امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتون‌ها، سريال‌ها، فيلم‌هاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)

59 نوشته است:
یک برنامه ی بسیار کوتاهی‌ هست که پس از هر قسمت "هنر دوبله" نشان داده میشود و حالتی‌ نوستالژیک نیز دارد،
چرا که از همان سال ۱۳۷۴ که شبکه ی ۵ تاسیس شد، هر روز پس از نیمه شب آنرا نشان میدادند،
و نامش "برگی از یک نوشته" می‌باشد. ... / ... بسیار برایم جالب و خاطره انگیز بود که همچنان پس از ۱۸ سال،
این میان پرده‌های کوتاه و ادبی‌ ساخته و پخش میگردند، و سخنان بزرگان و نکات ادبی‌ و اخلاقی‌ ارزشمندی،
با صدای یکی‌ از گویندگان قدیمی و خوش صدای رادیو که شوربختانه هیچگاه نامشان را ندانستم، خوانده میشود
و حال و هوای مینوی و روحانی خوبی‌ را برای مخاطب ایجاد می‌کنند. ... / ... نکته ی مهم دیگر،
موسیقی‌ استفاده شده در "برگی از یک نوشته" می‌باشد. ... بگمان ۹۹ درصد، این موسیقی پاک و عرفانی،
قبلن در فروم رویایی شناسایی شده و همراهان ارجمند در باره اش گفتگو کرده اند،
اما از آنجا که حافظه ی من کمی‌ رو به پیری هست، اپتدا پوزش می‌خواهم و سپس خواهشمندم،
تا نام آهنگساز این آفرینه ی مینوی، آرام بخش و نوستالژیک را، یادآوری بفرمائید. ... سپاسگزارم.



http://s5.picofile.com/file/8113594834/Navaye_Minavi.rar.html

Mihakralj نوشته است:
سلام 59 عزیز،

موردی که درخواست کرده بودین رو ندیده بودم و من با اجازه استالکر عزیز آهنگ رو معرفی می کنم.
گرچه مطمعنا تمام دوستان با این آهنگ اشنا هستند و خاطره نوستالژی واسه ایرانی ها دارد.
آهنگ Caravansary  ساخته ی Kitaro  می باشد.
با سپاس.

(با کسب اجازه، در ادامه ی نوشته ی خوب شما در بخش فیلم‌ها، اینجا مینویسم)

میحا ی گرامی‌، ... عالی‌ بود، ... سپاس فراوان دارم.
دقیقا همین موسیقی‌ روح بخش، در "برگی از یک نوشته" استفاده میشد.
بسیاری از آفرینه‌های "کیتارو"، روح را به فراسویی دیگر پرواز میدهند.
چه نیکو که امروز، دوباره صحبت از آن‌ پست بمیان آوردیم،
و شما نیز هماند همیشه، دست به شناسایی دقیق موسیقی‌ زدید.
البته، در اصل، استالکر گرامی‌ سبب یادآوری آن‌ درخواست من شد.
از ایشان نیز ممنونم. ... سلامت باشید.



* موسیقی‌ مینوی استفاده شده در "برگی از یک نوشته"،
شناسایی شده توسط یار فروم رویایی، "میحا" ...:
https://www.youtube.com/watch?v=RQS9_ZN5k_c

.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.

stalker نوشته است:نمی‌دونم این قبلا پیدا شده یا نه،‌ ولی اگه نشده:
https://www.youtube.com/watch?v=_o4mZQknYoQ#t=125
جالبش اینه که آهنگ The house of the rising sun رو من خیلی گوش دادم (ورژن Bob Dylon اش رو) و اصلا فکرش رو نمی‌کردم به مسابقه‌ی هفته مربوط باشه...!

stalker نوشته است:

stalker نوشته است:نمی‌دونم این قبلا پیدا شده یا نه،‌ ولی اگه نشده:
https://www.youtube.com/watch?v=_o4mZQknYoQ#t=125

جالبش اینه که آهنگ The house of the rising sun رو من خیلی گوش دادم (ورژن Bob Dylon اش رو) و اصلا فکرش رو نمی‌کردم به مسابقه‌ی هفته مربوط باشه...!

بخوام خیلی دقیق بگم اجرایی که ما شنیدیم از این آلبمه که مال سال ۷۶ میلادیه:
http://kset.kz/sound/album/view/164999

این آهنگ
http://sound06b.kset.kz/p/uploaded/66/266/1027122.mp3?st=Wo-aD-JB99FzwdscgMC53g&e=1399101837

استالکر گرامی‌، عالی‌ بود و بازهم عالی‌. ...
سپاس فراوان. .... (این اجرا حتا زیباتر هم بود)
ژانر این آهنگ، "دیسکو" هست؟.
آلبوم کاملش هم که معرفی‌ کردین، اکتیو و شنیدنی هست.
بر اساس نام کامل ورژنی که از آهنگ مورد گفتگو، در یو.تیو.ب. بود،
نام اوریجینال آهنگ رو به آلمانی نوشتن: (Es steht ein Haus im Westen)
... "در غرب خانه‌‌ ای ‌ست" ...  (یعنی‌ نام اصلی‌ موسیقی‌ استفاده شده در تیتراژ "مسابقه ی هفته")
آهنگساز این شاهکار شادی انگیز، آلمانی هستند: (Berry Lipman)
رهبر ارکستر و آهنگساز اهل آلمان، زاده ی ۱۹۲۱.
اینهایی که نوشتم رو، شما خیلی‌ از من بهتر میدونید،
فقط برای خودم و فروم نوشتم. ... سپاسگزارم.



.
.
.

پی‌ نوشت:

آهنگ شماره ی چهار، از آلبومی که استالکر گرامی معرفی کردند، حرف ندارد:

http://s5.picofile.com/file/8122019384/Berry_Lipman_Windsurfing.mp3.html

- جالب اینجاست، که این آهنگ بالا، با یک شعر تقریبن طنز،
در سال ۱۹۶۸ (یعنی‌ ۴۶ سال پیش)، در یکی‌ از مشهورترین فیلمهای کمدی شوروی،
با نام "دست برلیانتی (دست جواهر نشان)"، خوانده و اجرا شده.
من تا همین حالا، همیشه با خودم می‌گفتم، که عجب آهنگ پر شور و نشاطی،
در زمان شوروی ساختند!، ... اما اکنون دیگر روشن شد، که آهنگساز گرامی‌ آن‌،
جناب آقای "Berry Lipman" آلمانی بودند، که در تیتراژ فیلم روسی،
نامشان نوشته نشده بوده!. ... پس دست آقای آلمانی، واقعن جواهر نشان بوده!.



* سکانس کوتاه فیلم روسی یاد شده، که آهنگ بالا را در سال ۱۹۶۸، در آن با شعر روسی‌ خوانده بودند:
http://s5.picofile.com/file/8122019700/1967.rar.html

(توضیح: این فیلم محصول ۴۶ سال پیش است!. کیفت خوب تصویری آن‌ برای این می‌باشد،
که ۸ سال پیش، نگاتیو تمام فیلمهای کلاسیک زمان شوروی را، در Mosfilm، از نو اسکن کردند،
و در اصل، کیفت آنها را تجدید و تقویت نمودند)

- نام این ترانه ی معروف روسی؟! هست: "واسه ما فرقی‌ نداره" - "آهنگ درباره ی خرگوش".
بازیگری که آهنگ رو اجرا می‌کنن، نقششون در این سکانس فیلم، در حالت هشیار نیست.
برای اینکه وقتی‌ توسط مامور مخفی‌ باند تبهکاران، به رستوران دعوت میشن،
در اثر نوشندگی زیاد، علاقه به خوندن پیدا کرده، و به دامان میکرفون، پناه میبرن.

ایشون یکی‌ از بزرگترین کمدین‌های شوروی بودند: (یوری نیکولین).
عکسشان هم بر روی پوسترهای بالا و تصویر پائین هست. (۴۶ فیلم بازی کردند).



در ضمن، کارگردان این فیلم، و چند فیلم دیگر که تا اواخر دهه ی ۷۰ میلادی آنها را ساخت،
همچنان هم با آنکه دیگر نیست!، اما مشهور‌ترین کمدی ساز تاریخ شوروی بشمار می‌‌آید.
هر دوی این هنرمندان (یعنی‌ بازیگر نام برده شده و کارگردان مورد گفتگو)،
سالهاست که رخت سفر از جهان بر بستند.

* از استالکر گرامی بسیار ممنون هستم،
که اکتشافات رو، به گسترش بیشتری رساندند.

سلامت باشید.

كد:


http://s5.picofile.com/file/8122208434/Bruno_Alexiu_Close_Up.mp3.html


Emiliano نوشته است:

1. به به!
لذت بردم از مطالعه ی کشفیات و نوشته های دوستان عزیز و وفادار این تاپیک؛ بخصوص، توضیحات خوب آقای "59" گرامی.

2. حالا که بحث یافته شدن موسیقی تیتراژ آغازین "مسابقه ی هفته" خیلی داغه، بنده هم باید عرض کنم اومدم فایلای کشف شده ی دوستان خوبم رو مثل همیشه با اسم دقیقی؛ که فقط، باید خودم بذارم، کات کنم تو پوشه ی مربوط؛ که، دیدم دو موسیقی دیگه هم از "مسابقه ی هفته" دارم؛ که، مربوط به موسیقی های متن و وله های بین برنامه بود؛ که، نمی دونم کی و کِی کشفشون کرده؛ اما، شنیدنشون خالی از لطف نیست و دست کسی که اونا رو اولین بار گذاشته درد نکنه:

http://s5.picofile.com/file/8122198350/Mosabegheye_Hafteh_2_Zak_May_.rar.html
http://s5.picofile.com/file/8122198468/Mosabegheye_Hafteh_3_Rondo_Veneziano_.rar.html

نام آهنگسازا رو هم روی فایلا گذاشته م. به گمونم خیلی قبل ترها "دن کوپر" عزیز کشفشون کرده بود؛ که، سال هاست دیگه به ما سر نزده ن. شاید.

Emiliano نوشته است:

1. "استاکر" عزیز، از این که یادم نبود که کشف کننده ی تیتراژهای میانی "مسابقه ی هفته" شما بودید، منو می بخشید.
راستش، به جز کارتون ها، بقیه ی کشفیات و هدیه ها رو یادداشت نمی کنم؛ اعم از، صوتی و کتاب و ویدئو و ....
2. از "59" هم ممنونم؛ بخاطر، عکس های جالبش.

59 نوشته است:


امیر گرامی‌ با درود.

- سپاسگزارم برای دیدگان مهر شما و تمام مواردی که فرمودید.
- چقدر از این واژه ی "آدمواره" که گفتید، خوشم آمد!.
اولین بار بود که آنرا می‌شنیدم. ... خوشاوا و خوشنوشت هست.
فرهنگستان زبان پارسی‌ ما، با اختراع این واژه،
گناه واژگان مسخره ی "چرخ بال" و "بالگرد" را از خود زدود!.
آخر مگر هلیکوپتر بال دارد، که بیاید و بگردد؟!.
از دید کوچک من، وقتی‌ که ما چیزی را خودمان اختراع نکردیم،
برای نامیدنش باید حتما آن‌ واژه‌ ای را بگوییم، که مخترع آن‌ وسیله بر روی آن‌ نهاده.
اما!، اگر کسی‌ پیدا شد و گرته برداری ممتازی همچون واژه ی "هواپیما" داشت،
آنوقت دیگر حرفی‌ نیست. ... / در ضمن، نام "تلفن همراه" نیز، از دید من بی‌‌خود هست.
تلفن یک جسم بیجان است، اما واژه ی "همراه" بعنوان "اسم خاص"، در ۹۹ درصد موارد،
برای چیزهای جاندار بکار میرود، یعنی‌ برای "انسان". ... برای نمونه:
"من ایکس هستم، ایشون هم آقا یا خانم ایگرگ، که > همراه < من هستند".
اما تلفن موبایل، بیجان است، پس باید بگوییم همان "موبایل".
نمونه‌ ای دیگر:
میتوانیم بگوییم که اکنون، تلفن موبایلم، "همراهم نیست"،
اما اینکه بیاییم و از آن‌ با نام خاص "همراه" یاد کنیم،
اشتباهی‌ مفهومی‌، از دیدگاه ادبیات میگردد.
این فرهنگستان زبان هم، باید ما را حرص و جوش دهد. ...

پی‌ نوشت:
یک سال و نیم پیش، برای انجام کاری، رفته بودم به پایتخت این کشور.
پس از یک هفته خواستم تا به شهرستان محل سکونت خود بازگردم،
اما چون نزدیک سال نو بود و بلیت اتوبوس مناسب، کم پیدا میشد،
این بود که بالاخره یه "تی‌ بی‌ تی‌" گیر آوردم و خودم رو رسوندم به خانه (لبخند).
* درست میفرمایید، این واژه‌ ها فقط برای نسل ما و نسل قبل از ما مفهوم داره. ...

سلامت باشید.

1. بله، دوست من. "آدمواره" هم از اون دست کارای قشنگ فرهنگستان بود. به قول شما کارای خوب زیاد داره این آکادمی و به نظر بنده بهترین کارها، مربوط به دهه ی 30 و 40 و از ساخته های زنده یاد "محمود حسابی" بزرگ بود.
2. تأیید می شه؛ ضمن این که، وقتی می گن "تلفن همراه" باز خود "تلفن" که وام گیری شده، درسته؟ این ایراد به خیلی از ساخته هاشون هست.
3.
راستی، من از روزی که تصویر اتوبوس رو گذاشتید، ذهنم درگیر بود که اینو کجا دیده م و وقتی اومدم اون تصویرو توی آلبومی که از تصاویر شما درست کرده م، بذارم، دیدم اولین عکسی که به یادگار از کارای شما دارم، درش همین اتوبوس + یه پیکان گوجه ای + تصویری از نوجوونی شما تو سن 12، 13 سالگی به صورت کلاژ و مبهم دیده می شه. در سمت چپ و پایین تصویر نوشته بودید: "اردی بهشت 1371" و سمت راست نوشتید: "Designed by: 59".
خیلی جالب بود که این تصویرو 7 دسامبر 2011 (16 آذر 1390) سیو کرده بودم.

Emiliano نوشته است:

1. بله، دوست من. "آدمواره" هم از اون دست کارای قشنگ فرهنگستان بود. به قول شما کارای خوب زیاد داره این آکادمی و به نظر بنده بهترین کارها، مربوط به دهه ی 30 و 40 و از ساخته های زنده یاد "محمود حسابی" بزرگ بود.
2. تأیید می شه؛ ضمن این که، وقتی می گن "تلفن همراه" باز خود "تلفن" که وام گیری شده، درسته؟ این ایراد به خیلی از ساخته هاشون هست.
3.
راستی، من از روزی که تصویر اتوبوس رو گذاشتید، ذهنم درگیر بود که اینو کجا دیده م و وقتی اومدم اون تصویرو توی آلبومی که از تصاویر شما درست کرده م، بذارم، دیدم اولین عکسی که به یادگار از کارای شما دارم، درش همین اتوبوس + یه پیکان گوجه ای + تصویری از نوجوونی شما تو سن 12، 13 سالگی به صورت کلاژ و مبهم دیده می شه. در سمت چپ و پایین تصویر نوشته بودید: "اردی بهشت 1371" و سمت راست نوشتید: "Designed by: 59".
خیلی جالب بود که این تصویرو 7 دسامبر 2011 (16 آذر 1390) سیو کرده بودم.

59 نوشته است:

Emiliano نوشته است:

1. بله، دوست من. "آدمواره" هم از اون دست کارای قشنگ فرهنگستان بود. به قول شما کارای خوب زیاد داره این آکادمی و به نظر بنده بهترین کارها، مربوط به دهه ی 30 و 40 و از ساخته های زنده یاد "محمود حسابی" بزرگ بود.
2. تأیید می شه؛ ضمن این که، وقتی می گن "تلفن همراه" باز خود "تلفن" که وام گیری شده، درسته؟ این ایراد به خیلی از ساخته هاشون هست.
3.
راستی، من از روزی که تصویر اتوبوس رو گذاشتید، ذهنم درگیر بود که اینو کجا دیده م و وقتی اومدم اون تصویرو توی آلبومی که از تصاویر شما درست کرده م، بذارم، دیدم اولین عکسی که به یادگار از کارای شما دارم، درش همین اتوبوس + یه پیکان گوجه ای + تصویری از نوجوونی شما تو سن 12، 13 سالگی به صورت کلاژ و مبهم دیده می شه. در سمت چپ و پایین تصویر نوشته بودید: "اردی بهشت 1371" و سمت راست نوشتید: "Designed by: 59".
خیلی جالب بود که این تصویرو 7 دسامبر 2011 (16 آذر 1390) سیو کرده بودم.

امیر گرامی‌ با درود.

- ممنونم از لطف و توجه شما.

- عکس گرافیکی و تلفیقی که برای خاطره ی "استخر - ۱۳۷۱" کار کرده بودم"، (عکس خودم و ...)
دقیقن همونطور که فرمودید، درش یک اتوبوس با چنین شکلی‌ وجود داشت، اما!،
آن‌ تصویر اتوبوسی که ازش استفاده کردم، این عکس من نبود که در شمال گرفته بودم،
بلکه تصویری بود که از اتوبوسی قدیمی در اینترنت پیدا کرده بودم، و جالب هست که بدونید،
آن‌ تصویر، عکس اتوبوس تیم‌ مشهور بایر مونیخ بود در دهه  ی هشتاد میلادی!،
اما خیلی‌ شبیه هست به عکسی‌ که من در شمال از اتوبوس گرفته بودم.
کلن زمانی‌ که داستان خاطره‌ ی استخر برام در اردیبهشت ۱۳۷۱ پیش آمد،
هنوز سه‌ - چهار ماهی‌ مانده بود به شکسته شدن چانه و مسافرت شمال. ...
از دقت و توجه شما سپاسگزارم. ... سلامت باشید.

1. وای، چه شیاهتی! راس می گید. با هم فرق داشتن؛ اما، 95 درصد اجزاشون شبیبه به همه و اگه کسی مث من بی دقت باشه، فکر می کنه یکیه.
2. متشکرم و از دیدن عکس 4 سالگی شما در تیر ماه 1363 در تاپیک همسایه خیلی لذت بردم. خیلی زیبا بود.