فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

sherli نوشته است:مشاهیر ادبیات ژاپن اسم یه مجموعه انیمیشن بود که از شبکه دو پخش می شد. قسمت های زیادی از این مجموعه به دلیل مسائل سانسوری کلا قابل پخش نبود. تلویزیون چند قسمت از این مجموعه را برای ما پخش کرد که یکیش در مورد دختری بود که پدرش داروی پوست می فروخت و داروهایش تقلبی از آب در آمده بود و قسمت دیگرش در مورد مرد جوانی بود که برای معلمی به شهر دیگری می رفت و در دبیرستان با آزار و اذیت شاگردها و نقشه های مدیر و ناظم مدرسه درگیر می شد. قسمتی از این بخش را برای دانلود اینجا قرار دادم که زیرنویس انگلیسی دارد.
http://s1.picofile.com/file/7643900214/Mashahire_Japon.flv.html

babak نوشته است: ممنون شرلی جان
خاطرات زیادی را برای بچه های فروم زنده کردید

Negin 2 نوشته است:سریال رعنا

تیتراژ سریال رعنا
http://s2.picofile.com/file/7650712789/titraj_Raana.avi.html

قسمت ششم سریال رعنا
http://s2.picofile.com/file/7650797632/part_6_Raana.wmv.html

بخشهایی از قسمت پایانی سریال رعنا
http://s2.picofile.com/file/7650801719/part_7_Raana.wmv.html

Emiliano نوشته است:

sherli نوشته است:مشاهیر ادبیات ژاپن اسم یه مجموعه انیمیشن بود که از شبکه دو پخش می شد. قسمت های زیادی از این مجموعه به دلیل مسائل سانسوری کلا قابل پخش نبود. تلویزیون چند قسمت از این مجموعه را برای ما پخش کرد که یکیش در مورد دختری بود که پدرش داروی پوست می فروخت و داروهایش تقلبی از آب در آمده بود و قسمت دیگرش در مورد مرد جوانی بود که برای معلمی به شهر دیگری می رفت و در دبیرستان با آزار و اذیت شاگردها و نقشه های مدیر و ناظم مدرسه درگیر می شد. قسمتی از این بخش را برای دانلود اینجا قرار دادم که زیرنویس انگلیسی دارد.
http://s1.picofile.com/file/7643900214/Mashahire_Japon.flv.html

babak نوشته است: ممنون شرلی جان
خاطرات زیادی را برای بچه های فروم زنده کردید

1. سلام.
2. بنده هم مثل "بابک" عزیز، بسیار از این دوست تازه واردمون سپاسگزارم.
دستتون درد نکنه. دارم دانلودشون می کنم؛ اما، این سرعت پایین "پیکوفایل" می کُشه آدمو.

59 نوشته است:

sherli نوشته است:فیلم داستانی خانه پدری را علی اکبر محلوجیان نوشته بود و محرم بسیم و مهری ودادیان نقش پدر و مادر خانواده را بازی می کردند. پسرهای بزرگ خانواده تصمیم گرفته اند خانه پدری شان را به فروش بگذارند و ...
http://s1.picofile.com/file/7643958167/khane_pedari.flv.html

فایل تصویری بسیار بسیار خاطره انگیز بود و از شما سپاسگزارم،
از سویی دیگر سبب شد تا به این بهانه، نکاتی چند را در زمینه ی "جنس تصویر فیلمها"
و یک مورد دیگر که گلویم را چندیست میفشارد، به خدمت فروم رویایی برسانم.

.
.
.

این فیلمهای داستانی که البته قبلن هم به برخی دیگر از آنها اشاره شده بود یعنی:
سه فیلم ژانر نوجوان: "مشق شب"، "نوشابه" و "ساعت"،
اگر درست تشخیص بدهم، با دوربینهای ١٦ میلیمتری در سالهای دهه ی شصت
و نیمه ی اپتدایی دهه ی هفتاد تهیه میشدند و جنس تصویر آنها از سادگی ویژه ای برخوردار بود
که این "بی آلایشی" و وجود همان به اصطلاح خودمان "نخ های معروف" که در فیلمهای ٣٥ م. م. سینمایی هم
در آن روزگار و دوره ی زمانی وجود داشت، سبب میگردید تا سبک داستانی و واقعیت گرای فیلمها،
ارتباط نزدیکی با بیننده تلویزیون و سینما در ژانر یاد شده را داشته باشند و فاصله ی میان مخاطب
با جعبه ی جادویی و یا با پرده ی نقره ای بسیار کم شود و بینند خود را در قاب تصویر احساس کند.
روشن میباشد که در دو دهه ی گذشته و با پیشرفت های چشمگیر آن در زمینه های تکنولوژی و کامپیوتری،
دیگر سیستمهای رنگی "ایستمن کلر" و آن جنس نگاتیوها جای خود را به صدها فرمت تصویری
با شفافیت بالا داده اند و برای ساخت فیلمها و انیمیشنهای ژانر تخیلی و فانتزی بسیار هم مناسب هستند.
برای نمونه مجموعه انیمیشن های دوست داشتنی و خوش ساخت "شرک" (بویژه شرک ١ و ٢)،
همانقدر دیدنشان جذاب هست که دیدن کارتون "رابین هود" در سه دهه ی گذشته و همچنین اکنون،
برایمان شادی آور و دلنشین بود. اما پرسش آنجا پیش میآید که آیا جنس تصویرهای "دی وی دی"
و فرمتهای مخملین امروزی، باز هم ایجاد کننده ی آن یکدلی و یکرنگی مینوی در میان فیلمهای ژانر رئال
که پژواکی از زندگی واقعی ما انسانها میباشند، با مخاطب و بیننده هستند و باز هم فاصله ی میان او
و صفحه ی نمایش دو بعدی را کم میکنند یا خیر؟.

من شاید همانند کودکی که بدنبال بهانه برای عقده گشایی میگردد از خود میپرسم که چرا
استاد داریوش مهرجویی در پنج فیلمی که پس از اثر درخشان "مهمان مامان - ١٣٨٢" ساختند،
(فیلم "مهمان مامان" که بی هیچ شکی خاطره ی "اجاره نشين ها -١٣٦٥" را برایمان زنده ساخت
و ثابت کرد که که قدرتمندانه میتوان یک اثر سینمایی دیگر در سبک کمدی را بی آنکه که به تکرار دچار شد
ساخت و باز هم خوش درخشید)، دیگر به مخاطب احترام نمیگذارند و با آنکه "چه خوبه كه برگشتي - ١٣٩١"،
هنوز اکران نشده، اما از عکسها و بازیگر نقش اولش که ایشان او را "خسرو شکیبایی دیگر!" نامیدند،
پیداست که این فیلم هم همانند ٤ فیلم قبلی، سردستی و همانند یک شام حاضری ساخته شده که دیگر،
رد پایی از نگاه ژرف سازنده اش در آن نخواهد بود چرا که استاد مهرجویی دیگر نزدیک به یک دهه میباشد
که در هنگام ساخت فیلم انگار که حساسیت و نگرش گذشته و ممتاز خود را فراموش کرده اند،
و گمان میکنند که هر چه را بخواهند میتوان به خورد بیننده داد فقط مهم است که "پیامهای"
سفارش دهنده و حامیان فیلمهای اخیر که دیگر همانند خوراکی آماده با چاشنی بی رنگ و بو شده،
به گلوی نگاه مخاطب ریخته شود و مخاطب هم که در رودربایستی با نام سازنده ی آنها،
بخاطر پیشینه ی درخشان اوست، بزور آن خوراک را قورت دهد و دلخوش باشد که سیر شده است.

.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.

1. با نوشته های شما کاملاً موافقم، "59" عزیز.
دقیقاً بنده و "ارین گرل" قبلاً در این مورد حرف زدیم؛ اما، خیلی خلاصه.
قضیه از این قرار بود؛ که، ایشون عکسی از "بلفی" رو به عنوان آواتارشون انتخاب کرده بودن؛ که، از همون خط خطیا داشت یا به قول شما "نخ ها".
بعد گفت عاشق اون خط خطاست و من هم شدیداً تأیید کردم.
بعد نوشتم اون اوایل که "ماجراهای سندباد" رو حدود 4، 5 سال پیش با کیفیت توپ دیدم، کلی لذت بدم؛ اما، بعدش کم کم این گونه کارتون ها شد ضد لذت!
من همون سندباد خط خطی با نگاتیوهای چسب خورده و پاره پوره رو دوس دارم.
همون "پرتغال کوکی" با رنگ های تیره رو، نه این ورژن آیینه ای رو با نورهای بعضاً رفله شده.
من همون "لورل و هاردی" سیاه و سفید رو دوس دارم، نه این رنگی های بی مزه و مصنوعی رو.

فکر می کنم حرف شما هم همین باشه، درسته؟

2. در پایان، از چند نمونه کارتون جهت تکمیل فرمایش های شما عکس می ذارم؛ که، شدیداً به همون نسخه های قدیمی و تیره و خط خطی شون بیشتر اعتقاد دارم، تا این نمونه های نو شده:

Emiliano نوشته است:
1. با نوشته های شما کاملاً موافقم، "59" عزیز.
دقیقاً بنده و "ارین گرل" قبلاً در این مورد حرف زدیم؛ اما، خیلی خلاصه.
قضیه از این قرار بود؛ که، ....
فکر می کنم حرف شما هم همین باشه، درسته؟
2. در پایان، از چند نمونه کارتون جهت تکمیل فرمایش های شما عکس می ذارم؛ که، ....

در اپتدا سپاسگزارم از لطفی که در بخش "همشاگردی سلام" داشتی.

بله امیر جان، چند نکته ی کوچکی که نوشته بودم کاملن در راستای صحبتهای شما بود
و در واقع ادامه ی موضوعی بود که شما و خانم "آرین گرل" آنرا بدرستی مطرح کردید.
در تک کادرهای بجا و مناسبی هم که قرار دادی، این دیدگاه کاملن تایید میشه،
یعنی جان و فروهر آثار تصویری و سینمایی در همان دهه های ٧٠ و ٨٠ میلادی،
با توجه به سیستمهای رنگی و فرمت های تصویری آن دوره که هیچکدام دیجیتالی نبودند،
به پختگی و جایگاه بالایی رسیده بود و هر کار تصویری به برکت جنس نمایشگرانه ای که داشت،
گویای سبکی بود که در آن ساخته شده بود. در زمینه ی "صدا " هم بدینگونه بود،
یعنی کیفیت صدای پخش شده از روی نوار توسط دستگاه های خانگی " استریو "،
چنان شفافیت و تاثیری داشت که ضبط صوتهای آنچنانی امروزی آنرا ندارند.



با این حال، گمان میکنم که این نسل ما هست که چنین دیدگاهی داره
که هم میخواست و باز میخواهد، و هم میتوانست و باز پافشاری میکند که در هر چیزی،
تنها روی مثبتش را ببیند و برای خود دلخوشی بسازد، چرا که ما کودکان و نوجوانان "شصتی"
خیالباف و آرمانگرا بزرگ شدیم. نسل قبل از ما که پدران و مادرانمان باشند
از ما منطقی تر بودند و حتی نوجوانان امروزی نیز که نسل بعد از ما هستند،
بمراتب آسانتر و چه بسا موفقیت آمیز تر به زندگی و هر آنچه که در پیرامون خود دارند نگاه میکنند.

درباره ی "سیمای خانواده" و خانم دکتر فردوسی پور هم،
یادآوری بسیار بجایی داشتی، سپاسگزارم.
سلامت باشید.

sherli نوشته است:دوستان عزیز

یک مجموعه خیلی خاطره انگیز از تصاویر اینجا آپلود کردم که حتما خیلی از گمشده هاتون رو می تونید بینشون پیدا کنید.
این تصاویر بی نظیر برای اولین بار توی اینترنت منتشر میشن و امیدوارم تماشایش براتون لذت بخش باشه.
برای تماشای داخل آلبوم ظاهرا چاره ای نیست جز اینکه در سایت ثبت نام کنید. این کار ساده است و بی دنگ و فنگ انجام می شود.

http://www.snapfish.com/snapfish/shareereg/p=649191361314095024/l=5167600026/g=14480073026/cobrandOid=1000/COBRAND_NAME=snapfish/campaignName=ShareeNewReg_30FreePrints_2010Feb/otsc=SYE/otsi=SANR/retusr=true/pns/snapfish/share/p=649191361314095024/l=5167600026/g=14480073026/cobrandOid=1000/COBRAND_NAME=snapfish/campaignName=ShareeNewReg_30FreePrints_2010Feb/otsc=SYE/otsi=SANR/retusr=true

Clover نوشته است:سلام برهمگی
59 عزیز، من همیشه از لینکهای ارزنده شما خیلی لذت میبرم و خاطرات زیادی برام زنده میشه. خواستم بدونم آیا به فيلم هيولاي درون هم دسترسی دارید؟ خیلی دوست دارم یکبار دیگه این فیلم روببینم. شهلا میربختیار در این فیلم بازی کرده و خلاصه و سایر اطلاعاتش نیز اینجاست:
اگر سایر دوستان هم بتونن لطفی کنن ممنون میشم
راستی اگر لطف کنید و علت ممنوع التصویر شدن این خانم رو هم بفرمایید ممنون میشم
http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138109191219

Emiliano نوشته است:

sherli نوشته است:دوستان عزیز

یک مجموعه خیلی خاطره انگیز از تصاویر اینجا آپلود کردم که حتما خیلی از گمشده هاتون رو می تونید بینشون پیدا کنید.
این تصاویر بی نظیر برای اولین بار توی اینترنت منتشر میشن و امیدوارم تماشایش براتون لذت بخش باشه.
برای تماشای داخل آلبوم ظاهرا چاره ای نیست جز اینکه در سایت ثبت نام کنید. این کار ساده است و بی دنگ و فنگ انجام می شود.

http://www.snapfish.com/snapfish/shareereg/p=649191361314095024/l=5167600026/g=14480073026/cobrandOid=1000/COBRAND_NAME=snapfish/campaignName=ShareeNewReg_30FreePrints_2010Feb/otsc=SYE/otsi=SANR/retusr=true/pns/snapfish/share/p=649191361314095024/l=5167600026/g=14480073026/cobrandOid=1000/COBRAND_NAME=snapfish/campaignName=ShareeNewReg_30FreePrints_2010Feb/otsc=SYE/otsi=SANR/retusr=true

1. سلام، دوست عزیز.
2. عالین؛ اما، کاش اسم هاشون هم بود. خیلی هاشون آشنان و می دونیم؛ اما، در مورد یه تعدادی به زودی با بحث هایی؛ که، آماده می کنم، می یام. همه ش فکر می کنم چند تایی از "لیست سیاه" هم درشون باشه.
3. منتظر نظر سایر دوستان؛ بخصوص، "بابک" هستم؛ چون، همه ش فکر می کنم بیشتر سؤالای ایشون تو این عکسا هست.
"بابک"، نظری نداری؟

می خواستم یک نکته ی درگوشی هم در حاشیه سریال هانیکو که این روزها از شبکه تماشا پخش می شود بگویم.
بازیگر نقش استاد ماتسویاما که هانیکو خیلی بهش ارادت داره (کنجی ساوادا)، بیرون از فیلم، همسر خانم یوکو تاناکا (بازیگر نقش جوانی اوشین) است.
Kenji Sawada
yuko tanaka

خیلی جالبه، ولی من الان عکسهای این آقا رو دیدم خیلی عجیب بود! بیشتر شبیه خانوماست...

Clover نوشته است:
کسی از دوستان سریال ریشه در خاک رو یادش هست؟ خیلی سال پیش (شاید 64- 65) پخش میشد که قهرمان در اون سریال اسمش علی بود و یادم نیست بازیگرش کی بود. پدر و مادر پیری هم داشت (مادرش مليحه نيكجومند بود) و نمیدونم به شهر یا به جنگ رفته بود و همش منتظر بودن که برگرده و هی گریه زاری میکردن. کلاً همه ده منتظرش بودن! انگار کار و زندگی دیگه ای نداشتن. و یک خانمی هم بود (ویدا شهشهاني) که اون موقع خیلی تو سریالهای اینچنینی بازی میکرد و همیشه هم اسمش مریم بود. که اینجا اون هم منتظر بود این علی آقا برگرده و بگیردش که البته همینطور هم می میشد. تیتراژ آخرش هم شعر یوسف گمگشته باز آید به کنعان پخش میشد. لطفاً اگز کسی از دوستان عکسی چیزی ازش دارن لطف کنن سپاسگزار خواهم بود. در اینترنت من چیز خاصی پیدا نکردم.

sherli نوشته است:سلام. خوشحالم که براتون مفید بودن.
می خواستم یک نکته ی درگوشی هم در حاشیه سریال هانیکو که این روزها از شبکه تماشا پخش می شود بگویم.
بازیگر نقش استاد ماتسویاما که هانیکو خیلی بهش ارادت داره (کنجی ساوادا)، بیرون از فیلم، همسر خانم یوکو تاناکا (بازیگر نقش جوانی اوشین) است.
Kenji Sawada
yuko tanaka

Emiliano نوشته است:

sherli نوشته است:دوستان عزیز

یک مجموعه خیلی خاطره انگیز از تصاویر اینجا آپلود کردم که حتما خیلی از گمشده هاتون رو می تونید بینشون پیدا کنید.
این تصاویر بی نظیر برای اولین بار توی اینترنت منتشر میشن و امیدوارم تماشایش براتون لذت بخش باشه.
برای تماشای داخل آلبوم ظاهرا چاره ای نیست جز اینکه در سایت ثبت نام کنید. این کار ساده است و بی دنگ و فنگ انجام می شود.

http://www.snapfish.com/snapfish/shareereg/p=649191361314095024/l=5167600026/g=14480073026/cobrandOid=1000/COBRAND_NAME=snapfish/campaignName=ShareeNewReg_30FreePrints_2010Feb/otsc=SYE/otsi=SANR/retusr=true/pns/snapfish/share/p=649191361314095024/l=5167600026/g=14480073026/cobrandOid=1000/COBRAND_NAME=snapfish/campaignName=ShareeNewReg_30FreePrints_2010Feb/otsc=SYE/otsi=SANR/retusr=true

1. سلام، دوست عزیز.
2. عالین؛ اما، کاش اسم هاشون هم بود. خیلی هاشون آشنان و می دونیم؛ اما، در مورد یه تعدادی به زودی با بحث هایی؛ که، آماده می کنم، می یام. همه ش فکر می کنم چند تایی از "لیست سیاه" هم درشون باشه.
3. منتظر نظر سایر دوستان؛ بخصوص، "بابک" هستم؛ چون، همه ش فکر می کنم بیشتر سؤالای ایشون تو این عکسا هست.
"بابک"، نظری نداری؟