فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+62
Ma.amin1992
ssaharee
najmak
Roozbeh_vb
Mohsensad
ahmad1300mo
Mihakralj
bahram13
Heidi
drajang
afsoon520
mehrnaz_sadeghi86
ars_53
Marcello
morteza3274
Pardis
Nexon
Ishpateka
mim-alef
erfan
Petsi
kazvash
naser58
arman
mahmood666
eideh
alirad
sahra_7
fazel1994
stalker
Negin 2
59
Roham
f222f
reza_c00lboy
hadish
nama
نگين
edo
sina
slevin(HAMID
آزاده
sooratak
mahyarshoze
amirarsalanroomi
ariangirl
siman1
ramin
kave
Amir56
siavash
PBook
S@M
Shervin
@p@d@n@
Emiliano
Indiana Jones
tisto
SMAM
faridonline
khatereh
babak
66 مشترك
صفحه 3 از 40
صفحه 3 از 40 • 1, 2, 3, 4 ... 21 ... 40
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
به به دوست دوران قدیم امیر56
البته اون قسمت جدا از این سری بود.اسم برنامه "دیدگاه ویژه" بود و بجای مجری(جیمز بورک)ناصر ممدوح صحبت کرده بود.مدتش هم نزدیک 20دقیقه بود که تو آرشیوم هم دارم.اون تیپ همفری بوگارت با صدای عرفانی کاملا" فضا رو ملموس کرده بود و جز شاهکارهای دوبله های مستند داستانی کوتاه بود
JAMES BURKE: The REAL THING: The PRIVATE EYE
دیدگاه ویژه
البته اون قسمت جدا از این سری بود.اسم برنامه "دیدگاه ویژه" بود و بجای مجری(جیمز بورک)ناصر ممدوح صحبت کرده بود.مدتش هم نزدیک 20دقیقه بود که تو آرشیوم هم دارم.اون تیپ همفری بوگارت با صدای عرفانی کاملا" فضا رو ملموس کرده بود و جز شاهکارهای دوبله های مستند داستانی کوتاه بود
JAMES BURKE: The REAL THING: The PRIVATE EYE
دیدگاه ویژه
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام
دوستان گفتم شماها حافظه قویی دارید من دنبال یک فیلم هستم که مال قبل از 2000 بود راجع به یک دکتر چاق سیاه پوست بود که خیلی تلاش میکرد که لاغر بشه انواع ورزشها و سوزن درمانی رو کرد ولی نشد بعد یک معجون کشف کرد که خودش رو می تونست لاغر کنه ولی آخر فیلم چون زیاد استفاده کرده بود هی چاق و لاغر شد و همه ماجرا رو فهمیدند خلاصه فیلم خیلی کمدیی بود اگر اسم هنرپیشه رو هم بگید شاید بتونم فیلم رو پیداش کنم امیدوار کسی این فیلم رو دیده باشه و اسمش یادش باشه.
دوستان گفتم شماها حافظه قویی دارید من دنبال یک فیلم هستم که مال قبل از 2000 بود راجع به یک دکتر چاق سیاه پوست بود که خیلی تلاش میکرد که لاغر بشه انواع ورزشها و سوزن درمانی رو کرد ولی نشد بعد یک معجون کشف کرد که خودش رو می تونست لاغر کنه ولی آخر فیلم چون زیاد استفاده کرده بود هی چاق و لاغر شد و همه ماجرا رو فهمیدند خلاصه فیلم خیلی کمدیی بود اگر اسم هنرپیشه رو هم بگید شاید بتونم فیلم رو پیداش کنم امیدوار کسی این فیلم رو دیده باشه و اسمش یادش باشه.
PBook- تعداد پستها : 6
Join date : 2010-04-19
سئوالهاي من...
Persian.Book نوشته است:سلام
دوستان گفتم شماها حافظه قویی دارید من دنبال یک فیلم هستم که مال قبل از 2000 بود راجع به یک دکتر چاق سیاه پوست بود که خیلی تلاش میکرد که لاغر بشه انواع ورزشها و سوزن درمانی رو کرد ولی نشد بعد یک معجون کشف کرد که خودش رو می تونست لاغر کنه ولی آخر فیلم چون زیاد استفاده کرده بود هی چاق و لاغر شد و همه ماجرا رو فهمیدند خلاصه فیلم خیلی کمدیی بود اگر اسم هنرپیشه رو هم بگید شاید بتونم فیلم رو پیداش کنم امیدوار کسی این فیلم رو دیده باشه و اسمش یادش باشه.
دوست خوبم بدنبال نام "ادي مورفي" باش و احتمالاً فيلم پروفسور ديوانه مد نظر شماست. البته ما بيشتر در گذشتهها سير ميكنيم و از اين بابت كه پاسخ درستي داده باشم مطمئن نيستم. حالا يك سئوال هم من داشتم از دوستان مجربمان در يافتن نام فيلمهاي سينمايي كمك بگيرم. يكي دو مورد هست كه برايتان شرح ميدهم. اولي را در فاروم قبلي هم شرح داده بودم اما كسي موفق به كشف رمز نشده بود:
شماره يك : فيلمي كه عصر جكعه پخش شد و وصف يك پيرمرد و پيرزن آلماني بود كه از تنهايي به تنگ آمدند و تصميم گرفتند به منزل دخترشان كه در شهر مجاور بود (ظاهراً در آلمان هم شهرها مثل شمال خودمان بهم نزديك هستند) بروند اما آدرس دقيقي نداشتند و سفري اوديسهوار را آغاز نمودند. با آدمهاي عجيب و غريب و جور واجور برخورد كردند تا اينكه كمكم اصل قضيه تحت شعاع نفس سفر كردن قرار گرفت. بهرحال داستاني تراژيك بود و پيرمرد (كه قويهيكل و سيبيلو بود) در پايان داستان دچار ايست قلبي شد و درگذشت. حالا پيرزن تك و تنها ميخواست به سفرش ادامه بدهد. از جمله سكانسهايي كه در ذهنم باقي مانده اين بود كه بين راه سوار تراكي كه گروهي جوان پانك را (با موهاي سيخ سيخي و كت چرمي) با خود ميبرد شدند و با حيرت به شكل سر و روي اين جوانها مينگريستند.
شماره دو : سريالي دو سه قسمتي كه عصر جمعه از شبكه دوم سيما پخش ميشد. از آن سريالهاي چارلز ديكنزي كه در لندن مهگرفته و غمناك قرن نوزدهم ميگذشت. پسري شبيه به اوليور تويست يا ديويد كاپرفيلد بود كه بايد به دفتر حسابداري يك وكيل بدجنس ميرفت و اين دفتر دو طبقه بود. پيشكار اين وكيل بدجنس يك كوتولهي بامزه (يا ترسناك) بود و براي اينكه به طبقهي دوم بروند بايد كوتوله كابين آسانسور را با يك طناب به بالا ميكشيد (عجب آسانسور عجيبي!) بهرحال در نهايت ماجرا دفتر وكيل در آتش سوخت و انگار خودش هم از بين رفت اما كوتوله زنده مانده بود و با پسر به خرابههايي كه در آتش ميسوختند و مردمي كه هراسان با سطل آب به روي آتش ميريختند مينكريستند. اين سريال قطعاً اوليور تويست يا ديويد كاپرفيلد نيست. حتي مطمئن نيستم براساس داستاني از ديكنز باشد... يك مؤخره هم در اين زمينه بگويم كه مادربزرگم را دقيقاً پس از پخش آخرين قسمت از اين سريال (يعني در سال 1365) از دست دادم و به همين لحاظ برايم جالب است كه نام اين سريال را بدانم.
خب اگر كسي چيزي به ذهنش رسيد بگويد. ممنونم.
افشين
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
[quote="Emiliano"]
1. "فرید" عزیز، درسته. کتابش خوب یادمه سیاه و سفید و قطع جیبی بود و فونت هاش هم ماشین تحریری بود؛ اما، چند عکس بی کیفیت سیاه و سفید و به قول خودت عکس گرفته شده از روی تلوزیون هم داشت؛ مثل، صحنه ای که "آمیتا باچان" ("وی جی") به جسد مادرش می رسید یا "کومار" (پدر "وی جی") به تلفن پاسخ می داد و ....
2. بله. اگه زحمتی نیست، یکی، دو صفحه محض یادگاری و زنده شدن حس خوب خاطره بازی برای من اسکن کنید و بذارید. پیشاپیش ازت ممنونم، دوست خوبم و امیدوارم بتونم جبران کنم.
[/quote
faridonline نوشته است:
امیر عزیز این کتاب بغیر از جلدش بقیه عکسهاش سیاه سفیده . ولی چه عکسی ! مثل اینکه فیلمو با این ویدیو های بتا ماکس قدیم ضبط کردن و از بعضی صحنه ها از
صفحه تلوزیون عکس گرفتن . با این اوصاف اگه میخوای که برات اسکن کنم
1. "فرید" عزیز، درسته. کتابش خوب یادمه سیاه و سفید و قطع جیبی بود و فونت هاش هم ماشین تحریری بود؛ اما، چند عکس بی کیفیت سیاه و سفید و به قول خودت عکس گرفته شده از روی تلوزیون هم داشت؛ مثل، صحنه ای که "آمیتا باچان" ("وی جی") به جسد مادرش می رسید یا "کومار" (پدر "وی جی") به تلفن پاسخ می داد و ....
2. بله. اگه زحمتی نیست، یکی، دو صفحه محض یادگاری و زنده شدن حس خوب خاطره بازی برای من اسکن کنید و بذارید. پیشاپیش ازت ممنونم، دوست خوبم و امیدوارم بتونم جبران کنم.
[/quote
با عرض پوزش بخاطر دیر کرد . تقدیم به امیر عزیز
faridonline- تعداد پستها : 64
Join date : 2009-09-21
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
[quote="Indiana Jones"][quote="Persian.Book"]سلام
شماره دو : سريالي دو سه قسمتي كه عصر جمعه از شبكه دوم سيما پخش ميشد. از آن سريالهاي چارلز ديكنزي كه در لندن مهگرفته و غمناك قرن نوزدهم ميگذشت. پسري شبيه به اوليور تويست يا ديويد كاپرفيلد بود كه بايد به دفتر حسابداري يك وكيل بدجنس ميرفت و اين دفتر دو طبقه بود. پيشكار اين وكيل بدجنس يك كوتولهي بامزه (يا ترسناك) بود و براي اينكه به طبقهي دوم بروند بايد كوتوله كابين آسانسور را با يك طناب به بالا ميكشيد (عجب آسانسور عجيبي!) بهرحال در نهايت ماجرا دفتر وكيل در آتش سوخت و انگار خودش هم از بين رفت اما كوتوله زنده مانده بود و با پسر به خرابههايي كه در آتش ميسوختند و مردمي كه هراسان با سطل آب به روي آتش ميريختند مينكريستند. اين سريال قطعاً اوليور تويست يا ديويد كاپرفيلد نيست. حتي مطمئن نيستم براساس داستاني از ديكنز باشد... يك مؤخره هم در اين زمينه بگويم كه مادربزرگم را دقيقاً پس از پخش آخرين قسمت از اين سريال (يعني در سال 1365) از دست دادم و به همين لحاظ برايم جالب است كه نام اين سريال را بدانم.
خب اگر كسي چيزي به ذهنش رسيد بگويد. ممنونم.
افشين
درود افشین عزیز اسم دومیه به احتمال زیاد "آلفرد دایموند" باید باشه من اون صحنه ای که می گفت پدرم مرد خوبی نبود یادم مونده با سوت خاصی که بدمن سزیال میزد !روح همه مادربزرگا شاد باد .
شماره دو : سريالي دو سه قسمتي كه عصر جمعه از شبكه دوم سيما پخش ميشد. از آن سريالهاي چارلز ديكنزي كه در لندن مهگرفته و غمناك قرن نوزدهم ميگذشت. پسري شبيه به اوليور تويست يا ديويد كاپرفيلد بود كه بايد به دفتر حسابداري يك وكيل بدجنس ميرفت و اين دفتر دو طبقه بود. پيشكار اين وكيل بدجنس يك كوتولهي بامزه (يا ترسناك) بود و براي اينكه به طبقهي دوم بروند بايد كوتوله كابين آسانسور را با يك طناب به بالا ميكشيد (عجب آسانسور عجيبي!) بهرحال در نهايت ماجرا دفتر وكيل در آتش سوخت و انگار خودش هم از بين رفت اما كوتوله زنده مانده بود و با پسر به خرابههايي كه در آتش ميسوختند و مردمي كه هراسان با سطل آب به روي آتش ميريختند مينكريستند. اين سريال قطعاً اوليور تويست يا ديويد كاپرفيلد نيست. حتي مطمئن نيستم براساس داستاني از ديكنز باشد... يك مؤخره هم در اين زمينه بگويم كه مادربزرگم را دقيقاً پس از پخش آخرين قسمت از اين سريال (يعني در سال 1365) از دست دادم و به همين لحاظ برايم جالب است كه نام اين سريال را بدانم.
خب اگر كسي چيزي به ذهنش رسيد بگويد. ممنونم.
افشين
درود افشین عزیز اسم دومیه به احتمال زیاد "آلفرد دایموند" باید باشه من اون صحنه ای که می گفت پدرم مرد خوبی نبود یادم مونده با سوت خاصی که بدمن سزیال میزد !روح همه مادربزرگا شاد باد .
kave- تعداد پستها : 60
Join date : 2010-05-08
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. سلام.
2. "فرید" عزیز، بی نهایت ازت ممنونم. خیلی لطف کردی.
2. "فرید" عزیز، بی نهایت ازت ممنونم. خیلی لطف کردی.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Indiana Jones نوشته است:
دوست خوبم بدنبال نام "ادي مورفي" باش و احتمالاً فيلم پروفسور ديوانه مد نظر شماست. البته ما بيشتر در گذشتهها سير ميكنيم و از اين بابت كه پاسخ درستي داده باشم مطمئن نيستم. حالا يك سئوال هم من داشتم از دوستان مجربمان در يافتن نام فيلمهاي سينمايي كمك بگيرم. يكي دو مورد هست كه برايتان شرح ميدهم.
سلام
دمت گرم آقا افشین من رفته بود فیلک دکتر دولیتل ادی مورفی رو دانلود کرده بودم فکر میکردم اونه نگو یک فیلم دیگه از مورفی بوده راستی این چیزهایی که شما میپرسید جوابش رو هم میدونید؟ اگر نه که امیدوارم علامت سوالهای شما هیچ وقت بیجواب نمونه راستی اسمت رو بگذاریم افشین ردبول چطوره چون واقع به من بال دادی یک فیلم دیگه هم هست 13-14 سال پیش شبگه 3 پخش کرده بود دقیقا یادم نیست فیلم ساخت مجا بود ولی جنایی کمدی بود جریان یک دبیر شیمی بود که همیشه سر کلاس با بچه ها شوخی میکرد مثلا یهو میگفت این الان میترکه مثلا می گفت خیلی از مسائل رو تو توالت می تونید حل بکنید یادم نیست چجوری با یک بانند شرقت حور شد که که مجبورش کردند براشون یک گاو صندوق رو با مواد منفجره بترکونه اینکار رو کرد ولی به شگرد خودش با صدای جوراجور کاری کرد که فکر کردند پلیسها اومدند بعد پولها رو برد شبانه یکجا چال کرد ولی پلیس گرفتش بعد از چند وقت که آزاد شد رفت سراغ پولها ولی مثل اینکه دولت پولها رو کاری کرده بود که نشه خرج کرد. یک سکانسش خیلی با حال بود رئیس دزدها دوربین گرفته بود داد به یکی تست کنه ورداشت صدای قطار درآورد دودو چی چی خیلی خنده دار بود
امیدوارم شما یا یکی از بچه ها بتونه این فیلم رو گیر بیاره سال ساختش رو نمی دونم شاید مال 20-25 سال پیش باشه ولی یادمه 14 سال پیش شبکه سه گذاشته بود.
PBook- تعداد پستها : 6
Join date : 2010-04-19
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
درود
اسم دقیق اون سریال "جان دایموند"است بر
اساس رمانی به همین نام .عکسی ازش پیدا نکردم جز همین دو تا :
اسم دقیق اون سریال "جان دایموند"است بر
اساس رمانی به همین نام .عکسی ازش پیدا نکردم جز همین دو تا :
kave- تعداد پستها : 60
Join date : 2010-05-08
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. دوست عزیز، همون طور که "افشین نقشینه"ی عزیز هم اشاره کرد، اسم این فیلم؛ که، محصول امریکا و سال 1996ه، هست:Persian.Book نوشته است:
سلام
دوستان گفتم شماها حافظه قویی دارید من دنبال یک فیلم هستم که مال قبل از 2000 بود راجع به یک دکتر چاق سیاه پوست بود که خیلی تلاش میکرد که لاغر بشه انواع ورزشها و سوزن درمانی رو کرد ولی نشد بعد یک معجون کشف کرد که خودش رو می تونست لاغر کنه ولی آخر فیلم چون زیاد استفاده کرده بود هی چاق و لاغر شد و همه ماجرا رو فهمیدند خلاصه فیلم خیلی کمدیی بود اگر اسم هنرپیشه رو هم بگید شاید بتونم فیلم رو پیداش کنم امیدوار کسی این فیلم رو دیده باشه و اسمش یادش باشه.
The Nutty Professor
2. من به نام "پروفسور نخاله" دیدمش.
3. تو این فیلم؛ که، به نوعی کپی ای از فیلم آلمانی "دی دی و ارثیه ی فامیلی"ه، "ادی مورفی" در 7 نقش ظاهر شده بود.
4. فلیم اولی رو من یادمه. همونی که این پیرمرد و پیرزن ماشین ون "سوبارو" داشتن؟Indiana Jones نوشته است:
دوست خوبم بدنبال نام "ادي مورفي" باش و احتمالاً فيلم پروفسور ديوانه مد نظر شماست. البته ما بيشتر در گذشتهها سير ميكنيم و از اين بابت كه پاسخ درستي داده باشم مطمئن نيستم. حالا يك سئوال هم من داشتم از دوستان مجربمان در يافتن نام فيلمهاي سينمايي كمك بگيرم. يكي دو مورد هست كه برايتان شرح ميدهم. اولي را در فاروم قبلي هم شرح داده بودم اما كسي موفق به كشف رمز نشده بود:
شماره يك : فيلمي كه عصر جكعه پخش شد و وصف يك پيرمرد و پيرزن آلماني بود كه از تنهايي به تنگ آمدند و تصميم گرفتند به منزل دخترشان كه در شهر مجاور بود (ظاهراً در آلمان هم شهرها مثل شمال خودمان بهم نزديك هستند) بروند اما آدرس دقيقي نداشتند و سفري اوديسهوار را آغاز نمودند. با آدمهاي عجيب و غريب و جور واجور برخورد كردند تا اينكه كمكم اصل قضيه تحت شعاع نفس سفر كردن قرار گرفت. بهرحال داستاني تراژيك بود و پيرمرد (كه قويهيكل و سيبيلو بود) در پايان داستان دچار ايست قلبي شد و درگذشت. حالا پيرزن تك و تنها ميخواست به سفرش ادامه بدهد. از جمله سكانسهايي كه در ذهنم باقي مانده اين بود كه بين راه سوار تراكي كه گروهي جوان پانك را (با موهاي سيخ سيخي و كت چرمي) با خود ميبرد شدند و با حيرت به شكل سر و روي اين جوانها مينگريستند.
شماره دو : سريالي دو سه قسمتي كه عصر جمعه از شبكه دوم سيما پخش ميشد. از آن سريالهاي چارلز ديكنزي كه در لندن مهگرفته و غمناك قرن نوزدهم ميگذشت. پسري شبيه به اوليور تويست يا ديويد كاپرفيلد بود كه بايد به دفتر حسابداري يك وكيل بدجنس ميرفت و اين دفتر دو طبقه بود. پيشكار اين وكيل بدجنس يك كوتولهي بامزه (يا ترسناك) بود و براي اينكه به طبقهي دوم بروند بايد كوتوله كابين آسانسور را با يك طناب به بالا ميكشيد (عجب آسانسور عجيبي!) بهرحال در نهايت ماجرا دفتر وكيل در آتش سوخت و انگار خودش هم از بين رفت اما كوتوله زنده مانده بود و با پسر به خرابههايي كه در آتش ميسوختند و مردمي كه هراسان با سطل آب به روي آتش ميريختند مينكريستند. اين سريال قطعاً اوليور تويست يا ديويد كاپرفيلد نيست. حتي مطمئن نيستم براساس داستاني از ديكنز باشد... يك مؤخره هم در اين زمينه بگويم كه مادربزرگم را دقيقاً پس از پخش آخرين قسمت از اين سريال (يعني در سال 1365) از دست دادم و به همين لحاظ برايم جالب است كه نام اين سريال را بدانم.
خب اگر كسي چيزي به ذهنش رسيد بگويد. ممنونم.
افشين
ولی، متأسفانه اسمش یادم نیست.
راستی، ژاپنی نبود؟
5. دومی کارتون نیست؟ اینو قبلاً "حسین ترکزاده"، دوست "ایران دابینگ"ی مون پرسیده بود:
57. سریال انگلیسی و شبیه "الیور توییست" از پسری بی مادر صدای قدم های کسی رو از سقف شیروونی منزلشون می شنید. یه قسمت هم گیر جیب بُرهای لندن می افتاد. دهه ی 70. (سؤال "حسین ترکزاده".)
6. من که فکر نمی کنم "افشین" جواب این سؤالاشو خودش بدونه؛ وگرنه، اعلام می کنه مسابقه ست.Persian.Book نوشته است:
سلام
دمت گرم آقا افشین من رفته بود فیلک دکتر دولیتل ادی مورفی رو دانلود کرده بودم فکر میکردم اونه نگو یک فیلم دیگه از مورفی بوده راستی این چیزهایی که شما میپرسید جوابش رو هم میدونید؟ اگر نه که امیدوارم علامت سوالهای شما هیچ وقت بیجواب نمونه راستی اسمت رو بگذاریم افشین ردبول چطوره چون واقع به من بال دادی یک فیلم دیگه هم هست 13-14 سال پیش شبگه 3 پخش کرده بود دقیقا یادم نیست فیلم ساخت مجا بود ولی جنایی کمدی بود جریان یک دبیر شیمی بود که همیشه سر کلاس با بچه ها شوخی میکرد مثلا یهو میگفت این الان میترکه مثلا می گفت خیلی از مسائل رو تو توالت می تونید حل بکنید یادم نیست چجوری با یک بانند شرقت حور شد که که مجبورش کردند براشون یک گاو صندوق رو با مواد منفجره بترکونه اینکار رو کرد ولی به شگرد خودش با صدای جوراجور کاری کرد که فکر کردند پلیسها اومدند بعد پولها رو برد شبانه یکجا چال کرد ولی پلیس گرفتش بعد از چند وقت که آزاد شد رفت سراغ پولها ولی مثل اینکه دولت پولها رو کاری کرده بود که نشه خرج کرد. یک سکانسش خیلی با حال بود رئیس دزدها دوربین گرفته بود داد به یکی تست کنه ورداشت صدای قطار درآورد دودو چی چی خیلی خنده دار بود
امیدوارم شما یا یکی از بچه ها بتونه این فیلم رو گیر بیاره سال ساختش رو نمی دونم شاید مال 20-25 سال پیش باشه ولی یادمه 14 سال پیش شبکه سه گذاشته بود.
7. منظورتون "رگه ی آبی"ه؟
Blue Streak
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. سلام به همه ی دوستان.
2. این هم هدیه ی ناقابل من به "بابک" عزیز و دیگر عزیزان این تاپیک؛ که، تا به حال لطف زیادی به بنده داشته ن و شاید بتونم با این هدیه ی ناقابل کمی از لطف هاشونو جبران کنم.
3. فایل تصویری مسابقه ی "نام ها و نشانه ها" با اجرای "رضا معینی" عزیز:
http://rapidshare.com/files/390260121/Namha_Va_Neshaneha.rar.html
4. پسورد:
Amir (Emiliano)
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام
امیلیانوی عزیز با راهنمایی آقا افشین اون فیلم رو دانلود کردم و کلی لذت بردم . فقط این فیلمی که شما گفتی به اسم رگه ی آبی اونی نبود که من گفتم چون ساخت فیلمش از 1996 هم فکر کنم قدیمی تر بوده و بازیگر سیاه پوست نداشت اگر اون رو پیدا کنم خیلی خوب میشه راستی صحبت دیدی دودل اومد می خواستم بدونم اسم انگلیسی فیلمهاش به چه صورته
امیلیانوی عزیز با راهنمایی آقا افشین اون فیلم رو دانلود کردم و کلی لذت بردم . فقط این فیلمی که شما گفتی به اسم رگه ی آبی اونی نبود که من گفتم چون ساخت فیلمش از 1996 هم فکر کنم قدیمی تر بوده و بازیگر سیاه پوست نداشت اگر اون رو پیدا کنم خیلی خوب میشه راستی صحبت دیدی دودل اومد می خواستم بدونم اسم انگلیسی فیلمهاش به چه صورته
PBook- تعداد پستها : 6
Join date : 2010-04-19
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Persian.Book نوشته است:سلام
امیلیانوی عزیز با راهنمایی آقا افشین اون فیلم رو دانلود کردم و کلی لذت بردم . فقط این فیلمی که شما گفتی به اسم رگه ی آبی اونی نبود که من گفتم چون ساخت فیلمش از 1996 هم فکر کنم قدیمی تر بوده و بازیگر سیاه پوست نداشت اگر اون رو پیدا کنم خیلی خوب میشه راستی صحبت دیدی دودل اومد می خواستم بدونم اسم انگلیسی فیلمهاش به چه صورته
1. پس نمی دونم کدوم فیلم منظورتونه، دوست عزیز.
2. اما، در مورد سؤال دومتون می تونم کامل راهنمایی کنم:
3. اسم اصلی "دی دی" هست:
Dieter Hallervorden
و کامل ترش:
Dieter Jürgen Hallervorden
4. اینجا رو ببینید و لذت ببرید:
http://de.wikipedia.org/wiki/Dieter_Hallervorden
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:Persian.Book نوشته است:سلام
امیلیانوی عزیز با راهنمایی آقا افشین اون فیلم رو دانلود کردم و کلی لذت بردم . فقط این فیلمی که شما گفتی به اسم رگه ی آبی اونی نبود که من گفتم چون ساخت فیلمش از 1996 هم فکر کنم قدیمی تر بوده و بازیگر سیاه پوست نداشت اگر اون رو پیدا کنم خیلی خوب میشه راستی صحبت دیدی دودل اومد می خواستم بدونم اسم انگلیسی فیلمهاش به چه صورته
1. پس نمی دونم کدوم فیلم منظورتونه، دوست عزیز.
2. اما، در مورد سؤال دومتون می تونم کامل راهنمایی کنم:
3. اسم اصلی "دی دی" هست:
Dieter Hallervorden
و کامل ترش:
Dieter Jürgen Hallervorden
4. اینجا رو ببینید و لذت ببرید:
http://de.wikipedia.org/wiki/Dieter_Hallervorden
دست شما درد نکنه ولی حیف هیچ لینک دانلودی از دیدی پیدا نمیشه اگر پیدا کردی یک پ.خ بدید.
PBook- تعداد پستها : 6
Join date : 2010-04-19
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام.
یاد یه مستند در مورد روباههای قرمز افتادم که جلال مقامی مثل داستان روایتش می کرد و آهنگ قشنگ ووک روباه ناشی روش بود در مورد یه روباه قرمز که جفت می گرفت و بچه دار میشد.همسرش توی تله می افتاد و می مرد و بچه ها گرسنه انتظارش را می کشیدن.بین بچه هاشون یه دختر کور بود که اسمشو گذاشته بودن دریا و مرد.بقیه بچه ها به سختی بزرگ شدند و مثل پدر و مادرشون زندگی جدیدی را شروع کردند.هنوزم به نظرم یکی از زیباترین مستندهایی است که دیدم
یاد یه مستند در مورد روباههای قرمز افتادم که جلال مقامی مثل داستان روایتش می کرد و آهنگ قشنگ ووک روباه ناشی روش بود در مورد یه روباه قرمز که جفت می گرفت و بچه دار میشد.همسرش توی تله می افتاد و می مرد و بچه ها گرسنه انتظارش را می کشیدن.بین بچه هاشون یه دختر کور بود که اسمشو گذاشته بودن دریا و مرد.بقیه بچه ها به سختی بزرگ شدند و مثل پدر و مادرشون زندگی جدیدی را شروع کردند.هنوزم به نظرم یکی از زیباترین مستندهایی است که دیدم
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
همه چیز در پایان است
سلام دوستان ... چند تا عکس از فیلم دو قسمتی همه چیز در پایان است ، محصول 1987 فرانسه که حدوداً نوروز سال 72 یا 73 از شبکه اول پخش شد و بعد از چند روز به خاطر تقاضای بینندگان مجدداً پخش شد ... داستان یه مردی که تمام افرادی رو که باهاشون مشکل داشت سر میز شام بعد از اینکه سم خوردند کشت و بعد از روشون یه اثر هنری رو خلق کرد ! این فیلمو که سالها بود دنبالش بودم از اسمم عزیز گرفتم ولی اون موقع که نگاه میکردم خیلی ترسناک میومد بنظرم مخصوصاً اون صحنۀ اجساد سر سفرۀ شام ! بد نیست یادی هم از دوبلۀ زیبای این فیلم با صدای بهرام زند ، مرحوم خسرو شایگان ، حسین یاغی ، ناصر نظامی و ... بکنیم ... بدرود
برای دیدن عکسها در اندازۀ بزرگتر ، روی عکسها کلیک کنید :
برای دیدن عکسها در اندازۀ بزرگتر ، روی عکسها کلیک کنید :
siavash- تعداد پستها : 196
Join date : 2009-09-22
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
من دنبال به سریال انگلیسی می گردم که شبکه 2 پخش می کرد به نام قدم به قدم که داستان یه دامپزشک تو یه دهکده بود که یه مورگان سبز داشت و والی زاده جایش صحبت می کرد
تو یکی از قسمت ها وقتی می یاد خونه می بینه مادرش فوت کرده
کسی این رو یادشه
تو یکی از قسمت ها وقتی می یاد خونه می بینه مادرش فوت کرده
کسی این رو یادشه
Amir56- تعداد پستها : 28
Join date : 2009-11-09
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
babak نوشته است:این هم یکی دیگر از اجغ وجغ های اون دوره است.اسمش را هم نمی فهمیدیم چه برسه به خودش
فیلمی از کوبا که داستان برادرزاده ای بود که عمویش توی دستگاه تولید مجسمه افتاده بود و مرده بود.تیتراژ باحالی داشت.عمو را دفن کرده بودند و ولی مجبور بودن برای دریافت گواهی فوت دوباره دفنش کنن.داستان گرفتاری برادر زاده بود توی کاغذبازی اون موقع.
صحنه جنون برادر زاده توی آخر فیلم که توی شهربازی سوار اسبهای چرخ و فلک بود اون موقع به نظرم خیلی مسخره بود.میگفتم یعنی چی؟ یعنی ما که سوار چرخ و فلک میشیم دیوونه ایم؟
http://www.imdb.com/title/tt0060722/
حالا که حرف از مرگ یک بوروکرات ساخته توماس گوتیه رز آلئا شد - که نمی دونم چرا اجغ و وجغ!!!! توصیفش کردید- باید بگم که یکی دیگه از فیلم های این کارکردان معروف کوبایی هم چندین بار از تلویزیون پخش شد به اسم دوازده صندلی
http://www.imdb.com/title/tt0055915/
البته نسخه روسی اش هم یک بار پخش شده بود:
http://www.imdb.com/title/tt0055915/
ولی در مورد نسخه آمریکایی اش که مل بروکس ساخته نمی دونم.
ramin- تعداد پستها : 23
Join date : 2009-09-15
آدرس پستي : Ottawa
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
babak نوشته است: بله افشین جان کوایدان بود.فیلمی از ماساکی کوبایاشی.داستان هوییچی بدون گوش و ارواحی که بخاطر خوب نقل کردن داستانشون هوییچی رو می بردن تا براشون نقالی کنه.یکی از نمونه های خوب دوبله ایرانی.تلفیق نقالی سنتی ایرانی با شمیشن ژاپنی.اون موقع خیلی دلم میخواست بدونم راوی داستان راست میگه؟ آیا واقعا بعد از این که اون زنهای جوون برای این که اسیر نشن خودشونو پرت کردن توی دریا ،همه خرچنگهای اونجا روی پشتشون عکس صورت آدم نقش بست؟(بچگیه دیگه).
http://www.imdb.com/title/tt0058279/fullcredits#cast
راستی دو مورد جالب!
اول این که فیلم کوایدان پرخرج ترین فیلم ژاپنی بوده که تا اون موقع ساخته شده.اینو از نماهای زیبایی که واقعا به پنجاه سال پیش نمیخوره هم میشه فهمید.
دوم این که فیلم هاراکیری هم ساخته کوبایاشیه.همون فیلمی که سامورایی جوان رفت جلوی یه ملک اربابی خواست بگذارن که خودکشی کنه.به این امید که اونها مقداری پول و غذا بهش بدن که از اونجا بره.ولی اونها با وجود اینکه این موضوع را میدونستن مجبورش کردن خودکشی کنه و بعد پدرزن سامورایی جوون اومد و انتقامش رو از اونها گرفت و خودش هم کشته شد.جالبه بدونید که تتسویا ناکادای که نقش پدرزن پنجاه ساله را بازی میکنه زمان ساخت این فیلم سی ساله بوده.از ابتکارهای جالب تلویزیون تحریف اسم این فیلم بود تا مایه آبروریزی نباشه
دوست عزیز این ساز تلفظش شمیسن یا شامیسن هست.
ramin- تعداد پستها : 23
Join date : 2009-09-15
آدرس پستي : Ottawa
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
babak نوشته است:ممنون آپادای عزیز اما من هنوز هم ترجیح میدم این فیلم را نبینم.
در ادامه سرک کشیدن به تلویزیون میریم سراغ فیلمهای ژاپنی.مثل گذرگاه نوموگی در مورد دخترهایی که توی کارگاه ابریشم گیری مبتلا به سل میشدند و می مردند.هفت سامورایی و ریش قرمز و یکی دیگه که فرید جا انداخت یعنی سریر خون! این هم جزو همون آسپرینهای روزی سه وعده بود.و یکی که صدای فهیمه راستکار توی ذهنم مونده ازش .موقعی که مادر آنجو و زوشیو کور و پیر شده بود و کنار رودخونه چوبش را بالا میبرد و میزد به زمینو میخوند:آنجو،زوشیو داغ فراق شما مرا اینچنین پیر و ناتوان کرده.دارم از فیلم سانشوی مباشر حرف میزنم.هیچ جا به اندازه اون فیلم از دزدها و راهزنها نترسیدم.سه سوت زندگی اشرافی اونا رو تبدیل به بدترینها کردن. اون زمان فکر میکردم این آنجو بجای این که میرفت توی دریا خودشو غرق میکرد بهتر بود یه کم منتظر داداشش میموند.زوشیو هم که دمش گرم آخر فیلم حال سانشو رو گرفت و رفت مادرشم پیدا کرد.توی دنیای اون موقع من اسم کنجی میزوگوچی یعنی فیلمه داستان داره.کوروساوا یعنی فکر نکنم بفهمم فیلمشو.
http://www.imdb.com/title/tt0047445/
اوه مرسی از یادآوری در مورد گذرگاه نوموگی. من چیزهای خیلی محوی از این فیلم یادم بود و حتی اسمش یادم نمونده بود. اما الان که چک کردم فهمیدم که از ساخته های ساتسوئو یاماموتو از فیلمسازهای سرشناس ژاپن بوده.
یک فیلم ژاپنی دیگه هم که در یک شب برفی پخش شد اسمش بود قتل عمد یا Willful murder که بعدا فهمیدم ساخته کی کومای فیلمساز معروف ژاپنیه. داستان کشف جسد رئیس راه آهن ژاپن روی ریل های قطار و تحقیق در مورد مردن اون که خیلی مشکوک به نظر می رسه. خیلی دوست داشتم این فیلمو دوباره ببینم.
یه فیلم دیگه هم یادم می آد ژاپنی و سیاه و سفید که اولش با فارغ التحصیلی یک عده دانشجو شروع می شه و بعد داستان یکی از این دانشجوها رو دنبال می کنه که کار گیر نمی آره و سر آخر مجبور می شه توی یک مدرسه به عنوان نظافتچی کار کنه. یادمه توی یکی از سکانس های فیلم دچار چنان درد وحشتناکی می شه که فرداش از شدت درد تمام موهاش سفید شده!!! احتمالا باید این فیلم باشه ولی تا نبینم نمی تونم مطمئن بشم : http://www.imdb.com/title/tt0050275/
ramin- تعداد پستها : 23
Join date : 2009-09-15
آدرس پستي : Ottawa
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
یک چند تا مورد دیگه هست که در مورد بعضی هاشون بعید می دونم کسی بتونه کمکی بکنه اما به هر حال بد ندیدم اینجا بپرسم:
یکیش فیلمی هست که توی تلویزیون به اسم سامورایی و سکه طلا نشون دادند. کسی چیزی از داستان این فیلم یادش می آد؟
دومیش یک فیلم چینی هست به اسم زلزله نگار که یادمه توش یک مخترع چینی البته در دوران قدیم یک دستگاه درست کرده بود که می تونست محل زلزله را نشون بده.
سومیش یک فیلم باز هم چینی بود که یک خانواده روستایی برای دیدن پسرشون به شهر می آن اما عروسشون نمی تونه اون ها را تحمل کنه. بخصوص یک صحنه یادمه که عروسه توی لباس های اون ها ساس پیدا می کنه.
در مورد دو فیلم دیگه تنها دو صحنه محو یادمه چون خیلی کوچیک بودم که این فیلم ها را دیدم:
از یکی تنها صحنه ای که یادمه اینه که توی یک کشتی می گذشت که یک نفر رو توی یک صندوق زندانی کرده بودند- که هنوز هم که یادش می افتم حس بدی به من می ده.
اون یکی هم یک فیلم سیاه و سفید احتمالا روسی بود که توی اون صحنه ای که یادمه یک پسره با یک مرد ریشو به سراغ آدم بده فیلم می رن که عینک و سبیل داره با موهای فرفری و بعد این دو تا با هم درگیر می شن و مرد ریشو بعد از این که آدم بده رو می کشه یا زندانی می کنه خودشو به شکل اون در می آره.
دو تا فیلم دیگه هم هست که خیلی دوست دارم بدونم داستانشون چی بوده یا حداقل مشخصاتشون: یکی یک فیلم که تلویزیون به اسم چرند و پرند سال ۶۱ یا ۶۲ در تعطیلات عید نشون داد - تنها تصویری که ازش یادمه اینه که چند تا شوالیه داشتن با یک اژدها می جنگیدند- و یکی دیگه فیلمی که همون سال های شصت و شصت ویک توی سینماها نشون می دادن به اسم هفت دختر کماندو!
راستی دو تا فیلم دیگه هم هست که البته خوب یادمه که چی بودن ولی تا به حال نتونستم مشخصاتشون پیدا کنم: یکی یک فیلم مجار به اسم قرنطینه خونین که توش یک پروفسور رو به جای یک شخص دیگه ای به یک اردوگاه کار اجباری می برن و بعد اون می فهمه که اونجا دارن از زندانی ها به عنوان موش آزمایشگاه استفاده می کنن- یکی دیگه هم فیلم کشتار شکارچیان که ظاهرا ساخت آلمان شرقی سابق بوده: یک داستان به سبک ویلهلم تل در مورد یک شکارچی به اسم آندراس که دستور فرماندار جدید رو که می خواد شکارگاه رو خودش در اختیار بگیره نادیده می گیره و در نهایت بعد از کشتن فرماندار مجبور می شه که از راه کوهستان فرار کنه- آهنگ این یکی رو خیلی خوب یادمه.
اینا مواردیه که ذهن منو خیلی درگیر کرده ولی هیچ وقت نتونستم جوابشونو پیدا کنم.
یکیش فیلمی هست که توی تلویزیون به اسم سامورایی و سکه طلا نشون دادند. کسی چیزی از داستان این فیلم یادش می آد؟
دومیش یک فیلم چینی هست به اسم زلزله نگار که یادمه توش یک مخترع چینی البته در دوران قدیم یک دستگاه درست کرده بود که می تونست محل زلزله را نشون بده.
سومیش یک فیلم باز هم چینی بود که یک خانواده روستایی برای دیدن پسرشون به شهر می آن اما عروسشون نمی تونه اون ها را تحمل کنه. بخصوص یک صحنه یادمه که عروسه توی لباس های اون ها ساس پیدا می کنه.
در مورد دو فیلم دیگه تنها دو صحنه محو یادمه چون خیلی کوچیک بودم که این فیلم ها را دیدم:
از یکی تنها صحنه ای که یادمه اینه که توی یک کشتی می گذشت که یک نفر رو توی یک صندوق زندانی کرده بودند- که هنوز هم که یادش می افتم حس بدی به من می ده.
اون یکی هم یک فیلم سیاه و سفید احتمالا روسی بود که توی اون صحنه ای که یادمه یک پسره با یک مرد ریشو به سراغ آدم بده فیلم می رن که عینک و سبیل داره با موهای فرفری و بعد این دو تا با هم درگیر می شن و مرد ریشو بعد از این که آدم بده رو می کشه یا زندانی می کنه خودشو به شکل اون در می آره.
دو تا فیلم دیگه هم هست که خیلی دوست دارم بدونم داستانشون چی بوده یا حداقل مشخصاتشون: یکی یک فیلم که تلویزیون به اسم چرند و پرند سال ۶۱ یا ۶۲ در تعطیلات عید نشون داد - تنها تصویری که ازش یادمه اینه که چند تا شوالیه داشتن با یک اژدها می جنگیدند- و یکی دیگه فیلمی که همون سال های شصت و شصت ویک توی سینماها نشون می دادن به اسم هفت دختر کماندو!
راستی دو تا فیلم دیگه هم هست که البته خوب یادمه که چی بودن ولی تا به حال نتونستم مشخصاتشون پیدا کنم: یکی یک فیلم مجار به اسم قرنطینه خونین که توش یک پروفسور رو به جای یک شخص دیگه ای به یک اردوگاه کار اجباری می برن و بعد اون می فهمه که اونجا دارن از زندانی ها به عنوان موش آزمایشگاه استفاده می کنن- یکی دیگه هم فیلم کشتار شکارچیان که ظاهرا ساخت آلمان شرقی سابق بوده: یک داستان به سبک ویلهلم تل در مورد یک شکارچی به اسم آندراس که دستور فرماندار جدید رو که می خواد شکارگاه رو خودش در اختیار بگیره نادیده می گیره و در نهایت بعد از کشتن فرماندار مجبور می شه که از راه کوهستان فرار کنه- آهنگ این یکی رو خیلی خوب یادمه.
اینا مواردیه که ذهن منو خیلی درگیر کرده ولی هیچ وقت نتونستم جوابشونو پیدا کنم.
ramin- تعداد پستها : 23
Join date : 2009-09-15
آدرس پستي : Ottawa
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام رامین جان
از شروع این تاپیک متعجب بودم که چرا اینجا پست نمیزنی،خوش اومدی
1-در مورد شمیسن غلط تایپی بود و حق با شماست.گرچه من اولین بار اسم و قیافه این ساز را در فرهنگنامه برتا موریس پارکر و با نام سمیسن دیدم توی نقشه ای که نقاط مختلف دنیا را با لباسهای محلی و سازهاشون نشون میده در جلد اول.
2-در مورد مرگ یک بروکرات دیدگاهم را از نظر یک مخاطب عام که سر جمع هشت نه ساله بوده نوشتم.کسی منکر ارزش هنری بسیاری از آثار سینمایی نیست ولی واقعا این فیلمها مناسب پخش برای مخاطبی که یک روز جمعه کنار زن و بچه نشسته تا یه فیلم تماشا کنه بودن؟
3-در مورد سامورایی و سکه طلا تا جایی که یادم میاد مربوط به بعد از سقوط شوگان و آوارگی سامورایی ها بود یعنی همان زمانی که ریونوسوکه آکوتاگاوا داستانهای زیبا و معروف "در بیشه" و "راشومون" را در موردش نوشت و ترکیب این دو داستان تبدیل به فیلم راشومون کوروساوا شد.داستان در مورد یک سامورایی بیکار بود که بخاطر فقر و سکه های طلا تن به هر خفتی میده و مورد تحقیر واقع میشه اما آخرش بخاطر شرافتش مبارزه میکنه و کشته میشه.
4-فیلمی که در مورد اون دانشجوی ژاپنی ازش اسم بردی در مورد یک دانشجوی رتبه اولی فنی بود که اولش مهندس یه کارخونه شد ولی بخاطر خرابی دندونش و امواج صوتی اونجا دچار دندون درد زجرآوری میشد و نمی تونست اونجا کار کنه .وارد قسمت دیگه ای شد که ترانزیستورها را مونتاژ می کردن ولی اونجا هم چون خیلی بهتر و سریعتر از بقیه کار می کرد زیرابشو زدن.بعد با پنهان کردن مدرک تحصیلی اش سرایدار یک مدرسه بود او از شغلش هم راضی بود ولی اونجا هم لو رفت و به دلیل مهندس بودنش اخراجش کردن.
از شروع این تاپیک متعجب بودم که چرا اینجا پست نمیزنی،خوش اومدی
1-در مورد شمیسن غلط تایپی بود و حق با شماست.گرچه من اولین بار اسم و قیافه این ساز را در فرهنگنامه برتا موریس پارکر و با نام سمیسن دیدم توی نقشه ای که نقاط مختلف دنیا را با لباسهای محلی و سازهاشون نشون میده در جلد اول.
2-در مورد مرگ یک بروکرات دیدگاهم را از نظر یک مخاطب عام که سر جمع هشت نه ساله بوده نوشتم.کسی منکر ارزش هنری بسیاری از آثار سینمایی نیست ولی واقعا این فیلمها مناسب پخش برای مخاطبی که یک روز جمعه کنار زن و بچه نشسته تا یه فیلم تماشا کنه بودن؟
3-در مورد سامورایی و سکه طلا تا جایی که یادم میاد مربوط به بعد از سقوط شوگان و آوارگی سامورایی ها بود یعنی همان زمانی که ریونوسوکه آکوتاگاوا داستانهای زیبا و معروف "در بیشه" و "راشومون" را در موردش نوشت و ترکیب این دو داستان تبدیل به فیلم راشومون کوروساوا شد.داستان در مورد یک سامورایی بیکار بود که بخاطر فقر و سکه های طلا تن به هر خفتی میده و مورد تحقیر واقع میشه اما آخرش بخاطر شرافتش مبارزه میکنه و کشته میشه.
4-فیلمی که در مورد اون دانشجوی ژاپنی ازش اسم بردی در مورد یک دانشجوی رتبه اولی فنی بود که اولش مهندس یه کارخونه شد ولی بخاطر خرابی دندونش و امواج صوتی اونجا دچار دندون درد زجرآوری میشد و نمی تونست اونجا کار کنه .وارد قسمت دیگه ای شد که ترانزیستورها را مونتاژ می کردن ولی اونجا هم چون خیلی بهتر و سریعتر از بقیه کار می کرد زیرابشو زدن.بعد با پنهان کردن مدرک تحصیلی اش سرایدار یک مدرسه بود او از شغلش هم راضی بود ولی اونجا هم لو رفت و به دلیل مهندس بودنش اخراجش کردن.
5-فیلمی که در مورد پیرزن و پیرمرد ازش اسم بردی منو شدیدا یاد داستان توکیو میندازه.اون نبود؟
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
راستش من از وقتی که اومدم درگیر برنامه هام هستم واصلا یادم رفته بود که چنینی فرومی وجود داره!
نه توکیو مونوگاتاری ازو اون قدر تابلو هست که با چیزی اشتباه نگیرمش- راستش همون موقع ها که نشونش می دادند فهمیدم که مال ازو هستش.فیلمی که بالا نوشتم یک فیلم چینی بود سیاه و سفید با یک هپی اندینگ به سبک ملودرام های آبکی- هر چند الان بدون دیدن مجددش درست نیست که در موردش نظر بدم.
باز یک فیلم دیگه یادم افتاد که به نظرم توی سینماها به اسم دایی جان بشقاب پرنده(!) نشون دادند و سال ها بعد هم تلویزیون پخش کرد و یادمه که یک حلقه اش رو هم جابه جا پخش کرده بودند! چیزی که یادم می آد اینه که شخصیت های فیلم توی یک قسمت -انگار وقتی داخل بشقاب پرنده می رفتند- به صورت انیمیشن در می اومدن.
نه توکیو مونوگاتاری ازو اون قدر تابلو هست که با چیزی اشتباه نگیرمش- راستش همون موقع ها که نشونش می دادند فهمیدم که مال ازو هستش.فیلمی که بالا نوشتم یک فیلم چینی بود سیاه و سفید با یک هپی اندینگ به سبک ملودرام های آبکی- هر چند الان بدون دیدن مجددش درست نیست که در موردش نظر بدم.
باز یک فیلم دیگه یادم افتاد که به نظرم توی سینماها به اسم دایی جان بشقاب پرنده(!) نشون دادند و سال ها بعد هم تلویزیون پخش کرد و یادمه که یک حلقه اش رو هم جابه جا پخش کرده بودند! چیزی که یادم می آد اینه که شخصیت های فیلم توی یک قسمت -انگار وقتی داخل بشقاب پرنده می رفتند- به صورت انیمیشن در می اومدن.
ramin- تعداد پستها : 23
Join date : 2009-09-15
آدرس پستي : Ottawa
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
نك ناز ز من نیاز از عشق
قبله منم و نماز از عشق
از لاله نماز صبح خیزد
وز چشم شقایق اشك ریزد
بوی تو تراود از لبانم
ریزد گل یاس از دهانم
بندد در زندگی برویم
بندد در غم به گفتگویم
ریزد سحر عطر عشق برباد
شیرین كند آرزوی فرهاد
آهسته ترك كه یار خفته است
ای مرغ مخوان بهار خفته است
ای روز تو را به جان خورشید
ای شام تو را به جان ناهید
ای تشنه تو را به آب سوگند
ای عشق تو را به خواب سوگند
جز عشق دگر سخن مگويید
غیر از گل عاشقی مبويید
آن خستهی مانده در كویر است
آهوی نگاه (نگار؟) اگر اسیر است
زان پیش كه سر بریدش از تن
آبی بدهیدش از دل من
آبی كه ز چشم عشق جوشید
آهوی دل منش بنوشید
نوشید صدای عشق را جان
پرواز گرفت سوی جانان
جانان من آفتاب فرداست
عشقم نفس صدای دریاست
من آب ز چشم باغ نوشم
تن را به شب آفتاب پوشم
یادتون اومد؟
صحنه آخر سربداران
قبله منم و نماز از عشق
از لاله نماز صبح خیزد
وز چشم شقایق اشك ریزد
بوی تو تراود از لبانم
ریزد گل یاس از دهانم
بندد در زندگی برویم
بندد در غم به گفتگویم
ریزد سحر عطر عشق برباد
شیرین كند آرزوی فرهاد
آهسته ترك كه یار خفته است
ای مرغ مخوان بهار خفته است
ای روز تو را به جان خورشید
ای شام تو را به جان ناهید
ای تشنه تو را به آب سوگند
ای عشق تو را به خواب سوگند
جز عشق دگر سخن مگويید
غیر از گل عاشقی مبويید
آن خستهی مانده در كویر است
آهوی نگاه (نگار؟) اگر اسیر است
زان پیش كه سر بریدش از تن
آبی بدهیدش از دل من
آبی كه ز چشم عشق جوشید
آهوی دل منش بنوشید
نوشید صدای عشق را جان
پرواز گرفت سوی جانان
جانان من آفتاب فرداست
عشقم نفس صدای دریاست
من آب ز چشم باغ نوشم
تن را به شب آفتاب پوشم
یادتون اومد؟
صحنه آخر سربداران
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
سئوالي از اميد...
فیلمی با این داستان که بچه های مدرسه یک روستا برای گردش علمی بهمراه معلمشان به شهر می روند. در شهر حال معلم بد شده و در بیمارستان بستری می شود و بچه ها به سرپرستی ارشد شان با قطار به روستا برمی گردند که در راه قطار در میان توده برف گرفتار می شود و ...
§ نام فیلم و کشور سازنده
§ تاریخ نخستین و دومین پخش آن
§ نام تعدادی از هنرمندان صداپیشه که در آن صحبت کرده اند.
به چند تصوير از اين فيلم توجه كنيد:
§ نام فیلم و کشور سازنده
§ تاریخ نخستین و دومین پخش آن
§ نام تعدادی از هنرمندان صداپیشه که در آن صحبت کرده اند.
به چند تصوير از اين فيلم توجه كنيد:
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
شگفتا!!!سرانجام شد که بیام چندتا پست بزنم
هر زمان این نوشته رو دیدین یک پی.ام به من بزنین تا راهنماییتون کنم چگونه میشه پیدا کرد
Persian.Book نوشته است:دست شما درد نکنه ولی حیف هیچ لینک دانلودی از دیدی پیدا نمیشه اگر پیدا کردی یک پ.خ بدید.
هر زمان این نوشته رو دیدین یک پی.ام به من بزنین تا راهنماییتون کنم چگونه میشه پیدا کرد
آقا میدونم که دیر به دیر اینجا سر میزنی.اما باورت میشه بگم الان هر روز ظهر داره شبکه4 اینو پخش میکنه.جزو ویژه برنامه های تابستونی هستAmir56 نوشته است:من دنبال به سریال انگلیسی می گردم که شبکه 2 پخش می کرد به نام قدم به قدم که داستان یه دامپزشک تو یه دهکده بود که یه مورگان سبز داشت و والی زاده جایش صحبت می کرد
تو یکی از قسمت ها وقتی می یاد خونه می بینه مادرش فوت کرده
کسی این رو یادشه
صفحه 3 از 40 • 1, 2, 3, 4 ... 21 ... 40
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 3 از 40
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد