همشاگردي سلام
+41
jasonbourne
Heidii
Mihakralj
zerocold
Heidi
sorena0831
Clover
kurosh
kazvash
Farzad1
pooria.kianoush
Ali-Nostalgic
mohammad
Ishpateka
saeeds1360
erfan
arman
ali71
stalker
Negin 2
آزاده
59
fazel1994
barbod58
kave
Marcello
faridonline
sahra_7
mahmood2510
S@M
Indiana Jones
tisto
ariangirl
mld_msm
shahaby
@p@d@n@
Shervin
SMAM
siavash
Emiliano
babak
45 مشترك
صفحه 8 از 29
صفحه 8 از 29 • 1 ... 5 ... 7, 8, 9 ... 18 ... 29
رد: همشاگردي سلام
خیلی عالیییی بودن نگین جان ولی تو بخش کتابهای درسی از درس پسر هوشیار به بعد رو نمیتونم ببینم . آیا بقیه تونستن ببینن ؟
ariangirl- تعداد پستها : 201
Join date : 2010-04-22
رد: همشاگردي سلام
زیبا بود نگین جان ! عکسها کلی خاطره ی شیرین در من زنده کرد ... سپاس !
tisto- تعداد پستها : 143
Join date : 2010-04-09
رد: همشاگردي سلام
ariangirl نوشته است:خیلی عالیییی بودن نگین جان ولی تو بخش کتابهای درسی از درس پسر هوشیار به بعد رو نمیتونم ببینم . آیا بقیه تونستن ببینن ؟
1. سلام.
2. من هم از "نگین" متشکرم، باز هم.
3. "ارین"، یه چیزی رو همیشه به یاد داشته باش: "پنیر مجانی تو تله موشه!"
سایت های آپلود مجانی و کلاً هر چیز مجانی هیچ تضمینی نداره. صبح از خواب پا می شی و می بینی همه چی دود شده!
عکس های "نگین" رو می بایست همون موقع می گرفتی؛ حالا هم، من دارمشون. بی زحمت ایمیلتو بهم بده، بفرستمشون.
4. این که خیلی عالی و خوش خطه. من اگه دفعه ی دیگه بگم چی نوشته، جایزه م چیه؟
الآن دارم می رم و فرصت ندارم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: همشاگردي سلام
سه عکس بی ربط باهم اما خاطره انگیز
.
.
.
توضیح: فقط بنوشید و خنک شوید .... یادش بخیر.
-----------------------
توضیح: این چراغ نفتی ها یاد آور دوران جنگ در دهه شصت هستند،
زمانی که هر روز برطبق جدول برنامه ریزی مرتب خاموشی میدادند،
بچه مدرسه ای های دهه شصت زیر نور همین چراغ نفتی ها میباست گاهی
مشق فردا را مینوشتند. اما این قسمت سخت قضیه نبود، قسمت دشوار آن زمانی بود که
نوبت خاموشی محله شما در چند روز پی در پی درست در اول پخش برنامه کودک شبکه یک بود،
یعنی در اوایل ساعت پنج بعد از ظهر، اگر تابستان هم که بود دیگر هیچ، نه تنها تلویزیون خاموش میشد
بلکه کولر هم از کار میافتاد. مورد دیگر این بود که اگر"بچه مدل شصت" کمی کنجکاو بود همانند نگارنده،
آنوقت بخود اجازه میداد تا با پیچ فتیله که با پیچاندن و پایین و بالا کردنش شعله کم و زیاد میشد،
مرتب بازی کند (ور برود) تا جایی که فتیله دیگر بالا نیاید، حالا بیایید و درستش کنید.
عصرهای زیادی را بخاطر دارم در همان سالهای پایانی و بخصوص ماههای پایانی جنگ،
همان زمانی که تهران خلوت شده بود،
من بهمراه مادر به مغازه "خرازی" محل میرفتم و فتیله چراغ میخریدیم،
برای چراغی که حال یاد آن بوی نفتش و شعله امید بخشش خاطره گشته.
-----------------------
توضیح: عکسی یادگاری گرفته شده در دهه شصت از دوستانی که بعدها بیشترشان چهره معروفی گشتند.
از راست به چپ :
هرمز شجایی مهر(مطمئن نیستم)، یوسف صیادی، رضا شفیعی جم، رسول توكلي، ؟ ، ؟ .
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
.
.
.
توضیح: فقط بنوشید و خنک شوید .... یادش بخیر.
-----------------------
توضیح: این چراغ نفتی ها یاد آور دوران جنگ در دهه شصت هستند،
زمانی که هر روز برطبق جدول برنامه ریزی مرتب خاموشی میدادند،
بچه مدرسه ای های دهه شصت زیر نور همین چراغ نفتی ها میباست گاهی
مشق فردا را مینوشتند. اما این قسمت سخت قضیه نبود، قسمت دشوار آن زمانی بود که
نوبت خاموشی محله شما در چند روز پی در پی درست در اول پخش برنامه کودک شبکه یک بود،
یعنی در اوایل ساعت پنج بعد از ظهر، اگر تابستان هم که بود دیگر هیچ، نه تنها تلویزیون خاموش میشد
بلکه کولر هم از کار میافتاد. مورد دیگر این بود که اگر"بچه مدل شصت" کمی کنجکاو بود همانند نگارنده،
آنوقت بخود اجازه میداد تا با پیچ فتیله که با پیچاندن و پایین و بالا کردنش شعله کم و زیاد میشد،
مرتب بازی کند (ور برود) تا جایی که فتیله دیگر بالا نیاید، حالا بیایید و درستش کنید.
عصرهای زیادی را بخاطر دارم در همان سالهای پایانی و بخصوص ماههای پایانی جنگ،
همان زمانی که تهران خلوت شده بود،
من بهمراه مادر به مغازه "خرازی" محل میرفتم و فتیله چراغ میخریدیم،
برای چراغی که حال یاد آن بوی نفتش و شعله امید بخشش خاطره گشته.
-----------------------
توضیح: عکسی یادگاری گرفته شده در دهه شصت از دوستانی که بعدها بیشترشان چهره معروفی گشتند.
از راست به چپ :
هرمز شجایی مهر(مطمئن نیستم)، یوسف صیادی، رضا شفیعی جم، رسول توكلي، ؟ ، ؟ .
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
رد: همشاگردي سلام
آریان گرل عزیز عکس ارسالیت خیلی جالب و کاملا خوانا بود.ممنون
tisto جان خوشحالم که در زنده کردن خاطراتتان نقشی داشته ام.
59 گرامی مثل همیشه نوشته های شما ناب تر از عکسها و گویاتر از آنها بودند.توصیف چراغ نفتی خیلی ماهرانه و با دقت بود.امیدوارم که نور گذشته ها فانوسی فرا راه آینده شما باشد.خوشحالم که شما را در جمع گرممان دوباره می بینم.
tisto جان خوشحالم که در زنده کردن خاطراتتان نقشی داشته ام.
59 گرامی مثل همیشه نوشته های شما ناب تر از عکسها و گویاتر از آنها بودند.توصیف چراغ نفتی خیلی ماهرانه و با دقت بود.امیدوارم که نور گذشته ها فانوسی فرا راه آینده شما باشد.خوشحالم که شما را در جمع گرممان دوباره می بینم.
اين مطلب آخرين بار توسط Negin 2 در الأربعاء يونيو 15, 2011 6:07 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: همشاگردي سلام
1. "نگین" خانوم، بی نهایت ممنون. عالی بود؛ فقط، حیف که کتاب جدید بود و کتاب دهه ی 60 نبود؛ البته، باز هم خیلی زحمت کشیدید و تعدادی از عکگس ها همون ها بود.
2. چه کار خوبی می کنید که عکس های خاطرات رو بخش به بخش اینجا می ذارید. با "مدرسه" شروع کردید و بسیار هم بجا بود برای "همشاگردی سلام".
مطمئنم که شما، با توجه به نظمی که ازتون سراغ دارم، این 1200 تصویر رو پوشه بندی کردید و از یک طرف قصد آپلودشون رو دارید.
پیشنهاد بنده اینه که سایر تصاویر باقی مونده به بخش های زیر قسمت بندی بشن (اگرچه، باز هم می گم، حتماً خودتون بهتر از این فولدرها رو مرتب کردید):
2.1. بازی های سنتی.
2.2. بازی های ویدئویی.
2.3. خوراکی ها.
2.4. سایر.
3. این "سایر" خیلی کلیه و باز خودش می تونه (در صورت قابلیت) به بخش های دیگه ای تقسیم بشه؛ از جمله، سکه ها و اسکناس ها، تمبرها، وسایل سرگرمی، پوشاک، ورزش، وسایل حمل و نقل و ....
4. و البته، بخش های دیگه ای هم هست؛ مثل، کارتون های قدیمی، کتاب ها، مجلات، برنامه های تلوزیونی و ...؛ که، چون تو تاپیک های دیگه مفصل داریم بهشون می پردازیم، نیازی به عکس برای اینجا نیست.
..........................................
5. با تشکر از زحمات "نگین" در این یکی، دو ماه، قرار شد ایشون کل کارهاشون رو بخش به بخش بذارن و بنده، هرچی باقی مونده بود و تو آرشیوم داشتم؛ که، "نگین" خانم نذاشته بود، براتون بذارم.
خوب، من هم پرونده ی بخش مدرسه رو با عکس های زیر می بندم.
6. اگه تعدادی شون تکراری بودن، به بزرگی خودتون ببخشید.
7. در گردآوری این تصاویر این دوستان خیلی کمک کرده ن: "افشین"، "سیاوش"، "شروین"، "آپادانا"، "الهام" و ....
8. این که بالاتر گفتم، پرونده رو می بندم، منظورم این نیست که همه ش همین عکسا هست. دوستان دیگه هم حتماً کمک کنن، آرشیومون کامل تر شه.
9. بذارید یه چیزی رو اقرار کنم: گاهی دیدن این ها از دیدن عکس کارتون های قدیمی هم لذت بخش تر بوده، برای من.
10. اما، عکس ها:
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: همشاگردي سلام
باسلام
ایمیلیانو عزیز از حسن نیتی که نسبت به بنده و کارهای ارائه شده دارید متشکرم.مهر تایید شما باعث دلگرمی و تداوم این راه خواهد بود.بله همانطور که حدس زده بودید من عکسها را فایل بندی کرده ام و خیلی از بخشهایی که شما گفتید هم در آنها موجوده از پیشنهادتون ممنونم.عکسهای تکمیلی هم جالب و دیدنی بودند.ممنونم که این مجموعه را کامل کردید.کار قشنگی بود که امیدوارم دوستان ادامه اش بدن .
ایمیلیانو عزیز از حسن نیتی که نسبت به بنده و کارهای ارائه شده دارید متشکرم.مهر تایید شما باعث دلگرمی و تداوم این راه خواهد بود.بله همانطور که حدس زده بودید من عکسها را فایل بندی کرده ام و خیلی از بخشهایی که شما گفتید هم در آنها موجوده از پیشنهادتون ممنونم.عکسهای تکمیلی هم جالب و دیدنی بودند.ممنونم که این مجموعه را کامل کردید.کار قشنگی بود که امیدوارم دوستان ادامه اش بدن .
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: همشاگردي سلام
59 نوشته است:سه عکس بی ربط باهم اما خاطره انگیز
.
.
.
-----------------------
توضیح: این چراغ نفتی ها یاد آور دوران جنگ در دهه شصت هستند،
زمانی که هر روز برطبق جدول برنامه ریزی مرتب خاموشی میدادند،
بچه مدرسه ای های دهه شصت زیر نور همین چراغ نفتی ها میباست گاهی
مشق فردا را مینوشتند. اما این قسمت سخت قضیه نبود، قسمت دشوار آن زمانی بود که
نوبت خاموشی محله شما در چند روز پی در پی درست در اول پخش برنامه کودک شبکه یک بود،
یعنی در اوایل ساعت پنج بعد از ظهر، اگر تابستان هم که بود دیگر هیچ، نه تنها تلویزیون خاموش میشد
بلکه کولر هم از کار میافتاد. مورد دیگر این بود که اگر"بچه مدل شصت" کمی کنجکاو بود همانند نگارنده،
آنوقت بخود اجازه میداد تا با پیچ فتیله که با پیچاندن و پایین و بالا کردنش شعله کم و زیاد میشد،
مرتب بازی کند (ور برود) تا جایی که فتیله دیگر بالا نیاید، حالا بیایید و درستش کنید.
عصرهای زیادی را بخاطر دارم در همان سالهای پایانی و بخصوص ماههای پایانی جنگ،
همان زمانی که تهران خلوت شده بود،
من بهمراه مادر به مغازه "خرازی" محل میرفتم و فتیله چراغ میخریدیم،
برای چراغی که حال یاد آن بوی نفتش و شعله امید بخشش خاطره گشته.
-----------------------
توضیح: عکسی یادگاری گرفته شده در دهه شصت از دوستانی که بعدها بیشترشان چهره معروفی گشتند.
از راست به چپ :
هرمز شجایی مهر(مطمئن نیستم)، یوسف صیادی، رضا شفیعی جم، رسول توكلي، ؟ ، ؟ .
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
چراغ نفتی ! چه خاطراتی !!! یادمه چند بار موقع توپ بازی شیشه شو شکستیم و بعدش هم که حسابی سرمون غر غر کردن! حالا خوبه همیشه شیشه یدکیش بود. من موقعایی که برق میرفت رو خیلی دوست داشتم( البته اگه وقت برنامه کودک نبود )کلی سایه بازی میکردیم و سر به سر هم میذاشتیم. اصلا اگه یه موقع برق نمیرفت انگار یه چیزی کم بود !!
این عکس آخری هم خیلی جالب بود ممنون
نگین جان عکسا فوق العاده ن . خسته نباشی. کلی کلی خاطره انگیزه
عکسایی که مربوط به طراحی و خطاطی بود رو خیلی خوشم اومد. زنگ هنر رو خیلی دوست داشتم. اگرچه خیلی وقتا کارای نصفه نیمه ساعتای بعدی رو یواشکی انجام میدادیم!
بارها شده بود شیشه های مرکب بچه ها که یادشون رفته بود توش لیقه بریزن کلاس رو به گند میکشید! البته بعضی وقتا عمدی بود !
از امیلیانو هم ممنون عکسای تکمیلی هم خیلی جالب بودن
sahra_7- تعداد پستها : 164
Join date : 2010-09-22
رد: همشاگردي سلام
1. این هم عکسی دیوانه کننده از فیلم "رنگ ها"ی "عباس کیارستمی":
2. منبع: سایت "کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان".
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
جامداديهاي دوران پيش از انقلاب (2)
رد: همشاگردي سلام
ساندویچ نوستالژیک
عکس از سایت میز غذا
.
.
.
بوی خوش کالباس تازه بهمراه خیار شور، کمی گوجه فرنگی با مخلفات سبزی
گذاشته و آماده در "نون سفید" و آنهم پیچیده شده در کاغذی سفید رنگ
که تا شش - هفت سانتیمتری نان را دربر گرفته.
ساندویچ شما حاضر است، بفرمایید نوش جان!.
.
.
.
خدمت شما بگم که در مورد خوردنیها و غذا فروشیهای دهه شصت
تابحال مطالبی در فضای مجازی نوشته شده که بهترین و مستند ترین آنها
مطلبیست که در وبلاگ "خاطرات دهه شصت" با موضوع "ساندویچهای دهه شصت"
نوشته شده است که البته همه دوستان با آن آشنا هستند.
http://dahe60a.blogfa.com/post-8.aspx
هدف من معرفی یک ساندویچ فروشی بسیار قدیمی در تهران هست که همچنان
یادآور اغذیه فروشی های دهه شصت و قبل از آن در ایران میباشد،
درست با همان سبک سرو انواع ساندویچ و همبرگر در نون سفید و ....
نام این اغذیه فروشی "همبرگر آناهیتا" میباشد که البته با عنوان "همبرگر موسیو" نیز شناخته شده هست.
اگر حال و هوای ساندویچ با طعم و رایحه دهه شصت به سراغتان آمد
حتمن به "همبرگر موسیو" سری بزنید و "ساندویچ نوستالژیکی" میل بفرمایید.
لازم به گفتن هست که علاوه بر ساندویچ کالباس و انواع ژامبون،
ساندویچ همبرگر آن نیز بسیار خوشمزه میباشد.
آدرس "همبرگر آناهیتا":
خیابان مطهری (تخت طاووس) - ۵۰۰ متر مانده به تقاطع سهرودی – سمت راست – جنب نمایندگی CANON
با سپاس از سایت "میز غذا".
همچنین در سایت میز غذا بخوانید مطلبی در همین رابطه:
http://mizeghaza.wordpress.com/2008/04/17/همبرگر-موسیو/
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
عکس از سایت میز غذا
.
.
.
بوی خوش کالباس تازه بهمراه خیار شور، کمی گوجه فرنگی با مخلفات سبزی
گذاشته و آماده در "نون سفید" و آنهم پیچیده شده در کاغذی سفید رنگ
که تا شش - هفت سانتیمتری نان را دربر گرفته.
ساندویچ شما حاضر است، بفرمایید نوش جان!.
.
.
.
خدمت شما بگم که در مورد خوردنیها و غذا فروشیهای دهه شصت
تابحال مطالبی در فضای مجازی نوشته شده که بهترین و مستند ترین آنها
مطلبیست که در وبلاگ "خاطرات دهه شصت" با موضوع "ساندویچهای دهه شصت"
نوشته شده است که البته همه دوستان با آن آشنا هستند.
http://dahe60a.blogfa.com/post-8.aspx
هدف من معرفی یک ساندویچ فروشی بسیار قدیمی در تهران هست که همچنان
یادآور اغذیه فروشی های دهه شصت و قبل از آن در ایران میباشد،
درست با همان سبک سرو انواع ساندویچ و همبرگر در نون سفید و ....
نام این اغذیه فروشی "همبرگر آناهیتا" میباشد که البته با عنوان "همبرگر موسیو" نیز شناخته شده هست.
اگر حال و هوای ساندویچ با طعم و رایحه دهه شصت به سراغتان آمد
حتمن به "همبرگر موسیو" سری بزنید و "ساندویچ نوستالژیکی" میل بفرمایید.
لازم به گفتن هست که علاوه بر ساندویچ کالباس و انواع ژامبون،
ساندویچ همبرگر آن نیز بسیار خوشمزه میباشد.
آدرس "همبرگر آناهیتا":
خیابان مطهری (تخت طاووس) - ۵۰۰ متر مانده به تقاطع سهرودی – سمت راست – جنب نمایندگی CANON
با سپاس از سایت "میز غذا".
همچنین در سایت میز غذا بخوانید مطلبی در همین رابطه:
http://mizeghaza.wordpress.com/2008/04/17/همبرگر-موسیو/
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
رد: همشاگردي سلام
59 نوشته است:ساندویچ نوستالژیک
عکس از سایت میز غذا
.
.
.
بوی خوش کالباس تازه بهمراه خیار شور، کمی گوجه فرنگی با مخلفات سبزی
گذاشته و آماده در "نون سفید" و آنهم پیچیده شده در کاغذی سفید رنگ
که تا شش - هفت سانتیمتری نان را دربر گرفته.
ساندویچ شما حاضر است، بفرمایید نوش جان!.
.
.
.
خدمت شما بگم که در مورد خوردنیها و غذا فروشیهای دهه شصت
تابحال مطالبی در فضای مجازی نوشته شده که بهترین و مستند ترین آنها
مطلبیست که در وبلاگ "خاطرات دهه شصت" با موضوع "ساندویچهای دهه شصت"
نوشته شده است که البته همه دوستان با آن آشنا هستند.
http://dahe60a.blogfa.com/post-8.aspx
هدف من معرفی یک ساندویچ فروشی بسیار قدیمی در تهران هست که همچنان
یادآور اغذیه فروشی های دهه شصت و قبل از آن در ایران میباشد،
درست با همان سبک سرو انواع ساندویچ و همبرگر در نون سفید و ....
نام این اغذیه فروشی "همبرگر آناهیتا" میباشد که البته با عنوان "همبرگر موسیو" نیز شناخته شده هست.
اگر حال و هوای ساندویچ با طعم و رایحه دهه شصت به سراغتان آمد
حتمن به "همبرگر موسیو" سری بزنید و "ساندویچ نوستالژیکی" میل بفرمایید.
لازم به گفتن هست که علاوه بر ساندویچ کالباس و انواع ژامبون،
ساندویچ همبرگر آن نیز بسیار خوشمزه میباشد.
آدرس "همبرگر آناهیتا":
خیابان مطهری (تخت طاووس) - ۵۰۰ متر مانده به تقاطع سهرودی – سمت راست – جنب نمایندگی CANON
با سپاس از سایت "میز غذا".
همچنین در سایت میز غذا بخوانید مطلبی در همین رابطه:
http://mizeghaza.wordpress.com/2008/04/17/همبرگر-موسیو/
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
59 گرامی کار بدیع و جالبی را انجام دادید.شاید این مطلب شما بهترین آگهی تبلیغاتی برای این اغذیه فروشی باشد.من که تصمیم گرفتم حتما به اینجا سری بزنم و طعم کودکی را در زیر دندانهایم دوباره احساس کنم.بله گاهی بوی یک خاطره سالهای سال با انسان می ماند و بعد از حس مجدد آن ذهن تداعی معانی می کند.
من حس می کنم از وقتی به طور جدی در این سایت فعالیت می کنیم و تنها یک خواننده نیستیم نگاهمان رشد نوستالوژیک پیدا کرده و از نظر بصری تخصصی تر به این موضوع توجه می کنیم.
امیدوارم روزهای پر خاطره ای را پیش رو داشته باشید.
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: همشاگردي سلام
بخش اول تصویر زندگی در دهه 60-(گذرها،خیابانها،درب مغازه ها و خانه های قدیمی)
برای کسانی که در شهرهای کوچک زندگی می کنند شاید دیدن این عکسها پیش پا افتاده و سطحی باشد و به تصویر کشیدن چنین فضاهایی از بدیهیات زندگی روزمره آنها ولی برای کسانی که همچون من در کلان شهرها زندگی می کنیم و هر روزه شاهد ویران شدن خانه و عمارات قدیمی و بالا رفتن برجهای سر به فلک کشیده هستیم،دیدن این عکسها یک دنیا حسرت را زنده می کند.شاید ثبت کردن این فضاها با دوربین اقدام کوچکی باشد در ماندگاری و حفظ یاد و خاطره آنها.
امیدوارم شما هم نگاهتان را به این افق دوخته و در این مهم با من همراه باشید.
یکی از عکسهای مورد علاقه من، خرید میوه از گاریها و حس بوی خوش میوه های باغی در کوچه هایی که بوی خاک باران خورده می دادند و اگر نان داغ هم در این موقع میهمان دستمان بود دیگر با خوشبختی فاصله ای نداشتیم.
کوچه باغهایی که در انتظار بیلهای مکانیکی ،طعم تلخ ویرانی را به آسمان گلایه می کنند.
نمایی از مغازه های قدیمی
درب مغازه های قدیمی و خاک گرفته که ساکنان آن هنوز با حمیت و غیرت در حال کارند.
دوستان ناودانهای قدیمی و زنگ زده یادتونه؟وقتی باران می بارید صدای شرشر ناودان چه جوش و خروشی داشت همراه با صدای پرشهای ما از روی آب ، پرشهای کودکی و خنده های بی دلیل.
حالا دیگر در نمای ساختمانهای مدرن امروزی جایی برای ناودانها تعبیه نشده .نمی دانستم روزی مثل امروز ناودان هم نوستالوژیک می شود.افسوس ....
سقاخانه ها: گنجینه های راز و دستهای خالی پر ز نیاز
دربهایی که شاید استفاده از آنها به سن من و شما نخوره ولی دست کم در گذر از کوچه ها و خیابانها بخشی از خاطرات کودکی ما بودند.
ادامه دارد...
برای کسانی که در شهرهای کوچک زندگی می کنند شاید دیدن این عکسها پیش پا افتاده و سطحی باشد و به تصویر کشیدن چنین فضاهایی از بدیهیات زندگی روزمره آنها ولی برای کسانی که همچون من در کلان شهرها زندگی می کنیم و هر روزه شاهد ویران شدن خانه و عمارات قدیمی و بالا رفتن برجهای سر به فلک کشیده هستیم،دیدن این عکسها یک دنیا حسرت را زنده می کند.شاید ثبت کردن این فضاها با دوربین اقدام کوچکی باشد در ماندگاری و حفظ یاد و خاطره آنها.
امیدوارم شما هم نگاهتان را به این افق دوخته و در این مهم با من همراه باشید.
یکی از عکسهای مورد علاقه من، خرید میوه از گاریها و حس بوی خوش میوه های باغی در کوچه هایی که بوی خاک باران خورده می دادند و اگر نان داغ هم در این موقع میهمان دستمان بود دیگر با خوشبختی فاصله ای نداشتیم.
کوچه باغهایی که در انتظار بیلهای مکانیکی ،طعم تلخ ویرانی را به آسمان گلایه می کنند.
نمایی از مغازه های قدیمی
درب مغازه های قدیمی و خاک گرفته که ساکنان آن هنوز با حمیت و غیرت در حال کارند.
دوستان ناودانهای قدیمی و زنگ زده یادتونه؟وقتی باران می بارید صدای شرشر ناودان چه جوش و خروشی داشت همراه با صدای پرشهای ما از روی آب ، پرشهای کودکی و خنده های بی دلیل.
حالا دیگر در نمای ساختمانهای مدرن امروزی جایی برای ناودانها تعبیه نشده .نمی دانستم روزی مثل امروز ناودان هم نوستالوژیک می شود.افسوس ....
سقاخانه ها: گنجینه های راز و دستهای خالی پر ز نیاز
دربهایی که شاید استفاده از آنها به سن من و شما نخوره ولی دست کم در گذر از کوچه ها و خیابانها بخشی از خاطرات کودکی ما بودند.
ادامه دارد...
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: همشاگردي سلام
سپاسگذارم از لطف شما و همه دوستان گرامی،Negin 2 نوشته است:بخش اول تصویر زندگی در دهه 60-(گذرها،خیابانها،درب مغازه ها و خانه های قدیمی)
برای کسانی که در شهرهای کوچک زندگی می کنند شاید دیدن این عکسها پیش پا افتاده و سطحی باشد و به تصویر کشیدن چنین فضاهایی از بدیهیات زندگی روزمره آنها ولی برای کسانی که همچون من در کلان شهرها زندگی می کنیم و هر روزه شاهد ویران شدن خانه و عمارات قدیمی و بالا رفتن برجهای سر به فلک کشیده هستیم،دیدن این عکسها یک دنیا حسرت را زنده می کند.شاید ثبت کردن این فضاها با دوربین اقدام کوچکی باشد در ماندگاری و حفظ یاد و خاطره آنها.
امیدوارم شما هم نگاهتان را به این افق دوخته و در این مهم با من همراه باشید.
.
.
.
ادامه دارد...
همچنین برای "تصویر زندگی در دهه ۶۰ "
که بسیار سوژه خاطره انگیزی دارد.
سلامت باشید.
رد: همشاگردي سلام
Negin 2 نوشته است:
59 گرامی کار بدیع و جالبی را انجام دادید.شاید این مطلب شما بهترین آگهی تبلیغاتی برای این اغذیه فروشی باشد.من که تصمیم گرفتم حتما به اینجا سری بزنم و طعم کودکی را در زیر دندانهایم دوباره احساس کنم.بله گاهی بوی یک خاطره سالهای سال با انسان می ماند و بعد از حس مجدد آن ذهن تداعی معانی می کند.
من حس می کنم از وقتی به طور جدی در این سایت فعالیت می کنیم و تنها یک خواننده نیستیم نگاهمان رشد نوستالوژیک پیدا کرده و از نظر بصری تخصصی تر به این موضوع توجه می کنیم.
امیدوارم روزهای پر خاطره ای را پیش رو داشته باشید.
1. سلام.
2. من هم از "59" متشکرم. عکس ساندویچ با اون نون واقعیش جداً وسوسه انگیز بود.
حیف که تهران نیستم!
3. این که گفتم "نون واقعی"، طعم خوشش اومد زیر زبونم. نه مثل این نون های "فانتزی" (تُخ...، تخیلی!!!!) که اسمش واقعاً بامسماست!
4. یاد صحنه ای از کارتون "رتتو، موش سرآشپز" افتادم؛ که، طرف با چشیدن یه قاشق از غذا، می ره به کودکی. جداً اون صحنه ش عالی بود:
..................................
..................................
5. راستی، "نگین" جان، من متأسفانه یه دونه عکس هم از بازارها و خونه های قدیمی ندارم و بی صبرانه منتظر پوشه ی جدید کاراتون می مونم برای ادامه ی کار؛ البته، یه نکته این که هم این کار شما خیلی قشنگه و با تعدادی از عکسا؛ بخصوص، گاری میوه خیلی حال کردم و هم این که می دونم اول باید این بخش تموم شه و هیچ عجله ای ندارم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
پیک دانش آموز
سلام خدمت دوستان عزیزم
مجله "پیک دانش آموز" (بهمن 1348) تقدیم به شما
http://www.4shared.com/file/NT-IsbUk/Peyke_Danesh_Amooz__Bahman_134.html
* مجله فوق دارای پسورد میباشد که برای اعضای فعال ارسال میشود *
مجله "پیک دانش آموز" (بهمن 1348) تقدیم به شما
http://www.4shared.com/file/NT-IsbUk/Peyke_Danesh_Amooz__Bahman_134.html
* مجله فوق دارای پسورد میباشد که برای اعضای فعال ارسال میشود *
Shervin- تعداد پستها : 308
Join date : 2009-09-11
Age : 45
رد: همشاگردي سلام
Shervin نوشته است:سلام خدمت دوستان عزیزم
مجله "پیک دانش آموز" (بهمن 1348) تقدیم به شما
http://www.4shared.com/file/NT-IsbUk/Peyke_Danesh_Amooz__Bahman_134.html
* مجله فوق دارای پسورد میباشد که برای اعضای فعال ارسال میشود *
خدا قوت رفيق .
faridonline- تعداد پستها : 64
Join date : 2009-09-21
رد: همشاگردي سلام
دوستان عزیز بابت متوقف شدن ارائه عکسهای «تصویر زندگی در دهه 60» از شما پوزش می خواهم.به دلیل مشغله کاری و عدم دسترسی مناسب به اینترنت این بخش با تاخیر خدمتتان ارائه می گردد.
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: همشاگردي سلام
-- نگین عزیز ممنون از اینکه ما رو به دنیای کودکی بردی ... این عکسهای شما یه جور "تور دنیای کودکی " هستن . من به دلیل شغل پدرم خیلی از این شهر به اون شهر رفتم و کوچه ها و درهای زیادی تو خاطره هام هست . ولی اون کوچه هایی که کفشون آسفالت نشده منو یاد خاطره ای انداخت : در شهر شیراز زندگی میکردیم که بمب به نزدیکی خونمون اصابت کرد و هر چه آمبولانس برای بردن مجروحین می اومد تو گل گیر میکرد چون کوچه بر اثر بارندگی گلی و لیز شده بود ....!
--- امیلیانو اون قسمت از کارتون رتاتویی تو یکی از تبلیغهای تلویزیون خودمون هم به طرز مسخره ای تقلید شده بود خیلی مسخره بود ....
--- امیلیانو اون قسمت از کارتون رتاتویی تو یکی از تبلیغهای تلویزیون خودمون هم به طرز مسخره ای تقلید شده بود خیلی مسخره بود ....
ariangirl- تعداد پستها : 201
Join date : 2010-04-22
رد: همشاگردي سلام
1. یکی از بهترین عکسایی؛ که، امسال دیدم، عکسی بود؛ که، دوست بسیار خوبم، "فاضل"، از کتاب "ملا نصرالدین" در تاپیک "کتاب ها" گذاشته بود. منو که بُرد به گذشته ها، شما رو نمی دونم:
2. یادمه "کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان" عضو بودم و صفحه ی پشت جلد تموم کتاباش از اینا داشت. کارت هاش هم خیلی خوشرنگ بودن: زرد، آبی، سبز، نارنجی و ....
چند سال بعدش هم خودم شده بودم مسؤول کتاب و این ها رو پُر می کردم. وای، که چه روزایی بود!
"فاضل" عزیز، ازت متشکرم.
3. این عکس رو هم از من هدیه داشته باشید؛ به یاد زنگ های ورزش، که اگه زنگ آخر بود، جیم می شدیم به سمت خونه تا به کارتون ها برسیم:
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: همشاگردي سلام
سلام به دوستان عاشق
كتاب علوم اول دبستان سال 60 تقديم به شما.
ياد دوران باصفاي دبستان بخير
شاد باشيد
لينك:
http://davvas.com/d9jbykfudll7
erfan- تعداد پستها : 119
Join date : 2011-06-08
صفحه 8 از 29 • 1 ... 5 ... 7, 8, 9 ... 18 ... 29
مواضيع مماثلة
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» مجلات قدیمی
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» مجلات قدیمی
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
صفحه 8 از 29
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد