همشاگردي سلام
+41
jasonbourne
Heidii
Mihakralj
zerocold
Heidi
sorena0831
Clover
kurosh
kazvash
Farzad1
pooria.kianoush
Ali-Nostalgic
mohammad
Ishpateka
saeeds1360
erfan
arman
ali71
stalker
Negin 2
آزاده
59
fazel1994
barbod58
kave
Marcello
faridonline
sahra_7
mahmood2510
S@M
Indiana Jones
tisto
ariangirl
mld_msm
shahaby
@p@d@n@
Shervin
SMAM
siavash
Emiliano
babak
45 مشترك
صفحه 10 از 29
صفحه 10 از 29 • 1 ... 6 ... 9, 10, 11 ... 19 ... 29
فیلم ویدئو یادش بخیر
ما بعضی وقتا نوارامونو می بردیم مدرسه و با هم معاوضه می کردن
هر وقت هم که لو میرفتیم و ناظم می فهمید سرو کارمون با چوب و فلک بود
چون از نظر اون دیوانه ها این کار یه جور جرم منکراتی و سیاسی و امنیتی بود نسبت به دیگر تخلفات و شیطنتهامون خیلی شدیدتر فلک می شدیم
هر وقت هم که لو میرفتیم و ناظم می فهمید سرو کارمون با چوب و فلک بود
چون از نظر اون دیوانه ها این کار یه جور جرم منکراتی و سیاسی و امنیتی بود نسبت به دیگر تخلفات و شیطنتهامون خیلی شدیدتر فلک می شدیم
saeeds1360- تعداد پستها : 4
Join date : 2011-10-08
Age : 43
رد: همشاگردي سلام
اين مطلب آخرين بار توسط tisto در الأحد أكتوبر 09, 2011 7:50 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
tisto- تعداد پستها : 143
Join date : 2010-04-09
رد: همشاگردي سلام
تفنگ آب پاش خیلی خاطره انگیز بود امیل جان !!
tisto- تعداد پستها : 143
Join date : 2010-04-09
عكسهاي پنج توماني
سلام
ميدونم كه اين پست من زياد شبيه به آنچه بايد در اين فاروم باشد نيست اما از آنجائيكه اين وقايع بخشي از زندگي دوران كودكي نسل من را تشكيل ميداده به نظرم رسيد مرورش شايد براي بعضي از شما يادآور خاطرات مشترك و البته تلخي باشد. درست است كه خاطرات تلخ با مرور ، تنها تلخي خود را به شما يادآوري خواهند كرد اما آينده از آن نسل ماست و ما بايد هميشه بدانيم چه چيزي تلخ بود تا اشتباهات گذشتگان خود را تكرار نكنيم.
عكسهايي كه ميبينيد در سالهاي ابتدايي دهه 1360 شمسي به قيمت پنج تومان در كنار خيابانها و درون عكاسيهاي شهرهاي جنوبي ايران فروخته ميشدند. به نوعي تصاويري كه در تلويزيون پخش نشده بود را اينجا ميديديد. ما آن زمان چند آلبوم از اين عكسها درست كرده بوديم و شايد مسخره باشد اما وقتي يكي از اقوام از تهران يا ساير شهرهاي شمالي ايران ميآمد با آب و تاب بهشان نشان ميداديم. پنهان نميكنم كه برخي از اين تصاوير ناراحتكننده هستند. عكاس اين عكسها مشخص نيست. شايد واحد تبليغات جبهه و جنگ اين عكسها را پخش ميكرد چون بسيار نظاميافته توزيع ميشدند. برخي عكسها نمايشي بودند و بسياري حقيقي. همه در جهت برانگيختن حس غيرت و شجاعت مردم شهرها بود تا جلوي تهاجمي كه صورت پذيرفته بود را بگيرند. شايد اين تصاوير عدهاي زيادي را به كشتن داد و حتماً جلوي كشتهشدن بسياري ديگر را گرفت. بياييد مروري كنيم:
اين عكس مشهورترين عكس از حملهي هوايي و توپخانهاي به شهر اهواز است. خاطراتم از اين ايام را در وبلاگ درج كردهام
http://indianajones2.blogfa.com/post-65.aspx
پالايشگاه آبادان در آتش...
حملهي هوايي به اتوبوسها و مينيبوسهاي حاوي مهاجرين شهرهاي جنوبي اغلب رخ ميداد. اين تصوير يكي از همين حملههاست...
تابلويي وسط جهنم جنگ!
شهر آبادان ، موزهي شهر.
بازار خرمشهر پس از آزادسازي شهر.
پلهاي در هم شكسته يا ارتش در هم شكسته؟
ضدهواييها... معلوم نيست آيا اين سلاح كاربردي هم داشت و هواپيمايي هم با آنها سقوط كرد يا صرفاً سر و صداي ناهنجار داشتند؟ (البته انگار اين تيرباره تانكه!)
جنازهها... اين تصاويري از جنازهي عراقيهاست. اما جنازههاي ارتش ما بيش از اينها بود. تصاويري كه نديديم و شايد هرگز نخواستيم كه ببينيم.
دوستان باز عذرخواهي ميكنم كه اين پست را گذاشتم اما باور كنيد من پس از خريدن نوشتافزار مدرسه دست مادر و خواهرم را ميگرفتم و بداخل عكاسي ميبردم تا عكسهاي جديد جنگ را بخريم.
ارادتمند
افشين
ميدونم كه اين پست من زياد شبيه به آنچه بايد در اين فاروم باشد نيست اما از آنجائيكه اين وقايع بخشي از زندگي دوران كودكي نسل من را تشكيل ميداده به نظرم رسيد مرورش شايد براي بعضي از شما يادآور خاطرات مشترك و البته تلخي باشد. درست است كه خاطرات تلخ با مرور ، تنها تلخي خود را به شما يادآوري خواهند كرد اما آينده از آن نسل ماست و ما بايد هميشه بدانيم چه چيزي تلخ بود تا اشتباهات گذشتگان خود را تكرار نكنيم.
عكسهايي كه ميبينيد در سالهاي ابتدايي دهه 1360 شمسي به قيمت پنج تومان در كنار خيابانها و درون عكاسيهاي شهرهاي جنوبي ايران فروخته ميشدند. به نوعي تصاويري كه در تلويزيون پخش نشده بود را اينجا ميديديد. ما آن زمان چند آلبوم از اين عكسها درست كرده بوديم و شايد مسخره باشد اما وقتي يكي از اقوام از تهران يا ساير شهرهاي شمالي ايران ميآمد با آب و تاب بهشان نشان ميداديم. پنهان نميكنم كه برخي از اين تصاوير ناراحتكننده هستند. عكاس اين عكسها مشخص نيست. شايد واحد تبليغات جبهه و جنگ اين عكسها را پخش ميكرد چون بسيار نظاميافته توزيع ميشدند. برخي عكسها نمايشي بودند و بسياري حقيقي. همه در جهت برانگيختن حس غيرت و شجاعت مردم شهرها بود تا جلوي تهاجمي كه صورت پذيرفته بود را بگيرند. شايد اين تصاوير عدهاي زيادي را به كشتن داد و حتماً جلوي كشتهشدن بسياري ديگر را گرفت. بياييد مروري كنيم:
اين عكس مشهورترين عكس از حملهي هوايي و توپخانهاي به شهر اهواز است. خاطراتم از اين ايام را در وبلاگ درج كردهام
http://indianajones2.blogfa.com/post-65.aspx
پالايشگاه آبادان در آتش...
حملهي هوايي به اتوبوسها و مينيبوسهاي حاوي مهاجرين شهرهاي جنوبي اغلب رخ ميداد. اين تصوير يكي از همين حملههاست...
تابلويي وسط جهنم جنگ!
شهر آبادان ، موزهي شهر.
بازار خرمشهر پس از آزادسازي شهر.
پلهاي در هم شكسته يا ارتش در هم شكسته؟
ضدهواييها... معلوم نيست آيا اين سلاح كاربردي هم داشت و هواپيمايي هم با آنها سقوط كرد يا صرفاً سر و صداي ناهنجار داشتند؟ (البته انگار اين تيرباره تانكه!)
جنازهها... اين تصاويري از جنازهي عراقيهاست. اما جنازههاي ارتش ما بيش از اينها بود. تصاويري كه نديديم و شايد هرگز نخواستيم كه ببينيم.
دوستان باز عذرخواهي ميكنم كه اين پست را گذاشتم اما باور كنيد من پس از خريدن نوشتافزار مدرسه دست مادر و خواهرم را ميگرفتم و بداخل عكاسي ميبردم تا عكسهاي جديد جنگ را بخريم.
ارادتمند
افشين
اين مطلب آخرين بار توسط Indiana Jones در الإثنين أكتوبر 10, 2011 12:41 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: همشاگردي سلام
تصاویر خاطره انگیزی هستند افشین عزیز، من به سهم خودم سپاسگزارم. خاطراتی سیاه که سرخی خون شهیدان آن را پوشانده بود و تمام کودکی ما، درسهای ما، نقاشی ما، برنامه تلویزیونی ما، و حتی تفریح ما را پر کرده بود!
اما همیشه فکر میکنم آیا ما که با این سیاهی ها بار آمدیم پربارتر هستیم یا نسل اکنون که با زرق برق ماهواره و ماهپاره عجین شده اند؟
اما همیشه فکر میکنم آیا ما که با این سیاهی ها بار آمدیم پربارتر هستیم یا نسل اکنون که با زرق برق ماهواره و ماهپاره عجین شده اند؟
S@M- تعداد پستها : 161
Join date : 2010-03-30
رد: همشاگردي سلام
افشين جان
اتفاقا جاي اين عكس ها همينجاست؛ جايي كه اعضاي عاشق آن، كل خاطرات و داراي هاي حقيقي خود را كه تنها ميراث آنهاست خالصانه در اختيار دوستان خود قرار ميدهند. اين فروم محفلي براي يادآوري گذشته ها است؛ گذشته هايي كه براي ما تلخ بود، گذشته اي كه همه امكانات از ما سلب شده بود اما با يادآوري اين گذشته مي توان آينده را ساخت.
اين فروم هم براي ساختن زندگي است.
زنده و پاينده باد كليه اعضاي فروم كودكي و نوجواني
و
كليه ايرانيان ايراندوست
اتفاقا جاي اين عكس ها همينجاست؛ جايي كه اعضاي عاشق آن، كل خاطرات و داراي هاي حقيقي خود را كه تنها ميراث آنهاست خالصانه در اختيار دوستان خود قرار ميدهند. اين فروم محفلي براي يادآوري گذشته ها است؛ گذشته هايي كه براي ما تلخ بود، گذشته اي كه همه امكانات از ما سلب شده بود اما با يادآوري اين گذشته مي توان آينده را ساخت.
اين فروم هم براي ساختن زندگي است.
زنده و پاينده باد كليه اعضاي فروم كودكي و نوجواني
و
كليه ايرانيان ايراندوست
erfan- تعداد پستها : 119
Join date : 2011-06-08
رد: همشاگردي سلام
1. هفته ای که گذشت، چند قسمت عالی از "قصه های مجید" بین ساعت 14:30 الی 16 از شبکه ی 2 پخش شد.
ساعتشو واسه ی دوستایی که ندیده ن و به http://iribsima.com/ تکیه می کنن، نوشتم.
2. نمی دونم این سریال و این قصه ها چی داره؛ که، هر بار می بینی شون یا می خونی شون، باز هم واسه ت تازگی داره. باز هم لبخند می زنی؛ و خلاصه، هیچ وقت کهنه نمی شه.
"هوشنگ مرادی کرمانی" آخر قصه نویسی معاصره؛ ولی، انصافاً "کیومرث پوراحمد" هم سنگ تموم گذاشته و بهترین "مجید" و "بی بی" رو خلق کرده.
باورتون نمی شه، هر جا بودم، باید خودمو می رسوندم، این سریال رو می دیدم. این هفته هم همین جوری بودم و بدجور حال داد.
3. "قصه های مجید" اند نوستالوژی هم هست.
به این عکسا نگاه کنید. خوراک این توپکن:
4. فقط هم منحصر به عکس نمی شه. خوب به صداهای این سریال هم گوش کردید؟
آره. صداها! خیلی از صداها امروز دیگه شنیده نمی شن یا خیلی کمتر شده ن.
برای مثال اینو دانلود کنید:
http://s2.picofile.com/file/7154804187/Calligraphy.rar.html
5. "محمد محودی" عزیز، شما مجازی این صدا و هرچی دیگه رو توی سایت "صدای کودکی" بذاری؛ اما، اینو حتماً زحمتشو بکش. خیلی عاشقشم.
6. به هر حال، جنگ جزو خاطرات همه ی ما، دهه ی شصتی ها، بوده و هست. قضیه ی یه روز، دو روز هم نبود. هشت سال بود و هیچ کی نمی تونه منکرش باشه، "افشین" جان.
اگه یادتون باشه، خود بنده اولین کسی بودم که این عکس جنگ رو گذاشتم و شما هم توضیحات عالی و مبسوطی ازش دادید:
.............................................
7. "سعید" و "تیستو"ی عزیز، لطفاً عکس هاتون رو؛ که، هفته ی پیش توی http://img.7setare.com آپلود کردید، یه جای دیگه آپ کنید، تا ما هم ببینیم. "هفت ستاره" فعلاً کار نمی کنه؛ بخصوص، شما، "تیستو"ی عزیز؛ چون، عکساتون هم زیاده، هم آدم کنجکاوه چی بوده ن.
متشکرم ازتون.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: همشاگردي سلام
1. خودکار "بیک" جزء لاینفک خاطره ی همه ی ماهاست.
2. خودکار "بیک" خوراک نوارهایی بود که جمع می شدند:
3. و لای انگشت های بچه های بی انضباط می رفت و گاهی هم چرخیده می شد تا دردش مضاعف شه!
(از گذاردن عکس معذوریم!)
4. این ورژن ایرونی خودکار "بیک" یادتونه؟
4. این جعبه ها چی؟ وقتی تو مدرسه خودکار و مداد توزیع می کردن، همه ی بچه ها دوس داشتن صاحب اون جعبه ها بشن! نمی دونم چرا!
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: همشاگردي سلام
سلام
میگم فشنگی نبود؟! نمیدونم چرا ولی منو که یاد فشنگ مینداخت! اولش که نوکاش تیز بود خیلی خوب بود یه کم که استفاده میکردیم سریع میرفتیم سراغ بعدی و بعدی و ... یه بدی داشت اون بست آخرش که شل میشد دیگه هی نوکا از تهش میپریدن بیرون! چقدر دست به دامن چسب نواری میشدیم
sahra_7- تعداد پستها : 164
Join date : 2010-09-22
رد: همشاگردي سلام
جالبه. واقعا این ادامه دارد ژاپنی هم جزء خاطراتمون شده!
erfan نوشته است:سلام دوستان
باز آمد بوي ماه مدرسه
بوي ماه مهر
ولي اين بار با حال و هواي متفاوت
با حالي ديگر براي اعضاي خوب و باحال فروم كودكي و نوجواني
كتاب فارسي دوم دبستان دهه 60 در اين آغاز مهر تقديم به شما مهربانان
لينك دانلود:
http://s2.picofile.com/file/7145896341/farsi2.pdf.html
فوق العاده است. خیلی خیلی ممنون
نگین جان خیلی ممنون از عکسا و توصیفات کوتاه و به جایی که برای هر کدوم دادی. خیلی خوب بود ممنون
منم یه دونه از این چسبونکیا عکس گرفتم داغه !!! گفتم اینجا بذارم
sahra_7- تعداد پستها : 164
Join date : 2010-09-22
رد: همشاگردي سلام
مسابقه تلاش
تلاش نام مسابقه ای بود که در طی سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ از شبکه اول سیما پخش می شد.
در مدت ۳ سال، ۱۲۲ قسمت ۴۵ دقیقه ای از این مسابقه برای پخش به روی آنتن شبکه اول رفت
و این مسابقه را به یکی از پر بیننده ترین مسابقه های تلویزیونی تبدیل کرد تا جایی که
۷۲ درصد از مخاطبان تلویزیون، تماشاگر این برنامه بودند.
شیوه ی اجرای "تلاش" بصورت اجرای دونفری بود:
"سونیا پوریامین و محسن قصابیان"، "حسین محب اهری و فرحناز منافی ظاهر"
و "حسین عرفانی و شهلا ناظریان" که گروه دوم و سوم مجریان، علاوه بر همکار بودن،
نسبت زن و شوهری نیز با هم داشتند و این خود سبب داشتن رابطه ی راحت تری بین ایشان
در زمان اجرا میگردید.
همچنین مسابقه ی تلاش بنا به نظر و رای خوانندگان هفته نامه "سینما" و مجله "سروش"
بعنوان بهترین مسابقه ی تلویزیونی نیز انتخاب گردید.
(منبع : ویکی پدیا)
.
.
.
شاد و سلامت باشید.
رد: همشاگردي سلام
بخش سوم تصویر زندگی در دهه 60- سبک زندگی و وسایل نقلیه دهه 60
نمایی از زیرزمینهای خانه های دهه 60 که در حال حاضر در کمتر خانه ای دیده می شود.
نماهایی از سبک زندگی در دهه 60
نمای دربهای داخل منازل
نمایی از کاغذ دیواریهای قدیمی
دوستان این شیشه های رنگی روی دربها را یادتونه؟وقتی همه چیز کسالت آور میشد دیدن اشیاء و آدمها از پشت این شیشه ها و خارج از رنگهای معمول خالی از لذت نبود.افسوس که الان در هیچ ساختمانی این شیشه ها کاربرد ندارند.
(عذر می خواهم که برای ادای مطلب عکسهای مناسبتری پیدا نکردم.)
نمایی از طاقچه های گچبری شده قدیمی که به کلی منسوخ شدند.
نماهایی از دکوری هایی که در ساختمانها محل زندگی مجسمه ها و کتابها و قابهای زیادی بودند و خودشان به گذشته پیوستند.
قدیما گلخانه هایی در خانه ها تعبیه میشد تا از نشاط طبیعت بی بهره نباشیم .و حالا.....دریغ از یک گلدان طبیعی روی open خانه ها
دوستان یادتونه سبک رنگ کردن دیوارها دو قسمتی بود و نقاشان دیوارها اصرار داشتند که مرز بین دو رنگ را با خطوطو مشکی مجزا کنند.یادش بخیر همیشه بلند شدن قدمان را با این خط رنگ دیوار اندازه می گرفتیم.
عذر می خواهم که برای ادای مطلب دست به گریبان فیلمهای دهه 60 شدم.
زندگیهای ساده و دلهایی به وسعت دریا
نمایی از زندگی های به سبک طاغوتی در فیلمها
بخش جالب امروز:ماشینهای دهه 60
با تشکر از سایت www.Qom-barax.blogfa.com جناب آقای مصطفی معراجی
امیدوارم که به ما بپیوندند.(حتما به سایت ایشان سری بزنید و در مورد موضوع عکاسی پیشنهاد دهید.)
نماهایی از داخل ماشینها.
دوستان نمی دانم چرا در آن زمان تمام دلخوشی راننده ها تزیینات ماشینشان بود .به عکس زیر دقت کنید.
اگر دوستان عکسی از تزیینات گل و سنبل اتوبوس یا مینی بوسهای قدیمی دارند حتما اینجا به اشتراک بگذارند.بخصوص جناب erfan و fazel گرامی که هر چند وقت یکبار ما را به فیض اساسی می رسانند.
من که با وب گردی و دوره گردی های های فراوان موفق به دریافت یادگاری از آن زمانها نشدم.
دوچرخه های قدیمی
گاری های میوه فروشی و میوه های که به قیمتی نازل در اختیار ما قرار می گرفت.
ادامه دارد.....
نمایی از زیرزمینهای خانه های دهه 60 که در حال حاضر در کمتر خانه ای دیده می شود.
نماهایی از سبک زندگی در دهه 60
نمای دربهای داخل منازل
نمایی از کاغذ دیواریهای قدیمی
دوستان این شیشه های رنگی روی دربها را یادتونه؟وقتی همه چیز کسالت آور میشد دیدن اشیاء و آدمها از پشت این شیشه ها و خارج از رنگهای معمول خالی از لذت نبود.افسوس که الان در هیچ ساختمانی این شیشه ها کاربرد ندارند.
(عذر می خواهم که برای ادای مطلب عکسهای مناسبتری پیدا نکردم.)
نمایی از طاقچه های گچبری شده قدیمی که به کلی منسوخ شدند.
نماهایی از دکوری هایی که در ساختمانها محل زندگی مجسمه ها و کتابها و قابهای زیادی بودند و خودشان به گذشته پیوستند.
قدیما گلخانه هایی در خانه ها تعبیه میشد تا از نشاط طبیعت بی بهره نباشیم .و حالا.....دریغ از یک گلدان طبیعی روی open خانه ها
دوستان یادتونه سبک رنگ کردن دیوارها دو قسمتی بود و نقاشان دیوارها اصرار داشتند که مرز بین دو رنگ را با خطوطو مشکی مجزا کنند.یادش بخیر همیشه بلند شدن قدمان را با این خط رنگ دیوار اندازه می گرفتیم.
عذر می خواهم که برای ادای مطلب دست به گریبان فیلمهای دهه 60 شدم.
زندگیهای ساده و دلهایی به وسعت دریا
نمایی از زندگی های به سبک طاغوتی در فیلمها
بخش جالب امروز:ماشینهای دهه 60
با تشکر از سایت www.Qom-barax.blogfa.com جناب آقای مصطفی معراجی
امیدوارم که به ما بپیوندند.(حتما به سایت ایشان سری بزنید و در مورد موضوع عکاسی پیشنهاد دهید.)
نماهایی از داخل ماشینها.
دوستان نمی دانم چرا در آن زمان تمام دلخوشی راننده ها تزیینات ماشینشان بود .به عکس زیر دقت کنید.
اگر دوستان عکسی از تزیینات گل و سنبل اتوبوس یا مینی بوسهای قدیمی دارند حتما اینجا به اشتراک بگذارند.بخصوص جناب erfan و fazel گرامی که هر چند وقت یکبار ما را به فیض اساسی می رسانند.
من که با وب گردی و دوره گردی های های فراوان موفق به دریافت یادگاری از آن زمانها نشدم.
دوچرخه های قدیمی
گاری های میوه فروشی و میوه های که به قیمتی نازل در اختیار ما قرار می گرفت.
ادامه دارد.....
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
با تشكر بابت عكس ماشينهاي قديمي...
سلام نگين خانم
يادآوري چهرهي ماشينهاي قديمي (بخصوص اون آمريكاييهاش) برايم بسيار خاطرهانگيز بود. چقدر دلم ميخواست ميراندمشان و لذتي كه اين همه وصفش را شنيده بودم را ميچشيدم. متأسفانه در حال حاضر در صورت وجود اينگونه ماشينها بايد آنها را با جرثقيل كشيد. اين بيوك و كاديلاك خاطرهانگيز را هنوز كه ميبينم لب به تحسينشان ميگشايم. چه بر و رويي! اصلاً الان ميشه در مورد همين آقاي پژو 206 خودمان چنين چيزي را گفت؟ تازه من آبروداري كردم و اسم پرايد رو نياوردم.
بهرحال ياد گذشتهها بخير.
افشين
يادآوري چهرهي ماشينهاي قديمي (بخصوص اون آمريكاييهاش) برايم بسيار خاطرهانگيز بود. چقدر دلم ميخواست ميراندمشان و لذتي كه اين همه وصفش را شنيده بودم را ميچشيدم. متأسفانه در حال حاضر در صورت وجود اينگونه ماشينها بايد آنها را با جرثقيل كشيد. اين بيوك و كاديلاك خاطرهانگيز را هنوز كه ميبينم لب به تحسينشان ميگشايم. چه بر و رويي! اصلاً الان ميشه در مورد همين آقاي پژو 206 خودمان چنين چيزي را گفت؟ تازه من آبروداري كردم و اسم پرايد رو نياوردم.
بهرحال ياد گذشتهها بخير.
افشين
رد: همشاگردي سلام
1. سلام.
2. ادامه ی "عسک" ها!
(به یاد "آلبوم تمبر" "کیومرث پوراحمد".)
3. این هم ملودیکا. یادتونه؟
4. "59" عزیز، یادآوری "مسابقه ی تلاش" و عکس اون عالی بود. به کل ازش یادم رفته بود.
5. "نگین" خانوم، عکسای این سری تون بی نظیر بودن.خیلی تخصصی کار کردید. دست مریزاد؛ بخصوص، این که با فرمت Thumbnail گذاشتیدشون و کار بیننده رو راحت کردید.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: همشاگردي سلام
ممنونم از دوستانی که به بخش تصویر زندگی در دهه 60 التفات داشتند.حمایت شما باعث دلگرمی و تداوم راهی ست که پیش گرفته ام.با تشکر.
اين مطلب آخرين بار توسط Negin 2 در السبت نوفمبر 05, 2011 6:36 am ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است.
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: همشاگردي سلام
بخش چهارم تصویر زندگی در دهه 60- وسایل صوتی و تصویری
نکته:برخی عکسها قبلا توسط دوستان در فروم نهاده شده منتها بنده بخاطر دسته بندی عکسها در فایلهای موضوعی با کسب اجازه از دوستان عکسها را مجددا در این بخش گذاشتم.
آنتن هایی که فریادهای زیاد مخاطبین تلویزیون را تحمل می نمودند و بار برفک شدن تصویر را به دوش می کشیدند.
وقتی که رویاها سیاه و سفید بودند.
برفکهایی که تلخ و زجرآور بودند.
مجسمه هایی که بالا و پایین تلویزیون زندگی می کردند
و این هم تنها کنترل تلویزیونهای آن زمان
گرامافون
رادیوهای قدیمی
و اینها هم ضبط صوتهای زمان ما ،تنها جعبه صوتی زمان ما که دلمان را به آنسوی آسمانها می برد ولی حالا با ماهواره و اینترنت و این همه دی وی دی و ... چرا زمین گیر شدیم و از طبقه بالا بالاتر نمی ریم.
بچه ها این عکس ،کپیه رادیو ضبط ما است.یادش به خیر هفته ای یکبار نوار تویش گیر می کرد و من باید پول توجیبی هامو به مامانم می دادم تا ببره تعمیرش کنه من هم دیگه راهش را یاد گرفته بودم.از مدرسه تا خانه پای پیاده می آمدم حالا فرقی نمی کرد که باد بود یا بارون یا برف .ولی توی دلم قند آب میشد که پولش را برای تعمیر ضبط پس انداز کنم.یادش بخیر بچه های دهه 60 با قناعت بزرگ شدند.
اون موقع با زرنگی تمام با کسانی دوست می شدم که ضبط دو کاسته داشتند تا هر وقت خواسستم برم خونشون و آهنگمو ضبط کنم.چون ضبط ما یک کاسته بود.کودکی های بی بازگشت من یادتان خیلی بخیر.
ویدئوهای فیلم کوچک که دلهای بزرگ زیادی رو شاد کرد
نوارهایی که دنیا یک ساعته ما را رویایی می کرد .طعم شیرین کاستهای 60 دقیقه ای
.
یادش به خیر استفاده بهینه از خودکارهای بیک..
و این هم عاقبت نوارهای خاطراتمون
جلد نوارهای کاست که همیشه ما را وسوسه می کرد.
ادامه دارد......
نکته:برخی عکسها قبلا توسط دوستان در فروم نهاده شده منتها بنده بخاطر دسته بندی عکسها در فایلهای موضوعی با کسب اجازه از دوستان عکسها را مجددا در این بخش گذاشتم.
آنتن هایی که فریادهای زیاد مخاطبین تلویزیون را تحمل می نمودند و بار برفک شدن تصویر را به دوش می کشیدند.
وقتی که رویاها سیاه و سفید بودند.
برفکهایی که تلخ و زجرآور بودند.
مجسمه هایی که بالا و پایین تلویزیون زندگی می کردند
و این هم تنها کنترل تلویزیونهای آن زمان
گرامافون
رادیوهای قدیمی
و اینها هم ضبط صوتهای زمان ما ،تنها جعبه صوتی زمان ما که دلمان را به آنسوی آسمانها می برد ولی حالا با ماهواره و اینترنت و این همه دی وی دی و ... چرا زمین گیر شدیم و از طبقه بالا بالاتر نمی ریم.
بچه ها این عکس ،کپیه رادیو ضبط ما است.یادش به خیر هفته ای یکبار نوار تویش گیر می کرد و من باید پول توجیبی هامو به مامانم می دادم تا ببره تعمیرش کنه من هم دیگه راهش را یاد گرفته بودم.از مدرسه تا خانه پای پیاده می آمدم حالا فرقی نمی کرد که باد بود یا بارون یا برف .ولی توی دلم قند آب میشد که پولش را برای تعمیر ضبط پس انداز کنم.یادش بخیر بچه های دهه 60 با قناعت بزرگ شدند.
اون موقع با زرنگی تمام با کسانی دوست می شدم که ضبط دو کاسته داشتند تا هر وقت خواسستم برم خونشون و آهنگمو ضبط کنم.چون ضبط ما یک کاسته بود.کودکی های بی بازگشت من یادتان خیلی بخیر.
ویدئوهای فیلم کوچک که دلهای بزرگ زیادی رو شاد کرد
نوارهایی که دنیا یک ساعته ما را رویایی می کرد .طعم شیرین کاستهای 60 دقیقه ای
.
یادش به خیر استفاده بهینه از خودکارهای بیک..
و این هم عاقبت نوارهای خاطراتمون
جلد نوارهای کاست که همیشه ما را وسوسه می کرد.
ادامه دارد......
اين مطلب آخرين بار توسط Negin 2 در السبت نوفمبر 05, 2011 6:37 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
صفحه 10 از 29 • 1 ... 6 ... 9, 10, 11 ... 19 ... 29
مواضيع مماثلة
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» مجلات قدیمی
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» مجلات قدیمی
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
صفحه 10 از 29
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد