برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
+56
sorena0831
raymand
arash_60
reza2009
Indiana Jones
amirpuyol
ramin
saeidehes
majid_barca
new guest
heidiiii
suny
Behzad_T
alan45
heidiii
elena 20
arman
Heidii
Clover
Mihakralj
وهاب
omidsilver7
amirarsalanroomi
Heidi
Davood
mahmood
farhad666
kazvash
مژي
fazel1994
علی موسویان
blue2012
aghaghi
نجمه
tisto
سوگل خانمی
venous_m
arsenal.fc.g
sooratak
manaa
kave
Ishpateka
Esi-72
erfan
S@M
Shervin
alirad
slevin(HAMID
ariangirl
59
babak
Negin 2
mahmood666
sahra_7
stalker
SMAM
60 مشترك
صفحه 2 از 42
صفحه 2 از 42 • 1, 2, 3 ... 22 ... 42
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
خواهش میکنم،Negin 2 نوشته است:
سپاس و قدردانی بزرگ بخاطر ارائه فیلمهای دهه شصت.کار بسیار ارزشمندی را شروع کرده اید و دل ما را با فیلمهای آن دوران روشن نگه داشته اید.من از دیدن لحظه لحظه این فیلمها لذت می برم.فیلمهایی که تکرار دیدنشان ،آرامش و اطمینان به همراه می آورد.بخاطر این دست آوردی که با زحمت تهیه میشود از شما کمال تشکر را دارم.ارائه رابین هود هم بی نظیر بود.
یک سوال در گنجینه شما فیلم ایتالیایی دیار فراموش شده، سریال رعنا و ازدواج پرماجرا (1368) با بازی نادیا دلدار گلچین و امير وطن زاد ،پاییز صحرا با بازی به یاد ماندنی شهلا میر بختیار و جمیله شیخی ، باجناقها به کارگردانی داریوش مودبیان و بازی اکبر عبدی و رسول نجفیان موجوده؟ با سخاوتی که از شما می شناسم مطمئنم در صورت دارا بودن این فیلمها نسبت به ارائه آنها اقدام خواهید کرد.
بسیار خرسندم که فیلمها مورد توجهتون قرار گرفتن.
شوربختانه هیچ کدام از فیلمها, آن تله تاتر خیال انگیز و سریالهای نابی رو که فرمودید ندارم،
و خود آرزوی داشتن و دیدن دوباره آنها را دارم.
اگر امکانش هست فیلم بیاد ماندنی "ترن" را قرار بدهید .
پیشاپیش سپاسگذارم.
سلامت باشید.
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
یا الله !!!
محمد جان این دختر بچه ای که شما میگید با این فیلم لهستانی قاطی شده . اون که شما میگید "سلیا " بود . سلیا دختر بلوند ناز و خوشگلی بود که خیلی شیطون و بلا بود . یادمه اسم برادرش رو گذاشته بود " کوچی فی نی تین" !!
اسم اصلی اش رو قبول نداشت . ولی اونکه شکلات زیر بالشش آب شدو خانم بدجنسه رو از تو چشمی در می دید همین فیلم لهستانی بود . راجع به سلیا هم تو همین تاپیک امیلیانو پست و عکس های جدیدش رو گذاشته ....
محمد جان این دختر بچه ای که شما میگید با این فیلم لهستانی قاطی شده . اون که شما میگید "سلیا " بود . سلیا دختر بلوند ناز و خوشگلی بود که خیلی شیطون و بلا بود . یادمه اسم برادرش رو گذاشته بود " کوچی فی نی تین" !!
اسم اصلی اش رو قبول نداشت . ولی اونکه شکلات زیر بالشش آب شدو خانم بدجنسه رو از تو چشمی در می دید همین فیلم لهستانی بود . راجع به سلیا هم تو همین تاپیک امیلیانو پست و عکس های جدیدش رو گذاشته ....
ariangirl- تعداد پستها : 201
Join date : 2010-04-22
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
ariangirl نوشته است:یا الله !!!
محمد جان این دختر بچه ای که شما میگید با این فیلم لهستانی قاطی شده . اون که شما میگید "سلیا " بود . سلیا دختر بلوند ناز و خوشگلی بود که خیلی شیطون و بلا بود . یادمه اسم برادرش رو گذاشته بود " کوچی فی نی تین" !!
اسم اصلی اش رو قبول نداشت . ولی اونکه شکلات زیر بالشش آب شدو خانم بدجنسه رو از تو چشمی در می دید همین فیلم لهستانی بود . راجع به سلیا هم تو همین تاپیک امیلیانو پست و عکس های جدیدش رو گذاشته ....
یعنی من باز دو تا شخصیت رو قاطی کردم ؟! فکر کنم حداقل برای بار سومه. خدا به خیر کنه!
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
mahmoody نوشته است:اینجا هم یه سوالی مطرح کرده:
http://cafeclassic3.ir/thread-262-post-7462.html#pid7462
که سوال خوبیه و من اینجا نقلش میکنم ببینم کسی (اسمم؟) جوابش رو میدونه؟
«و یه فیلم دیگه داستان یه دختر کوچولوی موبلوند شیطون با قدرت تخیل بالا بود که با برادرش در خونه تنها میموند و تا برگشتن مامان و بابا حسابی دردسر درست میکرد..مثلا پرستار بچه رو خودش جواب کرد و بهش گفت که شبیه گرگ میمونه...شکلات رو میذاشت زیربالشش و شکلات آب میشد ..با برادرش گوشت و سیب زمینی میپختن و میخوردن جای دختربچه رزیتا یاراحمدی حرف میزد و برادرش هم فریبا شاهین مقدم»
سوال رو اول تو یه بخش دیگه نوشته بودم که چون دیدم به ژانر کودک مربوطه آوردمش اینجا.
ariangirl نوشته است:یا الله !!!
محمد جان این دختر بچه ای که شما میگید با این فیلم لهستانی قاطی شده . اون که شما میگید "سلیا " بود . سلیا دختر بلوند ناز و خوشگلی بود که خیلی شیطون و بلا بود . یادمه اسم برادرش رو گذاشته بود " کوچی فی نی تین" !!
اسم اصلی اش رو قبول نداشت . ولی اونکه شکلات زیر بالشش آب شدو خانم بدجنسه رو از تو چشمی در می دید همین فیلم لهستانی بود . راجع به سلیا هم تو همین تاپیک امیلیانو پست و عکس های جدیدش رو گذاشته ....
سلام
با اجازه!
نه دوست جان این توصیفاتی که محمد آقا کردن به نظر من دقیقا مربوط به همون فیلم لهستانیه هست. عجیبه تقریبا فیلمشو خوب یادمه!
اسم دختر بچه سوسا بود.( همش یاد سس سالاد و اینا میفتادم!) واقعا چه برادر مسئولیت پذیری داشت چقدر دردسر کشید بیچاره !جالب بود. یادمه یه کتاب قصه داشت از اینا که تصویرا مقوایی و صفحه رو که باز میکنی برجسته میشه فکر کنم داستان شنل قرمزی بودش. (چقدر دلم از این کتابا میخواست! ) بعد از پشت چشمی در که پرستار رو نگاه میکرد چشما و دماغشو گنده میدیدو تو ذهنش یاد اون گرگ داستان میفتاد و در رو برای اون بیچاره باز نمیکرد! یادمه آخرش بعد از اینکه پرستاره میره سوسا میره از پشت پنجره نگاه میکنه میبینه نه بابا این بیچاره همچین عجیب غریب هم نیست و میخواد بره صداش کنه که همون موقع یهو یه ماشین میاد و مامانش ازش پیاده میشه و خلاصه سوسا کلی خوشحال میشه میپره بغل مامانش!
کاشکی دوباره پخش بشه
معنی اسم فیلم هم مثل اینکه میشه چشمان درشت یا یه همچین چیزی!
sahra_7- تعداد پستها : 164
Join date : 2010-09-22
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
59 نوشته است:خواهش میکنم،Negin 2 نوشته است:
سپاس و قدردانی بزرگ بخاطر ارائه فیلمهای دهه شصت.کار بسیار ارزشمندی را شروع کرده اید و دل ما را با فیلمهای آن دوران روشن نگه داشته اید.من از دیدن لحظه لحظه این فیلمها لذت می برم.فیلمهایی که تکرار دیدنشان ،آرامش و اطمینان به همراه می آورد.بخاطر این دست آوردی که با زحمت تهیه میشود از شما کمال تشکر را دارم.ارائه رابین هود هم بی نظیر بود.
یک سوال در گنجینه شما فیلم ایتالیایی دیار فراموش شده، سریال رعنا و ازدواج پرماجرا (1368) با بازی نادیا دلدار گلچین و امير وطن زاد ،پاییز صحرا با بازی به یاد ماندنی شهلا میر بختیار و جمیله شیخی ، باجناقها به کارگردانی داریوش مودبیان و بازی اکبر عبدی و رسول نجفیان موجوده؟ با سخاوتی که از شما می شناسم مطمئنم در صورت دارا بودن این فیلمها نسبت به ارائه آنها اقدام خواهید کرد.
بسیار خرسندم که فیلمها مورد توجهتون قرار گرفتن.
شوربختانه هیچ کدام از فیلمها, آن تله تاتر خیال انگیز و سریالهای نابی رو که فرمودید ندارم،
و خود آرزوی داشتن و دیدن دوباره آنها را دارم.
اگر امکانش هست فیلم بیاد ماندنی "ترن" را قرار بدهید .
پیشاپیش سپاسگذارم.
سلامت باشید.
سلام.فیلم ترن رو چند وقت پیش (فکر کنم عید یا قبلش بود) تلویزیون پخشش کرد.من از ایران سیما دیدمش.کاش ضبطش می کردم.آرشیو ایران سیما هم که یک ماهس!
من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....
slevin(HAMID- تعداد پستها : 129
Join date : 2010-08-11
Age : 41
آدرس پستي : تهران
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
babak نوشته است:اسم برنامه همون رفتار با کودک بود گمانمmahmoody نوشته است:راستی یه سوال دیگه. یه برنامه بود که اینجا توضیحش دادم:
http://www.soundsofmychildhood.com/sound_requests/13
«چند تا بچه بودن که راجع به مشکلات خانواده تئاتر بازی میکردن. اولش یه کم حرف میزدن، بعد که نمایش شروع میشد یکی میگفت «من نقش پدر خانواده رو بازی میکنم». یکی دیگه هم میگفت «من هم نقش پسر خانواده رو بازی میکنم» و خلاصه داستان شروع میشد. آهنگ خیلی قشنگی داشت اولش.»
یکی از بازیگراش اواخر راهنمایی که بودم تو یه برنامهی تلویزیون اومد و کلی نوستالژی زد همون زمان!
کسی اسم برنامه رو یادشه؟
صدای رسول نجفیان که اون موقع بنظرم خیلی لوس میومد:"آی بزرگترا آی بزرگترا،آهای پدرا آهای مادرا،بنشینین پای برنامه ما،بنشینین پای برنامه ما،تا که براتون صحبت بکنیم، از رفتاراتون از کاراتون،رفتاراتون با بچه هاتون..."
امیر عباس پسر بچه شیطون و بانمک این کار بود که دوستش داشتم،شروین نجفیان هم با همون تیپ بچه مثبت فیلم دزد عروسکها توش حضور داشت.یه دختری هم توشون بو.د که خیلی ناز صحبت می کرد.یه پسر دیگه هم بود که شکل شروین بود و من فکر می کردم داداششه
بابک جان، حافظهی شما هم ماشالا از فولاده. قدرش رو بدونید!
فقط یه سوالی: مطمئنی که رسول نجفیان بود خوانندهش؟ من یادمه یه صدای خیلی جوونی بود... یه جورایی صداش تو گوشمه شاید هم فکر میکنم که صداش تو گوشمه ولی نیست!
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
mahmoody نوشته است:
آقا هر دو عالی بودن. اسم برنامهای که آقایان آذری و مهرپرور اجرا میکردند چی بود؟ فکر کنم یه سری بود که استاد پ.پ.پ فقط یک قسمتش بود درسته؟
این شاهزاده و گدا رو کانال دو همینجوری پخش کره؟ کامل پخش کرده؟ کی بوده قضیه؟ عجب آهنگ قشنگی هم در زمینه شنیده میشه.
راستی، این شاهزاده و گدا باعث شد یه چیزی یادم بیاد. یه فیلمی برنامه کودک میداد سیاه سفید (خیلی قدیمی!) که یه بچهی خیلی فقیر (با صورت کثیف) یه جورایی وارد یه قصر میشه و اونجا با کلی آدمهای تر و تمیز و غذاهای خوب مواجه میشه. اصلا کسی همچین چیزی یادش هست؟
1. اول از همه سلام به همه ی دوستان گلم. خیلی دلم برای شما و اینجا تنگ شده بود.
2. "محمد" جان، من مطمئن نیستم؛ اما، حدس می زنم این برنامه باید آیتمی از "شاد و شادان" باشه. این عکس "شاد و شادان" با اجرای "منوچهر آذری" و زنده یاد "فرهنگ مهرپرور"ه:
3. "شاهزاده و گدا" رو شبکه ی یک می داد؛ اگه، اشتباه نکنم. از سری "بینوایان"ه. سبک نقاشی ها داد می زنه. کامل هم داد. خیلی هم دوسش داشتم.
4. خوب، این اصلاً یاد من نبود. نه تنها بنده؛ که، هیچ کی! باز هم سؤال عالی و حیرت آوری رو طرح کردی، "محمد" جان، یکی از دوستان ("اسمم" بزرگ) سرنخی داد و باز هم کشفی زیبا.
5. متشکرم "محمد"، متشکرم "اسمم".
عکس ها کاملاً واضح و خاطره انگیز بودن.
mahmoody نوشته است:
اسمم بزرگ: کارت درسته پسر، اصلا نمیدونم چه طوری این چیز رو یادته.
(حالا من فقط باید بشینم و ۱۰۰ تا کاری که این بازیگر بازی کرده رو تو imdb خلاصهشونو بخونم ببینم کدومشه!)
۵۹ عزیز، با تشکر فراوان از عکسهایی که لینکشون رو دادی. همونطور که امیر گفت ما سالها دنبال این عکسها بودیم چون خود امیر از سری دوم این مجموعه عکس گذاشته بود در حالی که سری اول کاملا دستنیافتنی به نظر میاومد. دستت درست رفیق. اما!
اما برنامهای که من دنبالش بودم این نبود. اونی که من میگم این فرقا رو داشت:
(۱) بچههاش کوچیکتر بودن (۲) توی تیتراژش یه خواننده میخوند که «آها پدرا، آهای مادرا، بشینند پای، برنامهی ما» و من اصولا دنبال آهنگشم. (۳) یادم نیست دقیق ولی فکر کنم توشون دختر هم بود. اگه نبود هم یکی از پسرا روسری سر میکرد و میشد «مادر خانواده» (۴) کلا همهی قسمتها در بارهی مشکلات خانوادهها بود، نه فقط بعضی قسمتها. (۵) تو برنامهای که من میگم بچهها اولش رو به دوربین حرف میزدن و اصولا «آگاهانه» برای بچههای توی خونه نمایش بازی میکردن ولی اینی که شما و امیر عکساش رو دادید مثلا اینطوری بود که اینها تو حال و هوای خودشونن. (۶) این عبارت «من هم نقش پدر/پسر/مادر/دختر خانواده رو بازی میکنم» مال این برنامه بود که من گفتم. جملهی بچهها تو «تئاتر نوجوان» یه کمی فرق داشت که امیر گفت.
mahmoody نوشته است:یکی از دوستان اینجا فایل صوتی «دِریا موجه کاکا» رو آپلود کرده که از فیلم «بادکنک سفید»-اه.
http://www.soundsofmychildhood.com/posts/1367
من فکر میکنم اصل این عبارت از جای دیگه اومده بود. و کامنت گذاشتم که:
«ولی یه فیلم دیگه بود که توش دو تا پسر از یه شهر جنوبی با هم دوست بودن و دعواشون میشه. یکی بیرون خونهی اونیکی منتظر میمونه که بیاد بیرون بزندش. کلی هم بدو بدو و تعقیب داشت. آخرش هم دستشون رو مینداختن گردن هم و میگفتن ما دوست هستیم و این فیلم بود. تو صحنههایی که پسره منتظر بود بیرون خونه فکر کنم همین یارو رد میشد و «دریا موجه» میخوند.»
حالا دو تا سوال:
۱. اسم اون فیلم ایرانی که من توضیح دادم چیه؟ قاعدتا باید تو لیست سیاه باشه درسته؟
۲. اینکه «دریا موجه» مال اون فیلم بود یا من تخیلی شدم؟
6. خیلی جالبه! من تا امروز فکر می کردم "دریا موجه کاکا" رو توی این برنامه شنیده م (سؤال 111 "لیست سیاه"):
111. مجموعه ای اپیسودیک و جنوبی و بیشتر در حال و هوای ماجراهای مدرسه. یکی از قسمتای معروفش ماجرای دو دوست جنوبی بود؛ که، یکی شون زرنگ بود و اون یکی تنبل. همسایه هم بودن. یه روز سر کلاس معلمه از زرنگه سؤالی می پرسه و اون هم بلده و معلم اینو می کوبه تو سر تنبله. اون هم با زرنگه قهر می کنه و بعد از تموم شدن مدرسه تا درِ خونه ی زرنگه دنبال اون می دوه تا اونو کتک بزنه. نصف فیلم اینا دنبال هم بودن و دوربین و ما دنبال این ها! یک چهارمش این یکی، منتظر اون یکی می مونه تا از خونه بیرون بیاد و حسابشو برسه و یک چهارم دیگه ش هم این بود که اینا هر کدوم می رفتن خونه ی خودشون و بعد می یومدن کنار پنجره و هی دوس داشتن منت کِشی و با هم آشتی کنن؛ اما، هر دو شون خجالت می کشیدن. تو صحنه هایی که پسر تنبله منتظر بود زرنگه بیرون بیاد تا ترتیبشو بده، دیوونه ای لاغر با کت و شلوار و سوار بر دوچرخه ش هم همه ش از تو کادر رد می شد و می خوند: "دِریا موجه کاکا، دِریا موجه." ضمناً، آخر این قسمت، این دو تا دوست رو به دوربین و بیننده، دستاشون رو می نداختن پشت گردن همدیگه و می گفتن: "ما دوست هستیم و این فیلم بود." دهه ی 70. (سؤال من، "پروین" و "محمد محمودی قیداری".)
7. اما، با خوندن نوشته های دوستان گلم؛ بخصوص، استاد بزرگ، "بابک" تاریخچه ی این عبارت، انگار خیلی خیلی قدیمی تر بوده. می دونید یاد چی افتادم؟ یاد دو عبارت دیگه؛ که، تو فیلم ها خیلی می شنویم؛ اما، اون ها هم قدیمی ان: یکی "تو هم بگو زده" و "فلانی، کجایی؛ که، فلانتو کشتن" ("قیصر"، کجایی؛ که، "فرمون"تو کشتن")؛ که، هر دو برمی گردن به فیلم "قیصر" (1348/ "مسعود کیمیایی").
یکی هم "باغت آباد شه، انگوری؟"؛ که، نمی دونم تاریخچه ش کدوم فیلم یا سریاله؛ اما، تو مجموعه های زیادی شنیده م: از "گوریل انگوری" بگیر تا "مختارنامه"!!!!!
8. "محمد"، اون سؤال؛ به قول خودت، توی "لیست سیاه" بود. من فقط به روزترش کردم.
9. ضمناً شما می تونید توی صفحات هر پویشگری (اینترنت بروزر) با زدن کلیدهای Ctrl+F به کلید Find یا "جستجو" برسید و جمله یا عبارتی رو تو اون صفحه پیدا کنید؛ برای مثال، برید توی "سیاه، سفید، خاکستری" و مثلاً بزنید: "موجه"، اون وقت به این عبارت می رسید و می فهمید سؤالی توی لیست ها هست یا نه.
mahmoody نوشته است:ممنون محمود جان.
همینطور که میبینید من چند وقتیه کلهم به کار افتاده و یه چیزایی داره یادم میآد. یه چیز دیگه هم یادم اومده که میترسم یادم بره، پس مینویسم (با اینکه تعداد پستهام زیاد شده...)
۱. این «جان دایموند» که میگید رو من یادم نیست. ولی یه چیزی یادم میآد که ممکنه همین جان دایموند باشه ممکنه نباشه. به هر حال من یادم میآد:
فضای ویکتوریایی شبیه فیلمهای بیبیسی بود. یه پسری میرفت سراغ کسی که به پدرش بدهکار بود. پدرِ پسر هم اخیرن فوت کرده بود. با اینکه بدهکار خیلی سمج بود، پسر سماجت بیشتری به خرج میده و نهایتا پول رو میگیره.
اگه این جان دایموند نبود اسمش چی بود؟
۲. حالا چیزی که من یادم میآید: یک ورژن ایرانی با داستانی خیلی شبیه داستان فیلم بالا. باز هم پسری بعد از مرگ پدر (یا از کار افتادگی پدر) رفته سراغ بدهکار. اینجا یادمه بدهکار بازیگرش کچل بود. خیلی شبیه «آقای کمالی» (که کلاهبرداری میکرد). اسم این یکی چی بود؟
۳. یه چیزی هم که به دو تا مورد بالا بیربطه: یه داستانی از یه کارتون دوران بچهگی یادم میآد که با پسر شجاع قاطی شده بود تو ذهن. یعنی اینطور تو ذهنم مونده که این داستان چند قسمت از پسر شجاع بوده، ولی کل پسر شجاع رو دانلود کردم و دیدم و ظاهرا خاطراتم قاطی شده. ولی امیدوارم با توضیح تِم داستانیش یادتون بیاد.
خلاصهی ماجرا: یه شهری هست که یه سری شخصیت کارتونی (که فکر میکنم حیوون بودن، مثل کارتون پسر شجاع) به خوبی و خوشی زندگی میکنن. و تو اون چند قسمت یه «مهمون» بینشون هست. مهمون فکر کنم یه میمونه. بعد تو این چند قسمت ماجراهای عجیبی تو اون ده اتفاق میافته. ماجراهایی که کسی براش توضیحی نداره و مرموز هستند. نهایتا معلوم میشه که مهمون جدید قدرت جادویی داره و این قدرت اونه که این ماجراها رو ایجاد کرده. به طور خاص این «مو»-های اون موجوده که بهش این قدرت رو میده. در نهایت با زدن موهاش قضیه خاتمه پیدا میکنه. نقاشیهاش اینطور که یادم میاد ساده بودن (و باز هم میخوام بگم که شبیه پسر شجاع بودن!). کسی این رو یادشه؟
۴. یه تئاتری بود که اینها توش بازی کرده بودند: رضا بابک (پدر یک خانواده) جمیله شیخی (مادر خانواده). فاطمه معتمد آریا (دختر خانواده). یک پسر هم داشتن که اسمش رو نمی دونم. و نهایتا احمد آقالو: کاراگاه.
یک دختر در حومهی شهر خود کشی (خود سوزی ؟) کرده بود و کاراگاه اومده بود از این خانواده بازجویی کنه. اولش به نظر همه بی گناه بودن. ولی کم کم کاراگاه برای هر کدوم از اعضای خونه داستانی رو میگه که نشون میده اون شخص با دختری مشابه دختر کشته شده کار خیلی بدی کرده (مثلا پسر خانواده باردارش کرده بود و ولش کرده بود)... نهایتا هم وقتی کاراگاه میره (و همهی اعضای خونه فهمیدن که در قتل طرف شریک هستند) اینها زنگ میزنن به اداره پلیس و معلوم میشه این کاراگاه وجود خارجی نداره. اینجاست که بیننده میفهمه اون کاراگاه احتمالا یه موجود فرا زمینی بوده و اون دختر(ها)یی هم که اعضای خانواده بدبخت کرده بودن با فرد کشته شده لزوما یکی نبودن و اصولا به احتمال زیاد همه با هم فرق داشتن.
پیاس ۱. بعد از نوشتن مورد ۴. خودم یه چیزایی پیدا کردم:
http://iranianserials.blogfa.com/post-147.aspx
http://en.wikipedia.org/wiki/An_Inspector_Calls#Plot
اسم دختره که خود کشی کرده بود هم اینطوری یافت شد: «اِوا اِسمیت»!
SMAM نوشته است:mahmoody نوشته است:ممنون محمود جان.
همینطور که میبینید من چند وقتیه کلهم به کار افتاده و یه چیزایی داره یادم میآد. یه چیز دیگه هم یادم اومده که میترسم یادم بره، پس مینویسم (با اینکه تعداد پستهام زیاد شده...)
۱. این «جان دایموند» که میگید رو من یادم نیست. ولی یه چیزی یادم میآد که ممکنه همین جان دایموند باشه ممکنه نباشه. به هر حال من یادم میآد:
فضای ویکتوریایی شبیه فیلمهای بیبیسی بود. یه پسری میرفت سراغ کسی که به پدرش بدهکار بود. پدرِ پسر هم اخیرن فوت کرده بود. با اینکه بدهکار خیلی سمج بود، پسر سماجت بیشتری به خرج میده و نهایتا پول رو میگیره.
اگه این جان دایموند نبود اسمش چی بود؟
۲. حالا چیزی که من یادم میآید: یک ورژن ایرانی با داستانی خیلی شبیه داستان فیلم بالا. باز هم پسری بعد از مرگ پدر (یا از کار افتادگی پدر) رفته سراغ بدهکار. اینجا یادمه بدهکار بازیگرش کچل بود. خیلی شبیه «آقای کمالی» (که کلاهبرداری میکرد). اسم این یکی چی بود؟
۳. یه چیزی هم که به دو تا مورد بالا بیربطه: یه داستانی از یه کارتون دوران بچهگی یادم میآد که با پسر شجاع قاطی شده بود تو ذهن. یعنی اینطور تو ذهنم مونده که این داستان چند قسمت از پسر شجاع بوده، ولی کل پسر شجاع رو دانلود کردم و دیدم و ظاهرا خاطراتم قاطی شده. ولی امیدوارم با توضیح تِم داستانیش یادتون بیاد.
خلاصهی ماجرا: یه شهری هست که یه سری شخصیت کارتونی (که فکر میکنم حیوون بودن، مثل کارتون پسر شجاع) به خوبی و خوشی زندگی میکنن. و تو اون چند قسمت یه «مهمون» بینشون هست. مهمون فکر کنم یه میمونه. بعد تو این چند قسمت ماجراهای عجیبی تو اون ده اتفاق میافته. ماجراهایی که کسی براش توضیحی نداره و مرموز هستند. نهایتا معلوم میشه که مهمون جدید قدرت جادویی داره و این قدرت اونه که این ماجراها رو ایجاد کرده. به طور خاص این «مو»-های اون موجوده که بهش این قدرت رو میده. در نهایت با زدن موهاش قضیه خاتمه پیدا میکنه. نقاشیهاش اینطور که یادم میاد ساده بودن (و باز هم میخوام بگم که شبیه پسر شجاع بودن!). کسی این رو یادشه؟
۴. یه تئاتری بود که اینها توش بازی کرده بودند: رضا بابک (پدر یک خانواده) جمیله شیخی (مادر خانواده). فاطمه معتمد آریا (دختر خانواده). یک پسر هم داشتن که اسمش رو نمی دونم. و نهایتا احمد آقالو: کاراگاه.
یک دختر در حومهی شهر خود کشی (خود سوزی ؟) کرده بود و کاراگاه اومده بود از این خانواده بازجویی کنه. اولش به نظر همه بی گناه بودن. ولی کم کم کاراگاه برای هر کدوم از اعضای خونه داستانی رو میگه که نشون میده اون شخص با دختری مشابه دختر کشته شده کار خیلی بدی کرده (مثلا پسر خانواده باردارش کرده بود و ولش کرده بود)... نهایتا هم وقتی کاراگاه میره (و همهی اعضای خونه فهمیدن که در قتل طرف شریک هستند) اینها زنگ میزنن به اداره پلیس و معلوم میشه این کاراگاه وجود خارجی نداره. اینجاست که بیننده میفهمه اون کاراگاه احتمالا یه موجود فرا زمینی بوده و اون دختر(ها)یی هم که اعضای خانواده بدبخت کرده بودن با فرد کشته شده لزوما یکی نبودن و اصولا به احتمال زیاد همه با هم فرق داشتن.
پیاس ۱. بعد از نوشتن مورد ۴. خودم یه چیزایی پیدا کردم:
http://iranianserials.blogfa.com/post-147.aspx
http://en.wikipedia.org/wiki/An_Inspector_Calls#Plot
اسم دختره که خود کشی کرده بود هم اینطوری یافت شد: «اِوا اِسمیت»!
جان دایموند همونه و داستانش هم همونه و درسته.بقیه رو یادم نیست باید فکر کنم ببینم چی هستن.اما یک پرسش که این پسر شجاع دانلود شده همه 99قسمت کامله؟ و به چه زبونی؟.راستی اون تله تئاتر هم اسمش"بازپرس وارد میشود"هست.
10. باز شکسته نفسی کردی! مدتیه که داری کولاک می کنی، "محمد" و کلی به هر سه لیستمون اضافه کردی.
11. خوب، در مورد "جان دایموند"؛ که، "اسمم" خان توضیحات جامع و کامل رو داد؛ اما، اون دومی:
12. اول از همه این که این بازیگر کچل، دقیقاً خود "کارآگاه کمالی" بود؛ یعنی، زنده یاد "مهدی آرین نژاد". چند ماه پیش فوت کرد.
فیزیک و میمیک این بازیگر انگ نقش های منفی بود و فکر می کنم توی "کارآگاه کمالی" اولین و آخرین نقش مثبتش رو بازی کرد.
ضمناً توی "هشدارهای پلیس" جمعه ها هم بود.
بگذریم.
13. این داستانی کوتاه رو خیلی دوس داشتم. شبکه ی یک می دادش. پسره هر روز می یومد روبروی بقالی این و فقط بهش نگاه می کرد و در جواب به سؤالای مختلف اون، فقط می گفت: "پولمو می خوام".
این اواخر نقاشی صورت طرف رو هم می کشید؛ که، آخر فیلم، وقتی پولشو گرفت، بهش داد، یا گذاشت روی زمین و این رفت، برش داشت.
یه تیکه ش؛ که، خیلی دوسش داشتم، این بود که کچله (بدمنه) برای فرار از دست پسر، یه روز با غرور تموم، در خونه ش رو باز می کنه و با اسب می یاد بیرون.
پسره اون روز رو می دوه تا مغازه ی یارو؛ اما، فرداش؛ که، کچله می یاد و می بینه پسره هم یه اسب کنارشه، کف می کنه!
14. از همه ی این حرفا بگذریم، می رسیم به اصل مطلب؛ یعنی، نام و عکس:
پالیز
15. تو عکس می بینید "جمشید جهانزاده" هم بازی می کنه و پدر پسره بود.
16. ضمناً، چون دیدم "اسمم" گفته یادش نیست این چی بوده، مطمئنم با دیدن این عکس یادش می یاد؛ گرچه، قبلاً هم ازش عکس گذاشته بودم.
17. اما، اون تئاتر "بازپرس وارد می شود": مطمئنی تو ژانر کودک پخش شد؟
"اسمم" شما چی؟ شما مطمئنی؟
من که یادم نمی یاد؛ اما، یه کوچولو تداعی کننده ی "راشومون" "آکیرو کوروساوا"ی بزرگه.
SMAM نوشته است:SMAM نوشته است:این 2تا فایل که البته یک ی هستن که برای آپلود و دانلود راحت تر 2بخش کردم
کلاه قرمزی1
کلاه قرمزی2نمیدونم مربوط به پسر شجاع هست یا نه.اما پسر شجاه دست کم 70قسمت دوبله ازش هست.آهان!!!یادم اومد.یک قسمت بود بنام"رز سیاه باز میگردد" که میمونه استاد تغییر چهره بود.نخست با یک قیافه یک چیزی رو پیش بینی میکرد و سپس با یک قیافهء دیگه اونو انجام میداد.قدرت جادویی نداشت بلکه خودش میبرید و میدوخت اما با دوز و کلک میخواست نشون بده که قدرت جادویی داره.برای انتقام از پسر شجاع این کارها رو میکرد.در پایان هم موهاش رو برای تنبیه میزنن نه بخاطر اینکه جادویی بودن تا قیافش مسخره بشه.mahmoody نوشته است:۱. عجب! پس جان دایمون همونیه که من هم یادم میآد. اینقدر از این جان دایمود سوت گذاشتید و راجع بهش حرف زدید من حسودیم شد. الان احساس خوبی بهم دست داد.SMAM نوشته است:[جان دایموند همونه و داستانش هم همونه و درسته.بقیه رو یادم نیست باید فکر کنم ببینم چی هستن.اما یک پرسش که این پسر شجاع دانلود شده همه 99قسمت کامله؟ و به چه زبونی؟.راستی اون تله تئاتر هم اسمش"بازپرس وارد میشود"هست.
۲. آره اون تئاتر رو در «پیاس۱» اطلاعاتش رو اضافه کرده بود.
۳. ۹۹ قسمت؟ نه! من از این جا دیدم: http://www.rasekhoon.net/Song/Show-54931.aspx
فکر کردم کامله. پس هنوز هم باید امیدوار باشم که قضیه تو همون پسر شجاع اتفاق میافتاد؟ کسی این داستانی که گفتم رو روی پسر شجاع یادشه؟
18. این قسمت هایی؛ که، شما و "محمد" گفتید، همون قسمت هاییه که این میمون یه جاش چراغ ها خاموش می شه (برق می ره؟ ) و باز روشن می شه و "پسر شجاع" و "پدر پسر شجاع" می بینن یه سبد موز روی میز دیگه موزی درش نیست، یا اون یه چیز دیگه بود؟
ضمناً من هم به خاطر "کلاه قرمزی"ها؛ یا در اصل، "صندوق پست"، ازت ممنونم.
mahmoody نوشته است:اینجا هم یه سوالی مطرح کرده:
http://cafeclassic3.ir/thread-262-post-7462.html#pid7462
که سوال خوبیه و من اینجا نقلش میکنم ببینم کسی (اسمم؟) جوابش رو میدونه؟
«و یه فیلم دیگه داستان یه دختر کوچولوی موبلوند شیطون با قدرت تخیل بالا بود که با برادرش در خونه تنها میموند و تا برگشتن مامان و بابا حسابی دردسر درست میکرد..مثلا پرستار بچه رو خودش جواب کرد و بهش گفت که شبیه گرگ میمونه...شکلات رو میذاشت زیربالشش و شکلات آب میشد ..با برادرش گوشت و سیب زمینی میپختن و میخوردن جای دختربچه رزیتا یاراحمدی حرف میزد و برادرش هم فریبا شاهین مقدم»
سوال رو اول تو یه بخش دیگه نوشته بودم که چون دیدم به ژانر کودک مربوطه آوردمش اینجا.
19. خوب، اسم فارسی ("تجربه ی کودکانه") و لاتینی و عکس ها رو "اسمم" عزیز بی هیچ عیب و نقصی گذاشت. خودشه. حالا اگه عکسی ازش یافت نمی شه، تقصیر لهستانه!
تازه این عکس ها رو هم من با ان 73 اون سال هام گرفته م و آپلود کرده م. جالبه که هنوز بعد از این همه سال، همین عکس ها توی فورم های مختلف داخلی و خارجی دست به دست می شن.
Negin2 نوشته است:
جناب ایمیلیانو: ارائه پوستر فیلمهای دهه شصت کار بسیار زیبا و بجایی بود.تا به حال این همه پوستر فیلم را یکجا ندیده بودم.همین پوسترها ما را تشویق می کرد که به سینما بریم و از روی پوسترها داستان را حدث بزنیم.بسیار متشکرم.
در اینجا یادی می کنم از استاد فرامرز قریبیان که خاطره ساز دنیای کودکی ما بوده و بازیش در فیلمهای ماندگار ترن و سناتور، کانی مانگا، دو نفر و نصفی به یاد ماندنی بود.دوستان در آرشیو من فیلمهای ترن،سناتور و دو نفر و نصفی موجوده.اگر دوستان اعلام نیاز کنن آنها را در سایت به اشتراک میگذارم.
20. "نگین" جان، خوش اومدی.
21. پوسترها قابلی نداشت. خوشحالم که مورد پسند شما و سایر دوستان قرار گرفته.
باز هم امروز چند تایی می ذارم.
22. یادآوری تله تئاتر کوتاه؛ اما، بسیار زیبای "باجناق ها" عالی بود، عالی!
البته، دو صفحه ی پیش هم "59" از این کار یادی کرد و می خواستم در موردش بنویسم؛ اما، همون لحظه یادداشت نکردم و یادم رفت.
من اگه چیزی رو هنگام تایپ همون جا یادداشت نکنم، دیگه می پره!
23. خلاصه، اول از همه از دوستان عذر می خوام که این سؤال رو اینجا می ذارم؛ با این که، جزو ژانر بزرگساله:
کسی از "باجناق ها" فیلم یا کلیپ نداره؟ "اکبر عبدی" بود، با خانومش، "آزاده پورمختار" (صدای "زی زی گولو آسی پاسی دراکوتا تا به تا")، "رسول نجفیان" بود، با خانومش؛ که، یادم نیست کی بود.
این ها همه ش مهمونی خونه ی هم می رفتن و کار به چشم و همچشمی کشید. کم کم دیزی و اشکنه تبدیل شد به جوجه کباب و بوقلمون! کار به جایی رسید که "اکبر عبدی" فشار آورد زنش جهزیه ش رو بفروشه؛ که، این با پولش بوقلمون تهیه کنه و بریزه تو شکم همونی؛ که، فامیل نمی شه!
آخرش هم، هم برای مهمون ها اتفاقی افتاد و نیومدن و هم بوقلمونه سوخت و حسابی به فنا (بخونید فاک) رفت!
معروف ترین و دوست داشتنی ترین صحنه ش هم این بود که "آزاده پورمختار" رفته بود زیر کانتر آشپزخونه، دنبال وسایل مسی؛ برای این که، بده دست "اکبر عبدی"، اون ببره، بفروشه و "عبدی" همه ش می گفت:
"مجمعه ی مسی، مجمع مس!"
یادمه همیشه نزدیک عید نوروز می دادنش.
خیلی دلم می خواد دوباره ببینمش.
24. در مورد "علیرضا کمالی" نمی تونم نظری بدم؛ اما، توی لینک صفحه ای؛ که، "59" عزیز از "تئاتر نوجوان" گذاشت و در اینجا:
http://cafeclassic3.ir/thread-262-post-9281.html
یکی از دوستان "گفتمان" به نام "بانو"؛ که، سال 83 باهاش کلی خاطره داشتم و کلی پست برای هم زدیم و از همین جا بهشون سلام می گم، با اطمینان گفته؛ که، نقش پسر معلول "تئاتر نوجوان" رو تو یکی از اپیسودها "محمد مسلمی" بازی کرده؛ همون، "عمو"ی کم مو و کوتاه قد "فیتیله".
نمی دونم دوستان هم تأیید می کنن یا نه.
SMAM نوشته است:الان تنها این عکس از تیتراژش رو دارم. شاید کمکی کنه و به درد بخوره
هیچ دودلی در اینکه لهستانی هست نباید باشه.در جریان فیلم یک موردی هست که اینو به بهترین شکل نشون میده(که بمونه برای آینده)
25. خوب، نام این فیلم داد می زنه؛ که، کار لهستان Poland ه؛ با اون l های خط دارش؛ اما، خیلی دوس دارم بدونم چی تو فیلم بوده که "اسمم" می گه تابلو لهستانی بوده.
می گیش، لطفاً؟
babak نوشته است:اسم برنامه همون رفتار با کودک بود گمانمmahmoody نوشته است:راستی یه سوال دیگه. یه برنامه بود که اینجا توضیحش دادم:
http://www.soundsofmychildhood.com/sound_requests/13
«چند تا بچه بودن که راجع به مشکلات خانواده تئاتر بازی میکردن. اولش یه کم حرف میزدن، بعد که نمایش شروع میشد یکی میگفت «من نقش پدر خانواده رو بازی میکنم». یکی دیگه هم میگفت «من هم نقش پسر خانواده رو بازی میکنم» و خلاصه داستان شروع میشد. آهنگ خیلی قشنگی داشت اولش.»
یکی از بازیگراش اواخر راهنمایی که بودم تو یه برنامهی تلویزیون اومد و کلی نوستالژی زد همون زمان!
کسی اسم برنامه رو یادشه؟
صدای رسول نجفیان که اون موقع بنظرم خیلی لوس میومد:"آی بزرگترا آی بزرگترا،آهای پدرا آهای مادرا،بنشینین پای برنامه ما،بنشینین پای برنامه ما،تا که براتون صحبت بکنیم، از رفتاراتون از کاراتون،رفتاراتون با بچه هاتون..."
امیر عباس پسر بچه شیطون و بانمک این کار بود که دوستش داشتم،شروین نجفیان هم با همون تیپ بچه مثبت فیلم دزد عروسکها توش حضور داشت.یه دختری هم توشون بو.د که خیلی ناز صحبت می کرد.یه پسر دیگه هم بود که شکل شروین بود و من فکر می کردم داداششه
26. "بابک" جان، به احتمال زیاد اون دختربچه ای که خیلی ناز صحبت می کرده، "مهراوه شریفی نیا" بوده. این "مهراوه" با "شروین نجفیان" تو "دزد عروسک ها" هم بعداً بودن و به گمونم خودش بود؛ چون، وقتی اون فیلم رو توی همون سال ها رفتم سینما، یادمه چنین فکری می کردم.
ariangirl نوشته است:یا الله !!!
محمد جان این دختر بچه ای که شما میگید با این فیلم لهستانی قاطی شده . اون که شما میگید "سلیا " بود . سلیا دختر بلوند ناز و خوشگلی بود که خیلی شیطون و بلا بود . یادمه اسم برادرش رو گذاشته بود " کوچی فی نی تین" !!
اسم اصلی اش رو قبول نداشت . ولی اونکه شکلات زیر بالشش آب شدو خانم بدجنسه رو از تو چشمی در می دید همین فیلم لهستانی بود . راجع به سلیا هم تو همین تاپیک امیلیانو پست و عکس های جدیدش رو گذاشته ....
27. "دختر آریایی" عزیز، از "سلیا" نام برد. بد ندیدم ازش عکس بذارم:
28. سلیا
29. اما، حق با "صحرا"ی عزیزه و تموم شرح "محمد محمودی" همین "تجربه ی کودکانه"ست و بس. من "تجربه ی کودکانه" رو تقریباً کامل یادمه؛ اما، از همون کوچیکی سریال ها رو خیلی دنبال نمی کردم.
sahra_7 نوشته است:mahmoody نوشته است:اینجا هم یه سوالی مطرح کرده:
http://cafeclassic3.ir/thread-262-post-7462.html#pid7462
که سوال خوبیه و من اینجا نقلش میکنم ببینم کسی (اسمم؟) جوابش رو میدونه؟
«و یه فیلم دیگه داستان یه دختر کوچولوی موبلوند شیطون با قدرت تخیل بالا بود که با برادرش در خونه تنها میموند و تا برگشتن مامان و بابا حسابی دردسر درست میکرد..مثلا پرستار بچه رو خودش جواب کرد و بهش گفت که شبیه گرگ میمونه...شکلات رو میذاشت زیربالشش و شکلات آب میشد ..با برادرش گوشت و سیب زمینی میپختن و میخوردن جای دختربچه رزیتا یاراحمدی حرف میزد و برادرش هم فریبا شاهین مقدم»
سوال رو اول تو یه بخش دیگه نوشته بودم که چون دیدم به ژانر کودک مربوطه آوردمش اینجا.ariangirl نوشته است:یا الله !!!
محمد جان این دختر بچه ای که شما میگید با این فیلم لهستانی قاطی شده . اون که شما میگید "سلیا " بود . سلیا دختر بلوند ناز و خوشگلی بود که خیلی شیطون و بلا بود . یادمه اسم برادرش رو گذاشته بود " کوچی فی نی تین" !!
اسم اصلی اش رو قبول نداشت . ولی اونکه شکلات زیر بالشش آب شدو خانم بدجنسه رو از تو چشمی در می دید همین فیلم لهستانی بود . راجع به سلیا هم تو همین تاپیک امیلیانو پست و عکس های جدیدش رو گذاشته ....
سلام
با اجازه!
نه دوست جان این توصیفاتی که محمد آقا کردن به نظر من دقیقا مربوط به همون فیلم لهستانیه هست. عجیبه تقریبا فیلمشو خوب یادمه!
اسم دختر بچه سوسا بود.( همش یاد سس سالاد و اینا میفتادم!) واقعا چه برادر مسئولیت پذیری داشت چقدر دردسر کشید بیچاره !جالب بود. یادمه یه کتاب قصه داشت از اینا که تصویرا مقوایی و صفحه رو که باز میکنی برجسته میشه فکر کنم داستان شنل قرمزی بودش. (چقدر دلم از این کتابا میخواست! ) بعد از پشت چشمی در که پرستار رو نگاه میکرد چشما و دماغشو گنده میدیدو تو ذهنش یاد اون گرگ داستان میفتاد و در رو برای اون بیچاره باز نمیکرد! یادمه آخرش بعد از اینکه پرستاره میره سوسا میره از پشت پنجره نگاه میکنه میبینه نه بابا این بیچاره همچین عجیب غریب هم نیست و میخواد بره صداش کنه که همون موقع یهو یه ماشین میاد و مامانش ازش پیاده میشه و خلاصه سوسا کلی خوشحال میشه میپره بغل مامانش!
کاشکی دوباره پخش بشه
معنی اسم فیلم هم مثل اینکه میشه چشمان درشت یا یه همچین چیزی!
30. دقیقاً. دختره خیلی چش درشت بود.
slevin(HAMID نوشته است:59 نوشته است:خواهش میکنم،Negin 2 نوشته است:
سپاس و قدردانی بزرگ بخاطر ارائه فیلمهای دهه شصت.کار بسیار ارزشمندی را شروع کرده اید و دل ما را با فیلمهای آن دوران روشن نگه داشته اید.من از دیدن لحظه لحظه این فیلمها لذت می برم.فیلمهایی که تکرار دیدنشان ،آرامش و اطمینان به همراه می آورد.بخاطر این دست آوردی که با زحمت تهیه میشود از شما کمال تشکر را دارم.ارائه رابین هود هم بی نظیر بود.
یک سوال در گنجینه شما فیلم ایتالیایی دیار فراموش شده، سریال رعنا و ازدواج پرماجرا (1368) با بازی نادیا دلدار گلچین و امير وطن زاد ،پاییز صحرا با بازی به یاد ماندنی شهلا میر بختیار و جمیله شیخی ، باجناقها به کارگردانی داریوش مودبیان و بازی اکبر عبدی و رسول نجفیان موجوده؟ با سخاوتی که از شما می شناسم مطمئنم در صورت دارا بودن این فیلمها نسبت به ارائه آنها اقدام خواهید کرد.
بسیار خرسندم که فیلمها مورد توجهتون قرار گرفتن.
شوربختانه هیچ کدام از فیلمها, آن تله تاتر خیال انگیز و سریالهای نابی رو که فرمودید ندارم،
و خود آرزوی داشتن و دیدن دوباره آنها را دارم.
اگر امکانش هست فیلم بیاد ماندنی "ترن" را قرار بدهید .
پیشاپیش سپاسگذارم.
سلامت باشید.
سلام.فیلم ترن رو چند وقت پیش (فکر کنم عید یا قبلش بود) تلویزیون پخشش کرد.من از ایران سیما دیدمش.کاش ضبطش می کردم.آرشیو ایران سیما هم که یک ماهس!
من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....
31. "حمید" جان، من این فیلم رو یادم نمی یاد. شاید هم ندیدمش. منتظر می مونیم سایر بچه ها بیان؛ شاید، یادشون باشه.
فکر می کنم کار، کار "اسمم" و "بابک" باشه.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام امیر
۲. آره. همین بود، درسته!
۹. راست میگی. از این به بعد اولیش چک میکنم. مثلا همین الان سریال «پسرعموها» یادم اومد که رفتم دیدم در موردش نوشتید. تنها چیزی که در مورد این سریال میخوام اضافه کنم اینه که من عبارت تاخت زدن رو در این سریال یاد گرفتم. اون عمو سیبیلوه رفته بود بیامو رو داده بود بنز گرفته بود (یا برعکس!) و میگفت تاخت زدم. البته من و خیلی بچههای دیگه مدتها فکر میکردیم این کلمه «تاق» زدنه!
۱۲-۱۳-۱۴. ایول! بابا تو که کلش یادته. اوی صحنهی با اسب اومدن خیلی خنده دار بود :-)) کلی خاطره رو زنده کردی. عکس هم عــالی بود.
۲. آره. همین بود، درسته!
۹. راست میگی. از این به بعد اولیش چک میکنم. مثلا همین الان سریال «پسرعموها» یادم اومد که رفتم دیدم در موردش نوشتید. تنها چیزی که در مورد این سریال میخوام اضافه کنم اینه که من عبارت تاخت زدن رو در این سریال یاد گرفتم. اون عمو سیبیلوه رفته بود بیامو رو داده بود بنز گرفته بود (یا برعکس!) و میگفت تاخت زدم. البته من و خیلی بچههای دیگه مدتها فکر میکردیم این کلمه «تاق» زدنه!
۱۲-۱۳-۱۴. ایول! بابا تو که کلش یادته. اوی صحنهی با اسب اومدن خیلی خنده دار بود :-)) کلی خاطره رو زنده کردی. عکس هم عــالی بود.
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
میگم استاد حمید فیلم احیانا" سیاه و سفید نبود؟ که آغازش با یک کارخونه یا دود یا مه یا همچین چیزی باشه؟در یکی از شهرهای انگلیش؟slevin(HAMID نوشته است:من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....
16.یادم اومد.اما اگه 100بار دیگه هم یکی تعریف کنن بازم تا عکسش رو نبینم یادم نمیادEmiliano نوشته است:
16. ضمناً، چون دیدم "اسمم" گفته یادش نیست این چی بوده، مطمئنم با دیدن این عکس یادش می یاد؛ گرچه، قبلاً هم ازش عکس گذاشته بودم.
17. اما، اون تئاتر "بازپرس وارد می شود": مطمئنی تو ژانر کودک پخش شد؟ "اسمم" شما چی؟ شما مطمئنی؟
18. این قسمت هایی؛ که، شما و "محمد" گفتید، همون قسمت هاییه که این میمون یه جاش چراغ ها خاموش می شه (برق می ره؟ ) و باز روشن می شه و "پسر شجاع" و "پدر پسر شجاع" می بینن یه سبد موز روی میز دیگه موزی درش نیست، یا اون یه چیز دیگه بود؟
ضمناً من هم به خاطر "کلاه قرمزی"ها؛ یا در اصل، "صندوق پست"، ازت ممنونم.
25.خوب، نام این فیلم داد می زنه؛ که، کار لهستان Poland ه؛ با اون l های خط دارش؛ اما، خیلی دوس دارم بدونم چی تو فیلم بوده که "اسمم" می گه تابلو لهستانی بوده.
می گیش، لطفاً؟
17- به هیچ وجه!!! اصلا" ربطی به کودک نداشت و تنها برای آدم بزرگا پخش شد
18-اون قسمت بنام"رز سیاه"هست این قسمتی که گفتیم"رز سیاه بازمیگردد" هست
19.البته این آیتم کلاه قرمزی مال صندوق پست نبود.مال یکی از برنامه های روز جهانی کودک و رسانه بود.
25.در یک سکانس(فیلم مال 1987 هست) بازی جام جهانی"لهستان-پرتقال"(1986)با صدای بهرام شفیع!!!!داره پخش میشه که تا لهستان گل زد پسره برای شادی با داد و فریاد بالاو پایین میپره
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
باسلام من تاتر باجناقها را كامل با كيفيت عالي دارم اگه ميخواين59 نوشته است:خواهش میکنم،Negin 2 نوشته است:
سپاس و قدردانی بزرگ بخاطر ارائه فیلمهای دهه شصت.کار بسیار ارزشمندی را شروع کرده اید و دل ما را با فیلمهای آن دوران روشن نگه داشته اید.من از دیدن لحظه لحظه این فیلمها لذت می برم.فیلمهایی که تکرار دیدنشان ،آرامش و اطمینان به همراه می آورد.بخاطر این دست آوردی که با زحمت تهیه میشود از شما کمال تشکر را دارم.ارائه رابین هود هم بی نظیر بود.
یک سوال در گنجینه شما فیلم ایتالیایی دیار فراموش شده، سریال رعنا و ازدواج پرماجرا (1368) با بازی نادیا دلدار گلچین و امير وطن زاد ،پاییز صحرا با بازی به یاد ماندنی شهلا میر بختیار و جمیله شیخی ، باجناقها به کارگردانی داریوش مودبیان و بازی اکبر عبدی و رسول نجفیان موجوده؟ با سخاوتی که از شما می شناسم مطمئنم در صورت دارا بودن این فیلمها نسبت به ارائه آنها اقدام خواهید کرد.
بسیار خرسندم که فیلمها مورد توجهتون قرار گرفتن.
شوربختانه هیچ کدام از فیلمها, آن تله تاتر خیال انگیز و سریالهای نابی رو که فرمودید ندارم،
و خود آرزوی داشتن و دیدن دوباره آنها را دارم.
اگر امکانش هست فیلم بیاد ماندنی "ترن" را قرار بدهید .
پیشاپیش سپاسگذارم.
سلامت باشید.
alirad- تعداد پستها : 32
Join date : 2010-07-23
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
علیراد عزیز، نیکی و پرسش؟ امکان اینکه مثل ۵۹ عزیز فایلها رو فشرده آپلود کنید هست براتون؟
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
محمودي عزيز متاسفانه امكان آپلود رو ندارم.
alirad- تعداد پستها : 32
Join date : 2010-07-23
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام امیر ،اسمم محمودی و حمید .چطورید دوستان؟
اون فیلم برف بازی فقط منو یاد خطر برای گای میندازه
اما در مورد تئاتری که صحبت شد باید بگم اسمش"بازپرس وارد می شود" بود معروفترین نوشته "جی.بی.پریستلی" نقشها همونی بود که گفتین فقط اسم بازیگر پسر خانواده "حمید امجد" بود که از تئاتری های خوب و خوش فکر مملکتمونه.
اون فیلم برف بازی فقط منو یاد خطر برای گای میندازه
اما در مورد تئاتری که صحبت شد باید بگم اسمش"بازپرس وارد می شود" بود معروفترین نوشته "جی.بی.پریستلی" نقشها همونی بود که گفتین فقط اسم بازیگر پسر خانواده "حمید امجد" بود که از تئاتری های خوب و خوش فکر مملکتمونه.
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
SMAM نوشته است:میگم استاد حمید فیلم احیانا" سیاه و سفید نبود؟ که آغازش با یک کارخونه یا دود یا مه یا همچین چیزی باشه؟در یکی از شهرهای انگلیش؟slevin(HAMID نوشته است:من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....16.یادم اومد.اما اگه 100بار دیگه هم یکی تعریف کنن بازم تا عکسش رو نبینم یادم نمیادEmiliano نوشته است:
16. ضمناً، چون دیدم "اسمم" گفته یادش نیست این چی بوده، مطمئنم با دیدن این عکس یادش می یاد؛ گرچه، قبلاً هم ازش عکس گذاشته بودم.
17. اما، اون تئاتر "بازپرس وارد می شود": مطمئنی تو ژانر کودک پخش شد؟ "اسمم" شما چی؟ شما مطمئنی؟
18. این قسمت هایی؛ که، شما و "محمد" گفتید، همون قسمت هاییه که این میمون یه جاش چراغ ها خاموش می شه (برق می ره؟ ) و باز روشن می شه و "پسر شجاع" و "پدر پسر شجاع" می بینن یه سبد موز روی میز دیگه موزی درش نیست، یا اون یه چیز دیگه بود؟
ضمناً من هم به خاطر "کلاه قرمزی"ها؛ یا در اصل، "صندوق پست"، ازت ممنونم.
25.خوب، نام این فیلم داد می زنه؛ که، کار لهستان Poland ه؛ با اون l های خط دارش؛ اما، خیلی دوس دارم بدونم چی تو فیلم بوده که "اسمم" می گه تابلو لهستانی بوده.
می گیش، لطفاً؟
17- به هیچ وجه!!! اصلا" ربطی به کودک نداشت و تنها برای آدم بزرگا پخش شد
18-اون قسمت بنام"رز سیاه"هست این قسمتی که گفتیم"رز سیاه بازمیگردد" هست
19.البته این آیتم کلاه قرمزی مال صندوق پست نبود.مال یکی از برنامه های روز جهانی کودک و رسانه بود.
25.در یک سکانس(فیلم مال 1987 هست) بازی جام جهانی"لهستان-پرتقال"(1986)با صدای بهرام شفیع!!!!داره پخش میشه که تا لهستان گل زد پسره برای شادی با داد و فریاد بالاو پایین میپره
1. ممنون؛ بخاطر، اطلاعات خوبت.
2. چه جالب! چه خوب یادته. من این تیکه ش اصلاً خاطرم نبود؛ اما، حالا که گفتی یادم اومد. یادمه پسره عینک می زد و تلوزیون نگاه می کرد. بعدش هم با خواهرش نوشابه می خوردن.
3. الآن که تاریخچه ی جام های جهانی رو دیدم، متوجه شدم تو اون بازی در جام 1986 مکزیک، لهستان با همون تک گل "ولادیمیر اسمولارک" در دقیقه ی 68، به مرحله ی بعد؛ یعنی، یک هشتم نهایی می ره؛ اما، اونجا 4 تا گل از برزیل می خوره.
alirad نوشته است:باسلام من تاتر باجناقها را كامل با كيفيت عالي دارم اگه ميخواين59 نوشته است:خواهش میکنم،Negin 2 نوشته است:
سپاس و قدردانی بزرگ بخاطر ارائه فیلمهای دهه شصت.کار بسیار ارزشمندی را شروع کرده اید و دل ما را با فیلمهای آن دوران روشن نگه داشته اید.من از دیدن لحظه لحظه این فیلمها لذت می برم.فیلمهایی که تکرار دیدنشان ،آرامش و اطمینان به همراه می آورد.بخاطر این دست آوردی که با زحمت تهیه میشود از شما کمال تشکر را دارم.ارائه رابین هود هم بی نظیر بود.
یک سوال در گنجینه شما فیلم ایتالیایی دیار فراموش شده، سریال رعنا و ازدواج پرماجرا (1368) با بازی نادیا دلدار گلچین و امير وطن زاد ،پاییز صحرا با بازی به یاد ماندنی شهلا میر بختیار و جمیله شیخی ، باجناقها به کارگردانی داریوش مودبیان و بازی اکبر عبدی و رسول نجفیان موجوده؟ با سخاوتی که از شما می شناسم مطمئنم در صورت دارا بودن این فیلمها نسبت به ارائه آنها اقدام خواهید کرد.
بسیار خرسندم که فیلمها مورد توجهتون قرار گرفتن.
شوربختانه هیچ کدام از فیلمها, آن تله تاتر خیال انگیز و سریالهای نابی رو که فرمودید ندارم،
و خود آرزوی داشتن و دیدن دوباره آنها را دارم.
اگر امکانش هست فیلم بیاد ماندنی "ترن" را قرار بدهید .
پیشاپیش سپاسگذارم.
سلامت باشید.
4. دوست عزیز، من هم ازتون می خوام حتماً این زحمت رو بکشید و دل دوستان رو شاد کنید. ممنونم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
صحرا جونم ممنونم از توجهت . من از اینکه محمد گفته بود دختر شیطون یاد سلیا افتادم لابد . وگرنه دقیقا این فیلمه رو یادمه . به هر حال ما انجام وظیفه کردیم جهت یاد آوری . ولی اسمم عجب دقت نظری داریا .... جام جهانی و این حرفها... .
امیلییانو راجع به اون فیلم دریا موجه باید بگم که خیلی دوستش داشتم . با وجود اینکه فیلمی بی سر و صدا و خلوت ! بود و انگار هیچی نداشت ولی خیلی قشنگ بود . آخرش هم که دوتا پسره دست در گردن هم انداختن و گفتن ما تو مدرسه بودیم که اومدن و گفتن میخوان فیلم بسازن و مارو انتخاب کردن و ما با هم دوستیم و دعوا نمی کنیم و این حرفا......
امیلییانو راجع به اون فیلم دریا موجه باید بگم که خیلی دوستش داشتم . با وجود اینکه فیلمی بی سر و صدا و خلوت ! بود و انگار هیچی نداشت ولی خیلی قشنگ بود . آخرش هم که دوتا پسره دست در گردن هم انداختن و گفتن ما تو مدرسه بودیم که اومدن و گفتن میخوان فیلم بسازن و مارو انتخاب کردن و ما با هم دوستیم و دعوا نمی کنیم و این حرفا......
ariangirl- تعداد پستها : 201
Join date : 2010-04-22
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
slevin(HAMID نوشته است:
من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....
من فکر میکردم جواب این رو فرستادم ولی ظاهرا یادم رفته یا دکمه رو اشتباهی زدم آخرش.
۹۰٪ فکر میکنم جوابتون رو بدونم ولی اگه اشتباه کنم هم این رو میتونید به لیست سفید اضافه کنید (دیدم و نبود).
اسم فارسیش بود «قلعهی برفی» و من یادمه که حداقل ۲ بار در اواخر دههی ۶۰ پخش شد.
اسم اصلی و اطلاعات بیشتر رو میتونید اینجا پیدا کنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Dog_Who_Stopped_the_War
ازش کلی تیکهپاره روی یوتوب هست:
https://www.youtube.com/watch?v=n1ZFIwBzbV8
که متاسفانه زبونش فرانسویه (چون مال ایالت کبک از کاناداست).
این هم برای اون دسته از دوستان که عکس رو به فیلم ترجیح میدن:
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
اميليانوي عزيز خيلي دوست داشتم آپلودش كنم اما حجمش خيلي بالاست اگه حجمش كم كنم كيفيتش خيلي بد ميشه من به 59 عزيز گفتم كه اگه ميخواد كاراي تك و نايابم رو با هاش مبادله كنم تا در اختيارتون بذاره قبول نكرد امكان آپلودم ندارم يعني خيلي برام سخته كه 3گيگو آپلود كنم.حالا اگه تمايلي به تبادل دارين درخدمتم .باور كنيد اگه حجمش كم بود آپلود ميكردم چون شما خيلي از خاطره هام رو برام زنده كردين.Emiliano نوشته است:SMAM نوشته است:میگم استاد حمید فیلم احیانا" سیاه و سفید نبود؟ که آغازش با یک کارخونه یا دود یا مه یا همچین چیزی باشه؟در یکی از شهرهای انگلیش؟slevin(HAMID نوشته است:من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....16.یادم اومد.اما اگه 100بار دیگه هم یکی تعریف کنن بازم تا عکسش رو نبینم یادم نمیادEmiliano نوشته است:
16. ضمناً، چون دیدم "اسمم" گفته یادش نیست این چی بوده، مطمئنم با دیدن این عکس یادش می یاد؛ گرچه، قبلاً هم ازش عکس گذاشته بودم.
17. اما، اون تئاتر "بازپرس وارد می شود": مطمئنی تو ژانر کودک پخش شد؟ "اسمم" شما چی؟ شما مطمئنی؟
18. این قسمت هایی؛ که، شما و "محمد" گفتید، همون قسمت هاییه که این میمون یه جاش چراغ ها خاموش می شه (برق می ره؟ ) و باز روشن می شه و "پسر شجاع" و "پدر پسر شجاع" می بینن یه سبد موز روی میز دیگه موزی درش نیست، یا اون یه چیز دیگه بود؟
ضمناً من هم به خاطر "کلاه قرمزی"ها؛ یا در اصل، "صندوق پست"، ازت ممنونم.
25.خوب، نام این فیلم داد می زنه؛ که، کار لهستان Poland ه؛ با اون l های خط دارش؛ اما، خیلی دوس دارم بدونم چی تو فیلم بوده که "اسمم" می گه تابلو لهستانی بوده.
می گیش، لطفاً؟
17- به هیچ وجه!!! اصلا" ربطی به کودک نداشت و تنها برای آدم بزرگا پخش شد
18-اون قسمت بنام"رز سیاه"هست این قسمتی که گفتیم"رز سیاه بازمیگردد" هست
19.البته این آیتم کلاه قرمزی مال صندوق پست نبود.مال یکی از برنامه های روز جهانی کودک و رسانه بود.
25.در یک سکانس(فیلم مال 1987 هست) بازی جام جهانی"لهستان-پرتقال"(1986)با صدای بهرام شفیع!!!!داره پخش میشه که تا لهستان گل زد پسره برای شادی با داد و فریاد بالاو پایین میپره
1. ممنون؛ بخاطر، اطلاعات خوبت.
2. چه جالب! چه خوب یادته. من این تیکه ش اصلاً خاطرم نبود؛ اما، حالا که گفتی یادم اومد. یادمه پسره عینک می زد و تلوزیون نگاه می کرد. بعدش هم با خواهرش نوشابه می خوردن.
3. الآن که تاریخچه ی جام های جهانی رو دیدم، متوجه شدم تو اون بازی در جام 1986 مکزیک، لهستان با همون تک گل "ولادیمیر اسمولارک" در دقیقه ی 68، به مرحله ی بعد؛ یعنی، یک هشتم نهایی می ره؛ اما، اونجا 4 تا گل از برزیل می خوره.alirad نوشته است:باسلام من تاتر باجناقها را كامل با كيفيت عالي دارم اگه ميخواين59 نوشته است:خواهش میکنم،Negin 2 نوشته است:
سپاس و قدردانی بزرگ بخاطر ارائه فیلمهای دهه شصت.کار بسیار ارزشمندی را شروع کرده اید و دل ما را با فیلمهای آن دوران روشن نگه داشته اید.من از دیدن لحظه لحظه این فیلمها لذت می برم.فیلمهایی که تکرار دیدنشان ،آرامش و اطمینان به همراه می آورد.بخاطر این دست آوردی که با زحمت تهیه میشود از شما کمال تشکر را دارم.ارائه رابین هود هم بی نظیر بود.
یک سوال در گنجینه شما فیلم ایتالیایی دیار فراموش شده، سریال رعنا و ازدواج پرماجرا (1368) با بازی نادیا دلدار گلچین و امير وطن زاد ،پاییز صحرا با بازی به یاد ماندنی شهلا میر بختیار و جمیله شیخی ، باجناقها به کارگردانی داریوش مودبیان و بازی اکبر عبدی و رسول نجفیان موجوده؟ با سخاوتی که از شما می شناسم مطمئنم در صورت دارا بودن این فیلمها نسبت به ارائه آنها اقدام خواهید کرد.
بسیار خرسندم که فیلمها مورد توجهتون قرار گرفتن.
شوربختانه هیچ کدام از فیلمها, آن تله تاتر خیال انگیز و سریالهای نابی رو که فرمودید ندارم،
و خود آرزوی داشتن و دیدن دوباره آنها را دارم.
اگر امکانش هست فیلم بیاد ماندنی "ترن" را قرار بدهید .
پیشاپیش سپاسگذارم.
سلامت باشید.
4. دوست عزیز، من هم ازتون می خوام حتماً این زحمت رو بکشید و دل دوستان رو شاد کنید. ممنونم.
alirad- تعداد پستها : 32
Join date : 2010-07-23
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
معمولا اینجوریه . کارای تک یه مشکلی دارن .
حالا چرا کسی به درخواست من توجهی نکرد ؟ یه سریال بود که سال 73 پخش میشد. تو یه جزیره بود . اسمش هم تو روزنامه آفتابگردان برای معرفی نوشته بود : جزیره کلات دریایی !!
ماجراهای بچه هایی از دو تا خانواده بودن . یه خانواده دوتا پسر داشت اون یکی هم دو دختر و یه پسر . اسم یکی از دخترها لیزا بود . تیتراژ این برنامه هم دقیقا یادمه . با سوت نواخته میشد . فقط سوت بود ...
حالا چرا کسی به درخواست من توجهی نکرد ؟ یه سریال بود که سال 73 پخش میشد. تو یه جزیره بود . اسمش هم تو روزنامه آفتابگردان برای معرفی نوشته بود : جزیره کلات دریایی !!
ماجراهای بچه هایی از دو تا خانواده بودن . یه خانواده دوتا پسر داشت اون یکی هم دو دختر و یه پسر . اسم یکی از دخترها لیزا بود . تیتراژ این برنامه هم دقیقا یادمه . با سوت نواخته میشد . فقط سوت بود ...
ariangirl- تعداد پستها : 201
Join date : 2010-04-22
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
ariangirl نوشته است:صحرا جونم ممنونم از توجهت . من از اینکه محمد گفته بود دختر شیطون یاد سلیا افتادم لابد . وگرنه دقیقا این فیلمه رو یادمه . به هر حال ما انجام وظیفه کردیم جهت یاد آوری . ولی اسمم عجب دقت نظری داریا .... جام جهانی و این حرفها... .
سلام. خواهش میکنم.آره این سلیا خیلی بامزه و بلا بود برای خودش ! چه اسمی هم برای برادر کوچیکش گذاشته بود!
نکته ای که اسمم گفتن هم خیلی جالب بود. یادم اومدش !
mahmoody نوشته است:slevin(HAMID نوشته است:
من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....
من فکر میکردم جواب این رو فرستادم ولی ظاهرا یادم رفته یا دکمه رو اشتباهی زدم آخرش.
۹۰٪ فکر میکنم جوابتون رو بدونم ولی اگه اشتباه کنم هم این رو میتونید به لیست سفید اضافه کنید (دیدم و نبود).
اسم فارسیش بود «قلعهی برفی» و من یادمه که حداقل ۲ بار در اواخر دههی ۶۰ پخش شد.
اسم اصلی و اطلاعات بیشتر رو میتونید اینجا پیدا کنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Dog_Who_Stopped_the_War
ازش کلی تیکهپاره روی یوتوب هست:
https://www.youtube.com/watch?v=n1ZFIwBzbV8
که متاسفانه زبونش فرانسویه (چون مال ایالت کبک از کاناداست).
این هم برای اون دسته از دوستان که عکس رو به فیلم ترجیح میدن:]
ممنون از عکسا. خیلی خیلی آشناست ولی داستانشو درست یادم نمیاد چی بود. یه چیز سیاه سفید یادم میاد
ariangirl نوشته است:معمولا اینجوریه . کارای تک یه مشکلی دارن .
حالا چرا کسی به درخواست من توجهی نکرد ؟ یه سریال بود که سال 73 پخش میشد. تو یه جزیره بود . اسمش هم تو روزنامه آفتابگردان برای معرفی نوشته بود : جزیره کلات دریایی !!
ماجراهای بچه هایی از دو تا خانواده بودن . یه خانواده دوتا پسر داشت اون یکی هم دو دختر و یه پسر . اسم یکی از دخترها لیزا بود . تیتراژ این برنامه هم دقیقا یادمه . با سوت نواخته میشد . فقط سوت بود ...
ا اینو کی گفته بودی دوست جون؟! جزیره کلات دریایی چه اسمی ! اسم اصلیشو نمیدونم ولی قشنگ یادمه و خیلی هم دوسش داشتم. خیلی فضای قشنگی داشت. لیزا راوی داستان بود و موهاشم از دو طرف بافته بود فکر کنم گویندش خانم امیری بود اول داستان هم دونه دونه شخصیتا رو معرفی میکرد. دو تا دختر هم بودن دو قلو .یه پدربزرگ پیر هم داشتن. دخترا هم اکثرا پیرهنای سفید میپوشیدن. از پسرا هم یکیشون خیلی شیطون بود.
ها ! حالا اسم اصلیش چی بود اساتید ؟!
sahra_7- تعداد پستها : 164
Join date : 2010-09-22
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
mahmoody نوشته است:slevin(HAMID نوشته است:
من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....
من فکر میکردم جواب این رو فرستادم ولی ظاهرا یادم رفته یا دکمه رو اشتباهی زدم آخرش.
۹۰٪ فکر میکنم جوابتون رو بدونم ولی اگه اشتباه کنم هم این رو میتونید به لیست سفید اضافه کنید (دیدم و نبود).
اسم فارسیش بود «قلعهی برفی» و من یادمه که حداقل ۲ بار در اواخر دههی ۶۰ پخش شد.
اسم اصلی و اطلاعات بیشتر رو میتونید اینجا پیدا کنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Dog_Who_Stopped_the_War
ازش کلی تیکهپاره روی یوتوب هست:
https://www.youtube.com/watch?v=n1ZFIwBzbV8
که متاسفانه زبونش فرانسویه (چون مال ایالت کبک از کاناداست).
این هم برای اون دسته از دوستان که عکس رو به فیلم ترجیح میدن:
محمودی جان محشر بووووووود.من این فیلمو یادم بود ولی نمیدونستم چطوری نشونه هاشو بدم که دوستان متوجه بشن.عالی بود.اگه اشتباه نکنم داستان این بود که بچه ها در تعطیلات کریسمس قلعه برفی درست کردند و بعد از اتمام تعطیلات به مدرسه رفتند.یادمه صحنه آخر فیلم که نشون میداد بچه ها برای رفتن به مدرسه آماده میشن و قلعه برفی را تنها گذاشتند غمناک بود.می خوام بببینم این صحنه ها که در ذهن منه مربوط به همین فیلمه؟
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
قابلی نداشت! فکر کنم غم انگیز بودنش به خاطر کشته شدن سگشون تو برفا بود. خلاصهی داستان رو تو لینک ویکی که گفتم نوشته. لینک فیلم رو یکی از دوستان خوبم به اسم حسین پیدا کرد.Negin 2 نوشته است: محمودی جان محشر بووووووود.من این فیلمو یادم بود ولی نمیدونستم چطوری نشونه هاشو بدم که دوستان متوجه بشن.عالی بود.اگه اشتباه نکنم داستان این بود که بچه ها در تعطیلات کریسمس قلعه برفی درست کردند و بعد از اتمام تعطیلات به مدرسه رفتند.یادمه صحنه آخر فیلم که نشون میداد بچه ها برای رفتن به مدرسه آماده میشن و قلعه برفی را تنها گذاشتند غمناک بود.می خوام بببینم این صحنه ها که در ذهن منه مربوط به همین فیلمه؟
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
سلام بابک جان
با اجازه ات این پستت رو از تاپیک کارتون به اینجا منتقل مردم، چون ربطی به تاپیک کارتون نداره
شرمنده
با اجازه ات این پستت رو از تاپیک کارتون به اینجا منتقل مردم، چون ربطی به تاپیک کارتون نداره
شرمنده
babak نوشته است:کی بود کی بود که پرسید
تو چشماتون چی دارین؟
صد تا ستاره داریم
ابر بهاره داریم
با چشمامون شهرو چراغون می کنیم
دنیا رو ما ستاره بارون می کنیم
کی بود کی بود که پرسید
رو لبهاتون چی دارین؟
شکوفه های فریاد
شعار جنگ و جهاد
شکوفه ها وا میشه روی لبهامون
پر از عطر شکوفه میشه دنیامون
کی بود کی بود که پرسید
تو دلهاتون چی دارین؟
محبت خدا رو
کینه دشمنا رو
دلهای ما آینه مهر خداست
سرور آزادی تو دلهای ماست " یا" سرود پیروزی رو لبهای ماست "مطمئن نیستم"
کی بود کی بود که خندید
احوال ما رو پرسید
بیا که دوست مایی
هر کی و هر کجایی
بیا که دوست مایی
هر کی و هرکجایی
"اینجای کار خر تو خر می شد یعنی یکی بادست اشاره می کرد که مثلا بیا و اون یکی بای بای می کرد!
Shervin- تعداد پستها : 308
Join date : 2009-09-11
Age : 45
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
mahmoody نوشته است:slevin(HAMID نوشته است:
من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....
من فکر میکردم جواب این رو فرستادم ولی ظاهرا یادم رفته یا دکمه رو اشتباهی زدم آخرش.
۹۰٪ فکر میکنم جوابتون رو بدونم ولی اگه اشتباه کنم هم این رو میتونید به لیست سفید اضافه کنید (دیدم و نبود).
اسم فارسیش بود «قلعهی برفی» و من یادمه که حداقل ۲ بار در اواخر دههی ۶۰ پخش شد.
اسم اصلی و اطلاعات بیشتر رو میتونید اینجا پیدا کنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Dog_Who_Stopped_the_War
ازش کلی تیکهپاره روی یوتوب هست:
https://www.youtube.com/watch?v=n1ZFIwBzbV8
که متاسفانه زبونش فرانسویه (چون مال ایالت کبک از کاناداست).
این هم برای اون دسته از دوستان که عکس رو به فیلم ترجیح میدن:
خیلی ممنون دوست عزیز.من دنبال نگشتم چون فکر کردم اکثر دوستان دیده باشن.من چهره ها یادم نمیاد اما از محیط و قلعه که تو عکسات گذاشتی فکر کنم همینه(یعنی امکان نداره فیلم دیگه ای با این قلعه باشه).
واقعا ممنون.
واقعا فیلم قشنگی بود.از اون فیلمای نوستالژیک که آدمو یاد کریسمس میندازه مثل اسکروچ.
slevin(HAMID- تعداد پستها : 129
Join date : 2010-08-11
Age : 41
آدرس پستي : تهران
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
صحرا جونم تو که خیلی با من همفکری . ممنون از توجهت . چیزایی که گفتی هم یادم اومد. فضای داستان خیلی شاد بود و کودکانه... یادمه پسرا بین دوتا خونه طناب کشیده بودن و یه سبد داشتن که پیغاماشون رو میذاشتن تو سبد و با طناب رد میکردن واسه همدیگه...
ariangirl- تعداد پستها : 201
Join date : 2010-04-22
رد: برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
babak نوشته است:سلام امیر ،اسمم محمودی و حمید .چطورید دوستان؟
اون فیلم برف بازی فقط منو یاد خطر برای گای میندازه
اما در مورد تئاتری که صحبت شد باید بگم اسمش"بازپرس وارد می شود" بود معروفترین نوشته "جی.بی.پریستلی" نقشها همونی بود که گفتین فقط اسم بازیگر پسر خانواده "حمید امجد" بود که از تئاتری های خوب و خوش فکر مملکتمونه.
1. مخلص "بابک" خان و تموم بچه های اینجا هم هستیم.
2. ممنون.
mahmoody نوشته است:slevin(HAMID نوشته است:
من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....
من فکر میکردم جواب این رو فرستادم ولی ظاهرا یادم رفته یا دکمه رو اشتباهی زدم آخرش.
۹۰٪ فکر میکنم جوابتون رو بدونم ولی اگه اشتباه کنم هم این رو میتونید به لیست سفید اضافه کنید (دیدم و نبود).
اسم فارسیش بود «قلعهی برفی» و من یادمه که حداقل ۲ بار در اواخر دههی ۶۰ پخش شد.
اسم اصلی و اطلاعات بیشتر رو میتونید اینجا پیدا کنید:
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Dog_Who_Stopped_the_War
ازش کلی تیکهپاره روی یوتوب هست:
https://www.youtube.com/watch?v=n1ZFIwBzbV8
که متاسفانه زبونش فرانسویه (چون مال ایالت کبک از کاناداست).
این هم برای اون دسته از دوستان که عکس رو به فیلم ترجیح میدن:
3. آفرین "محمد". می گم موتور شما راه افتاده، اسیدی، ها.
می شه حالا یه بار دیگه هم به "لیست سیاه"؛ بخصوص، خارجی هاش، نگاهی بکنی؟ شاید خیلی از چیزها به کمک سرنخ های کوچیک یادت بیاد.
برای مثال دیدم با یه سرنخ کوچیک؛ که، "اسمم" بهت داد، 100 تا فیلم رو زیر و رو کردی تا به "مودلارک" رسیدی.
می شه مثلاً مورد 52 "لیست سیاه" رو هم به همین شکل پیدا کنی؟ همون آدم کوچولویی؛ که، می رفت تو قوطی کبریت.
یا بقیه رو.
پیشاپیش ازت ممنونم.
alirad نوشته است:اميليانوي عزيز خيلي دوست داشتم آپلودش كنم اما حجمش خيلي بالاست اگه حجمش كم كنم كيفيتش خيلي بد ميشه من به 59 عزيز گفتم كه اگه ميخواد كاراي تك و نايابم رو با هاش مبادله كنم تا در اختيارتون بذاره قبول نكرد امكان آپلودم ندارم يعني خيلي برام سخته كه 3گيگو آپلود كنم.حالا اگه تمايلي به تبادل دارين درخدمتم .باور كنيد اگه حجمش كم بود آپلود ميكردم چون شما خيلي از خاطره هام رو برام زنده كردين.Emiliano نوشته است:SMAM نوشته است:میگم استاد حمید فیلم احیانا" سیاه و سفید نبود؟ که آغازش با یک کارخونه یا دود یا مه یا همچین چیزی باشه؟در یکی از شهرهای انگلیش؟slevin(HAMID نوشته است:من یه فیلم تو ذهنمه.نمی دونم کسی دیده یا نه.شایدم تو لیست سیه سفید یا خاکستری باشه.
یه فیلم خارجی بود.دهه هفتاد نشون داد.تو یک شهر برفی دو گروه بچه ها که مقابل هم بودند قلعه های برفی ساخته بودند و با امکانات دست ساز برف پرتاب می کردن به سمت هم دیگه و ....16.یادم اومد.اما اگه 100بار دیگه هم یکی تعریف کنن بازم تا عکسش رو نبینم یادم نمیادEmiliano نوشته است:
16. ضمناً، چون دیدم "اسمم" گفته یادش نیست این چی بوده، مطمئنم با دیدن این عکس یادش می یاد؛ گرچه، قبلاً هم ازش عکس گذاشته بودم.
17. اما، اون تئاتر "بازپرس وارد می شود": مطمئنی تو ژانر کودک پخش شد؟ "اسمم" شما چی؟ شما مطمئنی؟
18. این قسمت هایی؛ که، شما و "محمد" گفتید، همون قسمت هاییه که این میمون یه جاش چراغ ها خاموش می شه (برق می ره؟ ) و باز روشن می شه و "پسر شجاع" و "پدر پسر شجاع" می بینن یه سبد موز روی میز دیگه موزی درش نیست، یا اون یه چیز دیگه بود؟
ضمناً من هم به خاطر "کلاه قرمزی"ها؛ یا در اصل، "صندوق پست"، ازت ممنونم.
25.خوب، نام این فیلم داد می زنه؛ که، کار لهستان Poland ه؛ با اون l های خط دارش؛ اما، خیلی دوس دارم بدونم چی تو فیلم بوده که "اسمم" می گه تابلو لهستانی بوده.
می گیش، لطفاً؟
17- به هیچ وجه!!! اصلا" ربطی به کودک نداشت و تنها برای آدم بزرگا پخش شد
18-اون قسمت بنام"رز سیاه"هست این قسمتی که گفتیم"رز سیاه بازمیگردد" هست
19.البته این آیتم کلاه قرمزی مال صندوق پست نبود.مال یکی از برنامه های روز جهانی کودک و رسانه بود.
25.در یک سکانس(فیلم مال 1987 هست) بازی جام جهانی"لهستان-پرتقال"(1986)با صدای بهرام شفیع!!!!داره پخش میشه که تا لهستان گل زد پسره برای شادی با داد و فریاد بالاو پایین میپره
1. ممنون؛ بخاطر، اطلاعات خوبت.
2. چه جالب! چه خوب یادته. من این تیکه ش اصلاً خاطرم نبود؛ اما، حالا که گفتی یادم اومد. یادمه پسره عینک می زد و تلوزیون نگاه می کرد. بعدش هم با خواهرش نوشابه می خوردن.
3. الآن که تاریخچه ی جام های جهانی رو دیدم، متوجه شدم تو اون بازی در جام 1986 مکزیک، لهستان با همون تک گل "ولادیمیر اسمولارک" در دقیقه ی 68، به مرحله ی بعد؛ یعنی، یک هشتم نهایی می ره؛ اما، اونجا 4 تا گل از برزیل می خوره.alirad نوشته است:باسلام من تاتر باجناقها را كامل با كيفيت عالي دارم اگه ميخواين59 نوشته است:خواهش میکنم،Negin 2 نوشته است:
سپاس و قدردانی بزرگ بخاطر ارائه فیلمهای دهه شصت.کار بسیار ارزشمندی را شروع کرده اید و دل ما را با فیلمهای آن دوران روشن نگه داشته اید.من از دیدن لحظه لحظه این فیلمها لذت می برم.فیلمهایی که تکرار دیدنشان ،آرامش و اطمینان به همراه می آورد.بخاطر این دست آوردی که با زحمت تهیه میشود از شما کمال تشکر را دارم.ارائه رابین هود هم بی نظیر بود.
یک سوال در گنجینه شما فیلم ایتالیایی دیار فراموش شده، سریال رعنا و ازدواج پرماجرا (1368) با بازی نادیا دلدار گلچین و امير وطن زاد ،پاییز صحرا با بازی به یاد ماندنی شهلا میر بختیار و جمیله شیخی ، باجناقها به کارگردانی داریوش مودبیان و بازی اکبر عبدی و رسول نجفیان موجوده؟ با سخاوتی که از شما می شناسم مطمئنم در صورت دارا بودن این فیلمها نسبت به ارائه آنها اقدام خواهید کرد.
بسیار خرسندم که فیلمها مورد توجهتون قرار گرفتن.
شوربختانه هیچ کدام از فیلمها, آن تله تاتر خیال انگیز و سریالهای نابی رو که فرمودید ندارم،
و خود آرزوی داشتن و دیدن دوباره آنها را دارم.
اگر امکانش هست فیلم بیاد ماندنی "ترن" را قرار بدهید .
پیشاپیش سپاسگذارم.
سلامت باشید.
4. دوست عزیز، من هم ازتون می خوام حتماً این زحمت رو بکشید و دل دوستان رو شاد کنید. ممنونم.
4. "علی راد" عزیز، حق با شماست. من با تبادل اطلاعات موافقم. لطفاً پی ام هاتون رو چک کنید.
5. عجالتاً چند تا عکس از این "باجناق ها" تو این تاپیک (یا بهتره تو تاپیک "فیلم ها و سریال ها" باشه) می ذارید؟
برای کپچر عکس توی برنامه ی "ویندوز میدیا پلیر" و "میدیا پلیر کلسیک" کافیه دکمه های Ctrl+ I رو فشار بدید.
ariangirl نوشته است:معمولا اینجوریه . کارای تک یه مشکلی دارن .
حالا چرا کسی به درخواست من توجهی نکرد ؟ یه سریال بود که سال 73 پخش میشد. تو یه جزیره بود . اسمش هم تو روزنامه آفتابگردان برای معرفی نوشته بود : جزیره کلات دریایی !!
ماجراهای بچه هایی از دو تا خانواده بودن . یه خانواده دوتا پسر داشت اون یکی هم دو دختر و یه پسر . اسم یکی از دخترها لیزا بود . تیتراژ این برنامه هم دقیقا یادمه . با سوت نواخته میشد . فقط سوت بود ...
6. خوب، قراره من و "علی راد" تبادل اطلاعات کنیم؛ اگه بشه.
7. مگه شما قبلاً هم این سؤالتون رو گفته بودید، که کسی توجهی نکرده، "ارین" عزیز ؟
مطمئنم نگفتید؛ چون، من مترصد سؤال ها هستم؛ حتا، اگه دیر به دیر بیام.
دیدید که "صحرا" هم با تعجب گفت: "اینو کِی گفتید؟"
8. بگذریم. متأسفانه بنده این دهه ی 70ی ها رو، که مصادف با دانشگاهم بود، خیلی درست و درمون نمی دیدم و اینو هم یادم نیست؛ اما، به نام خودتون می ذارمش تو "لیست سیاه".
می تونید به آیتم 52 مراجعه کنید.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
صفحه 2 از 42 • 1, 2, 3 ... 22 ... 42
مواضيع مماثلة
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» سیاه، سفید، خاکستری
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» همشاگردي سلام
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» سیاه، سفید، خاکستری
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» همشاگردي سلام
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
صفحه 2 از 42
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد