فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+34
stalker
Milassyui
aghaghi
S@M
arman
alimontaz
Heidii
Mihakralj
volant
slevin(HAMID
keyvanmoeini
abnbat
SMAM
jasonbourne
پل کوچولو
ASDALIREZA105
erfan
ramin
edo
Clover
Heidi
sahra_7
Negin 2
Indiana Jones
mehrnaz_sadeghi86
Ishpateka
fazel1994
afsoon520
ahmad1300mo
Emiliano
kazvash
faridonline
babak
59
38 مشترك
صفحه 11 از 40
صفحه 11 از 40 • 1 ... 7 ... 10, 11, 12 ... 25 ... 40
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
پل کوچولو نوشته است:پل کوچولو نوشته است
از اینکه تو وسط پروژه نگا رشتون مزاحم شدم از شما "جناب امیلیانو" عذر خواهی می کنم
میخواستم یکی دیگه از فیلمهایی که در گذشته های نسبتا دور دیدم رو مطرح کنم .ماجرای فیلم از این قرار است که مامور پلیس یا نیروی ویژه که درصدد نجات دادن پسرش هست که توسط عدهای تبه کار ربوده شده رو نجات بده.در اپیزودی از فیلم پدر یا همون مامور پلیس با یه پلیس دیگه که سیاه پوست هست سوار ماشین به جایی میرن که تو ماشین عکس مجرمهای دیگه نصب شذه وتو همون مسیر رفتن تصادف میکنن ومیفتن تو دره ولی جان سالم به در می برن.تو صحنه پایانی که تو کوپه وراهروی قطار اتفاق میفته معلوم میشه کار ربایش ویا بچه دزدی زیر سر همین همکار سیاه پوست بوده.
از دوستان عزیز تقاضای راهنمایی دارم؟
شب وروز عزیزان با شادی وسلامتی.
1. از این که وسط پوسترها مطلب می نویسی، نه تنها ناراحت نمی شم؛ که، خیلی هم خوب.
اینجا که ارث بابای من نیس!
2. در مورد فیلم، متأسفانه هیچ یادم نمی یاد و مطمئنم این فیلمو ندیده م؛ وگرنه، کمکت می کردم.
باید منتظر بمونی بچه های فیلم باز بیان و جوابتو بدن؛ اگه، بتونن.
.............................................
3. به متن شعر (سرود/ ترانه)ی کار زیر کاری ندارم، به نوشته هایی هم که رو صفحه می یان، هم.
اما این سرود و تصاویری که پخش شد، برای من بسیار بسیار خاطره انگیز بود و خیلی ضرر می کنی؛ اگه، دانلود نکنی:
http://s3.picofile.com/file/7947592147/Be_Souye_Jebheha_Ravim.rar.html
منبع: برنامه ی یادگاری.
با تشکر از "59" عزیز؛ بخاطر، اطلاع رسونی به موقع ش.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
- كد:
. از این که وسط پوسترها مطلب می نویسی، نه تنها ناراحت نمی شم؛ که، خیلی هم خوب.
اینجا که ارث بابای من نیس
!
دو تا سوال دیگه به ذهنم اومد:یک:بعد از اتمام سری دوم برنامه هنر هفتم چه برنامه سینمایی پنجشنبه شبها از شبکه یک پخش می شد وفیلمهای این سری ازبرنا مه ها چیا بودند؟
دو:چند تا از فیلمهای با ژانرجاسوسی دوران جنگ سرد محصول کشورهای اروپای شرقی که دهه شصت ویا دهه هفتاد خودمون از تلویزیو پخش شده رو لطف کنین مثال بزنین؟
پل کوچولو- تعداد پستها : 8
Join date : 2013-04-06
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
1. "59" عزیز، بخاطر نوشته ی بالایی ازت متشکرم.
2. صحبت از Vangelis شد، حتماً به یاد دارید که ما دهه ی شصتی ها بیشترین یادمانه های کودکی هامونو بی اغراق با ایشون داریم؛ من جمله:
2.1. عروسکی "شتر خوش باور" موسیقی Apocalypse Des Animaux Generique ایشون رو روش داشت.
2.2. هنوز که هنوزه La Petite Fille De La Mer یادآور ثانیه های پیشین قبل از خبره.
2.3. موسیقی وهم انگیز و بی نظیر Alphaش رو می شد آخر نوار قصه ها شنید.
2.4. موسیقی Operaش رو می شد به کرات از برنامه های مختلف سیاسی و اجتماعی شنید.
2.5. همچنین موسیقی Titlesش؛ که، همیشه فک می کنم بیس کارای "یانی"ه و همیشه "یانی" رو دنباله روی ایشون می دونم، یه جورایی. Titles سال 1981 ساخته شده.
2.6. Song Of Whiteش؛ که، به شرق دور می زنه و نشون از توانایی ایشون تو ساختن کارای شرقیه.
2.7. Elsewhere هم خیلی آشناست.
2.8. اما کسی نیست که Blade Runnerشو بشنوه و یاد کارای سیاسی و "گزارش هفتگی" جمعه ها بعدازظهر نیفته.
2.9. من با To The Unknown Manش هم خیلی خیلی حال می کنم و تم نازی داره.
2.10. Dial Outش معمولاً رو مستندای علمی و موقعی که خط تولید کارخونه ها رو می دادن، پخش می شد.
2.11. اما Spiral خیلی خیلی معروفه و بیشتر تیتراژ مسابقات بود. یادتونه؟
2.12. Dervishش که نگو! بی نظیر! کاملاً فضایی و نو. هنوز که هنوزه با شنیدنش به سازنده ش حسرت (بخونید غبطه!) می خورم!
2.13. Abraham's Themeش رو می شد رو کارای ماورایی شنید.
2.14. Conquest Of Paradiseش؛ که، به زیبایی ویدئوی اونو زحمت کشیدید، روزای انتخابات و سیاسی مد می شه؛ اما، در اصل کلاسش خیلی بالاتر از این حرفاست.
2.15. Pulstarش هم که کسی نیست که بشنوه و خوشش نیاد. این هم معمولاً رو برنامه های سیاسی شنیده می شد.
وای که Vangelis چقدر کار مهم و معروف داره و چقدر ذهنامون پره از کارای ایشون. امیدوارم باز هم کارای دیگه و جدیدتری ازشون بشنویم.
از شما، دوست عزیزم، هم خیلی خیلی ممنونم؛ بخاطر، یادآوری ایشون و سایر نوشته های زیباتون.
3. اوه، راستی، "روان اتکینسون" ("مستر بین") تو افتتاحیه ی المپیک 2012 لندن، "فتح آتش" رو که شما ویدئوشو آپلود کردید، مسخره کرده بود و انصافاً بامزه هم بود.
اینجا می تونید ویدئوشو دانلود کنید و برای چند دییقه ای بخندید:
http://funcloub.persianblog.ir/post/266
با تشکر از معرفی این هنرمند بزرگ
گفتم شاید بد نباشه نگاهی به کارهایی بیاندازیم که در اونها قدرت نوازندگی این هنرمند با صدای دلنشین دمیس روسس همراه شده است.
شاید کمتر کسی اسم گروه پروگرسیو راک افرودیت چایلد رو شنیده باشه ولی یکی از کارهای بزرگ پروگرسیو راک و یا حداقل کرات راک محسوب میشه.
من قدرت نوازندگی ونگلیس رو در آلبوم دوم اونها می دونم و آهنگهای زیر رو توصیه می کنم که گوش کنید.
خصوصا آهنگ ماری ژولی که حال و هوایی رومانتیک با موسیقی آفریفایی داره
من توصیف یک منتقد رو درباره اولین آهنگ این گروه در اولین آلبوم رو اینجا واسه شما می گذارم تا با خوندن اون نقش ونگلیس هم کمی روشن تر بشه.
این آهنگی هست به نام : پایان دنیا
گفتم شاید بد نباشه نگاهی به کارهایی بیاندازیم که در اونها قدرت نوازندگی این هنرمند با صدای دلنشین دمیس روسس همراه شده است.
شاید کمتر کسی اسم گروه پروگرسیو راک افرودیت چایلد رو شنیده باشه ولی یکی از کارهای بزرگ پروگرسیو راک و یا حداقل کرات راک محسوب میشه.
من قدرت نوازندگی ونگلیس رو در آلبوم دوم اونها می دونم و آهنگهای زیر رو توصیه می کنم که گوش کنید.
خصوصا آهنگ ماری ژولی که حال و هوایی رومانتیک با موسیقی آفریفایی داره
من توصیف یک منتقد رو درباره اولین آهنگ این گروه در اولین آلبوم رو اینجا واسه شما می گذارم تا با خوندن اون نقش ونگلیس هم کمی روشن تر بشه.
این آهنگی هست به نام : پایان دنیا
Slightly foreshadowing Aphrodite's Child's 666 album, "End of the World" has the band making good use of their keyboards, using them to create the song's dark, disheartening tone. The track involves a combination of Demis Roussos' fragile vocals and a canopy of echoed electronic effects to create its bleak environment, but most of the song's energy comes from the emergence from calm to sinister in one fell swoop. Roussos' voice appears tranquil at the beginning of the stanzas, but the pitch and flow of the instruments carry his singing into a sinister, almost threatening musical atmosphere in a sheer instance, aided by the dark hues painted from the synthesizers and the bizarre undercurrents of all of the instruments as a whole. Unlike serene efforts such as "Rain and Tears" or "Spring, Summer, Winter & Fall," Aphrodite's Child used "End of the World" as an outlet for Vangelis' penchant for an aggressive, more blatant form of progressive music which utilized the bulk of the keyboard's power to establish mood and even setting. As Aphrodite's Child progressed, the keyboards became just as an important tool for building the band's intentioned milieu as it was for simply producing melody, tone, and the like.
Songs worth listening:
1-End of the World
2-It's Five O'Clock
3-Marie Jolie
http://en.wikipedia.org/wiki/Aphrodite%27s_Child
Songs worth listening:
1-End of the World
2-It's Five O'Clock
3-Marie Jolie
http://en.wikipedia.org/wiki/Aphrodite%27s_Child
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
3. به متن شعر (سرود/ ترانه)ی کار زیر کاری ندارم، به نوشته هایی هم که رو صفحه می یان، هم.
اما این سرود و تصاویری که پخش شد، برای من بسیار بسیار خاطره انگیز بود و خیلی ضرر می کنی؛ اگه، دانلود نکنی:
http://s3.picofile.com/file/7947592147/Be_Souye_Jebheha_Ravim.rar.html
منبع: برنامه ی یادگاری.
با تشکر از "59" عزیز؛ بخاطر، اطلاع رسونی به موقع ش.
امیر جان سپاسگزارم برای انتشار این سرود و کلیپ خاطره انگیز.
از دیدگاه موسیقی که بررسی کنیم، باید اقرار کرد، که فعالیتهای واحد موسیقی صدا و سیما
و همکاری کارسازی که با ارکستر سمفونیک در دهه ی شصت داشت، تکرار نشدنی است.
اگر اشتباه نکنم، این آهنگ از ساختههای استاد احمد علی راغب هست. ایشان تاکنون،
۳۱۹ آهنگ با کلام و ۲۰ قطعه ی بی کلام ساخته اند که تمامی آنها،
بر اساس موسیقی دستگاهی ایران هست و ساختارشان، در سبک سمفونی میباشند.
http://delojan.ir/شکوفه-اشک-،-آلبوم-قدیمی-با-صدای-مرتضی-مح/
و همچنین، اجراهای مستمر و با صلابت گروه کر ارکستر سمفونیک نیز، از یادهایمان نخواهد رفت.
بهتر از من بیاد دارید، که در جنگهای مناسبتی که جمعه عصرها از کانال یک در دهه ی شصت پخش میشد،
گروه کر نیز برنامه داشت و "جهانیر زمانی" یکی از خوانندگان مطرح و خوش صدای تنور در آن بود.
آهنگ "میلاد نور" با صدای "جهانگیر زمانی":
http://s2.picofile.com/file/7949553224/Jahangir_Zamani_Milade_Nour.rar.html
یادی هم داشته باشیم از "مهرداد کاظمی" و خاطرات سالهای شصت:
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. درسته "59" عزیز. دهه ی 60 به مانند دهه های 40 و 50، بهترین تم های موسیقی ساخته شد و استاد "راغب" هم که دیگه جای خود دارن.
2. با "صبح پیروزی" ("این پیروزی، خجسته باد این پیروزی") ایشون بی نهایت حال می کنم. هیچ وقت، هیچ وقت از شنیدنش خسته نمی شم و چقدر زیبا و حرفه ای روی این موسیقی کار شده. حتماً با کمی جستجو، دوستانی که ندارن، می تونن گیرش بیارن و ضمن تجدید خاطرات، لذت ببرن.
3. "میلاد نور" "جهانگیر زمانی" هم زیبا بود؛ اما، هیچی "صبح پیروزی" "گلریز" نمی شه. متشکرم از شما.
.........................
4. ادامه ی پوسترها و پایان حرف A:
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با کسب اجازه، همینجا مطلبها رو مینویسم.
امیر جان گرامی، ممنونم برای به اشتراک قرار دادن "ماجراهای آقای ملون".
از برای "در خانه" و "باجناقها" نیز همانگونه که گفتید، بسیار بسیار خرسند شدیم،
دیدن "باجناقها" واقعن خیال انگیز بود. چه شبهای زیادی که در دهه ی شصت، دلمان به دیدن این تله تئاتر
و تئاترهای دیگر در جلوی تلویزیون خوش بود و با جادوی تصویر، زندگیها میکردیم.
سپاس فراوان داریم خدمت سازندگان ریزبین و خوشفکر "یادگاری". ای کاش که کاملش را پخش کنند.
اجرای جناب "مسعود خان فروتن" بسیار صمیمی و با احساس هست.
ایشان جزو اولین نسل، از دانش آموختگان کارگردانی تلویزیون،
از "مدرسه ی عالی تلویزیون و سینما" در سال ۱۳۴۷ هستند.
.
.
.
مطلب دیگر اینکه، سطح طنز و کمدی در تلویزیون به نسبت دهههای شصت و هفتاد،
شوربختانه بسیار پایین آمده. قسمتهای کوتاهی که "یادگاری" از نمایشهای مختلف "جواد انصافی" نشان میدهد،
تلنگر خوبیست تا بیاد بیاوریم، که چه داشتیم و به کجا رسیدیم. ساعت خوشیها در دهه ی هفتاد،
از "کمدی جنگ هفته یی" که بر اساس طنز رادیویی استوار بود، جدا شدند و کاری تازه و نوین انجام دادند،
اما امروز، مقایسه کنید سطح کیفی یکبار مصرف و ناشیانه ی "خنده بازار" چه از جهت ظاهر بازیگرانش،
و چه از جهت اجرایشان با آنچه که در دهههای شصت و هفتاد داشتیم را. من مطمئن هستم،
که عوامل خنده بازار، در پشت صحنه خیلی خودشان میخندند و کیف میکنند در هنگام ضبط آیتمها.
تنها، بازی و تقلید پرسوناز "فریدون جیرانی" توسط "امیر حسین قهرایی"، استادانه و حرفهای بود.
http://www.theater.ir/fa/artists.php?id=1375
.
.
.
دیدن دوباره ی سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸" پس از ۲۴ سال، بسیار جالب و خاطره انگیز میباشد.
با آنکه از جهت داستان و ساختار ساده هست، اما برای ما و همنسلانمان، یادآوری خوبیست از آن روزها
و اتفاقات مختلف اجتماعی و اقتصادی در سالهای پایانی "شصت". ساده زیستی و نکوهش تجمل گرایی و زیاده خواهی،
حتی بشکل شعار و پندهای نهفته و نمادینش در سریال، هنوز هم خوشایند و هنایش وار میباشد.
زنده یاد "منوچهر لاریجانی" در نمایی از سریال
تیتراژ تصویری سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸":
(آقای خیالاتی یا آقای دلار مجموعه ی تلویزیونی ۱۰ قسمتی، کاری از گروه اقتصاد شبکه یک
به کارگردانی و تهیه کنندگی "مجید بهشتی" و تولید سال ۱۳۶۸ است - از ویکی پدیا)
http://s1.picofile.com/file/7950831070/Aghaye_Dolar_Titraj_1368_.rar.html
------------------------------------
پی نوشت - بدون شرح:
(با سپاس از امیر گرامی)
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
با کسب اجازه، همینجا مطلبها رو مینویسم.
امیر جان گرامی، ممنونم برای به اشتراک قرار دادن "ماجراهای آقای ملون".
از برای "در خانه" و "باجناقها" نیز همانگونه که گفتید، بسیار بسیار خرسند شدیم،
دیدن "باجناقها" واقعن خیال انگیز بود. چه شبهای زیادی که در دهه ی شصت، دلمان به دیدن این تله تئاتر
و تئاترهای دیگر در جلوی تلویزیون خوش بود و با جادوی تصویر، زندگیها میکردیم.
سپاس فراوان داریم خدمت سازندگان ریزبین و خوشفکر "یادگاری". ای کاش که کاملش را پخش کنند.
اجرای جناب "مسعود خان فروتن" بسیار صمیمی و با احساس هست.
ایشان جزو اولین نسل، از دانش آموختگان کارگردانی تلویزیون،
از "مدرسه ی عالی تلویزیون و سینما" در سال ۱۳۴۷ هستند.
.
.
.
مطلب دیگر اینکه، سطح طنز و کمدی در تلویزیون به نسبت دهههای شصت و هفتاد،
شوربختانه بسیار پایین آمده. قسمتهای کوتاهی که "یادگاری" از نمایشهای مختلف "جواد انصافی" نشان میدهد،
تلنگر خوبیست تا بیاد بیاوریم، که چه داشتیم و به کجا رسیدیم. ساعت خوشیها در دهه ی هفتاد،
از "کمدی جنگ هفته یی" که بر اساس طنز رادیویی استوار بود، جدا شدند و کاری تازه و نوین انجام دادند،
اما امروز، مقایسه کنید سطح کیفی یکبار مصرف و ناشیانه ی "خنده بازار" چه از جهت ظاهر بازیگرانش،
و چه از جهت اجرایشان با آنچه که در دهههای شصت و هفتاد داشتیم را. من مطمئن هستم،
که عوامل خنده بازار، در پشت صحنه خیلی خودشان میخندند و کیف میکنند در هنگام ضبط آیتمها.
تنها، بازی و تقلید پرسوناز "فریدون جیرانی" توسط "امیر حسین قهرایی"، استادانه و حرفهای بود.
http://www.theater.ir/fa/artists.php?id=1375
.
.
.
دیدن دوباره ی سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸" پس از ۲۴ سال، بسیار جالب و خاطره انگیز میباشد.
با آنکه از جهت داستان و ساختار ساده هست، اما برای ما و همنسلانمان، یادآوری خوبیست از آن روزها
و اتفاقات مختلف اجتماعی و اقتصادی در سالهای پایانی "شصت". ساده زیستی و نکوهش تجمل گرایی و زیاده خواهی،
حتی بشکل شعار و پندهای نهفته و نمادینش در سریال، هنوز هم خوشایند و هنایش وار میباشد.
زنده یاد "منوچهر لاریجانی" در نمایی از سریال
تیتراژ تصویری سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸":
(آقای خیالاتی یا آقای دلار مجموعه ی تلویزیونی ۱۰ قسمتی، کاری از گروه اقتصاد شبکه یک
به کارگردانی و تهیه کنندگی "مجید بهشتی" و تولید سال ۱۳۶۸ است - از ویکی پدیا)
http://s1.picofile.com/file/7950831070/Aghaye_Dolar_Titraj_1368_.rar.html
------------------------------------
پی نوشت - بدون شرح:
(با سپاس از امیر گرامی)
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
1. "59" عزیز، من هم از شما متشکرم.
2. "باجناق ها" رو این اواخری که می داد، همیشه، یکی، دو روز مونده بود به عید نوروز می داد.
یادته؟
بیشتر 29 اسفند؛ که، ملت هم تعطیل و خونه بودن.
3. درسته. من هم از اجرای بی نظیر "مسعود فروتن" بی نهایت خوشم می یاد. مث مجری های "نقره" نه خودشو می گیره، نه احساس مالکیت به برنامه داره.
به نظر من بهترین انتخاب برای برنامه ی یادگاری خود "مسعود فروتن" بوده و بس.
ضمن این که ایشون کارگردان هنری خیلی از برنامه های خاطره انگیزی؛ که، ما دیده ایم هم بوده ن.
4. در مورد افت کیفیت طنز با شما کاملاً موافقم. حتا "مهران مدیری" هم تو شبکه ی ویدئویی پسرفت بسیار محسوسی داشته و به هیچ وجه "مهران مدیری" سال های پیش نیست.
5. آقا، من "آقای دلار" رو یه قسمتش رو هم ندیده م! باورت می شه؟
نمی دونم چرا!
6. عکس آخری، که زحمت کشیدی، خیلی عالی بود. دست مریزاد.
............................
7. پوسترهای B:
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
پیشگفتار:
بله امیر جان، به مزیتهای اجرای جناب "مسعود فروتن"، بخوبی اشاره داشتید.
راستش پخش و دیدن "باجناقها" رو، در همون "دوران شصت" بیاد دارم.
درباره سریال بسیار نوستالژیک "آقای دلار-۱۳۶۸"، در همین پست به موارد مهمی اشاره خواهم داشت.
خرسند هستم که تصویر مقایسهای هم مورد پسند شما قرار گرفته،
در اصل، کار دست شما هست که آن فایل تصویری خاطره انگیز را منتشر کردید.
برای پوسترهای افتخار آمیز از آن دوران خوب، باز هم سپاسگزارم.
-------------------------------------------
بخاطر بسپاریم ...
بخاطر بسپاریم ...
بخاطر بسپاریم ...
.
.
.
علی سخاوت زاهدی (۱۳۲۸ - ۱۳۸۴)
علی سخاوت زاهدی - بازیگر، نویسنده، تهیه کننده و دستیار صحنه سینما و تلویزیون بود
که به نام قوچعلی در سری فیلمهای صمد و چند فیلم دیگر معروف است.
وی در کنار فعالیتهای هنری خود کارمند بخش حمل و نقل زمینی
و سوخت رسانی هواپیمایی ملی ایران نیز بود و در سالهای اخیر بازنشسته شده بود.
این هنرپیشه، در ۲۲ فروردین ۱۳۸۴ در بخش آی سی یو بیمارستان آزادی بستری
و در تنگدستی در روز چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۴ برابر با ۱۵ آوریل ۲۰۰۵ درگذشت.
وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
(از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
در سالهای پایانی دهه ی شصت، جنگی بود ویژه ی دهه ی فجر که البته امیر جان قبلن درباره اش نوشته اند.
(پرسوناژ هایی همانند "سیب زمینی پشندی" ... همراه با اجرای "ایرج طهماسب").
"علی زاهدی" در این جشن، با نام "آقا نبات"، برای بچههای شرکت کننده نقش آفرینی میکرد. یادش گرامی.
فایل کوتاه تصویری از حضور "علی زاهدی" در سریال "خشت اول - میانه ی دهه ی هفتاد":
http://s4.picofile.com/file/7952326983/Ali_Sekhavat_Zahedi.rar.html
.
.
.
در دهه ی شصت، تابلوهایی نقاشی بصورت پوستر و یا آویزهای کوچک چوبی
برای آذین کردن دیوار خانه بفروش میرسیدند، که نشان دهنده ی فصلها و گذر زمان بودند.
در سکانسی از سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸"، یکی از آن تصویرهای خاطره انگیز،
بر روی دیوار قرار دارد که اگر اشتباه نکنم، نشان دهنده ی فصل پاییز و برداشت محصول میباشد.
http://fa.wikipedia.org/wiki/اسماعیل_داورفر
http://fa.wikipedia.org/wiki/حسن_مهمانی
باور دارم که نور و هوای موجود در تک کادر زیر که برگرفته از فیلمهای مستند
از مراحل کمک رسانی در اپتدای جنگ و دهه ی شصت هست،
برای شما نیز، یاد آور روزهای آفتابی و خیال انگیز کودکی میباشد،
یاد آور آن دورانی که در خاطر یادمانه سرشتمان، هم درخشنده و هم مه آلود است.
(با سپاس از برنامه ی "یادگاری")
.
.
.
فیلم ویدیویی
سکانسی بسیار خاطره انگیز از سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸"،
که یادآوری روشن و بی چون و چراییست از مراحل پر پیچ و خم و جذاب،
برای دیدن یک فیلم ویدیویی هیجان انگیز، در دهههای شصت و هفتاد.
باور بفرمایید، که "گرفتن"، "آماده سازی محیط" و "شکل ظاهری"،
که فیلمهای "وی اچ اس" داشتند، فریبندگی و دلربایی ی دیدنشان را، صد چندان میکرد.
"فیلم ویدیویی نگاه کردن" - سکانسی برگرفته از سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸":
http://s4.picofile.com/file/7952327311/Aghaye_Dolar_Video_1368_.rar.html
پی نوشت:
خدمت امیر جان بگم که، این سریال از اهمیت ویژهای برخوردار هست و بشکلی کامل،
بازتابیست از اجتماع و شکل زندگی (خیابانها، ماشینها، لباسها، انسانها و ...) در نیمه ی دوم دهه ی شصت.
بزودی تمام قسمتهای آن، در فروم رویایی قرار خواهند گرفت.
http://fa.wikipedia.org/wiki/آقای_خیالاتی_(مجموعه_تلویزیونی)
.
.
.
نوار کاست
سخن از فیلمهای ویدیویی بمیان آمد،
بجاست تا یادی هم داشته باشیم از نوارهای کاست دوست داشتنی در آن روزگاران.
"نوار کاست گوش کردن" - سکانسی برگرفته از فیلم "ضد گلوله - ۱۳۹۰":
http://s3.picofile.com/file/7952330214/Navar_Dahe_60_ZeddeGolule_1390_.rar.html
پی نوشت:
همانگونه که در نام فایل آورده شد، کادرهای بالا، سکانس آغازین فیلم "ضد گلوله - ۱۳۹۰"،
با بازی خوب "مهدی هاشمی" میباشد. ایشان بی هیچ شکی، یکی از بازیگران قوی
در سینمای دهه ی شصت و حتی کنون در ایران میباشند. بازی روان و هنایش گذارشان در "آقا یوسف - ۱۳۸۹"،
دلیل محکمی بود بر حضور پر رنگ هنر دراماتیک ایشان و یادآوری این مهم، که او از جمله ی ستارگانیست،
که درخشش هنرش بدون حاشیههای توخالی، جلوهای ماندگار دارد. داستان فیلم "ضد گلوله - ۱۳۹۰"،
کمی تا قسمتی یادآور "لیلی با من است - ۱۳۷۴" میباشد. درباره ی نقش آفرینی مهدی هاشمی،
هیچ حرف و سخنی نیست و همانند همیشه استادانه هست. تنها خواستم تا امروز، سرانجام پس از مدتها،
پرسشی مطرح کنم. -"آیا سراغ دارید که در کشورهای جهان اول که در آنها آزادی ظاهری،
چندین برابر به نسبت کشور ما هست، فیلمی یا فیملهایی ساخته شده باشند، که جنگ جهانی اول و یا دوم،
در آنها از نگاهی طنز مورد بررسی قرار گیرند؟". من کوچک به شخصه، هیچ گرایش ۳۰ یا ۳۰ ،
و یا موارد خشکبینانه در زمینههای آیینی ندارم، اما بر این باور هستم،
که اگر به خاک ما ناجوانمردانه حمله شد و جوانان و حتی نوجوانانی برای آزادسازی میهن
در خون خود غلطیدند و سخاوتمندانه جان را بر کف نهادند، از هر صنف و یا تیپی که بودند،
ما اجازه نداریم تا اصل موضوع جنگ را، که جز سیاهی و بدبختی چیز دیگری بهمراه ندارد،
با زبان شوخی و خنده، در فیلمهایمان نشان دهیم. پایه گذار این رسم "نامردانه"،
همان "لیلی با من است" بود و شوربختانه سالهاست که تقلید میشود و ادامه دارد.
.
.
.
تله تئاتر "باجناقها - ۱۳۶۴"
سرانجام طلسم یکی از یادمانههای کودکیمان کمی شکسته شد (ترک خورد)
سپاسگزار برنامه ی "یادگاری" هستیم. بسیار هم خوب و نیکو خواهد بود،
اگر کاملش را پخش کنند. البته در منابع اینترنتی، سال ساخت آنرا ۱۳۶۶ نوشته اند.
اما ما به سخن "یادگاری" گوش فرا میدهیم و یک "دو سالی"،
عقربه های ساعت نوستالژیکمان را به عقب میکشیم.
قسمتهایی فرا خاطره انگیز از تله تئاتر "باجناقها - ۱۳۶۴" - ساخته ی "داریوش مودبیان":
http://s1.picofile.com/file/7952330856/TeleTeatr_Bajenagh_ha_1364_.rar.html
.
.
.
بیاد منوچهر لاریجانی (۱۳۲۴ - ۱۳۹۰)
منوچهر لاریجانی در سال ۱۳۲۴ در تهران متولد شد.
در دهه شصت با حضور در سریالهای "آخرین روز تابستان"، "بچههای مدرسه"، "آقای دلار - ۱۳۶۸" و ...
تبدیل به یکی از ماندگارترین چهره های تلویزیونی برای ما اهالی دهه شصت گردید.
همچنین در سینمای پربار دهه شصت خورشیدی، حضور در فیلمهای "ستاره دنباله دار-۱۳۶۴"
و "مرد پنجم - ۱۳۷۳" را نیز در کارنامه هنری خود دارد. منوچهر لاریجانی در هفتم بهمن ماه سال ۱۳۹۰
بر اثر بیماری سرطان کبد، در سن ۶۶ سالگی در کشور استرالیا درگذشت. یادش گرامی.
سکانسی از هنرنمایی "منوچهر لاریجانی" در سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸":
http://s3.picofile.com/file/7952334515/Aghaye_Dolar_Manouchehr_Larijani_1368_.rar.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
پیشگفتار:
بله امیر جان، به مزیتهای اجرای جناب "مسعود فروتن"، بخوبی اشاره داشتید.
راستش پخش و دیدن "باجناقها" رو، در همون "دوران شصت" بیاد دارم.
درباره سریال بسیار نوستالژیک "آقای دلار-۱۳۶۸"، در همین پست به موارد مهمی اشاره خواهم داشت.
خرسند هستم که تصویر مقایسهای هم مورد پسند شما قرار گرفته،
در اصل، کار دست شما هست که آن فایل تصویری خاطره انگیز را منتشر کردید.
برای پوسترهای افتخار آمیز از آن دوران خوب، باز هم سپاسگزارم.
-------------------------------------------
بخاطر بسپاریم ...
بخاطر بسپاریم ...
بخاطر بسپاریم ...
.
.
.
علی سخاوت زاهدی (۱۳۲۸ - ۱۳۸۴)
علی سخاوت زاهدی - بازیگر، نویسنده، تهیه کننده و دستیار صحنه سینما و تلویزیون بود
که به نام قوچعلی در سری فیلمهای صمد و چند فیلم دیگر معروف است.
وی در کنار فعالیتهای هنری خود کارمند بخش حمل و نقل زمینی
و سوخت رسانی هواپیمایی ملی ایران نیز بود و در سالهای اخیر بازنشسته شده بود.
این هنرپیشه، در ۲۲ فروردین ۱۳۸۴ در بخش آی سی یو بیمارستان آزادی بستری
و در تنگدستی در روز چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۴ برابر با ۱۵ آوریل ۲۰۰۵ درگذشت.
وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
(از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
در سالهای پایانی دهه ی شصت، جنگی بود ویژه ی دهه ی فجر که البته امیر جان قبلن درباره اش نوشته اند.
(پرسوناژ هایی همانند "سیب زمینی پشندی" ... همراه با اجرای "ایرج طهماسب").
"علی زاهدی" در این جشن، با نام "آقا نبات"، برای بچههای شرکت کننده نقش آفرینی میکرد. یادش گرامی.
1. باز هم متشکرم از شما، "59" گرامی؛ که، مثل همیشه با قلم پرتوانتون اینجا رو رونق بخشیدید.
2. در مورد "قوچ علی" فیلم های "صمد" خبر نداشتم فوت کرده و خیلی متأسف شدم.
اما، این که از "سیب زمینی پشندی" و "آقا نبات" گفتید، برام خیلی جالب بود. متأسفانه بنده این کاراکتر یادم نمی یاد؛ اما، حافظه ی شما رو باور دارم و متشکرم از این همه بذل توجهت.
59 نوشته است:
در دهه ی شصت، تابلوهایی نقاشی بصورت پوستر و یا آویزهای کوچک چوبی
برای آذین کردن دیوار خانه بفروش میرسیدند، که نشان دهنده ی فصلها و گذر زمان بودند.
در سکانسی از سریال "آقای دلار - ۱۳۶۸"، یکی از آن تصویرهای خاطره انگیز،
بر روی دیوار قرار دارد که اگر اشتباه نکنم، نشان دهنده ی فصل پاییز و برداشت محصول میباشد.[/size][/b][/color]
پی نوشت:
خدمت امیر جان بگم که، این سریال از اهمیت ویژهای برخوردار هست و بشکلی کامل،
بازتابیست از اجتماع و شکل زندگی (خیابانها، ماشینها، لباسها، انسانها و ...) در نیمه ی دوم دهه ی شصت.
بزودی تمام قسمتهای آن، در فروم رویایی قرار خواهند گرفت. [/size][/b][/color]
3. احسن به شما؛ که، همه ی نکته های ریز رو می گیرید.
و ممنون که در مورد "آقای دلار" ("آقای خیالاتی") بیشتر توضیح دادید؛ ولی، حیف که بنده مطمئن شدم حتا یه قسمت این سریال زیبا رو هم ندیده م.
59 نوشته است:
همانگونه که در نام فایل آورده شد، کادرهای بالا، سکانس آغازین فیلم "ضد گلوله - ۱۳۹۰"،
با بازی خوب "مهدی هاشمی" میباشد. ایشان بی هیچ شکی، یکی از بازیگران قوی
در سینمای دهه ی شصت و حتی کنون در ایران میباشند. بازی روان و هنایش گذارشان در "آقا یوسف - ۱۳۸۹"،
دلیل محکمی بود بر حضور پر رنگ هنر دراماتیک ایشان و یادآوری این مهم، که او از جمله ی ستارگانیست،
که درخشش هنرش بدون حاشیههای توخالی، جلوهای ماندگار دارد. داستان فیلم "ضد گلوله - ۱۳۹۰"،
کمی تا قسمتی یادآور "لیلی با من است - ۱۳۷۴" میباشد. درباره ی نقش آفرینی مهدی هاشمی،
هیچ حرف و سخنی نیست و همانند همیشه استادانه هست. تنها خواستم تا امروز، سرانجام پس از مدتها،
پرسشی مطرح کنم. -"آیا سراغ دارید که در کشورهای جهان اول که در آنها آزادی ظاهری،
چندین برابر به نسبت کشور ما هست، فیلمی یا فیملهایی ساخته شده باشند، که جنگ جهانی اول و یا دوم،
در آنها از نگاهی طنز مورد بررسی قرار گیرند؟". من کوچک به شخصه، هیچ گرایش ۳۰ یا ۳۰ ،
و یا موارد خشکبینانه در زمینههای آیینی ندارم، اما بر این باور هستم،
که اگر به خاک ما ناجوانمردانه حمله شد و جوانان و حتی نوجوانانی برای آزادسازی میهن
در خون خود غلطیدند و سخاوتمندانه جان را بر کف نهادند، از هر صنف و یا تیپی که بودند،
ما اجازه نداریم تا اصل موضوع جنگ را، که جز سیاهی و بدبختی چیز دیگری بهمراه ندارد،
با زبان شوخی و خنده، در فیلمهایمان نشان دهیم. پایه گذار این رسم "نامردانه"،
همان "لیلی با من است" بود و شوربختانه سالهاست که تقلید میشود و ادامه دارد.[/color][/size][/b]
4. ولی من دلیل نمی بینم چون کشورای دیگه جنگ هاشونو به طنز نمی کشن، ما هم باید مقلد اونا باشیم.
اتفاقاً بنده نظر عکس شما رو دارم؛ یعنی، سینمایی رو که ژانرها رو با هم میکس کرد، بیشتر دوس دارم، تا سینمای تک بعدی.
بنده می گم "لیلی با من است" (البته فقط و فقط برای یک بار دیدن و نه بیشتر) و "ضد گلوله" به مراتب بهتر از "بلمی به سوی ساحل" یا "مهاجر" و فیلم های اون ژانری هستن؛ که، یه سرباز ایرونی می رفت و n تا سرباز عراقی رو مث مور و ملخ می کشت و آخرش یه خراش کوچیک برمی داشت.
من همون موقع هم با تموم بچگیم بدم می یومد از این که می دیدم به قول "مسعود شجاعی"، نویسنده ی معروف، این ور یه عده ریشو دائم کارای خوب می کنن و اون طرف، یه عده سیبیلو بی جهت می خندن!
همون موقع هم دیدن صحنه های مثلاً جنگی لذتی نداشت.
سینمای جنگ از وقتی جالب شد که ضد جنگ اومد. خود "ملاقلی پور" فقید و "حاتمی کیا" خودشون رو به چالش کشیدن.
و بعدش سینمای طنز هم بهش اضافه شد.
5. وانگهی، تاریخ فقط نشون می ده که آیا حرمت و تابوی جنگ های اول و دوم جهانی به قول شما تا ابد حفظ می شه یا نه، اون وری ها هم از ما یاد می گیرن می تونن با اینا شوخی کنن و شاید به گیشه شون هم کمکی بشه.
امیدوارم که از نظر بنده خرده به دل نگیرید.
59 نوشته است:
سرانجام طلسم یکی از یادمانههای کودکیمان کمی شکسته شد (ترک خورد)
سپاسگزار برنامه ی "یادگاری" هستیم. بسیار هم خوب و نیکو خواهد بود،
اگر کاملش را پخش کنند. البته در منابع اینترنتی، سال ساخت آنرا ۱۳۶۶ نوشته اند.
اما ما به سخن "یادگاری" گوش فرا میدهیم و یک "دو سالی"،
عقربه های ساعت نوستالژیکمان را به عقب میکشیم.[/color][/size] [/b]
قسمتهایی فرا خاطره انگیز از تله تئاتر "باجناقها - ۱۳۶۴" - ساخته ی "داریوش مودبیان":
http://s1.picofile.com/file/7952330856/TeleTeatr_Bajenagh_ha_1364_.rar.html
6. واقعاً ممنونم از شما که کار بنده رو راحت کردید و از "باجناق ها" ویدئوشو اینجا گذاشتید.
دوستان تا داغه، حتماً بگیرنش.
بنده هم مثل شما آرزو دارم نسخه ی کامل این تله تئاتر بی نظیر رو یه بار دیگه از تلویزیون ببینم.
یه بار دیگه هم گفته م لذت از تلویزیون دیدن به مراتب بیشتر از اینه که مثلاً دی وی دیش در آد؛ چون، می دونی تو اون لحظه هزاران نفر دارن مث تو از دیدن اون فیلم یا سریال لذت می برن.
...........................
7. در مورد پوسترها، قابل شما دوست عزیز رو نداشت. خوشحالم که سری جدید (با کیفیت های جدید) مورد پسند قرار گرفته.
اگه درشون تکراری هم می بینید، به بزرگی خودتون ببخشید.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
.
.
.
امیر جان در اپتدا سپاسگزارم از دیده ی مهر شما و دیگر یاران، که همیشه دلگرمی هست.
درس جواب میدهم و بسیار خرسند هستم. راستش در بخش "سیاه، سفید، خاکستری" اگر اشتباه نکنم
به این جنگ دهه ی فجر اشاره داشتید و من هم زمانی که ۲-۳ سال پیش آنرا خواندم،
برایم جالب بود که شما و یا دوستانی که سوالشان را آنجا مطرح کردید، آن برنامه را بیاد دارید.
نکته ی جالب اینکه (البته بگمان من)، پرسوناژ "گلابی" در "کلاه قرمزی - صندوق پست" را، ایرج طهماسب در اصل،
اپتدا در این جشن تلویزونی با عروسک "سیب زمینی پشندی" به اجرا درآورده بود و سپس در "صندوق پست"،
با الگو گیری دوباره اش در شکلی تازه، آنرا بکار گرفته بود. زنده یاد علی زاهدی (آقا نبات) نیز،
در بالای سن جشن تلویزیونی، میکروفونی بدست داشت با همان ساعت مچی فلزی و معروفش که در فایل کوتاه تصویری هم دیده میشد
از بچههای حاضر در آنجا که تعدادشان بسیار زیاد بود سوال میپرسید و در شلوغی و شادی بچهها مسابقه اجرا میکرد.
پی نوشت:
امیر جان، در صفحه ی ۷ از "سیاه، سفید، خاکستری"، در شماره "۱۱۰"،
شما دقیقن قبلن اشاره داشتید به این جنگ دهه فجر که مورد گفتگویمان هست.
(من اکنون با جستجوی واژه ی "پشندی !" (لبخند) در آن صفحهها یافتمش دوباره).
.
.
.
امیر جان بسیار خرسند هستم که ما دیدگاههایمان را اگر حتی سازگار با یکدیگر نیستند مطرح میکنیم
و جای بسی خوشحالی دارد. من فقط توضیح کوچکی بدهم، که منظورم تقلید از کشورهای دیگر نبود،
بلکه بر این باور هستم که برخی چیزها که جنگ البته از دید و فکر من کوچک، یکی از آنها میباشد،
به هیچ عنوان نباید ماهیتش با زبان طنز مطرح و یا تعریف گردد. با مواردی که گفتید،
من هم کاملا موافقم. شوربختانه در بین ما ایرانیها (تنها نژاد هستیم بگمان ۹۹ درصد)،
که بعضی چیزها "شرطی" شده اند برایمان. همین "ریش" که چه خوب شد درباره اش گفتید،
یک مورد بسیار بسیار اپتدایی و سلیقهای میباشد، اما ببینید کار به کجا کشید در ۲-۳ دهه ی گذشته،
که اگر مردی آنرا میداشت و صورتش را نمیتراشید (با هر تفکر و آیینی که بود، دیگر مهم نبود)،
از جانب برخی بالا میرفت و انسان خوبی میشد و از دیدگاه برخی دیگر، بدو بیراه به آدرس شخصیتی اش
بشکلی رایگان و فراوان فرستاده میشد (تازه آنزمان اینترنت هم نبود، بگمانم با پست برایش میفرستادند).
خب این سبک و ذهن اجتماعی با آنکه دلیل هم برایش هست، به هیچ شکل منطقی و سالم نیست.
در یک پرانتز بسیار کوچک هم بگویم، که در مورد "خود چالشی" که بسیار بجا آنرا مطرح کردید،
هیچ دلیلی نیست، جز همان داستان ما ایرانیها که خودم شوربختانه یکی از ایشان میباشم،
(چندی پیش، در طی چند نامه نگاری که با افشین خان داشتیم هم به آن اعتراف کردم)
یعنی: "افراط و تفریط" و "تغییرات شدید ارزشی"، که در میان جماعت احساساتی و بویژه ما ایرانیان همیشه بوده است.
بزرگان عرصههای هنری، فرهنگی، ادبی و ... نیز، چه بسا بسیار بیشتر در این نوسانات بالا و پایین میروند.
البته شکی نیست، که وجود و سرشت ما انسانها، ثانیه به ثانیه دستخوش تغییرات فیزیکی و بیشتر از آن،
دگرگونیهای مینوی و فرا ماده هست. اما آفتاب پرست بودن و رنگ عوض کردن،
شاید تا یک سن و جایی منطقی بنظر برسد. در ضمن چه خوب که به "ابراهیم حاتمی کیا" اشاره داشتید.
از دید من، ایشان با ساخت آفرینه ی ارزشمند و خوش ساخت "به رنگ ارغوان - ۱۳۸۳"،
به پیشرفت بالایی در هنر فیلمسازیشان دست پیدا کردند. ساختار فیلم بسیار "شصتی" میباشد.
(به مسایل و نکات ۳۰ یا ۳۰ فیلم هیچ کاری ندارم، تنها، به تصویر کشیدن پدیده ی "عشق"
با ساختار زیبای سینمایی اش از دید من، این فیلم را پس از "مهمان مامان - ۱۳۸۳"،
دومین فیلم درخور ستایش، در دهه ی هشتاد نامگذاری میکند. در جایگاه سوم هم،
"شمعی در باد - ۱۳۸۲" قرار میگیرد.
سلامت باشید امیر جان.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام 59 عزیز،
بحث جالبی رو درباره ریش نمودید و اینکه حالا داشتن و یا نداشتن اون چه تاثیری می تونه داشته باشه در نحوه زندگی و نگرش دیگران به افراد جامعه . خصوصا ایرانیان.
در این باره نویسنده مشهور ولزی "رول دال" کتابی دارد به نام "احمق ها".
این کتاب که بررسی می کند زندگی یک آدم ریش دار رو و اینکه ماهیت ریش داشتن چی هست از دیدگاه یک نویسنده و منتقداروپایی هست که در سال 1979 به نگارش در اومد و به سال 1980 به چاپ رسید.
از اونجایی که متاسفانه درصد انتقاد پذیری ایرانی ها پایین هست و کمتر کسی در ایران انتقادات رو بر می نابد در نتیجه بیشتر افراد به دنبال تایید از دیگران می گردند.
تایید گرفتن از دیگران نتیجه به کار بردن و استفاده زبانی هست.
زبان با فرهنگ که خود مجموعه ای از ارزشهاست که توسط افراد جامعه رعایت می شود در ارتباط مستقیم و تنگاتنگ هست.
پس تاثیرات فرهنگی زبان را و یا تاثیرات زبانی فرهنگ رو تغییر خواهد داد.
به هر حال اگر فرهنگی به اجبار تحمیل شود زبان هم بالطبع بالاجبار تغییر محسوس خواهد داشت و بالعکس.
حالا گرفتن این تایید زبانی که راهی ساده برای فرار از انتقاد می باشد ارزشهای اجباری فرهنگی رو در بر خواهد داشت که این انتقاد محصول بکارگیری زبان می باشد.
در نهایت اولین بخش کتاب "احمق ها" که متشکل از چند جمله ساده و گویا هست با عنوان " ریشو" آغاز می شود که بدین شرح هست که در پایین آورده ام. عکس برگفته از کتاب می باشد و کاری هست از "کوینتین بلیک"
بحث جالبی رو درباره ریش نمودید و اینکه حالا داشتن و یا نداشتن اون چه تاثیری می تونه داشته باشه در نحوه زندگی و نگرش دیگران به افراد جامعه . خصوصا ایرانیان.
در این باره نویسنده مشهور ولزی "رول دال" کتابی دارد به نام "احمق ها".
این کتاب که بررسی می کند زندگی یک آدم ریش دار رو و اینکه ماهیت ریش داشتن چی هست از دیدگاه یک نویسنده و منتقداروپایی هست که در سال 1979 به نگارش در اومد و به سال 1980 به چاپ رسید.
از اونجایی که متاسفانه درصد انتقاد پذیری ایرانی ها پایین هست و کمتر کسی در ایران انتقادات رو بر می نابد در نتیجه بیشتر افراد به دنبال تایید از دیگران می گردند.
تایید گرفتن از دیگران نتیجه به کار بردن و استفاده زبانی هست.
زبان با فرهنگ که خود مجموعه ای از ارزشهاست که توسط افراد جامعه رعایت می شود در ارتباط مستقیم و تنگاتنگ هست.
پس تاثیرات فرهنگی زبان را و یا تاثیرات زبانی فرهنگ رو تغییر خواهد داد.
به هر حال اگر فرهنگی به اجبار تحمیل شود زبان هم بالطبع بالاجبار تغییر محسوس خواهد داشت و بالعکس.
حالا گرفتن این تایید زبانی که راهی ساده برای فرار از انتقاد می باشد ارزشهای اجباری فرهنگی رو در بر خواهد داشت که این انتقاد محصول بکارگیری زبان می باشد.
در نهایت اولین بخش کتاب "احمق ها" که متشکل از چند جمله ساده و گویا هست با عنوان " ریشو" آغاز می شود که بدین شرح هست که در پایین آورده ام. عکس برگفته از کتاب می باشد و کاری هست از "کوینتین بلیک"
What a lot of hairy-faced men there are around nowadays.
When a man grows hair all over his face it is impossible to tell what he
really looks like.
Perhaps that's why he does it. He'd rather you didn't know.
Then there's the problem of washing.
When the very hairy ones wash their faces, it must be as big a job as when
you and I wash the hair on our heads.
So what I want to know is this. How often do all these hairy-faced men
wash their faces? Is it only once a week, like us, on Sunday nights? And do
they shampoo it? Do they use a hairdryer? Do they rub hair-tonic in to stop
their faces from going bald? Do they go to a barber to have their hairy faces
cut and trimmed or do they do it themselves in front of the bathroom mirror
with nail-scissors?
I don't know. But next time you see a man with a hairy face (which will
probably be as soon as you step out on to the street) maybe you will look at
him more closely and start wondering about some of these things.
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
.
.
.
امیر جان در اپتدا سپاسگزارم از دیده ی مهر شما و دیگر یاران، که همیشه دلگرمی هست.
درس جواب میدهم و بسیار خرسند هستم. راستش در بخش "سیاه، سفید، خاکستری" اگر اشتباه نکنم
به این جنگ دهه ی فجر اشاره داشتید و من هم زمانی که ۲-۳ سال پیش آنرا خواندم،
برایم جالب بود که شما و یا دوستانی که سوالشان را آنجا مطرح کردید، آن برنامه را بیاد دارید.
نکته ی جالب اینکه (البته بگمان من)، پرسوناژ "گلابی" در "کلاه قرمزی - صندوق پست" را، ایرج طهماسب در اصل،
اپتدا در این جشن تلویزونی با عروسک "سیب زمینی پشندی" به اجرا درآورده بود و سپس در "صندوق پست"،
با الگو گیری دوباره اش در شکلی تازه، آنرا بکار گرفته بود. زنده یاد علی زاهدی (آقا نبات) نیز،
در بالای سن جشن تلویزیونی، میکروفونی بدست داشت با همان ساعت مچی فلزی و معروفش که در فایل کوتاه تصویری هم دیده میشد
از بچههای حاضر در آنجا که تعدادشان بسیار زیاد بود سوال میپرسید و در شلوغی و شادی بچهها مسابقه اجرا میکرد.
پی نوشت:
امیر جان، در صفحه ی ۷ از "سیاه، سفید، خاکستری"، در شماره "۱۱۰"،
شما دقیقن قبلن اشاره داشتید به این جنگ دهه فجر که مورد گفتگویمان هست.
(من اکنون با جستجوی واژه ی "پشندی !" (لبخند) در آن صفحهها یافتمش دوباره).
.
.
.
امیر جان بسیار خرسند هستم که ما دیدگاههایمان را اگر حتی سازگار با یکدیگر نیستند مطرح میکنیم
و جای بسی خوشحالی دارد. من فقط توضیح کوچکی بدهم، که منظورم تقلید از کشورهای دیگر نبود،
بلکه بر این باور هستم که برخی چیزها که جنگ البته از دید و فکر من کوچک، یکی از آنها میباشد،
به هیچ عنوان نباید ماهیتش با زبان طنز مطرح و یا تعریف گردد. با مواردی که گفتید،
من هم کاملا موافقم. شوربختانه در بین ما ایرانیها (تنها نژاد هستیم بگمان ۹۹ درصد)،
که بعضی چیزها "شرطی" شده اند برایمان. همین "ریش" که چه خوب شد درباره اش گفتید،
یک مورد بسیار بسیار اپتدایی و سلیقهای میباشد، اما ببینید کار به کجا کشید در ۲-۳ دهه ی گذشته،
که اگر مردی آنرا میداشت و صورتش را نمیتراشید (با هر تفکر و آیینی که بود، دیگر مهم نبود)،
از جانب برخی بالا میرفت و انسان خوبی میشد و از دیدگاه برخی دیگر، بدو بیراه به آدرس شخصیتی اش
بشکلی رایگان و فراوان فرستاده میشد (تازه آنزمان اینترنت هم نبود، بگمانم با پست برایش میفرستادند).
خب این سبک و ذهن اجتماعی با آنکه دلیل هم برایش هست، به هیچ شکل منطقی و سالم نیست.
در یک پرانتز بسیار کوچک هم بگویم، که در مورد "خود چالشی" که بسیار بجا آنرا مطرح کردید،
هیچ دلیلی نیست، جز همان داستان ما ایرانیها که خودم شوربختانه یکی از ایشان میباشم،
(چندی پیش، در طی چند نامه نگاری که با افشین خان داشتیم هم به آن اعتراف کردم)
یعنی: "افراط و تفریط" و "تغییرات شدید ارزشی"، که در میان جماعت احساساتی و بویژه ما ایرانیان همیشه بوده است.
بزرگان عرصههای هنری، فرهنگی، ادبی و ... نیز، چه بسا بسیار بیشتر در این نوسانات بالا و پایین میروند.
البته شکی نیست، که وجود و سرشت ما انسانها، ثانیه به ثانیه دستخوش تغییرات فیزیکی و بیشتر از آن،
دگرگونیهای مینوی و فرا ماده هست. اما آفتاب پرست بودن و رنگ عوض کردن،
شاید تا یک سن و جایی منطقی بنظر برسد. در ضمن چه خوب که به "ابراهیم حاتمی کیا" اشاره داشتید.
از دید من، ایشان با ساخت آفرینه ی ارزشمند و خوش ساخت "به رنگ ارغوان - ۱۳۸۳"،
به پیشرفت بالایی در هنر فیلمسازیشان دست پیدا کردند. ساختار فیلم بسیار "شصتی" میباشد.
(به مسایل و نکات ۳۰ یا ۳۰ فیلم هیچ کاری ندارم، تنها، به تصویر کشیدن پدیده ی "عشق"
با ساختار زیبای سینمایی اش از دید من، این فیلم را پس از "مهمان مامان - ۱۳۸۳"،
دومین فیلم درخور ستایش، در دهه ی هشتاد نامگذاری میکند. در جایگاه سوم هم،
"شمعی در باد - ۱۳۸۲" قرار میگیرد.
سلامت باشید امیر جان.
1. "59" عزیز، بنده نگفتم "سیب زمینی پشندی" یادم نیست؛ اتفاقاً، خیلی خیلی خوب یادمه اون کاراکتر با اون لبای افتاده و برجسته ش و دهن شبیه به ماهیش!
یه جورایی هم خپل و کند بود؛ اما، عرض کردم شخصیت زنده یاد "زاهدی" تو اون جُنگ یادم نمی یاد، متأسفانه.
به هر حال، ممنون از روشنگری تون درباره ی ایشون و به زودی توضیحاتتون رو توی "لیست سیاه"مون اضافه می کنم.
2. بنده هم بسیار خوشحالم؛ که، دوستان اینجا با تموم تفکرها، کنار هم و به اتفاق از کودکی هاشون لذت می برن.
3. در مورد بحث فرهنگی، که شما و "شرلی" نوشتید، کاملاً موافقم با شما دوستان.
4. بنده، همون طور که عرض کردم سینمای "ضد جنگ" "رسول ملاقلی پور" و "ابراهیم حاتمی کیا" رو خیلی دوس و قبول دارم تا سینمای دهه ی 60شون رو.
جایی که خودشون، خودشون رو به نقد می کشن و جنگ رو پلید، سیاه، زشت و خانمان سوز نشون می دن و نشون می دن تبعاتش تا سال های سال هنوز هم باقیه.
و به راستی هم جز این نیست.
.............................................
5. باز برای این که دست خالی نیومده باشم، با چند پوستر با کیفیت های بی نظیر اومده م خدمتتون:
6. به شخصه با رنگ ها، فونت و ترکیب بندی پوستر "بالاش" خیلی حال می کنم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. با کمال تأسف، "محرم بسیم" هم درگذشت.
2. عکسی از ایشون در جوانی و کهنسالی:
منبع: http://art-ghadimiha.blogspot.com/2013/09/blog-post_5552.html
3. رزومه ی کاری ایشون تا سال 1377.
منبع: نرم افزار "سینمای ایران" (یا "هنر هفتم").
.....................................
4. زنده یاد "محرم بسیم" تو دو تا از کارای "لیست سیاه" ما هم به چشم می خوره:
4.1. "تابستان سال آینده".
4.2. "پسرعموها".
5. جا داره این هفته "جنگ یادگاری" از ایشون هم یادی بکنه و کاش از دو کار بالا هم نماهایی برای ما بذاره با بازی ایشون.
................................
6. یکی از بهترین و به یادموندنی ترین بازی های ایشون با اون لهجه ی شیرین آذری همیشگی شون، بازی در یکی از 13 قسمت "بچه های مدرسه ی همت" بود. یادتونه؟
2. عکسی از ایشون در جوانی و کهنسالی:
منبع: http://art-ghadimiha.blogspot.com/2013/09/blog-post_5552.html
3. رزومه ی کاری ایشون تا سال 1377.
منبع: نرم افزار "سینمای ایران" (یا "هنر هفتم").
.....................................
4. زنده یاد "محرم بسیم" تو دو تا از کارای "لیست سیاه" ما هم به چشم می خوره:
4.1. "تابستان سال آینده".
4.2. "پسرعموها".
5. جا داره این هفته "جنگ یادگاری" از ایشون هم یادی بکنه و کاش از دو کار بالا هم نماهایی برای ما بذاره با بازی ایشون.
................................
6. یکی از بهترین و به یادموندنی ترین بازی های ایشون با اون لهجه ی شیرین آذری همیشگی شون، بازی در یکی از 13 قسمت "بچه های مدرسه ی همت" بود. یادتونه؟
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:1. با کمال تأسف، "محرم بسیم" هم درگذشت.
2. عکسی از ایشون در جوانی و کهنسالی:
منبع: http://art-ghadimiha.blogspot.com/2013/09/blog-post_5552.html
3. رزومه ی کاری ایشون تا سال 1377.
منبع: نرم افزار "سینمای ایران" (یا "هنر هفتم").
.....................................
4. زنده یاد "محرم بسیم" تو دو تا از کارای "لیست سیاه" ما هم به چشم می خوره:
4.1. "تابستان سال آینده".
4.2. "پسرعموها".
5. جا داره این هفته "جنگ یادگاری" از ایشون هم یادی بکنه و کاش از دو کار بالا هم نماهایی برای ما بذاره با بازی ایشون.
................................
6. یکی از بهترین و به یادموندنی ترین بازی های ایشون با اون لهجه ی شیرین آذری همیشگی شون، بازی در یکی از 13 قسمت "بچه های مدرسه ی همت" بود. یادتونه؟
یادآوری بسیار به جایی بود. روحشون شاد.
متاسفانه گذر زمان کم کم داره کار رو به جایی می رسونه که موقع تماشای فیلم ها و سریال های قدیمی مون، تعداد درگذشته ها و خدابیامرزها بیشتر از زنده ها میشه. گاهی پیش می آید در یک صحنه از سریالی، هر دو سه نفری که دارن کنار هم ایفای نقش می کنن مرحوم شدن. مردم هم اینقدر با زندگی روزمره شان مشغولند که تا تلویزیون خبر فوت بازیگری را اعلام نکند یادشان نمی افتد فلان بازیگری هم بود و الان خیلی وقت است پیدایش نیست...
متاسفانه گذر زمان کم کم داره کار رو به جایی می رسونه که موقع تماشای فیلم ها و سریال های قدیمی مون، تعداد درگذشته ها و خدابیامرزها بیشتر از زنده ها میشه. گاهی پیش می آید در یک صحنه از سریالی، هر دو سه نفری که دارن کنار هم ایفای نقش می کنن مرحوم شدن. مردم هم اینقدر با زندگی روزمره شان مشغولند که تا تلویزیون خبر فوت بازیگری را اعلام نکند یادشان نمی افتد فلان بازیگری هم بود و الان خیلی وقت است پیدایش نیست...
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
خدمت "Mihakralj" گرامی:
بسیار سپاسگزارم از شما برای نکتههای درخور و ریزبینانهای که فرمودید
و همچنین معرفی این کتاب. همانگونه که بهتر میدانید، "ریش داشتن" در میان نیاکان پارسی ما در ایران کنونی،
از هزاران سال پیش مرسوم بوده و در نگارههای بزرگانمان - کوروش و داریوش و بناهای باستانی تخت جمشید و ... نیز،
این داوی به پایستن میرسد و در کل، موردی هست کاملن سلیقه ای. به اشتباه این دیدگاه بوجود آمده،
که از عربها به ما رسیده، در حالی که هیچ ربطی به کسانی که همچنان از بی فرهنگی لذت میبرند، نداشته و ندارد.
زبان پارسی ما، بر خلاف سوریه، مصر و ... که در هجوم تازیان زبانشان از میان برداشته شد،
به برکت بزرگانی چون فردوسی، ماندگار گشت و مایه ی افتخار ماست. البته واژههای بسیاری
از زبان عربی بر ما بزور خورانده شدند که زبان رسمی و اداری، نمونه ی روشنی از آنهاست.
نقش فرهنگستان زبان پارسی، در دو دهه ی گذشته تا کنون، بسیار پررنگ و هنایش گذار بوده است.
البته و برای نمونه، "چرخ بال" و یا "رایانه" بترتیب جایگزینهای خنده دار و اضافی هستند.
بهتر از من میدانید، که (البته تقسیمهای دیگری نیز هست) از دیدگاه کلی، ۹ خانواده ی زبانی وجود دارد،
که زبان پارسی ما، در یکی از زیر مجموعههای خانواده ی بزرگ "هند و اروپایی" قرار دارد.
زبان عربی با زبان عبری هم خانواده هست و هیچ ربطی به فارسی ندارد. اما همانطور که اشاره شد،
جنگها، تاخت و تازها و حتی رفت و آمدهای دیپلماسی و سازش گونه ی میان کشورها،
آورنده ی واژگان گوناگون به زبانها نیز میباشند که این وام گیری و پذیرفتن مهمان در زبان،
دلیلی بر وابستگی آن دو بیکدیگر نمیشود اما، دانش ریشه یابی واژه ها
(که من نیز همچون افشین خان، دلبسته ی این شاخه از زبانشناسی هستم)
در موارد بسیاری، روشنگر سرچشمه ی مشترک در میان چند زبان هست.
حال هدف از من وارد شدن به وادی زبان گفتاری و نوشتاری،
این بود تا گوشزدی داشته باشم به خودم که یک ایرانی هستم،
اما در طول زندگی، پیچ و تاب زیاد میخورم، رنگ عوض میکنم
و در جاهای بسیاری، خودم خودم را از سویی سرزنش و از سوی دیگر،
با انجام همان کار تأیید میکنم و ....
سپاسگزارم از توجه و دیدگاه ارزشمند شما.
سلامت باشید.
.
.
.
امیر جان سپاسگزارم از توضیحات خوب شما و همچنین پوسترها
اتفاقن من هم با سبک پوستر "بالاش" موافق هستم که همانند یک تیزر خوش ساخت،
گویا هست و اشتهای تماشاگر را برای دیدن فیلم، دو چندان مینماید.
سلامت باشید.
-------------------------------------
دوستان گرامی، سکانسی از یکی از قسمتهای سریال "آیینه" تقدیم میشود،
که دوبلور برجسته ی ایران، سرکار خانم "بدری نوراللهی" خودشان در آن به ایفای نقش پرداختند.
ایشان از بازیگران تئاتر نیز بودند و صدایشان در فیلم "مادر - ۱۳۶۸" بجای زنده یاد "رقیه چهره آزاد"،
سریال هزاردستان، نوارهای قصه همچون "علیمردان خان" و بسیاری آفرینههای سینمایی و تلویزیونی دیگر
برایمان خاطره انگیز میباشد. شوربختانه هیچ اطلاعاتی از سالروز بدنیا آمدنشان،
مهاجرت احتمالی و فعالیتهای جاری ایشان در دسترس نیست. امیدوارم که دوستان اطلاع رسانی بفرمایند.
لازم به گفتن میباشد، که تاریخ این قسمت از سریال، بگونه ی تقریبی سال ۱۳۶۹ نوشته شده،
چون سریال آیینه در چند فصل ساخته و پخش گردید (آغاز از ۱۳۶۴ تا پایان دهه ی شصت)
و از کیفیت تصویری این قسمت و جمع بازیگرانش، پیداست که مربوط به انتهای شصت میباشد.
نقش آفرینی دوبلور سرشناس - سرکار خانم "بدری نور اللهی" در سریال آیینه - انتهای دهه ی شصت:
http://s4.picofile.com/file/7955433545/Badri_Nourollahi_Aiineh_1369_.rar.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. آقا، "گرگ ها" کِی تموم شد؟
چه کم بود! من یکی، دو شب نگاه نکردم و دیدم انگار تموم شده!
خیلی حیف شد.
2. "59" عزیز، یه زحمتی براتون دارم:
جون من؛ اگه براتون مقدور نیست، همین اولش بگید نیست و خودتونو به زحمت نندازید.
اما، اگه مقدوره و اذیتی نیست، می خواستم مثل سابق بر این که زحمت کشیدید، خلاصه ی چندین سریال رو اینجا گذاشتید؛ از جمله، "افسانه ی سلطان و شبان" و "آرایشگاه زیبا" و ...، حالا هم از "گرگ ها" و همچنین "امیر کبیر" خلاصه بذارید.
دروغ چرا، سمت آخر "گرگ ها" یادم نیست و همه ش با قسمت آخر "افسانه ی سلطان و شبان" قاطی می کنم!
باز هم می گم "59" عزیز، اگه همه ی قسمتا رو دارید و براتون ممکنه.
چه جوابتون مثبت باشه و چه منفی، ازتون متشکرم.
........................
3. این هم ادامه ی پوسترها:
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
2. "59" عزیز، یه زحمتی براتون دارم:
جون من؛ اگه براتون مقدور نیست، همین اولش بگید نیست و خودتونو به زحمت نندازید.
اما، اگه مقدوره و اذیتی نیست، می خواستم مثل سابق بر این که زحمت کشیدید، خلاصه ی چندین سریال رو اینجا گذاشتید؛ از جمله، "افسانه ی سلطان و شبان" و "آرایشگاه زیبا" و ...، حالا هم از "گرگ ها" و همچنین "امیر کبیر" خلاصه بذارید.
دروغ چرا، سمت آخر "گرگ ها" یادم نیست و همه ش با قسمت آخر "افسانه ی سلطان و شبان" قاطی می کنم!
امیر جان، راستش من در همان زمان کودکی نیز، با اینکه دوستدار پروپا قرص برنامه ها،
فیلمها و سریالهای ژانر بزرگسال بودم و با زحمت فراوان و بجان خریدن سرزنشهای گوناگون،
بیدار میماندم شبها و تلویزیون را پرستش وار نگاه میکردم، اما نسبت به "گرگها"،
هیچ علاقهای نداشتم و تنها از موسیقی تیتراژ آن بسیار خوشم میامد. اکنون هم در آرشیو ندارم
و با عرض پوزش، چون ارتباط حسی برقرار نکردم آنزمان و همچنین نیز هم، دستم بکار نمیرود.
باز هم پوزش میخواهم. در ضمن امیر جان، دقیقن دو سال و نیم پیش، بنا به فرمایش شما،
که البته منت بر سر دارید، خلاصه ی "امیر کبیر" را انجام دادم که البته انجام وظیفه بود.
در بخش آرشیو شده ی "فیلمها و برنامههای تلویزیونی روی طاقچه ی ذهن کودکی"،
صفحه ی ۱۱، ششمین پست از بالا، خلاصه ی "امیر کبیر" آنزمان تقدیم شده بود
و فایلهای "پیکوفایلی" آن، همچنان موجود هستند و آماده برای بارگیری.
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t20p200-topic
بویژه دو فایل آخر از ۸ فایل آن، که یکبار هم تاکنون بارگیری نشدند،
حتی توسط شما، که به درخواستتان، این کار آنزمان انجام شد.
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:Emiliano نوشته است:
2. "59" عزیز، یه زحمتی براتون دارم:
جون من؛ اگه براتون مقدور نیست، همین اولش بگید نیست و خودتونو به زحمت نندازید.
اما، اگه مقدوره و اذیتی نیست، می خواستم مثل سابق بر این که زحمت کشیدید، خلاصه ی چندین سریال رو اینجا گذاشتید؛ از جمله، "افسانه ی سلطان و شبان" و "آرایشگاه زیبا" و ...، حالا هم از "گرگ ها" و همچنین "امیر کبیر" خلاصه بذارید.
دروغ چرا، سمت آخر "گرگ ها" یادم نیست و همه ش با قسمت آخر "افسانه ی سلطان و شبان" قاطی می کنم!
امیر جان، راستش من در همان زمان کودکی نیز، با اینکه دوستدار پروپا قرص برنامه ها،
فیلمها و سریالهای ژانر بزرگسال بودم و با زحمت فراوان و بجان خریدن سرزنشهای گوناگون،
بیدار میماندم شبها و تلویزیون را پرستش وار نگاه میکردم، اما نسبت به "گرگها"،
هیچ علاقهای نداشتم و تنها از موسیقی تیتراژ آن بسیار خوشم میامد. اکنون هم در آرشیو ندارم
و با عرض پوزش، چون ارتباط حسی برقرار نکردم آنزمان و همچنین نیز هم، دستم بکار نمیرود.
باز هم پوزش میخواهم. در ضمن امیر جان، دقیقن دو سال و نیم پیش، بنا به فرمایش شما،
که البته منت بر سر دارید، خلاصه ی "امیر کبیر" را انجام دادم که البته انجام وظیفه بود.
در بخش آرشیو شده ی "فیلمها و برنامههای تلویزیونی روی طاقچه ی ذهن کودکی"،
صفحه ی ۱۱، ششمین پست از بالا، خلاصه ی "امیر کبیر" آنزمان تقدیم شده بود
و فایلهای "پیکوفایلی" آن، همچنان موجود هستند و آماده برای بارگیری.
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t20p200-topic
بویژه دو فایل آخر از ۸ فایل آن، که یکبار هم تاکنون بارگیری نشدند،
حتی توسط شما، که به درخواستتان، این کار آنزمان انجام شد.
سلامت باشید.
1. "59" عزیز، راس می گی. من هم مث شمام و اگه همون زمان با چیزی ارتباط برقرار نکرده بودم، محاله الآن هم تو آرشیوم داشته باشمش.
در مورد موسیقی تیتراژ "گرگ ها" حق با شماست و از خود سریال هم زیباتر بود؛ فقط، یه چیزی: دو یا سه قسمت مونده بود به قسمت آخرش، من یه شب زدم، خواستم ببینم (همین سری اخیر؛ که، "آی فیلم" دادش) موسیقی فیلم "شکار" ساخته ی "بابک بیات" رو روی تیتراژش گذاشته بودن!!!!
من مونده بودم چرا؟ با خودم گفتم شاید پخش اولش مناسبتی بوده و موسیقی اصلی رو "شاد" تلقی کرده ن؛ که، من شادی ای تو تم این موسیقی ندیدم! اما، باز هم نمی بایست این کارو می کردن، یا لااقل یکی دیگه از کارای "مجید انتظامی" رو انتخاب می کردن.
2. به هر حال، باز هم ممنونم از تو، دوست خوبم.
...............................
3. آقا، در مورد "امیر کبیر" حق داری! هر چی بگی، راس گفتی. پیر شدیم، آقا!
4. بنده همون زمان ("دروغ چرا") فقط یک فایل از 8 فایل هدیه ی شما رو توی کافی نت دانلود کردم و باقی رو گفتم بذارم برای بعد و بعد هم یادم رفت که رفت!
شرمنده، دوست عزیزم.
و چه خوب که اونا پابرجا بودن و من شرمنده ی مجدد شما نشدم.
5. الآن که دارم این ها رو می نویسم، همه ی 8 فایل رو گذاشتم برای دانلود و باز هم بابت همه ی زحمت هایی که بهت دادم، از تو دوست صبورم متشکرم.
...............................
6. نمی دونستم چطوری این لطف شما رو جبران کنم.
از راه دور چطوری می شه؟
دیشب سریال "گنج مظفر" "مهران مدیری" رو گرفتم. با توجه به این که "مدیری" هر چی جلوتر اومده، ضعیف و ضعیف تر شده، بعد از دیدن "ویلای من"ش به خودم قول داده بودم دیگه کاری ازش نبینم؛ اما، "گنج مظفر" مربوط به سال 86 بود و ادامه ی "باغ مظفر".
این همه مقدمه رو نوشتم که بگم این هم هدیه ی ناقابل بنده به شما، بابت زحمت "امیرکبیر" سال ها پیشتون:
(پی اس 1: گویا این "ماهور" دست از سر من برنمی داره، این روزا! )
(پی اس 2: منتی نیست؛ اما، خاطرتون خیلی عزیزه؛ که، این کار رو به شما تقدیم می کنم. امیدوارم مورد پسند واقع شه.)
http://s4.picofile.com/file/7957646769/To_My_Friend_59_Zohreh_Ze_Man_Negaram_Mahour_.rar.html
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
دیشب سریال "گنج مظفر" "مهران مدیری" رو گرفتم. با توجه به این که "مدیری" هر چی جلوتر اومده، ضعیف و ضعیف تر شده، بعد از دیدن "ویلای من"ش به خودم قول داده بودم دیگه کاری ازش نبینم؛ اما، "گنج مظفر" مربوط به سال 86 بود و ادامه ی "باغ مظفر".
این همه مقدمه رو نوشتم که بگم این هم هدیه ی ناقابل بنده به شما، بابت زحمت "امیرکبیر" سال ها پیشتون:
(پی اس 1: گویا این "ماهور" دست از سر من برنمی داره، این روزا! )
(پی اس 2: منتی نیست؛ اما، خاطرتون خیلی عزیزه؛ که، این کار رو به شما تقدیم می کنم. امیدوارم مورد پسند واقع شه.)
http://s4.picofile.com/file/7957646769/To_My_Friend_59_Zohreh_Ze_Man_Negaram_Mahour_.rar.html
امیر جان گرامی،
بسیار بسیار سپاسگزارم از لطف شما، واقعا شرمنده فرمودید با آهنگهای جاودان "زهره" و "ز من نگارم".
اجرای خود شما هست!، من کوچک رو بسیار شگفت زده فرمودید. هر چه بگویم کم است. ارمغانیست گرانقدر،
که هیچگاه فراموش نخواهم کرد. درود بر احساس و هنر شما و تمامی یاران گرامی در این فروم رویایی.
اجرای شما بی همتا بود، بویژه، اجرای گوشه ی "دلکش"، که یک جهان سوز و گداز است.
آفرین بر شما و هنرتان. هنایش بزرگی بر جان نهادید امیر جان. سپاس بیکران دارم خدمت شما.
راستش اگر از من بپرسند، که از میان ۷ دستگاه و ۵ آواز موسیقی ایران، ۲ تا را انتخاب کن،
حتمن "دستگاه ماهور" و "دستگاه همایون" را انتخاب خواهم کرد، و همانگونه که بهتر میدانید،
آنوقت "آواز اصفهان" و "شوشتری" که در اصل بچههای دستگاه همایون هستند نیز،
انتخاب میگردند و باور بفرمایید که برای موسیقی کافیست. در واقع، ۲ گام جهانی "ماژور" و "مینور"،
در دست خواهند بود و کمبود مابقی دستگاهها و آواز ها، به هیچ شکل احساس نخواهد گردید.
اتفاقا چندی پیش با خود میاندیشیدم، که در میان دریای بیکران موسیقی و آهنگهای
گوناگون ایرانی و خارجی، بی کلام و با کلام، اگر مجبور کنند و بگویند، که باید تنها
یکی از آنها را انتخاب کنی، کدامشان را بر میگزینم؟! .... پرسش سختیست!، میدانم،
اما من با جرات تمام خواهم گفت:
آهنگ "داستان عشق - love story) ۱۹۷۰)" شاهکار بیهمتای "فرانسیس لای".
http://s3.picofile.com/file/7957939351/Love_Story_Francis_Lai_1970_.mp3.html
.
.
.
و اما در مورد مهران مدیری، راستش در بین تمام کارهای یک دهه ی گذشته ی ایشان،
من از "مرد هزار چهره و دو هزار چهره" بسیار خوشم آمد. قسمتهایی از قهوه تلخ را نیز دیدم،
چون سرو صدا بپا کرده بود (خدا نکند که در بین ما ایرانیان، یک کار بخواهد با دلیل و روشنتر بگویم، بی دلیل بالا برود.
خدا نکند، تا کسی را بخواهیم با دلیل و یا بی رودربایستی بگویم بی دلیل، بالا ببریم و سپس پایینش بیاندازیم).
قهوه ی تلخ، البته از نگاه من، همانند این بود، که یک نفر که در دهه شصت اصلا نبوده،
چند سی دی از "سلطان و شبان" بدستش میرسد. او آنها را نگاه میکند، جو زده میشود
و سپس با ایجاد یک داستان مثلا کنایه دار "اجتماعی - ۳۰ یا ۳۰"، یک کپی درجه ی پایین تر از ۳،
با رونویسی از ساختار و تقلیدی ناشیانه از میزانسن و دکوپاژ "سلطان و شبان"، به خیال خود میسازد.
باز هم سپاسگزار شما هستم برای این ارمغان ارزشمند.
از یک ساعت گذشته تاکنون، بارها به آن گوش فرا دادم و همچنان نیز هم.
سلامت باشید همیشه.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:Emiliano نوشته است:
دیشب سریال "گنج مظفر" "مهران مدیری" رو گرفتم. با توجه به این که "مدیری" هر چی جلوتر اومده، ضعیف و ضعیف تر شده، بعد از دیدن "ویلای من"ش به خودم قول داده بودم دیگه کاری ازش نبینم؛ اما، "گنج مظفر" مربوط به سال 86 بود و ادامه ی "باغ مظفر".
این همه مقدمه رو نوشتم که بگم این هم هدیه ی ناقابل بنده به شما، بابت زحمت "امیرکبیر" سال ها پیشتون:
(پی اس 1: گویا این "ماهور" دست از سر من برنمی داره، این روزا! )
(پی اس 2: منتی نیست؛ اما، خاطرتون خیلی عزیزه؛ که، این کار رو به شما تقدیم می کنم. امیدوارم مورد پسند واقع شه.)
http://s4.picofile.com/file/7957646769/To_My_Friend_59_Zohreh_Ze_Man_Negaram_Mahour_.rar.html
امیر جان گرامی،
بسیار بسیار سپاسگزارم از لطف شما، واقعا شرمنده فرمودید با آهنگهای جاودان "زهره" و "ز من نگارم".
اجرای خود شما هست!، من کوچک رو بسیار شگفت زده فرمودید. هر چه بگویم کم است. ارمغانیست گرانقدر،
که هیچگاه فراموش نخواهم کرد. درود بر احساس و هنر شما و تمامی یاران گرامی در این فروم رویایی.
اجرای شما بی همتا بود، بویژه، اجرای گوشه ی "دلکش"، که یک جهان سوز و گداز است.
آفرین بر شما و هنرتان. هنایش بزرگی بر جان نهادید امیر جان. سپاس بیکران دارم خدمت شما.
راستش اگر از من بپرسند، که از میان ۷ دستگاه و ۵ آواز موسیقی ایران، ۲ تا را انتخاب کن،
حتمن "دستگاه ماهور" و "دستگاه همایون" را انتخاب خواهم کرد، و همانگونه که بهتر میدانید،
آنوقت "آواز اصفهان" و "شوشتری" که در اصل بچههای دستگاه همایون هستند نیز،
انتخاب میگردند و باور بفرمایید که برای موسیقی کافیست. در واقع، ۲ گام جهانی "ماژور" و "مینور"،
در دست خواهند بود و کمبود مابقی دستگاهها و آواز ها، به هیچ شکل احساس نخواهد گردید.
اتفاقا چندی پیش با خود میاندیشیدم، که در میان دریای بیکران موسیقی و آهنگهای
گوناگون ایرانی و خارجی، بی کلام و با کلام، اگر مجبور کنند و بگویند، که باید تنها
یکی از آنها را انتخاب کنی، کدامشان را بر میگزینم؟! .... پرسش سختیست!، میدانم،
اما من با جرات تمام خواهم گفت:
آهنگ "داستان عشق - love story) ۱۹۷۰)" شاهکار بیهمتای "فرانسیس لای".
http://s3.picofile.com/file/7957939351/Love_Story_Francis_Lai_1970_.mp3.html
.
.
.
و اما در مورد مهران مدیری، راستش در بین تمام کارهای یک دهه ی گذشته ی ایشان،
من از "مرد هزار چهره و دو هزار چهره" بسیار خوشم آمد. قسمتهایی از قهوه تلخ را نیز دیدم،
چون سرو صدا بپا کرده بود (خدا نکند که در بین ما ایرانیان، یک کار بخواهد با دلیل و روشنتر بگویم، بی دلیل بالا برود.
خدا نکند، تا کسی را بخواهیم با دلیل و یا بی رودربایستی بگویم بی دلیل، بالا ببریم و سپس پایینش بیاندازیم).
قهوه ی تلخ، البته از نگاه من، همانند این بود، که یک نفر که در دهه شصت اصلا نبوده،
چند سی دی از "سلطان و شبان" بدستش میرسد. او آنها را نگاه میکند، جو زده میشود
و سپس با ایجاد یک داستان مثلا کنایه دار "اجتماعی - ۳۰ یا ۳۰"، یک کپی درجه ی پایین تر از ۳،
با رونویسی از ساختار و تقلیدی ناشیانه از میزانسن و دکوپاژ "سلطان و شبان"، به خیال خود میسازد.
باز هم سپاسگزار شما هستم برای این ارمغان ارزشمند.
از یک ساعت گذشته تاکنون، بارها به آن گوش فرا دادم و همچنان نیز هم.
سلامت باشید همیشه.
1. اختیار دارید، "59" عزیز.
2. چه خوب گوشه ی "دلکش" رو تشخیص دادید؟
ممنون از توضیحات خوبتون.
3. من هم عاشق دلکشم؛ اما، گوشه ی "مثنوی" رو بی نهایت دوست دارم.
نظرتون درباره ی این چیه؟
http://s3.picofile.com/file/7958381498/Mahour_3_Gousheye_Masnavi.rar.html
................................
4. ادامه ی پوسترهای B:
................................
5. شاید باور نکنی؛ اما، دیروز یکسره داشتم به "Love Story" "فرانسوا لای" گوش می کردم!
درسته. این موسیقی، یکی از شاهکارهای تاریخه.
"نینو روتا"، سازنده ی موسیقی های "پدرخوانده"ها هم؛ که، انصافاً اون ها هم جزو شاهکارها هستن، این موسیقی رو اجرا کرده؛ اما، اجرای "لای"؛ که، اریجیناله، یه چیز دیگه ست.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
1. اختیار دارید، "59" عزیز.
2. چه خوب گوشه ی "دلکش" رو تشخیص دادید؟
ممنون از توضیحات خوبتون.
3. من هم عاشق دلکشم؛ اما، گوشه ی "مثنوی" رو بی نهایت دوست دارم.
نظرتون درباره ی این چیه؟
http://s3.picofile.com/file/7958381498/Mahour_3_Gousheye_Masnavi.rar.html
امیر جان، اجرای گوشه ی مثنوی نیز بسیار عالی و شورانگیز بود. دست مریزاد.
بعضی ها، چه در نواختن و چه در خواندن موسیقی ایرانی ما،
چگونگی کار را از دیدگاه تکنیک بلد هستند، اما احساس در اجرایشان نیست.
شما هر دو عنصر تکنیک و احساس را دارید و جای شاد باش گفتن خدمتتان دارد.
باز هم ممنونم برای پوسترهای خاطره انگیز و با کیفیت تصویری خوبی که قرار میدهید.
سلامت باشید.
--------------------------
پی نوشت (بدون شرح):
http://s4.picofile.com/file/7958741505/Mosahebe_1360_.rar.html
.
.
.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:Emiliano نوشته است:
1. اختیار دارید، "59" عزیز.
2. چه خوب گوشه ی "دلکش" رو تشخیص دادید؟
ممنون از توضیحات خوبتون.
3. من هم عاشق دلکشم؛ اما، گوشه ی "مثنوی" رو بی نهایت دوست دارم.
نظرتون درباره ی این چیه؟
http://s3.picofile.com/file/7958381498/Mahour_3_Gousheye_Masnavi.rar.html
امیر جان، اجرای گوشه ی مثنوی نیز بسیار عالی و شورانگیز بود. دست مریزاد.
بعضی ها، چه در نواختن و چه در خواندن موسیقی ایرانی ما،
چگونگی کار را از دیدگاه تکنیک بلد هستند، اما احساس در اجرایشان نیست.
شما هر دو عنصر تکنیک و احساس را دارید و جای شاد باش گفتن خدمتتان دارد.
باز هم ممنونم برای پوسترهای خاطره انگیز و با کیفیت تصویری خوبی که قرار میدهید.
سلامت باشید.
--------------------------
پی نوشت (بدون شرح):
http://s4.picofile.com/file/7958741505/Mosahebe_1360_.rar.html
.
.
.
1. "59" گرامی، ممنونم از شما. شما خودتون که استادید.
لطف دارید به بنده.
2. در مورد پوسترها انجام وظیفه ست. من هم از دیدن "مصاحبه ی 1360" خیلی لذت بردم. این گزارش ها جنبه ی تاریخی هم دارن یه جورایی.
دست مریزاد.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
سامانه جستجوی هنرمندان مرحوم
سلام به دوستان گرامی
گاهی پیش می آید که یک بازیگر یا دوبلور پیشکسوت و قدیمی برای مدت مدیدی ناپدید می شود و گزارش و خبری در مورد وضعیت زندگی یا کار و حتی در قید حیات بودن او وجود ندارد. در چنین مواردی (مخصوصا اگر هنرمند مذکور در سنین کهولت باشند) درصدی از احتمال وجود دارد که بی سر وصدا و به دور از هیاهوهای خبری، از دنیا رفته باشند. البته مواردی هستند که به دلیل اقامت و مرحوم شدن در خارج از کشور یا دلبستگی به زادگاه و سرزمین پدری، فرد مذکور را در همان کشور یا شهر به خاک سپرده باشند. ولی در مورد افرادی که روانه بهشت زهرا می شوند این امکان وجود دارد تا با جستجوی نام فرد مورد نظر در سامانه جستجوی اموات بهشت زهرا، حداقل سرنخی از زنده بودن یا نبودن او به دست بیاوریم. مثلا با جستجوی نام "علیرضا توپچیان" (همراه قدیمی قورباغه سبز که برای بچه های دهه شصتی پخش می شد) این اطلاعات در مورد ایشان به دست می آید:
عليرضا توپچياني
تاریخ دفن:16-11-1368 قطعه: 112 ردیف:43 شماره:36
http://services.tehran.ir/Default.aspx?tabid=75&p=1&ln=%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%8A&fn=%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87&fa=&df=1310/01/20&dt=1392/07/13
یا مرحوم مرتضی نعمتی جو (با اسم هنری رامین نعمتی) که همین چند ماه پیش بی سروصدا مرحوم شد و خارج از قطعه هنرمندان به خاک سپارده شد:
مرتضي نعمتي جو
نام پدر: ابراهيم تاریخ دفن:22-2-1392 قطعه: 202 ردیف:99 شماره:26
http://www.sourehcinema.com/People/People.aspx?Id=138112100053
http://www.banifilm.ir/modules/News/NewsDetail.aspx?Ser_Id=3&News_Id=6265
گاهی پیش می آید که یک بازیگر یا دوبلور پیشکسوت و قدیمی برای مدت مدیدی ناپدید می شود و گزارش و خبری در مورد وضعیت زندگی یا کار و حتی در قید حیات بودن او وجود ندارد. در چنین مواردی (مخصوصا اگر هنرمند مذکور در سنین کهولت باشند) درصدی از احتمال وجود دارد که بی سر وصدا و به دور از هیاهوهای خبری، از دنیا رفته باشند. البته مواردی هستند که به دلیل اقامت و مرحوم شدن در خارج از کشور یا دلبستگی به زادگاه و سرزمین پدری، فرد مذکور را در همان کشور یا شهر به خاک سپرده باشند. ولی در مورد افرادی که روانه بهشت زهرا می شوند این امکان وجود دارد تا با جستجوی نام فرد مورد نظر در سامانه جستجوی اموات بهشت زهرا، حداقل سرنخی از زنده بودن یا نبودن او به دست بیاوریم. مثلا با جستجوی نام "علیرضا توپچیان" (همراه قدیمی قورباغه سبز که برای بچه های دهه شصتی پخش می شد) این اطلاعات در مورد ایشان به دست می آید:
عليرضا توپچياني
تاریخ دفن:16-11-1368 قطعه: 112 ردیف:43 شماره:36
http://services.tehran.ir/Default.aspx?tabid=75&p=1&ln=%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%8A&fn=%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87&fa=&df=1310/01/20&dt=1392/07/13
یا مرحوم مرتضی نعمتی جو (با اسم هنری رامین نعمتی) که همین چند ماه پیش بی سروصدا مرحوم شد و خارج از قطعه هنرمندان به خاک سپارده شد:
مرتضي نعمتي جو
نام پدر: ابراهيم تاریخ دفن:22-2-1392 قطعه: 202 ردیف:99 شماره:26
http://www.sourehcinema.com/People/People.aspx?Id=138112100053
http://www.banifilm.ir/modules/News/NewsDetail.aspx?Ser_Id=3&News_Id=6265
Heidi- تعداد پستها : 129
Join date : 2012-02-16
صفحه 11 از 40 • 1 ... 7 ... 10, 11, 12 ... 25 ... 40
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 11 از 40
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد