همشاگردي سلام

Emiliano نوشته است:



1. سلام.
2. ببینید چی شکار کردم:




حُسن این مدادا این بود که تا مدت ها نیاز به تراش نداشتی.
3. کسی اسم این مدادا رو می دونه چی بود؟

Emiliano نوشته است:



1. سلام.
2. ببینید چی شکار کردم:




حُسن این مدادا این بود که تا مدت ها نیاز به تراش نداشتی.
3. کسی اسم این مدادا رو می دونه چی بود؟

سلام
میگم فشنگی نبود؟! نمیدونم چرا ولی منو که یاد فشنگ مینداخت! اولش که نوکاش تیز بود خیلی خوب بود یه کم که استفاده میکردیم سریع میرفتیم سراغ بعدی و بعدی و ... یه بدی داشت اون بست آخرش که شل میشد دیگه هی نوکا از تهش میپریدن بیرون! چقدر دست به دامن چسب نواری میشدیم

Emiliano نوشته است:


1. سلام.
2. و باز هم بدون شرح؛ اما، پُر از حرف:

erfan نوشته است:سلام دوستان
باز آمد بوي ماه مدرسه
بوي ماه مهر
ولي اين بار با حال و هواي متفاوت
با حالي ديگر براي اعضاي خوب و باحال فروم كودكي و نوجواني
كتاب فارسي دوم دبستان دهه 60 در اين آغاز مهر تقديم به شما مهربانان



لينك دانلود:

http://s2.picofile.com/file/7145896341/farsi2.pdf.html

Negin 2 نوشته است:بخش دوم تصویر زندگی در دهه 60- خانه ها و نمای ساختمانهای قدیمیue]چسبونکهای دیواری را یادتان هست؟





]ادامه دارد........

Negin 2 نوشته است:بخش چهارم تصویر زندگی در دهه 60- وسایل صوتی و تصویری

نکته:برخی عکسها قبلا توسط دوستان در فروم نهاده شده منتها بنده بخاطر دسته بندی عکسها در فایلهای موضوعی با کسب اجازه از دوستان عکسها را مجددا در این بخش گذاشتم.
آنتن هایی که فریادهای زیاد مخاطبین تلویزیون را تحمل می نمودند و بار برفک شدن تصویر را به دوش می کشیدند.



.
.
.

ادامه دارد......

Negin 2 نوشته است:بخش چهارم تصویر زندگی در دهه 60- وسایل صوتی و تصویری


و اینها هم ضبط صوتهای زمان ما ،تنها جعبه صوتی زمان ما که دلمان را به آنسوی آسمانها می برد ولی حالا با ماهواره و اینترنت و این همه دی وی دی و ... چرا زمین گیر شدیم و از طبقه بالا بالاتر نمی ریم.



















بچه ها این عکس ،کپیه رادیو ضبط ما است.یادش به خیر هفته ای یکبار نوار تویش گیر می کرد و من باید پول توجیبی هامو به مامانم می دادم تا ببره تعمیرش کنه من هم دیگه راهش را یاد گرفته بودم.از مدرسه تا خانه پای پیاده می آمدم حالا فرقی نمی کرد که باد بود یا بارون یا برف .ولی توی دلم قند آب میشد که پولش را برای تعمیر ضبط پس انداز کنم.یادش بخیر بچه های دهه 60 با قناعت بزرگ شدند.




ادامه دارد......

ariangirl نوشته است:نگین عزیزم عکس ها واقعا زیبا و خاطره انگیز بود .... کارهایت دور از سواستفاده دیگران باد دوست خوبم

1. سلام به همه ی خاطره بازها.
2. "نگین" خانوم، من هم از تموم کارهاتون؛ بالاخص، سری آخرتون خیلی خیلی لذت بردم.
همچنان دست مریزاد و همچنان منتظر سری های بعدی شما هستم.


3. این هم چند عکس تکمیلی در ادامه ی عکس های شما:













4. و دو تا عکس روزنامه ای، تقدیم به شما:





5. و این هم سری آخر عکس های خاطره انگیز از نوع رایانه ای:



http://josh.com/tiny/TinyScreenShot.PNG

http://www.functionx.com/windows/images/desktop1.gif


http://www.guidebookgallery.org/pics/gui/desktop/firstrun/winxppro-2-1.png

http://www.operating-system.org/betriebssystem/bsgfx/microsoft/winvista/winvista-final-scr-15.jpg
http://www.thevista.ru/files/images/articles/ANOTHER/2e3f128670fa.jpg



...................................


6. این هم قولی؛ که، داده بودم: سورپریزها.
هفته ای یکی، دو تا عکس از سلب های ایرونی می ذارم.
7. اون قدر معروفن؛ که، دیگه نیازی به اسم نوشتن نمی بینم. باز هم اگه متوجه نشدید کیه، بگید.


8. سری اول:

Indiana Jones نوشته است:سلام
توي اسباب و اثاثيه بچگيم مي‌گشتم يك عالمه عكس‌برگردون خرده ريز پيدا كردم كه هنوز حتي نچسبونده بودمشون! آخه من به چيز نگهداري معروف بوده‌ام. حالا چندتاشون رو ببينيد. خواستم اول براي هر كدوم كلي توضيح بنويسم اما منصرف شدم. بالاخره هر كسي كه همسن و سال ما باشه با اينها روبرو شده ديگه...
ارادتمند
افشين


.
.
.