رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

من طرف 59 الإثنين أغسطس 31, 2015 5:36 pm

kazvash نوشته است:
جناب 59 عزيز
با عرض سلام و ارادت
مطالبتان همچنان پربار و گرانبها است و معلومات و اطلاعات شما بسيار غني است.
تصديق مي كنم كه خداوند متعال در درون هر كدام از انسانها ، استعداد منحصر به فردي را قرار داده و اگر آن شخص به استعداد و گوهر درون خود پي ببرد و آن را از طريق كسب آموزش و دانش بپرورد و با تمرين و ممارست و تلاش شبانه روزي به شكوفايي و خلاقيت دست پيدا خواهد كرد و صد البته در اين راه امكانات چه از لحاظ مالي و چه از لحاظ دستيابي به اساتيد نخبه بسيار نقش آفرين است . به قول شاعر بزرگ خواجه حافظ شيرازي:
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند

بله هزار نكته باريكتر از مو و هزار عامل ريز و درشت ، دست به دست هم ميدهد تا شاعري مانند استاد شفيعي كدكني شكوفا مي شود و يا استادي مانند استاد شجريان همچون ستاره اي در آسمان موسيقي و آواز اصيل ايراني پديدار و درخشان مي شود . همينجا از درگاه خداوند متعال ، سلامتي و طول عمر براي اين اساتيد گرانقدر را خواهانم.
بي مناسبت نيست دو خط از ديالوگ فيلم كمال الملك به نويسندگي و كارگرداني مرحوم علي حاتمي كه به حق سعدي سينماي ايران است و نوشته هايش به قول استاد انتظامي به مانند عطر زعفران است ، بياورم
هنگام بازديد ناصرالدين شاه از دارالفنون :
عضدالملك : انشاءالله كه سال آينده ، اين باغبان پير خدمتگذار‌‌، توفيق تقديم نهال برومندي ديگري داشته باشد.
ناصرالدين شاه:اميدوار نباشيد، مدرسه هنر ، مزرعه بلال نيست آقا، كه هر سال محصول بهتري داشته باشد.دركواكب آسمان هم ، يكي مي شود ستاره درخشان،الباقي سوسو مي زند.
(برگرفته از كتاب مجموعه آثار علي حاتمي-جلد دوم - چاپ اول - سال 1376 -نشر مركز)
جناب 59 عزيز
استعداد هنري و به ويژه موسيقي نيز در خانواده ما موروثي است و پدر بزرگم از شاگردان استاد اقبال آذر (اقبال سلطان) بوده و و مرحوم پدرم ، دستي در آواز خوشنويسي و نقاشي به ويژه سياه قلم داشته است و برادرم نيز مدتي از محضر استاد سنتور ايران مرحوم حسين ملك كسب فيض نموده .اما توصيه مرحوم پدر براي فرزندانش اين بوده كه تحصيل علم و داشتن يك شغل مناسب را در درجه اول اهميت قرار داده و كسب هنر را نيز در حد علائق شخصي ادامه داده و هيچگاه هنر را به عنوان حرفه اصلي قرار ندهيم زيرا چه در ايران و چه در جهان ، هنرمند همواره جزو اقشار محروم و مظلوم قرار گرفته و به ندرت هنرمندي را سراغ خواهيد داشت كه در غم معيشت نبوده باشد. به هرحال هرچه قدر از محاسن و معنويت هنر و هنرمند ذكر گردد ولي معيشت و درآمد نيز براي ادامه زندگي لازم است و اينكه بگوييم هنرمند نبايد از هنر براي اهداف مادي و كسب درآمد استفاده كند شعاري بيش نيست.
البته اين حقير پس از تحصيل و داشتن شغل به تازگي و با حصول فراغتي ، به دنبال يكي از علايق شخصي خود رفته و در كلاس طراحي و نقاشي يكي از استادان عزيز ثبت نام كردم و تازه دارم با الف باي نقاشي و طراحي آشنا مي شوم و خوشحال مي شوم كه اين حقير را قابل دانسته و مورد راهنمايي قرار دهيد.
همچنين اگر امكان دارد از سروده هاي خود در آن دفترچه كوچك ولي گرانقدر، يك يا چند نمونه را جهت مستفيض شدن اعضاء محترم در فروم قرار دهيد.
ضمناً شعر زيبايي كه از استاد محترم شفيعي كدكني تحرير نموده ايد از نظر معني و مفهوم مرا به ياد شعري انداخت كه ظاهرا از كليم كاشاني است:
ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
با تجديد احترام و ارادت
kazvash
1394/06/09

*کازوش گرامی‌ با درود.
از توجه و لطف شما ممنون و سپاسگزارم.
حدسم درست بود که اهل فرهنگ و هنر هستید.
نکات بجا و بویژه سخنان ارزشمندی از حافظ شیرین سخن،
و همچنین قلم شاعرانه ی استاد علی‌ حاتمی‌ بازگو داشتید.
فرمایش زنده یاد پدر شما نیز کاملن درست بوده،
چون هر جا که بجز اروپای جهان اول و امریکا باشد،
شوربخاتنه قدر زر و زرگر، بندرت شناخته و ارزشگذاری میشود.
پول نیاز است، خوب است، خوب و نیاز فقط به قدر همان برآوردن نیاز،
اما حق در دنیای جهان سومی که هستیم، کمتر به حقدار داده میشود،
از اینرو با آنکه خود نیز طرفدار روابط سالم و شایسته میان "هنر و ثروت" هستم،
ولی‌ این حقیقتی انکار نشدنیست که هنرمند در جوامع ما،
حتمن باید منبع درآمد دیگری نیز داشته باشد.
.................................................

اتفاقن در نیمه ی دهه ۷۰،
یک مجموعه از آوازهای "استاد اقبال آذر (اقبال سلطان)" که فرمودید،
اگر درست بیاد داشته باشم، توسط نشر محترم "ماهور" عرضه گردید.
تعداد ۳ یا ۴ نوار کاست بود که همانزمان آنها را تهیه کردم،
و برای آشنایی با سبک آواز تبریز که استاد اقبال آذر، سنجه ی آن‌ مکتب آوازی هستند،
آنها را گوش میدادم و بسیار جالب بود. البته بشخصه، با آنکه زاده ی دهات تهران هستم،
[اجدادم نیز در همان دهات، نانوا بودند که سبب افتخار بنده هست.
و شاید از اینروست که از دوران کودکی، علاقه به داشتن غذافروشی و رستوران داشته و دارم]
اما مکتب آواز و کلن شیوه ی "هنر اصفهان" را بسیار میپسندم.
مکتب آوازی تبریز، با "اوج خوانی اش"، هنایش دارد. ...
مکتب آوازی تهران، خودمانی تر و بازاری تر است -
(درست همان شیوه‌ ای که "مکتب هنری پاپ"، از آغاز قرن گذشته میلادی پایه گذاری کرد).
اما مکتب آوازی اصفهان، شیرین است. به دلم بیشتر مینشیند.
-----------------------------------------

بله ...، کلیم کاشانی نیز دنیایی‌ معرفت است.
ضمن سپاس برای بیتی که از ایشان نوشتید،
همچنین از این بیتشان نیز همیشه مستانه‌ام .:

مایه ی آرام دل‌، چشم هوس بستن است
از تپس آسوده است، باز نظر دوخته

(استاد علیرضا افتخاری در آلبوم "مستانه"،
با نوازش خیالانگیز سه تار استاد ذوالفنون،
این شعر را با آوازی لطیف، اجرا داشتند) .:
http://s6.picofile.com/file/8209539434/ArameDel_Kashani_Eftekhari_Zolfonun_.mp3.html

(توضیح از جهت املایی - ... "باز"، یعنی‌ همان ‌عقاب.
عقابی که چشمش را ببندد، در گیرودار هوس، برای شکار و طعمه نخواهد بود ...)
---------------------------------

مهمترین دلیلی‌ که بنده به ‌ایرانی بودنم افتخار میکنم،
فقط همین است که ایران، سرای سخنوران و شاعران بی‌همتای جهان بوده است.
"حافظ بزرگ"، جهان بینی‌ و اخلاق و فرهنگ و آداب و عرفان را،
با سروده‌ هایش تمام کرده. ... شعر رمانتیک جهان، یعنی‌ "حافظ".
همچنین دیگر شاعران دورانهای گذشته و زمان معاصر ایرانزمین،
شیوایی و مفهوم شعر را، به بهترین شکل ارائه دادند.
در قرن حاضر، بزرگانی چون:
فریدون مشیری، مشفق کاشانی(عباس کی‌ منش)،
بیژن ترقی‌، شفیعی کدکنی، ساعد باقری، قیصر امین پور و ...،
که شوربختانه بیشترشان از این جهان کوچ کردند،
بازتاب همان نسل زرین شاعران ایران در قرنهای گذشته بودند،
سبب افتخار و بالیدن شعر یگانه ی ایران بودند. ...
اما شاید اکنون، دفتر شعر نیز بسته شده، بسان هنرهای دیگر.
در ایران، استاد بنام و مطرح خوشنویس کم نداشتیم،
اما استاد "غلامحسین امیرخانی"، یگانه هستند، جایگزینی ندارند.
امیدوارم شما و سایر یاران ارجمند فروم رویایی،
همیشه سلامت و موفق باشید. اهل ادب و هنر و فرهنگ هستید.
------------------------------

- چون امر فرمودید، آن دفترک کوچک نیز تقدیم میگردد. با احترام.
طرح جلدش نیز از بنده هست. یعنی‌ بد بودنش را بحساب انسان دیگری نگذارید.
ناشر: نشر مرحوم شده ی "گیو" / ۱۳۸۱ ....
http://elmond.persiangig.com/Darde%20Delhaye%20Shabane-1381.rar/download?8319

- در انتظار باران ... (By59_2008)

.
.
.
یاد خاطرات گرامی‌.
گاهی‌ "پیشرفت"، یعنی‌ ثبات و پایداری در لحظه‌ هایی‌ که داریم.
پس قدر آنچه که داریم را بیشتر بدانیم.
سلامت باشید.

من طرف kazvash الأربعاء سبتمبر 02, 2015 5:33 am

جناب 59 گرامي
با عرض سلام و تشكر
دفتر گرانبهاي شما را دانلود كردم و با وجود اينكه از اين نوع شعر ، سررشته اي ندارم ولي از مطالعه آن لذت بردم ومطمئن هستم افرادي كه در زمينه اين نوع شعر دانش كافي دارند لذت بيشتري خواهند برد.
خيلي ممنون و تشكر از مهرباني و توجه شما به اين حقير.
ارادتمند:
kazvash
1394/06/11

[/quote]

من طرف 59 الأربعاء سبتمبر 02, 2015 1:56 pm

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 9 Am4z_avatar60

پیشگفتار: کازوش گرامی‌ با درود.
از لطف و توجه شما بسیار ممنونم. ناقابل بود.
در اصل قطعات کوتاه ادبی‌ هست، اما بعدها چند نفری گفتند،
که نامش شعر سپید است (از جهت تقسیم بندیهای کلاسه و اسمی)،
دیگر اینکه، سبک شعر‌های ژاپنی نیز گویا اینگونه است.
بدین‌ترتیب بنده ی کمترین میشوم، دوست پسر خاله ی بقال سر کوچه‌ ی همسایه ی ریوزو.
سریال اوشین رو هم خودم ساختم ... حالا چه فرقی‌ میکنه؟ اونها هم دوست ما هستند،
ما هم با آنها آشنا بودیم. سریالی بود دیگه، دورهم ساختیم و موارد سانسوری هم داشت.
بله (لبخند)، .... اما خیلی‌ دوست دارم یک سفر برم ژاپن.
چون در دهه شصت، زیاد فیلم و سریال دیدیم از آن دیار، این هست که نوستالژی داریم.
نوستالژی داریم دور هم، هر کدام سه‌-چهار سیخ کباب و مرغ بریان و پیتزا،
از بر آن‌ میل می‌کنیم و روزگار را میگذرانیم. خیلی‌ هم آدمهای خوبی‌ هستیم (لبخند).
با احترام. ... دیوانه‌ای بی‌ آزار از جزیره‌ ی شصت ... / سلامت باشید.

---------------------------------------------------------

توهّم - ۱۳۶۴

توضیح: باید اعتراف کنم که این فیلم نوستالژیک را کاملن از یاد برده بودم،
تا اینکه دیشب دیدم سایت ایران پرود آنرا قرار داده، چراکه گویا بتازگی،
پس از دو دهه، از کانال اول بازپخش گردیده. فیلم را به اسم نمیشناختم،
اما همینکه چند دقیقه ی اپتدایش را دیدم، متوجه شدم که در دهه ی شصت،
بارها و بارها آنرا از تلویزیون تماشا کردیم. در اصل سوژه‌ای طنز دارد.
ماجرای دو عضو خرابکار است که در خانه‌ای تیمی، مخفیانه زندگی‌ میکنند.
از آنجا که دایمن در ترس هستند، اتفاقات ساده‌ای که در کوچه‌ می‌‌افتاد را،
بسان حمله و شناسایی شدن میپندارند و در آتش توهمشان، خود را به دردسر میکشند.
بازهم تاکید میکنم که این فیلم نوستالژیک را بارها در دهه ی شصت از دو کانال آنروزگار می دیدیم.
نشانه‌هایی‌ چون خالی‌ کردن آهن و صدایش که برای اعضای گروهک، شبیه به تیراندازی تلقی‌ میشود،
همچنین بادبادک پسر همسایه که به میله ی پرده فروش دوره گرد، گیر میکند و ...،
لحظه‌های بیادماندنی و خاطره انگیزی از این فیلم میباشند. / ضمن سپاس از کانال اول،
و همچنین ایرانپرود که فیلم را با کیفیت اصلی‌ پخش با حجم ۸۶۹ مگابایت قرار داد،
آن فایل با حفظ کیفیت تصویر، و همچنین حذف پیامهای بازرگانی که داشت،
به نسخه‌ای ۲۵۴ مگبایتی تبدیل شد و در فروم رویایی قرار میگیرد.
اتفاقن این نسخه، جنس تصویرش بیشتر نزدیک به دهه شصت شد.

.
.
.

نویسنده و کارگردان: سعید حاجی میری
مدیر فیلمبرداری: کمال تبریزی
سرپرست گویندگان: جلال مقامی
موسیقی: احمدرضا موید محسنی
صدابرداری استودیو: منوچهر آزادگان، علی اکبر اینانلو، رحیم شب خیز، احمد آزاد
بازیگران: جلیل فرجاد، محمدرضا عالی پیام، ملیحه نظری،
رضا بنفشه خواه، علی جاویدان، محسن صادقی و ...
دستیار فیلمبردار: ابراهیم حاتمی کیا، محرمعلی کلیج
افکت: حسین عسگری، اصغر نظام دوست
دستیار کارگردان: امیر سماواتی
تهیه کننده: سعید حاجی میری
تدوین: سعید حاجی میری
ژانر: حادثه‌ای - طنز
مدت: ۱۴۱ دقیقه
سال ساخت: ۱۳۶۴

* فیلم کامل "توهّم-۱۳۶۴" در یک فایل فشرده (اندازه و کیفیت تصویر مناسب - ۲۵۴ مگابایت):
http://elmond.persiangig.com/Tavahhom-(1364).rar/download?5d96

.
.
.

- در فایل فشرده ی زیر، تعداد ۸۰ استوپکادر در اندازه ی اصلی‌، از این فیلم انتخاب و قرار داده شد،
که هم نماهایی از بازیگران آن هست، و هم شامل وسایل، ماشینها و کلن فضای اجتماعی در نیمه اول دهه ۶۰ میباشد .:

http://s6.picofile.com/file/8209882118/TavaHHom_StopKadrS_1364_.rar.html

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.

من طرف 59 السبت سبتمبر 05, 2015 5:59 pm

- اکنون که آخرین دقایق پنجمین روز ماه سبتامبر سپری میشود،
برابر بود با هشتادمین زادروز کمدین مشهور آلمان و جهان -
جناب آقای "دیتر هالروردن". ... تبریک و شادباش خدمت ایشان.

.
.
.

* دیتر هالروردن در اوایل نوجوانی همراه با خواهرانش .:

* _ "دیدی" .:
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t20p260-topic#3249
http://www.aparat.com/v/GCE6q

* _ "دی دی با دو دوبلور ..." .:
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t24p800-topic#8293
http://www.aparat.com/v/GQAzU

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.

من طرف 59 الإثنين سبتمبر 07, 2015 12:31 pm

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 9 Ckfs_kino

با درود خدمت فروم رویایی. فیلم سینمایی آرزوی بزرگ، محصول ۱۳۷۳ بکارگردانی خسرو شجاعی میباشد که بازیگران مطرحی چون اکبر عبدی، امین تارخ، فاطمه گودرزی و همچنین حمید لولایی، در آن به ایفای نقش پرداختند. البته ساختار این فیلم از جهت میزانسن و بازیگردانی، بسیار یادآور شیوه ی فیلمسازی آقای ابراهیم وحیدزاده هست و فیلم مجسمه-۱۳۷۱ را برای مخاطب یادآوری مینماید. اما اهمیت فیلم آرزوی بزرگ، بیان انتقادی آن نسبت به روند ساخت فیلمها و مشکلات ناشی‌ از تفاوت نگاه بازاری با سلیقه ی هنری میباشد که از جانب تهیه کنندگان و سرمایه گذاران بویژه از اپتدای دهه ی هفتاد خورشیدی، سایه بر صنعت فیلمسازی انداخت. البته در سینمای ایران، حتا قبل از ۵۷ نیز بودند فیلمهایی‌ که با تقلید و همچنین سیستم رونویسی با شیوه ی ایرانیزه سازی از فیلمهای امریکایی و یا ‌اروپایی ساخته میشدند. اتفاقن چند سال پیش، جناب آقای مهدی فخیم زاده در یکی‌ از مصاحبه ها، به بیان خاطرات از دوران شروع فعالیت خود در سینما پرداختند و آشکارا اعلام داشتند که در اپتدای دهه ۵۰، از طرف تهیه کننده، فیلمهای خارجی‌ به ایشان سپرده میشده، سپس او با تماشای فیلم، بصورت همزمان نکات ساختاری پلانها و روند داستان را بگونه‌‌ ای ایرانی بازنویسی میداشته و سرانجام این نسخه ی کپی برابر اصل، در اختیار سازندگان قرار میگرفته. البته بازهم یادآور میگردد که این موارد را ایشان در اپتدای فعالیت خود در سینما انجام دادند و بعدها در دهه شصت، فیلمسازی مولف در سینمای ایران بودند و فیلمهای ماندگاری چون مسافران مهتاب-۱۳۶۶ و خواستگاری-۱۳۶۸، گواهی روشن بر توانایی نویسندگی و کارگردانی مهدی فخیم زاده میباشد. / در نیمه ی دهه هفتاد، فیلم بسیار خوبی‌ تماشا کردم که اگر اشتباه نکنم نامش "کلکسیونر؟" و محصول کشور فرانسه در دهه ۷۰ میلادی بود. نقش اول آنرا، جوانی‌ ایفا میکرد که عاشق دختری شده بود و بخاطر حالات روحی‌ نامتعادلی که داشت، دختر را میدزدید و به خارج شهر در مخفیگاه خود میبرد. دوبلور این شخص، صدای شیک و ماندگار - خسرو خسروشاهی‌ بودند که با بیانی‌ عاشق پیشه و همچنین حالات جنون آمیز رفتاری، بجای جوان صحبت کرده بودند. در یکی‌ از دیالوگها، مجنون قصه به دختر میگفت: "من تو رو دوست دارم، من به تو احترام میگذارم، هیچ کاری باهات ندارم، فقط با من باش، من به تو احترام میگذارم". امیدوارم اگر یاران ارجمند نام دقیق این فیلم را میدانند اطلاعرسانی بفرمایند چون بسیار علاقمندم تا دوباره آنرا ببینم. البته سوای از فضای وهم آلود و نورپردازی گرگ و میشی‌ که از جاذبه‌ های دیداری فیلم بود، همچنین صدای استاد خسروشاهی نیز واقعن بر مخاطب هنایش داشت. سکانس اولش هم ماشین جوان را نشان میداد که دختر را ربوده بود و در حال و هوای غروب و یا صبح زود، او را به مخفیگاه می‌‌آورد. چند سال پس از دیدن آن فیلم فرانسوی، در انتهای دهه هفتاد، فیلم ایرانی دیدم با نام -خاکستری-، محصول ۱۳۵۶، با بازی سعید راد و نوشآفرین.، که از جهت داستان و ساختار، کاملن کپی شده از فیلم فرانسوی یادشده بود. بهرحال صحبت درباره ی کپیسازی و تقلید در هنر، هماره جای بحث و گفتگو داشته چون همیشه جریان دارد و نمونه ‌هایش، روزبروز بیشتر میگردد. در مصاحبه ی تلویزیونی که اکبر عبدی در مورد فیلم -مذاکرات مستقیم آقای عبدی- داشت و در نت موجود هست، بطور روشن و آشکار میگوید که آنرا از روی یک فیلم آمریکایی ساخته اند: http://www.aparat.com/v/KBLXZ / فیلم روی صحبت این پست، آرزوی بزرگ-۱۳۷۳ نیز در ساختار سینمایی و حتا شخصیت پردازی پرسناژ اول آن -امین تارخ-، یادآور فیلم مجسمه-۱۳۷۱ با بازی همان هنرپیشه هست. اما سه‌ نکته ی قابل توجه این فیلم، یکی‌ نگاه انتقادی و بیان مشکلات سینمای ایران است، که دو دهه ی پیش بخوبی مطرح گردیده. نقطه ی قوت بعدی، تیپسازیهای صدا و تصویر با بازی اکبرعبدی میباشد که در ۷ شکل مختلف با بیان و چهره، بجای سرمایه گذار و تهیه کننده بخوبی ایفای نقش دارد. مراتب سپاس خود را خدمت کانال محترم نمایش برای پخش تلویزیونی این فیلم، و همچنین سایت نوستالژیک تی‌ وی، برای قرار دادن لینک آن بیان میدارم، که سرانجام پس از سالها، موفق به تماشای دوباره ‌اش گردیدم ...

.
.
.

موسیقی‌ فیلم آرزوی بزرگ-۱۳۷۳، سومین عامل قابل توجه آن هست، که ساخته ی استاد مجید انتظامی، در ژانر فانتزی میباشد. فایل صوتی زیر با زمان هشت و سی‌، شامل موسیقی‌ شنیدنی تیتراژ آن، و همچنین صدای دو سکانس از متن فیلم هست، که اکبر عبدی بجای تهیه کنندگان و سرمایه گذاران سینمایی، با تیپاژهایی‌ متفاوت به ایفای نقش پرداخته و دیالوگهایی‌ که با زبان شیرین طنز میگوید، علت پسرفت سینمای ایران را یادآور میسازد .:
http://s6.picofile.com/file/8210800742/Arezuye_Bozorg_Muzik_M_Entezami_Goftar_A_Abdi_1373_.wma.html

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.

من طرف 59 الأربعاء سبتمبر 09, 2015 5:04 pm

(استاد، معلم، مجری و نیکوکار فرزانه - زنده یاد "منوچهر خالصی")

.
.
.

- گاهی‌ انگار یک دردی در فکر و ذهن انسان می‌‌افتد،
که با آنکه مطلب تازه برای نوشتن در فروم رویایی دارد،
اما بیاید و فقط مشغول خواندن پستهای پیشین گردد.
در این بین وقتی‌ به اسم و یاد از شخصی‌ که قبلها انجام داده میرسد،
تصمیم گیرد تا حال، آن‌ اسم یا فامیل را در نت جستجو کند،
با هدف اینکه: "پستهای فروم رویایی در سرچ گوگل قرار دارند".
در کنار این، به "مطلبی نفیس" از شخص مورد صحبت،
در سایتی دیگر هم برسد و مواردی تازه کشف شود ...
* ۹ ماه پیش، نام آقای "خالصی" را، در فروم اطلاعرسانی داشتیم ...:

https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t25p100-topic#9081

- اکنون که نام ایشان (خالصی) را جستجو کردم، به مطلبی در سایت زیر رسیدم .:
http://www.akhale.ir/show.php?page=article&id=44

- این لینک مربوط به دکابر ۲۰۰۷، یعنی تقریبا ۸ سال پیش میباشد - زمانی‌ که ایشان فوت شدند (۱۳۸۶).
استاد "منوچهر خالصی" - / در ضمن، با توجه به متن، ایشان علاوه بر سوابق پزشکی‌،
همچنین دارای تخصص در ادبیات بودند ... روحشان شاد ... یاد آور میگردد که چهره ی ایشان،
که قبلن سبب نوشتن نامشان در فروم گردید، یادآور برنامه ی آموزش شیمی‌ در دهه ی ۶۰ بود.
البته علاوه بر تحصیلات و سوابق ادبی‌ ایشان، نوشته اند که رئیس چند بیمارستان نیز بوده اند یعنی‌ زمینه ی پزشکی‌ هم داشتند.
با اینحال کمی‌ به شک افتادم که شاید بجای آموزش شیمی‌ در کلاسهای درس زمان جنگ تلویزیون،
ایشان برای نمونه، معلم ادبیات (شاید) بوده اند؟. اما آموزش شیمی‌ را با چهره ی ایشان در ذهن داشته و دارم!.
(روپوش سفید رنگ آزمایشگاهی شان را در آن کلاسهای درس ۱۳۶۶ بیاد دارم و همچنین صحبت درباره ی "لام" و "لامل").
اینرا از جهت این میگویم که نوشتارهای ما در فروم کودکی و نوجوانی، به واسطه ی اینکه،
خودمان کودکان و نوجوانان اپتدای دهه شصت هستیم، پس یادها و خاطراتمان نیز، سندیت تاریخی دارند،
اما خب گاهی‌ برخی‌ موارد در ذهن نوستالژیک، بخاطر گذر زمان و دور شدن در منابع ذهنی‌،
میتواند (میتواند) با کمی‌ تغییر در حاشیه و نه در اصل، بازگو شود، و سپس جا برای ویرایش آنها هست.
این توضیح را از جهت سندیت صحبتها یادآور شدم. ...

* (استاد، معلم، مجری و نیکوکار فرزانه - زنده یاد "منوچهر خالصی") .:
[نویسنده: علی‌ اکبر جعفری - (۱۰.۰۹.۱۳۸۶)]

http://www.akhale.ir/show.php?page=article&id=44

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.

من طرف 59 الخميس سبتمبر 10, 2015 2:31 pm

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 9 Vra3_00

اشباح - ۱۳۶۰ ...
آفرینه‌ ای از رضا میرلوحی ...

59 نوشته است:

زنده یاد رضا میرلوحی، کارگردان هنایشگذاری برای فیلمهای دهه ی شصت ایران بشمار می‌‌آید،
و با آنکه خیلی‌ زود در ۴۴ سالگی، شهریورماه ۱۳۶۳ درگذشت، اما دو فیلم آخرشان پس از ۵۷،
یعنی‌: "اشباح-۱۳۶۰" و "شیلات-۱۳۶۲"، یادگارهایی خوب و ماندگار برای نسل سینمای شصت،
که اکنون به زیباترین و خاطره انگیز‌ترین دوران فیلمسازی ایران تبدیل شده، گشتند. ...
همچنین، فیلمنامه ی فیلم نوستالژیک "تشریفات-۱۳۶۴" نیز، بقلم ایشان نوشته شده است.

فیلم "اشباح" رضا میرلوحی، روایتگر داستانی‌ ست درباره ی دو ساواکی فراری،
که در روزهای ۵۷، به دامان جنگلهای شمال‌‌ پناه میبرند، تا یکی‌ از همکارانشان با نام مهندس،
آنها را با گذرنامه‌ های جعلی، از مرز فراری دهد. ... در مدتی‌ که این دو مامور سابق،
منتظر آمدن مهندس هستند، در فضای خلوت و سکوت مرموز جنگل،
از خاطرات خود در سازمان تعریف کرده و سپس بخاطر انتظار طولانی،
به بحث و جدال پرداخته و در آخر، هر دوی آنها بدست یکدیگر کشته میشوند.
مهدی فخیم زاده و دکتر ناصر آقایی، ایفاگر نقشهای این دو ساواکی فراری هستند،
و اساتید منوچهر اسماعیلی و سعید مظفری، به ترتیب بجای آنها سداپیشگی کرده اند.
خوب بیاد دارم که این فیلم خوشساخت، آخرینبار در بهمن ۱۳۷۳، یک شب از کانال دو،
بمناسبت جشنهای دهه ی فجر در تلویزیون پخش شد و تماشای آن، برایم بسیار گیرا و بسودنی بود.
.سرانجام پس از گذر ۲۰ سال از تماشای فیلم اشباح، سکانسی بسیار کوتاه اما خاطره انگیز از آن‌ را یافتم
(با سپاس از "سینما البرز"، که سکانس استفاده شده در کلیپ زیر را، در سایت آپارات قرار داده بود) .:

* طراحی‌ لوگو و تیتراژ برای فیلم "اشباح-۱۳۶۰" در این کلیپ دو دقیقه ای، توسط ۵۹)
(از نام آهنگساز موسیقی‌ استفاده شده در ساخت تیتراژ، اطلاعی در دست نیست)
* نوستالژی (سکانسی از فیلم "اشباح" ~ ۱۳۶۰ + تیتراژ) .:
http://www.aparat.com/v/WbUZ0

* پست کامل مطلب بازگویش شده ی بالا در لینک زیر .:
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t24p880-topic#8525

.
.
.

- فیلم کامل "اشباح-۱۳۶۰" ساخته ی "رضا میرلوحی"، سرانجام یافت شد.
با سپاس فراوان از سایت ایرانپرود برای قرار دادن نسخه ی کامل فیلم،
آن‌ لینک با حجم نزدیک به ۸۵۰ مگابایتی که داشت، با حفظ کیفیت تصویر،
به فایلی ۱۷۸ مگابایتی تبدیل و در فروم قرار میگیرد. ...

نویسنده و کارگردان: رضا میرلوحی
طرح اولیه داستان از: ناصر آقایی، مهدی فخیم زاده
مدیر فیلمبرداری: جمشید الوندی
چهره پرداز: فرهنگ معیری
سرپرست گویندگان: منوچهر اسماعیلی
بازیگران: مهدی فخیم زاده، دکتر ناصر آقایی
صدابرداری استودیو: احمد احمدپور
دستیار تدارکات: کیان، عبداله غفوری،
عباس اهوازی، محمد جهان بزرگی، روحی
دستیار فیلمبردار: علی باقری
مدیر تدارکات: حسن زندی
تدوین: رضا میرلوحی
ژانر: حادثه‌ای - وحشت
افکت: واروژ
مدت: ۱۴۳ دقیقه
سال ساخت: ۱۳۶۰

* فیلم کامل "اشباح-۱۳۶۰" در یک فایل فشرده (اندازه و کیفیت تصویر مناسب - ۱۷۸ مگابایت):
(این نسخه انجامشده از روی فایل فیلم اشباح در سایت ایرانپرود میباشد)
http://elmond.persiangig.com/Ashbah-1360.rar/download?5d96

.
.
.

پی‌ نوشت:
- موسیقی‌ جادویی و خیالانگیز زیر، آفرینه ایست از "ونگلیس بزرگ"،
که برای ما شصتی ها، بسیار بسیار آشنا و خاطره انگیز است. ...
البته چه در دو نوار کاست و همچنین سایر فایلهایی که از ونگلیس قرار گرفته،
این آهنگ وجود ندارد و اکنون برای بار نخست، در فروم رویایی قرار میگیرد.
با گوش سپردن به آن، حال و خیال کاملن به آغاز دهه ی شصت پرواز میکند ...
هر چه فکر کردم، نتوانستم بیاد بیاورم که در کدام برنامه و یا فیلم و سریال از آن دوران،
این آهنگ مسحورکننده را میشنیدیم. شاید در متن سریال هشدار‌های پلیس (آقا کمالی)؟،
و یا در برنامه‌های علمی‌ و آموزشی کانال دو در اپتدا و میانه ی دهه ی شصت؟.
ممنون خواهم بود اگر یاران ارجمند، در این مورد، اطلاعرسانی داشته باشند.

http://s3.picofile.com/file/8211383476/Vangelis_Jadu_.wma.html

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.

من طرف kazvash السبت سبتمبر 12, 2015 3:33 am

59 نوشته است:

(استاد، معلم، مجری و نیکوکار فرزانه - زنده یاد "منوچهر خالصی")

.
.
.

- گاهی‌ انگار یک دردی در فکر و ذهن انسان می‌‌افتد،
که با آنکه مطلب تازه برای نوشتن در فروم رویایی دارد،
اما بیاید و فقط مشغول خواندن پستهای پیشین گردد.
در این بین وقتی‌ به اسم و یاد از شخصی‌ که قبلها انجام داده میرسد،
تصمیم گیرد تا حال، آن‌ اسم یا فامیل را در نت جستجو کند،
با هدف اینکه: "پستهای فروم رویایی در سرچ گوگل قرار دارند".
در کنار این، به "مطلبی نفیس" از شخص مورد صحبت،
در سایتی دیگر هم برسد و مواردی تازه کشف شود ...
* ۹ ماه پیش، نام آقای "خالصی" را، در فروم اطلاعرسانی داشتیم ...:

https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t25p100-topic#9081

- اکنون که نام ایشان (خالصی) را جستجو کردم، به مطلبی در سایت زیر رسیدم .:
http://www.akhale.ir/show.php?page=article&id=44

- این لینک مربوط به دکابر ۲۰۰۷، یعنی تقریبا ۸ سال پیش میباشد - زمانی‌ که ایشان فوت شدند (۱۳۸۶).
استاد "منوچهر خالصی" - / در ضمن، با توجه به متن، ایشان علاوه بر سوابق پزشکی‌،
همچنین دارای تخصص در ادبیات بودند ... روحشان شاد ... یاد آور میگردد که چهره ی ایشان،
که قبلن سبب نوشتن نامشان در فروم گردید، یادآور برنامه ی آموزش شیمی‌ در دهه ی ۶۰ بود.
البته علاوه بر تحصیلات و سوابق ادبی‌ ایشان، نوشته اند که رئیس چند بیمارستان نیز بوده اند یعنی‌ زمینه ی پزشکی‌ هم داشتند.
با اینحال کمی‌ به شک افتادم که شاید بجای آموزش شیمی‌ در کلاسهای درس زمان جنگ تلویزیون،
ایشان برای نمونه، معلم ادبیات (شاید) بوده اند؟. اما آموزش شیمی‌ را با چهره ی ایشان در ذهن داشته و دارم!.
(روپوش سفید رنگ آزمایشگاهی شان را در آن کلاسهای درس ۱۳۶۶ بیاد دارم و همچنین صحبت درباره ی "لام" و "لامل").
اینرا از جهت این میگویم که نوشتارهای ما در فروم کودکی و نوجوانی، به واسطه ی اینکه،
خودمان کودکان و نوجوانان اپتدای دهه شصت هستیم، پس یادها و خاطراتمان نیز، سندیت تاریخی دارند،
اما خب گاهی‌ برخی‌ موارد در ذهن نوستالژیک، بخاطر گذر زمان و دور شدن در منابع ذهنی‌،
میتواند (میتواند) با کمی‌ تغییر در حاشیه و نه در اصل، بازگو شود، و سپس جا برای ویرایش آنها هست.
این توضیح را از جهت سندیت صحبتها یادآور شدم. ...

* (استاد، معلم، مجری و نیکوکار فرزانه - زنده یاد "منوچهر خالصی") .:
[نویسنده: علی‌ اکبر جعفری - (۱۰.۰۹.۱۳۸۶)]

http://www.akhale.ir/show.php?page=article&id=44

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.

kazvash نوشته است:

با عرض سلام به دوستان فروم و جناب 59 عزيز
تصوير زنده ياد منوچهر خالصي انگيزه اي شد تا اين حقير خاطره از ايشان را يادآوري كنم
البته من از فوت ايشان خبر نداشتم و بسيار از شنيدن خبر درگذشت ايشان متاسف شدم ، خداوند ايشان را رحمت كناد.
در سال هاي ابتدايي دهه شصت ، مسابقه اي از شبكه دوم سيما پخش مي شد به نام مسابقه و جدول كه دو گروه شركت كننده دو نفري داشت كه يك گروه دايره و يك گروه ضربدر بودند و مجري آن زنده ياد حسين باغي بود و چهار كارشناس بودند كه هم طراح سوال بودند و هم در مورد پاسخ سوال ها توضيح مي دادند كه از جمله جناب آقاي خالصي كار شناس ادبيات و سينما بودند ، آقاي عباسعلي جارالهي مجري ورزش از شبكه دو ، كارشناس ورزش بودند ، آقاي رضايي كارشناس قران و عربي و آقاي محمد حسين بهداد فر كارشناس جغرافياي سياسي و خاورميانه بودند و جدول مسابقه بصورت دايره و ضربدر (مانند بازي دوز) بود در سال هاي بعد مسابقه ديگري اجرا ميشد به نام يك مسابقه سي سوال كه عوامل آن تقريباً همان عوامل مسابقه و جدول بودند و تعدادي كارشناس نيز اضافه شده بود كه در آن مسابقه ، جناب خالصي سوالات ديني را توضيح مي دادند.در عكس سمت راستي از چهار عكس كوچكتر فوق نفر سوم از راست كارشناس هوش جناب آقاي خسرو خبيري هستند و نفر اول از راست كه نام ايشان به خاطرم نيست كارشناس ادبيات بودند . البته جناب خالصي بعد ها در اجراي مسابقه نيز فعاليت داشتند.
همچنين ايشان و چند نفر از اساتيد ديگر مانند آقايان خبيري ، رضايي و فره وشي(كارشناس ادبيات در مسابقه علمي) در كلاس هاي كنكور موسسه پويش و پيام كه اولي در خيابان كارگر شمالي و دومي در خيابان ولي عصر بود فعاليت داشتند.
خداوند متعال به تمامي معلمان و دبيران و اساتيد ، سلامتي و طول عمر عنايت كناد و تمام معلمان و دبيران و اساتيد درگذشته را رحمت كناد .
با احترام
kazvash
1394/06/21

من طرف 59 السبت سبتمبر 19, 2015 6:45 pm

* کازوش گرامی‌ با درود. از بیان مطالب و خاطره‌ای که فرمودید سپاسگزارم. سلامت باشید.

با احترام به صدای پاکت
با یاد از هنر جاودانت
با پرتوی رخشان از چشمانت
که گر‌ نمی‌بینند این جهان را
اما هزاران کوی و برزن میشناسند از زمان را

.
.
.

با احترام به هنر و نوای جاودان "آندرا بوچلی".
آرام زی‌، که گوهر وجودت، ارمغان پروردگارست.

http://s6.picofile.com/file/8212975318/Andrea_Bocelli_Melodramma.mp3.html

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات.
سلامت و کامیاب باشید.

من طرف ژوا الثلاثاء سبتمبر 22, 2015 10:18 am

سلام دوستان من ورودی جدید هستم واقعا فروم زیبایی دارید
با مطالبی فوق العاده و لذت بخش
من دنیایی سوال داشتم در مورد فیلم هایی که دیده بودم خاطره ها و حس ناب و لذت بخش لحظه های جاودان و به یاد ماندنی کودکی
خوشحالم که با دوستان این فروم آشنا شدم
من خیلی وقته دنبال یک سریال می گردم به نام نیکلاس جوان ولی اصلا مطلبی راجع به اون پیدا نکردم
نوروز سال 75 از برنامه کودک پخش می شد قبل از شروع فیلم سینمایی
در مورد پسربچه ای که پدر و مادرش را در حادثه غرق شدن کشتی از دست میده خودش هم مدتی گم شده بود و خانواده دیگر یاز اون نگهداری می کردند تا اینکه دوست خانوادگی اونها که فکر کنم نقاش بوده پیداش می کنه
این پسر یک مادربزرگ داشته و وارث ثروت هم بوده
ممنون میشم راهنماییم کنید
با تشکر

من طرف 59 الثلاثاء سبتمبر 22, 2015 4:39 pm

- کلیپ ترکیبی ‌زیر، با زمان سه‌ دقیقه و سیزده ثانیه،
شامل فیلم ویدیوی آرشیوی، از لحظه ی آتش سوزی سینما آزادی در فروردین ۱۳۷۶،
و همچنین چند اسلاید در انتهای آن‌ از سینمای فقید آزادی و شهر قصه است.
موسیقی‌ بکار رفته بر روی این کلیپ، یکی‌ از ساخته‌ های آهنگساز فقید روس -
"آندری پتروف (۱۹۳۰-۲۰۰۶) - Андрей Петров" میباشد. / ...

http://s3.picofile.com/file/8213542692/Sinama_Azadi_1348_1376_.rar.html

.
.
.

لحظه‌هایی‌ تلخ اما تاریخی، از مرگ سینمای با ابهت آزادی، در فایل تصویری ثبت شدند.
با سپاس فراوان از آقایان "شهرام میراب اقدم و سام ارجمندی" برای دریافت ویدیوهای آرشیوی،
از سینما آزادی (زمان آتش سوزی و همچنین دهه ی پنجاه آن)،
که در مستند وزینشان "روزی روزگاری سینما-۱۳۹۳" بکار برده بودند.
این مستند که با زمان ۱ ساعت و ۱۳ ثانیه توسط فیلمسازان نامبرده ساخته گردیده،
به شرح حال تمام سینماهای تهران، از قدیم تا زمان حال میپردازد. (مستند بسیار ارزشمندی هست).
تنها نقطه ی ضعف آن‌، صدای شخصی‌ هست که بر روی آن صحبت کرده!. یعنی‌ واقعن گوینده نداریم؟.
مراتب سپاس خود را، خدمت جنابان "شهرام میراب اقدم و سام ارجمندی" برای ساخت "روزی روزگاری سینما-۱۳۹۳" ،
و بویژه فایل تصویری آرشیوی از سینما آزادی که در کلیپ کوتاه بالا بکار بردم، بیان میدارم.
البته در خود این مستند، موسیقی‌ دیگری بر روی بخش فیلم آتش سوزی سینما آزادی قرار داده بودند،
که در کلیپ بالا، موسیقی‌ بیکلامی از آندره پتروف را جایگزین کردم.
(فیلم آتش سوزی سینماآزادی، فیلمی نبوده که توسط سینماگر ساخته شده باشد،
-متعلق به آرشیو خانه سینما ‌ست و بگونه‌ ی مستند در محل حادثه تهیه شده بوده-
از اینرو اجازه ی تغییر آهنگ متن موجود بود).

- امیدوارم علاقمندان در صورت دسترسی‌،
نسخه ی اصلی‌ مستند نامبرده شده را تهیه (خریداری) نمایند -
"روزی روزگاری سینما-۱۳۹۳"
تا حقوق مادی و مینوی آفرینه ها، پاسداشت گردد. ...

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
سلامت و کامیاب باشید.

من طرف 59 السبت سبتمبر 26, 2015 4:08 pm

با احترام به فروم رویایی و خاطرات کودکی و نوجوانی،
و یاد‌هایی‌ که همیشه همراه ما هستند و خواهند بود.
برای من بشخصه، زمان آینده در ساختار ذهن وجود ندارد،
هر چه هست زمان گذشته هست و البته بخش کوچکی هم (بناچار) به حال اختصاص دارد.
این "گذشته" میتواند سی‌ و یا بیست و یا حتا ده و یا پنج سال پیش باشد،
هرچه که به بایگانی ذهن سپرده شده و حال، رنگ و بوی "یادمانه‌هایی‌ ترتیبوار" بخود گرفته.
اگر در طی‌ این ۴ سال و ۷ ماه، ناخواسته با سطر و جمله و بیان دیدگاه، سبب رنجش شدم، پوزش میخواهم.
(هیچ جا بجز این فروم، فعالیت در زمینه ی نوستالژی و خاطرات و کلا چنین مواردی نداشته‌ام و نخواهم داشت)
امیدوارم که همیشه سلامت و موفق باشید.
بدرود. ۵۹ ...

من طرف arman الثلاثاء سبتمبر 29, 2015 2:21 pm

دوستان عزیز سلام
یک کارتون قدیمی گوشه ذهمنه . دو تا موجود ( احتمالاً سنجاب ) چاق و لاغر بودند که می خواستند لوبیا از یک پل رد کنند . یکیشون دهنشو پر لوبیا کرد و وقتی تلو تلو خوران از پل رد می شد افتاد توی رودخونه !
دوستانی که بیاد دارند کمک کنند .

من طرف babak الأحد أكتوبر 18, 2015 10:21 am

arman نوشته است:دوستان عزیز سلام
یک کارتون قدیمی گوشه ذهمنه . دو تا موجود ( احتمالاً سنجاب ) چاق و لاغر بودند که می خواستند لوبیا از یک پل رد کنند . یکیشون دهنشو پر لوبیا کرد و وقتی تلو تلو خوران از پل رد می شد افتاد توی رودخونه !
دوستانی که بیاد دارند کمک کنند .

سلام دوست عزیز
البته جای این سوال در بخش کارتون بود بود اما به هر حال
این انیمیشن با نام "همسایه ها" در تلویزیون ایران نمایش داده شد. داستان دو همسایه که یکی چاق و دیگری لاغر بود و با هم دوست بودند.
وقتی قرار به ورزش بود همسایه چاق که یک همستر قهوه ای بود از همسایه لاغر خواست که به جای او ورزش کند و گفت چون ما دوست هستیم اگر تو ورزش کنی انگار من ورزش کرده ام و خودش غذای شراکتی شان را خورد و خوابید.
در ساحل رودخانه نزدیکشان یک بوته ی لوبیا بود که هر دو برای چیدنش رفتند و همسایه ی لاغر دانه های لوبیا را داخل دهان گرفت تا از روی پل عبور کند و آن طرف رودخانه همه را قورت داد و گفت: چون ما دوست هستیم اگر من لوبیا ها را بخورم انگار تو خورده ای.
این انیمیشن روسی است و در سایت oldtales.ru می توانی پیدایش کنی

من طرف arman الأحد أكتوبر 18, 2015 3:44 pm

babak نوشته است:
arman نوشته است:دوستان عزیز سلام
یک کارتون قدیمی گوشه ذهمنه . دو تا موجود ( احتمالاً سنجاب ) چاق و لاغر بودند که می خواستند لوبیا از یک پل رد کنند . یکیشون دهنشو پر لوبیا کرد و وقتی تلو تلو خوران از پل رد می شد افتاد توی رودخونه !
دوستانی که بیاد دارند کمک کنند .

سلام دوست عزیز
البته جای این سوال در بخش کارتون بود بود اما به هر حال
این انیمیشن با نام "همسایه ها" در تلویزیون ایران نمایش داده شد. داستان دو همسایه که یکی چاق و دیگری لاغر بود و با هم دوست بودند.
وقتی قرار به ورزش بود همسایه چاق که یک همستر قهوه ای بود از همسایه لاغر خواست که به جای او ورزش کند و گفت چون ما دوست هستیم اگر تو ورزش کنی انگار من ورزش کرده ام و خودش غذای شراکتی شان را خورد و خوابید.
در ساحل رودخانه نزدیکشان یک بوته ی لوبیا بود که هر دو برای چیدنش رفتند و همسایه ی لاغر دانه های لوبیا را داخل دهان گرفت تا از روی پل عبور کند و آن طرف رودخانه همه را قورت داد و گفت: چون ما دوست هستیم اگر من لوبیا ها را بخورم انگار تو خورده ای.
این انیمیشن روسی است و در سایت oldtales.ru می توانی پیدایش کنی

درود بر شما و تشکر فراوان . ماشااله به حافظه تان . البته این سایت با این پیغام Domain oldtales.ru has been parked on the Domains Parking by its owner. می آید . بهرحال ممنونم از یادآوریتان

من طرف kazvash الإثنين نوفمبر 16, 2015 7:52 am

59 نوشته است:

با احترام به فروم رویایی و خاطرات کودکی و نوجوانی،
و یاد‌هایی‌ که همیشه همراه ما هستند و خواهند بود.
برای من بشخصه، زمان آینده در ساختار ذهن وجود ندارد،
هر چه هست زمان گذشته هست و البته بخش کوچکی هم (بناچار) به حال اختصاص دارد.
این "گذشته" میتواند سی‌ و یا بیست و یا حتا ده و یا پنج سال پیش باشد،
هرچه که به بایگانی ذهن سپرده شده و حال، رنگ و بوی "یادمانه‌هایی‌ ترتیبوار" بخود گرفته.
اگر در طی‌ این ۴ سال و ۷ ماه، ناخواسته با سطر و جمله و بیان دیدگاه، سبب رنجش شدم، پوزش میخواهم.
(هیچ جا بجز این فروم، فعالیت در زمینه ی نوستالژی و خاطرات و کلا چنین مواردی نداشته‌ام و نخواهم داشت)
امیدوارم که همیشه سلامت و موفق باشید.
بدرود. ۵۹ ...

kazvash نوشته است:

يا عرض سلام به همه دوستان و ياران اين فروم خاطره انگيز
نمي دانم چه بر سر اعضاء آمده كه يكي از بهترين ، با وفاترين و با معلومات ترين اعضا يعني جناب 59 عزيز به راحتي و چراغ خاموش از اين فروم خداحافظي مي كند و صداي هيچكس در نمي آيد!
چه شده عزيزان ؟
از خاطرات و نوستالژي خسته شديد يااز حجم برنامه هاي نوستالژي اشباع؟
چند وقته كه سري به اين فروم نزده ايد؟
آيا مي دانيد كه بسياري از صفحات اين فروم ، حاصل زحمات اين عزيز و همچنين دوست عزيز ديگر جناب اينديانا جونز يا همان افشين خان صاحب وبلاگ ارزشمند "يادداشت هاي يك ذهن شلوغ و آرمانگرا "است؟
چرا دوستان يادي از اين دونفر نمي كنند ؟
به هر جهت ، من از اينكه اين دو عزيز ، ديگر مطلبي براي اين فروم ارسال نمي كنند و با اين فروم خداحافظي كرده اند يا به قول جناب 59 گرامي، بدرود گفته اند بسيار متاثر و اندوهگين هستم و اميدوارم هر جا كه هستند هميشه موفق و سالم باشند .
همچنين اميداوارم بار ديگر از مطالب اين دو عزيز بهره مند شويم.
جناب 59 و جناب افشين
دلمان برايتان تنگ شده.
اين فروم و دوستدارانتان را تنها نگذاريد.
ارادتمند همگي
kazvash
1394/08/25

من طرف ramin الثلاثاء نوفمبر 24, 2015 11:10 pm

این پرسش از دیشب تا به حال ذهن من را به خودش مشغول کرده. کسی یادش هست که این مثلاْ شعر! در دیالوگ های کدام سریال یا برنامه گنجانده شده بود: «پشه نگو، پشه نگو، نیش داره. ۶۶۶ سه تا شیش داره!»
برنامه یا سریال موردنظر باید قبل از سال ۵-۷۴ پخش شده باشه چون من بعد از این تاریخ تلویزیون جمهوری اسلامی رو تماشا نمی کردم.

من طرف Jack Holborn الخميس نوفمبر 26, 2015 6:43 am

ایام نوروز سال 1372 از شبکه اول برنامه ای پخش میشد به نام نوروز 72 که کارگردان آن داریوش کاردان بود و مهران مدیری هم از این برنامه به شهرت رسید و پا در جاده موفقیت گذاشت. باری، این برنامه مجری هم داشت و این مجری موفق کسی نبود به جز آقای حسین پاکدل مجری معروف و محبوب دهه 60 و اوایل دهه 70 که دستی در تئاتر هم داشت و مدتی هم مدیر تئاتر شهر بود. در سینما هم فعالیت داشته و مهمترین فیلمی که بازی کرده "برف روی کاج ها" ساخته پیمان معادی است. در آن برنامه، هر شب یک مهمان از جرگه هنرمندان دعوت بود و پاکدل گفتگویی با او انجام میداد. در همین برنامه بود که استاد شجریان برای اولین و آخرین بار (تا امروز) در تلویزیون بعد از انقلاب حضور یافت.
اما موضوع اصلی که بهانه این مطلب است حضور هادی اسلامی بازیگر پرکار سینما و تلویزیون آن سالها در این برنامه است. به خاطر می آورم که در ابتدای صحبت، پاکدل با اشاره به سیمای نسبتاً جوان هادی اسلامی، گفت که بینندگان از دیدن چهره واقعی شما بسیار متعجب خواهند شد زیرا همیشه شما را در فیلمها با چهره پیر دیده اند و در ادامه گفت که در فرانسه بازیگر تئاتری بوده که علیرغم جوانی همواره نقش پیرمرد بازی می کرد و اتفاقاً در جوانی هم از دنیا رفت و ظریفی در یکی از روزنامه ها در مورد او نوشت: "آنقدر نقش پیرمرد بازی کرد که مرگ هم در مورد او اشتباه کرد". سخن که بدینجا رسید آقای پاکدل گفت: البته امیدوارم این موضوع درباره شما صدق نکند. این گذشت تا حدود چهار ماه بعد که خبر فوت هادی اسلامی را در روزنامه همشهری (که تنها روزنامه رنگی آن زمان بود و بسیار خواندنی و جذاب و ویژه نامه های جور واجورش هم جذابیت آن را چند برابر کرده بود) خواندم. بی درنگ به یاد آن برنامه افتادم و پیش خود اندیشیدم که حسین پاکدل اکنون چه حالی دارد و به خاطر آن حرف نابجا هرگز خود را نخواهد بخشید.

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 9 Hadi-eslami-biographya-com-1

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 9 Hadi-eslami-biographya-com-1

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 9 %D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%AF%D9%84

من طرف bahman.Gh السبت نوفمبر 28, 2015 5:19 am

سلام و خسته نباشید
سالها پیش یه فیلم سینمایی از شبکه یک پخش شد به اسم مزدور ،داستان فیلم در مورد یه معدن بود و دوتا کماندو که مردم محلی و صاحب معدن اونا رو به عنوان مزدور استخدام میکنن،یکیشون بعد از مدتی نظرش در مورد کارش عوض میشه و میخواد به مردم محل کمک کنه ولی اون یکی میخواد معدن رو تخریب کنه،البته تا اونجا که یادم مونده داستان همین بود،فیلم قشنگی بود،بعدها هر چی خواستم این فیلم رو پیدا کنم نشد،شاید چندین ساعت دنبالش گشتم توی اینترنت،همه ی راه های جستجو رو امتحان کردم،آیا کسی اون فیلم رو دیده و میدونه اسم اصلیش چی هست ؟
فکر نکنم کسی یادش باشه!فقط یبار نشونش داد

من طرف kazvash السبت نوفمبر 28, 2015 7:16 am

Jack Holborn نوشته است:ایام نوروز سال 1372 از شبکه اول برنامه ای پخش میشد به نام نوروز 72 که کارگردان آن داریوش کاردان بود و مهران مدیری هم از این برنامه به شهرت رسید و پا در جاده موفقیت گذاشت. باری، این برنامه مجری هم داشت و این مجری موفق کسی نبود به جز آقای حسین پاکدل مجری معروف و محبوب دهه 60 و اوایل دهه 70 که دستی در تئاتر هم داشت و مدتی هم مدیر تئاتر شهر بود. در سینما هم فعالیت داشته و مهمترین فیلمی که بازی کرده "برف روی کاج ها" ساخته پیمان معادی است. در آن برنامه، هر شب یک مهمان از جرگه هنرمندان دعوت بود و پاکدل گفتگویی با او انجام میداد. در همین برنامه بود که استاد شجریان برای اولین و آخرین بار (تا امروز) در تلویزیون بعد از انقلاب حضور یافت.
اما موضوع اصلی که بهانه این مطلب است حضور هادی اسلامی بازیگر پرکار سینما و تلویزیون آن سالها در این برنامه است. به خاطر می آورم که در ابتدای صحبت، پاکدل با اشاره به سیمای نسبتاً جوان هادی اسلامی، گفت که بینندگان از دیدن چهره واقعی شما بسیار متعجب خواهند شد زیرا همیشه شما را در فیلمها با چهره پیر دیده اند و در ادامه گفت که در فرانسه بازیگر تئاتری بوده که علیرغم جوانی همواره نقش پیرمرد بازی می کرد و اتفاقاً در جوانی هم از دنیا رفت و ظریفی در یکی از روزنامه ها در مورد او نوشت: "آنقدر نقش پیرمرد بازی کرد که مرگ هم در مورد او اشتباه کرد". سخن که بدینجا رسید آقای پاکدل گفت: البته امیدوارم این موضوع درباره شما صدق نکند. این گذشت تا حدود چهار ماه بعد که خبر فوت هادی اسلامی را در روزنامه همشهری (که تنها روزنامه رنگی آن زمان بود و بسیار خواندنی و جذاب و ویژه نامه های جور واجورش هم جذابیت آن را چند برابر کرده بود) خواندم. بی درنگ به یاد آن برنامه افتادم و پیش خود اندیشیدم که حسین پاکدل اکنون چه حالی دارد و به خاطر آن حرف نابجا هرگز خود را نخواهد بخشید.

جناب آقاي جك هالبورن عزيز
با عرض سلام و تشكر از خاطره جذابتان
اجازه بدهيد كه به نكته اي اشاره كنم ، تعريف خاطره زماني خوب و جالب است كه از صحت و دقت كافي برخوردار باشد و وقتي فاقد صحت و دقت كافي بوده باشد به ناچار شنونده و يا خواننده آن خاطره ، در ديگر مطالب آن شخص گوينده يا نويسنده خاطره شك و ترديد مي كند.
اين نكته را از اين بابت اشاره كردم كه در خاطره شما چند اشتباه وجود داشت .
اول آنكه استاد شجريان در برنامه سال تحويل نوروز 1373 به تلويزيون آمدند و دوم آنكه مجري برنامه جناب آقاي شجاعي مهر بودند و استاد شجريان ،بهاريه اي را بصورت CD يا لوح فشرده به عنوان عيدي به مردم محترم ايران به مجري تحويل دادند كه چند دقيقه بعد از شبكه اول پخش شد . اين بهاريه ، غزلي از حافظ شيرين سخن بود با اين مطلع :
" زكوي يار مي آيد ، نسيم باد نوروزي از اين باد ار مدد خواهي ، چراغ دل برافروزي "
و همچنين از ايشان خواسته شد كه دعاي تحويل سال را به صورت زنده هنگام تحويل سال اجرا كنند كه استاد شجريان نيز بسيار زيبا اجرا كردند.
من اين برنامه را روي فيلم بتاماكس ضبط كرده بودم و انشاءالله در آينده نه چندان دور آن را تبديل كرده و به اشتراك خواهم گذاشت.
ضمناً چه خوب است كه خاطرات شيرين خود را نقل كنيم و همچنين دقت كنيم نقل خاطرات ما باعث كدورت خاطر ديگران نشود . مثلاً در خاطره شما فكر مي كنم ذكر جمله آخر(پيش خود انديشيدم .....) چندان لزومي نداشت.
اميدوارم از من دلگير نشده باشيد.
با احترام
kazvash
1394/09/07

من طرف SMAM السبت نوفمبر 28, 2015 7:53 am

bahman.Gh نوشته است:سلام و خسته نباشید
سالها پیش یه فیلم سینمایی از شبکه یک پخش شد به اسم مزدور ،داستان فیلم در مورد یه معدن بود و دوتا کماندو که مردم محلی و صاحب معدن اونا رو به عنوان مزدور استخدام میکنن،یکیشون بعد از مدتی نظرش در مورد کارش عوض میشه و میخواد به مردم محل کمک کنه ولی اون یکی میخواد معدن رو تخریب کنه،البته تا اونجا که یادم مونده داستان همین بود،فیلم قشنگی بود،بعدها هر چی خواستم این فیلم رو پیدا کنم نشد،شاید چندین ساعت دنبالش گشتم توی اینترنت،همه ی راه های جستجو رو امتحان کردم،آیا کسی اون فیلم رو دیده و میدونه اسم اصلیش چی هست ؟
فکر نکنم کسی یادش باشه!فقط یبار نشونش داد

شاید و تنها شاید این فیلم باشه که با نام "مزدور" پخش شد
Die grosse Treibjagd (1968)
The Last Mercenary
Les mercenaires de la violence

من طرف bahman.Gh السبت نوفمبر 28, 2015 6:23 pm

SMAM,درسته و قطعا حتما درسته!خودش هست،اسم اصلی فیلم آخرین مزدور هست،چقد دنبالش گشتم! واقعا متشکرم

من طرف Jack Holborn السبت نوفمبر 28, 2015 6:57 pm

بسیار ممنون از شما به خاطر حسن توجه و عنایتی که به این حقیر نمودید زیرا این متن را در چند گروه تلگرامی نیز به اشتراک گذارده بودم (آن توضیح واضحات داخل پرانتز نیز بدین جهت بود وگرنه اعضای این گروه نیازی به این توضیحات پیش پا افتاده ندارند) اما دریغ از یک نقد یا توضیح، فقط یک نفر نصفه لایکی نثار نموده بود. از نقد زیبای شما نیز دلگیر نشدم بلکه بسیار مشعوف گردیدم. باید به عرض برسانم این خاطره یکی از عجیب ترین حوادث (!؟) زندگی من می باشد و من سالها آن را در سینه نگاه داشته و تنها با معدودی از دوستان در میان گذاشته بودم و آرزو داشتم روزی آن را به شکلی شایسته به رشته تحریر در آورم اما شد آنچه خواندید. هدف دیگر من از انتشار این متن، یافتن شریک جرمی (!) در این خاطره بود تا از صحت آن اطمینان کامل یابم و زوایای دیگری از آن بر من روشن شود هر چند این خاطره به وضوح در حافظه تحلیل رفته من نقش بسته است (در آن زمان نوجوانی چهارده ساله بودم). ولی خاطرات مشترک بسیار لذت بخش می باشد و من همچنان امیدوارم شخص دیگری نیز این ماجرا را به یاد داشته باشد.
حضور شجریان در برنامه نوروز 72 را نیک به خاطر دارم اما تنها نکته ناراستی که در آن متن وجود داشت این بود که من ادعا نموده بودم شجریان فقط یک بار در تلویزیون بعد از انقلاب حضور یافته که البته بعداً به اشتباه خود پی بردم و متوجه شدم در نوروز 73 نیز در تلویزیون و در برنامه ای با اجرای هرمز شجاعی مهر حضور داشته اند که من آن را اصلاً به خاطر نمی آورم ولی ویدئوی آن در اینترنت موجود است و از این بابت سرافکنده و شرمگینم. قصد داشتم در اصلاحیه ای به اشتباه خود اعتراف نموده و دنباله ای نیز بر این خاطره که برای من بسیار عزیز است بنگارم که شما زودتر به آن اشاره نمودید و بسیار هم از این موضوع خوشحالم زیرا که توجهی را برانگیخته ام.
آنچه که در پایان وجیزه آورده بودم شرح احساسات من در آن زمان (مرداد 72) بود که سالهاست همراه من است و هیچ خصومتی هم با جناب پاکدل نداشته و ندارم بالعکس ارادت ویژه ای به ایشان دارم و چهره جذاب و صدای زیبایشان جزو خاطرات شیرین کودکی من بوده و خواهد بود. اما یکی از آرزوهای من طی این سالها ملاقات با حسین پاکدل و سؤال از ایشان در مورد آن برنامه و احساسشان هنگام شنیدن خبر مرگ هادی اسلامی بوده است و امیدوارم روزی محقق شود.
زیاده عرضی نیست ایام به کام

من طرف Jack Holborn السبت نوفمبر 28, 2015 6:59 pm

kazvash نوشته است:
Jack Holborn نوشته است:ایام نوروز سال 1372 از شبکه اول برنامه ای پخش میشد به نام نوروز 72 که کارگردان آن داریوش کاردان بود و مهران مدیری هم از این برنامه به شهرت رسید و پا در جاده موفقیت گذاشت. باری، این برنامه مجری هم داشت و این مجری موفق کسی نبود به جز آقای حسین پاکدل مجری معروف و محبوب دهه 60 و اوایل دهه 70 که دستی در تئاتر هم داشت و مدتی هم مدیر تئاتر شهر بود. در سینما هم فعالیت داشته و مهمترین فیلمی که بازی کرده "برف روی کاج ها" ساخته پیمان معادی است. در آن برنامه، هر شب یک مهمان از جرگه هنرمندان دعوت بود و پاکدل گفتگویی با او انجام میداد. در همین برنامه بود که استاد شجریان برای اولین و آخرین بار (تا امروز) در تلویزیون بعد از انقلاب حضور یافت.
اما موضوع اصلی که بهانه این مطلب است حضور هادی اسلامی بازیگر پرکار سینما و تلویزیون آن سالها در این برنامه است. به خاطر می آورم که در ابتدای صحبت، پاکدل با اشاره به سیمای نسبتاً جوان هادی اسلامی، گفت که بینندگان از دیدن چهره واقعی شما بسیار متعجب خواهند شد زیرا همیشه شما را در فیلمها با چهره پیر دیده اند و در ادامه گفت که در فرانسه بازیگر تئاتری بوده که علیرغم جوانی همواره نقش پیرمرد بازی می کرد و اتفاقاً در جوانی هم از دنیا رفت و ظریفی در یکی از روزنامه ها در مورد او نوشت: "آنقدر نقش پیرمرد بازی کرد که مرگ هم در مورد او اشتباه کرد". سخن که بدینجا رسید آقای پاکدل گفت: البته امیدوارم این موضوع درباره شما صدق نکند. این گذشت تا حدود چهار ماه بعد که خبر فوت هادی اسلامی را در روزنامه همشهری (که تنها روزنامه رنگی آن زمان بود و بسیار خواندنی و جذاب و ویژه نامه های جور واجورش هم جذابیت آن را چند برابر کرده بود) خواندم. بی درنگ به یاد آن برنامه افتادم و پیش خود اندیشیدم که حسین پاکدل اکنون چه حالی دارد و به خاطر آن حرف نابجا هرگز خود را نخواهد بخشید.

جناب آقاي جك هالبورن عزيز
با عرض سلام و تشكر از خاطره جذابتان
اجازه بدهيد كه به نكته اي اشاره كنم ، تعريف خاطره زماني خوب و جالب است كه از صحت و دقت كافي برخوردار باشد و وقتي فاقد صحت و دقت كافي بوده باشد به ناچار شنونده و يا خواننده آن خاطره ، در ديگر مطالب آن شخص گوينده يا نويسنده خاطره شك و ترديد مي كند.
اين نكته را از اين بابت اشاره كردم كه در خاطره شما چند اشتباه وجود داشت .
اول آنكه استاد شجريان در برنامه سال تحويل نوروز 1373 به تلويزيون آمدند و دوم آنكه مجري برنامه جناب آقاي شجاعي مهر بودند و استاد شجريان ،بهاريه اي را بصورت CD يا لوح فشرده به عنوان عيدي به مردم محترم ايران به مجري تحويل دادند كه چند دقيقه بعد از شبكه اول پخش شد . اين بهاريه ، غزلي از حافظ شيرين سخن بود با اين مطلع :
" زكوي يار مي آيد ، نسيم باد نوروزي از اين باد ار مدد خواهي ، چراغ دل برافروزي "
و همچنين از ايشان خواسته شد كه دعاي تحويل سال را به صورت زنده هنگام تحويل سال اجرا كنند كه استاد شجريان نيز بسيار زيبا اجرا كردند.
من اين برنامه را روي فيلم بتاماكس ضبط كرده بودم و انشاءالله در آينده نه چندان دور آن را تبديل كرده و به اشتراك خواهم گذاشت.
ضمناً چه خوب است كه خاطرات شيرين خود را نقل كنيم و همچنين دقت كنيم نقل خاطرات ما باعث كدورت خاطر ديگران نشود . مثلاً در خاطره شما فكر مي كنم ذكر جمله آخر(پيش خود انديشيدم .....) چندان لزومي نداشت.
اميدوارم از من دلگير نشده باشيد.
با احترام
kazvash
1394/09/07

بسیار ممنون از شما به خاطر حسن توجه و عنایتی که به این حقیر نمودید زیرا این متن را در چند گروه تلگرامی نیز به اشتراک گذارده بودم (آن توضیح واضحات داخل پرانتز نیز بدین جهت بود وگرنه اعضای این گروه نیازی به این توضیحات پیش پا افتاده ندارند) اما دریغ از یک نقد یا توضیح، فقط یک نفر نصفه لایکی نثار نموده بود. از نقد زیبای شما نیز دلگیر نشدم بلکه بسیار مشعوف گردیدم. باید به عرض برسانم این خاطره یکی از عجیب ترین حوادث (!؟) زندگی من می باشد و من سالها آن را در سینه نگاه داشته و تنها با معدودی از دوستان در میان گذاشته بودم و آرزو داشتم روزی آن را به شکلی شایسته به رشته تحریر در آورم اما شد آنچه خواندید. هدف دیگر من از انتشار این متن، یافتن شریک جرمی (!) در این خاطره بود تا از صحت آن اطمینان کامل یابم و زوایای دیگری از آن بر من روشن شود هر چند این خاطره به وضوح در حافظه تحلیل رفته من نقش بسته است (در آن زمان نوجوانی چهارده ساله بودم). ولی خاطرات مشترک بسیار لذت بخش می باشد و من همچنان امیدوارم شخص دیگری نیز این ماجرا را به یاد داشته باشد.
حضور شجریان در برنامه نوروز 72 را نیک به خاطر دارم اما تنها نکته ناراستی که در آن متن وجود داشت این بود که من ادعا نموده بودم شجریان فقط یک بار در تلویزیون بعد از انقلاب حضور یافته که البته بعداً به اشتباه خود پی بردم و متوجه شدم در نوروز 73 نیز در تلویزیون و در برنامه ای با اجرای هرمز شجاعی مهر حضور داشته اند که من آن را اصلاً به خاطر نمی آورم ولی ویدئوی آن در اینترنت موجود است و از این بابت سرافکنده و شرمگینم. قصد داشتم در اصلاحیه ای به اشتباه خود اعتراف نموده و دنباله ای نیز بر این خاطره که برای من بسیار عزیز است بنگارم که شما زودتر به آن اشاره نمودید و بسیار هم از این موضوع خوشحالم زیرا که توجهی را برانگیخته ام.
آنچه که در پایان وجیزه آورده بودم شرح احساسات من در آن زمان (مرداد 72) بود که سالهاست همراه من است و هیچ خصومتی هم با جناب پاکدل نداشته و ندارم بالعکس ارادت ویژه ای به ایشان دارم و چهره جذاب و صدای زیبایشان جزو خاطرات شیرین کودکی من بوده و خواهد بود. اما یکی از آرزوهای من طی این سالها ملاقات با حسین پاکدل و سؤال از ایشان در مورد آن برنامه و احساسشان هنگام شنیدن خبر مرگ هادی اسلامی بوده است و امیدوارم روزی محقق شود.
زیاده عرضی نیست ایام به کام

من طرف kazvash الأحد نوفمبر 29, 2015 7:46 am

جناب جك هالبورن عزيز
با سلام و تبريك به خاطر روحيه نقد پذيري شما
من هم از برنامه نوروز 72 خاطرات بسياري دارم و فكر مي كنم اولين برنامه طنزي بود كه با برنامه هاي تلويزيون از آگهي بازرگاني تا برنامه هاي مستند حيات وحش و ديگر برنامه هاي مجري محور شوخي مي كرد و نسلي از هنرمندان جديدعرصه كمدي و طنز را به مردم معرفي كرد كه در سال هاي بعد جزو بهترين بازيگران و كارگردانان تلويزيون و سينما شدند.اما تا آنجا كه من يادم است (در آن سال من 24 ساله بودم ) در آن برنامه استاد شجريان به عنوان مهمان حضور نداشتند.البته شايد من به علت ديد و بازديد عيد موفق به تماشاي همه قسمت هاي برنامه نوروز 72 نشدم . ضمناً خاطرم هست كه در آن برنامه اي كه در شب سال تحويل نوروز 73 پخش شد ، استاد شجاعي مهر به استاد شجريان گفتند كه" استاد بعد از سال ها (حدود 14 سال یا بیشتر) به تلويزيون تشريف آورده ايد."
به هر حال دوست عزيز اين فروم براي عرضه همين خاطرات مشترك است و همچنان چشم انتظار مطالب و خاطرات شيرين شما و ديگر دوستان اين فروم خاطره انگيز مي باشم.
ارادتمند همه دوستان
kazvash
1394/09/08