کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
+44
payam27
yaghesh
@p@d@n@
alan45
shahraampesar
kazvash
معصومه خلیلیان
maysmays
lorca
aghaghi
jasonbourne
heidiii
Heidii
Azadeh Brown
booklover
Heidi
m3hd1-r351d3nt
zerocold
babak
rozaa48
ali71
kave
blue2012
Koochooloo
modi1362
pooria.kianoush
SMAM
amirarsalanroomi
نجمه
آزاده
mahyarshoze
eideh
Indiana Jones
tisto
faridonline
علی موسویان
mohammad
fazel1994
Shervin
erfan
Mohsensad
mahmood666
Emiliano
S@M
48 مشترك
صفحه 20 از 20
صفحه 20 از 20 • 1 ... 11 ... 18, 19, 20
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
سلام بر امیر و افشین عزیز
ممنون از کتاب و مجله ای که فرستادید
ممنون از کتاب و مجله ای که فرستادید
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
سلام بر یاران قدیمی و دوستان جدید
سال نو مبارک
سال نو مبارک
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
کتاب سفرهای سندباد. نوشته زندهیاد محمدعلی سپانلو. با تصویرگری استاد علی اکبر صادقی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. دانلود از لینک زیر (نسخهی کامل) :
http://s9.picofile.com/file/8302981592/sandbad_3C.pdf.html
http://s9.picofile.com/file/8302981592/sandbad_3C.pdf.html
yaghesh- تعداد پستها : 3
Join date : 2015-08-30
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
سلام
اگر امکان دارد و کسی می تواند این کتاب های مصور قدیمی را در جایی دوباره دانلود کند چرا که لینکهای قبلی همه از بین
رفته اند.
پیشتازان فضا - گربه شگفت انگیز
دراکولا - جنگ در میان برف
سوپرمن - یک بیگانه
کره میمون ها
فضا 1999 - گریز ماه
فضا 1999 - بازگشت به آغاز
و همینطور بیشتر لینک های تاپیک اول از دست رفته
مرسی
اگر امکان دارد و کسی می تواند این کتاب های مصور قدیمی را در جایی دوباره دانلود کند چرا که لینکهای قبلی همه از بین
رفته اند.
پیشتازان فضا - گربه شگفت انگیز
دراکولا - جنگ در میان برف
سوپرمن - یک بیگانه
کره میمون ها
فضا 1999 - گریز ماه
فضا 1999 - بازگشت به آغاز
و همینطور بیشتر لینک های تاپیک اول از دست رفته
مرسی
payam27- تعداد پستها : 1
Join date : 2017-12-18
اشنايي و کمک
eideh نوشته است:با سلام کتاب عروسی دختر آقای خوش خوراک تقدیم به شما
http://s1.picofile.com/file/7978675692/aroosi_dokhtare_khosh_khorak.rar.html
کتاب دارای پسورد می باشد
با سلام و عرض خسته نباشيد
بسيار بسيار خوشحال هستم که با فروم شما اشنا شدم و از وقتي که آشنا شدم در پوست خودم نمي گنجم
من خودم متولد 72 هستم ولي به لطف اينکه يک خواهر بزرگتر که 13 سال تفاوت سني داريم ، دارم. با کتاب هاي دوره 60 بيشتر آشنا هستم و علاقه زيادي بهشون دارم
يکي از علايق خواهرم کتاب عروسي دختر خوش خوراک بود که در بچگي دختر خاله ام پاره اش کرده بود و من درصدد خوشحال کردنش با دادن اين کتاب بهش هستم تا اينکه با سرچ در اينترنت به فروم شما رسيدم
ممنون ميشم اگه اشکالي نداره و ممکن هست پسورد اين فايل و در اختيار من هم قرار بديد تا خواهرم و بعد از مدت ها شاد کنم.





من هم دوست دارم در اين زمينه فعاليت کنم اگه بهم لطف بگيد که چه کتاب هايي اينجا قرار گرفته تا منم از ارشيو خانوادگي مون اگه چيزي باقي مونده تکميل کننده زحمات ارزشمند شما باشم
يک سوال و خواهش ديگه اي هم داشتم


من خودم در بچگي کتاب گردوي هفتم خواهرم و پاره پاره کردم
Amho- تعداد پستها : 3
Join date : 2018-01-22
اشنايي و کمک
eideh نوشته است:با سلام کتاب عروسی دختر آقای خوش خوراک تقدیم به شما
http://s1.picofile.com/file/7978675692/aroosi_dokhtare_khosh_khorak.rar.html
کتاب دارای پسورد می باشد
يک سوال و خواهش ديگه اي هم داشتم


من خودم در بچگي کتاب گردوي هفتم خواهرم و پاره پاره کردم
Amho- تعداد پستها : 3
Join date : 2018-01-22
امکان خرید بازی ها و کتاب های دوره 60 هست؟
سلام من اولین بار هست که با فروم شما آشنا می شم و به عنوان یک دهه شصتی خیلی باهاش حال کردم .
بازی و سرگرمی هایی که ما دهه شصتیا باهاش خاطره داریم، زمین تا آسمون با بازی های زمونه ما فرق داره.
اگر جایی هست که بشه بازی هایی مثل راز جنگل و کارت فوتبالیستها ونسخه چاپی کتاب های اون موقع را خرید لطفا اعلام کنید. ممنون

بازی و سرگرمی هایی که ما دهه شصتیا باهاش خاطره داریم، زمین تا آسمون با بازی های زمونه ما فرق داره.
اگر جایی هست که بشه بازی هایی مثل راز جنگل و کارت فوتبالیستها ونسخه چاپی کتاب های اون موقع را خرید لطفا اعلام کنید. ممنون
اين مطلب آخرين بار توسط mamanam در الأحد ديسمبر 30, 2018 7:57 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
mamanam- تعداد پستها : 1
Join date : 2018-12-04
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
mamanam نوشته است:
سلام من اولین بار هست که با فروم شما آشنا می شم و به عنوان یک دهه شصتی خیلی باهاش حال کردم .![]()
بازی های که ما دهه شصتیا باهاش خاطره داریم، زمین تا آسمون با بازی های زمونه ما فرق داره.
اگر جایی هست که بشه بازی هایی مثل راز جنگل و کارت فوتبالیستها ونسخه چاپی کتاب های اون موقع را خرید لطفا اعلام کنید. ممنون

- با درود. به فروم رویایی خوش آمدید. در مورد "بازیهای فکری" که فرمودید،
اگر نام مواردی که مد نظر هست را در سرچ موتور جستجوگر گوگل بنویسیم،
آنگاه آدرس سایتهای ایرانی که میتوان مدلهای جدید و قدیم آنها را تهیه داشت، پدیدار میشود.
امیدوارم که به آنها دسترسی پیدا کنید. برای نمونه لینک زیر(در مورد "کارتها" و سایر بازیها نیز بهمچنین) .:
http://www.bazidan.com/cat-285/5234.html
*ضمن سپاس از شما، حال که بهبرکت جریان سیال و موضوعپرور در فروم زرین رویایی،
موضوع "بازیهای فکری دوران کودکی و نوجوانیمان"(دهههای ۶۰ و ۷۰) را بهمیان آوردید،
با کسب اجازه از یاران، من نیز مواردی که چندی پیش یافته بودم را در همین تالار مطرح میسازم.

- لینک زیر، شامل تصاویر بسیار متنوع و نوستالژیک،
در زمینهی "تفنگها و هفتیرهای اسباببازی"، از دوران قدیم هست.
در اصل، شامل عکس آنها، و همچنین اسکن بروشورهای توضیحات آنها میباشد .:
http://www.collecttoys.net/Toy-Guns/images/?C=S;O=D
#همچنین سایت مربوط به لینک بالا(سایت خارجی و انگلیسیزبان هست)،
که کلکسیون گستردهای هست از اسباببازیهای قدیمی ویژه پسران و دختران،
با تفکیک دههها و سال ساخت و تولید آنها .:
http://www.collecttoys.net
- در همین راستا، سایت خارجی دیگری را نیز چندی پیش یافتم، که براستی یک "دانشنامه نوستالژیک" میباشد.
در لینک زیر، بر روی هرکدام از تصاویر (که در اصل میشود "سر تیتر موضوع") اگر کلیک کنیم،
آنگاه در راستای موضوع رویسخن، اسکن بروشورها و پوسترهای مربوط به لوازم اسباببازیهای فکری قدیم، موجود هست .:
http://www.toyadz.com/toyadz/menu1.html
#برای نمونه، در لینک بالا، اگر بر روی تصویری که قرمز رنگ و شبیه -شعله- هست کلیک و وارد آن شویم،
آنگاه دنیای رنگارنگ و خاطرهانگیزی از اسکن بروشورهای "ماشینهای اسباببازی قدیمی" نمایان میشود،
که با انتخاب هر تصویر، آن عکس در اندازهی بزرگاش نشان داده میشود (درود بر سازندگان این سایت) .:
http://www.toyadz.com/toyadz/hotwheels/hwheelslist1.html
#و یا این بخشاش که ویژهی -دخترکاندیروز- میباشد .:
http://www.toyadz.com/toyadz/dolls/dollsmain1.html
* دو سایت جامع بالا که معرفی شدند، هرکدام همچون کتابخانهای غنی میباشند،
که بررسی و دیدن کامل آنها، نیاز به وقت دارد، از اینرو، خوراکی پرملات و مغذی برای یادمانههایمان هستند.
بازهم مراتب سپاس را خدمت سازندگان چنین سایتهای کامل و ماندگاری بیان میداریم ...
.
.
.
- همان چند هفتهی پیش، که حال و خیال اسباببازیهای دوران کودکیمان بهسراغ فکر و خیال آمده بود،
بهطور اتفاقی در سرچ نت، به عکس ماشینهای کوچکی افتادم که آنها را در اوایل دهه شصت داشتم،
و بیشک برای همهی ما، خاطرهساز هستند. زمانیکه ۳ تا ۵ ساله بودم،
سه مدل ماشین کوچک زیر را داشتم ... .:
#وجه مشترک این ماشینهای کوچک اسباببازی(که اگر اشتباه نکنم، ساخت ژاپن بودند)،
همانا مدل چرخهایشان بود، که یادآور -دکمهی قابلمهای-(چفت و بستی) بودند. ...



https://ja.upost.info/31383235313039383538
https://foto-basa.com/imagemdata-matchbox-cars-1970s.htm
http://www.thedrive.com/news/18847/your-old-matchbox-and-hot-wheels-cars-may-be-worth-a-lot
.
.
.
* و خاطرهای در رابطه با اسباببازیهای دوران کودکیمان ...

- در دهههای شصت و هفتاد، بخشی از اسباببازیهای ما، یعنی آنها که حجم داشتند و جزو اشیا بودند،
و همچنین اسباببازیهای فکری که داشتیم، در اصل بجایمانده از دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی بودند،
بدینترتیب که میان بستگان و آشنایانی که داشتیم، فرزندان آنها که از ما بزرگتر بودند، یک دهه قبل از ما،
با اسباببازیهای خویش بازیهایشان را انجام داده بودند، سپس آن وسایل، از خانهی پدربزرگمادربزرگ،
و یا منزل یکی از اقوام، که حالت بزرگتری و قوموخویشییه صاحبسالارانهتری نزد سایرین بود،
اسباببازیهای یادشده، حال در دهه شصت و اوایل هفتاد، نزد ما و بهدست نسل ما نیز رسیده بود،
به بیان دیگر، انگار که -سرجهازیه ویژهی کودکان- بود، که از نسلی به نسلیدیگر، به ارث میرسید. ...
اوایل دهه هفتاد، با پسرخالهام که چهار سال از من کوچکتر بود(که البته بگمانم اکنون فاصلهی سنیمان یکسان شده باشد)،
روزی از روزهای تابستان ۱۳۷۰ یا ۷۱ بود، که به پاگرد پشتبام خانهمان رفتیم. اگر اشتباه نکنم، نام این محل در زبان پارسی،
"خر پشته" میباشد، یعنی فضایی همچون اتاقیکوچک، که در کنار راهپله، قبل از درب ورودی، به سمت پشتبام خانه قرار دارد.
آنجا یک قفسهی قدیمی کابینت آشپزخانه، و چند جعبهی بزرگ بود، که شوهرخالهام وسایلی را در آنها نگهداری میداشت.
در کابینت قدیمی، تعداد زیادی "مجلهی دانشمند" بود که از دههی۵۰خورشیدی بیادگار مانده بودند، و در اصل میشدند،
نشریاتی که شوهرخاله در دوران نوجوانی و آغاز جوانیاش آنها را مطالعه داشته بود، سپس در دهههای شصت و هفتاد،
بسان لوازم نوستالژیک، آنها را در اسبابکشیها حفظ کرده و بهیاد قدیم محفوظ میداشت(که البته من نیز از همان دوران -
یعنی از اپتدای دههی هفتاد، شمارگان بسیاری از -مجله دانشمند- که آرشیو ایشان بود را ازشان به امانت میگرفتم و میخواندم).
و اما در کنار کابینت کتابخانهنشان یادشده، همانگونه که گفته شد، چند جعبهی بزرگ چوبی و قدیمی نیز در فضای خرپشته بودند.
با پسرخاله خیلی کنجکاو بودیم که درب جعبهها را باز کنیم و از محتویات آنها، همچون جویندگان جسور طلا، باخبر شویم.
اپتدا کمی اینپاوآنپا کردیم، اما سرانجام دل را به دریا زدیم و بدون اجازه، درب یکی از جعبهها را گشودیم ...
درون جعبه، چند بطری خالی بود، بسان همان بطریهایی که در کارتنها میدیدیم که از سمت دریا به ساحل میآمدند،
و درونشان نامه بود. بطریها خیلی شیک و خوشفرم بودند، همچنان دارای مارک و برجسبهای فلزی هم بودند.
بعدها که بزرگتر شدم، دریافتم که آنها، بطری و.ی.س.ک.ی.های اسکاتلندی - اسبسپید و سیاهوسپید بودند،
و در اصل وسایلی بودند که از جانب داییهای شوهرخاله که سالیانسال قبلتر اش به امریکا مهاجرت داشتند،
نزد ایشان برجای مانده بودند. شوهرخاله نیز با آنکه هیچگاه اهل نوشیدن نبود، اما آنها را دور نریخته بود.
باری، در آن بعد از ظهر تابستانی از سال ۱۳۷۰ یا ۷۱، همراه با پسرخاله، در آن جعبهی قدیمی و جادویی،
بجز بطریهای خوشنقش یادشده و چند خرتوپرت دیگر، همچنین دو دستگاه کوچک همچون بیسیم یافتیم!.
اپتدا متوجه ماجرا نشدیم، برای همین عصر که شد و شوهرخاله از محل کار به منزل آمد، بیآنکه بهروی خود آوریم،
و از ماجرای تفتیش وسایل قدیمی حرفی بزنیم، نزدشان رفتیم و از احوالات بیسیمها جویا شدیم که "اینها چیست؟".
شوهرخاله اپتدا کمی تعجب کرد و با حرکت چشم به پسرخاله نگاه کرد که یعنی "-اینها- از کجا به دست شما افتاده؟"،
اما با مهربانی از پرسش صرفهنظر کرد، سپس لبخندی زد و گفت، که نام این دستگاه - "واکی تاکی" است،
که در دههی۵۰ جزو اسباببازیهای پسرداییشان بوده، سپس از انتهای شصت که آنها برای همیشه به امریکا میروند،
وسایلشان نزد ایشان بر جای میماند. شوهرخاله که حال نگاهاش بسان جستجو در روزهای قدیم بود، گفت چه جالب،
اینهمه سال است که این واکیتاکی را کسی روشن و از آن استفاده نکرده، باطری لازم دارد، شاید هنوز کار کند!.
من و پسرخاله که از مراسم تفتیش و فضولیمان بسیار هم راضی بودیم، گفتیم که باید آنرا امتحان کنیم.
برای همین به آپارتمان خودمان رفتم و از چراغقوه و رادیوی کوچکی که داشتم، چند باطری قلمی درآوردم،
سپس خود را به طبقهی بالا نزد آنها رساندم. باطریها را در واکیتاکیها قرار دادیم، و زمان امتحان دستگاه فرا رسید.
قرار شد که آنها در آپارتمان خود باقی بمانند، تا "برد" و طولموج واکیتاکی را امتحان کنیم. ...
سپس من یکی از بیسیمها را برداشتم، و با دانستن این مهم که واکیتاکی ما، کودکانه و اسباببازی هست،
به آپارتمان خودمان بازگشتم. دستگاه را روشن کردم، و با حالتی که در فیلمها دیده بودیم، صدایم را مثلا تغییر دادم،
و خطاب به پسرخاله که در طبقهی بالا بود و واکیتاکی دیگری در دستاش، چند بار گفتم: "۳-۴-۵، صدا مییاد؟".
پسرخاله هم با همان صدای کودکانهاش میگفت: "آره آره، تو الان کجایی؟. ما این بالاییم، جاشون رو پیدا کردیم!".
من ادامه دادم: "صدات درست نمییاد رفیق. عمو(یعنی شوهرخاله) اونجاست؟، بده گوشی رو من بهشون سلام کنم".
واکیتاکیها کار میکردند، و با آنکه صدایشان خیلی شفاف نبود، اما من و پسرخاله که در طبقههای مختلف قرار داشتیم،
صدای یکدیگر را خوب میشنیدیم، از اینرو از آپارتمان خودمان که طبقهی اول بود، به حیاط خانه رفتم،
و در حالیکه در فضای پارکینگ به اینسو و آنسو راه میرفتم، به پسرخاله گفتم که به پشتبام برود، زیراکه بیسیمهای ما،
بردشان خیلی خوب است!. در همین حال و هوای شیطنتهای کودکانه و صحبت با واکیتاکیهای اسباببازینشان بودیم،
که صدایی بسیار شفاف و جدی، بناگاه وارد صحبت ما شد!. صدا هم جدی بود، و هم بازهم جدی و جدیتر ...
گفت که زود از فرکانس بیسیم آنها کنار برویم!. من اپتدا توجه نکردم، و بازهم با پسرخاله صحبت واکیتاکیمان را ادامه دادم.
اما صدایسوم بازهم وارد حرف ما شد، و گفت که اگر از موج آنها کنار نرویم و دستگاهمان را خاموش نکنیم، ردیابی میشویم.
صدایجدی، گفت که دستگاهتان را سریع خاموش کنید، گفت که این آخرین اخطار است. گفت که پ.ل.ی.س صحبت میکند ...
نتیجه: دستگاه واکیتاکی که در امریکای آغاز یا میانهی دهه هفتاد میلادی، "اسباببازی" بشمار میآمده است،
(یعنی همانی که از -پسردایی شوهرخاله- به دست ما رسیده بود، و ظاهری کامل اسباببازیگونه داشت)،
طول برد اش همسان با بیسیم رسمی در دهههای شصت و هفتاد خورشیدی در داخل ایران بود.
به بیان دیگر، اسباببازی قدیمی امریکایی، حتا یک دهه پس از تولید اش، در ایران وسیلهای جدی بشمار میآمد.

یاد خاطرات گرامی،
سلامت باشید، وقت خوش ...
*پسنوشت(پسهکله).:
- اگر ناظم و یا مسوول گرامی فروم، صلاح میبینند که این پست به تالار دیگری باید منتقل شود،
آنرا به بخش مورد نظر انتقال دهند. با سپاس. راستش بنده از -این تالار به آن تالار رفتن-، خسته شدم.
کاش از همان اپتدا که افتخار حضور در فروم رویایی را پیدا کردم، با اطمینان یک تاپیک باز میکردم،
و هر آنچه که تا به امروز تقدیم شده(و اگر عمری باشد، تقدیم خواهد شد را)، یکجا در یک تالار مینوشتم.
اگر حرفم درست است، که هیچ، اما اگر نه، میخواهید با واکیتاکی یکبار دیگر بگویم (لبخند) ...

رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)

*با درود خدمت فروم رویایی و تمامی یاران ارجمند.
با کسب اجازه، موارد و لینکهای این گفتگو نیز(بخاطر همسو بودن با پست بالا)،
در همین تالار تقدیم میگردند. در ضمن، خاطرهای که در پست بالا نوشته شده بود،
به بخش تالار فیلم نیز اضافه گردید ...
*("خاطرهی بقالی" + "خاطرهی اسباببازی").:
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t25p350-topic#9852

.
.
.
- و اما در ادامهی معرفی -سایتهای جهانی با موضوع نوستالژی-،
مورد دیگری نیز یافت شد که کلکسیون خوبی از لینکهای تصویری گذشته است(با سپاس از سازندگاناش).:

http://www.retrontario.com/2012/07/13/how-about-a-hot-slice-of-retro-pizza-pizza/
- ماجرا اینگونه رقم خورد که در سرچ گوگل، به تصویر یک پیتزافروشی قدیمی رسیدم،
که گویا در شهر تورنتو قرار دارد. سایت رویسخن(ناشر عکس) نیز، کانادایی است.
این پیتزافروشی قدیمی تورنتویی(Pizza Pizza)، با آنکه جزو نوستالژیهای ما نیست،
اما نوع فونت بنر آن که با خط دکوراتیو شیوهی -تابلوسازی سردرب- در سالهای ۷۰و۸۰میلادیست،
برای ما نیز خاطرهانگیز است، چراکه چنین فرمی را در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ خورشیدی،
در ساختار تابلوهای خیابانی و اعلان سر درب رستورانها و فروشگاهها در ایران نیز داشتیم،
از اینرو پیتزافروشی زنجیرهای مشهور که از دوران قدیم در کانادا آغاز بکار داشته،
تصویر و حالوهوای رنگآمیزی فونتاش، برای ما نیز جلوهای با -طعم نوستالژی- دارد.
دیدن این عکس جدای از فونت آشنایش، همچنین حس شدیدی از مفهوم یادمانه را در ذهنام برانگیخت،
انگار که خودمان در دههشصت مشتری این پیتزافروشی در کانادا بودیم و هربار تابلوی آنرا میدیدیم!.

- همچنین در سایت یادشده www.retrontario.com همانگونه که در رجهای بالا گفته شد،
بخشهای نوستالژیک گوناگونی همچون آرشیو از عکس و پوستر، و کلیپهای تصویری وجود دارد،
که مربوط به برنامههای قدیمی امریکایی و شبکههای تلویزیونی در کانادا - شهر تورنتو، و غیره میباشد.
A(بیشک یاران ارجمند که به زبان انگلیسی آگاهی و تسلط دارند،
بسیار بهتر در جریان محتوای نوستالژیک این سایت جامع قرار خواهند گرفت)
B(با توجه به بخش معرفی آن -ضمن سپاس از گردانندگاناش-، این سایت با دارا بودن منابع VHS قدیمی،
آنها را به فرمت دیجیتال -با حفظ کیفیت تصویر ویدیویی و اوریجینال- تبدیل و به نشر، در سایتشان میرساند)



http://www.retrontario.com/about/

http://www.retrontario.com/2017/04/24/cfto-the-uncle-bobby-show-opening-1980s/
*بخش گالری تصاویر نوستالژیک .:

http://www.retrontario.com/gallery/
*بخش کلیپهای قدیمی خارجی از دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی در موضوعات مختلف .:

http://www.retrontario.com/list/
- ... و در ادامهی گفتگو دربارهی بحث شیرین ماشینهای کوچک اسباببازی که داشتیم،
تماشای کلیپ بسیار دیدنی زیر که مربوط به سال ۱۹۸۴ است ...
*یادوارهای تصویری از چگونگی ماشینبازیهایی که خودمان در دوران کودکی داشتیم ...

http://www.retrontario.com/2012/09/24/hot-wheels-ernie-anderson-1984/
*و دو تصویر بسیار نوستالژیک که آنها نیز برگرفته از سایت بالا میباشند(با سپاس از ناشرین آن) ...
# (تبلیغ دستگاه ضبطصوت دوکاسته دوبانده، بسال ۱۹۸۷ میلادی) .:

# (تبلیغ دستگاه تلویزیون و دستگاه ویدیو، بسال ۱۹۸۱ میلادی) .:

-نکته: در انتهای عکس بالا، علامت کارتهای "Visa" و "MasterCard" وجود دارد.
تصویر بالا مربوط به سال ۱۹۸۱ میلادی، یعنی ۱۳۶۰ خورشیدی است(یعنی 37 سال پیش).
در ایران آنگونه که بیاد دارم، سری اول کارتهای بانکی، مربوط به بانک سپه بود،
که از سال ۱۳۸۰ یا اوایل ۱۳۸۱، سیستم آن آغاز شد. من خودم همان دوران(۱۳۸۰-۱۳۸۱)،
کارت عابربانک سپه داشتم، که در آن زمان، بسیار مورد تازهای در سیستم مالی-بانکی ایران بود،
اما فقط بعنوان واریز نقدی(مثل حساب جاری) و نگهداری و برداشت پول میشد از آن استفاده داشت،
اما نمیشد با آن مبلغ کالا و همچنین در مغازهها اجناس را پرداخت داشت.
از سوی دیگر، (بعدها) یعنی سال ۲۰۱۱، اینجانب در اکراین حساب بانکی باز کردم،
که کارتاش دارای علامت مسترکارت و ویزا بود، و از آن زمان تاکنون(همچون سایر گرامیان در جهان)،
امروزهروز بطور متوسط، هرکدام از ما، ۶-۷ سال است که خریدها را میتوانیم با کارتبانکی پرداخت کنیم،
و فقط در جاهایی که دستگاه ترمینالبانکی(به پارسی بگمانم "کارتخوان") نباشد،
آنگاه پول را بطور نقدی میپردازیم. حال صحبت اینست، در بهترین حالت که در نظر بگیریم،
در کشورهایی چون ایران، اکراین، روسیه و بسیار نقاط دیگر جهان، حداکثر که حساب کنیم،
یک دهه هست که مردم میتوانند خریدهای کوچک و بزرگ را با کارتهای ویزا و مسترکارت انجام دهند،
اما در جاهایی همچون امریکا و کانادا، سیستم پرداخت پول با کارتهای اعتباری بانکی،
از ۴ دهه پیش وجود و روال داشته است. ببخشید که راحت و بیپرده میگویم،
یعنی -ماها- از سیستم اقتصادی و اجتماعی در کشورهای جهاناول، حداقل ۴دهه عقب هستیم.
بازهم تاکید میکنم که روی صحبت نه سیستم سادهی بانکی، بلکه امکان انتقال و پرداخت نقدی،
از طریق "کارتهای اعتباری" بود، که وقتی بهسراغ تاریخچهی پیدایش آن در نت برویم،
نوشتهاند که پیدایش کارتهای اعتباری مسترکارت در امریکا، به آغاز دهه ۱۹۶۰ میلادی بازمیگردد،
یعنی چیزی که برای ما یکدهه پدید و روال شده، برای جهاناولیها از ششدهه پیش وجود داشته،
پس نسبت به آنها حداقل نیمقرن عقبتر هستیم ...
(درهای پرتگاهی جایی سراغ ندارید؟، تا بتوانم خود را به انتهایاش پرتاب کنم -لبخند-)
- {پس نسبت به آنها(جهاناولیها) حداقل نیمقرن عقبتر هستیم ...}
آنوقت بحث و جدال ما باید بر سر استفاده از واژهها باشد،
که دوست بگوییم یا یار،(سختذهن و بدوی بودن خودم را میگویم).
باور کنید که این جهاناولیها حق دارند. ...
تمام اختراعات و اکتشافات و برنامهریزیها در جهاناول صورت میگیرد، من فقط استفاده میکنم،
و یا در بهترین حالت میشوم مرغ یکپای مقلد، که در اصل کار آنها را نشخوار میکنم.
در همین اکراین، که یک کشور آزاد از هر جهت است، سرمایهگزارها و برندها از جهاناول میآیند،
با رویی باز و امیدوار به همکاری و تحقق پیشرفتهای مالی و کاری برای هر دو سو،
اقدام به راهاندازی بیزینسهای نوین جهاناولیشان مینمایند، اما هربار،
یکی-دو سال که از آغاز فعالیتشان نگذشته، کارشان با شکست مواجه میشود،
دلیلاش سختذهن بودن و بدوی بودن مردم است، که بهجای استقبال از شیوههای نوین،
به هر چه که از خاک دیگری آمده باشد، به چشم میکروب نگاه کرده، و سعی در تخریب آن میگیرند.
آلمان(به واسطهی بحث تامین غرامت از دوران جنگ جهانی)[که از دید من بدهی به هیچکس ندارد]،
خیلی هوای روسیه و اکراین را دارد، اما این حماقت اسلاویانسکی است که بجای بهره بردن،
لگد به آن میزند، و فقط فکر سواستفاده است، همچنین سیستم ذهنی قالب در مردم، -روزی گنجشکی- است،
یعنی به -نان بخور نمیر- قانع هستند، و اسم شانس و امکان پیشرفت را میگذارند -فریب و کلاهبرداری-.
*چندی پیش با شخصی صحبت میکردم،
گفت که ما(یعنی روسها-اکراینیها و روسیهایها) جنگ را بردیم، و آلمان شکست خورد،
پس چرا آلمان با آنکه شکست خورد، اما حال امروز پیشرفت کرده؟.
به ایشان گفتم، پاسخ پرسش شما، در ساختار مفهومی آن است،
چون از دید من، نه کسی شکست خورد و نه دیگری برنده شد،
فقط سرمای هوا مزاحم انجام پروژههای حیتلر گردید ...
نکتهی دیگر اینکه، از دید من، حیتلر فقط یک اشتباه داشت،
و آن مدل سیبیلاش بود، که براستی نمیدانم ابتکار خودش بوده،
یا اینکه با راهنمایی کسی آنرا انجام داده؟ -لبخند- ...
یاد خاطرات گرامی،
سلامت باشید، وقت خوش ...

پسورد
eideh نوشته است:با سلام کتاب عروسی دختر آقای خوش خوراک تقدیم به شما
http://s1.picofile.com/file/7978675692/aroosi_dokhtare_khosh_khorak.rar.html
کتاب دارای پسورد می باشد
سلام لطفا میشه پسورد این فایل را در اختیار من قرار بدهید؟
Amho- تعداد پستها : 3
Join date : 2018-01-22
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
سلام ببخشید اینجا پیام میدم
آیا آقای smam هنوز کار میکنن سفارش قبول میکنن
آیا آقای smam هنوز کار میکنن سفارش قبول میکنن
havzhen- تعداد پستها : 1
Join date : 2010-08-15
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
دوستان میتونن از راه های زیر در ارتباط باشن.خواهش با معرفی
The_moubeds@yahoo.com
@smam1358در تلگرام
۰۹۳۰۵۸۵۳۲۳۹ در وآتساپ
The_moubeds@yahoo.com
@smam1358در تلگرام
۰۹۳۰۵۸۵۳۲۳۹ در وآتساپ
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
59 نوشته است:
سلام 59 عزیز که هنوز چراغ اینجا روشن نگهداشتی
امیدوارم همه دوستان عزیزم مثل شما اسمم امیر افشین شروین پوریا ایده و .... سلامت باشن
*با درود خدمت فروم رویایی و تمامی یاران ارجمند.
با کسب اجازه، موارد و لینکهای این گفتگو نیز(بخاطر همسو بودن با پست بالا)،
در همین تالار تقدیم میگردند. در ضمن، خاطرهای که در پست بالا نوشته شده بود،
به بخش تالار فیلم نیز اضافه گردید ...
*("خاطرهی بقالی" + "خاطرهی اسباببازی").:
https://koodaki-nojavani.forumfa.net/t25p350-topic#9852
.
.
.
- و اما در ادامهی معرفی -سایتهای جهانی با موضوع نوستالژی-،
مورد دیگری نیز یافت شد که کلکسیون خوبی از لینکهای تصویری گذشته است(با سپاس از سازندگاناش).:
http://www.retrontario.com/2012/07/13/how-about-a-hot-slice-of-retro-pizza-pizza/
- ماجرا اینگونه رقم خورد که در سرچ گوگل، به تصویر یک پیتزافروشی قدیمی رسیدم،
که گویا در شهر تورنتو قرار دارد. سایت رویسخن(ناشر عکس) نیز، کانادایی است.
این پیتزافروشی قدیمی تورنتویی(Pizza Pizza)، با آنکه جزو نوستالژیهای ما نیست،
اما نوع فونت بنر آن که با خط دکوراتیو شیوهی -تابلوسازی سردرب- در سالهای ۷۰و۸۰میلادیست،
برای ما نیز خاطرهانگیز است، چراکه چنین فرمی را در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ خورشیدی،
در ساختار تابلوهای خیابانی و اعلان سر درب رستورانها و فروشگاهها در ایران نیز داشتیم،
از اینرو پیتزافروشی زنجیرهای مشهور که از دوران قدیم در کانادا آغاز بکار داشته،
تصویر و حالوهوای رنگآمیزی فونتاش، برای ما نیز جلوهای با -طعم نوستالژی- دارد.
دیدن این عکس جدای از فونت آشنایش، همچنین حس شدیدی از مفهوم یادمانه را در ذهنام برانگیخت،
انگار که خودمان در دههشصت مشتری این پیتزافروشی در کانادا بودیم و هربار تابلوی آنرا میدیدیم!.
- همچنین در سایت یادشده www.retrontario.com همانگونه که در رجهای بالا گفته شد،
بخشهای نوستالژیک گوناگونی همچون آرشیو از عکس و پوستر، و کلیپهای تصویری وجود دارد،
که مربوط به برنامههای قدیمی امریکایی و شبکههای تلویزیونی در کانادا - شهر تورنتو، و غیره میباشد.
A(بیشک یاران ارجمند که به زبان انگلیسی آگاهی و تسلط دارند،
بسیار بهتر در جریان محتوای نوستالژیک این سایت جامع قرار خواهند گرفت)
B(با توجه به بخش معرفی آن -ضمن سپاس از گردانندگاناش-، این سایت با دارا بودن منابع VHS قدیمی،
آنها را به فرمت دیجیتال -با حفظ کیفیت تصویر ویدیویی و اوریجینال- تبدیل و به نشر، در سایتشان میرساند)
http://www.retrontario.com/about/
http://www.retrontario.com/2017/04/24/cfto-the-uncle-bobby-show-opening-1980s/
*بخش گالری تصاویر نوستالژیک .:
http://www.retrontario.com/gallery/
*بخش کلیپهای قدیمی خارجی از دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی در موضوعات مختلف .:
http://www.retrontario.com/list/
- ... و در ادامهی گفتگو دربارهی بحث شیرین ماشینهای کوچک اسباببازی که داشتیم،
تماشای کلیپ بسیار دیدنی زیر که مربوط به سال ۱۹۸۴ است ...
*یادوارهای تصویری از چگونگی ماشینبازیهایی که خودمان در دوران کودکی داشتیم ...
http://www.retrontario.com/2012/09/24/hot-wheels-ernie-anderson-1984/
*و دو تصویر بسیار نوستالژیک که آنها نیز برگرفته از سایت بالا میباشند(با سپاس از ناشرین آن) ...
# (تبلیغ دستگاه ضبطصوت دوکاسته دوبانده، بسال ۱۹۸۷ میلادی) .:
# (تبلیغ دستگاه تلویزیون و دستگاه ویدیو، بسال ۱۹۸۱ میلادی) .:
-نکته: در انتهای عکس بالا، علامت کارتهای "Visa" و "MasterCard" وجود دارد.
تصویر بالا مربوط به سال ۱۹۸۱ میلادی، یعنی ۱۳۶۰ خورشیدی است(یعنی 37 سال پیش).
در ایران آنگونه که بیاد دارم، سری اول کارتهای بانکی، مربوط به بانک سپه بود،
که از سال ۱۳۸۰ یا اوایل ۱۳۸۱، سیستم آن آغاز شد. من خودم همان دوران(۱۳۸۰-۱۳۸۱)،
کارت عابربانک سپه داشتم، که در آن زمان، بسیار مورد تازهای در سیستم مالی-بانکی ایران بود،
اما فقط بعنوان واریز نقدی(مثل حساب جاری) و نگهداری و برداشت پول میشد از آن استفاده داشت،
اما نمیشد با آن مبلغ کالا و همچنین در مغازهها اجناس را پرداخت داشت.
از سوی دیگر، (بعدها) یعنی سال ۲۰۱۱، اینجانب در اکراین حساب بانکی باز کردم،
که کارتاش دارای علامت مسترکارت و ویزا بود، و از آن زمان تاکنون(همچون سایر گرامیان در جهان)،
امروزهروز بطور متوسط، هرکدام از ما، ۶-۷ سال است که خریدها را میتوانیم با کارتبانکی پرداخت کنیم،
و فقط در جاهایی که دستگاه ترمینالبانکی(به پارسی بگمانم "کارتخوان") نباشد،
آنگاه پول را بطور نقدی میپردازیم. حال صحبت اینست، در بهترین حالت که در نظر بگیریم،
در کشورهایی چون ایران، اکراین، روسیه و بسیار نقاط دیگر جهان، حداکثر که حساب کنیم،
یک دهه هست که مردم میتوانند خریدهای کوچک و بزرگ را با کارتهای ویزا و مسترکارت انجام دهند،
اما در جاهایی همچون امریکا و کانادا، سیستم پرداخت پول با کارتهای اعتباری بانکی،
از ۴ دهه پیش وجود و روال داشته است. ببخشید که راحت و بیپرده میگویم،
یعنی -ماها- از سیستم اقتصادی و اجتماعی در کشورهای جهاناول، حداقل ۴دهه عقب هستیم.
بازهم تاکید میکنم که روی صحبت نه سیستم سادهی بانکی، بلکه امکان انتقال و پرداخت نقدی،
از طریق "کارتهای اعتباری" بود، که وقتی بهسراغ تاریخچهی پیدایش آن در نت برویم،
نوشتهاند که پیدایش کارتهای اعتباری مسترکارت در امریکا، به آغاز دهه ۱۹۶۰ میلادی بازمیگردد،
یعنی چیزی که برای ما یکدهه پدید و روال شده، برای جهاناولیها از ششدهه پیش وجود داشته،
پس نسبت به آنها حداقل نیمقرن عقبتر هستیم ...
(درهای پرتگاهی جایی سراغ ندارید؟، تا بتوانم خود را به انتهایاش پرتاب کنم -لبخند-)
- {پس نسبت به آنها(جهاناولیها) حداقل نیمقرن عقبتر هستیم ...}
آنوقت بحث و جدال ما باید بر سر استفاده از واژهها باشد،
که دوست بگوییم یا یار،(سختذهن و بدوی بودن خودم را میگویم).
باور کنید که این جهاناولیها حق دارند. ...
تمام اختراعات و اکتشافات و برنامهریزیها در جهاناول صورت میگیرد، من فقط استفاده میکنم،
و یا در بهترین حالت میشوم مرغ یکپای مقلد، که در اصل کار آنها را نشخوار میکنم.
در همین اکراین، که یک کشور آزاد از هر جهت است، سرمایهگزارها و برندها از جهاناول میآیند،
با رویی باز و امیدوار به همکاری و تحقق پیشرفتهای مالی و کاری برای هر دو سو،
اقدام به راهاندازی بیزینسهای نوین جهاناولیشان مینمایند، اما هربار،
یکی-دو سال که از آغاز فعالیتشان نگذشته، کارشان با شکست مواجه میشود،
دلیلاش سختذهن بودن و بدوی بودن مردم است، که بهجای استقبال از شیوههای نوین،
به هر چه که از خاک دیگری آمده باشد، به چشم میکروب نگاه کرده، و سعی در تخریب آن میگیرند.
آلمان(به واسطهی بحث تامین غرامت از دوران جنگ جهانی)[که از دید من بدهی به هیچکس ندارد]،
خیلی هوای روسیه و اکراین را دارد، اما این حماقت اسلاویانسکی است که بجای بهره بردن،
لگد به آن میزند، و فقط فکر سواستفاده است، همچنین سیستم ذهنی قالب در مردم، -روزی گنجشکی- است،
یعنی به -نان بخور نمیر- قانع هستند، و اسم شانس و امکان پیشرفت را میگذارند -فریب و کلاهبرداری-.
*چندی پیش با شخصی صحبت میکردم،
گفت که ما(یعنی روسها-اکراینیها و روسیهایها) جنگ را بردیم، و آلمان شکست خورد،
پس چرا آلمان با آنکه شکست خورد، اما حال امروز پیشرفت کرده؟.
به ایشان گفتم، پاسخ پرسش شما، در ساختار مفهومی آن است،
چون از دید من، نه کسی شکست خورد و نه دیگری برنده شد،
فقط سرمای هوا مزاحم انجام پروژههای حیتلر گردید ...
نکتهی دیگر اینکه، از دید من، حیتلر فقط یک اشتباه داشت،
و آن مدل سیبیلاش بود، که براستی نمیدانم ابتکار خودش بوده،
یا اینکه با راهنمایی کسی آنرا انجام داده؟ -لبخند- ...
یاد خاطرات گرامی،
سلامت باشید، وقت خوش ...
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
رد: کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
سلام وقتتون بخیر
خیلی خوشحالم که این فاروم مورد توجهتون قرار گرفته
متاسفانه خیلی از بچه ها بخاطر گرفتاریهایی که دارند دیگه به اینجا سر نمی زنند برای همین به پیامتون جوابی داده نشده. سعی می کنم کتاب را براتون پیدا و ارسال کنم
موفق باشید
خیلی خوشحالم که این فاروم مورد توجهتون قرار گرفته
متاسفانه خیلی از بچه ها بخاطر گرفتاریهایی که دارند دیگه به اینجا سر نمی زنند برای همین به پیامتون جوابی داده نشده. سعی می کنم کتاب را براتون پیدا و ارسال کنم
موفق باشید
Amho نوشته است:eideh نوشته است:با سلام کتاب عروسی دختر آقای خوش خوراک تقدیم به شما
http://s1.picofile.com/file/7978675692/aroosi_dokhtare_khosh_khorak.rar.html
کتاب دارای پسورد می باشد
سلام لطفا میشه پسورد این فایل را در اختیار من قرار بدهید؟
babak- تعداد پستها : 318
Join date : 2009-09-11
fazel1994 يعجبه هذا الموضوع
صفحه 20 از 20 • 1 ... 11 ... 18, 19, 20

» کتابها , داستانها , نوار قصه ها و مجلات دوران کودکی(مصور - کاست و ...)
» کتابهای مصور ، مجلات و ... زبان اصلی
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» مجلات قدیمی
» همشاگردي سلام
» کتابهای مصور ، مجلات و ... زبان اصلی
» امواج صوتي گمشده (مخصوص كليپهاي صوتي از كارتونها، سريالها، فيلمهاي قديمي كودك و نوجوان و رادیو)
» مجلات قدیمی
» همشاگردي سلام
صفحه 20 از 20
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد