رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی

من طرف najmak الثلاثاء يونيو 05, 2012 4:05 am

وای رامین خیلی ممنون مخصوصا با عکسی که گذاشتی (از کجا پیداش کردی) خیلی وقت بود که تو ذهنم مونده بود دومی رو البته فراموش کرده بودم اسمشو
دوتا فیلم دیگه هم هست
یکیش یه فیلم هندی هستش، یه صحنه برف یادمه و پیست اسکی و آشنایی دو نفر و یه پای شکسته ... چیز زیادی یادم نیست ولی همزمان با فیلم دوم دست به دست میشد
یه فیلم امریکایی فکر کنم بود که یکی با ذهنش رو بقیه تاثیر میذاشت، یادمه یه جا کله یکی منفجر میشه، اسمش شاید شکارچی ذهن بوده

من طرف ahmad1300mo الثلاثاء يونيو 05, 2012 8:14 am

از دوستان کسی این فیلمها را دارد برای دانلود بگذارد چون در بازار دیگر موجود نمیباشد 1- عقرب با بازی جمشید هاشم پور 2- مردی در ایینه با بازی کاظم افرندنیا 3- مشت با بازی بهزاد جوانبخش

من طرف najmak الأحد يونيو 10, 2012 2:49 am

کسی نمیتونه بگه اینا کدوم فیلم ها هسنم؟

یه فیلم هندی، یه صحنه برف یادمه و پیست اسکی و آشنایی دو نفر و یه پای شکسته ... قدیمی هستش قبل از شعله و سنگام دیدمش چیز زیادی یادم نیست ولی همزمان با فیلم دوم دست به دست میشد
یه فیلم امریکایی، کی با ذهنش رو بقیه تاثیر میذاشت، یانگار ذهن رو میخوند یادمه یه جا کله یکی منفجر میشه، اسمش شاید شکارچی ذهن بوده

من طرف Indiana Jones الأحد يونيو 10, 2012 12:21 pm

najmak نوشته است:کسی نمیتونه بگه اینا کدوم فیلم ها هسنم؟

یه فیلم هندی، یه صحنه برف یادمه و پیست اسکی و آشنایی دو نفر و یه پای شکسته ... قدیمی هستش قبل از شعله و سنگام دیدمش چیز زیادی یادم نیست ولی همزمان با فیلم دوم دست به دست میشد
یه فیلم امریکایی، کی با ذهنش رو بقیه تاثیر میذاشت، یانگار ذهن رو میخوند یادمه یه جا کله یکی منفجر میشه، اسمش شاید شکارچی ذهن بوده

سلام
شما مشخصه هنوز صندوق پستي‌تون رو نگاه نكرده‌ايد. من براي شما يك لينك فرستاده بودم كه پاسخ سئوال دومتون بود.
ارادتمند
افشين

من طرف ssaharee الإثنين يونيو 11, 2012 10:53 am

فیلم هندی اسمش بیا در اغوشمه با بازی شی شی کاپور و شرمیلا تاگور

من طرف najmak الإثنين يونيو 11, 2012 11:12 am

مرسی افشین فکر میکنم خودشه

زیاد وارد نبودم صندوق رو چک کرده بودم ولی رو اسکنرها کلیک نکرده بودم

بازم مرسی

من طرف najmak الإثنين يونيو 11, 2012 11:52 am

وای خدایا شماها دیگه کی هستین چطوری اینا رو به نام یادتونه با یه اشاره کوچیک!!!!

مرسی ssaharee بسیار بسیار زیاد

من طرف najmak الإثنين يونيو 11, 2012 12:03 pm

چند تا دیگه فیلم از طاقچه ذهن من...

کسی یادشه سریال ژاپنی که اسم پسره شوئیچی بوده و مریض میشه آخرش میمیره چیه؟ لینکی از imdb هستش؟

یه فیلم سیاه و سفید که برادری دختر خواهرشو میدزده و همه شواهد و که نشون میده خواهره دختری داشته از بین میبره و پلیس فکر میکنه خواهر دروغ میگه و ...

استادمون یه فیلمی تعریف کرد دوست دارم ببینمش. با صحنه جنگ شروع میشه که یکی همکلاسی قدیمیشه میشناسه و بعدش فلاش بک میخوره و داستان پسربچه شرور و تنبلی رو میگه که با مریضی معلمش و اومدن یه خانم معلم جدید بچه خوبی میشه ولی ...

من طرف Indiana Jones الإثنين يونيو 11, 2012 3:04 pm

najmak نوشته است:چند تا دیگه فیلم از طاقچه ذهن من...

کسی یادشه سریال ژاپنی که اسم پسره شوئیچی بوده و مریض میشه آخرش میمیره چیه؟ لینکی از imdb هستش؟

یه فیلم سیاه و سفید که برادری دختر خواهرشو میدزده و همه شواهد و که نشون میده خواهره دختری داشته از بین میبره و پلیس فکر میکنه خواهر دروغ میگه و ...

استادمون یه فیلمی تعریف کرد دوست دارم ببینمش. با صحنه جنگ شروع میشه که یکی همکلاسی قدیمیشه میشناسه و بعدش فلاش بک میخوره و داستان پسربچه شرور و تنبلی رو میگه که با مریضی معلمش و اومدن یه خانم معلم جدید بچه خوبی میشه ولی ...

باز سلام
البته بگم خدمتتون كه چون پيشتر در اين موارد اينجا صحبت و بحث شده بوده الان حضور ذهن ما بيشتره. بهرحال اسم اون سرياله كه در ايران "پدر مجرد" بود و اتفاقاً پسره هم نمي‌مرد و تازه وقتي دوست دختر عموش باهاش ازدواج ميكرد توي دفتر خاطراتش مي‌نوشت "يك پدر خوب داشتم يك مادر خوب هم پيدا كردم" خانم زهره شكوفنده با طرز دوبله‌ي شخصيت "جودي آبوت" (در كارتون بابا لنگ‌درزا) جاي شوييچي دوبله كرده‌اند.
در مورد فيلم دوم هم تشريف ببريد به اين لينك:
http://www.imdb.com/title/tt0058997/
سومي رو هم نمي‌شناسم.
توصيه‌ي آخر هم اينكه شما بد نيست يكبار كل اين تاپيك رو مرور كنيد. شايد پاسخ بسياري از پرسش‌هارو اينجا پيدا كرديد.
ارادتمند
افشين

من طرف najmak الثلاثاء يونيو 12, 2012 2:45 am

مرسی افشین

راستش من کل تاپیک رو خوندم و اتفاقا جواب خیلی ها شو گرفتم مثل کبوتر دیکنز و secret garden و ...

آره دوبله شوئیچی رو خیلی دوست داشتم به کاراکترش خیلی می اومد ... پس اونکه پسره میمیره یکی دیگه بوده که تو تاپیک ازش گفته

بازم مرسی از پاسخ ها

من طرف babak الثلاثاء يونيو 12, 2012 10:08 am

najmak نوشته است:چند تا دیگه فیلم از طاقچه ذهن من...

کسی یادشه سریال ژاپنی که اسم پسره شوئیچی بوده و مریض میشه آخرش میمیره چیه؟ لینکی از imdb هستش؟

یه فیلم سیاه و سفید که برادری دختر خواهرشو میدزده و همه شواهد و که نشون میده خواهره دختری داشته از بین میبره و پلیس فکر میکنه خواهر دروغ میگه و ...

استادمون یه فیلمی تعریف کرد دوست دارم ببینمش. با صحنه جنگ شروع میشه که یکی همکلاسی قدیمیشه میشناسه و بعدش فلاش بک میخوره و داستان پسربچه شرور و تنبلی رو میگه که با مریضی معلمش و اومدن یه خانم معلم جدید بچه خوبی میشه ولی ...

سلام
همونطور که افشین عزیز گفته فیلم دوم "بانی لیک گم شده" اثر اتوپره مینجر ه"
مورد سوم
فیلم نیست بلکه یه سریال ایتالیایی به نام "قلب" هست که داستانش در اصل همون داستان بچه های مدرسه والته.منتها اون پسره که گفتی توی کارتون اسمش فرانچی بود و توی فیلم "فرانتی".معلم متحول کننده هم کسی نبود جز آقای "پربونی"

من طرف najmak الأربعاء يونيو 13, 2012 9:44 am

نه بابک فکر کنم شما اشتباه متوجه شدی معلم متحول کننده یه خانمی بوده و اینکه پسره متحول نمیشه چون اشتباها چیزی میبینه که فکر میکنه معلم شاگرد اول کلاس و دوست داره و ...

من طرف Ma.amin1992 السبت يونيو 16, 2012 2:40 pm

سلام دوستان کسی فیلم جادوگر جوان رو برا دانلود نداره بدجور دنبالشم تو صفحات قبلی لینک دانلودش بود ولی خراب بود لطفا کمک کنید

من طرف ahmad1300mo الإثنين يونيو 18, 2012 7:11 am

یه فیلم هندی قدیمی بود بنام " فراموشی " نه این فیلم فراموشی که الان در بازار موجود هست و یک فیلم دیگر بنام " کتاب" فکر کنم اسم بازیگر پسری که در این فیلم بازی میکرد راجو بود و یه کمی از این فیلم که تو ذهنم مونده اینه که راجو شیر زیاد میخورد و هی گنده و گنده تر میشد بهر حال هر کسی میتونه خاطره ای از این فیلمها زنده کنه دریغ نکنه

من طرف mehrnaz_sadeghi86 الثلاثاء يونيو 19, 2012 6:43 am

Ma.amin1992 نوشته است:سلام دوستان کسی فیلم جادوگر جوان رو برا دانلود نداره بدجور دنبالشم تو صفحات قبلی لینک دانلودش بود ولی خراب بود لطفا کمک کنید

دوست عزیز منم شدیدا دنبال این فیلم بودم تاحالا نتونستم دانلودش کنم ولی یه سایت رو پیدا کردم که لین فیلم رو هم به زبان اصلی و هم دوبله شده می فروشه
اینم آدرس سایتشه:

http://www.kolbehkartoon1.com/11431/52362

http://www.kolbehkartoon1.com/11431/48282

من طرف babak الثلاثاء يونيو 19, 2012 6:00 pm

najmak نوشته است:نه بابک فکر کنم شما اشتباه متوجه شدی معلم متحول کننده یه خانمی بوده و اینکه پسره متحول نمیشه چون اشتباها چیزی میبینه که فکر میکنه معلم شاگرد اول کلاس و دوست داره و ...

خب با این وصف تنها گزینه ای که به ذهنم میرسه فیلم "دوازده جفت چشم" داستان خانم معلم یه مدرسه روستایی است که بعد از چند سال موقع بازنشستگیش شاگردهای اولین سال تدریسش دور هم جمع میشن و ازش تقدیر می کنن

من طرف hamalous الأربعاء يونيو 20, 2012 3:43 am

باسلام
دنبال فیلمی رزمی قدیمی میگردم به اسم کارآگاه کوبهت لطفأاسم انگلیسیشوبرام ارسال کنید
تشکرازدوستان عزیز

من طرف Ma.amin1992 الأربعاء يونيو 20, 2012 4:08 am

سلام
ببخشید یه فیلم بود حدود سال 79 از شبکه دو پخش میشد
به اسم ملوان کوچولو که یه بچه بوده که یه ملوان سرپرستیشو به عهده
میگیره بعد یه جا هست که ملوانه میمیره
این فیلم رو هرچی گشتم هیچی در موردش پیدا نکردم فکر کنم اسمشو
اشتباه یادمه اگه میشه راهنمایی کنید البته یه سکانس هم از فیلم یادمه که
توش کف کشتی پر ماهیه و ملوانه به بچه میگه که ماهیا رو جمع کنه
میشه راهنمایی کنید کسی این فیلم رو دیده ؟؟؟؟؟؟؟؟ من هرچی گشتم هیچی پیدا نکردم
لطفا راهنمایی کنید
ممنون

من طرف ramin السبت يونيو 23, 2012 1:26 pm

ahmad1300mo نوشته است:یه فیلم هندی قدیمی بود بنام " فراموشی " نه این فیلم فراموشی که الان در بازار موجود هست و یک فیلم دیگر بنام " کتاب" فکر کنم اسم بازیگر پسری که در این فیلم بازی میکرد راجو بود و یه کمی از این فیلم که تو ذهنم مونده اینه که راجو شیر زیاد میخورد و هی گنده و گنده تر میشد بهر حال هر کسی میتونه خاطره ای از این فیلمها زنده کنه دریغ نکنه

اگر منظور فیلم فراموشی هست که در دهه شصت از تلویزیون نشون داده می شد اون فیلم اولین ساخته ساندیپ رای پسر فیلمساز برجسته هند ساتیاجیت رای بود با عنوان اصلی Phatik Chand که فیلمنامه اش رو هم پدرش نوشته بود:

http://www.imdb.com/title/tt0086103/

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 38 Scaled.php?server=535&filename=vlcsnap2011091923h35m25

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 38 Scaled.php?server=535&filename=vlcsnap2011091923h35m25

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 38 Scaled.php?server=202&filename=vlcsnap2011091923h33m32

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 38 Scaled.php?server=197&filename=vlcsnap2011091923h34m32

فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی - صفحة 38 Scaled.php?server=684&filename=vlcsnap2011091923h34m14

من طرف ahmad1300mo الثلاثاء يونيو 26, 2012 11:51 am

دوست عزیز خودشه فیلم فراموشی در دهه 60 از تلویزیون پخش شد اگر میتوانید قسمتی از فیلم را بگذارید یا اطلا عات بیشتری از این فیلم بدهید. ممنون

من طرف ariangirl الثلاثاء يونيو 26, 2012 6:48 pm

من طرف ramin الأربعاء يونيو 27, 2012 1:01 am

ahmad1300mo نوشته است:دوست عزیز خودشه فیلم فراموشی در دهه 60 از تلویزیون پخش شد اگر میتوانید قسمتی از فیلم را بگذارید یا اطلا عات بیشتری از این فیلم بدهید. ممنون

What else do you want to know?
Here you can watch the last scene of the film:

https://www.youtube.com/watch?v=I61L9Bs1QhM

من طرف faridonline الأربعاء يونيو 27, 2012 7:31 am

دوستان عزيز اخيرا سروش كارتون داستانهاي پينوكيو را در قالب dvd و با فرمت و قاب شكيل و به قيمت نازل 1500 تومان عرضه كرده . سه قسمت در يك dvd . فقط تنها ايرادش اينه كه كيفيت تصاوير قديمي هست و با تصاوير با كيفيت صداگذاري نشده .

من طرف amir_T_2008 الجمعة أغسطس 03, 2012 11:23 pm

با سلام

من به دنبال يك موزيك ويدئو قديمي مربوط به نوروز 72 مربوط به گروه black cats هستم كه تمامي آهنگ هاي البوم پول در يك كار آورده و كليپ كرده بودن.من خيلي خيلي دنبال اين كليپ گشتم و در نهايت در يوتوپ پيدا كردم كه متاسفانه از سرور خذف شده بود.
يك دنيا ممنون ميشم خاطرات كودكي منو زنده كنيدو برام پيدا كنيد.

ممنونم

من طرف 59 الأربعاء أغسطس 15, 2012 3:58 pm

سرزمین یادمانه ها

.
.
.

.
.
.

با درود خدمت همه ی یاران گرامی و اهالی سرزمین یادمانه ها.

قبل از هر سخنی، مراتب تسلیت خود را خدمت امیر گرامی بیان میدارم.

همچنین سپاسگزارم از لطف همه ی دوستان که در این چند زمانی که در خدمت نبودم
من کوچک رو مورد محبت خویش قرار دادند. اکنون که تمام پستهای گذشته رو میخواندم
به این فکر افتادم که چند نکته ای رو خدمت شما بگم.

نکته ی اول آنکه، گنجینه ی ویژه و قابل توجهی ندارم، هر چه هست یا از فضای مجازی تهیه شده
و یا به برکت دوستان جمع آوری گردیده و همچنان هم موجود میباشد و همانند رویاهای کودکیمان، تمام ناشدنی.

مطلب دیگر اینکه با کودکی و نوستالژی هایم هیچگاه خداحافظی نکرده و نمیکنم چرا که
بدون آنها "مایی که به ظاهر بزرگ اما در روح کودک مانده ایم" تبدیل به "هیچ" میگردیم،
هیچی که سرگردان تر و آشفته تر از حال خواهد بود. به هر حال زندگی و وظایف کاری، فراز و نشیب های
خود را دارا هستند و گاهی برای آنانی که سادگی و زود باوری کودکی را فراموش نکرده اند!،
تکرار ساده لوحی های سالهای دور آنهم در دهه ی چهارم زندگی، ضربه ایست ناخوشایند.
.
.
.
--------------------------

ساندویچ سوسیس

زمستان سال ۱۳۶۷ بود و من در کلاس سوم دبستان درس میخواندم. هنوز بیش از یک ماه
به امتحانات ثلث دوم وقت داشتیم. برای من این اولین زمستان و فصل سرد سال بود که از آغاز تولد تا به آنروز،
دیگر خطر جنگ و حمله های هوایی، فضای شهر و مدرسه را در چنگال تیز و دلهره آور خود نداشت.
آنروز صبح پس از نواخته شدن اولین زنگ خوش آیند و امید بخش تفریح، کلاس را ترک کردم
و به بیرون آمدم. همانند همیشه در میان شیطنت و بازی های بچه ها در داخل حیاط مدرسه ایستاده بودم
و با اشتهایی که دیگر رو به فراوانی داشت تصمیم به خوردن تغذیه ام گرفته بودم.

از یکی - دو سال قبل از آن و در کارزار سالهای پایانی جنگ و موشک باران تهران و شهرهای دیگر،
تولید سوسیس های کوکتل در کشور افزایش پیدا کرده بود و به همان نسبت بدلیل کمیاب بودن ارزاق عمومی
و سیستم کوپنی، این سوسیس ها در مقایسه با گوشت قرمز بمراتب از قیمتی مناسب تر برخوردار بودند.
از سوی دیگر شرکت "مهرام" هم اقدام به تولید گستره ی سس گوجه فرنگی در قوطی هایی قرمز رنگ
به شکل "خرسی بامزه" کرده بود. اینگونه بود که همنشینی سوسیس های سرخ شده در ماهی تابه
به همراه سس خرسی مهرام آنهم پیچیده در نان لواش و یا قرار داده شده در نانی ساندویچی،
برای بچه ها و بزرگترها همانند یک پرس چلوکباب کوبیده با یک سیخ کباب برگ اضافه و مخلفات آن،
اشتها برانگیز و مهمتر از هر چیز "اقتصادی" بود.

آنروز صبح من هم مشغول باز کردن یکی از همان ساندویچ ها بودم که شب قبل از آن،
مادر برای شام درست کرده بود و سهم تغذیه مدرسه من را کنار گذاشته بود. تکه های چاق و چله ی سوسیس
با برش های گوجه فرنگی در کنارشان، به قرمزی رنگ سس خرس نشان، جلوه ای دیگر داده بود
و من ایستاده در حیاط مدرسه را لحظه به لحظه، بیشتر و بیشتر از فضای اطراف و شلوغی بچه ها دور میکرد.
گاز اول را هنوز به ساندویچ نزده بودم که یکی از بچه ها که شاگرد کلاس کناری ما بود با عجله خود را به من رساند.
با نگاهی که انگار خبری را در خود پنهان میکرد، بعد از کمی درنگ با چهره ای پایدار و صدایی آرام
به من گفت که آقای ناظم با تو کار مهمی دارد و هر چه زودتر باید خود را به دفتر مدرسه برسانی. هوس خوردن
و گاز زدن به ساندویچ برایم تبدیل به دلهره ای آشنا شد، به همان دلهره ای که زمان درس جواب دادن در سر کلاس
و یا دم های پایانی انتظار و قبل از شروع امتحانات مدرسه، بسان ماری که آرام بدور خود میپیچد به سراغم میامد
و احساسی درد گونه را در وجودم به اینسو و آنسو می کشاند.

با نگاهی ناباورانه به او که چشمانش درست مردمک چشم مرا هدف گرفته بود سرم را به پایین آوردم
و نگاهی به ساندویچ انداختم، او که انگار سوال من را زودتر فهمیده بود بدون آنکه واژه ی به زبان بیاورم گفت :
"خب اشکالی نداره، من برات نگه میدارم، با این که پیش آقا ناظم نمیرن!، فقط زود برگرد که زنگ میخوره ها!".
همانند کسی که در جلوی دوراهی ایستاده و نمیداند که چه کند، پیشنهادش را پذیرفتم، ساندویچ را به او دادم
و به سمت دفتر مدرسه دویدم.

چند دقیقه بعد خوشحال از آنکه ناظم با من کاری نداشته و کمی متعجب از آنکه احتمالن همکلاسی،
من را با دانش آموز دیگری اشتباه گرفته!، خود را به حیاط رساندم. زنگ شروع کلاس بعدی نواخته شده بود
و بچه ها بدون صف مشغول رفتن به سر کلاس ها بودند. احساس کردم که زمانم در این چند دقیقه ی دلهره آمیز
و رفت و آمد و بدنبال ناظم گشتن، بیهوده و بدون آنکه آنرا حس کنم به سطل زباله ای ریخته شده،
و شاید درست به همان سطل کنار حیاط مدرسه که آن همکلاسی پس از خوردن کامل ساندویچ سوسیس،
بی آنکه متوجه نگاه من باشد، کیسه اش را بدور انداخت و با قیافه ای پیروزمندانه راهی کلاس درس شد.

هنوز هم بارها و با آنکه دیگر سالیان سال از آن ماجرا و نمونه های بسیار دیگرش
که همه در نتیجه و آخر کار با هم یکسان بودند میگذرد، باز هم ساده لوحی و زودباوری کودکی
همانند یاری وفادار همراه من است و تنهایم نمیگذارد، با این تفاوت که ساندویچ ها، شکلات ها و ...
دیگر جای خود را به برگه هایی کاغذی داده اند که نامشان "اسکناس" است.
--------------------------

و یادی داشته باشیم از هنرمندی که در دهه شصت،
خاطراتی خوش برای کودکی ها و نوجوانی هایمان رقم زد.

منوچهر لاریجانی ( ۱۳۲۴- ۱۳۹۰)

منوچهر لاریجانی در سال ۱۳۲۴ در تهران متولد شد.
در دهه شصت با حضور در سریال‌های "آخرین روز تابستان"، "بچه‌های مدرسه" و ...
تبدیل به یکی از ماندگارترین چهره های تلویزیونی برای ما اهالی دهه شصت گردید.
از آخرین فعالیت‌های او می‌توان به بازی در نقش طلحه در سریال امام علی اشاره کرد.
همچنین در سینمای پربار دهه شصت خورشیدی، حضور در فیلم‌های "ستاره دنباله‌ دار-۱۳۶۴"
و "مرد پنجم - ۱۳۷۳" را نیز در کارنامه هنری خود دارد.

منوچهر لاریجانی در هفتم بهمن ماه سال ۱۳۹۰ خورشیدی بر اثر بیماری سرطان کبد
در سن ۶۶ سالگی در کشور استرالیا درگذشت.
یادش گرامی.

.
.
.

پی نوشت ۱: نمیدانم این چه سرنوشتی است که بعضی از بازیگران توانای دهه شصت به آن دچار شدند.
یا همچون جواد خدادادی و منوچهر لاریجانی و دیگرانی که احتمالن نمیدانیم!، دور از وطن بخاک سپرده شدند،
و یا همچون "حمید عبدالملکی" تن به مهاجرت دادند و یا همانند "حسن داداشگر" و دیگرانی که کم نیستند،
ماندند اما بی هیچ تفاوتی، از دایره ی جعبه ی جادویی و پرده ی نقره ای بدور افتادند.

پی نوشت ۲: سال گذشته در بخش برنامه های کودک این فروم رویایی،
اگر اشتباه نکنم توسط "محمد گرامی - استالکر" سوالی مطرح شد درباره ی سریالی که در اواخر دهه شصت
در برنامه کودک پخش میشد. ماجرای یک خانواده که که اگر اشتباه نکنم خواهر و برادری بودند که بهمراه
پدر خود زندگی میکردند. نقش پسر خانواده را همان دوست لاغر اندام اکبر عبدی در فیلم سفر جادویی ایفا میکرد.
از آن زمان تا چندی پیش که قصد فرستادن این مطلب را به فروم داشتم، دایمن با آنکه چهره پدر خانواده
در جلوی چشمانم بود، بخاطر ندانستن نام ایشان مجالی برای گفتن پیش نمی آمد. نقش پدر را زنده یاد منوچهر لاریجانی
با بازی روان و مستند گونه ی خویش ایفا میکردند. حتی خوب بیاد دارم که در خرداد ۱۳۶۸ که امتحانات مدارس
بخاطر تعطیلات سراسری کشور به تعویق افتاده بود، یک قسمت ویژه و مناسبتی از این سریال که بگمانی باید
یکی از ۲ سریال نامبرده در بیوگرافی زنده یاد باشد، توسط ایشان به نمایش درآمد که تا چند هفته پس از آن
از برنامه ی کودک بازپخش میشد.
--------------------------

و در انتهای این پست،
قسمت کوتاه یکی از فیلمهای تلویزیونی دهه شصت تقدیم میگردد
که حال و هوای آن روزگاران را برایمان زنده میگرداند.

فیلم تلویزیونی روز خاکستری (۱۳۶۹)

بازیگران: آتیلا پسیانی، آزیتا حاجیان،
حسین محب اهری، مهراوه شریفی نیا و ....
کارگردان: مجید ماهیچی
محصول گروه فیلم و سریال شبکه ۲
پاییز ۱۳۶۹.

قسمت کوتاهی از " فیلم تلویزیونی روز خاکستری - ۱۳۶۹ "
http://s3.picofile.com/file/7470346234/Rouze_khakestari_1369.rar.html

.
.
.

دوستان گرامی، سعی خواهم داشت که در صورت موافق بودن شرایط، زمان و ...
همانند گذشته در خدمت باشم و چراغ فانوس کودکی را با کمک هم زنده نگاه داریم.

شاد و سلامت باشید.
جاودان باد یاد خاطرات کودکی و نوجوانی.