برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
+56
sorena0831
raymand
arash_60
reza2009
Indiana Jones
amirpuyol
ramin
saeidehes
majid_barca
new guest
heidiiii
suny
Behzad_T
alan45
heidiii
elena 20
arman
Heidii
Clover
Mihakralj
وهاب
omidsilver7
amirarsalanroomi
Heidi
Davood
mahmood
farhad666
kazvash
مژي
fazel1994
علی موسویان
blue2012
aghaghi
نجمه
tisto
سوگل خانمی
venous_m
arsenal.fc.g
sooratak
manaa
kave
Ishpateka
Esi-72
erfan
S@M
Shervin
alirad
slevin(HAMID
ariangirl
59
babak
Negin 2
mahmood666
sahra_7
stalker
SMAM
60 مشترك
صفحه 30 از 42
صفحه 30 از 42 • 1 ... 16 ... 29, 30, 31 ... 36 ... 42
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
stalker نوشته است:سلام بچهها. سلام افشین، امیر، ۵۹، اسمم، و همهی دوستای عزیز دیگه.
من چند وقتیه دوباره به این فروم رویایی سر میزنم و باید بگم باورش برام سخته که بعد از ۸ سال (تازه از وقتی که من فهمیدم این جمع هست) این دوستیها و نوستالژیبازیها ادامه داره. از عجیبترین تجربههای زندگیمه آشنایی با این جمع.
از دوست جدید میحا هم کمال تشکر رو دارم که اصل آهنگ مهاجران رو پیدا کرد. واقعا دم شما گرم. من سالها دوست داشتم کامل این آهنگ رو بشنوم و فکر نمیکردم اصلش یه روز پیدا بشه.
یه سوال داشتم که فکر کنم راست کار امیر و اسمم باشه. البته اگه باقی دوستان هم میدونن لطف کنن راهنماییم کنن.
یه عروسکی ژاپنی بود که یه پیرمرد و پیرزنی میرفتن تو یه خونه و هدیه انتخاب میکردن. پیرمرده قانع بود و پیرزنه حریص. پیرمرده یه هدیه کوچیک انتخاب میکرد که توش چیز ارزشمندی بود و پیرزنه برعکس. اسم این عروسکی پیدا شده؟ خود کارتونش چی؟ ازش عکسی چیزی هست؟
خوب و سلامت باشید.
1. به به! داداش "استاکر" عزیز.
خوبی؟ خوشی؟
بابا، شما که همون هفت، هشت سال پیش آخر فایل بازها بودی و زمانی که بچه ها درگیر عکس بودن، شما با اون اینترنت سرعت بالات، کلی ویدئو و فایل صوتی زحمت کشیدی، گذاشتی.
من همه ی اون خاطره ها یادمه.
2. امیدوارم تو بحثا شرکت کنی و مث سابق زود به زود به ما سر بزنی؟
3. راستی، از "صدای کودکی من" چه خبر؟ امیدی به دوباره راه افتادنش هست؟
4. اون یکی از قسمت های "بهترین داستان های دنیا (II)" بود؛ که، همین چند وقت پیش "شبکه ی پویا"ی دوست داشتنی دادش. اسم اون اپیسود بودش: "دوستی پیرمرد مهربون و گنجشکِ کوچولو":
5. نام اریجینال: Sarukanit.
یابنده: "امیر 56".
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
stalker نوشته است:
سلام بچهها. سلام افشین، امیر، ۵۹، اسمم، و همهی دوستای عزیز دیگه.
من چند وقتیه دوباره به این فروم رویایی سر میزنم و باید بگم باورش برام سخته که بعد از ۸ سال (تازه از وقتی که من فهمیدم این جمع هست) این دوستیها و نوستالژیبازیها ادامه داره. از عجیبترین تجربههای زندگیمه آشنایی با این جمع.
خوب و سلامت باشید.
به به، جناب استالکر خان، ملقب به محمد جان (لبخند) ...
بسیار دلتنگ شما بودیم، صد سال به این سالها ...
امیدوارم که همیشه سلامت باشی ...
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام ۵۹ عزیز،
شما مثل همیشه با لحن دوستداشتنی خودت هستی.
امیر جان خیلی خیلی ممنون.
۱. آره. راستش به دلایلی اون روزا روزای سختی بود برای من. شاید برای همین بود که شیرینی جمع شما و نوستالژی بازیهاتون برام خیلی شیرین بود و مزهش بعد از سالها از زیر زبونم بیرون نره. شما هم که حافظهتون خیلی قویه ماشالا. التبه حرف حافظه که شد باید بگم حافظهی بهرام یه چیز دیگه بود که سالهاست دیگه ازش خبری نیست. واقعا برام سوال شد که چی شد که یه دفعه رفت.
۲. ایشالا سر میزنم ولی دستم خالیه متاسفانه. زندگی هم مرحله به مرحله سختتر و شلوغپلوغ تر میشه.
۳. صدای کودکی من رو چند نفر راه انداختن که من از دور میشناسمشون. تا جایی که من میدونم خیلی خیلی سرشون شلوغه چون دارن چند تا کار دیگه رو اخیرا شروع کردن پیش میبرن و با اینکه چند بار قول محکم دادن که دوباره سایت رو راه بندازن من دیگه امیدی ندارم. خیلی هم غمم میشه یاد اون سایت به اون خوبی میکنم.
۴. ممنون بابت اطلاعات و عکس. اون عکس رو فکر کنم اگه روش کلیک کنم باید بزرگ بشه ولی نمیشه. من این مشکل رو با تمام عکسهایی که تو آپلود میکنی دارم. میشه ورژن بزرگش رو بذاری جایی دانلود کنم؟ راستی من که تو گوگل میزنم Sarukanit خود گوگل میگه بکنش Saru Kani و بعد که این دومی رو میزنم تو google translate
http://translate.google.com/#ja/fa/Saru%20Kani
بهم میگه که ژاپنیش میشه さる カニ و اون رو ترجمه میکنه به
«خرچنگ میمون»
برای این من حدسم اینه که Sarukanit یا SaruKani اسم یکی از قسمتهای این سریال باشه نه کلش...
شما مثل همیشه با لحن دوستداشتنی خودت هستی.
Emiliano نوشته است:
1. به به! داداش "استاکر" عزیز.
خوبی؟ خوشی؟
بابا، شما که همون هفت، هشت سال پیش آخر فایل بازها بودی و زمانی که بچه ها درگیر عکس بودن، شما با اون اینترنت سرعت بالات، کلی ویدئو و فایل صوتی زحمت کشیدی، گذاشتی.
من همه ی اون خاطره ها یادمه.
2. امیدوارم تو بحثا شرکت کنی و مث سابق زود به زود به ما سر بزنی؟
3. راستی، از "صدای کودکی من" چه خبر؟ امیدی به دوباره راه افتادنش هست؟
4. اون یکی از قسمت های "بهترین داستان های دنیا (II)" بود؛ که، همین چند وقت پیش "شبکه ی پویا"ی دوست داشتنی دادش. اسم اون اپیسود بودش: "دوستی پیرمرد مهربون و گنجشکِ کوچولو":
5. نام اریجینال: Sarukanit.
یابنده: "امیر 56".
امیر جان خیلی خیلی ممنون.
۱. آره. راستش به دلایلی اون روزا روزای سختی بود برای من. شاید برای همین بود که شیرینی جمع شما و نوستالژی بازیهاتون برام خیلی شیرین بود و مزهش بعد از سالها از زیر زبونم بیرون نره. شما هم که حافظهتون خیلی قویه ماشالا. التبه حرف حافظه که شد باید بگم حافظهی بهرام یه چیز دیگه بود که سالهاست دیگه ازش خبری نیست. واقعا برام سوال شد که چی شد که یه دفعه رفت.
۲. ایشالا سر میزنم ولی دستم خالیه متاسفانه. زندگی هم مرحله به مرحله سختتر و شلوغپلوغ تر میشه.
۳. صدای کودکی من رو چند نفر راه انداختن که من از دور میشناسمشون. تا جایی که من میدونم خیلی خیلی سرشون شلوغه چون دارن چند تا کار دیگه رو اخیرا شروع کردن پیش میبرن و با اینکه چند بار قول محکم دادن که دوباره سایت رو راه بندازن من دیگه امیدی ندارم. خیلی هم غمم میشه یاد اون سایت به اون خوبی میکنم.
۴. ممنون بابت اطلاعات و عکس. اون عکس رو فکر کنم اگه روش کلیک کنم باید بزرگ بشه ولی نمیشه. من این مشکل رو با تمام عکسهایی که تو آپلود میکنی دارم. میشه ورژن بزرگش رو بذاری جایی دانلود کنم؟ راستی من که تو گوگل میزنم Sarukanit خود گوگل میگه بکنش Saru Kani و بعد که این دومی رو میزنم تو google translate
http://translate.google.com/#ja/fa/Saru%20Kani
بهم میگه که ژاپنیش میشه さる カニ و اون رو ترجمه میکنه به
«خرچنگ میمون»
برای این من حدسم اینه که Sarukanit یا SaruKani اسم یکی از قسمتهای این سریال باشه نه کلش...
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
stalker نوشته است:سلام ۵۹ عزیز،
شما مثل همیشه با لحن دوستداشتنی خودت هستی.Emiliano نوشته است:
1. به به! داداش "استاکر" عزیز.
خوبی؟ خوشی؟
بابا، شما که همون هفت، هشت سال پیش آخر فایل بازها بودی و زمانی که بچه ها درگیر عکس بودن، شما با اون اینترنت سرعت بالات، کلی ویدئو و فایل صوتی زحمت کشیدی، گذاشتی.
من همه ی اون خاطره ها یادمه.
2. امیدوارم تو بحثا شرکت کنی و مث سابق زود به زود به ما سر بزنی؟
3. راستی، از "صدای کودکی من" چه خبر؟ امیدی به دوباره راه افتادنش هست؟
4. اون یکی از قسمت های "بهترین داستان های دنیا (II)" بود؛ که، همین چند وقت پیش "شبکه ی پویا"ی دوست داشتنی دادش. اسم اون اپیسود بودش: "دوستی پیرمرد مهربون و گنجشکِ کوچولو":
5. نام اریجینال: Sarukanit.
یابنده: "امیر 56".
امیر جان خیلی خیلی ممنون.
۱. آره. راستش به دلایلی اون روزا روزای سختی بود برای من. شاید برای همین بود که شیرینی جمع شما و نوستالژی بازیهاتون برام خیلی شیرین بود و مزهش بعد از سالها از زیر زبونم بیرون نره. شما هم که حافظهتون خیلی قویه ماشالا. التبه حرف حافظه که شد باید بگم حافظهی بهرام یه چیز دیگه بود که سالهاست دیگه ازش خبری نیست. واقعا برام سوال شد که چی شد که یه دفعه رفت.
۲. ایشالا سر میزنم ولی دستم خالیه متاسفانه. زندگی هم مرحله به مرحله سختتر و شلوغپلوغ تر میشه.
۳. صدای کودکی من رو چند نفر راه انداختن که من از دور میشناسمشون. تا جایی که من میدونم خیلی خیلی سرشون شلوغه چون دارن چند تا کار دیگه رو اخیرا شروع کردن پیش میبرن و با اینکه چند بار قول محکم دادن که دوباره سایت رو راه بندازن من دیگه امیدی ندارم. خیلی هم غمم میشه یاد اون سایت به اون خوبی میکنم.
۴. ممنون بابت اطلاعات و عکس. اون عکس رو فکر کنم اگه روش کلیک کنم باید بزرگ بشه ولی نمیشه. من این مشکل رو با تمام عکسهایی که تو آپلود میکنی دارم. میشه ورژن بزرگش رو بذاری جایی دانلود کنم؟ راستی من که تو گوگل میزنم Sarukanit خود گوگل میگه بکنش Saru Kani و بعد که این دومی رو میزنم تو google translate
http://translate.google.com/#ja/fa/Saru%20Kani
بهم میگه که ژاپنیش میشه さる カニ و اون رو ترجمه میکنه به
«خرچنگ میمون»
برای این من حدسم اینه که Sarukanit یا SaruKani اسم یکی از قسمتهای این سریال باشه نه کلش...
1. چاکریم "استاکر" عزیز. خوشحالم که بعد از گذشت قریب به هشت سال، هنوز می بینمت و هنوز با هم ارتباط داریم.
در مورد "بهرام" خان، من هنوز تو شوکم. خیلی یهو و بی خبر گذاشت و رفت و دیگه هم هیچ خبری نداد. من هنوز به برگشتنش امید دارم.
2. دستت هم که خالی بود، سر بزن و نظر بده. یادمه یه زمانی توی "سیاه، سفید، خاکستری" نظرای خوبی می نوشتی. باور کن گاهی همین نظرای کوچیک، کارگشا می تونه باشه. درست شبیه نظر آخریت تو همین نوشته ت؛ که، بهش می پردازم.
3. آره. اون سایت خیلی حیف شد و خیلی زیبا داشت پیش می رفت. کاش دوباره راه بیفته و این برمی گرده به این که بچه هاش دل و دماغ داشته باشن یا نه.
فقط از قول من اینو بهشون بگو که خودشونو ملزم نکنن که هر چی بوده رو از صفر بذارن؛ بلکه، کارشون رو از جایی که مونده، ادامه بدن. انگار، پیش فرض رو این در نظر بگیرن که همه ی آدما، همه ی مطالب اونا رو خونده ن. کاری که ما، توی این سال ها و توی این همه انجمن انجام دادیم و می دیم.
4. اولاً در مورد عکس ها، فکر می کنم مشکل از مرورگرت باشه. از چی استفاده می کنی؟ گمونم یه زمانی گفتی "مازیلا فایر فاکس" بروزرته. الآن رو نمی دونم؛ اما، من باز هم همون رو پیشنهاد می کنم. نسخه ی آخرش هم Mozilla Firefox 26.0ه؛ که، خیلی ازش راضی ام.
به قول یه مقاله ی روزنامه ی "هفت صبح"، الآن طوری شده که هر روز صب که پا می شی، می بینی "فایر فاکس" یه نسخه ی جدید داده!
جالب (یا مسخره تر) این که هیچ فرقی هم با نسخه ی قبلیش نداره! اما، از "آی ای" و سایرین بهتره.
به هر حال، اون عکسو واسه ت دوباره اینجا آپلود کردم:
http://s5.picofile.com/file/8103859992/lwdfw36xvt5o4gqr7ish.rar.html
5. اما، خوشم اومد از این باریک بینی و نکته سنجیت. الآن چک کردم و دیدم حق با توئه. اون قسمت دقیقاً می شه "میمون و خرچنگ" و داستان "چنگولی"ای که "کیک برنج" درست می کرد.
هر چی سرچ کردم، نتونستم به نام اریجینال مجموعه برسم؛ اما، در اولین لحظه ی کشف، مطمئن باش جوابشو تو همین انجمن می ذارم.
باز هم ممنونم ازت.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
چشم امیر جان. سعی میکنم نکاتی که به ذهنم میرسه رو بگم (مثل همینی که با گوگل کردن فهمیدم و گفتم).
در مورد اون گروه صدای کودکی، راستش من کم کم به این نتیجه رسیدم که حسی که من و شما به اون سایت داشتیم خود مسئولانش نداشتند. یا شاید فکر میکردند که دارن ولی بعد که سرشون شلوغ شد... به هر حال من هم همچنان امیدوار میمونم که کمی به دل «هوادارن» هم اهمیت بدن...
مرورگر من firefix آخرین ورژن هست چون دائم آپدیت میکنم. از chrome آخرین ورژن هم امتحان کردم (هم mac و هم windows) و این مشکل بود. نمیدونم چیه مشکل.
ولی دستت خیلی درست که فایل کامل رو برام گذاشتی. خیلی خیلی حال داد!
در مورد اون گروه صدای کودکی، راستش من کم کم به این نتیجه رسیدم که حسی که من و شما به اون سایت داشتیم خود مسئولانش نداشتند. یا شاید فکر میکردند که دارن ولی بعد که سرشون شلوغ شد... به هر حال من هم همچنان امیدوار میمونم که کمی به دل «هوادارن» هم اهمیت بدن...
مرورگر من firefix آخرین ورژن هست چون دائم آپدیت میکنم. از chrome آخرین ورژن هم امتحان کردم (هم mac و هم windows) و این مشکل بود. نمیدونم چیه مشکل.
ولی دستت خیلی درست که فایل کامل رو برام گذاشتی. خیلی خیلی حال داد!
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
لودویگ فون دریک-جیمینی جیرجیرک-همفری خرس
سلام به دوستان گرامی
امروز که رسیدم متوجه شدم اساتید و صاحبنظران محترم فروم در تالار موسیقی، سخت مشغول مباحث تخصصی در باب موسیقی هستند. بی سروصدا کلید سالن کارتون ها رو از حراست (!) دم در فروم گرفتم و اینجا آمدم تا هم گردگیری و رفت و روبی کنم و هم یکی دو مطلب مرتبط را برای علاقمندان به کارتونهای دهه شصتی قرار بدهم و باقی ایام مرخصی را از سر بگیرم.
*
دیزنی، خاطره آشنای کودکی همه ی ما، تعدادی شخصیت معروف دارد که همه دنیا می شناسند و چند نفر کاراکتر گمنام و کمتر شناخته شده که هویتشان اغلب در پس هاله ای از ابهام قرار دارد و کمتر کسی با اسم و رسمشان آشناست. میکی موس و دانلد داک و گوفی را همه دنیا می شناسند و نیازی به معرفی ندارند. اما سالهای دهه شصت، تعدادی کارتون از مجموعه بازی های گوفی و دانلد داک به زیبایی دوبله فارسی شده بود و برای بچه ها به نمایش در آمد که اولش، یک پروفسور با سواد و کمی تا قسمتی بیش فعال، از آخرین تحقیقات و دستاوردهای علمیش می گفت. نمونه های آزمایشگاهی جناب پروفسور هم معمولا گوفی و دانلد داک بودند. دو سه موضوع خاطره انگیز بیشتر برای ما پخش شده بود که یکیش، مشکلات مربوط به خوابیدن رو در قالب زندگی روزمره گوفی بررسی می کرد و دیگری، به بررسی نقش مخرب انسان در تخریب و آلوده کردن محیط زیست می پرداخت و دانلد داک رو به عنوان یک کیس قابل بررسی به اسم "آشغال ساز" معرفی می کرد!
این پروفسور که در اپیزودهای متنوع و بسیاری ظاهر شده اسمش "لودویگ فون دریک" است. در هر زمینه ای (از ریاضیات گرفته تا زیست شناسی و بیولوژی و فیزیک و شیمی و تاریخ و روانشناسی و موسیقی و غیره) سررشته دارد و با لهجه غلیظ اتریشی صحبت می کند. گفته شده که پروفسور، زاده ی 1870 در وین- اتریش است. همسرش ماتیلدا مک داک -خواهر اسکروچ معروف و عمه دانلد داک- است و همانطور که بالاتر گفته شد، از گوفی و دانلد داک به عنوان موش های آزمایشگاهی در پژوهش های علمیش استفاده می کند.
یک شخصیت نه چندان معروف دیگر که مثل پروفسور، در مورد علم و دانش نطق می کرد و کارتونهای مستقلی در مورد موضوعات علمی مختلف داشت "جیمینی کریکت" (جیرجیرک) است که تو نسخه ی دیزنی "پینوکیو" هم ظاهر شده بود و به عنوان یک همراه باهوش و دلسوز، پینوکیو را می کرد.
این موجود هم سواد زیادی در زمینه های مختلف (از بدن انسان گرفته تا موسیقی و زبان شناسی) داشت و در قالب کارتونهای سرگرم کننده، موضوعات مفیدی را به بچه ها آموزش می داد. جیمینی در واقع نسخه ابداعی دیزنی از شخصیت جیرجیرک سخنگویی بود که کارلو کولودی (نویسنده پینوکیو) برای داستان خودش خلق کرده بود.
حالا که صحبت از اون مجموعه کارتونها شد، همفری خرس را هم به یاد می آوریم. او هم چندان شناخته شده نیست ولی ماجراهایش را در بچگی بسیار دیده بودیم. همفری با تعدادی خرس دیگر در یک پارک جنگلی محافظت شده زندگی می کرد و حواس پرتی هایش در کثیف کردن جنگل یا دله دزدی از کندوهای عسل، معمولا او را در مواجهه با جنگلبان به دردسر می انداخت.
*
پی نوشت (یک): اگر یادتان باشد قبلا در مورد یک فیلم داستانی دهه شصتی با جناب امیلیانو نوشتیم راجبه پسری که تلاش می کرد روزه اش را نگه دارد و سرانجام، وسوسه بهش غلبه کرد و با خوردن یک گز، روزه اش را شکست. از آن روز، دنبال اسم بازیگری می گشتم که نقش پدر پسر را بازی می کرد و در فیلم، عبایی روی دوشش می انداخت و دم افطار، کنار حوض دعا می خواند.
اسم ایشان "منوچهر/ عباس علیپور" است.
پی نوشت (دو): باعث افتخار است که در این جمع سه چهار نفری، دوستانی تا این حد مسلط به فن و دانش و درک موسیقی پیدا می شوند. جناب امیلیانو با مهارت و تسلط بر نوازندگی و جناب 59 و میحای گرامی با درک و سلیقه ی بسیار خاص موسیقایی، فضای داد و ستدهای فکری اینجا را پربارتر می کنند. همینطور تسلط دوستان به زبان های گوناگون، دامنه ی جستجوگری ها را وسیع تر می کند و گزینه های بیشتری برای کشف گمشده هایمان فراهم می کند. هرچند این روزها خیلی کمتر از قبل فرصت می کنم مباحث فروم را دنبال کنم اما در همین فرصت های گاه و بیگاه، به اندازه ظرفیتم از نوشته های دوستان استفاده می کنم و به قول جناب امیلیانو، "به قدر تشنگی" سهم خودم را برمی دارم. فضای موسیقی "مینو" سراسر خاطره بود. حس غریبی و غم آمیخته با غروب جمعه و دلواپسی فردا در کنار دلتنگی و غم نهفته در داستان مینو و فضای درگیری و نبرد و دوری و گم گشتگی و برف و تنهایی آلپ...
امروز که رسیدم متوجه شدم اساتید و صاحبنظران محترم فروم در تالار موسیقی، سخت مشغول مباحث تخصصی در باب موسیقی هستند. بی سروصدا کلید سالن کارتون ها رو از حراست (!) دم در فروم گرفتم و اینجا آمدم تا هم گردگیری و رفت و روبی کنم و هم یکی دو مطلب مرتبط را برای علاقمندان به کارتونهای دهه شصتی قرار بدهم و باقی ایام مرخصی را از سر بگیرم.
*
دیزنی، خاطره آشنای کودکی همه ی ما، تعدادی شخصیت معروف دارد که همه دنیا می شناسند و چند نفر کاراکتر گمنام و کمتر شناخته شده که هویتشان اغلب در پس هاله ای از ابهام قرار دارد و کمتر کسی با اسم و رسمشان آشناست. میکی موس و دانلد داک و گوفی را همه دنیا می شناسند و نیازی به معرفی ندارند. اما سالهای دهه شصت، تعدادی کارتون از مجموعه بازی های گوفی و دانلد داک به زیبایی دوبله فارسی شده بود و برای بچه ها به نمایش در آمد که اولش، یک پروفسور با سواد و کمی تا قسمتی بیش فعال، از آخرین تحقیقات و دستاوردهای علمیش می گفت. نمونه های آزمایشگاهی جناب پروفسور هم معمولا گوفی و دانلد داک بودند. دو سه موضوع خاطره انگیز بیشتر برای ما پخش شده بود که یکیش، مشکلات مربوط به خوابیدن رو در قالب زندگی روزمره گوفی بررسی می کرد و دیگری، به بررسی نقش مخرب انسان در تخریب و آلوده کردن محیط زیست می پرداخت و دانلد داک رو به عنوان یک کیس قابل بررسی به اسم "آشغال ساز" معرفی می کرد!
این پروفسور که در اپیزودهای متنوع و بسیاری ظاهر شده اسمش "لودویگ فون دریک" است. در هر زمینه ای (از ریاضیات گرفته تا زیست شناسی و بیولوژی و فیزیک و شیمی و تاریخ و روانشناسی و موسیقی و غیره) سررشته دارد و با لهجه غلیظ اتریشی صحبت می کند. گفته شده که پروفسور، زاده ی 1870 در وین- اتریش است. همسرش ماتیلدا مک داک -خواهر اسکروچ معروف و عمه دانلد داک- است و همانطور که بالاتر گفته شد، از گوفی و دانلد داک به عنوان موش های آزمایشگاهی در پژوهش های علمیش استفاده می کند.
یک شخصیت نه چندان معروف دیگر که مثل پروفسور، در مورد علم و دانش نطق می کرد و کارتونهای مستقلی در مورد موضوعات علمی مختلف داشت "جیمینی کریکت" (جیرجیرک) است که تو نسخه ی دیزنی "پینوکیو" هم ظاهر شده بود و به عنوان یک همراه باهوش و دلسوز، پینوکیو را می کرد.
این موجود هم سواد زیادی در زمینه های مختلف (از بدن انسان گرفته تا موسیقی و زبان شناسی) داشت و در قالب کارتونهای سرگرم کننده، موضوعات مفیدی را به بچه ها آموزش می داد. جیمینی در واقع نسخه ابداعی دیزنی از شخصیت جیرجیرک سخنگویی بود که کارلو کولودی (نویسنده پینوکیو) برای داستان خودش خلق کرده بود.
حالا که صحبت از اون مجموعه کارتونها شد، همفری خرس را هم به یاد می آوریم. او هم چندان شناخته شده نیست ولی ماجراهایش را در بچگی بسیار دیده بودیم. همفری با تعدادی خرس دیگر در یک پارک جنگلی محافظت شده زندگی می کرد و حواس پرتی هایش در کثیف کردن جنگل یا دله دزدی از کندوهای عسل، معمولا او را در مواجهه با جنگلبان به دردسر می انداخت.
*
پی نوشت (یک): اگر یادتان باشد قبلا در مورد یک فیلم داستانی دهه شصتی با جناب امیلیانو نوشتیم راجبه پسری که تلاش می کرد روزه اش را نگه دارد و سرانجام، وسوسه بهش غلبه کرد و با خوردن یک گز، روزه اش را شکست. از آن روز، دنبال اسم بازیگری می گشتم که نقش پدر پسر را بازی می کرد و در فیلم، عبایی روی دوشش می انداخت و دم افطار، کنار حوض دعا می خواند.
اسم ایشان "منوچهر/ عباس علیپور" است.
پی نوشت (دو): باعث افتخار است که در این جمع سه چهار نفری، دوستانی تا این حد مسلط به فن و دانش و درک موسیقی پیدا می شوند. جناب امیلیانو با مهارت و تسلط بر نوازندگی و جناب 59 و میحای گرامی با درک و سلیقه ی بسیار خاص موسیقایی، فضای داد و ستدهای فکری اینجا را پربارتر می کنند. همینطور تسلط دوستان به زبان های گوناگون، دامنه ی جستجوگری ها را وسیع تر می کند و گزینه های بیشتری برای کشف گمشده هایمان فراهم می کند. هرچند این روزها خیلی کمتر از قبل فرصت می کنم مباحث فروم را دنبال کنم اما در همین فرصت های گاه و بیگاه، به اندازه ظرفیتم از نوشته های دوستان استفاده می کنم و به قول جناب امیلیانو، "به قدر تشنگی" سهم خودم را برمی دارم. فضای موسیقی "مینو" سراسر خاطره بود. حس غریبی و غم آمیخته با غروب جمعه و دلواپسی فردا در کنار دلتنگی و غم نهفته در داستان مینو و فضای درگیری و نبرد و دوری و گم گشتگی و برف و تنهایی آلپ...
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام دوباره
یه سوال داشتم راجع به قسمت آخر بچههای مدرسهی والت. من همیشه (شاید نزدیک ۲۰ سال) اینطور یادم بود که تو قسمت آخر، وقتی همه دارن به انریکو هدیه یادگاری میدن، فرانچی به جای هدیه یه مشت به انریکو میزنه و میگه «هر وقت درد کرد یاد من میافتی» (یا یه چیزی به این مضمون.) ولی امروز که قسمت آخر رو روی اینترنت پیدا کردم:
https://www.youtube.com/watch?v=o5WTFp-CrQk#t=1043
این دیالوگی که گفتم نبود. خواستم ببینم کس دیگهای هم این دیالوگ رو یادشه؟ آخه به نظر میآد اون تیکهش سانسور شده. ولی من این احتمال رو هم میدم که این جمله رو ذهن خود من جعل کرده باشه و طی سالیان تبدیل به خاطره شده باشه (آخه قشنگ تصاویر این دیالوگ رو هم یادمه!)
یه سوال داشتم راجع به قسمت آخر بچههای مدرسهی والت. من همیشه (شاید نزدیک ۲۰ سال) اینطور یادم بود که تو قسمت آخر، وقتی همه دارن به انریکو هدیه یادگاری میدن، فرانچی به جای هدیه یه مشت به انریکو میزنه و میگه «هر وقت درد کرد یاد من میافتی» (یا یه چیزی به این مضمون.) ولی امروز که قسمت آخر رو روی اینترنت پیدا کردم:
https://www.youtube.com/watch?v=o5WTFp-CrQk#t=1043
این دیالوگی که گفتم نبود. خواستم ببینم کس دیگهای هم این دیالوگ رو یادشه؟ آخه به نظر میآد اون تیکهش سانسور شده. ولی من این احتمال رو هم میدم که این جمله رو ذهن خود من جعل کرده باشه و طی سالیان تبدیل به خاطره شده باشه (آخه قشنگ تصاویر این دیالوگ رو هم یادمه!)
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
راستی، خانم هایدی، من سالها دنبال آهنگ مهاجران بودم که شما پیدا کردیدش. خیلی خیلی ممنون. من کلی تمرین کرده بودم که با سوت بتونم بزنمش. الان که اصلش پیدا شده مخم به آهنگ غلط (ادیت شده) عادت کرده. ولی شنیدن اصل و کامش بسیار حال داد.
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
خانواده دی- خانواده والتون- لیتل راسکالز- هانا باربارا
stalker نوشته است:راستی، خانم هایدی، من سالها دنبال آهنگ مهاجران بودم که شما پیدا کردیدش. خیلی خیلی ممنون. من کلی تمرین کرده بودم که با سوت بتونم بزنمش. الان که اصلش پیدا شده مخم به آهنگ غلط (ادیت شده) عادت کرده. ولی شنیدن اصل و کامش بسیار حال داد.
استاکر عزیز، منم خوشحالم که بلاخره آهنگ مهاجران کشف رمز شد. امیدوارم به زودی بقیه معماهای فروم هم به دست شما و بقیه دوستان گره گشایی بشه.
من هم تا حالا به اندازه کافی از کشفیات بچه های فروم استفاده کرده ام. خوشحالم که گاهی خودم هم بتونم چیزی به این گنجینه اضافه کنم.
اما یک نکته: جناب امیلیانو، شما که زحمت به روز رسانی و تکمیل لیست سیاه سفید خاکستری رو به عهده دارین، عنوان اون برنامه عروسکی ژاپنی رو که خواهر و برادری آزمایش های علمی انجام میدادن نوشتین "ببین و بگو"
اگه احتمالا منظورتون اون برنامه ای هست که من چند ماه پیش پیدا کردم اسمش این بود:
Look and Learn- ببین و یادبگیر
http://pf.nhk-ep.co.jp/detail/804
*
اما خیلی وقت بود می خواستم این نکته رو هم در مورد سریال کارتونی خانواده دی بنویسم.
این مجموعه کارتونی، محصول کمپانی هانا-باربارا بود. یک عنوان آشنا که خیلی از کارتونهای آشنای کودکیمون رو ساخته بود.
بیشتر مردم هانا-باربارا رو با کارتونهای اکشن و ماجرایی و کمدیش می شناسند. و در واقع خانواده دی جزو معدود کارتونهای خانوادگی و درام این شرکت است. فضای زندگی خانواده دی، امریکای اوایل قرن بیستم است. خیلی ها عقیده دارند این کارتون یک نمونه مشابه در میان سریال های تلویزیونی دارد و آن "خانواده والتون" است. هرچند که ماجراها و جزییات از روی هم کپی نشده ولی فضای کلی زندگی و روابط و سبک زندگی خیلی به هم شبیه است و برای کسانی که با خانواده دی خاطره دارند، تماشای خانواده والتون هم میتونه خاطره انگیز باشه. (این سریال تو یه دوره ده ساله بین دهه هفتاد تا هشتاد میلادی ساخته و پخش شده)
نکته جالب اینه که هانا-باربارا یک نسخه سریال کارتونی هم از مجموعه فیلم های کمدی "لیتل راسکالز" ساخته که قبلتر در موردش نوشته بودم:
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t24p440-topic#7358
این مجموعه کوتاه کارتونی بین 1982 تا 1984 شنبه ها صبح از تلویزیون پخش می شد. کلا عنوان "برنامه های صبح شنبه" برای امریکایی ها همانقدر بار نوستالژیک و خاطره انگیز داره که "برنامه های دهه شصتی" برای ما ایرانی ها. حجم خیلی زیادی فیلم و کارتون و سریال تلویزیونی تو این تایم (شنبه ها صبح) در امریکا پخش شده و همه شان یکجا تبدیل به یک کوه خاطره نوستالژیک شده اند برای بچه های آن دوران.
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
بادکنک رویای کودکی همه ما بود. تقریبا محال بود در کودکی ما را به پارکی ببرند و با دیدن انبوه بادکنک های دست ِ بادکنک فروش مهربان (!) وسوسه ی داشتن یکی از آن مخلوقات گرد و رنگی سراغمان نیاید! همین که رنگ دلخواهمان را انتخاب می کردیم و نخ بادکنک را در دست می گرفتیم، انگار که نخ سیاره زمین را دستمان داده باشند قند توی دلمان آب می شد و تخیلمان همراه بادکنک توی هوا پرواز می کرد!
بادکنک های بچگی ما ساده بود و با همان ها کلی دلخوش بودیم و صفا می کردیم. آن موقع منظره بچه های بادکنک به دست در پارک ها و خیابان ها بیشتر دیده می شد و مثل الان نبود که بیشتر بچه ها سرشان با بادکنک های مجازی بازی های اندرویدی و کامپیوتری شان گرم باشد. فیلم فرانسوی و زیبای بادکنک قرمز را همان روزها دیدیم و تماشای بادکنک گرد و قرمز و هلیمی پسربچه که انگار برای خودش قدرت تشخیص و تصمیم گیری داشت کلی هوایی مان کرد! از روزی که آن فیلم را دیدم دیگر بادکنک های معمولی توی پارک ها و تولدها راضی ام نمی کرد و هوس یک بادکنک هلیمی که خودش آن بالا بماند و پایین نیاید رهایم نمی کرد!
فیلم فانتزی بادکنک قرمز را آلبرت لموغیس در سال 1956 ساخت و نقش پسربچه و دختربچه را به دختر و پسر خودش پاسکال و سابین داد. این فیلم ده ها جایزه برد و تخیل هزاران بیننده کوچک و بزرگ در سراسر دنیا را همراه بادکنک های رنگی در آسمان به پرواز درآورد.
*
شرکتی امریکایی، دست به کار طرح جدیدی برای جذب توریست شده و خانه ای ساخته با جزییات و کل ویژگیهای خانه ی کارتون معروف "آپ". همه مشخصه های فانتزی و کارتونی خانه ی "کارل و الی" در کارتون ساخت پیکسار در این ابداع جدید لحاظ شده و حتی فضای داخلی و اشیای خانه هم دقیقا به همان شکل طراحی شده اند. این خانه در هریمن-اوتاه در نزدیکی ساوت لیک سیتی ساخته شده و اخیرا یک زن و شوهر این خانه را به مبلغ چهارصدهزار دلار خریداری کرده اند.
*
از سوی دیگر یک تیم متشکل از تعدادی مهندس، پژوهشگر و خلبان امریکایی با ساخت مدلی با ابعاد بزرگ از خانه کارتون "آپ" و با استفاده از سیصد بادکنک بزرگ و رنگی هلیومی، رویای کارتونی را در عالم واقعیت محقق کرده اند و خانه را در ارتفاع سه هزار متری در دل آسمان به پرواز در آورده اند. محل اجرای این پروژه، مزرعه ای بیرون از لوس آنجلس و طراحی و اجرای آن به عهده نشنال جئوگرافیک بوده است. دانشمندان با اجرای این پروژه نشان دادند که حتی تخیلی ترین و فانتزی ترین ایده ها هم در دنیای واقعی، قابل دستیابی هستند.
*
کارتون "آپ" اعجاز دیگری هم دارد و این است که چهره کاراکترهای اصلی آن، با الهام از قیافه یک پسربچه و پیرمرد در دنیای غیرکارتونی و واقعی طراحی شده است.
بادکنک های بچگی ما ساده بود و با همان ها کلی دلخوش بودیم و صفا می کردیم. آن موقع منظره بچه های بادکنک به دست در پارک ها و خیابان ها بیشتر دیده می شد و مثل الان نبود که بیشتر بچه ها سرشان با بادکنک های مجازی بازی های اندرویدی و کامپیوتری شان گرم باشد. فیلم فرانسوی و زیبای بادکنک قرمز را همان روزها دیدیم و تماشای بادکنک گرد و قرمز و هلیمی پسربچه که انگار برای خودش قدرت تشخیص و تصمیم گیری داشت کلی هوایی مان کرد! از روزی که آن فیلم را دیدم دیگر بادکنک های معمولی توی پارک ها و تولدها راضی ام نمی کرد و هوس یک بادکنک هلیمی که خودش آن بالا بماند و پایین نیاید رهایم نمی کرد!
فیلم فانتزی بادکنک قرمز را آلبرت لموغیس در سال 1956 ساخت و نقش پسربچه و دختربچه را به دختر و پسر خودش پاسکال و سابین داد. این فیلم ده ها جایزه برد و تخیل هزاران بیننده کوچک و بزرگ در سراسر دنیا را همراه بادکنک های رنگی در آسمان به پرواز درآورد.
*
شرکتی امریکایی، دست به کار طرح جدیدی برای جذب توریست شده و خانه ای ساخته با جزییات و کل ویژگیهای خانه ی کارتون معروف "آپ". همه مشخصه های فانتزی و کارتونی خانه ی "کارل و الی" در کارتون ساخت پیکسار در این ابداع جدید لحاظ شده و حتی فضای داخلی و اشیای خانه هم دقیقا به همان شکل طراحی شده اند. این خانه در هریمن-اوتاه در نزدیکی ساوت لیک سیتی ساخته شده و اخیرا یک زن و شوهر این خانه را به مبلغ چهارصدهزار دلار خریداری کرده اند.
*
از سوی دیگر یک تیم متشکل از تعدادی مهندس، پژوهشگر و خلبان امریکایی با ساخت مدلی با ابعاد بزرگ از خانه کارتون "آپ" و با استفاده از سیصد بادکنک بزرگ و رنگی هلیومی، رویای کارتونی را در عالم واقعیت محقق کرده اند و خانه را در ارتفاع سه هزار متری در دل آسمان به پرواز در آورده اند. محل اجرای این پروژه، مزرعه ای بیرون از لوس آنجلس و طراحی و اجرای آن به عهده نشنال جئوگرافیک بوده است. دانشمندان با اجرای این پروژه نشان دادند که حتی تخیلی ترین و فانتزی ترین ایده ها هم در دنیای واقعی، قابل دستیابی هستند.
*
کارتون "آپ" اعجاز دیگری هم دارد و این است که چهره کاراکترهای اصلی آن، با الهام از قیافه یک پسربچه و پیرمرد در دنیای غیرکارتونی و واقعی طراحی شده است.
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. دوستان، به علت مشغله ی کاری، یه چند روزی کمتر به اینجا سر می زنم؛ اما، مطالبو سیو می کنم و سر فرصت جواب می دم.
2. با اجازه تون تموم مطالبو همین جا جواب می دم:
3. اول از همه، بازگشت خانوم "هایدی" رو تبریک می گم.
و ممنون از شما؛ بخاطر، عکس ها و مطالب خوبتون. به زودی "سیاه، سفید، خاکستری" به روز و تصحیح شده رو اینجا می ذارم، "هایدی" جان.
4. "59" عزیز، چشم. "گل حسرت" ("زیباپرستی") رو به زودی تقدیم می کنم.
5. "میحا" جان، به من هیچ پی امی از جانب شما نرسیده هنوز.
6. "استاکر" عزیز، در مورد مشت "فرانچی" به "انریکو" من هیچی یادم نیست، راستش. اگه هم بوده، معلومه که چنین دیالوگی رو تو پخش های بعدی حذف می کنن. این که طبیعیه.
7. "59" عزیز، Comparative Literature نه می شه "ادبیات مقایسه ای" و نه "ادبیات نسبی".
عنوان درست و علمیش هست "ادبیات مقابله ای"؛ که، یکی از واحدهای درسی مهم و مشهور ادبیاته.
8. بچه ها، فعلاً.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
جناب میحا، سپاسگزارم از لطف شما،
همچنین ۳ موسیقی که قرار دادید. موسیقی آهنگساز آلمانی،
بسیار شبیه هست به کارهای جناب "صادق نجوکی"،
انگار ربع پرده در ساختار آن هست، از اینرو،
شباهت به موسیقی با ریتم شش و هشت فارسی ما دارد.
امیر جان، بسیار ممنون هستم. که روشنگری فرمودید.
درباره ی "ادبیات مقابله ای" هیچ نمیدانستم تا به امروز.
ممنونم واقعن. پس با حساب، شاید بتوان شاهنامه ی فردوسی بزرگ را نیز،
در کنار اینکه سبک حماسی هست، یک نوع "ادبیات مقابله ای" نیز بنامیم،
چرا که با نگارش آن، ایشان زبان پارسی ما را، از گزند بیگانه در امان داشت.
خانم هایدی، سپاسگذار هستیم برای تمام مطالبی که نگارش فرمودید،
و اطلاع رسانیهای مفیدی که در زمینه ی کارتونها، فیلمها و سریالها داشتید.
اتفاقن مدتها بود که میخواستم، در مورد شبیه سازی از یک مورد انسانی،
در ساخت کارکترهای فانتزی بگویم و اکنون به برکت پست بجای شما (کارتون "آپ")،
به آن اشاره میکنم.
در سالهای پایانی دهه ی هفتاد، روزی از مدرس "تصویر سازی در گرافیک"،
سئوالی پرسیدم و ایشان در جواب گفتند که بسیاری از پرسوناژهای فیلمها و سریالهای انیمیشین،
از اپتدا با بهره گیری از یک مدل واقعه ای و انسانی طراحی و ساخته میشوند. صحبت من این هست،
که برای نمونه، شاید مشهورترین و موفق ترین نمونه در این زمینه، کاراکتر دوست داشتنی "شرک" باشد.
ماوریک تیلت در سال ۱۹۰۳ به دنیا آمد و در سال ۱۹۵۴ هم از دنیا رفت. او یک کشتی گیر حرفهای بود.
آن هم در نخستین سالهایی که ورزش به عنوان یک سرگرمی شناخته شده بود. او متولد فرانسه بود.
بسیار باهوش و به چهارده زبان دنیا صحبت میکرده. به شعر و تجارت هم علاقه بسیار داشته.
در دهه بیستم زندگیش، گرفتار بیماری نادر آکرو مگالی شد که باعث رشد ناهنجار استخوان هایش شد
و کل اندامش را در بر گرفت که برایش رنج و عذاب زیادی به همراه داشت و ...
" مورد بی مهری مردم قرار گرفت به طوری که مجبور به ترک محل زندگیش که بسیار به اونجا علاقه داشت گردید".
(منبع : ایران ناز)
غم انگیز مینماید این ماجرا، که ایشان در آن زمان زجر کشیدند از رفتار و بی مهری مردم،
و نمیدانستند که ۱۰۰ سال پس از آن، الهام گیری از چهره و ظاهر او که ناخواسته تغییر کرده بود،
سبب خلق کاراکتر مشهور "شرک" میگردد و پولهای انبوهی را نیز به صندوق هالیوود واریز میسازد.
یادش را گرامی میداریم.
.
.
.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Heidi نوشته است:از شبکه ی پویا ممنونیم که آخر عمری ما رو آرزو به دل نگذاشت و بلاخره ماجرای پیرمرد مهربان و جیک جیکو و ظرف نشاسته ها و پیرزن طماع و دوتا صندوقچه ها رو نشونمون داد.
این عروسکی قدیمی و خاطره انگیز به زودی تو سایت تلوبیون قرار میگیره و اگه نتونستین از تلویزیون تماشا کنین میتونین از اینجا دانلودش کنین:
http://www.telewebion.com/fa/episode/info/1098741/%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7/%D9%BE%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%DA%AF%D9%86%D8%AC%D8%B4%DA%A9
سلام به همه دوستان
مدتها منتظر پخش این عروسکی " جیک جیکو" بودم . حالا که شبکه پویا پخش کرده هیچکس ضبط نکرده ؟ در این آدرسی که Heidi عزیز گذاشته چیزی نمیاد! تو آرشیو شبکه پویا هم نیست . از کجا میشه دانلود کرد. لطفاً کمک کنید! با تشکر از همه
اين مطلب آخرين بار توسط arman در الجمعة فبراير 07, 2014 12:30 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
arman- تعداد پستها : 31
Join date : 2011-06-10
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام
چند قسمت از برنامههای خوب که هنوز روی تلوبیون هستند و لینک دانلود هم دارند:
دو قسمت از بهترین داستانهای دنیا:
و قصهی کوچولوها (خیلی قسمت!)
چند قسمت از برنامههای خوب که هنوز روی تلوبیون هستند و لینک دانلود هم دارند:
دو قسمت از بهترین داستانهای دنیا:
و قصهی کوچولوها (خیلی قسمت!)
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
امروز شبکه نمایش فیلم قدیمی "عیالوار" رو پخش کرد. این فیلم سال 1371 ساخته شده و کپی ایرانی فیلم امریکایی "تنها در خانه" ی شماره یک است که سال 1990 ساخته شده. زوج جمشید اسماعیل خانی و گوهر خیراندیش طبق معمول همه ی فیلم های آن دوره با همدیگر همبازی هستند و در کنار اسماعیل داورفر، مرتضی ضرابی، حمیده خیرآبادی و بقیه در این فیلم بازی می کنند. دیدن محمد کدخدایی در این فیلم، من را به یاد مبصر چهارساله کلاس و برنامه تلویزیونی دیگری انداخت که سعی می کرد به بچه هایی که نزدیک ریل راه آهن زندگی می کنند هشدارهایی بدهد
"رو ریل نرو خطر داره/ اینو بدون یادت نره/ بچه باید عاقل باشه/ هیچ وقت از رو ریل رد نشه!"
(ظاهرا مساله ی روی ریل رفتن بچه ها توی اون دوره خیلی معضل بوده و الان دیگه حل شده!)
*
ق مثل قلقلک (نوروز 1370):
http://www.aparat.com/v/98jhw
تصاویر خاطره انگیزی از برنامه "ق مثل قلقلک":
http://www.khabaronline.ir/(X(1)S(agmgmrptzlsncswiwidpf2wb))/detail/213716/culture/television
آن زمان هیئت تحقیق و تفحصی از سوی مجلس چهارم به صدا و سیما آمده بود که مسوولش آقای اکبر پرورش بود. ایشان که نماینده مجلس چهارم و پیش ترها وزیر آموزش و پرورش بود، همان زمان مقالهای در روزنامه کیهان به چاپ رساند و به برنامه ما اعتراض کرد. انتقاد داشت که چرا بچههای ایران را کودن و تنبل نشان میدهیم. آن زمان کارتون «ای کی یو سان» از تلویزیون پخش میشد که ایشان انتقاد کرده بود، وقتی ژاپنیها بچههایشان را این قدر با هوش نشان میدهند، این «مبصر پنج ساله» چه معنایی دارد. این شد که شبکه یک هم با اینکه برنامه ما پر طرفدار بود، آن را قطع کرد.
http://khabaronline.ir/detail/213546/culture/television
*
پی نوشت:
صداهایی آشنا از یک کارتون قدیمی را اینجا بشنوید و پیش خودتان حدس بزنید مربوط به کدام کارتون می شود:
http://s5.picofile.com/file/8105124492/%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7_%D8%A7%D8%B2_%DB%8C%DA%A9_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%86_%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C.mp3.html
"رو ریل نرو خطر داره/ اینو بدون یادت نره/ بچه باید عاقل باشه/ هیچ وقت از رو ریل رد نشه!"
(ظاهرا مساله ی روی ریل رفتن بچه ها توی اون دوره خیلی معضل بوده و الان دیگه حل شده!)
*
ق مثل قلقلک (نوروز 1370):
http://www.aparat.com/v/98jhw
تصاویر خاطره انگیزی از برنامه "ق مثل قلقلک":
http://www.khabaronline.ir/(X(1)S(agmgmrptzlsncswiwidpf2wb))/detail/213716/culture/television
آن زمان هیئت تحقیق و تفحصی از سوی مجلس چهارم به صدا و سیما آمده بود که مسوولش آقای اکبر پرورش بود. ایشان که نماینده مجلس چهارم و پیش ترها وزیر آموزش و پرورش بود، همان زمان مقالهای در روزنامه کیهان به چاپ رساند و به برنامه ما اعتراض کرد. انتقاد داشت که چرا بچههای ایران را کودن و تنبل نشان میدهیم. آن زمان کارتون «ای کی یو سان» از تلویزیون پخش میشد که ایشان انتقاد کرده بود، وقتی ژاپنیها بچههایشان را این قدر با هوش نشان میدهند، این «مبصر پنج ساله» چه معنایی دارد. این شد که شبکه یک هم با اینکه برنامه ما پر طرفدار بود، آن را قطع کرد.
http://khabaronline.ir/detail/213546/culture/television
*
پی نوشت:
صداهایی آشنا از یک کارتون قدیمی را اینجا بشنوید و پیش خودتان حدس بزنید مربوط به کدام کارتون می شود:
http://s5.picofile.com/file/8105124492/%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7_%D8%A7%D8%B2_%DB%8C%DA%A9_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%86_%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C.mp3.html
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Heidii نوشته است:[right]امروز شبکه نمایش فیلم قدیمی "عیالوار" رو پخش کرد. این فیلم سال 1371 ساخته شده و کپی ایرانی فیلم امریکایی "تنها در خانه" ی شماره یک است که سال 1990 ساخته شده. زوج جمشید اسماعیل خانی و گوهر خیراندیش طبق معمول همه ی فیلم های آن دوره با همدیگر همبازی هستند و در کنار اسماعیل داورفر، مرتضی ضرابی، حمیده خیرآبادی و بقیه در این فیلم بازی می کنند. دیدن محمد کدخدایی در این فیلم، من را به یاد مبصر چهارساله کلاس و برنامه تلویزیونی دیگری انداخت که سعی می کرد به بچه هایی که نزدیک ریل راه آهن زندگی می کنند هشدارهایی بدهد
"رو ریل نرو خطر داره/ اینو بدون یادت نره/ بچه باید عاقل باشه/ هیچ وقت از رو ریل رد نشه!"
(ظاهرا مساله ی روی ریل رفتن بچه ها توی اون دوره خیلی معضل بوده و الان دیگه حل شده!)
*
سرکار خانم هایدی ،
بسیار متشکرم از اطلاعات خوبی که در اختیار دیگران قرار می دهید.
من بشخصه لذت فراوانی می برم از یاد آوری آن خاطرات و نکات تکمیلی شما در باره همه مسائل آن دوران.
در هر صورت شاید من هم نکاتی رو اضافه کنم که زیاد مربوط به مطالب شما نباشد ولی ذهن تعداد اندکی رو قلقلک بدهد، به عبارتی دیگر من دنبال بهانه ای هستم تا مطلب خودم رو بیان کنم و کوته نگری ها و تعصبات بی موردی که شما بیان می کنید در مورد ساخت و ساز صدا و سیمای آنزمان یک بهانه عالی هست. امیدوارم که از دست من دلخور نشوید.
در این باره می خواستم اضافه کنم که من در تمام طول عمرم ندیدم که مشکلی در ایران حل شود بلکه ما مدام مشکلات جدیدتر پیدا می کنیم و مشکلات قدیمی رو گردن مشکلات جدید می گذاریم.
بعد از گذشت چند صباحی مشکل جدیدتری می آید و بار گناه مشکل قدیمی تر و مشکلات لاینحل قدیمی تر رو بر دوش می کشد.
پس خواه ناخواه ما ایرانیان عادت کرده ایم مدام با شکل زندگی کنیم و هر پیشرفت و نو آوری رو تجربه می کنیم در ساخت مشکل هست. به زبانی ساده تر مشکلاتی که ما در ایران داریم از جهت ساختار و نوع و بداعت در هیچ کجای جهان دیده و تجربه نشده است.
حقیقتی در پس این ادعا هست و آن اینکه مشکل "روی ریل رفتن بچه ها" حل نشده بلکه مشکل جدیدی به نام مسئله حجاب پیدا شده که تقریبا ریشه تمام مشکلات هست.
امروزه ایرانیان به صورت جدی دارند با این مسئله حجاب دست و پنجه نرم می کنند. طبق گفته بزرگان اگر این مشکل حل شود دیگر مشکلات هم از جمله مشکل روی ریل رفتن بچه ها حل خواهد شد.
من این روزها دست به دعا برداشتم ولی در نوع دعا کردن خودم دچار دوگانگی شده ام چون که من نمی دونم دعا کنم مشکل حجاب بر طرف شود و یا اینکه من دعا کنم مشکل جدیدتری پیدا نشود و مشکل حجاب هم بر گردن مشکل جدید گذاشته نشود.
کم کم دارم به این نتیجه می رسم که اصل زیستن در ایران خود مشکلی بس بزرگ هست و نزیستن راه حلی بس کارگشاست. برای اثبات حرفم هم شما می توانید به جامعه تمام انسانهای دنیا نیامده و یا اونهایی که مرده اند نگاهی بیاندازید. تمام این انسانها از تمام مشکلاتی که ما امروزه درباره اون بحث می کنیم مبرا هستند.
چه خوب هست نزیستن.
که نزیستن رو عاشقم من.
میحا.
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Heidii نوشته است:
پی نوشت:
صداهایی آشنا از یک کارتون قدیمی را اینجا بشنوید و پیش خودتان حدس بزنید مربوط به کدام کارتون می شود:
http://s5.picofile.com/file/8105124492/%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7_%D8%A7%D8%B2_%DB%8C%DA%A9_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%86_%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85%DB%8C.mp3.html
1. سلام "هایدی" جان.
2. موسیقیشو که مطمئنم موسیقی "راز یک رمز"ه.
همون آفتاب پرسته و دوبله ی زنده یاد "اصغر افضلی" عزیز روی کارآگاهه که دنبالش بود:
3. اما، شاید از این موسیقی روی کار دیگه ای هم استفاده شده و این یه کار دیگه ست؛ اما، در نهایت، پاسخ من همون بالاییه.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام به همه عزیزان . چند روز پیش شبکه پویا دوباره کارتون نیلز رو پخش کرد گفتم شاید بخوایید ببینید تجدید خاطره ای بشه
http://telewebion.com/fa/program/info/37683/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D9%84%D8%B2
omidsilver7- تعداد پستها : 10
Join date : 2010-06-26
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
بنویس
بنویس بابا مثل هر شب نــان ندارد
سارا به سین سفره مان ایمان ندارد
بعد ازهمان تصمیم کبـری ابرها هم
یا سیل می بــارند و یا باران ندارند
بابا انار و سیب و نان را می نویسد
امــــا برای خوردنش دندان ندارد
انگار بابا همکلاس اولی هــاست
هی مـــی نویسد این ندارد آن ندارد
بنویس کی آن مرد در باران می آید*
این انتظار خیسمان پایان ندارد؟؟؟
ایمان برادر گوش کن نقطه سر خط
بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
بنویس بابا مثل هر شب نــان ندارد
سارا به سین سفره مان ایمان ندارد
بعد ازهمان تصمیم کبـری ابرها هم
یا سیل می بــارند و یا باران ندارند
بابا انار و سیب و نان را می نویسد
امــــا برای خوردنش دندان ندارد
انگار بابا همکلاس اولی هــاست
هی مـــی نویسد این ندارد آن ندارد
بنویس کی آن مرد در باران می آید*
این انتظار خیسمان پایان ندارد؟؟؟
ایمان برادر گوش کن نقطه سر خط
بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
داستان "رمی" تو این مجموعه بهترین داستان های دنیا دیدین؟ تا جایی یادم رمی قدیمیا طولانی تر بود .یه صحنه هایی داشت که تو این نبود مثل یه زن چاق که خودشو جای مادر رمی جا میزد...stalker نوشته است:سلام
چند قسمت از برنامههای خوب که هنوز روی تلوبیون هستند و لینک دانلود هم دارند:
دو قسمت از بهترین داستانهای دنیا:
و قصهی کوچولوها (خیلی قسمت!)
slevin(HAMID- تعداد پستها : 129
Join date : 2010-08-11
Age : 41
آدرس پستي : تهران
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
slevin(HAMID نوشته است:داستان "رمی" تو این مجموعه بهترین داستان های دنیا دیدین؟ تا جایی یادم رمی قدیمیا طولانی تر بود .یه صحنه هایی داشت که تو این نبود مثل یه زن چاق که خودشو جای مادر رمی جا میزد...stalker نوشته است:سلام
چند قسمت از برنامههای خوب که هنوز روی تلوبیون هستند و لینک دانلود هم دارند:
دو قسمت از بهترین داستانهای دنیا:
و قصهی کوچولوها (خیلی قسمت!)
من اصلاً این نسخه ی "رمی" که مربوط به "بهترین داستان های دنیا I" می شه، یادم نبود. اون زن چاق هم ایضاً "حمید" جان.
"رمی" یه ورژن دیگه ی سینمایی هم داشت. یادته که؟
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. سلام.
2. "بهترین داستان های دنیا I" مال چه سالیه؟
مطمئنم قبل از 1370ه و شاید بین 1364 تا 1368.
خلاصه این که "شوکت حجت" ناقلا خیلی سال پیش از این که توی "دور دنیا در 80 روز" صحبت کنه، توی مجموعه ی بالا بوده!
تا به حال صداشو دو قسمت شنیده م:
یکی توی "ادعای بیجا" روی آهویه صحبت می کرد و یکی توی "آخرین برگ" روی دختر بچه.
مطمئنم یادش بوده؛ اما، برای این که سنشو زیاد نشون نده، نگفته بود، ناقلا. یادمه حتا "دور دنیا ..." رو هم توی مصاحبه هاش نمی گه!
3. "اسمم"، بیا و تأیید کن!
دیگه با به روز کردن تاپیک مورد علاقه ت، بهم ثابت شد که زنده ای!
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
آفرین امیرجان...درسته نسخه سینمایی بود...چون طولانی بود...یه زن چاق و شوهر مکارش خودشونو جای پدر و مادر رمی جا زدند... حتی یادمه زنه رمی رو بغل کرد و گفت اووو رمییی پسسرمممEmiliano نوشته است:slevin(HAMID نوشته است:داستان "رمی" تو این مجموعه بهترین داستان های دنیا دیدین؟ تا جایی یادم رمی قدیمیا طولانی تر بود .یه صحنه هایی داشت که تو این نبود مثل یه زن چاق که خودشو جای مادر رمی جا میزد...stalker نوشته است:سلام
چند قسمت از برنامههای خوب که هنوز روی تلوبیون هستند و لینک دانلود هم دارند:
دو قسمت از بهترین داستانهای دنیا:
و قصهی کوچولوها (خیلی قسمت!)
من اصلاً این نسخه ی "رمی" که مربوط به "بهترین داستان های دنیا I" می شه، یادم نبود. اون زن چاق هم ایضاً "حمید" جان.
"رمی" یه ورژن دیگه ی سینمایی هم داشت. یادته که؟
slevin(HAMID- تعداد پستها : 129
Join date : 2010-08-11
Age : 41
آدرس پستي : تهران
صفحه 30 از 42 • 1 ... 16 ... 29, 30, 31 ... 36 ... 42
مواضيع مماثلة
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» سیاه، سفید، خاکستری
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» همشاگردي سلام
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» سیاه، سفید، خاکستری
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» همشاگردي سلام
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
صفحه 30 از 42
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد