فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+34
stalker
Milassyui
aghaghi
S@M
arman
alimontaz
Heidii
Mihakralj
volant
slevin(HAMID
keyvanmoeini
abnbat
SMAM
jasonbourne
پل کوچولو
ASDALIREZA105
erfan
ramin
edo
Clover
Heidi
sahra_7
Negin 2
Indiana Jones
mehrnaz_sadeghi86
Ishpateka
fazel1994
afsoon520
ahmad1300mo
Emiliano
kazvash
faridonline
babak
59
38 مشترك
صفحه 6 از 40
صفحه 6 از 40 • 1 ... 5, 6, 7 ... 23 ... 40
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
احمد بهبهانی
احمد بهبهانی متولد سال ؟ در اهواز می باشد. از سال ١٣٤٤ به عنوان نویسنده ی نمایش های رادیویی،
همكاری با رادیو ایران را آغاز كرد و بسیاری از نمایش های برنامه "داستان شب" را نوشت.
او كه در رشته ی ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران تحصیل كرده بود، كارش را در تلویزیون،
از سال ١٣٤٨ با نوشتن مجموعه ی تلویزیونی "سركار استوار" آغاز كرد. در سال های پیش از انقلاب،
نویسنده ی مجموعه های تلویزیونی از جمله "خانه بدوش (مراد برقی) - ١٣٥٢"
و "تلخ و شیرین - ١٣٥٥" بود. بهبهانی فعالیت در سینما را از سال ١٣٥١ و با نوشتن فیلمنامه ی
"شیر تو شیر" آغاز كرد و فیلمنامه ی "سازش - ١٣٥٥" را به همراه متوسلانی نوشت.
پس از انقلاب، مجموعه های تلویزیونی "طبل تو خالی - ١٣٦٢" و "اشك تمساح - ١٣٦٣" را نوشت.
فیلمنامه ی مجموعه عروسكی "مدرسه ی موش ها" را در سال ١٣٦١ به رشته تحریر درآورد.
سریال پربیننده و ماندگار " آرایشگاه زیبا - ١٣٦٩ " و همچنین "چراغ خانه - ١٣٦٩" نیز،
به قلم توانای او نوشته شدند. تجربه ی او در عرصه ی كارگردانی،
مجموعه ی تلویزیونی " فروشگاه - ١٣٧٥" بود كه نویسندگی آن را نیز بر عهده داشت.
(برگرفته از "سوره سینما" با ویرایش و تکمیل)
------------------------------
شوربختانه هیچ منبع رسمی از سوی سازمانهای سینمایی و نمایشی،
درباره ی زادروز و سال درگذشت زنده یاد بهبهانی وجود ندارد و چه غمگینانه مینماید
که سایت "سوره سینما" با اشتباهی آشکار مینویسد که او در سال ١٣٤٣ بندیا آمد
و از سال ١٣٤٤ یعنی ١ سال بعدش، همکاری خود را با رادیو آغاز کرد!.
تنها نوشته ی موجود درباره ی زنده یاد بهبهانی در مجله ی "بخارا"
به تاریخ خرداد ماه ١٣٧٨ چاپ گردیده است که در آن منظور از "ماه تیر"
بعنوان زمان درگذشت ایشان، به احتمال زیاد تیرماه ١٣٧٧ بوده.
البته خود من بیاد دارم که خبر درگذشت احمد بهبهانی در همان سالهای ٧٧ و یا ٧٨
توسط تلویزیون اعلام شد. به هر صورت در تصویر بالا،
سال بدنیا آمدن و درگذشت ایشان بگونه ی تقریبی نوشته شده است.
احمد بهبهانی درگذشت - نوشته ی: "محسن قانع بصیری"
چاپ شده در شماره ی ٦ مجله ی "بخارا" - خرداد ماه ١٣٧٨.
یادش گرامی باد.
------------------------------
مردی که موش شد - ١٣٦٤
کارگردان: احمد بخشی
نویسنده: احمد بهبهانی
آهنگساز: مرتضی حنانه
سرپرست گویندگان: ناصر طهماسب
بازیگران: محمدعلي كشاورز، حميد جبلي، اكبر عبدي، پرويز پورحسيني، سروش خليلي،
جهانگیر فروهر، سعيد اميرسليماني، نعمت اله گرجي، فرزانه كابلي، محبوبه بيات، اكبر دودكار و ....
محصول: گروه تعاونی جم - ١٣٦٤
توضیح: این فیلم قبلن با کیفیت دیداری متوسط در فروم رویایی قرار گرفته بود،
و اینبار برای بار دوم و با کیفیت اوریجینال پخش شده از تلویزیون تقدیم میگردد.
فیلم کامل "مردی كه موش شد - ۱۳۶۴" در یک فایل فشرده
http://www.4shared.com/rar/nZOutPxI/Mardi_Ke_Moush_Shod-1364.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
سلام. مطالب تصویری و نوشتاری ارزشمندی را به اشتراک می گذارید. ممنونم.
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام
ببخشید 59 جان که مجدد مزاحم میشم. میخواستم بدونم آیا شما فیلم کامل شهر موشها رو هم دارید؟ آخه این نسخه ای که هست نمیدونم چرا انقدر ناقصه.... من خودم کاملش رو در سینما دیده بودم که همونی هست که توی نوارش بود. بخصوص اون تابلوی نقد و نسیه اش رو هم که به شکل موشی بود و پشت سر موشها توی میدون شهر بود یادمه
ببخشید 59 جان که مجدد مزاحم میشم. میخواستم بدونم آیا شما فیلم کامل شهر موشها رو هم دارید؟ آخه این نسخه ای که هست نمیدونم چرا انقدر ناقصه.... من خودم کاملش رو در سینما دیده بودم که همونی هست که توی نوارش بود. بخصوص اون تابلوی نقد و نسیه اش رو هم که به شکل موشی بود و پشت سر موشها توی میدون شهر بود یادمه
Clover- تعداد پستها : 31
Join date : 2013-02-14
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
چه مزاحمتی قربان، منت بر سر من دارید.Clover نوشته است:سلام
ببخشید 59 جان که مجدد مزاحم میشم. میخواستم بدونم آیا شما فیلم کامل شهر موشها رو هم دارید؟ آخه این نسخه ای که هست نمیدونم چرا انقدر ناقصه.... من خودم کاملش رو در سینما دیده بودم که همونی هست که توی نوارش بود. بخصوص اون تابلوی نقد و نسیه اش رو هم که به شکل موشی بود و پشت سر موشها توی میدون شهر بود یادمه
راستش نسخه ای که من هم دارم و البته نمیدانم که اکنون کجا هست،
دقیقن همانی بود که منتشر شده و شما هم آنرا دارید. اتفاقن خودم هم این فیلم را در سینما برای اولین بار دیدم،
و سکانس جنگل که گربه ی سیاه بدنبال موشها بود، در آن سن کم خیلی برایم ترسناک بود.
سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت مارس 02, 2013 1:38 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
sherli نوشته است:
سلام. مطالب تصویری و نوشتاری ارزشمندی را به اشتراک می گذارید. ممنونم.
خواهش میکنم، نظر لطف شما هست. انجام وظیفه میکنم.
درباره ی زنده یاد احمد بهبهانی، البته چندی پیش نیز نوشته ای از زبان همسرشان،
در "مجله خانوادگی مادران" آورده شده که با آنکه بگونه ی تخصصی، به شخصیت هنری
و جایگاه حرفه ای ایشان در آن اشاره نشده، اما خواندنش خالی از لطف نیست.
همسرم نويسنده بزرگترين سريالها بود:
http://www.madaranmag.com/gftgv-hay-hnry-v-vrzshy/hmsrm-nvisndh-bzrgtrin-srial-ha-bvd.aspx
.
.
.
نزدیک بر ١٣ - ١٤ سال پیش بود که برای اولین بار فیلم "سازش - ١٣٥٥" را دیدم.
جدای از ساختار خوب و جذابی که فیلم داشت و همچنین ایفای نقش واقعگرایانه ی بازیگرانش،
بویژه هنرنمایی درخور توجه "بهروز. و." که در اصل دو نقش را بازی میکرد و جالبتر از همه آنکه،
این فیلم یکی از چهار یا پنج فیلمی هست که صدای خود او را در آن میشنویم آنهم با دو تیپ سازی متفاوت و موفق،
با این حال شالوده و ساختار اصلی فیلم که همان فیلمنامه باشد نیز، خوش رنگ و استوار جلوه مینمود
و پیدا بود که داستان فیلم، با قلمی توانا نوشته شده که نویسنده اش بجای فلسفه بافی های طولانی و نامفهوم،
سوژه های عامه پسند را بگونه ای خلق میکند و سپس میپروراند، که درسهای خوب و موثری را نیز،
در زمینه های اجتماعی بهمراه دارند. فیلم "مردی که موش شد - ١٣٦٤" و تمامی آثار نوشته شده توسط او،
همگی ویژه گیهای یاد شده را دارا هستند. برای دیدن و دنبال کردن سریالهای " آرایشگاه زیبا - ١٣٦٩ "
و "چراغ خانه - ١٣٦٩" که همگی ما، آنها را در زمان پخششان بخوبی بیاد داریم،
مردم کارهایشان را جوری تنظیم میکردند که حتمن خانه باشند و تلویزیون را با شوق تماشا کنند.
و سخن آخر اینکه، برخی انسانها در هر زمینه ای که فعالیت کاری و حرفه ای داشته باشند،
بسیار بیشتر از طول و مدت عمر کاری و زندگانیشان، به انجام تکاپو و تلاش مفید میپردازند
و به نسبت سنشان هم بسیار زود از این جهان میروند. احمد بهبهانی یکی از این انسانها بود.
یادش گرامی.
-----------------------
پی نوشت:
پاسداشت آفرینه ها (بخش نخست)
در دهه ی هشتاد خورشیدی که سستی سینمای ایران به پابرجایی و جاودانی رسید!،
موج تازه ای در ساخت فیلم ایجاد شد که در آن، سوژه را از یکی از فیلمهای قبل از پنجاه و هفت میگرفتند
و نام فیلم را از یکی دیگر از آنها !. نمونه های زیادی وجود دارند که از موارد درخور به گفتگویمان،
میتوان به فیلم "آقای هفت رنگ - ١٣٨٧" اشاره داشت که نامش را از فیلمی کمدی با همین عنوان گرفته اند
که در سال ١٣٤٢ و بکارگردانی "امین امینی" ساخته شده، و کل داستان با تغییراتی کوچک و البته اجباری،
کپی شده از فیلمنامه ی احمد بهبهانی (سازش - ١٣٥٥) میباشد بی آنکه یادی از او در فیلم داشته باشند.
"برداشت (اقتباس)" به هر شکلی که باشد، در جهان ادبیات و هنر، هماره روا بوده و هست تنها به گرو آنکه،
مزد مادی و مینوی آن آفرینه ی ادبی و یا هنری، یادسپاری گردد.
ادامه دارد....
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت مايو 11, 2013 8:32 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
babak نوشته است:حالا که درباره داستان زندگی صحبت شد بهتره چند مورد را هم من بگم
اسم اصلی این سریال はね駒 یا Hanekonma است که در سال 1986 از شبکه NHK پخش شده و سی وششمین سریال ساخته شده این شبکه است
یوکی سایتو بازیگر نقش هانیکو موقع ساخت این سریال نوزده ساله بوده و او هم مثل کنجی ساوادا اهل موسیقی و خواننده است. از دیگر بازیگران مهم این سریال "کن واتانابه" بازیگر نقش گنزو است که آخرین بار در فیلم سینمایی "تلقین" یا همون inception دیدیمش و البته قبل تر از اون در خاطرات یک گیشا و آخرین سامورایی هم نقشهای مهمی داشته و یک بار هم نامزد دریافت اسکار بوده.نقش مادر هانیکو را کیرین کیکی بازی کرده که در اون زمان از بازیگرهای مهم تلویزیونی طنز محسوب می شده.
پ.ن. :سایت دراما ویکی مجموعه نسبتا کاملی درباره سریال های شرقی داره که شاید بشه با جستجو داخلش سریالهایی مثل پدر مجرد یا همون شوییچی را هم پیدا کرد
http://wiki.d-addicts.com/Main_Page
sherli نوشته است:بچه های الان را نمی دانم ولی برای ما توی اون سن و سال، هیچ چیز جذاب تر از راز و رمز داستان های چارلز دیکنز نبود. با آن فضاهای مه آلود بیرون شهر و خانه های قدیمی و آدم های انگلیسی عجیب و غریب. سالها بعد ورژن های کارتونی و سینمایی مختلفی از داستان های چارلز دیکنز ساختند و تماشا کردیم. ولی هنوز هم برای خیلی از ما، آن نسخه های اولیه کارتونی ای که در بچگی از آرزوهای بزرگ و دیوید کاپرفیلد و الیورتویست دیدیم مزه دیگری دارد. شاید خیلی از ما بعد از دیدن آن کارتون ها سراغ کتاب های چارلز دیکنز رفتیم و موقع خواندن کتاب ها، قیافه ها و فضاهای همان کارتون ها توی ذهنمان چرخ می زد.
قسمتی از کارتون آرزوهای بزرگ که پیپ دور از چشم خواهر بداخلاقش، مخفیانه به انبار می رود تا یک سری وسایل و خوراکی برای مرد زندانی فراری که در قبرستان منتظرش است بردارد برای خیلی از ما خاطره انگیز است.
از اونجائیکه دانلود از سایل پیکو فایل برای خیلی ها راحت نیست، حجم فایل را تا حد امکان کم کردم و آن را در دو قسمت اینجا قرار دادم تا ببینید:
http://s2.picofile.com/file/7668187197/Arezoohaye_Bozorg01.flv.html
http://s1.picofile.com/file/7668191505/Arezoohaye_Bozorg02.flv.html
1. حالا ما یه هفته نبودیم، ببین این تاپیک چه خوب پیش رفته!
اینجا آدم رو یاد زمونای اوج فورم می ندازه!
2. "بابک" جان، از این که اسم اریجینال "داستان زندگی" رو نوشتی، ازت متشکرم. خیلی دنبالش بودم.
3. "59" عزیز، مثل همیشه عالی عمل کردی و بابت تموم تلاش هات؛ بخصوص، "آرزوهای بزرگ" خیلی خیلی ازت ممنونم. دانلودش کردم.
4. "شرلی" عزیز، از شما هم خیلی سپاسگزارم. دارم عکس های سری دومتون رو می بینم و کلی خاطره دارن می یان تو ذهنم.
این عکس های سری دوم رو امشب برای اولین باره دارم می بینم و احتمالاً بعداً درباره شون بحث می کنیم.
5. اما، در مورد عکس های سری اول، این عکس ها برام ناآشنا و مشکوک اومد. مطمئنین همه ی اینا رو از تلوزیون ایران دیدیم؟
اسماشون رو می گید، بی زحمت؟ بخصوص، خیلی دوس دارم بدونم شماره های 25 و 27 و 31 و 42 اسمشون چیه.
اون زنده ها (آدمی ها!) هم همه ش آدمو یاد "هایدی" می ندازن؛ اما، مطمئنم "هایدی" نیستن.
یه ورژن "آلیس در سرزمین عجایب" هم بود (شماره ی 16)؛ که، تقریباً مطمئنم تلوزیون نداده.
لطفاً دوستان دیگه هم نظری دارن، بگن.
http://s2.picofile.com/file/7676907311/Col_1.rar.html
.......................................................................
7. "شرلی" عزیز، من هم خیلی دوس دارم درخواستی های شما رو ببینم؛ ضمن این که، مورد آخری، آیتم 115 "لیست سفید برنامه های کودک" هم هست و خیلی دنبالشم.
8. اما، از اون بین، فقط و فقط دو تا عکس از "پیک سحر" رو دارم؛ که، همین چند وقت پیش یکی از دوستان خوبم تو همین فورم گذاشت.
اگه اشتباه نکنم، "59" عزیز بود؛ چون، متأسفانه خوب یادم نیست و جایی ثبت نمی کنم.
تقدیم به شما، دوست عزیز:
.............................................
9. در پایان تشکر ویژه ای دارم از دوست عزیزمون، "59"؛ که، بی وقفه دارن تلاش می کنن و آپلود این همه فیلم به طور کامل، واقعاً کار خودشونه و بس. من هم خیلی ایشون رو زحمت داده م و به شخصه نسبت به بنده خیلی لطف داشته ن. دست همگی درد نکنه.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
babak نوشته است:سلام رامین جانramin نوشته است:کسی می دونه که اسم آهنگی که در اول سریال عزالدین قسام روی تیتراژ پخش می شد چی بود؟ظاهرا باید یک آهنگ معروف عربی باشه که در زمان جنگ شش روزه یا جنگ یوم کیپور ساخته شده. خیلی سعی کردم که در youtube پیداش کنم ولی هیچ سرنخی نداشتم.
رسیدن بخیر
موسیقی این سریال برگرفته از سرودهای فرقة العاشقين است.یک گروه فلسطینی که در سال 1977در دمشق تشکیل شد و هیثم حقی برای سریال "عزالدین القسام " در سال 1981ازشان استفاده کرد.این گروه به خواندن سرودهای حماسی برای فلسطین مشهورند و محبوب مردم فلسطین. این گروه اشعار بهترین شاعران فلسطینی مثل محمود درويش وسميح القاسم وتوفيق زياد وأبو الصادق صلاح الحسيني و يوسف الحسون را خوانده اند .رهبر این گروه یک بازیگر خواننده قدیمی به نام حسين المنذر (أبو علي)است و آهنگسازشان هم حسين نازك است.
این ابو علی است در سال 1981 موقع اجرای عزالدین القسام
حسین نازک
این صفحه فهرست کامل بازیگران سریال عزالدین القسام و اطلاعاتی در مورد فرقة العاشقين به زبان عربی داره که امیدوارم به دردت بخوره
http://musicportals.biz/nahp/artic-ar/%D8%B9%D8%B2%20%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86%20%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B3%D8%A7%D9%85%20(%D9%85%D8%B3%D9%84%D8%B3%D9%84)
بابک جان ممنون از جوابت. البته من پیش تر در طی جستجوهایم به اسم این گروه برخورده بودم و این که مسوولیت ساخت آهنگ های این سریال به عهده شان بوده . اما فکر می کنم که آهنگ تیتراژسریال استثنا بوده و از یک آهنگ قدیمی تر برای آن استفاده شده. چرا که من بارها آهنگ های این گروه را روی youtube جستجو کردم و با این وجود که این اهنگ بسیار معروف به نظر می رسد هیچ وقت اجرایی از آن را با نام این گروه پیدا نکردم.
ramin- تعداد پستها : 23
Join date : 2009-09-15
آدرس پستي : Ottawa
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
استاد بابک بالاخره پیداش کردم!
این آهنگی که منظورم بود اصلا ربطی به اون گروه نداره. ظاهراْ یک مارش نظامی مصری در زمان جنگ سوئز بوده که بعدا هم به سرود ملی لیبی در زمان قذافی تبدیل شده!!!
http://en.wikipedia.org/wiki/Allahu_Akbar_(anthem)
این هم لینکش روی youtube:
https://www.youtube.com/watch?v=qqXPG-2e4Wc
من احتمال می دهم که این آهنگ در ایران به تیتراژ اضافه شده چون در نسخه زبان اصلی سریال که در اینترنت موجود هست هیچ موسیقی ای به گوش نمی رسه.
این آهنگی که منظورم بود اصلا ربطی به اون گروه نداره. ظاهراْ یک مارش نظامی مصری در زمان جنگ سوئز بوده که بعدا هم به سرود ملی لیبی در زمان قذافی تبدیل شده!!!
http://en.wikipedia.org/wiki/Allahu_Akbar_(anthem)
این هم لینکش روی youtube:
https://www.youtube.com/watch?v=qqXPG-2e4Wc
من احتمال می دهم که این آهنگ در ایران به تیتراژ اضافه شده چون در نسخه زبان اصلی سریال که در اینترنت موجود هست هیچ موسیقی ای به گوش نمی رسه.
ramin- تعداد پستها : 23
Join date : 2009-09-15
آدرس پستي : Ottawa
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سپاسگزارم امیر جان از مهر و محبت شما هم در این بخش و هم در بخش "امواج صوتی"،Emiliano نوشته است:
3. "59" عزیز، مثل همیشه عالی عمل کردی و بابت تموم تلاش هات؛ بخصوص، "آرزوهای بزرگ" خیلی خیلی ازت ممنونم. دانلودش کردم.
9. در پایان تشکر ویژه ای دارم از دوست عزیزمون، "59"؛ که، ....
بسیار هم خوشحال شدم که سرانجام موفق به دریافت فایلهای پست "صداهایی از جنس نمایش" شدی.
امیدوارم که نماهای برگزیده از کارتون "آرزوهای بزرگ" هم برای شما و دوستان خاطره انگیز بوده.
چون حافظه ی کودکی، به بعضی تصویرها و واکنشهای رفتاری، اجتماعی و ... بیشتر توجه میکنه،
از اینرو در زمانی که مشغول انجام کلیپ این کارتون بودم، با دیده ی کودکی و نگاه ٢٦- ٢٧ سال پیش،
آنرا تماشا و ارزیابی میکردم و بدینگونه هر نمایی که آشناتر میامد، آنرا انتخاب میکردم.
باز هم از لطفی که داری ممنونم و خرسند که در این فروم رویایی انجام وظیفه میکنم.
سلامت باشی.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
پاسداشت آفرینه ها (بخش دوم)
.
.
.
ساولی کراماروف
"ساولی ویکتوروویچ کراماروف" در سیزده اکتبر سال ١٩٣٤ در محله ی "بااومانسک" واقع در شهر مسکو بدنیا آمد.
پدرش یکی از وکلای مشهور شهر بود که در طول زندگی، دو بار توسط "کمیته ی خلق شوروی در امور داخلی کشور"،
دستگیر و زندانی شده بود. "ساولی" هنگامی که شانزده سال داشت مادرش را از دست داد. چند سال بعد و پس از اتمام تحصیل
در دوره ی متوسطه، با کوشش و علاقه تصمیم گرفت تا وارد کالج تئاتر گردد که تلاشهایش بی نتیجه ماند و او را بدانجا نپذیرفتند
و در نتیجه برای آنکه بتواند تحصیلات عالی را به هر شکل ادامه دهد، به کالج جنگلداری مسکو رفت و در رشته ی
"سر سبز سازی شهری" ثبت نام نمود و همزمان با تحصیل در سال ١٩٥٤، در کلاسهای آزاد بازیگری تئاتر،
که زیر نظر "خانه ی مرکزی هنرمندان" برگزار میگردید نیز شرکت میکرد. پس از به پایان رساندن تحصیل برای مدتی
در زمینه ی رشته ی تخصصی خود فعالیت نمود اما پس از زمان اندکی آنرا رها کرد و بخاطر علاقه ی فراوان
و شیفتگی که به هنر بازیگری داشت، عکسهایش را بهمراه نامه، به استودیوهای مختلفی که در شوروی بودند فرستاد
که سرانجام یک روز، جوابی بر یکی از نامه هایش از سوی یکی از دفترهای سینمایی دریافت کرد و این،
آغازی بود برای ورود او به دنیای بازیگری و حرفه ی هنرپیشگی.
از سال ١٩٥٤ تا ١٩٧٨، در پنجاه و پنج فیلم ساخت شوروی، به ایفای نقش پرداخت که بیشتر این فیلمها،
در سبک سینمای کمدی بودند و او بخاطر چهره ی انعطاف پذیر و شیوه ی گیرایی که در بازیگری داشت،
تبدیل به یکی از مشهورترین کمدین های زمان خود گردید. با اینحال از سوی حزب شوروی که میدانست،
"ساولی" دوستان و نزدیکان زیادی را در خارج از مرزها دارد و با آنها از طریق نامه در ارتباط است،
عرصه بر او تنگ میگردید چرا که در آن زمان، مهاجرت به کشوری دیگر و یا داشتن دوستانی که در وطن زندگی نمیکردند،
برای یک شهروند روس، بسان خیانت به میهن شناخته میشد. با بالاگرفتن فشارها از سوی حزب شوروی
و مشکلات ایجاد شده برای او، "ساولی" بهمراه یکی دیگر از همکاران خود که کارگردان و بازیگر بود،
در سال ١٩٨١، در نامه ای سرگشاده که برای رییس جمهور وقت آمریکا "رونالد ریگان" نوشته و فرستاده بودند،
بگونه ای آشکار از شرایط نامناسب کاری و سرنوشت ناخوشایندی که از جانب حزب برای آنها ایجاد شده،
گله و شکایت کردند که این نامه در همان سال، چندین بار در شبکه ی رادیویی "صدای آمریکا" خوانده شد.
"کراماروف" در ٣١ اکتبر ١٩٨١، مسکو را به مقصد اورشلیم ترک نمود چرا که قصد داشت
نزد عمویش که ساکن آنجا بود برود اما بخاطر مشکلات پدید آمده و قطع روابط دیپلماتیک میان شوروی و آن کشور،
تنها توانست تا خود را به "وین" پایتخت اتریش برساند. در آنجا با همکاری "ویکتور شالمان"
که سمت "مدیر اماکن تفریحی و نمایشی" در آن شهر را داشت، تورهای نمایشی - تفریحی زیادی را
در اروپا، استرالیا، ژاپن و آمریکا برگزار کردند که پس از مدتی، با اقامت دایم در شهر لوس آنجلس،
حرفه ی بازیگری اش را با ایفای نقش در تبلیغات بازرگانی و سپس در سینمای هالیوود ادامه داد.
"ساولی" از سال ١٩٨١ تا ١٩٩٥، در یازده فیلم و سریال محصول هالیوود ایفای نقش کرد که در مقایسه
با پنجاه و پنج فیلمی که تا قبل از مهاجرت در زادگاهش داشت، نقش های آنها از جهت اهمیت در فیلمنامه،
در جایگاه تکمیلی و در کنار بازیگران نقش های اول و دوم قرار میگیرند، با اینحال "ساولی" در یکی از نامه هایش
که برای دوست خود به مسکو مینویسد اینچنین میگوید: "میدانی!، برایم خیلی جالب است، من قبلها که پیش شما بودم
و آنجا کار سینما میکردم، همیشه به این فکر بودم که باید نقش اول و دوم را داشت تا هم دیده شوی و هم از جهت مادی،
شرایط بهتری داشته باشی و گرنه، با سیاهی لشگرها هیچ فرقی نخواهی داشت، اما اینجا جای خوبیست،
چرا که مهم خود فیلمی است که تو برایش انتخاب میشوی حتی اگر آن نقش، درجه سه و بسیار کوچک باشد،
آنوقت هم دیده میشوی و هم از جهت مالی تامین خواهی بود. به تلاش و استعداد انسانها در اینجا ارج نهاده میشود.
باورت نمیشود که همین دیروز، پستچی زنگ خانه ام را زد و چک بانکی به من داد از طرف یکی از دفترهای فیلمسازی،
بعنوان سهم و درصد من از فروش فیلمی که سال پیش اکران شد بود و دستمزد خوبی هم در زمان بستن قرار داد آن گرفته بودم
و حال امتیاز نمایش فیلم، به شبکه های تلویزیونی فروخته شده و من اینبار در فروش آن سهیم هستم. از این چکها هر ماه،
بخاطر فیلمهایی که تاکنون بازی کرده ام، بدست من و تمام عوامل سازنده میرسد و این یعنی احساس امنیت شغلی
و نداشتن ترس و بی پولی در زمانی که به هر دلیل نمیخواهی و یا نمیتوانی بازی کنی".
"ساولی کراماروف"، در ششم ژوئن سال ١٩٩٥ در سن ٦٠ سالگی و پس از یک دوره ی پنج ماهه بیماری،
بدلیل ابتلا به سرطان، در یکی از کلینیک های شهر سانفرانسیسکو درگذشت
و در گورستان "تپه های جاودانگی" واقع در نزدیکی همان شهر بخاک سپرده شد.
پایان.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت مايو 11, 2013 8:31 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
ramin نوشته است:استاد بابک بالاخره پیداش کردم!
این آهنگی که منظورم بود اصلا ربطی به اون گروه نداره. ظاهراْ یک مارش نظامی مصری در زمان جنگ سوئز بوده که بعدا هم به سرود ملی لیبی در زمان قذافی تبدیل شده!!!
http://en.wikipedia.org/wiki/Allahu_Akbar_(anthem)
این هم لینکش روی youtube:
https://www.youtube.com/watch?v=qqXPG-2e4Wc
من احتمال می دهم که این آهنگ در ایران به تیتراژ اضافه شده چون در نسخه زبان اصلی سریال که در اینترنت موجود هست هیچ موسیقی ای به گوش نمی رسه.
من هم همینطور فکر می کنم که دستپخت دوبله تلویزیون خودمون باشه.البته بسیاری از سرودهای مصری بعدا با تغییر و تحریف توسط فلسطینی ها اجرا شده که ممکنه این هم از همون دسته باشه.مثلا سرود بلادی بلادی بلادی که سرود ملی مصر است و توسطمحمد یونس القاضی سروده و توسط سید درویش خوانده شده است و با صدای خودش در یوتیوب قابل شنیدن است
https://www.youtube.com/watch?v=ckqhoYhU3lM
؛ اما فلسطینی ها با تغییر آن را بازخوانی کرده اند و بالکل متنش را منتسب به فلسطین کرده اند
https://www.youtube.com/watch?v=WthlQLyaaxA
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوست گرامی. خوشحالم که مجموعه عکسها براتون خاطره انگیز بودن. حقیقتش تعداد زیادی از اون عکسها مربوط به برنامه هایی می شن که طی اون دوران از تلویزیون ایران پخش شده بود. البته بینشون مواردی هم هستن که از برای ما پخش نشده بودن و من صرفا چون ساخت همون دوران بودن و جزو گنجینه خاطرات نوستالژیک بچه های دنیا، عکساشونو گذاشتم. سالها قبل از اینکه داستانهای دکتر سوس مثل گربه ای در کلاه و هورتون به صورت کارتونهای جدید امروزی با تکنولوژی کامپیوتری ساخته بشن، کمپانی DePatie-Freleng که مورچه و مورچه خوار و بازرس و پلنگ صورتی از ساخته های آشناشون هست، داستان های دکتر سوس را با همان تکنولوژی آشنای دو بعدی تبدیل به کارتون کرده بودن که من شخصا اون کارتون ها را خیلی بیش از نمونه های جدیدشون دوست دارم. بعدها این کمپانی داستان های آشنای دیگری مثل دکتر دولیتل را هم با همان سبک و سیاق و دیزاین تبدیل به کارتون کرد. عکس شماره بیست و پنج همان گربه ای در کلاه نوشته دکتر سوس و از همان سری کارتونهاست که اخیرا نمونه جدیدش هم ساخته شده. عکس شماره بیست و هفت یک داستان کریسمسی مال کمپانی هانا بارابارا هست که همونطور که گفتم فقط چون جزو همون مجموعه کارتونهای قدیمی بود اینجا گذاشتم و تلویزیون ما نشون نداده بود. عکس شماره سی و یک بارها از تلویزیون خودمان و شبکه یک پخش شده بود و دوبله زیبایی هم داشت. عکس شماره چهل و دو هم جزو یک مجموعه کارتون مفصل بود که بیش از صد و شصت قسمت مختلف داشت و تلویزیون ما تعدادی از قسمت هایش را پخش کرده بود مثل سه بچه خوک، جوجه اردک زشت، شنل قرمزی، هانسل و گرتل، موش شهری و موش روستایی و خیلی نمونه های دیگر. جالبه بدونین که کارتون پانزده پسر و حتی بینوایان (آن ورژن کارتونی آشنا که همه مون می شناسیم) هم جزو همون مجموعه کارتون ها بودن. بین عکسهای آلبوم دوم سریال هایدی هم بود که تلویزیون خودمان عصر ها از شبکه یک پخش کرده بود. بجای هایدی، خانوم مژگان عظیمی صحبت می کرد و جای کلارا خانوم شیرزاد.
Emiliano نوشته است:babak نوشته است:حالا که درباره داستان زندگی صحبت شد بهتره چند مورد را هم من بگم
اسم اصلی این سریال はね駒 یا Hanekonma است که در سال 1986 از شبکه NHK پخش شده و سی وششمین سریال ساخته شده این شبکه است
یوکی سایتو بازیگر نقش هانیکو موقع ساخت این سریال نوزده ساله بوده و او هم مثل کنجی ساوادا اهل موسیقی و خواننده است. از دیگر بازیگران مهم این سریال "کن واتانابه" بازیگر نقش گنزو است که آخرین بار در فیلم سینمایی "تلقین" یا همون inception دیدیمش و البته قبل تر از اون در خاطرات یک گیشا و آخرین سامورایی هم نقشهای مهمی داشته و یک بار هم نامزد دریافت اسکار بوده.نقش مادر هانیکو را کیرین کیکی بازی کرده که در اون زمان از بازیگرهای مهم تلویزیونی طنز محسوب می شده.
پ.ن. :سایت دراما ویکی مجموعه نسبتا کاملی درباره سریال های شرقی داره که شاید بشه با جستجو داخلش سریالهایی مثل پدر مجرد یا همون شوییچی را هم پیدا کرد
http://wiki.d-addicts.com/Main_Pagesherli نوشته است:بچه های الان را نمی دانم ولی برای ما توی اون سن و سال، هیچ چیز جذاب تر از راز و رمز داستان های چارلز دیکنز نبود. با آن فضاهای مه آلود بیرون شهر و خانه های قدیمی و آدم های انگلیسی عجیب و غریب. سالها بعد ورژن های کارتونی و سینمایی مختلفی از داستان های چارلز دیکنز ساختند و تماشا کردیم. ولی هنوز هم برای خیلی از ما، آن نسخه های اولیه کارتونی ای که در بچگی از آرزوهای بزرگ و دیوید کاپرفیلد و الیورتویست دیدیم مزه دیگری دارد. شاید خیلی از ما بعد از دیدن آن کارتون ها سراغ کتاب های چارلز دیکنز رفتیم و موقع خواندن کتاب ها، قیافه ها و فضاهای همان کارتون ها توی ذهنمان چرخ می زد.
قسمتی از کارتون آرزوهای بزرگ که پیپ دور از چشم خواهر بداخلاقش، مخفیانه به انبار می رود تا یک سری وسایل و خوراکی برای مرد زندانی فراری که در قبرستان منتظرش است بردارد برای خیلی از ما خاطره انگیز است.
از اونجائیکه دانلود از سایل پیکو فایل برای خیلی ها راحت نیست، حجم فایل را تا حد امکان کم کردم و آن را در دو قسمت اینجا قرار دادم تا ببینید:
http://s2.picofile.com/file/7668187197/Arezoohaye_Bozorg01.flv.html
http://s1.picofile.com/file/7668191505/Arezoohaye_Bozorg02.flv.html
1. حالا ما یه هفته نبودیم، ببین این تاپیک چه خوب پیش رفته!
اینجا آدم رو یاد زمونای اوج فورم می ندازه!
2. "بابک" جان، از این که اسم اریجینال "داستان زندگی" رو نوشتی، ازت متشکرم. خیلی دنبالش بودم.
3. "59" عزیز، مثل همیشه عالی عمل کردی و بابت تموم تلاش هات؛ بخصوص، "آرزوهای بزرگ" خیلی خیلی ازت ممنونم. دانلودش کردم.
4. "شرلی" عزیز، از شما هم خیلی سپاسگزارم. دارم عکس های سری دومتون رو می بینم و کلی خاطره دارن می یان تو ذهنم.
این عکس های سری دوم رو امشب برای اولین باره دارم می بینم و احتمالاً بعداً درباره شون بحث می کنیم.
5. اما، در مورد عکس های سری اول، این عکس ها برام ناآشنا و مشکوک اومد. مطمئنین همه ی اینا رو از تلوزیون ایران دیدیم؟
اسماشون رو می گید، بی زحمت؟ بخصوص، خیلی دوس دارم بدونم شماره های 25 و 27 و 31 و 42 اسمشون چیه.
اون زنده ها (آدمی ها!) هم همه ش آدمو یاد "هایدی" می ندازن؛ اما، مطمئنم "هایدی" نیستن.
یه ورژن "آلیس در سرزمین عجایب" هم بود (شماره ی 16)؛ که، تقریباً مطمئنم تلوزیون نداده.
لطفاً دوستان دیگه هم نظری دارن، بگن.
http://s2.picofile.com/file/7676907311/Col_1.rar.html
.......................................................................
7. "شرلی" عزیز، من هم خیلی دوس دارم درخواستی های شما رو ببینم؛ ضمن این که، مورد آخری، آیتم 115 "لیست سفید برنامه های کودک" هم هست و خیلی دنبالشم.
8. اما، از اون بین، فقط و فقط دو تا عکس از "پیک سحر" رو دارم؛ که، همین چند وقت پیش یکی از دوستان خوبم تو همین فورم گذاشت.
اگه اشتباه نکنم، "59" عزیز بود؛ چون، متأسفانه خوب یادم نیست و جایی ثبت نمی کنم.
تقدیم به شما، دوست عزیز:
.............................................
9. در پایان تشکر ویژه ای دارم از دوست عزیزمون، "59"؛ که، بی وقفه دارن تلاش می کنن و آپلود این همه فیلم به طور کامل، واقعاً کار خودشونه و بس. من هم خیلی ایشون رو زحمت داده م و به شخصه نسبت به بنده خیلی لطف داشته ن. دست همگی درد نکنه.
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
کهنه سوار- حسین ابراهیمی
این روزها سریالی به اسم کهنه سوار از شبکه آی فیلم پخش می شود که سالها قبل - اوایل افتتاح شبکه سه - جزو اولین سریال هایی بود که از این شبکه پخش شده بود. علی اکبر محلوجیان - نویسنده فیلمنامه - در این سریال زحمت کشیده اند و تعدادی از کلیشه های پدرسالار را عینا تکرار کرده اند. عصدلله خانم تبدیل به عزیزالله خان شده و نقش همان پدر مقتدری را بازی می کند که تا نیمه های سریال حرف حرف خودش است و مرغش یک پا دارد! خانم حمیده خیرآبادی هم مثل سریال پدرسالار، نقش زن عزیزالله خان (محمدعلی کشاورز) را بازی می کنند و وقتی عزیزالله خان می فهمد پسرش بر خلاف خواسته او اقدام به کاری کرده و کم مانده آتیشی بشود و با پسرش گلاویز بشود، همان دیالوگ های آشنای پدرسالار را مسلسل وار تکرار می کند: عزیزالله خان! صبر کن! تو رو ارواح خاک پدرت...! عزیزالله خان!
بازیگرها هم بیش و کم همان بازیگرهای سریال پدرسالار هستند. در این سریال، چهره ی جدیدی به اسم حسین ابراهیمی، نقش پسر عزیزالله خان را بازی می کند که بعدها هم کمتر در تلویزیون ظاهر شد و جز در تعدادی تله فیلم، در یکی دو فیلم هم به عنوان دستیار کارگردان فعالیت هایی کرد. متاسفانه این بازیگر خیلی زود در سن جوانی به دلیل ایست قلبی از دنیا رفت.
در این تکه کوتاه از فیلم، محمدعلی کشاورز با پسرش (حسین) در مورد مرگ حرف می زند.
http://s2.picofile.com/file/7681269244/kohne_savar.flv.html
غیر از این بازیگر؛ حمیده خیرآبادی، نادیا دلدار گلچین و جعفربزرگی هم جزو مرحومین سریال هستند. خدا رحمتشان کند.
بازیگرها هم بیش و کم همان بازیگرهای سریال پدرسالار هستند. در این سریال، چهره ی جدیدی به اسم حسین ابراهیمی، نقش پسر عزیزالله خان را بازی می کند که بعدها هم کمتر در تلویزیون ظاهر شد و جز در تعدادی تله فیلم، در یکی دو فیلم هم به عنوان دستیار کارگردان فعالیت هایی کرد. متاسفانه این بازیگر خیلی زود در سن جوانی به دلیل ایست قلبی از دنیا رفت.
در این تکه کوتاه از فیلم، محمدعلی کشاورز با پسرش (حسین) در مورد مرگ حرف می زند.
http://s2.picofile.com/file/7681269244/kohne_savar.flv.html
غیر از این بازیگر؛ حمیده خیرآبادی، نادیا دلدار گلچین و جعفربزرگی هم جزو مرحومین سریال هستند. خدا رحمتشان کند.
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
توضیح تکمیلی در خصوص سوال جناب امیلیانو:
گربه ای در کلاه محصول 2003
http://www.imdb.com/title/tt0312528
گربه ای در کلاه محصول 1971
http://www.imdb.com/title/tt0284714
کاری از:
David H. DePatie - Friz Freleng - Chuck Jones
گربه ای در کلاه محصول 2003
http://www.imdb.com/title/tt0312528
گربه ای در کلاه محصول 1971
http://www.imdb.com/title/tt0284714
کاری از:
David H. DePatie - Friz Freleng - Chuck Jones
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
هورتون یک "هو" می شنود- محصول 2008
http://www.imdb.com/title/tt0451079
هورتون یک "هو" می شنود- محصول 1970
http://www.imdb.com/title/tt0198545
تو این صفحه می تونید کل داستان های دکتر سوس را که به کارتون تبدیل شدن ببینید (تولیدات دهه هفتاد و هشتاد میلادی)
http://trakt.tv/show/dr-seuss/specials
نقاشی از چاک جونز
http://www.imdb.com/title/tt0451079
هورتون یک "هو" می شنود- محصول 1970
http://www.imdb.com/title/tt0198545
تو این صفحه می تونید کل داستان های دکتر سوس را که به کارتون تبدیل شدن ببینید (تولیدات دهه هفتاد و هشتاد میلادی)
http://trakt.tv/show/dr-seuss/specials
نقاشی از چاک جونز
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوست گرامی. خوشحالم که مجموعه عکسها براتون خاطره انگیز بودن. حقیقتش تعداد زیادی از اون عکسها مربوط به برنامه هایی می شن که طی اون دوران از تلویزیون ایران پخش شده بود. البته بینشون مواردی هم هستن که از برای ما پخش نشده بودن و من صرفا چون ساخت همون دوران بودن و جزو گنجینه خاطرات نوستالژیک بچه های دنیا، عکساشونو گذاشتم. سالها قبل از اینکه داستانهای دکتر سوس مثل گربه ای در کلاه و هورتون به صورت کارتونهای جدید امروزی با تکنولوژی کامپیوتری ساخته بشن، کمپانی DePatie-Freleng که مورچه و مورچه خوار و بازرس و پلنگ صورتی از ساخته های آشناشون هست، داستان های دکتر سوس را با همان تکنولوژی آشنای دو بعدی تبدیل به کارتون کرده بودن که من شخصا اون کارتون ها را خیلی بیش از نمونه های جدیدشون دوست دارم. بعدها این کمپانی داستان های آشنای دیگری مثل دکتر دولیتل را هم با همان سبک و سیاق و دیزاین تبدیل به کارتون کرد. عکس شماره بیست و پنج همان گربه ای در کلاه نوشته دکتر سوس و از همان سری کارتونهاست که اخیرا نمونه جدیدش هم ساخته شده. عکس شماره بیست و هفت یک داستان کریسمسی مال کمپانی هانا بارابارا هست که همونطور که گفتم فقط چون جزو همون مجموعه کارتونهای قدیمی بود اینجا گذاشتم و تلویزیون ما نشون نداده بود. عکس شماره سی و یک بارها از تلویزیون خودمان و شبکه یک پخش شده بود و دوبله زیبایی هم داشت. عکس شماره چهل و دو هم جزو یک مجموعه کارتون مفصل بود که بیش از صد و شصت قسمت مختلف داشت و تلویزیون ما تعدادی از قسمت هایش را پخش کرده بود مثل سه بچه خوک، جوجه اردک زشت، شنل قرمزی، هانسل و گرتل، موش شهری و موش روستایی و خیلی نمونه های دیگر. جالبه بدونین که کارتون پانزده پسر و حتی بینوایان (آن ورژن کارتونی آشنا که همه مون می شناسیم) هم جزو همون مجموعه کارتون ها بودن. بین عکسهای آلبوم دوم سریال هایدی هم بود که تلویزیون خودمان عصر ها از شبکه یک پخش کرده بود. بجای هایدی، خانوم مژگان عظیمی صحبت می کرد و جای کلارا خانوم شیرزاد.
بابت تصاویر سریال "پیک سحر" بسیار سپاسگزارم.
بابت تصاویر سریال "پیک سحر" بسیار سپاسگزارم.
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
ترنج - ١٣٦٥
کارگردان و فیلمنامه نویس: محمد رضا اعلامی
طرح اوليه داستان: زنده یاد احمد هاشمی
مدیر فیلمبرداری: مهرداد فخیمی
موسیقی: زنده یاد بابک بيات
سرپرست گویندگان: خسرو خسرو شاهی
بازیگران: علي نصيريان، پروانه معصومی، كمند اميرسليمانی
جمشيد لايق، فهيمه راستكار، خسرو اميرصادقی، زنده یاد عزت اله مقبلی
سال ساخت: ١٣٦٥
فیلم کامل "ترنج -١٣٦٥" در دو فایل فشرده
(هر دو فایل را بارگیری کرده، سپس با هم انتخاب و از حالت فشرده خارج نمایید)
http://www.4shared.com/rar/lGKZCTjK/Toranj-1365part1.html
http://www.4shared.com/rar/KfGnumas/Toranj-1365part2.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت مايو 11, 2013 8:27 am ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
رضا صفدری در دهه ی هفتاد
رضا صفدری ٢٢ بهمن سال ١٣٤٢، در خانواده ای اصالتن بروجردی در تهران به دنیا آمد.
از سال ١٣٦٠ و در سن ١٧ سالگی بود که به عنوان گزارشگر پشتیبان، وارد صدا و سیما شد
و در سال ٦٣ به رادیو رفت و با شبکههای تهران و ایران فعالیت خود را آغاز کرد
و در ادامه، دوره ی کوتاهی را نیز در دوبلاژ فعالیت نمود.
رضا صفدری از مجریانی بود که در دهه ٧٠ و با رواج برنامه های ترکیبی به شهرت رسید
و بسیاری او را با اجرای متفاوتش در برنامه " تا هشت و نیم " به یاد می آورند. او که سبک جدید اجرایش را
چندین سال قبل در رادیو پایه گذاری کرده بود، اینبار آنرا در برنامه ی " تا هشت و نیم " و در تلویزیون
به مرحله ظهور گذاشت و با همین اجرای متفاوت بود که به مخاطبان معرفی شد.
صفدری همچنان به تجربه اندوزی ادامه داد و به سمت کار تهیه کنندگی و کارگردانی سریال
و برنامههای ترکیبی رفت و معروف ترین سریالش، "باغچه مینو" بود که در سال ١٣٨٣ کارگردانی کرد.
اجرای برنامههای: "تاهشت و نیم"، "شبهای تابستان"، "شبهای زمستان"، "چراغ"، "٣٠ بهار"،
"صبح انقلاب" و کارگردانی سریال "باغچه مینو"، "یه شب مهتاب" و تهیه گنندگی ـ کارگردانی و بازی
در مجموعه "بازیگر" از جمله فعالیتهای وی در تلویزیون بود.
رضا صفدری مجری و تهیه کننده رادیو و تلویزیون،
در ١٠ فروردین سال ١٣٩٠ بر اثر حمله قلبی درگذشت
یادش گرامی. (از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
------------------------------------
نظر دوستان گرامی را به دیدن یک کلیپ ترکیبی ١٤ دقیقه ای جلب مینمایم
که شامل لحظاتیست از اجراهای تلویزیونی زنده یاد رضا صفدری در دهه ی هفتاد.
با سپاس از وبلاگ "به یاد رضا صفدری"، برای فایلهای صوتی و تصویری،
که در تهیه ی کلیپ زیر از آنها استفاده شده است.
کلیپ تصویری "رضا صفدری در دهه ی هفتاد":
http://elmond.persiangig.com/Reza%20Safdari%20dar%20Dahe%2070.rar
و یا:
http://www.4shared.com/rar/kaFZfLzE/Reza_Safdari_dar_Dahe_70.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
تا اردوی بهشت در بهاری تازه، بدرود.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت مايو 11, 2013 8:26 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:سپاسگزارم امیر جان از مهر و محبت شما هم در این بخش و هم در بخش "امواج صوتی"،Emiliano نوشته است:
3. "59" عزیز، مثل همیشه عالی عمل کردی و بابت تموم تلاش هات؛ بخصوص، "آرزوهای بزرگ" خیلی خیلی ازت ممنونم. دانلودش کردم.
9. در پایان تشکر ویژه ای دارم از دوست عزیزمون، "59"؛ که، ....
بسیار هم خوشحال شدم که سرانجام موفق به دریافت فایلهای پست "صداهایی از جنس نمایش" شدی.
امیدوارم که نماهای برگزیده از کارتون "آرزوهای بزرگ" هم برای شما و دوستان خاطره انگیز بوده.
چون حافظه ی کودکی، به بعضی تصویرها و واکنشهای رفتاری، اجتماعی و ... بیشتر توجه میکنه،
از اینرو در زمانی که مشغول انجام کلیپ این کارتون بودم، با دیده ی کودکی و نگاه ٢٦- ٢٧ سال پیش،
آنرا تماشا و ارزیابی میکردم و بدینگونه هر نمایی که آشناتر میامد، آنرا انتخاب میکردم.
باز هم از لطفی که داری ممنونم و خرسند که در این فروم رویایی انجام وظیفه میکنم.
سلامت باشی.
1. آره. دست گلت درد نکنه، دوست عزیزم.
2. اون روز به علت پایین بودن سرعت، نتونستم بگیرمش؛ اما، امروز حتماً این کارو انجام می دم. الآن دارم فایل زنده یاد "رضا صفدری" رو می گیرم؛ که، باز خودت زحمت کشیدی، گذاشتیش و به نظرم اون ارجحه. فرصت بشه، "آرزوهای بزرگ" رو هم می گیرم. پیشاپیش برای هر دو فایل و زحمتای شما سپاسگزارم.
sherli نوشته است:سلام دوست گرامی. خوشحالم که مجموعه عکسها براتون خاطره انگیز بودن. حقیقتش تعداد زیادی از اون عکسها مربوط به برنامه هایی می شن که طی اون دوران از تلویزیون ایران پخش شده بود. البته بینشون مواردی هم هستن که از برای ما پخش نشده بودن و من صرفا چون ساخت همون دوران بودن و جزو گنجینه خاطرات نوستالژیک بچه های دنیا، عکساشونو گذاشتم. سالها قبل از اینکه داستانهای دکتر سوس مثل گربه ای در کلاه و هورتون به صورت کارتونهای جدید امروزی با تکنولوژی کامپیوتری ساخته بشن، کمپانی DePatie-Freleng که مورچه و مورچه خوار و بازرس و پلنگ صورتی از ساخته های آشناشون هست، داستان های دکتر سوس را با همان تکنولوژی آشنای دو بعدی تبدیل به کارتون کرده بودن که من شخصا اون کارتون ها را خیلی بیش از نمونه های جدیدشون دوست دارم. بعدها این کمپانی داستان های آشنای دیگری مثل دکتر دولیتل را هم با همان سبک و سیاق و دیزاین تبدیل به کارتون کرد. عکس شماره بیست و پنج همان گربه ای در کلاه نوشته دکتر سوس و از همان سری کارتونهاست که اخیرا نمونه جدیدش هم ساخته شده. عکس شماره بیست و هفت یک داستان کریسمسی مال کمپانی هانا بارابارا هست که همونطور که گفتم فقط چون جزو همون مجموعه کارتونهای قدیمی بود اینجا گذاشتم و تلویزیون ما نشون نداده بود. عکس شماره سی و یک بارها از تلویزیون خودمان و شبکه یک پخش شده بود و دوبله زیبایی هم داشت. عکس شماره چهل و دو هم جزو یک مجموعه کارتون مفصل بود که بیش از صد و شصت قسمت مختلف داشت و تلویزیون ما تعدادی از قسمت هایش را پخش کرده بود مثل سه بچه خوک، جوجه اردک زشت، شنل قرمزی، هانسل و گرتل، موش شهری و موش روستایی و خیلی نمونه های دیگر. جالبه بدونین که کارتون پانزده پسر و حتی بینوایان (آن ورژن کارتونی آشنا که همه مون می شناسیم) هم جزو همون مجموعه کارتون ها بودن. بین عکسهای آلبوم دوم سریال هایدی هم بود که تلویزیون خودمان عصر ها از شبکه یک پخش کرده بود. بجای هایدی، خانوم مژگان عظیمی صحبت می کرد و جای کلارا خانوم شیرزاد.
4. خیلی ممنون، دوست عزیز. توضیحات عالی بود؛ اما، کاش در مورد سایر سریال های زنده (منظورم اوناییه که آدم ها درش بازی کردن!) بیشتر می گفتی.
عکس های سری دومتون هم عالی بود و هیچ جای سؤالی نذاشته بودید. ممنونم.
5. راستی، این "بچه های بالربی"؛ که، چند صفحه ی پیش ازش عکس گذاشته بودید، با همون "بچه های دهکده ی بالربین" یکیه؟ لطفاً شما یا سایر دوستان سریع تر جواب بدید. متشکرم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوست گرامی. تا اونجایی که یادم میاد اون سریالو تو ایران به اسم بچه های بالربی پخش می کردن. اسم اصلی سریال و کتاب Alla vi barn i Bullerbyn بوده که سال 1987 ساخته شده. یک سال قبل از اون یک فیلم سینمایی هم با همین بازیگرا ساختن که اسمش The Children of Noisy Village بوده. البته سال 1960 هم یک سریال به اسم Alla vi barn i Bullerbyn ساخته شده که با این ورژنی که ما دیدیم فرق می کرده.
اینا تصاویری از اون سریاله:
http://bedroomsinmovies.wordpress.com/2012/12/07/alla-vi-barn-i-bullerbyn-1960/
اونی که نشون ما دادن مال 1987 بود.
من این روزها درگیر امتحان مهمی هستم که بخش زیادی از وقتم رو گرفته. به محض اینکه وقتم آزاد بشه مفصل توضیحاتی در مورد اون عکسها اینجا می نویسم.
موفق باشید.
اینا تصاویری از اون سریاله:
http://bedroomsinmovies.wordpress.com/2012/12/07/alla-vi-barn-i-bullerbyn-1960/
اونی که نشون ما دادن مال 1987 بود.
من این روزها درگیر امتحان مهمی هستم که بخش زیادی از وقتم رو گرفته. به محض اینکه وقتم آزاد بشه مفصل توضیحاتی در مورد اون عکسها اینجا می نویسم.
موفق باشید.
Emiliano نوشته است:59 نوشته است:سپاسگزارم امیر جان از مهر و محبت شما هم در این بخش و هم در بخش "امواج صوتی"،Emiliano نوشته است:
3. "59" عزیز، مثل همیشه عالی عمل کردی و بابت تموم تلاش هات؛ بخصوص، "آرزوهای بزرگ" خیلی خیلی ازت ممنونم. دانلودش کردم.
9. در پایان تشکر ویژه ای دارم از دوست عزیزمون، "59"؛ که، ....
بسیار هم خوشحال شدم که سرانجام موفق به دریافت فایلهای پست "صداهایی از جنس نمایش" شدی.
امیدوارم که نماهای برگزیده از کارتون "آرزوهای بزرگ" هم برای شما و دوستان خاطره انگیز بوده.
چون حافظه ی کودکی، به بعضی تصویرها و واکنشهای رفتاری، اجتماعی و ... بیشتر توجه میکنه،
از اینرو در زمانی که مشغول انجام کلیپ این کارتون بودم، با دیده ی کودکی و نگاه ٢٦- ٢٧ سال پیش،
آنرا تماشا و ارزیابی میکردم و بدینگونه هر نمایی که آشناتر میامد، آنرا انتخاب میکردم.
باز هم از لطفی که داری ممنونم و خرسند که در این فروم رویایی انجام وظیفه میکنم.
سلامت باشی.
1. آره. دست گلت درد نکنه، دوست عزیزم.
2. اون روز به علت پایین بودن سرعت، نتونستم بگیرمش؛ اما، امروز حتماً این کارو انجام می دم. الآن دارم فایل زنده یاد "رضا صفدری" رو می گیرم؛ که، باز خودت زحمت کشیدی، گذاشتیش و به نظرم اون ارجحه. فرصت بشه، "آرزوهای بزرگ" رو هم می گیرم. پیشاپیش برای هر دو فایل و زحمتای شما سپاسگزارم.sherli نوشته است:سلام دوست گرامی. خوشحالم که مجموعه عکسها براتون خاطره انگیز بودن. حقیقتش تعداد زیادی از اون عکسها مربوط به برنامه هایی می شن که طی اون دوران از تلویزیون ایران پخش شده بود. البته بینشون مواردی هم هستن که از برای ما پخش نشده بودن و من صرفا چون ساخت همون دوران بودن و جزو گنجینه خاطرات نوستالژیک بچه های دنیا، عکساشونو گذاشتم. سالها قبل از اینکه داستانهای دکتر سوس مثل گربه ای در کلاه و هورتون به صورت کارتونهای جدید امروزی با تکنولوژی کامپیوتری ساخته بشن، کمپانی DePatie-Freleng که مورچه و مورچه خوار و بازرس و پلنگ صورتی از ساخته های آشناشون هست، داستان های دکتر سوس را با همان تکنولوژی آشنای دو بعدی تبدیل به کارتون کرده بودن که من شخصا اون کارتون ها را خیلی بیش از نمونه های جدیدشون دوست دارم. بعدها این کمپانی داستان های آشنای دیگری مثل دکتر دولیتل را هم با همان سبک و سیاق و دیزاین تبدیل به کارتون کرد. عکس شماره بیست و پنج همان گربه ای در کلاه نوشته دکتر سوس و از همان سری کارتونهاست که اخیرا نمونه جدیدش هم ساخته شده. عکس شماره بیست و هفت یک داستان کریسمسی مال کمپانی هانا بارابارا هست که همونطور که گفتم فقط چون جزو همون مجموعه کارتونهای قدیمی بود اینجا گذاشتم و تلویزیون ما نشون نداده بود. عکس شماره سی و یک بارها از تلویزیون خودمان و شبکه یک پخش شده بود و دوبله زیبایی هم داشت. عکس شماره چهل و دو هم جزو یک مجموعه کارتون مفصل بود که بیش از صد و شصت قسمت مختلف داشت و تلویزیون ما تعدادی از قسمت هایش را پخش کرده بود مثل سه بچه خوک، جوجه اردک زشت، شنل قرمزی، هانسل و گرتل، موش شهری و موش روستایی و خیلی نمونه های دیگر. جالبه بدونین که کارتون پانزده پسر و حتی بینوایان (آن ورژن کارتونی آشنا که همه مون می شناسیم) هم جزو همون مجموعه کارتون ها بودن. بین عکسهای آلبوم دوم سریال هایدی هم بود که تلویزیون خودمان عصر ها از شبکه یک پخش کرده بود. بجای هایدی، خانوم مژگان عظیمی صحبت می کرد و جای کلارا خانوم شیرزاد.
4. خیلی ممنون، دوست عزیز. توضیحات عالی بود؛ اما، کاش در مورد سایر سریال های زنده (منظورم اوناییه که آدم ها درش بازی کردن!) بیشتر می گفتی.
عکس های سری دومتون هم عالی بود و هیچ جای سؤالی نذاشته بودید. ممنونم.
5. راستی، این "بچه های بالربی"؛ که، چند صفحه ی پیش ازش عکس گذاشته بودید، با همون "بچه های دهکده ی بالربین" یکیه؟ لطفاً شما یا سایر دوستان سریع تر جواب بدید. متشکرم.
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
این پسر بازیگر در تعدادی از سریال های کودک و نوجوان دهه شصت بازی می کرد. مثل مجموعه ای که بازیگرهای اصلیش یک خواهر و برادر به اسم های سارا و سعید بودن و ماجراهای مختلفی داشت مثل عید نوروز یا رفتن به مرقد امام خمینی. سریال دیگری بود که این پسر غذا را با نمک زیادی شور می کرد و توی غذا سیب زمینی می انداخت که شوری اش را بگیرد. این تکه فیلم کوتاه به یادآوریش کمک می کند. ولی اسم و مشخصاتش را نمی دانم.
http://s2.picofile.com/file/7685109244/bazigar.flv.html
http://s2.picofile.com/file/7685109244/bazigar.flv.html
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام شرلی جان
فیلم را ندیده می شود گفت که داری در مورد آرش میرحسینی صحبت می کنی.
فیلم را ندیده می شود گفت که داری در مورد آرش میرحسینی صحبت می کنی.
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام. خیلی ممنون. اسمش رو تو گوگل سرچ کردم دیدم قبلا خودتون تو همین فوروم راجع بهش نوشته بودین. من یک سریال دیگه هم از این بازیگر یادمه که شبکه دو پخش می کرد و ماجراهای بچه های مدرسه ای بود که ناظمشون جلیل فرجاد بود. تو یکی از قسمتها بچه ها می خواستن با استفاده از یک آپارات تو زیرزمین خونه شون یک سینما راه بیندازن و بچه های محلو دعوت کردن که بیان اونجا فیلم ببینن. یکی دیگه از قسمتها هم مربوط به پسری می شد که شبها توی خواب حرف می زد و یک شب مادرش مخفیانه صداشو ضبط کرد برد مدرسه نشون ناظم داد (پسره در مورد یه موضوع به خصوصی تو خواب حرف می زد که ظاهرا باید به اطلاع ناظم می رسید!!) البته بازیگر نقش اون پسره که تو خواب حرف می زد یکی دیگه بود ولی فکر می کنم این آرش میرحسینی هم توی اون مجموعه بود. بازم ممنونم.
من طرف babak في الأربعاء أبريل 20, 2011 8:12 am
"اون پسر عینکیه آرش میر حسینی و پدرشون مرحوم رضا خندان بود یا جلیل فرجاد (یادم نیست) و مادرشون نسیم اکبری مبارکه.اسم پسره سعید بود و دختره سارا(یه دختر سبزه و لاغر). یه قسمتش بود که می خواستن برن مرقد امام و سارا مریض شد و نتونست بره.بعد خواب دید که آقای خمینی اومده پیشش.تلویزیون انقدر از این اوج خلاقیت!!!! خوشش اومده بود که عین آهنگ برنادت هر سال پخشش می کرد برای همین یادم مونده. امیدوارم کمک کنه.
آرش میرحسینی توی سه تا فیلم و چند تا سریال تلویزیونی بازی کرده..."
من طرف babak في الأربعاء أبريل 20, 2011 8:12 am
"اون پسر عینکیه آرش میر حسینی و پدرشون مرحوم رضا خندان بود یا جلیل فرجاد (یادم نیست) و مادرشون نسیم اکبری مبارکه.اسم پسره سعید بود و دختره سارا(یه دختر سبزه و لاغر). یه قسمتش بود که می خواستن برن مرقد امام و سارا مریض شد و نتونست بره.بعد خواب دید که آقای خمینی اومده پیشش.تلویزیون انقدر از این اوج خلاقیت!!!! خوشش اومده بود که عین آهنگ برنادت هر سال پخشش می کرد برای همین یادم مونده. امیدوارم کمک کنه.
آرش میرحسینی توی سه تا فیلم و چند تا سریال تلویزیونی بازی کرده..."
babak نوشته است: سلام شرلی جان
فیلم را ندیده می شود گفت که داری در مورد آرش میرحسینی صحبت می کنی.
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
این موجودات عروسکی جذاب و دوست داشتنی تبدیل به دلبستگی آدمهای زیادی در سراسر دنیا شده اند و نه تنها بچه ها، بلکه آدم بزرگها هم از هر سن و سال و شغل و موقعیت و ملیتی آنها را دوست دارند!
اسمشان را از کارتونی به همین نام گرفته اند: خانواده های سیلوانی یا sylvanian families که در ایران هم پخش می شد. اما با دقت در قیافه و لباس های خانواده خرگوش ها متوجه می شوید که آنها همان خانواده گوش مروارید خودمان هستند!
آدمهای زیادی در سراسر دنیا، سال های زیادی از عمرشان را صرف جمع آوری این عروسک ها و تکمیل کلکسیونشان می کنند. اما قضیه فقط خود عروسک ها نیست. این عروسک های زیبا در عین حال که ده ها نژاد متنوع از حیوانات را شامل می شوند، بلکه برای خودشان خانه زندگی و وسیله و زندگی اجتماعی دارند. کسانی که به دام آنها می افتند به مرور باید خانه زندگی و وسایل ریز و درشتشان را هم مهیا کنند و به عبارتی جهیزیه شان را تکمیل کنند. علاوه بر جهیزیه کامل (تا ریزترین وسایل زندگی) آنها برای خودشان درمانگاه و بیمارستان، مدرسه، کلیسا، بازارچه، کافه و بقالی و نانوایی و کلی دستک و دمبک دیگر هم دارند. به عبارت دیگر، وقتی مشغول جمع آوری خانواده های سیلوانی و خانه زندگی شان می شوید، کم کم وسوسه می شوید با خرید تدریجی کلی خرت و پرت دیگر، یک زندگی اجتماعی کامل را هم برایشان سر و سامان بدهید! چون تقریبا هرچیزی که ما آدمها داریم، آنها هم دارند. فقط این به عهده شماست که به مرور، آنها را برایشان جمع آوری و مهیا کنید.
جمع آوری این موجودات، یکی از تفریحات و دلبستگی های لذت بخش آدمهای بسیاری در سراسر دنیاست. آدمهای بسیاری با تشکیل فروم ها و کلوب ها وبلاگ های مرتبط، خانواده های عروسکی شان را با عکس و نوشته با هم مرتبط می کنند. برایشان قصه و داستان می سازند و فیلم هایشان را در سایت های مختلف آپلود می کنند. بعضی این کار را با نوشتن در مورد وسایل زندگی عروسک هایشان انجام می دهند: مثلا امروز یک وردنه کیک و یک چراغ خوب برای خانواده خرس خریدم... خلاصه عالمی دارند!
این تصاویر را ببینید و گوشه ای از لذت کودکی را که می شود با زندگی در کنار این عروسک ها تجربه کرد بچشید:
اسمشان را از کارتونی به همین نام گرفته اند: خانواده های سیلوانی یا sylvanian families که در ایران هم پخش می شد. اما با دقت در قیافه و لباس های خانواده خرگوش ها متوجه می شوید که آنها همان خانواده گوش مروارید خودمان هستند!
آدمهای زیادی در سراسر دنیا، سال های زیادی از عمرشان را صرف جمع آوری این عروسک ها و تکمیل کلکسیونشان می کنند. اما قضیه فقط خود عروسک ها نیست. این عروسک های زیبا در عین حال که ده ها نژاد متنوع از حیوانات را شامل می شوند، بلکه برای خودشان خانه زندگی و وسیله و زندگی اجتماعی دارند. کسانی که به دام آنها می افتند به مرور باید خانه زندگی و وسایل ریز و درشتشان را هم مهیا کنند و به عبارتی جهیزیه شان را تکمیل کنند. علاوه بر جهیزیه کامل (تا ریزترین وسایل زندگی) آنها برای خودشان درمانگاه و بیمارستان، مدرسه، کلیسا، بازارچه، کافه و بقالی و نانوایی و کلی دستک و دمبک دیگر هم دارند. به عبارت دیگر، وقتی مشغول جمع آوری خانواده های سیلوانی و خانه زندگی شان می شوید، کم کم وسوسه می شوید با خرید تدریجی کلی خرت و پرت دیگر، یک زندگی اجتماعی کامل را هم برایشان سر و سامان بدهید! چون تقریبا هرچیزی که ما آدمها داریم، آنها هم دارند. فقط این به عهده شماست که به مرور، آنها را برایشان جمع آوری و مهیا کنید.
جمع آوری این موجودات، یکی از تفریحات و دلبستگی های لذت بخش آدمهای بسیاری در سراسر دنیاست. آدمهای بسیاری با تشکیل فروم ها و کلوب ها وبلاگ های مرتبط، خانواده های عروسکی شان را با عکس و نوشته با هم مرتبط می کنند. برایشان قصه و داستان می سازند و فیلم هایشان را در سایت های مختلف آپلود می کنند. بعضی این کار را با نوشتن در مورد وسایل زندگی عروسک هایشان انجام می دهند: مثلا امروز یک وردنه کیک و یک چراغ خوب برای خانواده خرس خریدم... خلاصه عالمی دارند!
این تصاویر را ببینید و گوشه ای از لذت کودکی را که می شود با زندگی در کنار این عروسک ها تجربه کرد بچشید:
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
به توضیحات مفصل شرلی عزیز در مورد خانواده سیلوانی باید قیمت نسبتا گران آنها را به علت کلکسیون بودنشان اضافه کنم و در عین حال زیبایی و تنوعشان که هر دختر بچه ای را برای خریدنشان وسوسه می کند
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوستان
امروز یکی دو تا فیلم و سریال خیلی قدیمی یادم اومد. گفتم اینجا بنویسم اگه صلاح دونستین وارد لیست سیاه/سفید/خاکستری تان کنید.
اول) این فیلم خیلی خیلی قدیمیه. تقریبا مطمئنم هنوز پنج سالم هم نشده بود که دیدم. یه دختربچه یه مداد داشت و روی مداد از این کله های عروسکی بود که روی مدادها میذارن. اون کله یه دختر عروسکی بود که گاهی زنده می شد و تکان می خورد و با دختربچه هه حرف می زد. بعد از دیدن این فیلم کلی اصرار کردم و پدرم منو برد مغازه یک مداد که رویش یک کله عروسکی بود خرید. خیلی دوست داشتم اونم مثل عروسک تو فیلم زنده می شد و حرف می زد. ضمنا ایرانی بود.
دوم) ایام ماه رمضان شبکه یک برنامه های کودک و نوجوان عصر رو زودتر شروع می کرد تا قبل از اذان مغرب که اون موقع حدود پنج عصر بود تموم بشه. حدود ساعت سه و نیم چهار یه سریال پخش می کردن که یه خانوم خیلی جدی و بداخلاقی شوهر چاقش رو شادزی صدا می کرد. همون سالها شنیدم که خانمه فوت کرده.
سوم) یک سریال بود به اسم در مسیر سرنوشت که اسم یکی از بازیگراش لوکاس بیرمن بود. فکر می کنم شبکه سه پخش می کرد.
چهار) یه فیلم سیاه سفید ژاپنی بود در مورد پسربچه ای که با مدادشمعی نقاشی های خیلی قشنگی می کشید و فکر می کنم آخر فیلم می مرد. (توی یه جزیره زندگی می کرد و مدرسه می رفت و فکر می کنم با پدرش زندگی می کرد)
پنج) یه فیلم سیاه سفید از برنامه هنرهفتم پخش شد در مورد یه سری زندانی که تلاش میکردن از زندان فرار کنن.اونجا یه پیرمردی بود که مثل موش ها همه ش زمین رو می جورید و دنبال چیزهایی می گشت و زندانی ها صدایش می کردن جری موشه.
شش) یه فیلم قدیمی در مورد دوستی یه پسربچه و جوانی که اسمش خوزه بود و وارد خانواده متوملی میشد و ظاهرا در اثر سوتفاهم بهش تهمتی می زدن و این جمله پسربچه رو یادمه که مرتب تکرار می کرد: خوزه خوبه! خوزه خوبه! (از کانال سه پخش شد)
هفت)یه سریال قدیمی شبها از شبکه یک پخش می شد که ورژن غیر کارتونی بل و سباستین بود و پسربچه ی بور و خوش صورت نقش سباستین رو بازی می کرد.یادمه اسمش بیرون از فیلم یه اسم مسلمون بود.چیزی مثل علی ولی خود سریال فکر می کنم فرانسوی بود.
امروز یکی دو تا فیلم و سریال خیلی قدیمی یادم اومد. گفتم اینجا بنویسم اگه صلاح دونستین وارد لیست سیاه/سفید/خاکستری تان کنید.
اول) این فیلم خیلی خیلی قدیمیه. تقریبا مطمئنم هنوز پنج سالم هم نشده بود که دیدم. یه دختربچه یه مداد داشت و روی مداد از این کله های عروسکی بود که روی مدادها میذارن. اون کله یه دختر عروسکی بود که گاهی زنده می شد و تکان می خورد و با دختربچه هه حرف می زد. بعد از دیدن این فیلم کلی اصرار کردم و پدرم منو برد مغازه یک مداد که رویش یک کله عروسکی بود خرید. خیلی دوست داشتم اونم مثل عروسک تو فیلم زنده می شد و حرف می زد. ضمنا ایرانی بود.
دوم) ایام ماه رمضان شبکه یک برنامه های کودک و نوجوان عصر رو زودتر شروع می کرد تا قبل از اذان مغرب که اون موقع حدود پنج عصر بود تموم بشه. حدود ساعت سه و نیم چهار یه سریال پخش می کردن که یه خانوم خیلی جدی و بداخلاقی شوهر چاقش رو شادزی صدا می کرد. همون سالها شنیدم که خانمه فوت کرده.
سوم) یک سریال بود به اسم در مسیر سرنوشت که اسم یکی از بازیگراش لوکاس بیرمن بود. فکر می کنم شبکه سه پخش می کرد.
چهار) یه فیلم سیاه سفید ژاپنی بود در مورد پسربچه ای که با مدادشمعی نقاشی های خیلی قشنگی می کشید و فکر می کنم آخر فیلم می مرد. (توی یه جزیره زندگی می کرد و مدرسه می رفت و فکر می کنم با پدرش زندگی می کرد)
پنج) یه فیلم سیاه سفید از برنامه هنرهفتم پخش شد در مورد یه سری زندانی که تلاش میکردن از زندان فرار کنن.اونجا یه پیرمردی بود که مثل موش ها همه ش زمین رو می جورید و دنبال چیزهایی می گشت و زندانی ها صدایش می کردن جری موشه.
شش) یه فیلم قدیمی در مورد دوستی یه پسربچه و جوانی که اسمش خوزه بود و وارد خانواده متوملی میشد و ظاهرا در اثر سوتفاهم بهش تهمتی می زدن و این جمله پسربچه رو یادمه که مرتب تکرار می کرد: خوزه خوبه! خوزه خوبه! (از کانال سه پخش شد)
هفت)یه سریال قدیمی شبها از شبکه یک پخش می شد که ورژن غیر کارتونی بل و سباستین بود و پسربچه ی بور و خوش صورت نقش سباستین رو بازی می کرد.یادمه اسمش بیرون از فیلم یه اسم مسلمون بود.چیزی مثل علی ولی خود سریال فکر می کنم فرانسوی بود.
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
صفحه 6 از 40 • 1 ... 5, 6, 7 ... 23 ... 40
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 6 از 40
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد