فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+62
Ma.amin1992
ssaharee
najmak
Roozbeh_vb
Mohsensad
ahmad1300mo
Mihakralj
bahram13
Heidi
drajang
afsoon520
mehrnaz_sadeghi86
ars_53
Marcello
morteza3274
Pardis
Nexon
Ishpateka
mim-alef
erfan
Petsi
kazvash
naser58
arman
mahmood666
eideh
alirad
sahra_7
fazel1994
stalker
Negin 2
59
Roham
f222f
reza_c00lboy
hadish
nama
نگين
edo
sina
slevin(HAMID
آزاده
sooratak
mahyarshoze
amirarsalanroomi
ariangirl
siman1
ramin
kave
Amir56
siavash
PBook
S@M
Shervin
@p@d@n@
Emiliano
Indiana Jones
tisto
SMAM
faridonline
khatereh
babak
66 مشترك
صفحه 39 از 40
صفحه 39 از 40 • 1 ... 21 ... 38, 39, 40
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با دورد.ahmad1300mo نوشته است:راستیتش جناب 59 موفق به دانلود فیلم دوۀل نشدم
اگر در اینترنت جستجو بفرمایید،
نرم افزارهای رایگان زیادی هستند که با آنها،
امکان بارگیری فیلم از سایت "ی.و.ت.و.ب" فراهم میاید.
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
خدمت امیر گرامی:
نظر لطف شما هست، بله کاملن درست میفرمایید.
عکس بازی "گردونه"، بسیار بسیار خاطره انگیز بود.
فایلهای دیگر از "نمونه فیلمهای کوتاه" که فرمودی،
لحظه به لحظه شان پرواز یادهاست و کادرهای گویایشان،
بهترین توضیح برای آنها میباشد.
سلامت باشی امیر جان.
.
.
.
خدمت گرامیان: "نگین"، "بابک" و "صحرا -۷":
شرمنده میفرمایید، منت بر سر من دارید.
سلامت باشید.
نظر لطف شما هست، بله کاملن درست میفرمایید.
عکس بازی "گردونه"، بسیار بسیار خاطره انگیز بود.
فایلهای دیگر از "نمونه فیلمهای کوتاه" که فرمودی،
لحظه به لحظه شان پرواز یادهاست و کادرهای گویایشان،
بهترین توضیح برای آنها میباشد.
سلامت باشی امیر جان.
.
.
.
خدمت گرامیان: "نگین"، "بابک" و "صحرا -۷":
شرمنده میفرمایید، منت بر سر من دارید.
سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت أغسطس 25, 2012 10:00 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
داریوش فرهنگ
داریوش فرهنگ درخشانی در ششم آذر ماه سال ۱۳۲۶ در شهر آبادان دنیا آمد.
در سن هشت سالگی پس از درگذشت پدرش به شهر کرمان (زادگاه مادرش) مهاجرت کرد.
دوران دبستان و دبیرستان را در کرمان گذراند و پس از آنکه در دانشگاه پذیرفته شد به تهران رفت.
او در سال ۱۳۵۲ در رشته کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
فعالیت در تئاتر را از سال ۱۳۴۵ آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ گروه تئاتر پیاده را بنیان گذاشت.
نخستین فعالیت سینمایی او با بازی در فیلم کوتاه سلندر (واروژ کریممسیحی) در سال ۱۳۵۹ بود.
پس از آن با فیلمنامه نویسی و کارگردانی فیلم ۶۵ دقیقهای رسول پسر ابوالقاسم،
فعالیت حرفهای خود را در سینما آغاز کرد. سوسن تسلیمی، بازیگر سینما و تئاتر، همسر پیشین او بود.
فرهنگ در بخشهای دیگر صنعت سینما همچون طراحی صحنه و لباس، طراحی تیتراژ،
تهیه کنندگی نیز فعالیت داشته است.
در سالهای آغازین دهه ی شصت خورشیدی، نخستین ساخته تلویزیونی او،
سریال سلطان و شبان نام داشت که پخش آن با استقبال فراوانی از سوی مخاطب تلویزیون روبرو شد،
همچنین در همین دهه، آثار سینمایی درخشانی همچون "طلسم - ۱۳۶۵" و "دو فیلم با یک بلیت - ۱۳۶۹"
را در مقام کارگردان و فیلمنامه نویسنده و همچنین دو فیلم سینمایی "اتوبوس - ۱۳۶۴" و
"کفشهای میرزا نوروز - ۱۳۶۴" را در مقام فیلمنامه نویس در کارنامه ی هنری خود دارد.
هنر بازیگری او نیز در فیلمها و سریالهای مختلف و بویژه در فیلم ماندگار "شايد وقتي ديگر - ۱۳۶۶"
نشان دیگریست از قدرت دراماتیک و استعداد درخشان او.
-----------------------------------
فایل تصویری زیر در بردارنده ی سکانسهایی
از فیلم خوش ساخت و ماندگار"طلسم - ۱۳۶۵"
و تیتراژهای اپتدایی دو فیلم دیگر او از همان دوران میباشد.
http://s3.picofile.com/file/7472659458/Telesm_DARIUSH_FARHAANG_1365_.rar.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت يناير 26, 2013 6:15 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام امیرجانEmiliano" نوشته است:
2. یه بازی دیگه هم بود؛ که، یه مربع بود؛ که، 7 تکه می شد و باهاش می شد n تا شکل درست کنی؛ که، معروف ترینشون قو بود.
یادمه بعداً توی مجلات هم این بازی مُد شده بود و همه اون رو می کشیدن و مسابقه می ذاشتن که چجوری می شه این شکل ها رو دست کرد؟ همه شون هم تشویقت می کردن که مجله تو قیچی کنی!
کاری که حتا یه بار هم انجامش ندادم.
کسی اسم این بازی یادشه؟ دوستان دیگه کجایید؟ "شروین"، "افشین"، "بابک"، شماها باید حتماً اسم این مریع مشکیو بدونید.
اسم این بازی "هفت قطعه شگفت انگیز "یا همون "تانگرام" بود.
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
بعد از خبر (کامل) - ۱۳۷۱
جعبه ی جادویی یا همان تلویزیون دوست داشتنی، در گذر سه دهه ای که پشت سر نهادیم،
کارسازی چشم گیری را در زندگی روزمره، سبک گفتار و حتی شکل زندگی انسانها
از هر طبقه و کلاسی که باشند، در سراسر دنیا داشته است. پایان یک روز فشرده ی کاری
یا به پایان رسیدن زمان روزانه برای تحصیل، تحقیق، کارهای منزل و یا حتی فکری که
بخاطر مسایل و مشکلات، درگیر و نگران بوده، همه و همه میتواند با نشستن در جلوی تلویزیون
و انتخاب شبکه ی مورد علاقه، قدری از فضای قبلی رها شود و برای دو- سه ساعت هم که شده
دنیای درون و اندیشه را بکمک جادوی تصویر متحرک، به آرامش و راحتی فراخواند.
از اینرو میباشد که تولید برنامه های فکاهی و طنز های روتین و شبانه،
از جایگاهی مهم در برنامه ریزیهای کانالهای تلویزیونی برخوردار هستند.
پیدایش این نسل از برنامه های شادی آفرین در تلویزیون ایران را میتوان
وامدار مجموعه برنامه ی "بعد از خبر" دانست که در سال ۱۳۷۱ خورشیدی
توسط برنامه سازان خوشفکر تلویزیون آقایان "محمد اوزی" و "صادق عبداللهي"
ساخته شد. تا قبل از آن و در دهه شصت نیز ایشان با همکاری کارساز خود در تلویزیون،
یک تنه برنامه هایی پربیننده همچون "هوشيار و بيدار" و "جنگ هفته" را ساخته بودند.
مجموعه ی طنز "بعد از خبر" بخاطر پخش مداوم و نوآورانه ی خود در سال ۷۱،
تبدیل به مهمانی شده بود که هر شب قبل از پخش اخبار سراسری
به نزد خانواده ها می آمد و بسیاری شامشان را همراه با دیدن آن میل میکردند.
صدای زیبا و اجرای باوقار جواد آتش افروز هنوز هم پس از گذشت دو دهه،
برایمان بی همتا و حرفه ای میباشد.
-----------------------
دوستان گرامی، قبلن هم چند نمایش طنز از "بعد از خبر" تقدیم شده بود.
ارمغان اینبار، یک فایل تصویری ۱۸ دقیقه ای میباشد که یاد آوری کاملی است
از "بعد از خبر" و تمام قسمتهای تشکیل دهنده ی آن. بازیگرانی که بواسطه ی این برنامه
هر شب دیده میشدند و با آنکه دیگر ۲ دهه ازشان خبری نیست، با نگاه کردن به این فایل تصویری،
باز مهمان میگردند و گویی که ما را همراه با پروازی نا آشکار، به دیار گذشته باز میگردانند.
پی نوشت ۱:
با سپاس فراون و دوباره از هنرمند ارجمند جناب آقای محمد اوزی (سایت "طنزنویس قدیمی")
برای به اشتراک قرار دادن قسمتهای مختلف "بعد از خبر" که در فایل ترکیبی زیر از آنها استفاده شد.
پی نوشت ۲:
آهنگ تیتراژ پایانی "بعد از خبر" که در انتهای فایل تصویری قرار داده شده،
چنان نوستالژیک هست که خود بخود پس از شنیدن آن،
تیتراژ آغازین اخبار سراسری در آن دوران بگوش میرسد!.
پی نوشت ۳:
و در صورت تمایل میتوانید از سایت رسمی هنرمند گرامی "امیر نیکیار (آقا نیکی)"
دیدن فرمایید. بخش بیوگرافی را حتمن مطالعه بفرمایید، گالری عکس هم دیدنی هست.
ایشان همچنین مدیر گروه فرهنگی هنری "شاپرک" نیز میباشند.
http://niky.ir/
.
.
.
برگزیده ای کامل از جنگ شبانه ی "بعد از خبر" - ۱۳۷۱ خورشیدی
http://s3.picofile.com/file/7474118060/Bad_Az_Khabar_Kamel_.rar.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت يناير 26, 2013 6:16 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
دختر گل فروش
فیلم دختر گل فروش هم یکی از فیلمهای اشک انگیز دهه شصته که چون ضد ژاپنی بود طبق عادت فکر می کردیم چینیه(که البته محصول کره شمالی بود!)
داستان یه دختر فقیر و یتیمی که برای تامین مخارج زندگی خودش و مادر مریض و خواهر کورش می رفت از کوهستان گل می چید. در این بین ارباب هم اونا رو از خونشون بیرون می کرد و به مادرش می گفت که باید دخترشو برای کلفتی بفرسته خونه ارباب. خواهر کور با آواز خوندن توی خیابون گدایی می کرد و این باعث شد که دختر به هر کاری دست بزنه تا پول داروی مادرش رو جمع کنه اما وقتی با پول برمیگرده می بینه مادرش مرده.بعد از مدتی زن ارباب مریض میشه و شایع میشه که روح مادر مرده دختر با جسم خواهر کورش زن اربابو نفرین کردن و دختر کور رو وقتی خواهرش برای کار رفته شهر میندازن توی برف تا از سرما بمیره.وقتی دختر گل فروش بر می گرده و متوجه موضوع میشه به ارباب اعتراض می کنه و ارباب هم اونو میندازه زندان. در اینجا برادری که به ارتش آزادی بخش ملحق شده بر می گرده و با کمک روستایی ها شورش می کنه و ارباب و سرنگون میکنن و دختر گل فروش رو نجات میدن.
نکته جالب اینه که داستان نوشته کیم ایل سونگ بوده و تبدیل به یه اپرای سنتی چینی میشه که سالها اجرا می شده.
کلا کره ای ها هم عین چینیها علاقه خاصی به خط خطی کردن اعصاب بینندگان محترم داشته اند.
http://www.imdb.com/title/tt0168937/
داستان یه دختر فقیر و یتیمی که برای تامین مخارج زندگی خودش و مادر مریض و خواهر کورش می رفت از کوهستان گل می چید. در این بین ارباب هم اونا رو از خونشون بیرون می کرد و به مادرش می گفت که باید دخترشو برای کلفتی بفرسته خونه ارباب. خواهر کور با آواز خوندن توی خیابون گدایی می کرد و این باعث شد که دختر به هر کاری دست بزنه تا پول داروی مادرش رو جمع کنه اما وقتی با پول برمیگرده می بینه مادرش مرده.بعد از مدتی زن ارباب مریض میشه و شایع میشه که روح مادر مرده دختر با جسم خواهر کورش زن اربابو نفرین کردن و دختر کور رو وقتی خواهرش برای کار رفته شهر میندازن توی برف تا از سرما بمیره.وقتی دختر گل فروش بر می گرده و متوجه موضوع میشه به ارباب اعتراض می کنه و ارباب هم اونو میندازه زندان. در اینجا برادری که به ارتش آزادی بخش ملحق شده بر می گرده و با کمک روستایی ها شورش می کنه و ارباب و سرنگون میکنن و دختر گل فروش رو نجات میدن.
نکته جالب اینه که داستان نوشته کیم ایل سونگ بوده و تبدیل به یه اپرای سنتی چینی میشه که سالها اجرا می شده.
کلا کره ای ها هم عین چینیها علاقه خاصی به خط خطی کردن اعصاب بینندگان محترم داشته اند.
http://www.imdb.com/title/tt0168937/
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام دوستانمن با فروم جالبتون خيلي از خاطراتم زنده شد به همين خاطر خيلي ازتون ممنونم و از صميم قلب براتون ارزوي موفقيت ميكنم
اما چند وقتيه كه شيح خاطره اي دور از كارتوني قديمي ذهنم رو خيلي درگير خودش كرده خيلي گشتم ولي اثري ازش پيدا نكردم اميدوارم شما بتونيد كمكم كنيد توضيح اون كارتون از اين قراره كه
اين كارتون يه كارتون سياه و سفيد و خيلي جدي بود و متحرك نبود بلكه به صورت عكس عكس نمايش داده ميشد و داستان عده اي بود كه تو جزيره اي گير افتاده بودند و تنها دوتاص حنه ازش يادمه يكي اينكه يكيشون داشت از تشنگي ميمرد و يه صحنه دوم اينكه يه خرچنگ عظيم الجثه بهشون حمله كرده بود انگاري اين كارتون رو از رمان نويسنده اي برداشت كرده بودند
اون موقع كه نشونش ميداد خيلي براي سن ما زياد بود و چون سياه و سفيد بود تحملش و فهمش برامون سنگين بود اما حالا خيلي دلم ميخواد دوباره بفهمم قضيه اش از چه قرار بود
خواهش ميكنم سعي خودتون رو بكنيد
اميدوارم با اين توضيحاتم تونسته باشم تصويري از اون كارتون رو به شما داده باشم
بازم از همه تون ممنونم
khoreh- تعداد پستها : 1
Join date : 2012-09-02
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
بعد از خبر (کامل) - ۱۳۷۱
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.[/size][/b][/color]
1. "59" عزیز، فایل "بعد از خبر"ی؛ که، گذاشتی، عالی بود. مثل همیشه از شما هم متشکرم؛ بخاطر، تدوین قشنگت.
بخش "ملاط آباد"ش خیلی آس بود و به کل از یادم رفته بود. دیدن زنده یاد "حسین امیرفضلی"، پدر "ارژنگ"، خیلی خاطره انگیز بود.
2. این هم طنز این برنامه؛ که، از کارای "مهران مدیری" عزیز بود در "نوروز 72".
گرچه کمی جنبه ی مسخره کردن هم درشه؛ اما، واقعاً اگه "مدیری" نمی یومد، هنوز می بایست به طنزهای مجله ای و رادیویی؛ که، همه ی تلوزیون رو پُر کرده بود، لبخند می زدیم.
خود همین "نوروز 72" هم خیلی خاطره ست. تقدیم به شما و سایر دوستان عزیز:
http://s3.picofile.com/file/7489427953/Norouze_72.rar.html
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
khoreh نوشته است:سلام دوستانمن با فروم جالبتون خيلي از خاطراتم زنده شد به همين خاطر خيلي ازتون ممنونم و از صميم قلب براتون ارزوي موفقيت ميكنماما چند وقتيه كه شيح خاطره اي دور از كارتوني قديمي ذهنم رو خيلي درگير خودش كرده خيلي گشتم ولي اثري ازش پيدا نكردم اميدوارم شما بتونيد كمكم كنيد توضيح اون كارتون از اين قراره كهاين كارتون يه كارتون سياه و سفيد و خيلي جدي بود و متحرك نبود بلكه به صورت عكس عكس نمايش داده ميشد و داستان عده اي بود كه تو جزيره اي گير افتاده بودند و تنها دوتاص حنه ازش يادمه يكي اينكه يكيشون داشت از تشنگي ميمرد و يه صحنه دوم اينكه يه خرچنگ عظيم الجثه بهشون حمله كرده بود انگاري اين كارتون رو از رمان نويسنده اي برداشت كرده بودنداون موقع كه نشونش ميداد خيلي براي سن ما زياد بود و چون سياه و سفيد بود تحملش و فهمش برامون سنگين بود اما حالا خيلي دلم ميخواد دوباره بفهمم قضيه اش از چه قرار بودخواهش ميكنم سعي خودتون رو بكنيداميدوارم با اين توضيحاتم تونسته باشم تصويري از اون كارتون رو به شما داده باشمبازم از همه تون ممنونم
سلام دوست عزیز
فکر می کنم بهتر بود سوالتو توی تاپیک برنامه های کودک می پرسیدی
تقریبا مطمئنم که کارتون مورد نظر شما زمزمه گلاکن هست.صحنه اول تشنگی شون توی کویر قبل از رسیدن به سرزمین غولها بود که سیلکی همون دختر ابی پوش از تشنگی از حال میرفت و صحنه دوم حمله خرچنگهای غول پیکر با چشمهای قرمز به گروه مینی پینز ها بود.
از این آدرس می تونی کارتون رو دانلود کنی
http://www.4shared.com/video/Zd2xyj-s/The_Whisper_Of_Glocken-Episode.html
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأربعاء ديسمبر 26, 2012 9:06 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
محمد علی سجادی
در سال ۱۳۳۶ در شهر آمل متولد شد.
همانند دیگر همسالان مستعد و کوشای زمان خود، فعالیت هنری را از سال ۱۳۴۹
در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان فیلمساز آغاز کرد.
شروع فعالیت سینمایی اش در سال ۱۳۶۰ و با ساخت فیلم بلند سینمایی "جاده"
به عنوان نویسنده، تهیه کننده و کارگردان بوده است. تاکنون ۱۸ فیلم سینمایی
توسط او ساخته شده و علاوه بر کارگردانی، بعنوان فیلمنامه نویس، تهیه کننده،
تدوین گر و طراح صحنه و لباس در سینمای ایران نیز فعالیت دارد.
------------------
از دیدگاه نگارنده، محمد علی سجادی در مقایسه با بسیاری از کارگردانان دیگر،
دارای توانایی خوبی در زمینه ی ساخت فیلم، هدایت بازیگر، دانستن نگاه بیننده
و ایجاد فضای لازم بر مبنای فیلمنوشت در آن را دارد و میتوانسته تا به امروز
در گروهی جداگانه از کارگردانانی که نام "فیلمساز مولف" را آراسته ی
کارنامه ی هنری خویش دارند قرار بگیرد. فیلمهای "جدال - ۱۳۶۴"
و "رنگ شب - ۱۳۷۹" نمونه های روشنی از این ادعا هستند.
با این حال شاید دغدغه های لحظه ای و اجباری او در انتخاب کاراکتر ها
و بازیگرانی که "مد روز" هستند و نه آنانی که در واقعیت و از اپتدای
ساخت بیشتر فیلمهایش، علاقه به دعوتشان را داشته اما چشم پوشی کرده،
سبب شده که تا به امروز آنگونه که باید و شایسته ی هنر فیلمسازی اوست،
مورد توجه قرار نگیرد. با آرزوی موفقیت های بیشتر برای ایشان.
------------------
جدال (۱۳۶۴)
با سپاس فراوان از عرفان گرامی،
برای به اشتراک قرار دادن پوستر اورجینال و رنگی فیلم در فروم.
.
.
.
فیلم کامل "جدال - ۱۳۶۴" در دو فایل فشرده:
(هر دو فایل را بارگیری کرده، سپس با هم انتخاب و از حالت فشرده خارج نمایید)
http://www.4shared.com/rar/qe5kW3OH/Jedal-1364part1.html
http://www.4shared.com/rar/OA8YicIh/Jedal-1364part2.html
-----------------------
و یا در یک فایل فشرده:
http://davvas.com/ipv9rt11icdb
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأربعاء ديسمبر 26, 2012 9:07 am ، و در مجموع 2 بار ويرايش شده است. (السبب : بارگذاری مجد فیلم در سروری دیگر.)
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. دوباره سلام، دوستان.
2. این هم تیتراژ تصویری و صوتی (حوصله ندارم صوتی شو تو تاپیک صوتی ها بذارم و یه نوشته ی بیخودی بزنم!) "هتل پیاده رو":
http://s1.picofile.com/file/7493921719/Hotel_Piadeh_Ro_Video_.rar.html
اینو دوس نداشتم و همون موقع هم نگاه نمی کردم. نمی دونم شماها هم مث منید یا نه. من اگه همون سری اول (یا بهتر بگم 10 دقیقه ی اول) کارتون یا سریال و فیلمی نگیردم، دیگه خوشم نمی یاد.
در مورد کتاب هم ده صفحه ی اول!
مثلاً حتا یه قسمت هم از "روزی، روزگاری" رو نگاه نکردم. این همه هم پخش مجدد داشت؛ چون، سری اول منو نگرفت.
3. خلاصه این که این سریال رو هم همون موقع (دهه ی 70) نگاه نمی کردم؛ اما، گفتم شاید دوستان با تیتراژ یا موسیقیش خاطره داشته باشن:
http://s1.picofile.com/file/7493920214/Hotel_Piadeh_Ro_Audio_.rar.html
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
امیر جان سپاسگزارم برای تیتراژ سریال "هتل پیاده رو"، که البته موسیقی آن از خودش
بسیار بسیار بهتر و زیباتر بود. راستش با حرف شما کاملن همنظر هستم و من هم از این سریال
با آنکه آنرا نگاه میکردم، خوشم نمیامد. اتفاقن مدتی بود که میخواستم درباره ی "اکبر عبدی"،
مقداری بنویسم و از آنجا که ما بچه های این فروم رویایی، با هم ارتباط حسی و تلپاتی داریم،
اکنون زمانش به برکت فایل تصویری و یادآوری بجایی که شما داشتی، پدید آمد.
------------------
اکبر عبدی، اسطوره ای ...
از سالهای کودکی در دهه شصت هر زمان که تلویزیون اکبر عبدی را نشان میداد، احساس میکردم که او
از لحاظ قابلیت چهره و فیزیک ظاهری و نیز از جهت شیوه ی بازیگری، انگار که از یک سیاره ی دیگری آمده
و بگونه ای سرشت وار برای این هنر ساخته شده. اوج باور من، با دیدن فیلمهایش بر پرده ی سینما در دهه شصت
و ۲ سال اپتدایی در دهه ی هفتاد بود (۱۸ فیلم سینمایی - از "جنجال بزرگ -۱۳۶۳" تا "روز فرشته -۱۳۷۲")
که البته در تلویزیون هم بسیاری از آنها را نشان میدادند. در فیلمهای آن دوره ی تقریبن ۱۰ ساله،
اکبر عبدی هیچ گاه تکرار نمیشود و هربار بیننده، یک "عبدی ی تازه" را می بیند. البته نمیتوان و نباید،
فضای محکم و استوار سینما و تلویزیون آن زمان را در موفقیت های پی در پی و بی نظیر او بی اثر دانست،
همچنین هدایت پتانسیل قوی و مادرزادی اش را توسط کارگردانانی که در ضمن بهترین فیلمها و سریالهایشان را
در همان سالها ساختند و سبب درخشش پدیده ی بازیگری در اکبر عبدی شدند.
اما بناگاه و با محکم شدن گامهای دهه ی هفتاد در بستر زمان، سقوطی ناگهانی و چند پله ای در سینما ایجاد شد
که اثرات ناخوشاینداش در کارنامه ی بازیگری اکبر عبدی هم پدیدار گردید. بجز دو فیلم "آدم برفي - ۱۳۷۳"
و"پاکباخته - ۱۳۷۴" که خوش ساخت و جذاب بودند، تمامی ۱۵ فیلم سینمایی دیگر او از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۰،
با آنکه به خودی خود حتی با ۲۰ درصد از فیلمهای قبلی اش از دیدگاه سناریو، نمای دوربین و ساختار اصلی،
قابل مقایسه نبودند، همچنان سبب پدیدار شدن یک اکبر عبدی تازه در سینما بودند که به " تکروی" دچار شده بود
و این یعنی بدین معنا، که کارگردان بر شیوه ی بازی او نظارتی ندارد و اگر که دارد، سست و بی نتیجه است.
برای نمونه شاید جالب باشد که بدانید، در فیلم خاطره انگیز و تکرار نشدنی "سفر جادویی - ۱۳۶۹"،
به پیشنهاد کارگردان اثر "ابولحسن داوودی"، برای هر چه بهتر فرو رفتن اکبر عبدی در نقش "دکتر رضا کمالی"،
یک دوربین فیلمبرداری در مطب و بیمارستان محل کار یکی از پزشکان و جراحان معتبر تهران،
به مدت یک هفته با پزشک همراه میگردد تا از شکل برخود او با بیماران، طرز راه رفتنش در بیمارستان،
شکل صورت در زمان معاینه مریض و ... فیلم بگیرد و در آخر به عنوان الگویی مناسب و مستند گونه،
برای تمرین و حس دادن، به اکبر عبدی داده شود. و شاید دیگر حتی نیازی به گفتن نیست که مقدار حساسیت
و توجه بزرگمرد سینمای کلاسیک ایران، زنده یاد علی حاتمی، اجازه ی کوچکترین حرکت تک روشانه
و زودگذر را، بدون مشورت و نظر سنجی، به بازیگر و عوامل پشت دوربین نمیداده و در نتیجه ی آن،
"مادر" ساخته میشود و ماندگار میگردد.
با آغاز دهه ی هشتاد خورشیدی، اکبر عبدی در فیلمی دیگر از ابوالحسن داوودی - "نان و عشق و موتور ۱۰۰۰"
به ایفای نقش میپردازد که در مقایسه با بخش زیادی از فیلمهای دهه ی هفتادی اش، نویدی است از بازگشت قوی
و دوباره ی او به سینمای ایران که بی هیچ شکی، به برکت هدایت کارگردان فیلم و آگاهی او از چگونگی و بکارگیری
استعداد و نبوغ بازیگری در اکبر عبدی میباشد. اما دوباره و در تعداد ۲۱ فیلم دیگرش تا پایان دهه هشتاد،
عبدی را یا در نقش های تکمیلی و یا حتی درجه ی سه میبینیم که بصورتی گذرا در یک سکناس فیلم حضور دارد
با گریمی ناشیانه، و یا اینکه اگر دارای یکی از نقش های ثابت هست، بی هیچ تفاوت و برتری نسبت به مابقی،
هر چه خود صلاح میداند انجام میدهد و در یک واژه، "جک و لطیفه تعریف میکند و چشم و ابرویی می آید"،
و البته کارگردانانی که معلوم نیست چگونه از سقف سوراخ سینما بدرون آن افتاده اند بی آنکه هیچ آسیبی ببینند،
از خدایشان هم هست که نام او را در فیلمشان دارند.
اکبر عبدی در آخرین فیلم اکران شده ی خود تا به امروز - "خوابم میاد -۱۳۹۰"،
گویی همچنان با صدای بلند میگوید که او یک بازیگر به تمام معنای واژه است،
و این یعنی نیاز، نیاز به هدایت و گرفتن الگوی مناسب از سوی "راهبر فیلم : کارگردان"،
و همچنین احتیاج به دانستن آنچه که میبایست در چهار چوب دراماتیک و هنری کار،
از سوی "بنیانگذار فیلم : فیلمنامه نویس" بر زبان آورد دارد،
که اگر این دو مهم در کنار هم ایجاد شوند، از دیدگاه نگارنده:
"اکبر عبدی همچنان یکی از دو اسطوره ی بازیگری در ایران میباشد".
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الأربعاء ديسمبر 26, 2012 9:08 am ، و در مجموع 4 بار ويرايش شده است. (السبب : نام فیلم "پاکباخته - ۱۳۷۴" از قلم افتاده بود که به متن اضافه شد.)
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
بنده تازه عضو این سایت شدم و باید بگویم که از شما به خاطر قرار دادن این فیلم زیبا خیلی متشکرم...فیلم کامل "جدال - ۱۳۶۴" در دو فایل فشرده:
(هر دو فایل را بارگیری کرده، سپس با هم انتخاب و از حالت فشرده خارج نمایید)
4shared.com /rar/qe5kW3OH/Jedal-1364part1.html
4shared.com /rar/OA8YicIh/Jedal-1364part2.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
فقط اگر توانستید فیلم بازجویی یک جنایت (1362) از همین کارگردان را آپلود کنید خیلی کار بزرگی انجام دادید.
jasonbourne- تعداد پستها : 16
Join date : 2012-09-09
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
بعد از خبر (کامل) - ۱۳۷۱
جعبه ی جادویی یا همان تلویزیون دوست داشتنی، در گذر سه دهه ای که پشت سر نهادیم،
کارسازی چشم گیری را در زندگی روزمره، سبک گفتار و حتی شکل زندگی انسانها
از هر طبقه و کلاسی که باشند، در سراسر دنیا داشته است. پایان یک روز فشرده ی کاری
یا به پایان رسیدن زمان روزانه برای تحصیل، تحقیق، کارهای منزل و یا حتی فکری که
بخاطر مسایل و مشکلات، درگیر و نگران بوده، همه و همه میتواند با نشستن در جلوی تلویزیون
و انتخاب شبکه ی مورد علاقه، قدری از فضای قبلی رها شود و برای دو- سه ساعت هم که شده
دنیای درون و اندیشه را بکمک جادوی تصویر متحرک، به آرامش و راحتی فراخواند.
از اینرو میباشد که تولید برنامه های فکاهی و طنز های روتین و شبانه،
از جایگاهی مهم در برنامه ریزیهای کانالهای تلویزیونی برخوردار هستند.
پیدایش این نسل از برنامه های شادی آفرین در تلویزیون ایران را میتوان
وامدار مجموعه برنامه ی "بعد از خبر" دانست که در سال ۱۳۷۱ خورشیدی
توسط برنامه سازان خوشفکر تلویزیون آقایان "محمد اوزی" و "صادق عبداللهي"
ساخته شد. تا قبل از آن و در دهه شصت نیز ایشان با همکاری کارساز خود در تلویزیون،
یک تنه برنامه هایی پربیننده همچون "هوشيار و بيدار" و "جنگ هفته" را ساخته بودند.
مجموعه ی طنز "بعد از خبر" بخاطر پخش مداوم و نوآورانه ی خود در سال ۷۱،
تبدیل به مهمانی شده بود که هر شب قبل از پخش اخبار سراسری
به نزد خانواده ها می آمد و بسیاری شامشان را همراه با دیدن آن میل میکردند.
صدای زیبا و اجرای باوقار جواد آتش افروز هنوز هم پس از گذشت دو دهه،
برایمان بی همتا و حرفه ای میباشد.
-----------------------
دوستان گرامی، قبلن هم چند نمایش طنز از "بعد از خبر" تقدیم شده بود.
ارمغان اینبار، یک فایل تصویری ۱۸ دقیقه ای میباشد که یاد آوری کاملی است
از "بعد از خبر" و تمام قسمتهای تشکیل دهنده ی آن. بازیگرانی که بواسطه ی این برنامه
هر شب دیده میشدند و با آنکه دیگر ۲ دهه ازشان خبری نیست، با نگاه کردن به این فایل تصویری،
باز مهمان میگردند و گویی که ما را همراه با پروازی نا آشکار، به دیار گذشته باز میگردانند.
پی نوشت ۱:
با سپاس فراون و دوباره از هنرمند ارجمند جناب آقای محمد اوزی (سایت "طنزنویس قدیمی")
برای به اشتراک قرار دادن قسمتهای مختلف "بعد از خبر" که در فایل ترکیبی زیر از آنها استفاده شد.
پی نوشت ۲:
آهنگ تیتراژ پایانی "بعد از خبر" که در انتهای فایل تصویری قرار داده شده،
چنان نوستالژیک هست که خود بخود پس از شنیدن آن،
تیتراژ آغازین اخبار سراسری در آن دوران بگوش میرسد!.
پی نوشت ۳:
و در صورت تمایل میتوانید از سایت رسمی هنرمند گرامی "امیر نیکیار (آقا نیکی)"
دیدن فرمایید. بخش بیوگرافی را حتمن مطالعه بفرمایید، گالری عکس هم دیدنی هست.
ایشان همچنین مدیر گروه فرهنگی هنری "شاپرک" نیز میباشند.
http://niky.ir/
.
.
.
برگزیده ای کامل از جنگ شبانه ی "بعد از خبر" - ۱۳۷۱ خورشیدی
http://s3.picofile.com/file/7474118060/Bad_Az_Khabar_Kamel_.rar.html
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
به به ۵۹ دوستداشتنی برگشته، دست پر هم برگشته.
خیلی فایل خوبی بود. یعنی حرف نداشت. اون فایل مربوطهی نوروز ۷۲ هم که امیر گذاشت با این خیلی چسبید.
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Emiliano نوشته است:
1. دوباره سلام، دوستان.
2. این هم تیتراژ تصویری و صوتی (حوصله ندارم صوتی شو تو تاپیک صوتی ها بذارم و یه نوشته ی بیخودی بزنم!) "هتل پیاده رو":
http://s1.picofile.com/file/7493921719/Hotel_Piadeh_Ro_Video_.rar.html
اینو دوس نداشتم و همون موقع هم نگاه نمی کردم. نمی دونم شماها هم مث منید یا نه. من اگه همون سری اول (یا بهتر بگم 10 دقیقه ی اول) کارتون یا سریال و فیلمی نگیردم، دیگه خوشم نمی یاد.
در مورد کتاب هم ده صفحه ی اول!
مثلاً حتا یه قسمت هم از "روزی، روزگاری" رو نگاه نکردم. این همه هم پخش مجدد داشت؛ چون، سری اول منو نگرفت.
3. خلاصه این که این سریال رو هم همون موقع (دهه ی 70) نگاه نمی کردم؛ اما، گفتم شاید دوستان با تیتراژ یا موسیقیش خاطره داشته باشن:
http://s1.picofile.com/file/7493920214/Hotel_Piadeh_Ro_Audio_.rar.html
به به، این هم عالی بود. عجب آهنگ خوبی داشت. ظاهرا همه در مورد این سریال هم نظریم!
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
با درود و خوش آمد گویی خدمت شما.jasonbourne نوشته است:
بنده تازه عضو این سایت شدم و باید بگویم که از شما به خاطر قرار دادن این فیلم زیبا خیلی متشکرم...
فقط اگر توانستید فیلم بازجویی یک جنایت (1362) از همین کارگردان را آپلود کنید خیلی کار بزرگی انجام دادید.
بسیار خرسندم که فضای فروم رویایی
و انجام وظیفه ی من کوچک، مورد توجه قرار میگیرد.
شوربختانه فیلم گفته شده رو ندارم، اما همراه باشید که بزودی،
یک اثر ماندگار و کمیاب دیگر از دوران زرین سینمای شصت تقدیم خواهد شد.
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
استالکر جان نظر لطف شماست همانند همیشه.stalker نوشته است:
به به ۵۹ دوستداشتنی برگشته، دست پر هم برگشته.
خیلی فایل خوبی بود. یعنی حرف نداشت. اون فایل مربوطهی نوروز ۷۲ هم که امیر گذاشت با این خیلی چسبید.
بسیار خرسندم که در خدمتم.
دوست داریم که بیشتر شما رو ببینیم.
سلامت باشی.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
دوستان گرامی،
برای ایجاد امکان بیشتر و راحتی در بارگیری فیلم های بلند،
فیلم "جدال -۱۳۶۴" که در چند پست بالا تقدیم شد،
در سرور جدید و بصورت یک فایل فشرده ی کامل، مجدد بارگذاری شد.
لینک جدید، در پست مربوطه (محمد علی سجادی - فیلم جدال) اضافه گردید.
با احترام.
۵۹.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
بعد از خبر (کامل) - ۱۳۷۱
جعبه ی جادویی یا همان تلویزیون دوست داشتنی، در گذر سه دهه ای که پشت سر نهادیم،
کارسازی چشم گیری را در زندگی روزمره، سبک گفتار و حتی شکل زندگی انسانها
از هر طبقه و کلاسی که باشند، در سراسر دنیا داشته است. پایان یک روز فشرده ی کاری
یا به پایان رسیدن زمان روزانه برای تحصیل، تحقیق، کارهای منزل و یا حتی فکری که
بخاطر مسایل و مشکلات، درگیر و نگران بوده، همه و همه میتواند با نشستن در جلوی تلویزیون
و انتخاب شبکه ی مورد علاقه، قدری از فضای قبلی رها شود و برای دو- سه ساعت هم که شده
دنیای درون و اندیشه را بکمک جادوی تصویر متحرک، به آرامش و راحتی فراخواند.
-----------------------
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
دوست گرامی، فایل ارسالی تان بسیار دیدنی بود و زحمت شما قابل تقدیر.خیلی از خاطرات مه آلود آن زمان را شفاف و ملموس کرد.به شخصه از دیدن آن لذت بردم.از شما متشکرم.ای کاش مثل همیشه زحمتی دیگر را به جان می خریدید و همین کار را در مورد برنامه تا هشت و نیم انجام می دادید.دیدن اجرای مرحوم صفدری با آن سبکی که در آن زمان مرسوم نبود و دیدن کلیپهای برنامه با آهنگهای آرام بخشش از آرزوهای همه ماست که امیدوارم با تلاش شما محقق گردد.
Negin 2- تعداد پستها : 244
Join date : 2011-01-02
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
امیر جان سپاسگزارم برای تیتراژ سریال "هتل پیاده رو"، که البته موسیقی آن از خودش
بسیار بسیار بهتر و زیباتر بود. راستش با حرف شما کاملن همنظر هستم و من هم از این سریال
با آنکه آنرا نگاه میکردم، خوشم نمیامد. اتفاقن مدتی بود که میخواستم درباره ی "اکبر عبدی"،
مقداری بنویسم و از آنجا که ما بچه های این فروم رویایی، با هم ارتباط حسی و تلپاتی داریم،
اکنون زمانش به برکت فایل تصویری و یادآوری بجایی که شما داشتی، پدید آمد.
------------------
اکبر عبدی، اسطوره ای ...
از سالهای کودکی در دهه شصت هر زمان که تلویزیون اکبر عبدی را نشان میداد، احساس میکردم که او
از لحاظ قابلیت چهره و فیزیک ظاهری و نیز از جهت شیوه ی بازیگری، انگار که از یک سیاره ی دیگری آمده
و بگونه ای سرشت وار برای این هنر ساخته شده. اوج باور من، با دیدن فیلمهایش بر پرده ی سینما در دهه شصت
و ۲ سال اپتدایی در دهه ی هفتاد بود (۱۸ فیلم سینمایی - از "جنجال بزرگ -۱۳۶۳" تا "روز فرشته -۱۳۷۲")
که البته در تلویزیون هم بسیاری از آنها را نشان میدادند. در فیلمهای آن دوره ی تقریبن ۱۰ ساله،
اکبر عبدی هیچ گاه تکرار نمیشود و هربار بیننده، یک "عبدی ی تازه" را می بیند. البته نمیتوان و نباید،
فضای محکم و استوار سینما و تلویزیون آن زمان را در موفقیت های پی در پی و بی نظیر او بی اثر دانست،
همچنین هدایت پتانسیل قوی و مادرزادی اش را توسط کارگردانانی که در ضمن بهترین فیلمها و سریالهایشان را
در همان سالها ساختند و سبب درخشش پدیده ی بازیگری در اکبر عبدی شدند.
اما بناگاه و با محکم شدن گامهای دهه ی هفتاد در بستر زمان، سقوطی ناگهانی و چند پله ای در سینما ایجاد شد
که اثرات ناخوشاینداش در کارنامه ی بازیگری اکبر عبدی هم پدیدار گردید. بجز دو فیلم "آدم برفي - ۱۳۷۳"
و"پاکباخته - ۱۳۷۴" که خوش ساخت و جذاب بودند، تمامی ۱۵ فیلم سینمایی دیگر او از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۰،
با آنکه به خودی خود حتی با ۲۰ درصد از فیلمهای قبلی اش از دیدگاه سناریو، نمای دوربین و ساختار اصلی،
قابل مقایسه نبودند، همچنان سبب پدیدار شدن یک اکبر عبدی تازه در سینما بودند که به " تکروی" دچار شده بود
و این یعنی بدین معنا، که کارگردان بر شیوه ی بازی او نظارتی ندارد و اگر که دارد، سست و بی نتیجه است.
برای نمونه شاید جالب باشد که بدانید، در فیلم خاطره انگیز و تکرار نشدنی "سفر جادویی - ۱۳۶۹"،
به پیشنهاد کارگردان اثر "ابولحسن داوودی"، برای هر چه بهتر فرو رفتن اکبر عبدی در نقش "دکتر رضا کمالی"،
یک دوربین فیلمبرداری در مطب و بیمارستان محل کار یکی از پزشکان و جراحان معتبر تهران،
به مدت یک هفته با پزشک همراه میگردد تا از شکل برخود او با بیماران، طرز راه رفتنش در بیمارستان،
شکل صورت در زمان معاینه مریض و ... فیلم بگیرد و در آخر به عنوان الگویی مناسب و مستند گونه،
برای تمرین و حس دادن، به اکبر عبدی داده شود. و شاید دیگر حتی نیازی به گفتن نیست که مقدار حساسیت
و توجه بزرگمرد سینمای کلاسیک ایران، زنده یاد علی حاتمی، اجازه ی کوچکترین حرکت تک روشانه
و زودگذر را، بدون مشورت و نظر سنجی، به بازیگر و عوامل پشت دوربین نمیداده و در نتیجه ی آن،
"مادر" ساخته میشود و ماندگار میگردد.
با آغاز دهه ی هشتاد خورشیدی، اکبر عبدی در فیلمی دیگر از ابوالحسن داوودی - "نان و عشق و موتور ۱۰۰۰"
به ایفای نقش میپردازد که در مقایسه با بخش زیادی از فیلمهای دهه ی هفتادی اش، نویدی است از بازگشت قوی
و دوباره ی او به سینمای ایران که بی هیچ شکی، به برکت هدایت کارگردان فیلم و آگاهی او از چگونگی و بکارگیری
استعداد و نبوغ بازیگری در اکبر عبدی میباشد. اما دوباره و در تعداد ۲۱ فیلم دیگرش تا پایان دهه هشتاد،
عبدی را یا در نقش های تکمیلی و یا حتی درجه ی سه میبینیم که بصورتی گذرا در یک سکناس فیلم حضور دارد
با گریمی ناشیانه، و یا اینکه اگر دارای یکی از نقش های ثابت هست، بی هیچ تفاوت و برتری نسبت به مابقی،
هر چه خود صلاح میداند انجام میدهد و در یک واژه، "جک و لطیفه تعریف میکند و چشم و ابرویی می آید"،
و البته کارگردانانی که معلوم نیست چگونه از سقف سوراخ سینما بدرون آن افتاده اند بی آنکه هیچ آسیبی ببینند،
از خدایشان هم هست که نام او را در فیلمشان دارند.
اکبر عبدی در آخرین فیلم اکران شده ی خود تا به امروز - "خوابم میاد -۱۳۹۰"،
گویی همچنان با صدای بلند میگوید که او یک بازیگر به تمام معنای واژه است،
و این یعنی نیاز، نیاز به هدایت و گرفتن الگوی مناسب از سوی "راهبر فیلم : کارگردان"،
و همچنین احتیاج به دانستن آنچه که میبایست در چهار چوب دراماتیک و هنری کار،
از سوی "بنیانگذار فیلم : فیلمنامه نویس" بر زبان آورد دارد،
که اگر این دو مهم در کنار هم ایجاد شوند، از دیدگاه نگارنده:
"اکبر عبدی همچنان یکی از دو اسطوره ی بازیگری در ایران میباشد".
.
.
.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.
شاد و سلامت باشید.
1. "59" عزیز، مقاله ی زیبای شما رو در مورد "اکبر عبدی" خوندم. کاملاً موافق گفته های شما هستم؛ فقط، اینو اضافه کنم که:
بی اغراق نیست اگه بگیم "عبدی" از همین سریال "هتل پیاده رو" به بعد به انحطاط و سقوط رسید.
بازی بسیار بدش تو این سریال؛ که، همه ی بچه های اینجا و دوستان دیگه م بهش اذعان دارن و تکرار خوش (به قول شما) و تکرار بیش از حد لهجه ی ترکی از این سریال به بعد تو اکثر سریال ها و فیلم ها، به سقوط "عبدی" بیشتر کمک کرد.
یادمه تا قبل از این سریال، مونده بودم این آقا کجاییه. اصفهونی رو مث اصفهونیا صحبت می کرد، لهجه ی تهرونی رو مث تهرونی ها، مشهدی، کاشی، شمالی و خلاصه همه ی لهجه ها رو مث خودشون می گفت! اما، درست از این سریال به بعد، کارگردانا دست گذاشتن روی تکرار "بایرام" بودن "اکبر عبدی" و از اونجا که ایشون زرنگ نبود، خودشو بارها و بارها و بارها تکرار کرد تا جایی که از چشم مردم افتاد و افراد زرنگ تری مثل "مهران مدیری" و "رضا عطاران" تونستن خیلی راحت کنارش بزنن.
2. اما، با خط آخرتون؛ که، نسبت به آقای "عبدی" اظهار خوشبینی داشتید و باز هم ایشون رو در اوج دونستید، خیلی موافق نیستم و فکر می کنم دوره ی ایشون تموم شده، متأسفانه. با تموم ارادتی؛ که، به شخصه به "اکبر عبدی" دهه ی 60 داشته م و دارم.
"خوابم می یاد" رو ندیده م؛ اما، فکر می کنم اگر هم موفقیتی برای "عبدی" به ارمغان آورده، به سبب نگاه تیز و به روز کارگردانش، "رضا عطاران" باشه و بس.
اینو هم بگم که من هم خیلی دوس دارم "عبدی" عزیز دوباره به اوج برگرده؛ اما، چشمم آب نمی خوره. همه ش می گم کاش، کاش "اکبر عبدی" هم مثل "بابا برقی" توی اوج کنار می رفت!
...................................................................
3. این هم دو هدیه ی امروز من؛ که ، تا حالا کسی بهشون نپرداخته بود:
3.1. وُله ای از روز مادر با موسیقی پایانی "میم مثل مادر":
(ترانه ی سکانس های پایانی آخرین شاهکار "رسول ملاقلی پور" عزیز. یادمه وقتی از سالن سینما می یومدیم بیرون، ضمن این که همه ش می خواستم اشکامو پاک کنم، می دیدم همه تو همین فکرن که چشاشون قرمز دیده نشه!)
http://s3.picofile.com/file/7498912903/Rouze_Madar.rar.html
3.2. حس ششم و "جلال سمیعی":
http://s3.picofile.com/file/7498907953/Hesse_Sheshom.rar.html
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
دوستان گرامی،
برای ایجاد امکان بیشتر و راحتی در بارگیری فیلم های بلند،
فیلم "جدال -۱۳۶۴" که در چند پست بالا تقدیم شد،
در سرور جدید و بصورت یک فایل فشرده ی کامل، مجدد بارگذاری شد.
لینک جدید، در پست مربوطه (محمد علی سجادی - فیلم جدال) اضافه گردید.
با احترام.
۵۹.
سلام 59 عزيز
بازگشت دوباره ات را به اين فروم كه مدتي جاي خالي تو را احساس مي كرد گرامي ميدارم
در همين بدو ورود وجود خود را ثابت كردي
از بابت فيلم زيباي جدال هم متشكرم
پاينده باشي
erfan- تعداد پستها : 119
Join date : 2011-06-08
امنه؟...
سلام
داشتم آرشيوم رو مرور ميكردم به اين فيلم تأثيرگذار رسيدم. نميخواهم با نوشتن جملات احساسي در موردش قضيه رو زياد لوث كنم اما فقط ميتوانم بگم كه فيلمي بود كه تكتك سكانسهايش برايم خاطرهانگيز شد.به يكي از مشهورترين سكانسهاي اين فيلم با دوبلهي دو هنرمند بزرگ مملكتمان يعني ايرج ناظريان و خسرو خسروشاهي توجه بفرمائيد:
http://s3.picofile.com/file/7503345692/Marathon_Man_1976_.mkv.html
افشين
داشتم آرشيوم رو مرور ميكردم به اين فيلم تأثيرگذار رسيدم. نميخواهم با نوشتن جملات احساسي در موردش قضيه رو زياد لوث كنم اما فقط ميتوانم بگم كه فيلمي بود كه تكتك سكانسهايش برايم خاطرهانگيز شد.به يكي از مشهورترين سكانسهاي اين فيلم با دوبلهي دو هنرمند بزرگ مملكتمان يعني ايرج ناظريان و خسرو خسروشاهي توجه بفرمائيد:
http://s3.picofile.com/file/7503345692/Marathon_Man_1976_.mkv.html
افشين
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
بسیار خرسندم که فایلها و پست ها، مورد توجه شما و دوستان قرار میگیرند.Negin 2 نوشته است:
دوست گرامی، فایل ارسالی تان بسیار دیدنی بود و زحمت شما قابل تقدیر.خیلی از خاطرات مه آلود آن زمان را شفاف و ملموس کرد.به شخصه از دیدن آن لذت بردم.از شما متشکرم.ای کاش مثل همیشه زحمتی دیگر را به جان می خریدید و همین کار را در مورد برنامه تا هشت و نیم انجام می دادید.دیدن اجرای مرحوم صفدری با آن سبکی که در آن زمان مرسوم نبود و دیدن کلیپهای برنامه با آهنگهای آرام بخشش از آرزوهای همه ماست که امیدوارم با تلاش شما محقق گردد.
شوربختانه هیچ دسترسی تصویری به برنامه ی "تا هشت و نیم" ندارم.
اما تجربه ثابت کرده که گذشت زمان و جستجو،
به شفاف سازی خاطرات رفته به ژرفای زمان کمک مینماید.
برای نمونه، موردی که مدتها به یکی از دغدغه های نوستالژیک من تبدیل شده بود رو،
سرانجام یافتم و بزودی تقدیم میگردد، و به احتمال زیاد برای شما و دوستان هم جالب خواهد بود.
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
نظر لطفت هست امیر جان، بسیار خرسندم.Emiliano نوشته است:
1. "59" عزیز، مقاله ی زیبای شما رو در مورد "اکبر عبدی" خوندم. کاملاً موافق گفته های شما هستم؛ فقط، اینو اضافه کنم که:
بی اغراق نیست اگه بگیم "عبدی" از همین سریال "هتل پیاده رو" به بعد به انحطاط و سقوط رسید.
بازی بسیار بدش تو این سریال؛ که، همه ی بچه های اینجا و دوستان دیگه م بهش اذعان دارن و تکرار خوش (به قول شما) و تکرار بیش از حد لهجه ی ترکی از این سریال به بعد تو اکثر سریال ها و فیلم ها، به سقوط "عبدی" بیشتر کمک کرد.
یادمه تا قبل از این سریال، مونده بودم این آقا کجاییه. اصفهونی رو مث اصفهونیا صحبت می کرد، لهجه ی تهرونی رو مث تهرونی ها، مشهدی، کاشی، شمالی و خلاصه همه ی لهجه ها رو مث خودشون می گفت! اما، درست از این سریال به بعد، کارگردانا دست گذاشتن روی تکرار "بایرام" بودن "اکبر عبدی" و از اونجا که ایشون زرنگ نبود، خودشو بارها و بارها و بارها تکرار کرد تا جایی که از چشم مردم افتاد و افراد زرنگ تری مثل "مهران مدیری" و "رضا عطاران" تونستن خیلی راحت کنارش بزنن.
2. اما، با خط آخرتون؛ که، نسبت به آقای "عبدی" اظهار خوشبینی داشتید و باز هم ایشون رو در اوج دونستید، خیلی موافق نیستم و فکر می کنم دوره ی ایشون تموم شده، متأسفانه. با تموم ارادتی؛ که، به شخصه به "اکبر عبدی" دهه ی 60 داشته م و دارم.
"خوابم می یاد" رو ندیده م؛ اما، فکر می کنم اگر هم موفقیتی برای "عبدی" به ارمغان آورده، به سبب نگاه تیز و به روز کارگردانش، "رضا عطاران" باشه و بس.
اینو هم بگم که من هم خیلی دوس دارم "عبدی" عزیز دوباره به اوج برگرده؛ اما، چشمم آب نمی خوره. همه ش می گم کاش، کاش "اکبر عبدی" هم مثل "بابا برقی" توی اوج کنار می رفت!
همانطور که در اپتدای آن متن هم اشاره داشتم، دلیل اصلی نوشتن مقاله درباره ی اکبر عبدی،
به برکت یادآوری بجا و قرار دادن فایل تیتراژ "هتل پیاده رو" توسط شما بود
و کامل موافق هستم که دور شدن اکبر عبدی از " آن اکبر عبدی دیگر "، از همین سریال شروع شد.
راستش به نظر من، بهمن زرین پور در مقام نویسنده، بسیار حرفه ای و خوشفکر هست،
برای نمونه، نویسندگی فیلمهای ماندگاری همچون: "پرواز در قفس-۱۳۵۷"، "حادثه -۱۳۶۳"،
"مدرك جرم-۱۳۶۴"، "زرد قناري-۱۳۶۷" و ...، اما در زمینه کارگردانی اینگونه ... !.
راستش نمیدانم امیر جان، از طرفی خیلی دردناک هست که بطور کامل اکبر عبدی را
از گذشته اش دور بدانیم، و از طرف دیگر همانگونه که شما هم اشاره داشتی،
فیلمنامه و کارگردانی که بافکر باشد، اکبر عبدی هم باز به شکوفایی میرسد.
در ضمن همه میدانیم که چهره ی بازیگر، در انجام سبکی که در هنر بازیگری دارد،
تاثیر فراوان دارد. با بالا رفتن سن، تغییر در چهره ی همه ی انسانها، کاملن طبیعی هست،
اما وقتی که آن علت جانبی و مخرب که بلای بسیاری هست و هنرمندان زیادی را در میانسالی
از میان برداشته، به جان کسی میافتد، شادابی را از چهره میبرد، حال آنکه این شخص،
بازیگر باشد و چه بدتر که سیمای او که وسیله ی هنرش است، در این آتش بسوزد.
این گفتگو ها برای من بسیار دردناک هست و پوزش میخواهم که در اینباره نوشتم،
بهتر شاید همان باشد که اکبر عبدی را با دوران درخشان فیلمهای دهه شصت،
بیاد آورد و در خاطره ها هنرش را جاودان ساخت، اما افسوس و صدها افسوس.
سلامت باشی.
صفحه 39 از 40 • 1 ... 21 ... 38, 39, 40
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 39 از 40
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد