برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
+56
sorena0831
raymand
arash_60
reza2009
Indiana Jones
amirpuyol
ramin
saeidehes
majid_barca
new guest
heidiiii
suny
Behzad_T
alan45
heidiii
elena 20
arman
Heidii
Clover
Mihakralj
وهاب
omidsilver7
amirarsalanroomi
Heidi
Davood
mahmood
farhad666
kazvash
مژي
fazel1994
علی موسویان
blue2012
aghaghi
نجمه
tisto
سوگل خانمی
venous_m
arsenal.fc.g
sooratak
manaa
kave
Ishpateka
Esi-72
erfan
S@M
Shervin
alirad
slevin(HAMID
ariangirl
59
babak
Negin 2
mahmood666
sahra_7
stalker
SMAM
60 مشترك
صفحه 32 از 42
صفحه 32 از 42 • 1 ... 17 ... 31, 32, 33 ... 37 ... 42
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
59 نوشته است:Emiliano نوشته است:
6. فکر می کنم پخش این موسیقی از مدارس همه جایی بوده! مام می شنیدیم.
اما، این که کار کیه، مطمئن باشید شاهکار کسی نیست جز "انوشیروان روحانی" عزیز؛ که، بارها عرض کرده م، به همراه "حسن شماعی زاده" حق بزرگی به گردن موسیقی کشورمون دارن.
7. "59" عزیز در مورد دستگاه همایون و گام این شاهکار به درستی اشاره کردن و باز؛ همون طور که ایشون گفته ن، صدای سوتش که یه چیز دیگه ست. خیلی طرب انگیزه این کار؛ با این که می دونید، اغلب همایون رو برای غم و ماتم به کار می برن.
و این هنر آهنگساز رو می رسونه که کاری کنه که غم بیاد مابین شادی یا شادی بین غم.
و باز بذارید مثال دیگه ای از "حسن شماعی زاده" عرض کنم که وقتی بر فرض مثال آهنگ سراسر شاد با تم بندری "گلبرگ"شو گوش می دی ("گلبرگ گلم گل رو باغچه") اولش فکر می کنی کاملاً شیش و هشت و طربناکه؛ اما، وسط آهنگ می بینی که چه غمه درش نهفته ست.
لطفاً یه بار دیگه گوشش بدید:
http://s5.picofile.com/file/8112525484/Hassan_Shamaeezadeh_67_7_Golbarg.rar.html
یا کاری مشابه: آهنگ "دارم می رم به تهران" "اندی مددیان".
8. حالا که صحبت از این موزیک شد؛ که، ریتم (استایل) مارش داره، بنده یه کار دیگه ی مشابه این سال ها پیش شنیده بودم و می زدم و اگه فرصتی شد، اون رو تقدیم می کنم؛ که، به این خیلی شبیهه و من همیشه این دو رو با هم به ذهن می یارم؛ البته، سازنده ی اون یکی کارو نمی دونم راستش.
فعلاً.
امیر جان ممنون هستم برای مطالب خوبی که فرمودید و آهنگی که قرار دادید.
صحبت از استاد حسن شمأعی زاده بمیان آورید، ... بسیار هم نیکوست.
راستش اگر اشتباه نکنم، آهنگ "تلفن" با صدای خانم پروانه امیر افشاری هم،
از ساخته ی ایشان میباشد. ... حال که گفتگو به موسیقی طرب انگیز ایرانی رسید،
آهنگ یاد شده که دهه ی شصتی یا اوایل هفتادی هم هست، تقدیم میگردد.
(خواهشمندم در مورد نام آهنگساز آن اطلاع رسانی بفرمایید، بگمانم استاد شماعی زاده هستند):
http://s5.picofile.com/file/8112532350/Telefon_P_A_.rar.html
.
.
.
یک مورد پرانتزی کوتاه دیگر اینکه، راستش سلیقه ی کوچک من،
رقصهای ایرانی که مرسوم هست و همچنین سبکهای شرقی را نمیپسندد.
در بیشتر کلیپ های آنور آبی از دهه ی شصت تا کنون بویژه در آن دهه،
البته از دید من، رقص ها، دارای یک بی نظمی در خود هستند و هارمونیک نمی باشند.
همین جمیله که مشهورترین بوده، بسیار خودش را تکان میداده، اما آخرش که چه؟.
اما حال که صحبت از استاد شماعی زاده شد، بیاد آهنگ "برکه" ی ایشان افتادم.
در ویدیوی این آهنگ که همان سالهای پایانی دهه ی شصت تهیه شده، از دید کوچک من،
شاید بهترین رقص سلو وجود دارد که با موسیقی ایران ایشانی انجام میشود و هارمونیک میباشد.
که البته دختر خانمی که آن را اجرا میکنند، به احتمال زیاد پیداست که ایرانی نیستند.
1. بنده "تلفن" رو دانلود نگرفتم؛ چون، می دونم کدوم آهنگه و دارمش:
2. اما، مطمئن باشید که بله. این کار "حمیرا"ی عزیز هم از ساخته های "حسن شماعی زاده"ست. اصلاً یه چیزی بگم: کار ایشون امضا داره و امضای اصلیش هم ترومپت و ساکسیفونه.
خیلی دوس دارم شاهکارهای عزیزو.
ضمناً یه کار دیگه هم این دو خانوم و آقای بالایی با هم دارن؛ که، به احتمال زیاد شنیدید: "کوچ". ("من از تو می نویسم/ کلام تازه ای/ ....")
3. در مورد رقص شرقی حق با شماست. رقصی که درش "قر" باشه، هنر نداره. طرب انگیز هست؛ اما، جزو هنرهای هفتگانه و باشکوه نیست. هدفش یه چیز دیگه ست.
اما، اون ویدئوی خاطره انگیز رو خیلی دوس دارم و به قول شما به احتمال زیاد رقصنده ش ایرونی نباشه:
4. احسن به شما. انتخابتون در زمینه ی این "حرکات موزون" و هارمونی نهفته در اون انتخاب احسنه و بنده هم با این نظرتون کاملاً موافقم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Emiliano نوشته است:
1. بنده "تلفن" رو دانلود نگرفتم؛ چون، می دونم کدوم آهنگه و دارمش:
2. اما، مطمئن باشید که بله. این کار "حمیرا"ی عزیز هم از ساخته های "حسن شماعی زاده"ست. اصلاً یه چیزی بگم: کار ایشون امضا داره و امضای اصلیش هم ترومپت و ساکسیفونه.
خیلی دوس دارم شاهکارهای عزیزو.
ضمناً یه کار دیگه هم این دو خانوم و آقای بالایی با هم دارن؛ که، به احتمال زیاد شنیدید: "کوچ". ("من از تو می نویسم/ کلام تازه ای/ ....")
3. در مورد رقص شرقی حق با شماست. رقصی که درش "قر" باشه، هنر نداره. طرب انگیز هست؛ اما، جزو هنرهای هفتگانه و باشکوه نیست. هدفش یه چیز دیگه ست.
اما، اون ویدئوی خاطره انگیز رو خیلی دوس دارم و به قول شما به احتمال زیاد رقصنده ش ایرونی نباشه:
4. احسن به شما. انتخابتون در زمینه ی این "حرکات موزون" و هارمونی نهفته در اون انتخاب احسنه و بنده هم با این نظرتون کاملاً موافقم.
- خواهش میکنم. بله، کارهاشون امضا دارن، از دیدگاه ملودیک هم بهخوبی روشن میباشند.
"کوچ" هم اتفاقن از کارهای بسیار زیبا هست، بویژه اینکه، دوئت (آواز دونفری) هم هست و شکوه خودش را دارد.
- لطف دارید، من هم از شما بابت کادرهای کلیپ "برکه" بسیار بسیار بسیار بسیار ممنون هستم.
آنزمان کلیپها ساده بوده، اما روح داشته. شما ببینید برای نمونه،
کلیپ جدید استاد سیاوش قمیشی، ... آخه چرا باید اینطوری باشه؟. ... درگیری داره آن رقاصه با خودش؟،
میپیچه دایمن در خودش، ... خون میخوره؟، با اهریمن در ارتباطه؟، ... من نمیدانم اصلا چه میکنه.
- با این آرشیو کاملی که شما دارید امیر جان، بزودی یک تلویزیون میزنیم.
سلامت باشید.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. من خوشبختانه از افرادی مث "هایده" یا "سیاوش قمیشی" ویدئو نمی بینم یا ندارم. صداهای این دو عزیز بی نظیره؛ اما، لایق تصویر نیستن. اون ویدئویی رو هم که شما فرمودید، ندیده م.
اما، این که بعضی ویدئوها شورشو درآورده ن، باهاتون موافقم.
2. نه بابا، اون قدام کامل نیست.
ضمناً من یه ماهی می شه بالآخره XP رو رها کرده م و به 7 اومده م! حالا چرا این قد دیر؛ بخاطر، بعضی برنامه هایی که فقط تو XP اجرا می شد؛ اما، الآن یه میلیون هم بهم بدن، حاضر نیستم برگردم به اون یکی سیستم عامل.
3. پاسخ اون یکی نوشته تون رو هم همینجا می دم: نه متأسفانه. امشب "بچه های دیروز" رو نداد! نمی دونم چرا این 10 شبکه ی اول تلوزیون بر خلاف 10 شبکه ی جدیدترش این قده بی نظمن! حتا توی EPGش بود که فلان ساعت این برنامه رو می خوان پخش کنن؛ اما، در عمل نشد!
4. "مو نامی" تکیه کلام "هرکول پوآرو" بود، یادتونه که؟
نه. تشکر نبود. به معنای "دوست من"، "حبیبم" و اینا بود!
"حبیبم"!
شما می گید "تاواریش" انگار؟ نه؟ اسم یه فیلم دهه ی شصتی هم بود.
اما، این که بعضی ویدئوها شورشو درآورده ن، باهاتون موافقم.
2. نه بابا، اون قدام کامل نیست.
ضمناً من یه ماهی می شه بالآخره XP رو رها کرده م و به 7 اومده م! حالا چرا این قد دیر؛ بخاطر، بعضی برنامه هایی که فقط تو XP اجرا می شد؛ اما، الآن یه میلیون هم بهم بدن، حاضر نیستم برگردم به اون یکی سیستم عامل.
3. پاسخ اون یکی نوشته تون رو هم همینجا می دم: نه متأسفانه. امشب "بچه های دیروز" رو نداد! نمی دونم چرا این 10 شبکه ی اول تلوزیون بر خلاف 10 شبکه ی جدیدترش این قده بی نظمن! حتا توی EPGش بود که فلان ساعت این برنامه رو می خوان پخش کنن؛ اما، در عمل نشد!
4. "مو نامی" تکیه کلام "هرکول پوآرو" بود، یادتونه که؟
نه. تشکر نبود. به معنای "دوست من"، "حبیبم" و اینا بود!
"حبیبم"!
شما می گید "تاواریش" انگار؟ نه؟ اسم یه فیلم دهه ی شصتی هم بود.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Emiliano نوشته است:
1. من خوشبختانه از افرادی مث "هایده" یا "سیاوش قمیشی" ویدئو نمی بینم یا ندارم. صداهای این دو عزیز بی نظیره؛ اما، لایق تصویر نیستن. اون ویدئویی رو هم که شما فرمودید، ندیده م.
اما، این که بعضی ویدئوها شورشو درآورده ن، باهاتون موافقم.
2. نه بابا، اون قدام کامل نیست.
ضمناً من یه ماهی می شه بالآخره XP رو رها کرده م و به 7 اومده م! حالا چرا این قد دیر؛ بخاطر، بعضی برنامه هایی که فقط تو XP اجرا می شد؛ اما، الآن یه میلیون هم بهم بدن، حاضر نیستم برگردم به اون یکی سیستم عامل.
3. پاسخ اون یکی نوشته تون رو هم همینجا می دم: نه متأسفانه. امشب "بچه های دیروز" رو نداد! نمی دونم چرا این 10 شبکه ی اول تلوزیون بر خلاف 10 شبکه ی جدیدترش این قده بی نظمن! حتا توی EPGش بود که فلان ساعت این برنامه رو می خوان پخش کنن؛ اما، در عمل نشد!
4. "مو نامی" تکیه کلام "هرکول پوآرو" بود، یادتونه که؟
نه. تشکر نبود. به معنای "دوست من"، "حبیبم" و اینا بود!
"حبیبم"!
شما می گید "تاواریش" انگار؟ نه؟ اسم یه فیلم دهه ی شصتی هم بود.
- باز هم سپاسگزارم از خانم هایدی برای این موسیقی روح افزا.
چنین آهنگ هایی، آبروی موسیقی ایرانی هستند.
- اما اگر منطقی باشیم که هستیم،
باید بگویم که کیفیت فایلی که خانم هایدی قرار دادند،
حس نوستالژیک بیشتری دارد و دقیقن یاد آور همان روزهاست ....
امیر جان در اپتدا، بسیار ممنونم برای نسخه ی کامل موسیقی طرب انگیز ورزش ... ورزش روح و روان هست ....
به به، ... ساخته ی خود خود استاد روحانی هست، بسیار زیبا ... زندگی زیباست. ... استاد انوشیروان روحانی، یک دنیا شور و حال هستند.
از نزدیک هم افتخار دیدنشان را داشتم. یک کهکشان انرژی پاک است. ... اینها فرستادگانی از آسمان نیلگون، به زمین خاکی میباشند.
- امیر جان، بله خواهش میکنم.
- بسیار خرسندم که عکس قو یا اردک (خودم یادم نیست اکنون کدامشان بودند ... خنده)، مورد پسند قرار گرفت.
- تشریف فرمایی شما به ۷ را گرامی میداریم. به همین مناسبت، مجلس شادی و پایکوبی .... (لبخند).
- عجب، پس امشب بچههای دیروز نبوده!. امیدواریم که فردا پخش داشته باشد. ممنونم برای اطلاع رسانی.
- خدمت شما بگم که، "اسپاسیبا" که بهتر میدانید، معنی ترجمه ی هم ارز و معادلش به فارسی، همان "تشکر" هست.
اما در اصل از دو بخش تشکیل میشود: " اسپاسی (از فعل "اسپاسات (حفظ و امنیت) " + " بُ ( بُگ - خدا) " درست شده است.
برگردان واژه به واژه ی آن در اصل میشود: "در امان خدا!"، اما همانند "تشکر" استفاده میشود.
- "تاواریش " هم همان گونه که فرمودید، میشود "رفیق". ... این یک لقب بوده در زمان شوروی و کامونیزم،
که همه به هم میگفتند، ... درست همانند آنکه در دهه ی شصت، همه خواهر و برادر یکدیگر بودند!.
(آقای فروتن هم چند شب پیش اینرا گفتند)،
_ فیلم جناب فخیم زاده "تاواریش - ۱۳۷۲"، در اکراین فیلمبرداری شده، درست در سالهای اپتدایی پس از فروپاشی.
.
.
.
- راستش ۱۰ سال پیش، یکی از کانالهای موسیقی اینجا، یک کلیپ فرانسوی را پخش میکرد با نام "مونامی".
بقدری این آهنگ و کلیپ زیبا بود که اندازه نداشت، ... من هر جا گشتم نتوانستم آنرا پیدا کنم در سالهای گذشته.
ماجرای یک مرد جوانی بود که در شرکت خود مشغول کار بود. یک مجسمه ی کوچک از برج ایفل روی میزش بود.
او آنرا برداشت، کمی نگاهش کرد و ناگهان یاد مساله ای افتاد، .... او آنزور بعد از ظهر با نامزدش کنار برج ایفل قرار ملاقات داشت،
اما بخاطر مشغله ی کاری، یادش رفته بود و این مجسمه قرار ملاقات را بیادش انداخت....
برای همین، از شرکت و دفتر کارش به سرعت بیرون آمد و به سمت برج ایفل براه افتاد، ... اما ترافیک خیلی سنگین بود،
مقداری راه را دوید در آن خیابان پاریس، سپس دید که یک دوچرخه سوار آنجاست، ... از او خواهش کرد و ترک دوچرخه اش نشست.
اینها با سرعت هر چه تمام از میان ماشینهای ایستاده در ترافیک عبور میکردند ....
تا اینکه نزدیک به برج ایفل رسیدند .... پیاده شد از دوچرخه ی آن شخص، از او تشکر کرد،
و به سمت برج دوید. .... از سوی دیگر، نامزدش که دیگر خیلی معطل و بی تاب شده بود، از سمت دیگر آن میدان رفت ....
اما این پایان کار نبود، .... پلان آخر، مرد جوان را نشان داد که به سمت نامزدش میآمد، گلی را به او هدیه میداد و عذر خواهی میکرد.
در تمام طول این کلیپ، یک موسیقی بینهایت آرامش بخش پخش میشد که خواننده اش (یادم نیست خانم بود یا آقا)،
نهایتان چند واژه میخواند، اما با آن ملودی جادویی، فقط میگفت "مونامی"، "مونامی"، دوست دوست .....
خدا را چه دیدید، شاید شما، میحا و دیگر یاران ارجمند فروم، نام و یا خود این آهنگ و کلیپ دلربا را بدانید و به مراد دلمان برسیم.
.
.
.
- "دکتر لطفعلی صورتگر" شعر بسیار زیبایی دارند،
که علیرضا افتخاری در پایان آهنگ "زیر چتر باران"،
به زیبایی هر چه تمام آنرا خوانده است:
در دل شب دیده ی بیدار من، بیند آن یاری که دل را آرزوست،
چون بیاید پیش پیش مرکبش، ،مرغ شب آوا برآرد، دوست دوست ....
تقدیم به شما و یاران ارجمند:
.
.
.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
59 نوشته است:
.
.
.
- راستش ۱۰ سال پیش، یکی از کانالهای موسیقی اینجا، یک کلیپ فرانسوی را پخش میکرد با نام "مونامی".
بقدری این آهنگ و کلیپ زیبا بود که اندازه نداشت، ... من هر جا گشتم نتوانستم آنرا پیدا کنم در سالهای گذشته.
ماجرای یک مرد جوانی بود که در شرکت خود مشغول کار بود. یک مجسمه ی کوچک از برج ایفل روی میزش بود.
او آنرا برداشت، کمی نگاهش کرد و ناگهان یاد مساله ای افتاد، .... او آنزور بعد از ظهر با نامزدش کنار برج ایفل قرار ملاقات داشت،
اما بخاطر مشغله ی کاری، یادش رفته بود و این مجسمه قرار ملاقات را بیادش انداخت....
برای همین، از شرکت و دفتر کارش به سرعت بیرون آمد و به سمت برج ایفل براه افتاد، ... اما ترافیک خیلی سنگین بود،
مقداری راه را دوید در آن خیابان پاریس، سپس دید که یک دوچرخه سوار آنجاست، ... از او خواهش کرد و ترک دوچرخه اش نشست.
اینها با سرعت هر چه تمام از میان ماشینهای ایستاده در ترافیک عبور میکردند ....
تا اینکه نزدیک به برج ایفل رسیدند .... پیاده شد از دوچرخه ی آن شخص، از او تشکر کرد،
و به سمت برج دوید. .... از سوی دیگر، نامزدش که دیگر خیلی معطل و بی تاب شده بود، از سمت دیگر آن میدان رفت ....
اما این پایان کار نبود، .... پلان آخر، مرد جوان را نشان داد که به سمت نامزدش میآمد، گلی را به او هدیه میداد و عذر خواهی میکرد.
در تمام طول این کلیپ، یک موسیقی بینهایت آرامش بخش پخش میشد که خواننده اش (یادم نیست خانم بود یا آقا)،
نهایتان چند واژه میخواند، اما با آن ملودی جادویی، فقط میگفت "مونامی"، "مونامی"، دوست دوست .....
خدا را چه دیدید، شاید شما، میحا و دیگر یاران ارجمند فروم، نام و یا خود این آهنگ و کلیپ دلربا را بدانید و به مراد دلمان برسیم.
[/b][/color][/size]
سلام دوست گرامی،
در واقع از اونجایی که زیاد اهل فیلم نیستم از کلیپ شما اطلاعی ندارم.
ولی برای اینکه انجام وظیفه کرده باشم بهترین کلیپ های فرانسوی که درباره "mon ami" هست رو واستون گلچین کرده و اینجا تقدیم می کنم.
من بشخصه از کار Marie Laforêt خوشم میاد.ولی زیاد تکرار می کنه.
پس کار Françoise Hardy رو با کلاس تر می دونم و هنری تر شاید. خلاصه اینکه احساسی تر هست. هر چند چیزی از فرانسوی نمی دونم.
همون روح قدیمی و اصلی موسیقی رو القاء می کند. ساده و سیاه و سفید و یک لبخند بسیار ملایم بر روی لب خواننده ای که اصلا اصراری به خودنمایی و غیره ندارد.
شاید آهنگی که شما از اون یاد کردین ، یکی از این ها باشد ولی با تصاویری متفاوت که سالها پیش دیدین اونو.
امیدوارم که لذت ببرید.
میحا.
Serge Lama Mon ami mon frère
https://www.youtube.com/watch?v=RVuC33Q_l1Q
---------------
Françoise Hardy - Mon amie la rose (1965)
https://www.youtube.com/watch?v=2ICFtXx546A
---------------
Marie Laforêt - Mon amour, mon ami - 1967
https://www.youtube.com/watch?v=iDCHOQSwN6w
---------------
Enrico Macias - La femme de mon ami - 1963
https://www.youtube.com/watch?v=fiVJ2RWPAbA
----------------
https://www.youtube.com/watch?v=RVuC33Q_l1Q
---------------
Françoise Hardy - Mon amie la rose (1965)
https://www.youtube.com/watch?v=2ICFtXx546A
---------------
Marie Laforêt - Mon amour, mon ami - 1967
https://www.youtube.com/watch?v=iDCHOQSwN6w
---------------
Enrico Macias - La femme de mon ami - 1963
https://www.youtube.com/watch?v=fiVJ2RWPAbA
----------------
Mihakralj- تعداد پستها : 169
Join date : 2012-04-15
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Mihakralj نوشته است:
سلام دوست گرامی،
در واقع از اونجایی که زیاد اهل فیلم نیستم از کلیپ شما اطلاعی ندارم.
ولی برای اینکه انجام وظیفه کرده باشم بهترین کلیپ های فرانسوی که درباره "mon ami" هست رو واستون گلچین کرده و اینجا تقدیم می کنم.
من بشخصه از کار Marie Laforêt خوشم میاد.ولی زیاد تکرار می کنه.
پس کار Françoise Hardy رو با کلاس تر می دونم و هنری تر شاید. خلاصه اینکه احساسی تر هست. هر چند چیزی از فرانسوی نمی دونم.
همون روح قدیمی و اصلی موسیقی رو القاء می کند. ساده و سیاه و سفید و یک لبخند بسیار ملایم بر روی لب خواننده ای که اصلا اصراری به خودنمایی و غیره ندارد.
شاید آهنگی که شما از اون یاد کردین ، یکی از این ها باشد ولی با تصاویری متفاوت که سالها پیش دیدین اونو.
امیدوارم که لذت ببرید.
میحا.
[left]Serge Lama Mon ami mon frère
https://www.youtube.com/watch?v=RVuC33Q_l1Q
---------------
Françoise Hardy - Mon amie la rose (1965)
https://www.youtube.com/watch?v=2ICFtXx546A
---------------
Marie Laforêt - Mon amour, mon ami - 1967
https://www.youtube.com/watch?v=iDCHOQSwN6w
---------------
Enrico Macias - La femme de mon ami - 1963
https://www.youtube.com/watch?v=fiVJ2RWPAbA
----------------
میحا ی گرامی، بسیار بسیار ممنون هستم از دقت و لطفتان.
یک دنیا ارزش دارد این توجه شما....
بله، من هم از "Françoise Hardy" بسیار خوشم آمد.
خدمت شما بگم که آن کلیپ، ساخته ی همان سالهای ۲۰۰۲ یا ۲۰۰۳ بود،
صدای خواننده اش، خیلی شبیه به "Françoise Hardy" بود.
بگمان زیاد و همانگونه که فرمودید، آهنگش قدیمی بوده و یا حتی بازخوانی،
و آن کلیپ زیبایی که تعریف کردم را برایش ساخته بودند.
اما گمان کنم که خیلی به آن نزدیک شدم با راهنمائی های خوبی که داشتید.
ساختار کلیپش هم بسیار زیبا و با احساس بود. .... سپاسگزارم برای لطف و تلاش شما.
هر ۴ لینک را دیدم و شنیدنی بودند، بویژه لینک دوم - "Françoise Hardy".
به سایر یاران گرامی هم پیشنهاد میکنیم که آنرا گوش دهند.
سپاسگزارم از دیده ی مهر شما که یک دنیا ارزش دارد.
- این آهنگ دلربا را هم به برکت توضیحات خوب شما یافتم،
چه صدای صاف و آرامش بخشی، ... چه آهنگ سبکبال و دل نشینی ....
https://www.youtube.com/watch?v=6RshBBqVh2c
سلامت باشید.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. بله، حق با شماست. موسیقی "هایدی" عزیز از "انوشیروان روحانی" عزیز به اون چیزی که ما می خواییم نزدیک تره. می دونید، یاد خط خطی های "پلنگ صورتی" و کیفیت آیینه ای اون هستم. این موسیقی با همون "خط خطی" ها و "نوار جمع شده"ش قشنگه.
یادمه وختی نوار "جمع می شد" بعدش که دوباره می شنیدیم اون تیکه رو انگار تانک یا هلی کوپتر از اون تیکه داشت رد می شد!
2. دوباره به عکس نگاه کردم. راس می گید به اردک شبیه تره تا قو. بی دقتی کرده م.
3. حالا فکر کنم ویندوز ناین بیاد، باز من ایت رو نصب می کنم!
4. در مورد "اسپاسیبا" اصلاً نمی دونستم که ریشه ش بار مذهبی داره. ممنون از راهنمایی تون. سعی می کنم دیگه استفاده ش نکنم!
5. من "تاواریش" رو از حل جدول ها یاد گرفته بودم. دهه ی 60 جدول مورد علاقه ی من، مجله ای بود به نام "ممتاز".
6. خوشحالم که با عبارت کوچیکی مث "مونامی" شما به لطف دوستمون، "میحا"، به یکی دیگه از آرزوهاتون رسیدید. همین شادی شما "ما را بس".
7. تابلو خط نوشته تون بسیار زیبا و چشم نواز بود. خیلی لذت بردم. ممنون.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. دوباره سلام.
2. غرق تو خاطره ها شده بودم و یاد "اسد محب اهری" و اون پسرک بامزه ی کناریش افتادم.
یهو تو این خاطره ها یاد این افتادم که اون پسرک؛ اگه اشتباه نکنم، اینجا هم بود:
سؤال 105 "لیست سیاه"؛ معروف به، "سیب زمینی پشندی":
و در نهایت، یه بخش نمایشی هم داشت؛ که، آدم هاش ماسک داشتن با گریم های عجیب و غریب و همه ش جنگ و درگیری بود. توی لباس هاشون هم یه ورق تخته ای بود؛ که، وقتی نیزه می خورد، خیلی تابلو بود. آخر نمایش هم چند نفر آدم بزرگ با یه بچه، که از توی صندوق بیرون می یومد و کمی شبیه کوچیکی های "سپهر آزادی" بود (اما، اون نبود)، می خوندن: "دیدی که چطو شد؟/ دیدی که چطو شد؟ به تن جامه ی نو شد/ هی هی/ هی هی/ هنگامه ی نو شد." یکی دیگه از شعراشون این بود: "آی بچه ها، آی بچه ها/ شنبه روز کاره/ روز تلاش و کوشش/ ...." دهه ی فجر سال 66. (سؤال من، "بهرام" ، "شروین"، "افشین"، "حمید"، "امیر ارسلان رومی"، "سَم"، "ارین گرل"، "محمود" و "59".)
3. به گمونم این پسر، همون پسرک کوچولو و بامزه ی "ق مثل قلقلک" بود؛ که، میز اول و کنار "اسد محب اهری" می نشست
درست می گم؟
یادتونه که این شعر خیلی معروف؟
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
[size=18]صدای باد و بارونهHeidii نوشته است:
اون یکی، یک سریال نوجوان بود که بعدازظهرها از شبکه اول پخش می شد. ماجرای پسری بود که یک چراغ جادویی قدیمی پیدا کرده بود و وقتی بهش دست می کشید، سروکله ی غول چراغ پیدا می شد تا آرزوهایش رو برآورده کنه. اسم پسره علاءالدین بود و با مرد جوانی دوست بود که نقشش را ناصر هاشمی (برادر مهدی هاشمی) بازی می کرد. مادر پسره هم نادره (حمیده خیرآبادی) بود.
داستانش یه جورایی آدم رو یاد سمندون می انداخت. چون تو یه خونه ی قدیمی زندگی می کردن.
صدای شر شر بارون تو ناودونه
یکی انگار تو تنهایی/ یه شعر تازه میخونه
خودش کوچیک دلش تنها /غمش قد همه دنیا
-دلم غمگین و بی تابه/مث ماهی میون تنگ بی ابه
-دلم گنجیشک پر بسته س/تک و تنهاست/ از این بی همدمی خسته ست
-دلم یه همزبون میخواد/یه دوست مهربون میخواد
-یکی باشه دلم واشه/مث یه نقطه روشن/ تو این تاریکی پیدا شه
ببار ای نم نم بارون/ بذار آبی بشن ابرا
بتاب ای قرص ماه نو/ که روشن شه دل اعلا
این تیتراژ پایاینش بود با صدای بیژن خاوری. فکر می کنم نادره مادر بزرگش بود
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
babak نوشته است:[size=18]صدای باد و بارونهHeidii نوشته است:
اون یکی، یک سریال نوجوان بود که بعدازظهرها از شبکه اول پخش می شد. ماجرای پسری بود که یک چراغ جادویی قدیمی پیدا کرده بود و وقتی بهش دست می کشید، سروکله ی غول چراغ پیدا می شد تا آرزوهایش رو برآورده کنه. اسم پسره علاءالدین بود و با مرد جوانی دوست بود که نقشش را ناصر هاشمی (برادر مهدی هاشمی) بازی می کرد. مادر پسره هم نادره (حمیده خیرآبادی) بود.
داستانش یه جورایی آدم رو یاد سمندون می انداخت. چون تو یه خونه ی قدیمی زندگی می کردن.
صدای شر شر بارون تو ناودونه
یکی انگار تو تنهایی/ یه شعر تازه میخونه
خودش کوچیک دلش تنها /غمش قد همه دنیا
-دلم غمگین و بی تابه/مث ماهی میون تنگ بی ابه
-دلم گنجیشک پر بسته س/تک و تنهاست/ از این بی همدمی خسته ست
-دلم یه همزبون میخواد/یه دوست مهربون میخواد
-یکی باشه دلم واشه/مث یه نقطه روشن/ تو این تاریکی پیدا شه
ببار ای نم نم بارون/ بذار آبی بشن ابرا
بتاب ای قرص ماه نو/ که روشن شه دل اعلا
این تیتراژ پایاینش بود با صدای بیژن خاوری. فکر می کنم نادره مادر بزرگش بود
کاملا درسته. این شعر پایانیش بود و عجیبه که تمام و کمال ترانه اش رو به یاد داشتین و نوشتین.
ممنونم.
ممنونم.
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
از آنجایی که دنیای بزرگسالی گاهی وقتها خسته کننده میشود،
میتوان به کانالهای کودکان پناه برد و دقایقی را با کارتونها گذراند و سرخوش بود.
چندی پیش نیز از راه یکی از شبکه ها، انیمیشن ژاپنی بسیار زیبای "پونیو - ۲۰۰۸" را دیدم
و خدمت فرام رویایی آنرا معرفی کردم. ... امروز نیز بطور اتفاقی در همان کانال کودکان،
سری جدید "نیک و نیکو" را نشان میدادند!. بشخصه از فضای طراحی و ساختار سه بعدی گونه ی آن،
بسیار لذت بردم و استفاده از تکنولوژیهای جدید کامپیوتری، از ارزشهای هنری این کارتون باسابقه کم نکرده بود.
تمام شخصیتهای قبلی آن حضور داشتند، با شکل و شمایلی شبیه به ۳۰ سال پیش و البته کمی امروزی تر شده.
نیک، نیکو، چهار دست، مورچه ها، ملکه و ...، درست همان پرسوناژ های دوست داشتنی بودند،
که نزدیک به سه دهه ی پیش آنها را میدیدیم. من البته بیاد دارم که ۲-۳ ماه پیش، خانم هایدی،
در باره ی سری جدید این کارتون اطلاع رسانی کرده بودند. من نیز دقایقی از آن فصل را دیده بودم در کانال یاد شده،
اما آن قسمت ها، بگمانم مربوط به دهه ی قبل میباشند و اصلا شیرینی نداشتند.
فصل جدید که صحبتش هست، حالت سه بعدی در ساختار دارد. ... در دوبله ی روسی،
نام سریهای قبلی و همچنین فصل تازه ی این کارتون، "ماجراهای تازه ی زنبور عسل مایا" نامگذاری گردیده.
نام اصلی این کارتون هم "مایا زنبور عسل" میباشد که محصول "استودیو ۱۰۰ انیمیشن" بوده و هست
و یک کمپانی انیمیشن سازی بلژیکی میباشد. (سایت رسمی و لینک آن در ویکی پیدا)
http://www.studio100animation.net
http://en.wikipedia.org/wiki/Studio_100
با توجه به ویکی پدیا، مشخص میشود که این کمپانی در سال ۱۹۹۶ تاسیس شده و سری اول "مایا"،
یا همان "نیک و نیکو" ی خودمان، مربوط به انتهای دهه ی هفتاد یا اپتدای دهه ی ۸۰ میلادی هست.
در سایت یاد شده، نسخه ی تازه ی کارتون "هایدی" را نیز با حال و هوای سه بعدی ساخته اند.
از همراهان ارجمند خواهشمندم اطلاع رسانی بفرمایند که سازنده ی سری اول نیک و نیکو،
چه کشوری بوده است (کشور ژاپن؟). ... در فایل کوتاه زیر، تیتراژ سری تازه ی "مایا زنبور عسل (نیک و نیکو)"،
با کیفیت اوریجینال تصویری قرار گرفت. (چون دوبله اش به روسی هست، فایل کامل را قرار ندادم).
(کمپانی شهیر آلمانیZDF نیز، در ساخت آن حضور دارد).
http://s5.picofile.com/file/8113113592/Maya_the_Bee_3D_2012_.rar.html
--------------------------------------------
پی نوشت:
راستش اکنون با کمی جستجو، اطلاعات تکان دهنده ای بدست آمد (لبخند).
اول اینکه، آن قسمتهایی که ما در کودکی میدیدیم را، ژاپن ساخته بود، اما نکته ی مهم اینکه،
داستان آن توسط نویسنده ی آلمانی "Waldemar Bonsels (1880-1952" در سال ۱۹۱۲ نوشته شده است!.
اولین فصل آن (همانی که ما میدیدیم در دهه ی شصت)، توسط ژاپن در سال ۱۹۷۵ میلادی،
ساخته و پخش شده است، یعنی ما در نیمه ی دهه ی شصت، کارتونی را که ساخت ۱۰ سال قبلتر از آن در ژاپن بوده را میدیدیم.
در ضمن اکنون دیدم که بخش کوچکی از این نوشته های ما، در بخش فارسی زبان ویکی پدیا بوده.
من راستش موارد یاد شده را از منابع روسی گفتم و یک مورد دیگر در صفحه ی روسی زبان این کارتون نوشته اند،
که اکنون به جمع بندی کلی میرسیم:
۱- رمان "پایا زنبور عسل"، در سال ۱۹۱۲، بقلم نویسنده ی آلمانی Waldemar Bonsels نوشته شد.
۲- در سال ۱۹۷۵ میلادی، توسط کمپانی ژاپنی Nippon Animation فصل اول آن ساخته شد (همانی که ما میدیدیم).
۳- در سال ۱۹۸۲، فصل دومش را ساختند (قشنگ و جالب نبود) (همانی که من هم دیده بودم و بالاتر گفتم شاید برای دهه ی پیش باشد)
۴- در سال ۲۰۱۲ میلادی، نسخه ی 3D آن توسط کمپانی بلژیکی یاد شده ساخته شد (فایل تصویری بالا).
۵- در اکتبر امسال (۲۰۱۴)، فیلم انیمیشن بلند سینمایی آن، با همان سبک سه بعدی ساخته خواهد شد.
پایان پیام. با احترام.
.
.
.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
babak نوشته است:[size=18]صدای باد و بارونهHeidii نوشته است:
اون یکی، یک سریال نوجوان بود که بعدازظهرها از شبکه اول پخش می شد. ماجرای پسری بود که یک چراغ جادویی قدیمی پیدا کرده بود و وقتی بهش دست می کشید، سروکله ی غول چراغ پیدا می شد تا آرزوهایش رو برآورده کنه. اسم پسره علاءالدین بود و با مرد جوانی دوست بود که نقشش را ناصر هاشمی (برادر مهدی هاشمی) بازی می کرد. مادر پسره هم نادره (حمیده خیرآبادی) بود.
داستانش یه جورایی آدم رو یاد سمندون می انداخت. چون تو یه خونه ی قدیمی زندگی می کردن.
صدای شر شر بارون تو ناودونه
یکی انگار تو تنهایی/ یه شعر تازه میخونه
خودش کوچیک دلش تنها /غمش قد همه دنیا
-دلم غمگین و بی تابه/مث ماهی میون تنگ بی ابه
-دلم گنجیشک پر بسته س/تک و تنهاست/ از این بی همدمی خسته ست
-دلم یه همزبون میخواد/یه دوست مهربون میخواد
-یکی باشه دلم واشه/مث یه نقطه روشن/ تو این تاریکی پیدا شه
ببار ای نم نم بارون/ بذار آبی بشن ابرا
بتاب ای قرص ماه نو/ که روشن شه دل اعلا
این تیتراژ پایاینش بود با صدای بیژن خاوری. فکر می کنم نادره مادر بزرگش بود
1. ممنون "بابک" عزیز. مث همیشه عالی بود.
ناقلا، معلومه همه ی مطالب رو می خونی، ها و فقط بعضی وختا می یای و یه چیزی می نویسی.
باز هم دستت درد نکنه، عزیز.
2. اعتراف می کنم که اصلاً یادم نبود خواننده ی این شعر و تیتراژ "بیژن خاوری" بوده؛ اما، الآن که فک می کنم می بینم راس می گید.
اما، یادمه معلم "علاءالدین" "بهزاد خداویسی" بود.
مادربزرگش هم مطمئنم که زنده یاد "حمیده خیرآبادی" بود.
Heidii نوشته است:babak نوشته است:[size=18]صدای باد و بارونهHeidii نوشته است:
اون یکی، یک سریال نوجوان بود که بعدازظهرها از شبکه اول پخش می شد. ماجرای پسری بود که یک چراغ جادویی قدیمی پیدا کرده بود و وقتی بهش دست می کشید، سروکله ی غول چراغ پیدا می شد تا آرزوهایش رو برآورده کنه. اسم پسره علاءالدین بود و با مرد جوانی دوست بود که نقشش را ناصر هاشمی (برادر مهدی هاشمی) بازی می کرد. مادر پسره هم نادره (حمیده خیرآبادی) بود.
داستانش یه جورایی آدم رو یاد سمندون می انداخت. چون تو یه خونه ی قدیمی زندگی می کردن.
صدای شر شر بارون تو ناودونه
یکی انگار تو تنهایی/ یه شعر تازه میخونه
خودش کوچیک دلش تنها /غمش قد همه دنیا
-دلم غمگین و بی تابه/مث ماهی میون تنگ بی ابه
-دلم گنجیشک پر بسته س/تک و تنهاست/ از این بی همدمی خسته ست
-دلم یه همزبون میخواد/یه دوست مهربون میخواد
-یکی باشه دلم واشه/مث یه نقطه روشن/ تو این تاریکی پیدا شه
ببار ای نم نم بارون/ بذار آبی بشن ابرا
بتاب ای قرص ماه نو/ که روشن شه دل اعلا
این تیتراژ پایاینش بود با صدای بیژن خاوری. فکر می کنم نادره مادر بزرگش بودکاملا درسته. این شعر پایانیش بود و عجیبه که تمام و کمال ترانه اش رو به یاد داشتین و نوشتین.
ممنونم.
3. "بابک" رو دست کم نگیر، "هایدی".
حافظه ی شنیداری و ترانه هاش بی نظیره.
4. حالا برای این که بیشتر حال کنید و از بودن تو این جمع نهایت لذت رو ببرید، یه تیکه ی کوچولو از این ترانه رو تقدیمتون می کنم.
ناگفته نمونه که همه ش همینو دارم و این طور نبوده که بیشتر بوده باشه و بنده بخوام کم فروشی کنم.
http://s5.picofile.com/file/8113216826/Cheraghe_Jadouye_Gomshodeh_SMAM_Emiliano_.mp3.html
5. و دیگه این که منبع این کار و همچنین اون عکس هایی، که چند پست بالاتر از این سریال تقدیم حضورتون کردم، دوست عزیزمون، "اسمم"، بود؛ که، چند سال پیش از این کار، این رو گذاشت تو انجمن.
با تشکر از ایشون، "بابک" و همه ی شما، دوستانی که باعث می شید این همه بحثای خوب خوب و خاطره انگیز تو انجمن به وجود بیاد.
59 نوشته است:
از آنجایی که دنیای بزرگسالی گاهی وقتها خسته کننده میشود،
میتوان به کانالهای کودکان پناه برد و دقایقی را با کارتونها گذراند و سرخوش بود.
چندی پیش نیز از راه یکی از شبکه ها، انیمیشن ژاپنی بسیار زیبای "پونیو - ۲۰۰۸" را دیدم
و خدمت فرام رویایی آنرا معرفی کردم. ... امروز نیز بطور اتفاقی در همان کانال کودکان،
سری جدید "نیک و نیکو" را نشان میدادند!. بشخصه از فضای طراحی و ساختار سه بعدی گونه ی آن،
بسیار لذت بردم و استفاده از تکنولوژیهای جدید کامپیوتری، از ارزشهای هنری این کارتون باسابقه کم نکرده بود.
تمام شخصیتهای قبلی آن حضور داشتند، با شکل و شمایلی شبیه به ۳۰ سال پیش و البته کمی امروزی تر شده.
نیک، نیکو، چهار دست، مورچه ها، ملکه و ...، درست همان پرسوناژ های دوست داشتنی بودند،
که نزدیک به سه دهه ی پیش آنها را میدیدیم. من البته بیاد دارم که ۲-۳ ماه پیش، خانم هایدی،
در باره ی سری جدید این کارتون اطلاع رسانی کرده بودند. من نیز دقایقی از آن فصل را دیده بودم در کانال یاد شده،
اما آن قسمت ها، بگمانم مربوط به دهه ی قبل میباشند و اصلا شیرینی نداشتند.
فصل جدید که صحبتش هست، حالت سه بعدی در ساختار دارد. ... در دوبله ی روسی،
نام سریهای قبلی و همچنین فصل تازه ی این کارتون، "ماجراهای تازه ی زنبور عسل مایا" نامگذاری گردیده.
نام اصلی این کارتون هم "مایا زنبور عسل" میباشد که محصول "استودیو ۱۰۰ انیمیشن" بوده و هست
و یک کمپانی انیمیشن سازی بلژیکی میباشد. (سایت رسمی و لینک آن در ویکی پیدا)
.
.
.
6. "59"، من این نسخه ی جدید و سه بعدی "نیکو" رو ندیده م؛ اما، خیلی هم به دیدنش متمایل نیستم، راستش.
خیلی با این کارتون های جدید حال نمی کنم.
اما، همون طور که خودتون هم اشاره کردید و به خوبی و به تفصیل اشاره کردید، ورژنی که ما از "نیکو" از شبکه ی اول و بعدازظهرهای جمعه دیدیم و بعدها از شبکه های دیگه، محصول شرکت معروف "نیپون" ژاپن بود؛ که، بیشتر کارهای دهه ی 60 و 70 ایران مدیون این شرکته و به شخصه ارادت خاصی به افراد سازنده ی اون همه کار زیبا دارم.
از شما هم ممنونم؛ که این قدر با عشق و کامل مطلب اینجا می نویسید.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
"درخانه"
سلام و درود به دوستان گرامی
ممنونم از نظرات ارزنده ی شما جناب 59 و امیلیانو
تکه ای هفت دقیقه ای از سریال قدیمی "در خانه" که قول داده بودم خدمتتان تقدیم می کنم با یک توضیح:
کل هفت دقیقه به صورت یکجا، چیزی حدود 25 مگابایت حجم داشت که موقع آپلود در سرور پیکو فایل، به طور مداوم تا پنجاه شصت درصد می رسید و با پیغام خطا متوقف میشد.
این کار را چندین بار تکرار کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که اون رو به پنج فایل پنج مگابایتی تقسیم و تک تک آپلود کنم. این پنج قسمت را می شود با نرم افزار "پاو تیوب" به هم چسباند و دوباره یکی کرد.
گاهی که فیلم ها و کارتون های بچه های امروز را می بینم، با خودم فکر می کنم خیلی خوش شانس بودم که تو حال و هوای اون دوره بزرگ شدم. دوره ای بود که فیلمسازها به طور جدی در مورد بچه ها فکر می کردند و برایشان سریال ها و فیلم های سینمایی می ساختند. اکران های سینما همیشه سهم ثابتی هم برای بچه ها داشتند و فیلم هایی مثل دزد عروسک ها، مدرسه پیرمردها، گلنار، شهرموش ها، الو الو من جوجو ام، پاتال و آرزوهای کوچک، سفر جادویی و خیلی از فیلم های دیگر مخصوص بچه ها ساخته شده بود.
سریال های تلویزیونی بچه ها هم خیلی دلنشین تر و دوست داشتنی تر بود. هیچ وقت اون قسمت در خانه را فراموش نمی کنم که پسربچه ی یکی از آشناها با سوت بزرگ و عجیبش مهمان آنها شده بود و ظهر موقع خواب، سوت را به نخی به پایش بسته بود تا کسی برندارد. وسوسه ی ور رفتن با سوت، دست از سر بچه ها برنمی داشت و بلاخره با کلی مکافات، اون رو برداشتن و سرظهر که همسایه ها خواب بودن، دنبال جای خلوتی می گشتن تا کمی باهاش سروصدا راه بیندازن.
این قسمت کوتاه البته مال اوایل سریال است و موقعی که پسرخاله ی علی تو تعطیلات تابستونیش اومده بود تا پیششون باشه.
این دوتا مطلب خوندنی را هم در کنار این تکه ی هفت دقیقه ای تقدیم دوستان می کنم:
یک)
http://www.etudfrance.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%B5%D9%88%D8%AA%D8%8C%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1/%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%A7-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-4595.html
دو)
http://www.qudsonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=49519&Titr=%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DA%A9%20%D8%A8%D8%A7%D8%AF%20%DA%A9%D9%88%D8%A8%D9%87%20:%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86%20%DA%A9%D8%B4%DA%A9%20%D8%A8%D8%AC%D8%A7%DB%8C%20%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%86%DB%8C!
تکه ای هفت دقیقه ای از مجموعه "درخانه" پخش شده از شبکه نسیم:
http://s5.picofile.com/file/8113971368/Dar_khane_1_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8113994718/Dar_khane_2_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8113997268/Dar_khane_3_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8114003618/Dar_khane_4_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8114004834/Dar_khane_5_.flv.html
ممنونم از نظرات ارزنده ی شما جناب 59 و امیلیانو
تکه ای هفت دقیقه ای از سریال قدیمی "در خانه" که قول داده بودم خدمتتان تقدیم می کنم با یک توضیح:
کل هفت دقیقه به صورت یکجا، چیزی حدود 25 مگابایت حجم داشت که موقع آپلود در سرور پیکو فایل، به طور مداوم تا پنجاه شصت درصد می رسید و با پیغام خطا متوقف میشد.
این کار را چندین بار تکرار کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که اون رو به پنج فایل پنج مگابایتی تقسیم و تک تک آپلود کنم. این پنج قسمت را می شود با نرم افزار "پاو تیوب" به هم چسباند و دوباره یکی کرد.
گاهی که فیلم ها و کارتون های بچه های امروز را می بینم، با خودم فکر می کنم خیلی خوش شانس بودم که تو حال و هوای اون دوره بزرگ شدم. دوره ای بود که فیلمسازها به طور جدی در مورد بچه ها فکر می کردند و برایشان سریال ها و فیلم های سینمایی می ساختند. اکران های سینما همیشه سهم ثابتی هم برای بچه ها داشتند و فیلم هایی مثل دزد عروسک ها، مدرسه پیرمردها، گلنار، شهرموش ها، الو الو من جوجو ام، پاتال و آرزوهای کوچک، سفر جادویی و خیلی از فیلم های دیگر مخصوص بچه ها ساخته شده بود.
سریال های تلویزیونی بچه ها هم خیلی دلنشین تر و دوست داشتنی تر بود. هیچ وقت اون قسمت در خانه را فراموش نمی کنم که پسربچه ی یکی از آشناها با سوت بزرگ و عجیبش مهمان آنها شده بود و ظهر موقع خواب، سوت را به نخی به پایش بسته بود تا کسی برندارد. وسوسه ی ور رفتن با سوت، دست از سر بچه ها برنمی داشت و بلاخره با کلی مکافات، اون رو برداشتن و سرظهر که همسایه ها خواب بودن، دنبال جای خلوتی می گشتن تا کمی باهاش سروصدا راه بیندازن.
این قسمت کوتاه البته مال اوایل سریال است و موقعی که پسرخاله ی علی تو تعطیلات تابستونیش اومده بود تا پیششون باشه.
این دوتا مطلب خوندنی را هم در کنار این تکه ی هفت دقیقه ای تقدیم دوستان می کنم:
یک)
http://www.etudfrance.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%B5%D9%88%D8%AA%D8%8C%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1/%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%A7-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-4595.html
دو)
http://www.qudsonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=49519&Titr=%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DA%A9%20%D8%A8%D8%A7%D8%AF%20%DA%A9%D9%88%D8%A8%D9%87%20:%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86%20%DA%A9%D8%B4%DA%A9%20%D8%A8%D8%AC%D8%A7%DB%8C%20%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%86%DB%8C!
تکه ای هفت دقیقه ای از مجموعه "درخانه" پخش شده از شبکه نسیم:
http://s5.picofile.com/file/8113971368/Dar_khane_1_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8113994718/Dar_khane_2_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8113997268/Dar_khane_3_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8114003618/Dar_khane_4_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8114004834/Dar_khane_5_.flv.html
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Heidii نوشته است:
سلام و درود به دوستان گرامی
ممنونم از نظرات ارزنده ی شما جناب 59 و امیلیانو
تکه ای هفت دقیقه ای از سریال قدیمی "در خانه" که قول داده بودم خدمتتان تقدیم می کنم با یک توضیح:
کل هفت دقیقه به صورت یکجا، چیزی حدود 25 مگابایت حجم داشت که موقع آپلود در سرور پیکو فایل، به طور مداوم تا پنجاه شصت درصد می رسید و با پیغام خطا متوقف میشد.
این کار را چندین بار تکرار کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که اون رو به پنج فایل پنج مگابایتی تقسیم و تک تک آپلود کنم. این پنج قسمت را می شود با نرم افزار "پاو تیوب" به هم چسباند و دوباره یکی کرد.
گاهی که فیلم ها و کارتون های بچه های امروز را می بینم، با خودم فکر می کنم خیلی خوش شانس بودم که تو حال و هوای اون دوره بزرگ شدم. دوره ای بود که فیلمسازها به طور جدی در مورد بچه ها فکر می کردند و برایشان سریال ها و فیلم های سینمایی می ساختند. اکران های سینما همیشه سهم ثابتی هم برای بچه ها داشتند و فیلم هایی مثل دزد عروسک ها، مدرسه پیرمردها، گلنار، شهرموش ها، الو الو من جوجو ام، پاتال و آرزوهای کوچک، سفر جادویی و خیلی از فیلم های دیگر مخصوص بچه ها ساخته شده بود.
سریال های تلویزیونی بچه ها هم خیلی دلنشین تر و دوست داشتنی تر بود. هیچ وقت اون قسمت در خانه را فراموش نمی کنم که پسربچه ی یکی از آشناها با سوت بزرگ و عجیبش مهمان آنها شده بود و ظهر موقع خواب، سوت را به نخی به پایش بسته بود تا کسی برندارد. وسوسه ی ور رفتن با سوت، دست از سر بچه ها برنمی داشت و بلاخره با کلی مکافات، اون رو برداشتن و سرظهر که همسایه ها خواب بودن، دنبال جای خلوتی می گشتن تا کمی باهاش سروصدا راه بیندازن.
این قسمت کوتاه البته مال اوایل سریال است و موقعی که پسرخاله ی علی تو تعطیلات تابستونیش اومده بود تا پیششون باشه.
این دوتا مطلب خوندنی را هم در کنار این تکه ی هفت دقیقه ای تقدیم دوستان می کنم:
یک)
http://www.etudfrance.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%B5%D9%88%D8%AA%D8%8C%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1/%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%A7-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-4595.html
دو)
http://www.qudsonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=49519&Titr=%D8%A8%D8%A7%D8%A8%DA%A9%20%D8%A8%D8%A7%D8%AF%20%DA%A9%D9%88%D8%A8%D9%87%20:%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86%20%DA%A9%D8%B4%DA%A9%20%D8%A8%D8%AC%D8%A7%DB%8C%20%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%86%DB%8C!
تکه ای هفت دقیقه ای از مجموعه "درخانه" پخش شده از شبکه نسیم:
http://s5.picofile.com/file/8113971368/Dar_khane_1_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8113994718/Dar_khane_2_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8113997268/Dar_khane_3_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8114003618/Dar_khane_4_.flv.html
http://s5.picofile.com/file/8114004834/Dar_khane_5_.flv.html
با سپاس فروان از شما برای این ۷ دقیقه ی بیکران نوستالژیک و خاطره انگیز، عالی بود.
و همچنین ۲ مطلب بسیار خواندنی که اطلاع رسانی داشتید. ... هر ۵ فایل را دریافت کردم،
و چقدر خاطره انگیز هست. ... هوای تصویر این سریال، نشان از گذر زمان دارد.
کت و شلوار پسر خاله، یادآور و تلنگر خوبیست، که دیگر نزدیک به سه دهه، از آن روزها گذشته ....
تا آنجا که یادم هست، آنزمان این سریال گریه دار نبود، اما ....
باز هم سپاسگزارم.
سلامت باشید بهمراه همسر گرامی.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. سلام به همه ی دوستان عزیز.
2. "هایدی" جان، من هم بابت "در خانه" از شما و خواهر مهربونتون ممنونم. دستتون درد نکنه. عااااالی بود.
ببخشید که بخاطر ما به زحمت افتادید.
...................................
3. "مورچه ها در شلوار" منظورم بود، "حمید" جان.
2. "هایدی" جان، من هم بابت "در خانه" از شما و خواهر مهربونتون ممنونم. دستتون درد نکنه. عااااالی بود.
ببخشید که بخاطر ما به زحمت افتادید.
...................................
slevin(HAMID نوشته است:1-تشکر از 59 بابت اطلاعات خوب و خصوصا بحث سکانس معروف...کاملا درست گفتی و خیلی زیبا ساخته شده بود....دقیقا در اون زمان حس خاصی دست میداد که الان ممکنه برای دوستان جوانتر امروزی چنین حسی ایجاد نکند (چون عادی تر شده است) اما برای ما دیدن شو هم حرمت! داشت چه برسه به اروتیک واقعا سکانس تکان دهنده بود....
2-در مورد گرته برداری مخالف نیستم بشرطی که کاملا ایرانیزه! کنند و موضوع را با موضوعات فرهنگ خودمان تطابق دهند و صرفا تقلید نباشد مثل خیلی فیلمهای تقلیدی
3-در مورد نازنین باید بگم که پلان به پلان آواز تهران بصورت ناشیانه و نچسب و بسیار بد بازسازی شده ...حتی جزیی ترین قسمتهای فیلم مانند قسمتی که امکانیان از پورعرب خواست بره ناهار و همراه با نوشابه بگیره!!!
4-امیر عزیز از کدوم نوع فیلمها میخوای مستفیض بشی؟!!!
3. "مورچه ها در شلوار" منظورم بود، "حمید" جان.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
- امیر جان با درود خدمت شما. ... فیلم مورد نظر شما، عجب اسمی دارد (خنده).
- همراهان گرامی، راستش من خودم در زمینه ی کامپیوتر، اطلاعات بسیار کمی دارم،
و هر زمان که به مساله و سوالی بر خورد میکنم، از راه همین اینترنت و سایتها به جواب میرسم.
پس موردی را که میگویم، تنها همانند درس جواب دادن خدمت فروم رویائی میباشد.
بسیار پیش میآید که فایلی داریم صوتی یا تصویری، که بخاطر بزرگ بودن اندازه ی آن،
نیازمند هستیم تا آنرا به بخشهای کوچکتر تقسیم کنیم. ... بهترین شیوه برای این کار،
استفاده از سیستم "فشرده سازی فایل" میباشد که توسط برنامه ی "وین رار" که آنرا داریم صورت میپذیرد.
فرض بفرمایید که ما یک فایل فیلم داریم با حجم ۳۰ مگابایت. ... اپتدا روی فایل کلیک میکنیم،
و گزینه ی "Add to arshive" را انتخاب مینماییم. درست همانند زمانی که میخواهیم فایل را فشرده سازیم:
سپس وقتی صفحه ی فشرده سازی باز شد، باید یک مرحله را همانجا انجام دهیم،
یعنی در زیر گزینههای RAR و ZIP ، یک بخشی هست که میتوان اندازه را،
با انتخاب عددهایی که آنجا آماده و به مگابایت نوشته شده اند در آن مشخص کرد.
(آن عددها به مگابایت هستند. چون اگر بصورت دستی بنویسیم ۵، این به معنای ۵ مگابایت نخواهد بود!!!)
یعنی اگر با توجه به تصویر زیر (شماره ی ۲)، گزینه را بگذریم روی " ۵ مگابایت " و سپس ok را فشار دهیم،
آنوقت ما از آن فایل ۳۰ مگابایتی، ۶ فایل فشرده ی ۵ مگابایتی بدست میآوریم (۶ = ۵ / ۳۰):
و در پایان کار، اگر آن ۶ فایل فشرده را، بصورت یکجا انتخاب و باهم از حالت فشرده خارج سازیم،
همان فایل ۳۰ مگابایتی اولی، بصورت اوتومات و "یکپارچه" بدست میآید.
پایان پیام. با احترام.
----------------------------
پی نوشت:
... البته بهترین روش برای تقسیم هر فایل،
همانگونه که در تصویر بالا نیز نشان داده شده این هست،
که آن فایل را بر روی دی وی دی کپی کرده،
سپس از با استفاده از اره، دیسک را به بخشهای دلخواه تقسیم کنیم ....
بویژه اگر که اسم فیلم ما "اره" باشد، روند برش، زودتر نیز حتی انجام خواهد گرفت.
.
.
.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. ممنون "59" عزیز. راهنمایی های ارزنده ای بود و امیدوارم به درد بنده و دوستان بخوره.
2. این نام همون فیلمیه؛ که، خودتون معرفی کردید و گفتید آلمانیه دیگه! البته، در جریان هستید که معادل فارسی و درست "Ants in one's pants" می شه: "کک به تُنبون"! منتها، اگه بخوای اینو بری کلوپ بگی، فک می کنه داری اُسش می کنی و یه نیگا بت می کنه که باید آروم از مغازه ش بیای بیرون. شایدم کار به پاسگاه و دادسرا بکشه!
این بود که بنده معادل تحت اللفظیشو نوشتم که بهتره.
2. این نام همون فیلمیه؛ که، خودتون معرفی کردید و گفتید آلمانیه دیگه! البته، در جریان هستید که معادل فارسی و درست "Ants in one's pants" می شه: "کک به تُنبون"! منتها، اگه بخوای اینو بری کلوپ بگی، فک می کنه داری اُسش می کنی و یه نیگا بت می کنه که باید آروم از مغازه ش بیای بیرون. شایدم کار به پاسگاه و دادسرا بکشه!
این بود که بنده معادل تحت اللفظیشو نوشتم که بهتره.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Emiliano نوشته است:
1. ممنون "59" عزیز. راهنمایی های ارزنده ای بود و امیدوارم به درد بنده و دوستان بخوره.
2. این نام همون فیلمیه؛ که، خودتون معرفی کردید و گفتید آلمانیه دیگه! البته، در جریان هستید که معادل فارسی و درست "Ants in one's pants" می شه: "کک به تُنبون"! منتها، اگه بخوای اینو بری کلوپ بگی، فک می کنه داری اُسش می کنی و یه نیگا بت می کنه که باید آروم از مغازه ش بیای بیرون. شایدم کار به پاسگاه و دادسرا بکشه!
این بود که بنده معادل تحت اللفظیشو نوشتم که بهتره.
امیر جان من یک مورد کوچک را اگر اشتباه نکنم و سبب حرکت سیال ذهنم نباشد،
خدمت شما و یاران همراه ارایه دهم:
- واژه ی امروزی و عامیانه ی "تُنبون"،
در حال حاضر، معنی یش را همگی بهتر میدانیم.
اما من گمان میکنم که از دیدگاه "کلمه سازی"،
این واژه از دو بخش تشکیل شده و در اصل اینچنین بوده: "تَن" + "بان".
(پسوند "بان" در زبان پارسی، نشاند دهنده ی وظیفه ی "باییدن" یعنی همان "پاییدن" هست.
... نگهبان، دژبان، فیل بان و ...)
در زبان روسی هم، گاهی وقتها حروف صدا دار، جایشان را بمنظور بیان بهتر،
به حرف صدا دار بعدی میدهند. برای همین هست که فعل "باییدن"، تبدیل شده به "پاییدن".
(این سیستم ساختاری واژه ها، پسوندها و ...، زبان پارسی ناب میباشد.
میبینید چقدر واژههای پارسی تبارمند، زیبا هستند؟. ... نامهای ریشه دار ایرانی هم دلنشینند).
حال سخن اینست، که واژه ی امروزی "تُنبون"، در زمانهای دور اینچنین بوده: "تَن بان ... تَنبان"،
یعنی چیزی که از بدن محافظت میکند، تَن را می پاید، ... یعنی همان "لباس" یا "جامه".
- در ضمن واژه ی "چمدان" که اتفاقن از زبان پارسی ما، وارد روسی نیز شده است (با این تلفظ: چِمُدان)،
در اصل اپتدا بوده: "جامه دان"، سپس تغییر کرده و با گویش "چمدان" و کارایی امروزی استفاده میشود.
- و مورد آخر اینکه، واژه ی پارسی "شارلاتان" نیز، با چنین گویش و معنایی،
از فارسی به روسی وارد شده و استفاده میگردد.
سلامت باشید.
کوتلاس
59 نوشته است:
با سپاس فروان از شما برای این ۷ دقیقه ی بیکران نوستالژیک و خاطره انگیز، عالی بود.
و همچنین ۲ مطلب بسیار خواندنی که اطلاع رسانی داشتید. ... هر ۵ فایل را دریافت کردم،
و چقدر خاطره انگیز هست. ... هوای تصویر این سریال، نشان از گذر زمان دارد.
کت و شلوار پسر خاله، یادآور و تلنگر خوبیست، که دیگر نزدیک به سه دهه، از آن روزها گذشته ....
تا آنجا که یادم هست، آنزمان این سریال گریه دار نبود، اما ....
باز هم سپاسگزارم.
سلامت باشید بهمراه همسر گرامی.
Emiliano نوشته است:1. سلام به همه ی دوستان عزیز.
2. "هایدی" جان، من هم بابت "در خانه" از شما و خواهر مهربونتون ممنونم. دستتون درد نکنه. عااااالی بود.
ببخشید که بخاطر ما به زحمت افتادید.
امیلیانو و 59 گرامی
خیلی خوشحالم که اون فایل ِ چند تکه شده برایتان سودمند و خاطره انگیز بود. اگر این اینترنت ِ (به قول جناب امیلیانو) ذغالی دست ما را نبسته بود، حتما به صورت یکپارچه و با کیفیت بهتری تقدیم می کردم. زحمتی هم نبود. هرکدام از ما، هرکاری در حد توانمان اینجا انجام می دهیم کاملا از روی علاقه است... راستش مطلب آموزشی جناب 59 در مورد چند قسمت کردن یک فایل در "وین رر" چیزی بود که مدتها می خواستم از کسی یاد بگیرم و بسیار برایم سودمند بود. ممنونم از شما که به موقع و فوری نیازسنجی می کنید و وارد عمل می شوید تا آدمهای بیشتری از معلوماتتان استفاده کنند.
راستی شبکه ی پویا از امشب ساعت ِ نه و نیم شروع به نمایش سریال کارتونی کوتلاس کرده و تکرارش را فرداصبحش ساعت یازده پخش می کند.
تصویرسازی های ساده ی این مجموعه در حد "چوب چوب شکمبه" در کنار داستان های متنوع و دوبله ی زیبایش، به اندازه ی کافی برای بچه های اون دوره کشش داشت و خیلی وقتها اصلا حواسمان نبود این آدمک هایی که اینطوری ورجه وورجه می کنند دایره و خطی بیش نیستند و حتی چشم و دماغ و دهان هم ندارند!
خیلی خوشحالم که اون فایل ِ چند تکه شده برایتان سودمند و خاطره انگیز بود. اگر این اینترنت ِ (به قول جناب امیلیانو) ذغالی دست ما را نبسته بود، حتما به صورت یکپارچه و با کیفیت بهتری تقدیم می کردم. زحمتی هم نبود. هرکدام از ما، هرکاری در حد توانمان اینجا انجام می دهیم کاملا از روی علاقه است... راستش مطلب آموزشی جناب 59 در مورد چند قسمت کردن یک فایل در "وین رر" چیزی بود که مدتها می خواستم از کسی یاد بگیرم و بسیار برایم سودمند بود. ممنونم از شما که به موقع و فوری نیازسنجی می کنید و وارد عمل می شوید تا آدمهای بیشتری از معلوماتتان استفاده کنند.
راستی شبکه ی پویا از امشب ساعت ِ نه و نیم شروع به نمایش سریال کارتونی کوتلاس کرده و تکرارش را فرداصبحش ساعت یازده پخش می کند.
تصویرسازی های ساده ی این مجموعه در حد "چوب چوب شکمبه" در کنار داستان های متنوع و دوبله ی زیبایش، به اندازه ی کافی برای بچه های اون دوره کشش داشت و خیلی وقتها اصلا حواسمان نبود این آدمک هایی که اینطوری ورجه وورجه می کنند دایره و خطی بیش نیستند و حتی چشم و دماغ و دهان هم ندارند!
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
1. "59" عزیز، در مورد "تنبون" و تاریخچه ش می دونستم؛ و شاید باور نکنی اما، دقیقاً وقتی دستم می رفت روی Shift + S که ـُ رو تایپ کنم، حدس می زدم باب چنین بحثی رو باز کنید؛ چون، علاقه تونو به زبانشناسی می دونم.
........................................
2. "هایدی" جان، "کوتلاس" موفقیتیش به علت تدوین های عالی و سینمایی، میرانسن ها، زوایای دوربین، فیلمنامه ها و موسیقی زیباشه؛ که، تماماً حرفه ای و سینمایی ان. درسته دهن و دماغ ندارن؛ اما، اون قدر غرقش می شی که یادت می ره این موضوع و حتا ذهنت براشون اینا رو می سازه. من که عاشقشم.
........................................
2. "هایدی" جان، "کوتلاس" موفقیتیش به علت تدوین های عالی و سینمایی، میرانسن ها، زوایای دوربین، فیلمنامه ها و موسیقی زیباشه؛ که، تماماً حرفه ای و سینمایی ان. درسته دهن و دماغ ندارن؛ اما، اون قدر غرقش می شی که یادت می ره این موضوع و حتا ذهنت براشون اینا رو می سازه. من که عاشقشم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
با درود خدمت تمام همراهان گرامی.
- خانم هایدی، خواهش میکنم. ... در مورد روش تقسیم فایل و ...،
من هم قبلن خودم در جایی خوانده بودم، و حال فقط اطلاع رسانی داشتم.
از توجه شما و اعضای ارجمند فروم رویایی، بازهم سپاسگزارم.
سلامت باشید بهمراه همسر گرامی.
- امیر جان، اولن بسیار خرسندم که اشتباه نکرده بودم.
باور بفرمائید که مورد گفته شده رو، فقط حدس زدم و خدمت شما نوشتم،
و طبق معمول، بازی ذهنی بود با ساختار واژهها و سیستم کلمه سازی.
شما لطف دارید. ... خوشحالی یم از این هست که پریشان گویی نکرده بودم (لبخند).
راستش بر این باور هستم، که با سیستم کلمه سازی، یعنی ترکیب پیشوند ها،
پسوندها و کلن واژهها با یکدیگر، میتوان "باز هم" به کلمههای تازه در زبان دست پیدا کرد.
این "باز همی" که گفتم، بخاطر این هست که برای نمونه، شما ببینید حافظ بزرگ،
در غزلهای مشهور جهانی اش، بسیار واژه سازی (تک واژه) داشته:
"خونین دل"، "صاحبدل" و ... / ... نکته ی دیگر اینکه، شاید زیباترین "مانند گویی (استعاره)"،
که در شعر پارسی ساخته و سروده شده است، در یکی از غزل های بی همتای حافظ بزرگ وجود دارد:
"نگشاید دلم چون غنچه اگر ... ساغری از لبش نبوید باز" ...
نگشاید دلم چون غنچه ...
(عکس از اینترنت)
.
.
.
سلامت باشید.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام به دوستان گرامی. مخصوصا جناب امیلیانو
امروز داشتم نگاهی به لیست سیاه سفید خاکستری مینداختم. چنتا مورد به نظرم رسید که اشاره کنم:
1. این فیلم داستانی کوتاه رو احتمالا خیلی ها یادشون هست ولی توی لیست از قلم افتاده. از شبکه دو پخش می شد. تو حال و هوای محرم. در مورد یک پسرکوچولو یا موهای طلایی بود به اسم ابوالفضل که مادرش نذر کرده بود یه تعدادی استکان شیشه ای به هیئت محلشون هدیه بده. تو یکی از صحنه ها، پسرک موطلایی رو می دیدیم که مادرش یک سینی رو پر از استکان های شیشه ای کرده بود و داده بود دستش که ببره مسجد. شب بود و صدای سنج و طبل میومد و بچه با اون جثه ی کوچکش با احتیاط و قدم به قدم توی کوچه راه می رفت تا استکان ها نشکند. بعد استکان ها رو به هیئت میرسوند و اون رو می دیدیم که توی آبدارخونه داره کمک میکنه یا توی هیئت چایی می گردوند و اتفاقاتی می افتاد که کلی استکان می شکست و نگرانی های پسره و غیره. یه پیرمردی هم اون وسط بود که اون رو "ابالفضل" صدا می زد.
2. شماره 30 لیست سیاه: خرس کوچولوی موآبی فکر می کنم ژاپنی نبود. ساختش خیلی شبیه این یکی استاپ موشن قدیمی بود و تصور میکنم مثل این، لهستانی بود: Colargol Teddy Bear
3. شماره 47 لیست سیاه: جزیره کلات دریایی اسم اصلیش "بچه های بالربی" بود که قبلا در موردش مفصل نوشته بودم. اقتباسی بود از کتاب آسترید لیندگرن به همین اسم. آسترید لیندگرن: خالق دره گل سرخ (برادران شیردل)
4. یک چشم آلبالو- یک چشم گیلاس... کاملش اینه: یکی در میون - منگولتینا
5. مسافرخانه اتفاق که همه مون به خاطر داریم. نکته ی خاصش که خیلی تکرار می شد و توی ذهن ها مونده "کوکتل مولوتوف" بود! احمدآقالو در نقش مسافرخونه چی، ساواکی نبود. جاسوس بود و برای ساواک خبر می برد.
6. شماره 118: سریال ماه رمضونی که خانومه شوهر چاقش رو "شادزی" صدا می زد. اسم خانومه "پروین ابراهیمی" بود و همون سالها فوت کرد. نقش یک مادر خیلی جدی، منضبط و بداخلاق رو بازی می کرد.
7. شماره 90 و 133 مشخصات یک مجموعه هستن. مدرسه ما که ناظمشون جلیل فرجاد بود همون مجموعه ای بود که تو یکی از قسمت ها بچه ها تصمیم گرفتن آپارات درست کنن و تو قسمت دیگری پسره توی خواب حرف می زد...
8. مجموعه ای بود که بعدازظهرها از شبکه اول پخش می شد و از شعر تیتراژش همین یک جمله یادم مونده: به کارهای مردم، نگاه کن دوباره...
9. مجموعه تئاتری تولید استان فارس که یک سال تابستون از شبکه یک پخش شد و توی دادگاهی می گذشت با متهم و قاضی و مثلا حالت طنز و مسخره بازی داشت. قاضیه دادگاه رو با این جمله شروع می کرد: جلسه امروز ما- یه بار دیگه رسمیه- قاضی کجاست؟- متهم این میون کیه؟
10. شماره 144: خانه ی ما صبح های جمعه از شبکه دو پخش می شد و مونا غمخوار و خانواده اش مستاجرهای مهری ودادیان بودن تو یه خونه ی قدیمی و مهری ودادیان دختربچه رو صدا میزد: "نخودچی"
امروز داشتم نگاهی به لیست سیاه سفید خاکستری مینداختم. چنتا مورد به نظرم رسید که اشاره کنم:
1. این فیلم داستانی کوتاه رو احتمالا خیلی ها یادشون هست ولی توی لیست از قلم افتاده. از شبکه دو پخش می شد. تو حال و هوای محرم. در مورد یک پسرکوچولو یا موهای طلایی بود به اسم ابوالفضل که مادرش نذر کرده بود یه تعدادی استکان شیشه ای به هیئت محلشون هدیه بده. تو یکی از صحنه ها، پسرک موطلایی رو می دیدیم که مادرش یک سینی رو پر از استکان های شیشه ای کرده بود و داده بود دستش که ببره مسجد. شب بود و صدای سنج و طبل میومد و بچه با اون جثه ی کوچکش با احتیاط و قدم به قدم توی کوچه راه می رفت تا استکان ها نشکند. بعد استکان ها رو به هیئت میرسوند و اون رو می دیدیم که توی آبدارخونه داره کمک میکنه یا توی هیئت چایی می گردوند و اتفاقاتی می افتاد که کلی استکان می شکست و نگرانی های پسره و غیره. یه پیرمردی هم اون وسط بود که اون رو "ابالفضل" صدا می زد.
2. شماره 30 لیست سیاه: خرس کوچولوی موآبی فکر می کنم ژاپنی نبود. ساختش خیلی شبیه این یکی استاپ موشن قدیمی بود و تصور میکنم مثل این، لهستانی بود: Colargol Teddy Bear
3. شماره 47 لیست سیاه: جزیره کلات دریایی اسم اصلیش "بچه های بالربی" بود که قبلا در موردش مفصل نوشته بودم. اقتباسی بود از کتاب آسترید لیندگرن به همین اسم. آسترید لیندگرن: خالق دره گل سرخ (برادران شیردل)
4. یک چشم آلبالو- یک چشم گیلاس... کاملش اینه: یکی در میون - منگولتینا
5. مسافرخانه اتفاق که همه مون به خاطر داریم. نکته ی خاصش که خیلی تکرار می شد و توی ذهن ها مونده "کوکتل مولوتوف" بود! احمدآقالو در نقش مسافرخونه چی، ساواکی نبود. جاسوس بود و برای ساواک خبر می برد.
6. شماره 118: سریال ماه رمضونی که خانومه شوهر چاقش رو "شادزی" صدا می زد. اسم خانومه "پروین ابراهیمی" بود و همون سالها فوت کرد. نقش یک مادر خیلی جدی، منضبط و بداخلاق رو بازی می کرد.
7. شماره 90 و 133 مشخصات یک مجموعه هستن. مدرسه ما که ناظمشون جلیل فرجاد بود همون مجموعه ای بود که تو یکی از قسمت ها بچه ها تصمیم گرفتن آپارات درست کنن و تو قسمت دیگری پسره توی خواب حرف می زد...
8. مجموعه ای بود که بعدازظهرها از شبکه اول پخش می شد و از شعر تیتراژش همین یک جمله یادم مونده: به کارهای مردم، نگاه کن دوباره...
9. مجموعه تئاتری تولید استان فارس که یک سال تابستون از شبکه یک پخش شد و توی دادگاهی می گذشت با متهم و قاضی و مثلا حالت طنز و مسخره بازی داشت. قاضیه دادگاه رو با این جمله شروع می کرد: جلسه امروز ما- یه بار دیگه رسمیه- قاضی کجاست؟- متهم این میون کیه؟
10. شماره 144: خانه ی ما صبح های جمعه از شبکه دو پخش می شد و مونا غمخوار و خانواده اش مستاجرهای مهری ودادیان بودن تو یه خونه ی قدیمی و مهری ودادیان دختربچه رو صدا میزد: "نخودچی"
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
معمای رامکال:
راسکال، شخصیت معروف کتاب "استرلینگ نورث" است. بچه های دهه شصت، این راکون دوست داشتنی را به اسم "رامکال" می شناسند و نسخه ی کارتونی ژاپنی اش را بارها دیده اند.
از قصه ی راسکال، یک نسخه ی غیرکارتونی هم ساخته شده که محصول 1969 دیزنی است.
این دوتا تصویر را ببینید و سعی کنید اسم پسربچه ای را که در هردو تصویر دیده می شود پیدا کنید.
برای دوست عزیزی که جواب درست را پیدا کند یک هدیه ناقابل تقدیم می کنم.
و نسخه ی کاملی از تئاتر تلویزیونی باجناغ ها را از طریق پست خدمتشان می فرستم.
*
استرلینگ نورث، قصه ی واقعی دوستی اش با راکونی به اسم راسکال را در قالب داستان زیبایی به نگارش درآورد و منزل محل سکونتش با همه وسایل به خصوصی که راسکال از آنها استفاده می کرد، بعد از گذشت سالها محفوظ مانده و به صورت موزه ای برای دوستدارانش در آمده.
http://www.gojefferson.com/rascal/index.html
راسکال، شخصیت معروف کتاب "استرلینگ نورث" است. بچه های دهه شصت، این راکون دوست داشتنی را به اسم "رامکال" می شناسند و نسخه ی کارتونی ژاپنی اش را بارها دیده اند.
از قصه ی راسکال، یک نسخه ی غیرکارتونی هم ساخته شده که محصول 1969 دیزنی است.
این دوتا تصویر را ببینید و سعی کنید اسم پسربچه ای را که در هردو تصویر دیده می شود پیدا کنید.
برای دوست عزیزی که جواب درست را پیدا کند یک هدیه ناقابل تقدیم می کنم.
و نسخه ی کاملی از تئاتر تلویزیونی باجناغ ها را از طریق پست خدمتشان می فرستم.
*
استرلینگ نورث، قصه ی واقعی دوستی اش با راکونی به اسم راسکال را در قالب داستان زیبایی به نگارش درآورد و منزل محل سکونتش با همه وسایل به خصوصی که راسکال از آنها استفاده می کرد، بعد از گذشت سالها محفوظ مانده و به صورت موزه ای برای دوستدارانش در آمده.
http://www.gojefferson.com/rascal/index.html
Heidii- تعداد پستها : 102
Join date : 2013-02-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
Heidii نوشته است:سلام به دوستان گرامی. مخصوصا جناب امیلیانو
امروز داشتم نگاهی به لیست سیاه سفید خاکستری مینداختم. چنتا مورد به نظرم رسید که اشاره کنم:
1. این فیلم داستانی کوتاه رو احتمالا خیلی ها یادشون هست ولی توی لیست از قلم افتاده. از شبکه دو پخش می شد. تو حال و هوای محرم. در مورد یک پسرکوچولو یا موهای طلایی بود به اسم ابوالفضل که مادرش نذر کرده بود یه تعدادی استکان شیشه ای به هیئت محلشون هدیه بده. تو یکی از صحنه ها، پسرک موطلایی رو می دیدیم که مادرش یک سینی رو پر از استکان های شیشه ای کرده بود و داده بود دستش که ببره مسجد. شب بود و صدای سنج و طبل میومد و بچه با اون جثه ی کوچکش با احتیاط و قدم به قدم توی کوچه راه می رفت تا استکان ها نشکند. بعد استکان ها رو به هیئت میرسوند و اون رو می دیدیم که توی آبدارخونه داره کمک میکنه یا توی هیئت چایی می گردوند و اتفاقاتی می افتاد که کلی استکان می شکست و نگرانی های پسره و غیره. یه پیرمردی هم اون وسط بود که اون رو "ابالفضل" صدا می زد.
2. شماره 30 لیست سیاه: خرس کوچولوی موآبی فکر می کنم ژاپنی نبود. ساختش خیلی شبیه این یکی استاپ موشن قدیمی بود و تصور میکنم مثل این، لهستانی بود: Colargol Teddy Bear
3. شماره 47 لیست سیاه: جزیره کلات دریایی اسم اصلیش "بچه های بالربی" بود که قبلا در موردش مفصل نوشته بودم. اقتباسی بود از کتاب آسترید لیندگرن به همین اسم. آسترید لیندگرن: خالق دره گل سرخ (برادران شیردل)
4. یک چشم آلبالو- یک چشم گیلاس... کاملش اینه: یکی در میون - منگولتینا
5. مسافرخانه اتفاق که همه مون به خاطر داریم. نکته ی خاصش که خیلی تکرار می شد و توی ذهن ها مونده "کوکتل مولوتوف" بود! احمدآقالو در نقش مسافرخونه چی، ساواکی نبود. جاسوس بود و برای ساواک خبر می برد.
6. شماره 118: سریال ماه رمضونی که خانومه شوهر چاقش رو "شادزی" صدا می زد. اسم خانومه "پروین ابراهیمی" بود و همون سالها فوت کرد. نقش یک مادر خیلی جدی، منضبط و بداخلاق رو بازی می کرد.
7. شماره 90 و 133 مشخصات یک مجموعه هستن. مدرسه ما که ناظمشون جلیل فرجاد بود همون مجموعه ای بود که تو یکی از قسمت ها بچه ها تصمیم گرفتن آپارات درست کنن و تو قسمت دیگری پسره توی خواب حرف می زد...
8. مجموعه ای بود که بعدازظهرها از شبکه اول پخش می شد و از شعر تیتراژش همین یک جمله یادم مونده: به کارهای مردم، نگاه کن دوباره...
9. مجموعه تئاتری تولید استان فارس که یک سال تابستون از شبکه یک پخش شد و توی دادگاهی می گذشت با متهم و قاضی و مثلا حالت طنز و مسخره بازی داشت. قاضیه دادگاه رو با این جمله شروع می کرد: جلسه امروز ما- یه بار دیگه رسمیه- قاضی کجاست؟- متهم این میون کیه؟
10. شماره 144: خانه ی ما صبح های جمعه از شبکه دو پخش می شد و مونا غمخوار و خانواده اش مستاجرهای مهری ودادیان بودن تو یه خونه ی قدیمی و مهری ودادیان دختربچه رو صدا میزد: "نخودچی"
1. سلام به همه.
2. "هایدی" جان، ببخشید با تآخیر جواب می دم، عزیز.
این چند روزی خیلی سرم شلوغ بود و نمی رسیدم. امروز، جمعه، فرصتی پیش اومد بالأخره.
3. خیلی ممنونم که با دقت نظر و ریزبینی تموم "سیاه، سفید، خاکستری" رو وقت گذاشتی، خوندی و یکی، یکی در موردشون نظر دادی. لطف داری شما.
3.1. راستش، این جور فیلم ها و تله فیلم ها رو خیلی روشون کلیک نکرده م و به جز یکی، دو مورد خاص؛ که دیگه خیلی خاطره انگیز بودن، مثل "کاروان آفتاب" بقیه رو آرشیو نکرده م.
3.2. توضیحات مفیدتون رو به آیتم یادشده اضافه کردم. ممنون.
3.3. پس اگه این طور باشه؛ که، حذف می شه. چه خوب!
اتفاقاً "بچه های بالربی" رو خودتون برای اولین بار کشف کرده بودید.
"استرید لیندگِرن" نویسنده ی "دختر استثنایی" ("پی پی جوراب بلند") هم هست.
3.4. احسن و آفرین به این همه دقت. اضافه ش کردم.
3.5. درسته. این تیکه رو من خوب خوب یادم اومد. مرسی.
3.6 و 3.7. دوباره احسن به این همه دقت. اعتراف می کنم که تا حالا هیچ کی با این همه دقت این لیست رو نخونده بود؛ شاید حتا، خودم که تنظیم کننده شم!
3.8. خوب، خوشبختانه این همه لطف شما یه جواب داره و اون هم این که:
این مورد، آیتم شماره ی 413 "لیست سفید"ه:
"نگاه کن دوباره":
9. مطمئن نیستم؛ اما، فک کنم منظورتون "گلباران" (II) باشه؛ که، الآن به شک افتادم تابستونا داده می شد یا دهه ی فجر:
10. وای که اگه این تیکه ی "نخودچی" رو نمی گفتید، صد سال هم می گذشت، یادم نمی یومد؛ اما، همین تیکه باعث شد خوب خوب یادم بیاد. ممنونم از تو، دوست عزیزم؛ حتا بخاطر، همین یادآوری های لذت بخش.
11. اما، در مورد مسابقه ی بالا؛ که، زحمتشو کشیدید، خودتون هم خوب واقفید که خیلی سخته. برای همین واسه ش جایزه در نظر گرفتید.
12. این کارتون "رامکال" درش "بازی می کنه"؛ ولی، طبعاً "رامکال" نیست و اصلاً تو تلویزیون ما پخش نشده، درسته؟
من یکی که نمی تونم صاحب اون جایزه ی ارزشمندتون بشم.
...............................
13. می بینم که از "59" عزیز هم خبری نیست و امیدوارم زودتر به جمعمون برگرده. منتظریم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام ، من كليپ و دانلود برنامه كودك " اوستا بابا " رو ميخوام . ميشه لطف كنين برام بزارين تا دانلود كنم ؟؟ متشكرم
elena 20- تعداد پستها : 1
Join date : 2014-03-01
صفحه 32 از 42 • 1 ... 17 ... 31, 32, 33 ... 37 ... 42
مواضيع مماثلة
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» سیاه، سفید، خاکستری
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» همشاگردي سلام
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» سیاه، سفید، خاکستری
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» همشاگردي سلام
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
صفحه 32 از 42
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد