برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
+56
sorena0831
raymand
arash_60
reza2009
Indiana Jones
amirpuyol
ramin
saeidehes
majid_barca
new guest
heidiiii
suny
Behzad_T
alan45
heidiii
elena 20
arman
Heidii
Clover
Mihakralj
وهاب
omidsilver7
amirarsalanroomi
Heidi
Davood
mahmood
farhad666
kazvash
مژي
fazel1994
علی موسویان
blue2012
aghaghi
نجمه
tisto
سوگل خانمی
venous_m
arsenal.fc.g
sooratak
manaa
kave
Ishpateka
Esi-72
erfan
S@M
Shervin
alirad
slevin(HAMID
ariangirl
59
babak
Negin 2
mahmood666
sahra_7
stalker
SMAM
60 مشترك
صفحه 20 از 42
صفحه 20 از 42 • 1 ... 11 ... 19, 20, 21 ... 31 ... 42
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Emiliano نوشته است:
.............................................................
3. از دوستان، کسی تیتراژ "بچه های مدرسه ی همت" رو؛ که، از ساخته های زیبای "محمد رضا علیقلی"ه، نداره؟
خیلی دنبالشم.
بیشترین امیدم هم به "اسمم"، "فاضل" و "59" عزیزه.
............................................
سلام امیل عزیز... این تیتراژ بچه های مدرسه همت که خیلی وقت پیش دوستمون زحمتش رو کشیدن:
http://www.soundsofmychildhood.com/posts/228
fazel1994- تعداد پستها : 83
Join date : 2011-03-05
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. کاغذهای رنگی
2. بازیگر اصلیش "نگار نیکخواه آزاد"، دختر "وحید نیکخواه آزاد" بود؛ که، به خاطر بزرگ شدن و بلوغش و گریم مدیوم تلوزیونیش خبری از چشای تیله ای چند سال پیشش تو عکسا نبود!
3. آرزوی زاغ ها
babak نوشته است:سلام امیرجان
من عکسهای کارتون را هم گذاشتم و خودم دو جا بازش کردم قابل رویت بود.
این کارتون توی یوتیوب هم قابل دیدن هست
www.youtube.com/watch?v=jkE349di-T0
fazel1994 نوشته است:Emiliano نوشته است:
.............................................................
3. از دوستان، کسی تیتراژ "بچه های مدرسه ی همت" رو؛ که، از ساخته های زیبای "محمد رضا علیقلی"ه، نداره؟
خیلی دنبالشم.
بیشترین امیدم هم به "اسمم"، "فاضل" و "59" عزیزه.
............................................
سلام امیل عزیز... این تیتراژ بچه های مدرسه همت که خیلی وقت پیش دوستمون زحمتش رو کشیدن:
http://www.soundsofmychildhood.com/posts/228
4. "بابک" عزیز، دست گلت درد نکنه؛ اما، من تا به این لحظه نتونسته م قندشکن پیدا کنم و عکسا رو ببینم! همین جوری مطمئنم فیلن.
.......................................................
5. "فاضل" عزیز، از تو هم ممنونم، دوست خوبم.
همین الآن دارم گوش و دانلودش می کنم و خیلی خیلی عالی بود.
عجب سایت کاملی شده این "صدای کودکی".
این سایت همیشه برای من "استاکر" عزیز رو تداعی می کنه؛ که، مدتیه کم پیدا شده و دوس دارم مث سابق برگرده و تو بحثا شرکت کنه.
.......................................................
5. راستی، داداش "اسممی"، یه زحمت واسه ت دارم:
تیتراژ "کامل" انیمیشن نه چندان قدیمی "جستجوگران گنج" (Monsters And Pirates) رو می خوام، لطفاً. می دونم که داریش.
روی "کامل" دقت کنی، ها!
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Emiliano نوشته است:
3. از دوستان، کسی تیتراژ "بچه های مدرسه ی همت" رو؛ که، از ساخته های زیبای "محمد رضا علیقلی"ه، نداره؟
خیلی دنبالشم.بیشترین امیدم هم به "اسمم"، "فاضل" و "59" عزیزه.
من یکی که در اینباره شرمنده ام.ندارم
میدونم که میدونی دارم و میدونی که میدونم چی میخوای تا پایان هفته و تا آدینه شام برات میذارم.Emiliano نوشته است:5. راستی، داداش "اسممی"، یه زحمت واسه ت دارم:
تیتراژ "کامل" انیمیشن نه چندان قدیمی "جستجوگران گنج" (Monsters And Pirates) رو می خوام، لطفاً. می دونم که داریش.
روی "کامل" دقت کنی، ها!
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام امیر جان عکسها را توی سایتی که خودت معرفی کرده بودی یعنی شیعه آپلود گذاشتم تا مشکل قند شکن نداشته باشی
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
babak نوشته است:سلام نگین عزیز
هر وقت دلم از این مناسبات احمقانه و نامفهوم می گیرد سری به اینجا می زنم تا ببینم هنوز دوستانی دارم که برای این که خودشان باشند و خودشان بمانند مبارزه می کنند.منظورم پرهیز از غرق شدن در حافظه گنگ جمعی که خیلی چیزها را فراموش می کند و هر لحظه به شکلی در می آید است.
به شما خرده نمی گیرم چون احساستان متفاوت است و حتما دلیلی برای این حس دلتنگی و افسردگی دارید.در اصل کامنت شما بهانه ای شد تا به دوستان جمع بگویم که چقدر به وجودشان افتخار می کنم.
جمع کوچکی که شاید خودشان ندانند همدلی و محبتشان برای من که بخشی از عمرم دور از دوستان و وطن می گذرد مثل فانوس گرم و مهربانی است که غارهای وهمناک داستانهای کودکیمان را روشن می کرد.
حالا که می نویسید اگر دلتان خواست بخشی از نوشته هایتان را برای همراهانتان در این فروم بفرستید.به نظرم اگر الان می نویسیم یا نقش می کنیم در واقع تلالو بلورهای رنگی کودکی و نوجوانی با رنگهای سرد و گرم،شاد و دلگیر،مات و براق را در برابر دیدگان دیگران به نمایش می گذاریم.
ژان پل سارتر یک جایی در "فروید" از زبان مایر می گوید:"چرا باید جایی که نمیخارد را بخارانیم؟" فکر می کنم اینجا همین کار را کردیم.به کودکی و دلخوشیهایش نه به عنوان یک بازیچه مایه خجالت که به عنوان بخشی از زندگی امروزمان فکر کردیم برایش وقت گذاشتیم و باعث شدیم دیگران هم بهش فکر کنند.جدی بگیرندش و حتی تحسینش کنند.حتی بخشی از آنتن صدا و سیما که آرشیوش مثل گنج قارون دربسته و مهر شده مانده بود و تنها کالایی که از آن به سرقت نمی رفت،همین یادگارهای کودکی بود را هم فتح کردیم.
حتی چرت بزرگتر ها را هم پاره کردیم و بچه های پریروز شکل گرفت.
اینجا همیشه به من می گوید می شود ساده و بی ادعا دور هم جمع بشویم و کارهای بزرگ کنیم.اگر اینجا خاکستری و خموده شود گناه ماست که به همین کم راضی شده ایم.صفای باطن بچه های اینجا می تواند گره های بزرگتری را هم باز کند. مگر نه این که هروقت سراغ هر کاری و هر اجتماعی خواستیم برویم حسن نیت و اعتماد به جمع اولین سوال و مسئله ما بوده است؟
اگر بپذیریم که همچنان در گذشته بمانیم و برایش آه بکشیم شاید روزی اینجا برای همه مان خاکستری بشود.چه عیبی دارد رنگهای تازه زندگیمان را هم به اینجا اضافه کنیم؟ شاید این فروم باغچه ای برای گپ کم دارد. شاید باید جایی در همین فروم بگوییم دوست عزیز،امروز مرا هم بخوان و امروزت را هم به من بگو.
آن وقت دلیلی ندارد که اگر کسی تحفه ای از کودکی ندارد کناری ساکت بنشیند و حرفی نزند و یا بار عمر و نفس فروم روی دوش دوستان با همتی مثل امیل و شروین و افشین و اسمم بیفتد.
برای من احترامی که شروین به دنیای این فروم می گذارد هزار بار دلنشین تر از تمام کتابهایی بوده که در اینجا به اشتراک گذاشته است.
اهتمام امیل و تلاش او برای زنده نگهداشتن فروم بیشتر از تمام نامها و تصاویری که در اینجا گذاشته برایم می ازرد.
توجه و تعلق پوریا،محمد،سهراب،افشین،اسمم و پنجاه و نه و سم و ایده و ساحل و کاوه و سعید و رئوف و شما و همه بچه های دیگر بیشتر از هر مطلب و تحفه ای مرا به اینجا کشانده
به همه شما افتخار می کنم و امیدوارم لایق دوستی و محبتی که تابحال با من داشته اید باشم
سلام بر بابك جان و ديگر دوستان اين فروم
بابك جان
نوشته زيبايت كه برگرفته از حرفهاي نهفته در دل شما ميباشد ، بسياردلنشين است و لاجرم بر دل نشيند
من نيز هر وقت دلم ميگيرد به اين فروم پناه ميبرم و خاطرات زيادي را برايم زنده ميكند
اميدوارم همه شما در سلامتي و نشاط زندگي را سپري كنيد
قربان همگي
kazvash
14/06/91
kazvash- تعداد پستها : 60
Join date : 2011-06-26
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
babak نوشته است:سلام امیر جان عکسها را توی سایتی که خودت معرفی کرده بودی یعنی شیعه آپلود گذاشتم تا مشکل قند شکن نداشته باشی
1. "بابک" جان، دستت درد نکنه.
من هم بالأخره تونستم از تو سایتی، که معرف همه هست و شما معرفی کردی، این کارتون رو دانلود کنم.
2. خودم مطمئنم ندیدمش؛ چون، اگه می دیدم حتماً یادم بود؛ اما، این که همه تأیید کرده ن، باید تلوزیون داده باشه. احتمال 99 درصد باید شبکه ی یکی باشه؛ چون، این کارا از اون برمی یومد.
3. این هم چند عکس دیگه ازش:
مرگ بر امریکا
نام اصلی: Time Bomb
یابنده: بابک
4. آره. دستت درد نکنه، دوست خوبم. اولین نفر گرفتمش.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
دوستان گرامی سلام
برای دیدن عکسهای بخش سیزدهم تصویر زندگی در دهه 60 شامل خوردنیها و حاشیه های آن به بخش همشاگردی سلام مراجعه فرمایید.
برای دیدن عکسهای بخش سیزدهم تصویر زندگی در دهه 60 شامل خوردنیها و حاشیه های آن به بخش همشاگردی سلام مراجعه فرمایید.
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
babak نوشته است:سلام نگین عزیز
هر وقت دلم از این مناسبات احمقانه و نامفهوم می گیرد سری به اینجا می زنم تا ببینم هنوز دوستانی دارم که برای این که خودشان باشند و خودشان بمانند مبارزه می کنند.منظورم پرهیز از غرق شدن در حافظه گنگ جمعی که خیلی چیزها را فراموش می کند و هر لحظه به شکلی در می آید است.
به شما خرده نمی گیرم چون احساستان متفاوت است و حتما دلیلی برای این حس دلتنگی و افسردگی دارید.در اصل کامنت شما بهانه ای شد تا به دوستان جمع بگویم که چقدر به وجودشان افتخار می کنم.
جمع کوچکی که شاید خودشان ندانند همدلی و محبتشان برای من که بخشی از عمرم دور از دوستان و وطن می گذرد مثل فانوس گرم و مهربانی است که غارهای وهمناک داستانهای کودکیمان را روشن می کرد.
حالا که می نویسید اگر دلتان خواست بخشی از نوشته هایتان را برای همراهانتان در این فروم بفرستید.به نظرم اگر الان می نویسیم یا نقش می کنیم در واقع تلالو بلورهای رنگی کودکی و نوجوانی با رنگهای سرد و گرم،شاد و دلگیر،مات و براق را در برابر دیدگان دیگران به نمایش می گذاریم.
ژان پل سارتر یک جایی در "فروید" از زبان مایر می گوید:"چرا باید جایی که نمیخارد را بخارانیم؟" فکر می کنم اینجا همین کار را کردیم.به کودکی و دلخوشیهایش نه به عنوان یک بازیچه مایه خجالت که به عنوان بخشی از زندگی امروزمان فکر کردیم برایش وقت گذاشتیم و باعث شدیم دیگران هم بهش فکر کنند.جدی بگیرندش و حتی تحسینش کنند.حتی بخشی از آنتن صدا و سیما که آرشیوش مثل گنج قارون دربسته و مهر شده مانده بود و تنها کالایی که از آن به سرقت نمی رفت،همین یادگارهای کودکی بود را هم فتح کردیم.
حتی چرت بزرگتر ها را هم پاره کردیم و بچه های پریروز شکل گرفت.
اینجا همیشه به من می گوید می شود ساده و بی ادعا دور هم جمع بشویم و کارهای بزرگ کنیم.اگر اینجا خاکستری و خموده شود گناه ماست که به همین کم راضی شده ایم.صفای باطن بچه های اینجا می تواند گره های بزرگتری را هم باز کند. مگر نه این که هروقت سراغ هر کاری و هر اجتماعی خواستیم برویم حسن نیت و اعتماد به جمع اولین سوال و مسئله ما بوده است؟
اگر بپذیریم که همچنان در گذشته بمانیم و برایش آه بکشیم شاید روزی اینجا برای همه مان خاکستری بشود.چه عیبی دارد رنگهای تازه زندگیمان را هم به اینجا اضافه کنیم؟ شاید این فروم باغچه ای برای گپ کم دارد. شاید باید جایی در همین فروم بگوییم دوست عزیز،امروز مرا هم بخوان و امروزت را هم به من بگو.
آن وقت دلیلی ندارد که اگر کسی تحفه ای از کودکی ندارد کناری ساکت بنشیند و حرفی نزند و یا بار عمر و نفس فروم روی دوش دوستان با همتی مثل امیل و شروین و افشین و اسمم بیفتد.
برای من احترامی که شروین به دنیای این فروم می گذارد هزار بار دلنشین تر از تمام کتابهایی بوده که در اینجا به اشتراک گذاشته است.
اهتمام امیل و تلاش او برای زنده نگهداشتن فروم بیشتر از تمام نامها و تصاویری که در اینجا گذاشته برایم می ازرد.
توجه و تعلق پوریا،محمد،سهراب،افشین،اسمم و پنجاه و نه و سم و ایده و ساحل و کاوه و سعید و رئوف و شما و همه بچه های دیگر بیشتر از هر مطلب و تحفه ای مرا به اینجا کشانده
به همه شما افتخار می کنم و امیدوارم لایق دوستی و محبتی که تابحال با من داشته اید باشم
اینکه میگن «آنچه از دل بر آید بر دل نشیند» رو احتمالا به خاطر چیزایی مثل این نوشتهی بابک میگن. از این بهتر نمیشد.
البته باید بگم که من حرف نگین رو هم کاملا درک میکنم و چند باری هم خودم رو مجبور کردم که از این فضا دور بشم ولی از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم مرور خاطرات کودکیم رو با غم گره نزنم و از زاویهای که بابک میگه بهش نگاه کنم... مثلا وقتی سر حالم این کار رو بکنم!
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
ابوالقاسم نظرپور
ابوالقاسم نظرپور متولد ۱۳۳۲؛ کارگردان، تهیه کننده و انیماتور نام آشنایی است. از سال ۱۳۴۸ (۱۶ سالگی)
با هنر انیمیشن آشنا شد و فعالیت تجربی خویش را آغاز کرد. در آن زمان وی که به همراه خانواده خویش،
ساکن خرمشهر بود، با وجود نبود امکانات و منابع، با تهیه یک دوربین سوپر ۸ و طراحی و ساخت یک میز نور
و یک میز برای فیلمبرداری، تعدادی کار کوتاه چند ثانیه ای راتجربه کرد و سپس اولین فیلم کوتاه انیمیشن خود را
در سال ۱۳۵۶ ساخت. فیلم ۲۰ دقیقه ای "توپ و تپلی" که با استفاده از تلق جعبه های شیرینی و ماژیک های رنگی
و در قطع سوپر ۸ تهیه شده بود، به عنوان اولین اثر انیمیشن او توانست در جشنواره فیلم ساری در سال ۱۳۵۶،
رتبه بهترین فیلم انیمیشن را به دست آورد و این آغاز بسیار امیدوار کننده ای بود.
در سال ۱۳۵۹ به استخدام صدا وسیمای مرکز فارس درآمد و تا سال ۱۳۶۸در آنجا مشغول به فعالیت بود.
۹ فیلم داستانی کوتاه سل انیمیشن، یک سریال عروسکی تک فریم، چهار وله کوتاه تک قسمتی و دو وله کوتاه
چند قسمتی سل انیمیشن، از مهمترین فعالیتهای ابوالقلسم نظرپور در آن مدت زمان ۸ ساله بود.
تیتراژ برنامه کودک و نوجوان شبکه یک سیما ، که بین سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۳،
هر روز از شبکه اول سیما پخش می شد، از معروفترین ساخته های انیمیشن توسط او میباشد.
ابوالقاسم نظرپور هم اکنون ساکن اصفهان و در آموزشگاه آزاد سینمایی "انیمیشن نظر" به فعالیت مشغول است .
شايد او هرگز فكر نميكرد كه تيتراژی كه در قالب "دوبعدی سنتی"، در مركز صدا و سیمای مرکز فارس
توليد كرد اینچنین ماندگار شود و مرجعی گردد براي يادآوري خاطرات تلخ و شيرين چند نسل مختلف.
(منبع: صدا و سیمای مرکز اصفهان)
.
.
.
فایل تصویری مصاحبه با هنرمند گرامی، جناب آقای " ابوالقاسم نظرپور ":
http://s3.picofile.com/file/7495320214/Abolghasem_NazarPour.rar.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت مايو 11, 2013 9:31 am ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
babak نوشته است:سلام نگین عزیز
هر وقت دلم از این مناسبات احمقانه و نامفهوم می گیرد سری به اینجا می زنم تا ببینم هنوز دوستانی دارم که برای این که خودشان باشند و خودشان بمانند مبارزه می کنند.منظورم پرهیز از غرق شدن در حافظه گنگ جمعی که خیلی چیزها را فراموش می کند و هر لحظه به شکلی در می آید است.
به شما خرده نمی گیرم چون احساستان متفاوت است و حتما دلیلی برای این حس دلتنگی و افسردگی دارید.در اصل کامنت شما بهانه ای شد تا به دوستان جمع بگویم که چقدر به وجودشان افتخار می کنم.
جمع کوچکی که شاید خودشان ندانند همدلی و محبتشان برای من که بخشی از عمرم دور از دوستان و وطن می گذرد مثل فانوس گرم و مهربانی است که غارهای وهمناک داستانهای کودکیمان را روشن می کرد.
حالا که می نویسید اگر دلتان خواست بخشی از نوشته هایتان را برای همراهانتان در این فروم بفرستید.به نظرم اگر الان می نویسیم یا نقش می کنیم در واقع تلالو بلورهای رنگی کودکی و نوجوانی با رنگهای سرد و گرم،شاد و دلگیر،مات و براق را در برابر دیدگان دیگران به نمایش می گذاریم.
ژان پل سارتر یک جایی در "فروید" از زبان مایر می گوید:"چرا باید جایی که نمیخارد را بخارانیم؟" فکر می کنم اینجا همین کار را کردیم.به کودکی و دلخوشیهایش نه به عنوان یک بازیچه مایه خجالت که به عنوان بخشی از زندگی امروزمان فکر کردیم برایش وقت گذاشتیم و باعث شدیم دیگران هم بهش فکر کنند.جدی بگیرندش و حتی تحسینش کنند.حتی بخشی از آنتن صدا و سیما که آرشیوش مثل گنج قارون دربسته و مهر شده مانده بود و تنها کالایی که از آن به سرقت نمی رفت،همین یادگارهای کودکی بود را هم فتح کردیم.
حتی چرت بزرگتر ها را هم پاره کردیم و بچه های پریروز شکل گرفت.
اینجا همیشه به من می گوید می شود ساده و بی ادعا دور هم جمع بشویم و کارهای بزرگ کنیم.اگر اینجا خاکستری و خموده شود گناه ماست که به همین کم راضی شده ایم.صفای باطن بچه های اینجا می تواند گره های بزرگتری را هم باز کند. مگر نه این که هروقت سراغ هر کاری و هر اجتماعی خواستیم برویم حسن نیت و اعتماد به جمع اولین سوال و مسئله ما بوده است؟
اگر بپذیریم که همچنان در گذشته بمانیم و برایش آه بکشیم شاید روزی اینجا برای همه مان خاکستری بشود.چه عیبی دارد رنگهای تازه زندگیمان را هم به اینجا اضافه کنیم؟ شاید این فروم باغچه ای برای گپ کم دارد. شاید باید جایی در همین فروم بگوییم دوست عزیز،امروز مرا هم بخوان و امروزت را هم به من بگو.
آن وقت دلیلی ندارد که اگر کسی تحفه ای از کودکی ندارد کناری ساکت بنشیند و حرفی نزند و یا بار عمر و نفس فروم روی دوش دوستان با همتی مثل امیل و شروین و افشین و اسمم بیفتد.
برای من احترامی که شروین به دنیای این فروم می گذارد هزار بار دلنشین تر از تمام کتابهایی بوده که در اینجا به اشتراک گذاشته است.
اهتمام امیل و تلاش او برای زنده نگهداشتن فروم بیشتر از تمام نامها و تصاویری که در اینجا گذاشته برایم می ازرد.
توجه و تعلق پوریا،محمد،سهراب،افشین،اسمم و پنجاه و نه و سم و ایده و ساحل و کاوه و سعید و رئوف و شما و همه بچه های دیگر بیشتر از هر مطلب و تحفه ای مرا به اینجا کشانده
به همه شما افتخار می کنم و امیدوارم لایق دوستی و محبتی که تابحال با من داشته اید باشم
بابک عزیز سلام.از اینکه ما را همراز خود دانسته و نگفته های دلتان را برایمان فاش کردید، از شما ممنونیم.احساس کردم نیاز دارم در این مورد شفافتر صحبت کنم.راستش منظور من از فضای خاکستری، فضای فروم و فعالیت در آن نبود.منظور بازگشت به دوران کودکی بود که مدتی ست برایم خاکستری شده.راستش ماهها است که سعی کرده ام از دریچه ای دیگر به دوران کودکی و نوجوانی ام نگاه کنم و حالا به این نتیجه رسیده ام که ریشه و بذر اکثر افسردگی های نسل ما در همان دوران کودکی کاشته شد و حالا که همه ما شور و شوق درس و التهاب کنکور و ازدواج و شغل را پشت سر گذاشته ایم و وارد مسیر اصلی زندگی با مسئولیتهای پر پیچ و خمش شدیم، می بینیم که این بذرها تبدیل به نهالها یا درختهایی شده اند که گاهی رگبار افسردگی را بر لحظات شادی مان می بارانند و بیرحمانه می خروشند و می خندند.
مدتی ست که از خودم می پرسم که آیا وافعا می خواهم دوباره به آن دوران برگردم؟ و ناباورانه می بینم که از برگشت به آن دوران دلهره و ترسی شوم به دلم هجوم می آورد.دورانی که از بچگی ما با انقلاب و سردرگمی های بعد از آن، جنگ و محرومیتها ، کمبودها و قناعتها ما را بار آورد،نمایش کارتونهایی که همه در آن دنبال مادر یا گمشده هایشان می گشتند ، نمایش فیلمهایی که پر از سایه های تاریکی و شوم و دلهره آور بودند و تا سالهای سال تاثیر دهشتناکشان را بر روح پاک ما گذاشتند و رفتند و حالا همچون شبحی در تاریکی های خوابمان، کابوس وار دزد آرامشمان می شوند و ما خبر نداریم . همه اینها از ما نسلی ساخت که « من» را فراموش کنیم و این طور شد که ما این نسل سوخته همیشه ملاحظه کار و محتاط بار آمدیم.چون هیچ گاه یاد نگرفتیم تمام قد بایستیم و پا روی قانونهای نانوشته اجتماعی بگذاریم و بگوییم « این منم» .حال آنکه نسل جدید با بازیها و تفریحات مفرح، با فضایی که جنگ و بی مادری نل و حنا و هاچ و غرق شدن کشتی تایتانیک در فیلم شب به یاد ماندنی و گیر کردن آدمها در باجه های تلفن (فیلم اسپانیایی) و ... را نمی شناسد، به راحتی قد علم می کند چه در خانواده، چه در مدرسه ، چه زمانیکه می خواهد برای آینده اش تصمیم بگیرد، « من » را در اولویت اول قرار می دهد.آنچه که ما عمری از داشتننش محروم بوده ایم.
چون نسل ما را طوری تربیت کردند که همیشه بترسیم.
بترسیم از بزرگترها که به آنها بی احترامی کنیم و حرمت موی سفیدشان را نگه نداریم.
بترسیم از کوچکترها که مبادا دلشان را بشکنیم .
بترسیم از دشمن که مبادا سراغمان بیاید
بترسیم از دوست که مبادا برنجد و ما را تنها بگذارد
بترسیم از خدا که مبادا در آتش جهنم ما را بسوزاند.خدایی که یا در حال تیز کردن شمشیر است یا در حال گردن زدن.
اینها آن چیزهایی بود که دهه 60 به ما داد و حالا در دهه 90 ما داریم با پریشانی ها و آشفتگیها و افسردگیهایمان تاوانش را می دهیم.همان کارتونها و فیلمهایی که برای دوباره دیدنشان له له می زنیم، در واقع تخم این افکار خموده را در وجودمان کاشتند پس چرا حالا اینقدر برایمان عزیز شده اند؟چون ما همیشه با ژرفترین دریچه های قلبمان به استقبالشان رفته ایم حال آنکه اگر از پستوهای داخلی ذهن و عقلمان به آنها نگاه کنیم، می بینیم که تاثیرشان بر روح ما دردناک و تلخ بوده است.چیزی که به کرات شخص شما، افشین، امیر و باقی دوستان در فروم به این نکته مهم یادآور شده اند.همه این مسائل باعث شد کمی از فضای اینجا فاصله بگیرم و دنبال جایگزین سالمتری برای آرام سازی روحم باشم. مگرنه در صفا و خلوص نیت دوستانی که در این جمع بی ریا همدل یکدیگرند هیچ شک و شبهه ای ندارم.با این حال از همدلی سبز شما ممنونم که در مقابل خرده حرف من ، خطابه ای زیبا آفریدید.
پایان سخن را به آلبر کامو می سپارم :فردا و دیروز با هم دست به یکی کرده اند. دیروز با خاطراتش مرا فریب داد.فردا با وعده هایش مرا خواب کرد وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود.
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
این هم یک فایل از خاطرات دهه 60 که اگر قبلا توسط دوستان در فروم ارائه نشده باشد، خواندنش خالی از لطف نیست.
http://s3.picofile.com/file/7496768167/Dahe60_Rls2.pdf.html
http://s3.picofile.com/file/7496768167/Dahe60_Rls2.pdf.html
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Negin 2 نوشته است:دوستان گرامی سلام
برای دیدن عکسهای بخش سیزدهم تصویر زندگی در دهه 60 شامل خوردنیها و حاشیه های آن به بخش همشاگردی سلام مراجعه فرمایید.
سلام نگین جان دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود عکسا! حالا تو تاپیکشم میام!
........
میگم دوستان این حکایات عالمیه همینه دیگه درسته؟ Manga Sekai Mukashi Banashi (TV)
http://www.animenewsnetwork.com/encyclopedia/anime.php?id=2314
جالب بود
چقدر عکسای آشنا زیاد دیدم توش. اینجا یه سری عکساش هست
http://www.cincopa.com/cmp/start.aspx?fid=11011596!25bdfbaa-bc56-4242-a77b-5d53f55faf4b!_lNuZSp0y5AKeIV9mXfRVC&ipp=100&pg=3
این همون ماجرای دختره و قورباغه فداکاره
http://www.cartoonarabi.com/musicvideo.php?vid=10181a761
اینم به نظرم 15 پسره
http://www.cartoonarabi.com/musicvideo.php?vid=8a4c5a08e
sahra_7- تعداد پستها : 164
Join date : 2010-09-22
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
sahra_7 نوشته است:Negin 2 نوشته است:دوستان گرامی سلام
برای دیدن عکسهای بخش سیزدهم تصویر زندگی در دهه 60 شامل خوردنیها و حاشیه های آن به بخش همشاگردی سلام مراجعه فرمایید.
سلام نگین جان دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود عکسا! حالا تو تاپیکشم میام!
........
میگم دوستان این حکایات عالمیه همینه دیگه درسته؟ Manga Sekai Mukashi Banashi (TV)
http://www.animenewsnetwork.com/encyclopedia/anime.php?id=2314
جالب بود
چقدر عکسای آشنا زیاد دیدم توش. اینجا یه سری عکساش هست
http://www.cincopa.com/cmp/start.aspx?fid=11011596!25bdfbaa-bc56-4242-a77b-5d53f55faf4b!_lNuZSp0y5AKeIV9mXfRVC&ipp=100&pg=3
این همون ماجرای دختره و قورباغه فداکاره
http://www.cartoonarabi.com/musicvideo.php?vid=10181a761
اینم به نظرم 15 پسره
http://www.cartoonarabi.com/musicvideo.php?vid=8a4c5a08e
این www.cartoonarabi.com معرکه است.با این قورباغه فداکار که عمری به یاد و پی اش بودم.تشکر
slevin(HAMID- تعداد پستها : 129
Join date : 2010-08-11
Age : 41
آدرس پستي : تهران
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
دوستان عزیز.این روزا دسترسی همه به فیس ب آسون و همیشگی شده.خیلی ها هم دارن از زحمات دوستان این فروم در صفحات خودشون استفاده می کنند.چند وقت پیش گفتم الان هم میگم بزرگتر های فروم یک صفحه بسازیم و مانند گذشته فعال و پر انرژی کار کنیم و علاقمندان بسیاری رو به این محفل بیاریم.
slevin(HAMID- تعداد پستها : 129
Join date : 2010-08-11
Age : 41
آدرس پستي : تهران
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Negin 2 نوشته است:این هم یک فایل از خاطرات دهه 60 که اگر قبلا توسط دوستان در فروم ارائه نشده باشد، خواندنش خالی از لطف نیست.
http://s3.picofile.com/file/7496768167/Dahe60_Rls2.pdf.html
1. سلام.
2. این ورژن دومشه. ورژن سومش هم؛ که، جدیدتر و کامل تره، چند ماهی می شه که اومده و جا داره در همین جا از نویسنده و صاحب این بلاگ تشکر کنم.
http://www.4shared.com/office/OBJmpmJU/Dahe60-Rls3.html
منبع:
http://dahe60a.blogfa.com/
slevin(HAMID نوشته است:دوستان عزیز.این روزا دسترسی همه به فیس ب آسون و همیشگی شده.خیلی ها هم دارن از زحمات دوستان این فروم در صفحات خودشون استفاده می کنند.چند وقت پیش گفتم الان هم میگم بزرگتر های فروم یک صفحه بسازیم و مانند گذشته فعال و پر انرژی کار کنیم و علاقمندان بسیاری رو به این محفل بیاریم.
3. خوب، بر فرض که صفحه زدیم. "هدف" چیه؟
این که دُور هم باشیم؛ که، الآن هستیم.
4. در مورد دزدی ها، چه می شه کرد؟ ما دیگه عادت کردیم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام بچه ها، تو رو خدا یکی لطف کنه این کارتون رو که میگم آپلود کنه اینجا. یادتون میاد یه پرنده ئی بود که هی تخم میذاشت و یه سمور بد جنس هی میآمد و تخمهای طفلک رو میخورد آخرش موجودات دیگه کمکش کردن. آهنگ متن اون کارتن محشر بود من یه مدت دیوانه وار بهش فکر میکنم و دنبالشم اما نمیتونم پیداش کنم. اون کارتون فقط یه کارتون معمولی نبود، یک دنیا معنی بود و یک دنیا زندگی و خاطره..
farhad666- تعداد پستها : 2
Join date : 2011-07-25
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام.من دنبال فیلم عروسکی شکارچی بزرگ میگردم .کسی میتونه یه نشونی از این کارتون بهم بده؟
mahmood- تعداد پستها : 4
Join date : 2009-10-27
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلامfarhad666 نوشته است:سلام بچه ها، تو رو خدا یکی لطف کنه این کارتون رو که میگم آپلود کنه اینجا. یادتون میاد یه پرنده ئی بود که هی تخم میذاشت و یه سمور بد جنس هی میآمد و تخمهای طفلک رو میخورد آخرش موجودات دیگه کمکش کردن. آهنگ متن اون کارتن محشر بود من یه مدت دیوانه وار بهش فکر میکنم و دنبالشم اما نمیتونم پیداش کنم. اون کارتون فقط یه کارتون معمولی نبود، یک دنیا معنی بود و یک دنیا زندگی و خاطره..
کارتونی که صحبتش رو کردی "مرغابی پر آبی" بود. مرغابی که هر جا لونه می ساخت یه موجودی پیدا می شد که تخماش رو بخوره ،سموره وقتی سراغ تخم اردکها اومد که پرآبی روی یه کپه چوب وسط دریاچه تخم گذاشته بود.من اون صحنه گریه کردنش یادم مونده.سرشو پایین می گرفت و اشک از چشماش میومد.
اسم اصلی این انیمیشن LITTLE DUCK BLUE FEATHER و ساخته British Film Institute است و مثل خیلی دیگر از آثار انگلیسی از جمله خپل و باغ گلها هیچی ازش پیدا نمیشه. فقط میدونم سال 1991 روز جشن ایستر از بی بی سی وان هم پخش شده اگر کمکی می کنه.
جالب اینجاست که همزمان با اون گربه هنری و پیپ و دنیای بزرگ ،عصر حجر و مدافعان زمین هم پخش شده
PEEP AND THE BIG WIDE WORLD
HENRYS CAT
MIGHTY MOUSE
DEFENDERS OF THE EARTH
FLINTSTONES
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
صفحه 20 از 42 • 1 ... 11 ... 19, 20, 21 ... 31 ... 42
مواضيع مماثلة
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» سیاه، سفید، خاکستری
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» همشاگردي سلام
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» سیاه، سفید، خاکستری
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» همشاگردي سلام
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
صفحه 20 از 42
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد