فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
+62
Ma.amin1992
ssaharee
najmak
Roozbeh_vb
Mohsensad
ahmad1300mo
Mihakralj
bahram13
Heidi
drajang
afsoon520
mehrnaz_sadeghi86
ars_53
Marcello
morteza3274
Pardis
Nexon
Ishpateka
mim-alef
erfan
Petsi
kazvash
naser58
arman
mahmood666
eideh
alirad
sahra_7
fazel1994
stalker
Negin 2
59
Roham
f222f
reza_c00lboy
hadish
nama
نگين
edo
sina
slevin(HAMID
آزاده
sooratak
mahyarshoze
amirarsalanroomi
ariangirl
siman1
ramin
kave
Amir56
siavash
PBook
S@M
Shervin
@p@d@n@
Emiliano
Indiana Jones
tisto
SMAM
faridonline
khatereh
babak
66 مشترك
صفحه 25 از 40
صفحه 25 از 40 • 1 ... 14 ... 24, 25, 26 ... 32 ... 40
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
سريال "طبل تو خالي" (۱۳۶۳)
قسمتهایی از سريال "طبل تو خالي" - به کارگردانی " احمد نجیب زاده " ( ۱۳۶۳)
http://www.mediafire.com/?s58p6x68sj3ts5j
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
59 عزيز
ممنون از بابت اين فايل. يادش بخير چه حالي شده بوديم آخر قسمتي كه شاه قلابي از پلهها پايين اومد و به مدعوين خيرمقدم گفت. شخصاً موهاي تنم سيخ شده بود و باور داشتم كه خود شاه است!
افشين
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 نوشته است:
سريال "طبل تو خالي" (۱۳۶۳)
قسمتهایی از سريال "طبل تو خالي" - به کارگردانی " احمد نجیب زاده " ( ۱۳۶۳)
http://www.mediafire.com/?s58p6x68sj3ts5j
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
1. وای! "طبل توخالی"! عاشق این سریال بودم و به کل ازش یادم رفته بود.
"59" عزیز، از این که داشته هاتو مثل همیشه و با سخاوت تموم در اختیار دوستان می ذاری، باز هم ازت متشکرم.
دست مریزاد!
در مورد فیلم ها هم، مثل همیشه ازت متشکرم. کار بزرگی رو داری ادامه می دی، دوست نازنینم.
2. و اما ادامه ی پوسترها و حرف P:
....................................
3. این هم بخشی از "قطار ابدی"، تقدیم به همه ی دوستان گلم؛ بخصوص، "59" عزیز:
http://s2.picofile.com/file/7142606020/Ghatare_Abadi.rar.html
اینو مدت ها پیش دوست خوبم، "محمد محمودی" عزیز، برام فرستاده بود.
....................................
4. "عرفان" جان، من همچنان شیفته ی کارهای سیاه و سفید روزنامه ای شما هستم. خیلی لطف می فرمایید.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
افشین جان لطف داری، انجام وظیفه میکنم،
بسیار خرسندم که فایلهای "سريال طبل تو خالي" مورد توجهت قرار گرفته.
بله درست میفرمایی، شباهت بسیار زیادی بود ،
البته رضا بنفشه خواه در کل شباهت بیشتری دارد تا جناب ناصر گیتی جاه.
در ضمن این دو بازیگر که نام بردم رو شما ببینید، سالهاست که نقش آفرینی میکنند،
هیچ وقت ستاره ی پوشالی نشدند که عکسشان را با عینک دودی
بر روی جلد مجله های گلاسه چاپ کنند،
اما کارشان را همیشه به بهترین شکل انجام دادند.
سلامت باشی افشین جان.
.
.
.
امیر جان شما هم همانند همیشه لطف داری،
خوشحالم که فیلمها و مطالب دیگر هم مورد پسندت قرار میگیرند،
سپاسگذارم برای پوسترها و بویژه "قطار ابدی"، خیلی لطف کردی،
دست دوست گرامیمان "محمد محمودی" هم درد نکنه.
در ضمن یک کلیپ از یک سریال قدیمی و خاطره انگیز به تازگی کار کردم
که به زودی تقدیم همه شما بزرگواران میکنم.
سلامت باشید دوستان.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
بیاد "حسین معمارزاده" (۱۳۷۵ - ۱۳۱۸)
روز ۱۷ آبان سال ۱۳۷۵، دوبله ايران يکي ازهنرمندان با سابقه و جدي خود را از دست داد.
کسي باور نمي کرد حسين معمارزاده با آن صداي محکم و پر طنينش اين قدر زود و ناگهاني خاموش شود.
وي اسفند ۱۳۱۸ در تهران متولد شد و فعاليت هاي هنري اش را ۲ سال پيش از ورود به عرصه دوبله
با بازي در نمايش هاي مختلف آغاز كرد. او دوبله را از ۲۰ سالگي با گويندگي در فيلمي
به سرپرستي علي كسمايي شروع كرد و به دليل صداي محكم، استعداد، عشق و علاقه فراوانش
به يكي از بهترين دوبلورهاي ايران تبديل شد.
صدای قاطع و با صلابت "پدر بزرگ در کارتون نل"، از شفاف ترین و فراموش نشدنی ترین
صداها و خاطرات دوران کودکی ماست که یادگاریست جادوان از زنده یاد حسین معمارزاده.
او همچنین طي سالها فعاليت درخشان خود، در فيلمها و سريالهاي بسياري گويندگي کرد،
از جمله مجموعه " از سرزمين شمالي " که در آن، نقش پدر را به عهده داشت . وي در اين سريال،
با توجه به نوع صدايش کوشيد تا احساس موجود در بازي شخصيت را از طريق جملات منقطع و تاکيد
بر بخشهايي از جمله و کلمه به بيننده منتقل کند که بيانگر بي اعتنايي ظاهري شخصيت و احساس پنهان شده او بود.
وي کارهاي درخشان ديگري هم به يادگار گذاشته است، از جمله "ارتش سري" که نقش "ماکس" را مي گفت
و فيلم تلويزيوني "سرزمين من" که به جاي "آنتوني هاپکينز" گويندگي کرده بود و آن را بسيار دوست مي داشت
و جزو بهترين کارهايش مي دانست.
همچنین در فیلمهای ایرانی به نقش بسیاری از هنرمندان جانی تازه میبخشید، گویندگی بجای بازیگرانی همچون:
سعيد پيردوست، زنده یاد احمد قدكچيان، حسين خاني بيگ، سيروس گرجستاني، زنده یاد منصور والامقام،
ولي شيراندامي، خسرو دستگير و ....
معمارزاده به گفته همكارانش، انساني نجيب و آرام بود، اهل جنجال آفريني نبود و حتي در هيات مديره
انجمن گويندگان كم حرف میزد. همكارانش او را گوينده اي علاقمند و منظم توصيف ميكنند كه حاضر بود
به خاطر جزيي ترين موارد كارش را تكرار كند و به دليل جنس صدايش در هر فيلمي نياز به او احساس میشد
و پس از گذشت سالیان طولانی از مرگش هنوز جایگاه خالی اش در دوبلاژ ایران احساس میگردد.
حسين معمارزاده در نيمه آبان ۱۳۷۵ پس از بازگشت از يك كار دوبله، به دليل بيماري قلبي
به بيمارستان منتقل شد، اما برخلاف نظر پزشك با رضايت خودش به خانه رفت
و سرانجام در ۱۷ آبان پس از چند روز بيهوشي از این جهان رخت بربست.
یادش گرامی.
--------------------------------
نظر دوستان گرامی را به بخش کوتاهی از مصاحبه تلویزیونی با زنده یاد حسین معمارزاده
که نیمه اول دهه هفتاد خورشیدی در سری نخست برنامه صداهای ماندگار انجام شده جلب میکنم.
این ویدیو توسط یکی از اعضای محترم "تالار کافه کلاسیک" به مشخصات زیر:
در آنجا قرار داده شده بود که بدین ترتیب مراتب سپاس خود را خدمت ایشان بیان میدارم.
تقدیم شما گرامیان.
http://s2.picofile.com/file/7139264301/Hosein_MemarZade_1318_1375_.3gp.html
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در الثلاثاء سبتمبر 20, 2011 4:51 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
۵۹، اصل حرف رو مرحوم معمارزاده در لینکی که فرستادی به خوبی گفتن. اینکه فیلم رو یک روزه «فارسیسازی» میکنن واقعا فاجعهست. دوبله در ایران به کمالی رسیده بود که در سالهای اخیر داره همهش به باد میره. و راستش رو بخوای خیلی بعید میدونم کسی بتونه جلوی این روند رو به زوال رو بگیره.
stalker- تعداد پستها : 256
Join date : 2011-01-07
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
بله محمد جان، درست میفرمایی،stalker نوشته است:۵۹، اصل حرف رو مرحوم معمارزاده در لینکی که فرستادی به خوبی گفتن. اینکه فیلم رو یک روزه «فارسیسازی» میکنن واقعا فاجعهست. دوبله در ایران به کمالی رسیده بود که در سالهای اخیر داره همهش به باد میره. و راستش رو بخوای خیلی بعید میدونم کسی بتونه جلوی این روند رو به زوال رو بگیره.
در این قسمت کوتاه از مصاحبه، زنده یاد معمارزاده
بخوبی به دلیل آشفتگی دوبلاژ ایران در ۱۵ سال اخیر اشاره میکنه.
البته ایشان که زودتر رفتند از این دنیا، منظورم این هست که
مشکل کار از همان زمان شروع شده بوده که ایشان هم اشاره داشتند.
واقعن چه بود و چه شد.
محمد جان خیلی خوشحال هستم که برایمان مینویسی.
سلامت باشی همیشه.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
Indiana Jones نوشته است:Indiana Jones نوشته است:سلام بر دوستان
اين بار با يك هديه غافلگيركننده از يك سريال كه در اوائل انقلاب از تلويزيون ايران پخش ميشده و به نوعي جزو معدود برنامههاي قابل توجه آن دوران بوده به پيش شما آمدهام.
"ماجراهاي جديد هاكلبريفين" سريالي است از سري مجموعههاي كارتوني كمپاني هانا و باربرا كه تقريباً همزمان با كارتون "ماجراهاي گاليور" ساخته شد و همان مايهها را دارد. البته اين بار جاي كاپيتان ليچ را اينجونجوي بدجنس سرخپوست گرفته كه هربار با لباسي تازه به جنگ با تام ساير ، هاكلبريفين و بكي ميآيد. تفاوت اين كارتون در نيمه زنده / نيمه انيميشن بودن آن بوده است. اينجونجو هربار با شكل و قيافهي جديدي ظاهر ميشود ولي ميتوان او را از سياهي زير چشمانش شناخت.
ارادتمند
افشين
سلام
اتفاق جالبي افتاد و دو روز پس از معرفي سريال تلويزيوني "ماجراهاي جديد هاكلبري فين" (يا به قول ترجمه قديمي: ماجراهاي تازه!) يك قسمت كامل از اين سريال از برنامهي "بچههاي ديروز" پخش شد. نميدونم آيا كسي از اين برنامه عضو فاروم ماست يا كه اين فقط يك اتفاق ساده است. بهرحال خوشحالم و اين قسمت رو بطور كامل براي شما عزيزان آماده كردهام كه ملاحظه ميفرمائيد:
]
حين پخش اين سريال دائماً جملهاي پايين تصوير نقش ميبست مبني بر اينكه اين برنامه سال 1359 از تلويزيون پخش ميشده...
شاد باشيد.
ارادتمند
افشين
سلام
واقعا تقارن خیلی جالبی بودا!!! ممنون از هر دو سری فایلا
59 گرامی ممنون ممنون از فایلا و توضیحات عالیتون. حرف نداره! همگی خیلی عالین خسته نباشید.
خب اینم یه تیکه از برنامه طنز قدیمی با بازی آذری و مرحوم مهرپرور. نمیدونم دقیقا مربوط به چه برنامه ای بوده.
http://s2.picofile.com/file/7141726341/azari_mehrparvar.wmv.html
sahra_7- تعداد پستها : 164
Join date : 2010-09-22
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
خواهش میکنم، نظر لطف شما و دوستان هست،sahra_7 نوشته است:
59 گرامی ممنون ممنون از فایلا و توضیحات عالیتون. حرف نداره! همگی خیلی عالین خسته نباشید.
خب اینم یه تیکه از برنامه طنز قدیمی با بازی آذری و مرحوم مهرپرور. نمیدونم دقیقا مربوط به چه برنامه ای بوده.
http://s2.picofile.com/file/7141726341/azari_mehrparvar.wmv.html
بسیار خرسندم که فایلها مورد پسندتون قرار میگیرند.
سپاسگذارم برای فایل تصویری، بسیار خاطره انگیز بود.
زنده یاد فرهنگ مهرپرور خیلی زود رفت،
هنوز به پنجاه سال نرسیده بود، ... جایشان همیشه خالیست.
امیدوارم که جناب منوچهر آذری همیشه سلامت باشند.
گمان میکنم که نام این مجموعه که قسمتی از آنرا شما قرار دادید،
"لبخند نوروزی (۱۳۷۲)" باشه، البته شک دارم.
امیدوارم که دوستان دیگر راهنمایی بفرمایند.
سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
دوستان گرامی،
برای مدتی در خدمت شما نخواهم بود.
امیدوارم که در آینده نزدیک بتوانم با مطالبی تازه
باز هم به حضور شما بازگردم و انجام وظیفه نمایم.
با آرزوی سلامتی و شادکامی.
۵۹.
-----------------------------------
سریال " زندگی لئوناردو دا وینچی " (۱۹۷۱)
"زندگی لئوناردو دا وینچی" نام سریال نیمه بلندی است ساخته ی کارگردان ایتالیایی "رناتو کاستلانی"
که در سال ۱۹۷۱ برای اولین بار توسط "سازمان رادیو و تلویزیون ملی" در ایتالیا
و "شبکه ی تلویزیونی سی بی اس" در امریکا پخش گردیده است،
این سریال محصول مشترک ایتالیا و اسپانیا میباشد و در سال ۱۹۷۳
برنده ی "جایزه گولدن گلوب" میگردد.
سریال "زندگی لئوناردو دا وینچی" در مدت زمان پخش خود که نزدیک به شش ساعت میباشد،
در کنار پرداختن به زندگی لئوناردو دا وینچی، به ارائه سرگذشت و مستندات تاریخی
درباره ی چهره های معروف علمی - هنری در سده های ۱۵ و ۱۶ میلادی هم میپردازد.
تمامی رویدادها و سرگذشتهای تصویر شده ی سریال
در کشورهای ایتالیا و فرانسه فیلمبرداری شده است.
این سریال خوش ساخت و جذاب در تابستان سال ۱۳۶۹خورشیدی،
پنجشنبه شبها برای پخش به روی آنتن شبکه یک تلویزون ایران میرفت.
پی نوشت:
جایزه گولدن گلوب نام مجموعه جوایزی است که هرساله در ایالات متحده آمریکا
توسط اتحادیه مطبوعات خارجی هالیوود به بهترین تولیدات سینمایی و تلویزیونی اهدا میگردد.
جوایز گولدن گلوب معمولاً معیار خوبی برای پیش بینی فیلم های راه یافتنی به جوایز اسکار است.
-----------------------------------
"فیلیپ لروی" ایفا گر نقش لئوناردو دا وینچی در این سریال میباشد.
او در ۱۵ اوکتوبر ۱۹۳۰ در شهر پاریس - فرانسه بدنیا آمد.
از سال ۱۹۶۰، بیشتر در ایتالیا ساکن بوده و فعالیت هنری و بازیگری اش را نیز
به طور گسترده ای در سینمای ایتالیا و گاهی هم در سینمای وطنش فرانسه متمرکز کرده است.
فیلیپ لروی تاکنون در بیش از ۱۶۰ فیلم و سریال به ایفای نقش پرداخته است.
دختر او "بولیو فیلیپینه لروی" نیز به هنر بازیگری مشغول است.
-----------------------------------
همانطور که در بالا خدمت شما گرامیان بیان داشتم،
زمان پخش سریال "زندگی لئوناردو دا وینچی" پنجشنبه شبها در تابستان ۱۳۶۹ بود.
دیدن این سریال برای من از جذابیتی ویژه و حتی بیشتر، نسبت به سریال های ایرانی برخوردار بود،
از طرفی گاهی اوقات بخاطر به درازا کشیده شدن بخش تفسیر سیاسی از اخبار سراسری
و یا سخنرانی در پس از آن، پخش سریال با تاخیر همراه میشد و آنجا بود که میبایست
کلمه به کلمه ی برنامه مربوطه را دید و شنید تا نوبت به پخش سریال دلخواه رسد.
خوشبخانه به برکت تعطیلات تابستانی و نبودن درس و مشق و مدرسه،
این انتظارهای شبانه و نشستن در جلوی تلویزیون و چشم دوختن به آن
همانند شخصی که برای اولین بار در زندگی با پدیده ی جعبه جادویی روبرو گشته!،
بی هیچ اعتراض و سرزنشی از سوی پدر و مادر همراه بود و همه چیز بر وفق مراد.
خوب بخاطر دارم که یکی از آن پنجشنبه شبها مصادف شده بود
با ورود یکی از آزادگان گرامی به میهن که خانواده اش در همسایگی ما زندگی میکردند.
از عصر حال و هوای دیگری در کوچه بپا شده بود،
خیلی از اهالی محل از کوچه ها ی اطراف که حتی نام فامیل این خانواده را نمیدانستند
و تنها از در و همسایه خود دراینباره شنیده بودند، بچه به بغل و یا بصورت چند نفری
به خانه گفته شده که درب حیاتش را باز گذاشته بودند میامدند و بقول معروف
با همسر آزاده ی قهرمان که ۷-۶ سال در انتظار آمدن شوهرش بود دیدار میکردند.
ساعت دیگر نزدیک به ۱۰ شب شده بود و هر لحظه امکان داشت که سریال شروع شود،
از سویی دیگر، من هم که در گیر و دار هوای محله "جو گیر" شده بودم
مرتب به کوچه میرفتم و سر و گوشی به آب میدادم و از طریق پسر همسایه مان
که در خاله زنکی دست و پای تمام اهل فن در این رشته را از پشت میبست،
در جریان آخرین اخبار از ورود آزاده ی قهرمان قرار میگرفتم.
در یکی از این رفت و برگشتها به خانه، دیدم که سریال دیگر شروع شده،
لئوناردو دا وینچی جوان که برای ادامه ی تحقیقات خود در کارگاه نیمه تاریک و کمی ترسناکش
بر روی یک جسد آزمایشاتی انجام میداد، چشمهای شخص مرده را درآورده بود و در یک ظرف فلزی
بر روی آتش سرخ میکرد تا با چگونگی تغییرات شیمیایی و ترکیبات آن آشنا شود.
پلان بسیار جذابی بود و من همانطور با کفش، نزدیک درب ورودی در داخل اتاق ایستاده بودم
و محو تماشای آن شده بودم که ناگهان صدای فریاد و همهمه ای از کوچه به گوش رسید،
خود را با عجله به حیات رساندم و سپس بداخل کوچه دویدم.
قهرمان جنگ پس از سالها دوری و اسارت به آغوش میهن و خانواده اش باز گشته بود.
کوچه پر از مردمی بود که میخواستند برای لحظه ای کوتاه خود را به او برسانند،
دوستان و هم محلی های قدیمی که سالهای جنگ بینشان جدایی انداخته بود
و حال سرانجام میتوانستند دیداری تازه کنند.
آنشب تنها شبی بود که بجز آن قسمت کوتاه که تعریف کردم، سریال را نتوانستم کامل ببینم
و تا پاسی از شب، در هیاهوی کوچه و هوای تابستانی اش، سرگردان و رها بودم.
بوی خوش برگ درختان و شادمانی خانواده ای چشم انتظار،
به آن نیمه شب کبود فام، رنگی خورشید وار بخشیده بود.
-----------------------------------
فایل تصویری زیر دربردارنده یک کلیپ ترکیبی
از سريال " زندگی لئوناردو دا وینچی - ۱۹۷۱" می باشد.
تقدیم به شما گرامیان.
http://s2.picofile.com/file/7140927197/Leonardo_Da_Vinchi_1971.wmv.html
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
توصیف زیبایی بود.اما یک اصلاح لازم داشت.داوینچی برای این که بتونه ساختمان داخل چشم رو ببینه از یه روش ابتکاری استفاده کرد که توضیحش یه کم حال بهم زنه،بیخیال.
من از اون سریال بیشتر چهره وحشی و زیبای مادر داوینچی و اون عموی ول خهیالش لورنزو که در اصل معلم اول لئوناردو بود یادم مونده
من از اون سریال بیشتر چهره وحشی و زیبای مادر داوینچی و اون عموی ول خهیالش لورنزو که در اصل معلم اول لئوناردو بود یادم مونده
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. ببینید چند روز پیش چی صید (کپچر) کرده م:
2. پشت صحنه ی "افسانه ی سلطان و شبان"، تقدیم به همه ی نوستالوژی بازای عزیز:
http://s2.picofile.com/file/7144828602/Afsaneye_Soltan_Va_Shaban_3_Backstage.rar.html
3. چطور بود؟
حقیقتاً خودم بیشتر از اون تلوزیون آخرش خوشم اومد و با اون بیشتر لذت می برم.
59 نوشته است:
دوستان گرامی،
برای مدتی در خدمت شما نخواهم بود.
امیدوارم که در آینده نزدیک بتوانم با مطالبی تازه
باز هم به حضور شما بازگردم و انجام وظیفه نمایم.
با آرزوی سلامتی و شادکامی.
۵۹.
-----------------------------------
سریال " زندگی لئوناردو دا وینچی " (۱۹۷۱)
"زندگی لئوناردو دا وینچی" نام سریال نیمه بلندی است ساخته ی کارگردان ایتالیایی "رناتو کاستلانی"
که در سال ۱۹۷۱ برای اولین بار توسط "سازمان رادیو و تلویزیون ملی" در ایتالیا
و "شبکه ی تلویزیونی سی بی اس" در امریکا پخش گردیده است،
این سریال محصول مشترک ایتالیا و اسپانیا میباشد و در سال ۱۹۷۳
برنده ی "جایزه گولدن گلوب" میگردد.
سریال "زندگی لئوناردو دا وینچی" در مدت زمان پخش خود که نزدیک به شش ساعت میباشد،
در کنار پرداختن به زندگی لئوناردو دا وینچی، به ارائه سرگذشت و مستندات تاریخی
درباره ی چهره های معروف علمی - هنری در سده های ۱۵ و ۱۶ میلادی هم میپردازد.
تمامی رویدادها و سرگذشتهای تصویر شده ی سریال
در کشورهای ایتالیا و فرانسه فیلمبرداری شده است.
این سریال خوش ساخت و جذاب در تابستان سال ۱۳۶۹خورشیدی،
پنجشنبه شبها برای پخش به روی آنتن شبکه یک تلویزون ایران میرفت.
پی نوشت:
جایزه گولدن گلوب نام مجموعه جوایزی است که هرساله در ایالات متحده آمریکا
توسط اتحادیه مطبوعات خارجی هالیوود به بهترین تولیدات سینمایی و تلویزیونی اهدا میگردد.
جوایز گولدن گلوب معمولاً معیار خوبی برای پیش بینی فیلم های راه یافتنی به جوایز اسکار است.
-----------------------------------
"فیلیپ لروی" ایفا گر نقش لئوناردو دا وینچی در این سریال میباشد.
او در ۱۵ اوکتوبر ۱۹۳۰ در شهر پاریس - فرانسه بدنیا آمد.
از سال ۱۹۶۰، بیشتر در ایتالیا ساکن بوده و فعالیت هنری و بازیگری اش را نیز
به طور گسترده ای در سینمای ایتالیا و گاهی هم در سینمای وطنش فرانسه متمرکز کرده است.
فیلیپ لروی تاکنون در بیش از ۱۶۰ فیلم و سریال به ایفای نقش پرداخته است.
دختر او "بولیو فیلیپینه لروی" نیز به هنر بازیگری مشغول است.
-----------------------------------
همانطور که در بالا خدمت شما گرامیان بیان داشتم،
زمان پخش سریال "زندگی لئوناردو دا وینچی" پنجشنبه شبها در تابستان ۱۳۶۹ بود.
دیدن این سریال برای من از جذابیتی ویژه و حتی بیشتر، نسبت به سریال های ایرانی برخوردار بود،
از طرفی گاهی اوقات بخاطر به درازا کشیده شدن بخش تفسیر سیاسی از اخبار سراسری
و یا سخنرانی در پس از آن، پخش سریال با تاخیر همراه میشد و آنجا بود که میبایست
کلمه به کلمه ی برنامه مربوطه را دید و شنید تا نوبت به پخش سریال دلخواه رسد.
خوشبخانه به برکت تعطیلات تابستانی و نبودن درس و مشق و مدرسه،
این انتظارهای شبانه و نشستن در جلوی تلویزیون و چشم دوختن به آن
همانند شخصی که برای اولین بار در زندگی با پدیده ی جعبه جادویی روبرو گشته!،
بی هیچ اعتراض و سرزنشی از سوی پدر و مادر همراه بود و همه چیز بر وفق مراد.
خوب بخاطر دارم که یکی از آن پنجشنبه شبها مصادف شده بود
با ورود یکی از آزادگان گرامی به میهن که خانواده اش در همسایگی ما زندگی میکردند.
از عصر حال و هوای دیگری در کوچه بپا شده بود،
خیلی از اهالی محل از کوچه ها ی اطراف که حتی نام فامیل این خانواده را نمیدانستند
و تنها از در و همسایه خود دراینباره شنیده بودند، بچه به بغل و یا بصورت چند نفری
به خانه گفته شده که درب حیاتش را باز گذاشته بودند میامدند و بقول معروف
با همسر آزاده ی قهرمان که ۷-۶ سال در انتظار آمدن شوهرش بود دیدار میکردند.
ساعت دیگر نزدیک به ۱۰ شب شده بود و هر لحظه امکان داشت که سریال شروع شود،
از سویی دیگر، من هم که در گیر و دار هوای محله "جو گیر" شده بودم
مرتب به کوچه میرفتم و سر و گوشی به آب میدادم و از طریق پسر همسایه مان
که در خاله زنکی دست و پای تمام اهل فن در این رشته را از پشت میبست،
در جریان آخرین اخبار از ورود آزاده ی قهرمان قرار میگرفتم.
در یکی از این رفت و برگشتها به خانه، دیدم که سریال دیگر شروع شده،
لئوناردو دا وینچی جوان که برای ادامه ی تحقیقات خود در کارگاه نیمه تاریک و کمی ترسناکش
بر روی یک جسد آزمایشاتی انجام میداد، چشمهای شخص مرده را درآورده بود و در یک ظرف فلزی
بر روی آتش سرخ میکرد تا با چگونگی تغییرات شیمیایی و ترکیبات آن آشنا شود.
پلان بسیار جذابی بود و من همانطور با کفش، نزدیک درب ورودی در داخل اتاق ایستاده بودم
و محو تماشای آن شده بودم که ناگهان صدای فریاد و همهمه ای از کوچه به گوش رسید،
خود را با عجله به حیات رساندم و سپس بداخل کوچه دویدم.
قهرمان جنگ پس از سالها دوری و اسارت به آغوش میهن و خانواده اش باز گشته بود.
کوچه پر از مردمی بود که میخواستند برای لحظه ای کوتاه خود را به او برسانند،
دوستان و هم محلی های قدیمی که سالهای جنگ بینشان جدایی انداخته بود
و حال سرانجام میتوانستند دیداری تازه کنند.
آنشب تنها شبی بود که بجز آن قسمت کوتاه که تعریف کردم، سریال را نتوانستم کامل ببینم
و تا پاسی از شب، در هیاهوی کوچه و هوای تابستانی اش، سرگردان و رها بودم.
بوی خوش برگ درختان و شادمانی خانواده ای چشم انتظار،
به آن نیمه شب کبود فام، رنگی خورشید وار بخشیده بود.
-----------------------------------
فایل تصویری زیر دربردارنده یک کلیپ ترکیبی
از سريال " زندگی لئوناردو دا وینچی - ۱۹۷۱" می باشد.
تقدیم به شما گرامیان.
http://s2.picofile.com/file/7140927197/Leonardo_Da_Vinchi_1971.wmv.html
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
4. "59" عزیز، خاطره ی جالبی بود.
من راستش، زیاد "زندگی لئوناردو داوینچی" رو نگاه نمی کردم؛ اما، یاد دو سریال دیگه افتادم؛ که، از شما، دوست خوبم، می خوام اگه ازشون فایلی دارید، زحمتشونو بکشید، لطفاً:
یکی "آرزوهای بزرگ"؛ بخصوص، "خانوم هاویشام"ش. یکی هم "بینوایان"، ورژن "لینو ونتورا"ی عزیز.
5. "تو برو سفر سلامت"، دوست خوبم. امیدوارم مثل همیشه شاد و پیروز برگردی. منتظرت می مونیم.
.........................................
6. "صحرا" جان، بخاطر فایل "منوچهر آذری" و زنده یاد "فرهنگ مهرپرور" خیلی ازت ممنونم.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. سلام.
2. پوسترهای حرف R:
.............................
3. راستی، "59" عزیز، بذار ازت متشکر باشم؛ بخاطر، آنونس بسیار زیبای "گل های داوودی".
حتا آنونسش هم با موسیقی بی نظیر "کامبیز روشن روان" بیننده رو متحول می کنه.
این ها رو همه ش مدیون شما هستیم.
59 نوشته است:
افشین جان لطف داری، انجام وظیفه میکنم،
بسیار خرسندم که فایلهای "سريال طبل تو خالي" مورد توجهت قرار گرفته.
بله درست میفرمایی، شباهت بسیار زیادی بود ،
البته رضا بنفشه خواه در کل شباهت بیشتری دارد تا جناب ناصر گیتی جاه.
در ضمن این دو بازیگر که نام بردم رو شما ببینید، سالهاست که نقش آفرینی میکنند،
هیچ وقت ستاره ی پوشالی نشدند که عکسشان را با عینک دودی
بر روی جلد مجله های گلاسه چاپ کنند،
اما کارشان را همیشه به بهترین شکل انجام دادند.
سلامت باشی افشین جان.
.
.
.
امیر جان شما هم همانند همیشه لطف داری،
خوشحالم که فیلمها و مطالب دیگر هم مورد پسندت قرار میگیرند،
سپاسگذارم برای پوسترها و بویژه "قطار ابدی"، خیلی لطف کردی،
دست دوست گرامیمان "محمد محمودی" هم درد نکنه.
در ضمن یک کلیپ از یک سریال قدیمی و خاطره انگیز به تازگی کار کردم
که به زودی تقدیم همه شما بزرگواران میکنم.
سلامت باشید دوستان.
4. به نکته ی زیبایی اشاره کردی، دوست من.
واقعاً اصالت و نجابت یعنی همین. نسل های گذشته همه شون همین جورن؛ بخصوص، بزرگانی که تو دهه های 20 و 30 رشد کرده ن. شما هر زمینه ای می خوای دست بذار:
بهترین آثار شعر مال همین دوره ست. بی نظیرترین ملودی های موسیقی (که بارها و بارها بازخوانی شده ن) مربوط به همین دوره ست. در زمینه ی رمان، هم. ترجمه، هم. دوبله، هم و ....
من نمی دونم چرا تو تاریخ معاصر قصد سیاه جلوه دادن این دوران رو دارن؛ اما، همین قدر می گم که اگه این دوره نبود، ما الآن مثل افغانی ها لباس می پوشیدیم و خونه ی درست و درمونی نداشتیم.
"رضا بنفشه خواه"، "ناصر گیتی جاه"، "سیاوش طهمورث"، "داریوش فرهنگ"، "امین تارخ"، "محمد علی کشاورز" و امثال این عزیران، به همین خاطر دوست داشتنی و قابل احترام هستند.
.............................
5. راستی، آقا "عرفان"، از "هفت دلاور" عکسی نداری؟
از دوستان کسی می تونه نام اریجینال این وسترن خاطره انگیز رو بگه؟
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. سلام.
2. "عرفان" عزیز، باز هم ازت ممنونم.
3. همچنان منتظر بازگشت "59" عزیز هستیم.
............................................
4. این هم بخش هایی از "شاید وقتی دیگر":
http://www.uploadtak.com/images/a1ek1yzuk5xocksqoj.avi
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
قدردانی و گلایه
.
.
.
بابک جان لطف داری، بسیار خرسندم که پست سريال "زندگی لئوناردو دا وینچی - ۱۹۷۱"
مورد توجهت قرار گرفته. همانطور که در توضیحات هم گفتم، شوربختانه آن شب
نتوانستم سریال رو کامل ببینم و از آن "روش ابتکاری" بی خبر هستم، چون موقعی که من رسیدم،
لئوناردوی جوان، دیگر همانند کله پاچه فروشی ها مشغول پخت و پز چشمها بود.
سپاسگذارم از لطف و توجهی که همیشه داری.
سلامت باشی.
.
.
.
امیر جان، پشت صحنه ی "افسانه ی سلطان و شبان" بسیار دل انگیز بود و همانطور که خودت هم گفتی،
آن تلویزیون سیاه و سفیدی که در انتهای کلیپ نشان دادند، یک دنیا خاطره بود.
راستش در دهه شصت تلویزیون خانه ی پدری ما، همانند بسیاری از خانه های دیگر، تلویزیون وطنی پارس بود،
دقیقن همانی که در چند پست قبلی که تقدیم کردم، در اپتدای برنامه ی دیدنیها نشان میدادند.
این نوع تلویزیون های "فینگر تاچ" همانطور که بهتر میدانی، یک اشکال مهمی داشت و آن این بود که
دکمه ی کشویی که مخصوص کم و زیاد کردن صدا بود، گاهی خراب میشد و در موقع به راست و چپ بردنش،
ناگهان صدای تلویزیون به طرز شوک آوری بالا میرفت، راه حل آن هم یک اسپری بود
که تعمیرکار گرامی میامد از کارخانه و همانند حشره کش به شیار مربوطه چند باری میزد و لابد
حشراتی که در آنجا جمع شده بودند را میکشت و مشکل حل میشد.
البته این پایان کار نبود چرا که بعضی وقتها هم بکل تلویزیون مشکل تصویر پیدا میکرد و آن زمان بود که
ما از منزل پدربزرگ تلویزیون سیاه و سفید ایشان که اضافی بود و از زمان های قبل در خانه شان مانده بود را
میاوردیم البته به اصرار فراوان من، که بی کارتون و سریالهای اوشین و هانیکو و .. نمانیم.
آن تلویزیون دقیقن هم شکل تصویر آخری بود که در کلیپ پشت صحنه سلطان و شبان نشان دادند.
سپاسگذارم برای این کلیپ که قرار دادی،
همچنین بسیار خرسند که پست "زندگی لئوناردو..." مورد توجهت قرار گرفته.
خدمتت بگم که "آرزوهای بزرگ" و بویژه در آن "خانم هاویشام" رو خیلی علاقمندم که مجدد و بطور کامل ببینم،
اما "بینوایان - نسخه ی لینو ونتورا" رو در "ی . و . ت. و . ب" دیدم که هست،
قسمتهاییش رو مجدد بارگذاری و تقدیم میکنم.
خوشحال هستم که آنونس "گل های داوودی" هم برایت خاطره انگیز بوده،
همانطور که در پست مربوط هم گفتم، کیفت تصویری آنونس، به جنس نمایش فیلمهای سینمایی بر روی پرده
در دهه شصت بسیار نزدیک هست و همین خود بر نوستالژیک بودن آن میافزاید.
در مورد چهار- پنج دهه ی گذشته و نقش آن در زمینه ی ترقی و پیشرفت فرهنگی ایران، کاملن هم نظر هستم.
امیر جان خدمتت درباره ی فیلم وسترن "هفت دلاور" بگم که،
در اصل نام اریجینال آن "هفت باشکوه" میباشد، (همانند یک ترکیب اضافی خوانده شود یعنی با کسره).
ممنونم از توجه و لطفی که داری و همچنین سپاسگذار برای پوسترها، مطالب و قطعه فیلمهایی که قرار میدهی.
سلامت باشی.
.
.
.
عرفان جان از شما هم سپاسگذارم بخاطر لطف و توجهی که داری
و همچنین پوستر روزنامه ای فیلمهایی که قرار میدهی.
سلامت باشی.
.
.
.
و اما دوستان گرامی، راستش کمی رنجیده شدم بخاطر یک موردی که دیدم در یک انجمن دیگر
و خواستم که با شما به عنوان گلایه درمیان بگذارم، چون من تنها در این فروم با افتخار عضو هستم
و البته به سایتها و محیطهای مجازی دیگری هم همانند همه ی ما سر میزنم و ۳-۲ باری هم بوده که
مطلب و یا فایل تصویری از جایی دیگر به اینجا و فروم خودمان آوردم، اما همیشه با بیان منبع
و اعلام مشخصات شخص ارایه دهنده این کار صورت گرفته و قانون کپی رایت در سطح خودش
رعایت گردیده است.
از سویی دیگر، من گاهن برای مطالب و پستهایی که خدمت شما اریه میدهم، در صورت نیاز
یک تصویر تلفیقی و یا پوستر کار میکنم (همانند پست صبح جمعه با شما، آیینه عبرت و ...)
که ویژه ی این فروم و شما دوستان هست و در جای دیگری قرار نگرفته و نمیگیرد،
و حتی با یک جستجوی ساده در فضای مجازی و یافتن آنها، مشخص میگردد که منبع این پوسترها،
"فروم کودکی و نوجوانی" میباشد.
راستش چند ساعت پیش در یکی از قسمتهای سایت "کافه کلاسیک"، در پستی که مطلب کوتاهی
درباره "سریال آینه عبرت" نوشته شده بود، دیدم که پوستر پست "سریال آینه عبرت" از فروم ما
قرار گرفته بدون بیان نام منبع، و حتی آدرس سایت خودشان را هم بر روی آن نوشته اند!.
نکته ی ناراحت کننده و حتی خنده دار این هست که، این پست که تصویر و آدرس آن را در پایان مطلب
قرار میدهم، توسط شخصی نوشته و انجام شده که خود یک کاربر معمولی و عضو ساده سایت نیست
بلکه "پلیس انجمن" میباشد با ۶ ستاره ی درخشان!!!.
تصویر و لینک گفته شده:
http://cafeclassic3.ir/thread-69-post-11013.html#pid11013
.
.
.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سلام 59 عزیز
البته ترجیح می دهم شما را به اسم صدا کنم تا عدد-مشکل از شما نیست،من به اعداد آلرژی دارم!- روش ابتکاری قرار دادن چشم داخل گل رس و پختن آن بود بطوری که وقتی چشم از وسط برش می خورد مثل زرده و سفیده تخم مرغ آب پز سفت بود و بخشهای آن قابل تشخیص
بابت این پست حال بهم زن عذر میخوام از همه
البته ترجیح می دهم شما را به اسم صدا کنم تا عدد-مشکل از شما نیست،من به اعداد آلرژی دارم!- روش ابتکاری قرار دادن چشم داخل گل رس و پختن آن بود بطوری که وقتی چشم از وسط برش می خورد مثل زرده و سفیده تخم مرغ آب پز سفت بود و بخشهای آن قابل تشخیص
بابت این پست حال بهم زن عذر میخوام از همه
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
ممنون بابک جان بابت توضیحی که دادی،babak نوشته است:سلام 59 عزیز
البته ترجیح می دهم شما را به اسم صدا کنم تا عدد-مشکل از شما نیست،من به اعداد آلرژی دارم!- روش ابتکاری قرار دادن چشم داخل گل رس و پختن آن بود بطوری که وقتی چشم از وسط برش می خورد مثل زرده و سفیده تخم مرغ آب پز سفت بود و بخشهای آن قابل تشخیص
بابت این پست حال بهم زن عذر میخوام از همه
اتفاقن من آنزمان که به خانه آمدم و دیدم که سریال شروع شده،
همنین کادرهایی که شما تعریف کردی را دیدم و همین احساس میشد که
آقای لئوناردو، آن جوان رعنا، مشغول سرخ کردن نیمرو و یا املت هست،
که البته با کمی دقت متوجه چشمها شدم.
سپاسگذارم از توجه و توضیحات خوب تکمیلی که
همیشه ما رو از اونها بهرمند میکنی.
سلامت باشی.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
سریال بینوایان (۱۹۸۲)
قسمتهایی از متن فیلم و پشت صحنه ی سریال بینوایان،
محصول مشترک فرانسه و آلمان شرقی،
که در سال ۱۹۸۲ بکارگردانی "روبرت حسین" ساخته و پخش گردیده است.
بازیگر ایتالیایی تبار و افسانه ای سینمای فرانسه " لینو ونتورا "،
ایفا گر نقش ژان والژان در این سریال میباشد.
این سریال بیاد ماندنی در دهه شصت خورشیدی
از تلویزیون ایران پخش شده است.
http://www.mediafire.com/?t1ccld37hofxboo
.
.
.
پی نوشت:
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره کارگردان ایرانی تبار سریال، "روبرت حسین"
به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/رابرت_حسین
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
1. مجدد سلام.
2. ادامه ی پوسترهای ایرونی بدون واترمارک.
حرف S، قسمت اول:
59 نوشته است:
قدردانی و گلایه
.
.
.
بابک جان لطف داری، بسیار خرسندم که پست سريال "زندگی لئوناردو دا وینچی - ۱۹۷۱"
مورد توجهت قرار گرفته. همانطور که در توضیحات هم گفتم، شوربختانه آن شب
نتوانستم سریال رو کامل ببینم و از آن "روش ابتکاری" بی خبر هستم، چون موقعی که من رسیدم،
لئوناردوی جوان، دیگر همانند کله پاچه فروشی ها مشغول پخت و پز چشمها بود.
سپاسگذارم از لطف و توجهی که همیشه داری.
سلامت باشی.
.
.
.
امیر جان، پشت صحنه ی "افسانه ی سلطان و شبان" بسیار دل انگیز بود و همانطور که خودت هم گفتی،
آن تلویزیون سیاه و سفیدی که در انتهای کلیپ نشان دادند، یک دنیا خاطره بود.
راستش در دهه شصت تلویزیون خانه ی پدری ما، همانند بسیاری از خانه های دیگر، تلویزیون وطنی پارس بود،
دقیقن همانی که در چند پست قبلی که تقدیم کردم، در اپتدای برنامه ی دیدنیها نشان میدادند.
این نوع تلویزیون های "فینگر تاچ" همانطور که بهتر میدانی، یک اشکال مهمی داشت و آن این بود که
دکمه ی کشویی که مخصوص کم و زیاد کردن صدا بود، گاهی خراب میشد و در موقع به راست و چپ بردنش،
ناگهان صدای تلویزیون به طرز شوک آوری بالا میرفت، راه حل آن هم یک اسپری بود
که تعمیرکار گرامی میامد از کارخانه و همانند حشره کش به شیار مربوطه چند باری میزد و لابد
حشراتی که در آنجا جمع شده بودند را میکشت و مشکل حل میشد.
البته این پایان کار نبود چرا که بعضی وقتها هم بکل تلویزیون مشکل تصویر پیدا میکرد و آن زمان بود که
ما از منزل پدربزرگ تلویزیون سیاه و سفید ایشان که اضافی بود و از زمان های قبل در خانه شان مانده بود را
میاوردیم البته به اصرار فراوان من، که بی کارتون و سریالهای اوشین و هانیکو و .. نمانیم.
آن تلویزیون دقیقن هم شکل تصویر آخری بود که در کلیپ پشت صحنه سلطان و شبان نشان دادند.
سپاسگذارم برای این کلیپ که قرار دادی،
همچنین بسیار خرسند که پست "زندگی لئوناردو..." مورد توجهت قرار گرفته.
خدمتت بگم که "آرزوهای بزرگ" و بویژه در آن "خانم هاویشام" رو خیلی علاقمندم که مجدد و بطور کامل ببینم،
اما "بینوایان - نسخه ی لینو ونتورا" رو در "ی . و . ت. و . ب" دیدم که هست،
قسمتهاییش رو مجدد بارگذاری و تقدیم میکنم.
خوشحال هستم که آنونس "گل های داوودی" هم برایت خاطره انگیز بوده،
همانطور که در پست مربوط هم گفتم، کیفت تصویری آنونس، به جنس نمایش فیلمهای سینمایی بر روی پرده
در دهه شصت بسیار نزدیک هست و همین خود بر نوستالژیک بودن آن میافزاید.
در مورد چهار- پنج دهه ی گذشته و نقش آن در زمینه ی ترقی و پیشرفت فرهنگی ایران، کاملن هم نظر هستم.
امیر جان خدمتت درباره ی فیلم وسترن "هفت دلاور" بگم که،
در اصل نام اریجینال آن "هفت باشکوه" میباشد، (همانند یک ترکیب اضافی خوانده شود یعنی با کسره).
ممنونم از توجه و لطفی که داری و همچنین سپاسگذار برای پوسترها، مطالب و قطعه فیلمهایی که قرار میدهی.
سلامت باشی.
.
.
.
عرفان جان از شما هم سپاسگذارم بخاطر لطف و توجهی که داری
و همچنین پوستر روزنامه ای فیلمهایی که قرار میدهی.
سلامت باشی.
.
.
.
و اما دوستان گرامی، راستش کمی رنجیده شدم بخاطر یک موردی که دیدم در یک انجمن دیگر
و خواستم که با شما به عنوان گلایه درمیان بگذارم، چون من تنها در این فروم با افتخار عضو هستم
و البته به سایتها و محیطهای مجازی دیگری هم همانند همه ی ما سر میزنم و ۳-۲ باری هم بوده که
مطلب و یا فایل تصویری از جایی دیگر به اینجا و فروم خودمان آوردم، اما همیشه با بیان منبع
و اعلام مشخصات شخص ارایه دهنده این کار صورت گرفته و قانون کپی رایت در سطح خودش
رعایت گردیده است.
از سویی دیگر، من گاهن برای مطالب و پستهایی که خدمت شما اریه میدهم، در صورت نیاز
یک تصویر تلفیقی و یا پوستر کار میکنم (همانند پست صبح جمعه با شما، آیینه عبرت و ...)
که ویژه ی این فروم و شما دوستان هست و در جای دیگری قرار نگرفته و نمیگیرد،
و حتی با یک جستجوی ساده در فضای مجازی و یافتن آنها، مشخص میگردد که منبع این پوسترها،
"فروم کودکی و نوجوانی" میباشد.
راستش چند ساعت پیش در یکی از قسمتهای سایت "کافه کلاسیک"، در پستی که مطلب کوتاهی
درباره "سریال آینه عبرت" نوشته شده بود، دیدم که پوستر پست "سریال آینه عبرت" از فروم ما
قرار گرفته بدون بیان نام منبع، و حتی آدرس سایت خودشان را هم بر روی آن نوشته اند!.
نکته ی ناراحت کننده و حتی خنده دار این هست که، این پست که تصویر و آدرس آن را در پایان مطلب
قرار میدهم، توسط شخصی نوشته و انجام شده که خود یک کاربر معمولی و عضو ساده سایت نیست
بلکه "پلیس انجمن" میباشد با ۶ ستاره ی درخشان!!!.
تصویر و لینک گفته شده:
http://cafeclassic3.ir/thread-69-post-11013.html#pid11013
.
.
.
شاد و سلامت باشید.
3. "59" عزیز، ما هم اوایل "شاوب لورنس" فینگر تاچ و کمدی داشتیم.
یکی از بامزه بودن های فینگر تاچ ها این بود که وقتی با انگشت خیس به کانال ها می زدی، این رطوبت باعث می شد نشه شبکه رو عوض کرد و من وقتایی که برنامه ی مورد علاقه مو می دیدم و کسی می خواست شبکه رو عوض کنه، به کمک آب دهن! از این حربه کمک می گرفتم.
خواهرم همیشه عاصی بود که چه کارش کردی؟ چرا شبکه ی دیگه رو نمی گیره؟
اگه هم می گرفت، لحظه ای بود و زودی می رفت رو شبکه ی دلخواه من!
4. کلیپ ها و پوسترها قابل شما دوست عزیزم و سایر دوستان گلم رو نداره.
یه کلیپ فیلم سینمایی و چند پوستر دیگه هم دارم؛ که، به تدریج تقدیمتون می کنم. پوسترها که تموم شه، می رم تو کار کلیپ هایی؛ که، به نظرم کمتر آپلود شده.
5. منتظر "بینوایان" هم می مونم و پیشاپیش ازت متشکرم.
6. در مورد "هفتِ باشکوه" یا همون "هفت دلاور" می شه لطف کنی، اسم انگلیسی شو هم بگی؟
7. اما، در مورد بی انصافی و سرقت آشکار دوستان "کافه کلاسیک":
اولاً از این که فقط اینجا رو قابل دونستی و اینجا فعالیت می کنی، باعث افتخار ماست و خیلی خوشحالم. در اون مورد هم، باز کاملاً حق با شماست.
این کار اون افراد هم دزدی محضه.
راستش، من هم اوایل مثل شما خیلی ناراحت می شدم و اعصابم به هم می ریخت؛ اما، دیگه به قول زنده یاد "احمد شاملو":
"جماعت من دیگه حوصله ندارم
به خوب امید و از بد گله ندارم"
کاریش نمی شه کرد. همیشه این قبیل کرکس ها هستن که منتظر لاشه ان و آشغالا رو می خورن.
شما نمی دونی وقتی دار و دسته ی "نوید غضنفری" توی مؤسسه ی دزد "همشهری جوان" تو آذر 1385 اومدن تموم عکسای فورم ما رو توی مجله شون زدن، چقدر من و "بهرام" و "اسمم" و سایر بچه ها داغ کرده بودیم؛ اما، کاری هم نمی شد کرد.
از اون به بعد به این نتیجه رسیدیم که کارمون رو ادامه بدیم و فهمیدیم کارمون اون قدر ارزش داره؛ که، یه عده بخوان بدزدنش.
شما هم، دوست عزیزم، زیاد به دل نگیر. همه می دونن کار شما باارزش ترینه.
8. باز هم اگه خیلی ناراحتید، می تونیم رویه ی دوستان کتاب بازمون رو ادامه بدیم؛ یعنی، برای فایل ها پسورد بذاریم و پسوردا رو فقط به اهلش ارسال کنیم.
59 نوشته است:
سریال بینوایان (۱۹۸۲)
قسمتهایی از متن فیلم و پشت صحنه ی سریال بینوایان،
محصول مشترک فرانسه و آلمان شرقی،
که در سال ۱۹۸۲ بکارگردانی "روبرت حسین" ساخته و پخش گردیده است.
بازیگر ایتالیایی تبار و افسانه ای سینمای فرانسه " لینو ونتورا "،
ایفا گر نقش ژان والژان در این سریال میباشد.
این سریال بیاد ماندنی در دهه شصت خورشیدی
از تلویزیون ایران پخش شده است.
http://www.mediafire.com/?t1ccld37hofxboo
.
.
.
پی نوشت:
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره کارگردان ایرانی تبار سریال، "روبرت حسین"
به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/رابرت_حسین
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
9. باز هم ممنونم از شما، "59".
چه سریع این لطف رو انجام دادی و از این که Mediafiare رو برای آپلود انتخاب می کنی، ازت خیلی ممنونم.
همچنین متشکرم به خاطر لینک های خوبی که از حواشی می ذاری.
Emiliano- تعداد پستها : 1670
Join date : 2009-09-12
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
امیر جان ممنونم از درک متقابل و مواردی که بیان داشتی.
برای فیلم "هفت باشکوه" خدمتت بگم که ، به این لینک مراجعه شود:
البته من راستش زبان اینگلیسی بلد نیستم و با مترجم که ترجمه کردم،
این اسم رو داد، منظورم هست که شما با دیدن نام اصلی به زبان انگلیسی ممکن هست که
ترجمه بهتر و درست تری داشته باشی.
http://www.imdb.com/title/tt0054047/
بسیار خرسندم که پست کوتاه سریال بینوایان مورد پسندت قرار گرفته.
سپاسگذارم برای پوسترها و مطالب خوبت همانند همیشه.
سلامت باشی.
اين مطلب آخرين بار توسط 59 در السبت أكتوبر 01, 2011 7:19 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
59 عزيز59 نوشته است:
سریال بینوایان (۱۹۸۲)
قسمتهایی از متن فیلم و پشت صحنه ی سریال بینوایان،
محصول مشترک فرانسه و آلمان شرقی،
که در سال ۱۹۸۲ بکارگردانی "روبرت حسین" ساخته و پخش گردیده است.
بازیگر ایتالیایی تبار و افسانه ای سینمای فرانسه " لینو ونتورا "،
ایفا گر نقش ژان والژان در این سریال میباشد.
این سریال بیاد ماندنی در دهه شصت خورشیدی
از تلویزیون ایران پخش شده است.
http://www.mediafire.com/?t1ccld37hofxboo
.
.
.
پی نوشت:
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره کارگردان ایرانی تبار سریال، "روبرت حسین"
به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://fa.wikipedia.org/wiki/رابرت_حسین
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
با سلام
از شما بخاطر خاطرات زيبايي كه به اشتراك ميگذاريد تشكر ميكنم
چون من چند ماهي بيش نيست كه به اين فروم پيوستم در نتيجه زياد به قواعد دانلود از طريق لينك ها وارد نيستم
مثلاً وقتي جهت دانلود قسمتهايي از سريال بينوايان كه شما بارگذاري كرده بوديد به لينك زير مراجعه ميكنم
mediafire.com t1ccld37hofxboo
صفحه زير فعال ميشود . ممكن است مرا راهنمايي كنيد
با تشكر
kazvash
با استناد به قانون جرايم رايانه ای
دسترسۍ به تارنماۍ فراخوانده شده امكان پذير نمۍ باشد.
رسیدگی به گزارشات و شکایات: filter@dci.ir
پیوندها :: [url=http://www.peyvandha.ir/]WWW.PEYVANDHA.IR :: پیوندها[/url]
kazvash- تعداد پستها : 60
Join date : 2011-06-26
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
جنگ "بعد از خبر" (۱۳۷۱ - ۱۳۷۰)
یک نمایش کوتاه تصویری از برنامه ی "جنگ بعد از خبر - ۱۳۷۰"
با هنرمندی زنده یاد "محسن یوسف بیک" و همچنین دو هنرمند دیگر
" امید پارسی" و "ابوالفضل مطلق".
دوستان حتمن بهتر از من بخاطر دارید که برنامه ی "بعد از خبر" در آن سالها،
یکی از دلخوشی ها و سرگرمی های خاندواده ها بود که با پخش خود
اوقات شادی را هر شب به ارمغان میاورد.
با سپاس فروان از سایت " طنز نویس قدیمی - جناب محمد اوزی".
http://s2.picofile.com/file/7147376341/Bad_az_Khabar_1370_71_.flv.html
.
.
.
یاد خاطرات کودکی گرامی.
شاد و سلامت باشید.
رد: فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
نظر لطف شما هست،kazvash نوشته است:
59 عزيز
با سلام
از شما بخاطر خاطرات زيبايي كه به اشتراك ميگذاريد تشكر ميكنم
چون من چند ماهي بيش نيست كه به اين فروم پيوستم در نتيجه زياد به قواعد دانلود از طريق لينك ها وارد نيستم
مثلاً وقتي جهت دانلود قسمتهايي از سريال بينوايان كه شما بارگذاري كرده بوديد به لينك زير مراجعه ميكنم
mediafire.com t1ccld37hofxboo
صفحه زير فعال ميشود . ممكن است مرا راهنمايي كنيد
با تشكر
kazvash
بسیار خرسندم که مورد توجهتون قرار میگیره.
در جواب به شما،
از دوستان دیگر خواهشمندم که طریقه ی بارگیری از سایت گفته شده رو
خدمتتون توضیح بدهند، چون من خودم در این زمینه اطلاعتی ندارم.
امیدوارم که همانند دیگر دوستان، بتونید فایلها رو بدون مشکل بارگیری نمایید.
سلامت باشید.
صفحه 25 از 40 • 1 ... 14 ... 24, 25, 26 ... 32 ... 40
مواضيع مماثلة
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» فیلمها و برنامه های تلویزیونی روی طاقچه ذهن کودکی
» برنامه های كودك و نوجوان تلويزيون ايران از گذشته تا اکنون
» آرشیو,کلکسیون و مجموعه ای ازکارتونها , فیلمها , سریالها , مستند وبرنامه های مختلف پخش شده ازتلویزیون
» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
صفحه 25 از 40
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد