیگیرد. حرف من این هست که اصل ماجرا در اینجا،
همان بیان حس و حال درونی خودمان است، چه مورد تایید مستقیم اعضا قرار گیرد و یا چه بازتابی آنچنانی،
در لحظه نداشته باشد. ... هر یک از ما، در زمینه ای، علاقه ای ویژه تر و دقیق تر از سایرین داریم
و اینجاست که فروم، جان میگیرد و با دیدگاههای گوناگون ما، رنگین و پر بار میشود. مهم همین است از نگاه من،
که امروز ما کار خود را میکنیم در انجمن، درست همانند آن روال خوبی که تاکنون همه داشته اند و دارند دراینجا،
اما اگر در لحظه، به به و چهچهی نشد، دلیل بر بی ارزشی و تائید نکردن کار ما نیست!. ... فرض بفرمایید،
که ۶۰ - ۷۰ سال دیگر!، که گسترش علم و تکنولوژی بمراتب بالاتر از امروز خواهد بود،
بچه هایی که جای نوه ها، نتیجهها و یا نبیرههای ما هستند، بیایند و با تکنولوژی آنروزشان که دیگر چیزی،
لابد نمیتواند پاک شود از اینترنت، فروم را پیدا کنند و تمام پست ها، نوشتهها و فایلهای ما را بخوانند و ببینند،
و برایشان جالب باشد که بیش از نیم قرن یا ۱۰۰ سال پیش از زمانی که آنها زندگی میکنند،
بودند انسانهایی که صحبت از کودکی ها، نوجوانیها و نوستالژیهایشان را روزگاری داشتند در بین خودشان،
چنین پر شور و با هدف. ... آنروز بی شک دیگر ما نیستیم در این جهان، اما شاید یادمان زنده گردد توسط آنها.
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
با درود جناب میحا.
با کسب اجازه، در مورد پستهای شما در بخش موسیقی و همچنین فیلمها،
همینجا مینویسم تا رشته ی کلام از دستم نرود.
----------------------------
اپتدا پست بالا.
- بسیار سپاسگزارم از لطفی که دارید. اسم کتابی که معرفی فرمودید چه جالب هست.
- بله، نام اصلی کتاب لف تالستوی، به تمام زبانها اشتباه برگرداننده شده.
(من اینرا از خودم نگفتم، در یکی از کتابهای درسی روسی این نکته گفته شده بود).
گمان کنم تا بهتر باشد بجای "مردم" بگوییم: "جنگ و توده ها" یا "جنگ و آحاد".
البته آنزمان که آقای تالستوی بوده، کمونیستی در کار نبوده، چون برای ترجمه میخواستم بگویم،
"جنگ و خلق"، اما دیدم که این واژه ی "خلق" یا حتی همان "توده ها"، در پس از انقلاب ۱۹۱۷،
خب یک شکل گیری دیگری پیدا میکند. اما هر چه هست، منظور او، مردم از دیدگاه معمولی این واژه نبوده،
بلکه مردمی، که هدف دارند، یعنی "آحاد ملت"، و با این همبستگی خود، آنها بودند که در اصل،
باعث شکست ناپلئون و یا دیگران در سرزمین روس شدند. ... "جنگ" از یکسو،
و "تودهها و آحاد مردمی هدف دار و وطن پرست" از سویی دیگر، که مقابله کردند با این جنگ ها.
- دانستن زبان روسی، مورد ویژهای نیست، غبطه نخورید. سالهاست که بطور زنده نیز با آن سرو کار دارم،
البته دوستش هم دارم، اعتراف میکنم، برایش خیلی زحمت کشیدم، بسیار هم علاقمندم، با آن زندگی میکنم،
اما همان آبیست که در هاون کوبیده میشود. من شوربختانه زبان انگلیسی را نمیدانم،
دنیای زنده همان زبان خارجی (انگلیسی) هست که شما، امیر جان و سایر دوستان میدانید.
باز هم سپاسگزارم از دیده ی مهر و توجه شما.
.
.
.
پست بخش موسیقی
- در مورد فایل دیدنیها، همانگونه که قبلن نیز گفتم، چشم، اگر دسترسی فراهم آمد، تقدیم میگردد.
- آهنگ "فرانک ..." را بله، بیاد آوردم، اما نکتهای درباره اش نداشتم تا بنویسم.
- فایل موسیقی خاطره انگیز "مینو"، بگمانم قبلن هم قرار گرفته بود، در آرشیو دارم،
اما بسیار مشتاق بودم تا نسخه ی شما را نیز حتمن بشنوم، چون کارهایی که قرار میدهید،
همگی کامل و اوریجینال هستند، اما شوربختانه این لینک، همراه با ف.ی.ل.ت اتومات انجمن هست آدرسش،
هر چه هم تلاش کردم تا پیش و پس آنرا قیچی کنم، باز به لینک اصلی نرسیدم. اگر امکان داشت در همین پیکو جان،
بارگذاری نمایید، سپاسگزارم، چون بسیار مشتاق شنیدن نسخه ی شما هستم. آهنگ بسیار زیبایی هست.
من با اجازه در یک پرانتز، نکته ای را برادرانه بگویم. امیدوارم نرنجید که آشکارا در انجمن مینویسم،
البته یکجورهایی به همه ی ما و یاران گرامی ارتباط دارد. ببینید، فروم رویایی، در اصل یک بستر مناسب هست،
تا به بهانه ی نوستالژیها و یاد خاطرات گذشته، در آن با یکدیگر صحبت کنیم، نوشتهها و فایلهای گوناگون را نیز،
به اشتراک بگذاریم و .... گاهن پیش میآید که من نوعی، یا شما و یا دیگر بچه ها، یک پست میگذاریم
که برایمان بسیار ارزش دارد، روی آنهم خوب کار کردیم و برایش زحمت کشیدیم اما، از جانب فضای انجمن،
یعنی همکارانمان، درباره اش صحبت و نقدی صورت نمیگیرد. حرف من این هست که اصل ماجرا در اینجا،
همان بیان حس و حال درونی خودمان است، چه مورد تایید مستقیم اعضا قرار گیرد و یا چه بازتابی آنچنانی،
در لحظه نداشته باشد. ... هر یک از ما، در زمینه ای، علاقه ای ویژه تر و دقیق تر از سایرین داریم
و اینجاست که فروم، جان میگیرد و با دیدگاههای گوناگون ما، رنگین و پر بار میشود. مهم همین است از نگاه من،
که امروز ما کار خود را میکنیم در انجمن، درست همانند آن روال خوبی که تاکنون همه داشته اند و دارند دراینجا،
اما اگر در لحظه، به به و چهچهی نشد، دلیل بر بی ارزشی و تائید نکردن کار ما نیست!. ... فرض بفرمایید،
که ۶۰ - ۷۰ سال دیگر!، که گسترش علم و تکنولوژی بمراتب بالاتر از امروز خواهد بود،
بچه هایی که جای نوه ها، نتیجهها و یا نبیرههای ما هستند، بیایند و با تکنولوژی آنروزشان که دیگر چیزی،
لابد نمیتواند پاک شود از اینترنت، فروم را پیدا کنند و تمام پست ها، نوشتهها و فایلهای ما را بخوانند و ببینند،
و برایشان جالب باشد که بیش از نیم قرن یا ۱۰۰ سال پیش از زمانی که آنها زندگی میکنند،
بودند انسانهایی که صحبت از کودکی ها، نوجوانیها و نوستالژیهایشان را روزگاری داشتند در بین خودشان،
چنین پر شور و با هدف. ... آنروز بی شک دیگر ما نیستیم در این جهان، اما شاید یادمان زنده گردد توسط آنها.
سلامت باشید.
با درود دوست گرامی،
قبل از هر چیز تشکر می کنم از توضیحات رسا و بی پرده شما درباره ادبیات روس و کتاب جنگ و توده ها.
امیدوارم که توانسته باشید معنی اون داستان انگلیسی رو بفهمید. در حقیقت این کتاب قلقلک و چکش یکی از بهترین کتابهایی هست که خوانده ام.
از طنز خوبی بهره میبرد این کتاب که در حقیقت هم تلخی زندگی در حکومت های کومونیستی رو نشان می دهد که من و شما هم تجربه اش رو داریم و داشته ایم.
در مورد فایل آلبوم سریال مینو من لینک ها رو اصلاح کردم.
الان لینک اصلی بدون زلم زیمبو های دست و پا گیر نمایان هست و به راحتی می توان اونو با کپی کردن در "آدرس بار" گرفت.
این نسخه ارئه شده از سی-دی اصلی هست و همراه فایلی هست به نام Carlo Siliotto - Mino.cue
اگر روی این فایل کلید کنید برنامه ای مانند Nero فایل اصلی آلبوم که به فرمت Flac می باشد رو واسه شما روی سی-دی کپی می کند و مانند اون می مونه که شما سی-دی اصلی رو خریداری کردین. به عبارت دیگر فایلهای Flac کپی از سی-دی هستند با کیفیت سی-دی بدون هیچ کم و کاستی.
در حقیقت مانند MP3 نیستند تا کیفیت خود را از دست بدهند به همین دلیل اندازه فایل آپلد شده تقریبا 180 مگابایت هست.
من توصیه می کنم که این آلبوم رو از دست ندهید چون با کیفیت تر از این رو نمی تونید پیدا کنید.
اگر مشکلی دارین به من بگویید. براستی من فایل بزرگ رو در Picofile آپلد نکردم و نمی دونم که ایا جواب می دهد یا نه.
با این حال اگر مشکلی بود اطلاع بدهید.
(دوستانی که مایلند هم می تواند فایل رو گرفته و در دیگر سایتهای اشتراک گذاری مثل mediafire و غیره برای سهولت دانلود آپلد کنند.)
نکته آخر در مورد نکته برادرانه ای است که مطرح کردین.
در حقیقت خوشحالم که رک و بی پرده صحبت می کنید و من از صداقت و راستی شما لذت می برم و من با اینکه متاسفانه خیلی حساسم ولی اصلا از برخورد منطقی ناراحت نمی شوم. باید انتقاد ها رو شنید و رشد کرد.
حقیقتی وجود دارد که من دنبال تایید نمی گردم و فعالیت من در اینجا واسه دل خودم هست بیشتر ولی وقتی کسی حتی زحمت انتقاد هم بخود ندهد یک مقدار احساس بیهودگی به ادم دست می دهد. با این وجود باید با در نظر گرفتن نکاتی که ذکر کردین به کار خودمون ادامه دهیم.
میحا.
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با سلام خدمت دوست گرامی،
این هم از ترجمه دست و پا شکسته من از این داستان که یک جورایی وصف حال ایران امروزی ما هم هست با این وضع سینما و کتاب و موسیقی و نظارتی که روی آن هست. اگر من امروز هیچ فیلم و آهنگ امروزی ایران رو نمی بینم و گوش نمی کنم بر من خرده نگیرید.
میحا.
نمونه ای بارز از کتابهای غیر قابل خواندن که در کتاب فروشی ها انباشته شده بود رمان پیش پا افتاده ای نوشته شده توسط" آژایف" بود به نام "دور از مسکو".
اسم نویسندگان کتاب ضد آمریکایی "در سایه آسمان خراش ها" رو بیاد نمی آورم.
"ما می خواهیم زندگی کنیم" از نخستین کتابهای اتحاد شوروی درباره نوجوانان بزهکار نوشته شده توسط "ماکارنکو"بود.
..
..
- شنیده ای؟
- کل کارکنان یک کتابفروشی بزرگ در میدان ونسسلاس رو دستگیر کرده اند.
- چرا؟
- اونها سه تا کتاب رو در ویترین مغازه کنار هم گذاشته اند.
- "ما می خواهیم زندگی کنیم" - "دور از مسکو" - "در سایه آسمان خراش ها"
-----------------------------------------------------------------
• نکته اینکه واژه عزیز و دوست داشتنی به تمسخر به استالین نسبت داده شده است.
• دیگر آنکه اسم کتاب "در سایه آسمان خراش ها" اشاره به آمریکا دارد.
• قسمت اول داستان توضیحاتی مبتنی بر واقعیت هست تا نکته طنز برای خواننده ای که شناختی به حال و هوای کشورهای کمونیستی ندارد روشن گردد. هر چند برای فردی که در ایران زندگی می کند و این مسائل رو خواسته یا ناخواسته لمس کرده است نیازی به این گونه شرح و تفسیرنیست. ما امروزه در جایی قرار داریم که می توانیم نگارش جدید از این داستان رو به قلم فارسی به نگارش در آوریم با مضامین و نکات فرهنگی بیشتر درخور وصف هموطنان عزیز.(اینکه عزیز بکار رفته در آخر این جمله اشاره ای به عزیز بکار رفته واسه استالین دارد و یا نه رو فقط بعضی از افراد می دونند و بس).
• در نهایت مشکل من در ترجمه عنوان این داستان بود که شاید بدرستی ترجمه نشده باشد و نیاز به همفکری دوستان داشته باشد.
این هم از ترجمه دست و پا شکسته من از این داستان که یک جورایی وصف حال ایران امروزی ما هم هست با این وضع سینما و کتاب و موسیقی و نظارتی که روی آن هست. اگر من امروز هیچ فیلم و آهنگ امروزی ایران رو نمی بینم و گوش نمی کنم بر من خرده نگیرید.
میحا.
ادبیات مقایسه ای
یکی از دستاوردهای بزرگ استالین عزیر و دوست داشتنی آموزش همگانی در ادبیات کلاسیک بود که او ناخواسته مردم کشورش رو در معرض آن قرار داد. ادبیات داستانی معاصر که توسط نوچه هایش انتشار می یافت به کلی غیر قابل خواندن بود . پس همه به آثار کلاسیک روی اوردند.نمونه ای بارز از کتابهای غیر قابل خواندن که در کتاب فروشی ها انباشته شده بود رمان پیش پا افتاده ای نوشته شده توسط" آژایف" بود به نام "دور از مسکو".
اسم نویسندگان کتاب ضد آمریکایی "در سایه آسمان خراش ها" رو بیاد نمی آورم.
"ما می خواهیم زندگی کنیم" از نخستین کتابهای اتحاد شوروی درباره نوجوانان بزهکار نوشته شده توسط "ماکارنکو"بود.
..
..
- شنیده ای؟
- کل کارکنان یک کتابفروشی بزرگ در میدان ونسسلاس رو دستگیر کرده اند.
- چرا؟
- اونها سه تا کتاب رو در ویترین مغازه کنار هم گذاشته اند.
- "ما می خواهیم زندگی کنیم" - "دور از مسکو" - "در سایه آسمان خراش ها"
-----------------------------------------------------------------
• نکته اینکه واژه عزیز و دوست داشتنی به تمسخر به استالین نسبت داده شده است.
• دیگر آنکه اسم کتاب "در سایه آسمان خراش ها" اشاره به آمریکا دارد.
• قسمت اول داستان توضیحاتی مبتنی بر واقعیت هست تا نکته طنز برای خواننده ای که شناختی به حال و هوای کشورهای کمونیستی ندارد روشن گردد. هر چند برای فردی که در ایران زندگی می کند و این مسائل رو خواسته یا ناخواسته لمس کرده است نیازی به این گونه شرح و تفسیرنیست. ما امروزه در جایی قرار داریم که می توانیم نگارش جدید از این داستان رو به قلم فارسی به نگارش در آوریم با مضامین و نکات فرهنگی بیشتر درخور وصف هموطنان عزیز.(اینکه عزیز بکار رفته در آخر این جمله اشاره ای به عزیز بکار رفته واسه استالین دارد و یا نه رو فقط بعضی از افراد می دونند و بس).
• در نهایت مشکل من در ترجمه عنوان این داستان بود که شاید بدرستی ترجمه نشده باشد و نیاز به همفکری دوستان داشته باشد.
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
بل و سباستین
رمان "بل و سباستین" را خانم سسیل اُبری نوشت. او یک بازیگر و کارگردان فرانسوی بود که بعدها پس از ازدواج با یک مراکشی ثروتمند، سینما و تلویزیون را کنار گذاشت و مشغول نوشتن داستان و فیلمنامه برای کودکان شد. بعد از نوشتن داستان بل و سباستین، یک سریال فرانسوی از روی آن ساخته شد که نقش سباستین را پسر ِ خانم سسیل اُبری بازی می کرد. پسربچه ای خوش صورت که اسمش مهدی بود. اقتباس تلویزیونی دومی هم از این داستان ساخته شد که سال هفتاد یا هفتاد و یک شمسی- جمعه شب ها- از شبکه اول پخش شد و بازیگر نقش سباستین، باز هم پسر خود سسیل اّبری بود. این مجموعه بر عکس مجموعه قبلی، رنگی بود و غیر از بل و سباستین، یک اسب هم به ماجرا اضافه شد بود. توی تیتراژ فرانسوی اش هم با فونت بزرگ می نوشت "با بازی مهدی" (محصول 1968)
از قصه بل و سباستین یک اقتباس کارتونی ژاپنی هم ساخته شده که همه مان می شناسیم. ضمنا بر خلاف چیزی که ممکن است تصور کنیم بل یک سگ ماده است.
از قصه بل و سباستین یک اقتباس کارتونی ژاپنی هم ساخته شده که همه مان می شناسیم. ضمنا بر خلاف چیزی که ممکن است تصور کنیم بل یک سگ ماده است.
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
"ژاله صامتی"
جناب 59- ممنونم از اشاره ی جالب شما در مورد الگوبرداری از نمونه های واقعی در تصویرسازی ها
اتفاقا من هم یکی دو سال پیش همین نکته را متوجه شدم که ظاهرا خیلی از تصویرسازها با الهام از نمونه های بیرونی و واقعی طرح می زنند. چه در کارهای گرافیکی یا پویانمایی با تکنیک های جدید و چه در کارهای تصویرسازهای دهه های چهل و پنجاه و شصت در امریکا نمونه های بسیاری از این مورد وجود دارد.
*
جناب آرمان، من قسمت پیرمرد و گنجشک را دارم ولی متاسفانه با این امکانات اینترنتی فعلیم تصور نمی کنم بتونم فایلش رو توی اینترنت آپلود کنم. البته با تغییر فرمت می شود حجم را کاهش داد ولی کیفیت صدا و تصویرش هم به همون نسبت افت میکنه و بعید میدونم شما چنین نسخه کم کیفیتی مورد نظرتون باشه. امیدوارم دوستانی که اوضاع اینترنتی شون بهتره و شرایطش رو دارن بتونن به شما کمک کنن و تقریبا مطمئنم خیلی از بچه های اینجا اون قسمت رو از پویا ضبط کردن و نگه داشتن. چون خیلی وقت بود خیلی ها دنبالش می گشتن و پخش دوباره اش خیلی ها رو ذوقزده کرد.
*
جناب امیلیانو، امیدوارم هرچه زودتر مشغله هاتون سبکتر بشه و مثل قبل چراغ اینجا رو روشن نگه دارید. الان تقریبا همه می دونن که پای ثابت این فروم کسی نیست جز شخص خود شما و حتی تو فصل های سرد و خلوت و سوت و کور هم تنها کسی که روزی دو سه بار اینجا سر می زنه و نمیذاره چراغ سر در فروم خاموش بمونه خودتون هستید. امثال من مثل رهگذرهایی می مونیم که امروز هستیم و از فردامون خبری نیست...
*
این روزها شبکه آی فیلم سریال "فکر پلید" پخش می کنه. با همه سوراخ های قصه و تق و لق بودن داستان، بازهم تماشای این چیزهای قدیمی رو به این سریال ها و فیلم های نچسب و بی مزه ی جدید ترجیح می دهم. حداقل چیزی که موقع تماشای سریال های قدیمی برایم جذابیت داره تماشای سبک زندگی مردم، سر و لباس و تیپ و قیافه ها، فضای شهر و حال و هوای زندگی هاست. چیزهایی که در گذر زمان بی سروصدا و خیلی نامحسوس تغییر می کنن و وقتی نگاهی به پشت سرمان می اندازیم می بینیم خیلی چیزها عوض شده و دیگه مثل قبل نیست. لباس هایی که همگی می پوشیدیم و به نظرمان خیلی عادی و معمولی می رسید الان به نظر عجیب و مسخره می رسه. قیافه ها تغییر کرده و حال و هوای آدمها طور دیگری شده که با قبل فرق دارد.
اما جذابیت این مجموعه برای من از موقعی شروع شد که سر و کله ی "ژاله صامتی" پیدا شد. تنها بازیگر زنی که تو کل بازیگرهای زن سینما و تلویزیون ایران، واقعا دوستش دارم. این روزها به قدری بازیگرهای جدید، پشت سر هم وارد فیلم ها و سریال های مختلف می شوند که نه خودشان فرصت می کنند چیزی از خلاقیتشان بروز بدهند و نه بیننده رغبت و انگیزه ای برای به خاطر سپردن اسامی و نقش هاشون پیدا می کند. چهره ها شبیه هم، بازی ها یکنواخت و شبیه... ظاهرا تعداد داوطلب های منتظر در صف بازیگری هم اینقدر زیاد هست که هرکسی اگر خوش شانس باشد فقط فرصت پیدا می کند که حداکثر در دو یا سه فیلم یا سریال خودش را نشان بدهد و بعد نفر بعدی می رسد و جایش را می گیرد و نفر قبلی کلا غیبش می زنه.
"ژاله صامتی" اما یکی از بازیگرهای انگشت شماری هست که اگر سالها بعد از این هم بازی نکند همچنان بازیش توی ذهنم موندنی و دوست داشتنی است. بازی عالی اش در سریال هتل مروارید را هیچ وقت فراموش نمی کنم و فکر پلید را هم این روزها فقط به خاطر تماشای بازی اش در نقش نازنین می بینم. این چند خط را می نویسم تا اگر یک موقع اسم خودش را توی اینترنت سرچ کرد بداند که یک نفر هست که خیلی دوستش دارد و خوشحال است که خلاقیت و ذوق عالی اش را زیر دست و پای سریال ها و فیلم های دوزاری این روزها حیف و میل نمی کند و همیشه خودش است. حتی اگر مدتها بعد از این هم بازی در نقش جدیدی را قبول نکند، همان بازی های سابقش به اندازه کافی درخشان و اثرگذار هستن و تو ذهن یکی مثل من کمرنگ نمیشن. امیدوارم همیشه شاد و شاداب و تندرست باشد.
*
پی نوشت:
تکه ای کوتاه از بازی "ژاله صامتی" در سریال فکر پلید:
http://s5.picofile.com/file/8104589500/%DA%98%D8%A7%D9%84%D9%87_%D8%B5%D8%A7%D9%85%D8%AA%DB%8C.3gp.html
اتفاقا من هم یکی دو سال پیش همین نکته را متوجه شدم که ظاهرا خیلی از تصویرسازها با الهام از نمونه های بیرونی و واقعی طرح می زنند. چه در کارهای گرافیکی یا پویانمایی با تکنیک های جدید و چه در کارهای تصویرسازهای دهه های چهل و پنجاه و شصت در امریکا نمونه های بسیاری از این مورد وجود دارد.
*
جناب آرمان، من قسمت پیرمرد و گنجشک را دارم ولی متاسفانه با این امکانات اینترنتی فعلیم تصور نمی کنم بتونم فایلش رو توی اینترنت آپلود کنم. البته با تغییر فرمت می شود حجم را کاهش داد ولی کیفیت صدا و تصویرش هم به همون نسبت افت میکنه و بعید میدونم شما چنین نسخه کم کیفیتی مورد نظرتون باشه. امیدوارم دوستانی که اوضاع اینترنتی شون بهتره و شرایطش رو دارن بتونن به شما کمک کنن و تقریبا مطمئنم خیلی از بچه های اینجا اون قسمت رو از پویا ضبط کردن و نگه داشتن. چون خیلی وقت بود خیلی ها دنبالش می گشتن و پخش دوباره اش خیلی ها رو ذوقزده کرد.
*
جناب امیلیانو، امیدوارم هرچه زودتر مشغله هاتون سبکتر بشه و مثل قبل چراغ اینجا رو روشن نگه دارید. الان تقریبا همه می دونن که پای ثابت این فروم کسی نیست جز شخص خود شما و حتی تو فصل های سرد و خلوت و سوت و کور هم تنها کسی که روزی دو سه بار اینجا سر می زنه و نمیذاره چراغ سر در فروم خاموش بمونه خودتون هستید. امثال من مثل رهگذرهایی می مونیم که امروز هستیم و از فردامون خبری نیست...
*
این روزها شبکه آی فیلم سریال "فکر پلید" پخش می کنه. با همه سوراخ های قصه و تق و لق بودن داستان، بازهم تماشای این چیزهای قدیمی رو به این سریال ها و فیلم های نچسب و بی مزه ی جدید ترجیح می دهم. حداقل چیزی که موقع تماشای سریال های قدیمی برایم جذابیت داره تماشای سبک زندگی مردم، سر و لباس و تیپ و قیافه ها، فضای شهر و حال و هوای زندگی هاست. چیزهایی که در گذر زمان بی سروصدا و خیلی نامحسوس تغییر می کنن و وقتی نگاهی به پشت سرمان می اندازیم می بینیم خیلی چیزها عوض شده و دیگه مثل قبل نیست. لباس هایی که همگی می پوشیدیم و به نظرمان خیلی عادی و معمولی می رسید الان به نظر عجیب و مسخره می رسه. قیافه ها تغییر کرده و حال و هوای آدمها طور دیگری شده که با قبل فرق دارد.
اما جذابیت این مجموعه برای من از موقعی شروع شد که سر و کله ی "ژاله صامتی" پیدا شد. تنها بازیگر زنی که تو کل بازیگرهای زن سینما و تلویزیون ایران، واقعا دوستش دارم. این روزها به قدری بازیگرهای جدید، پشت سر هم وارد فیلم ها و سریال های مختلف می شوند که نه خودشان فرصت می کنند چیزی از خلاقیتشان بروز بدهند و نه بیننده رغبت و انگیزه ای برای به خاطر سپردن اسامی و نقش هاشون پیدا می کند. چهره ها شبیه هم، بازی ها یکنواخت و شبیه... ظاهرا تعداد داوطلب های منتظر در صف بازیگری هم اینقدر زیاد هست که هرکسی اگر خوش شانس باشد فقط فرصت پیدا می کند که حداکثر در دو یا سه فیلم یا سریال خودش را نشان بدهد و بعد نفر بعدی می رسد و جایش را می گیرد و نفر قبلی کلا غیبش می زنه.
"ژاله صامتی" اما یکی از بازیگرهای انگشت شماری هست که اگر سالها بعد از این هم بازی نکند همچنان بازیش توی ذهنم موندنی و دوست داشتنی است. بازی عالی اش در سریال هتل مروارید را هیچ وقت فراموش نمی کنم و فکر پلید را هم این روزها فقط به خاطر تماشای بازی اش در نقش نازنین می بینم. این چند خط را می نویسم تا اگر یک موقع اسم خودش را توی اینترنت سرچ کرد بداند که یک نفر هست که خیلی دوستش دارد و خوشحال است که خلاقیت و ذوق عالی اش را زیر دست و پای سریال ها و فیلم های دوزاری این روزها حیف و میل نمی کند و همیشه خودش است. حتی اگر مدتها بعد از این هم بازی در نقش جدیدی را قبول نکند، همان بازی های سابقش به اندازه کافی درخشان و اثرگذار هستن و تو ذهن یکی مثل من کمرنگ نمیشن. امیدوارم همیشه شاد و شاداب و تندرست باشد.
*
پی نوشت:
تکه ای کوتاه از بازی "ژاله صامتی" در سریال فکر پلید:
http://s5.picofile.com/file/8104589500/%DA%98%D8%A7%D9%84%D9%87_%D8%B5%D8%A7%D9%85%D8%AA%DB%8C.3gp.html
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. "هایدی" خانوم، ممنون که نسبت به بنده لطف دارید. بله. بنده وظیفه ی خودم می دونم در نبود "اسمم" خان، مرتب به اینجا سر بزنم و اوضاع رو چک کنم.
2. سایر دوستان؛ از جمله، "شروین" و "افشین" و ... هم هستن؛ اما، در پس پرده.
دوستانی چون شما، "59" و سایر عزیزان هم که تاج سر ما هستید.
3. خوبه که از "ژاله صامتی" مطالبی نوشتید. دلم لک زده واسه چند دقیقه دیدن بازی خوب ایشون تو "یحیا و گلابتون" ("یحیی و گلابتون") با زنده یاد "حسین پناهی".
در عین بی مزگی و بی سروتهی، باز هم خاطره انگیز بود.
4. بدون شرح (پایان حرف M):
2. سایر دوستان؛ از جمله، "شروین" و "افشین" و ... هم هستن؛ اما، در پس پرده.
دوستانی چون شما، "59" و سایر عزیزان هم که تاج سر ما هستید.
3. خوبه که از "ژاله صامتی" مطالبی نوشتید. دلم لک زده واسه چند دقیقه دیدن بازی خوب ایشون تو "یحیا و گلابتون" ("یحیی و گلابتون") با زنده یاد "حسین پناهی".
در عین بی مزگی و بی سروتهی، باز هم خاطره انگیز بود.
4. بدون شرح (پایان حرف M):
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
صفحه 21 از 40 • 1 ... 12 ... 20, 21, 22 ... 30 ... 40
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 21 از 40
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد